موضوع: معادشناسی (2)، سیمای آگاهان و غافلان
تاریخ پخش: 70/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
1- معاد شناسی
ان شاء الله که بینندهها که ماه رمضان بحث را میبینید روزه هاشان قبول باشد. دم افطار یک وقت خوبی برای دعا کردن و دعا هم که میکنید به همه دعا کنید از امام یاد گیرید که وقتی دعا میکند به یک گروه خاص دعا نمیکند میگوید: «َاللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ» همه فقیرها «اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ»، «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ» (المصباح کفعمی/ص 617) دعا دعای عمومی باید باشد و خدا را شکر کنید که خدا بر شما و ما منت گذاشت که این ایام مبارک را درک بکنیم ما مفتخر بشویم به این که در مهمانی خداوند شرکت کنیم.
2- برنامههای تربیتی اسلام
دو رقم آدم داریم: سیمای آگاهان و سیمای غافلان، بعد آنوقت شما ببینید جزو کدام این دو دسته هستید. اگر جزو آگاهانید الحمدلله اگر زبانم لال جزو غافلین هستیم، فرصت خوبی است در ماه رمضان که انسان به خودش هی بزند. لابد دیدید که گاهی که قلب میایستد پزشک میآید یکی دو دفعه محکم روی قلب میزند به انسان شوک وارد میکند تا بلکه قلب راه بیفتد، همینطور که قلب گاهی میایستد، آدم باید شوک بزند گاهی ممکن است روحش خواب برود، غافل بشود که لازم است شوک بزند و خداوند برای اینکه ما غافل نشویم، گاهی شوک میزند مثلاً از بس که این طرف آن طرف نگاه میکنیم یک مرتبه کتفمان را میگیرد، رو به قبله صاف میکند، این که رو به قبله میکند یک تکانی به ما میدهد بلکه هیکلمان را رو به قبله میگرداند تا بلکه روحمان توجه به خدا کند. بعد میبیند میگوییم «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5-4) فایده ندارد میگوید خم شو بلکه یک خرده یعنی یک تکانی به ما میدهد بلکه روحمان تکان بخورد. جسممان را تکان میدهد تا، ببینید شما گاهی وقتها یک کسی را میبینید، میبینید محل نمیگذارد میخواهید دوست داشته باشد «یا علی! » دستش را میدهی که بلکه با دست دادن یعنی دستت را به دستش نزدیک میکنی تا بلکه دلش به دل شما نزدیک بشود، باز دست که میدهی میبینی که نه دلش، بعد همینطور که دستش توی دست تو است، یک خرده دستش را فشار میدهی، تا بلکه روحش به روح شما نزدیک شود. خدا هی میخواهد ما را به خودش نزدیک کند اول هیکلمان را رو به قبله میگرداند یک تکانی به ما میدهد فایده ندارد، خیلی خوابیم، میگوید: خم شو «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» نیامد پاشو بلندترین نقطه قوت را بلندترین نقطه بدن، پیشانی را به خاک بمال. «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» نشد پاشو دو مرتبه، نشد یکی دیگر، هی به ما شوک میزند. تمام این برنامهها برای این است که این دل غافل یک خرده، بیدار شود. آخرش هم میگوید فایده ندارد این با این آبها چرکش نمیآید، این را باید برد توی حمام آب داغ یک سی روز گرسنگی بخورد، یک سی روز گرسنگی میدهد بعد هم میگوید قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ» (عیون اخبارالرضا/ج 1/ ص 295)خوب که گرسنه ماندی اگر یک وقت گرسنه و تشنهات شد یادت بیفتد که در قیامت گرسنگی و تشنگی شدیدی خواهد بود. یک خرده گرسنگی بچش تا ببینی گرسنهها چه میکشند، چون اول میگوید انفاق کنید، به فقرا بدهید، به محرومین و به مستضعفین کمک کنید. میگوید فایده ندارد. بعد میگوید خودت هم نخور. اول میگوید: آقایون! آقایونی که سوار هستید، ماشین دارید، لطفاً اینهایی را که کنار خیابان هستند یکی دو نفر را سوار کنید هر چی میگوید سوار کنید میبیند کسی اینها را سوار نمیکند بعد میگوید: آقا! لطفاً ببخشید، پیاده شو. پیاده شو. خودت هم کنار خیابان بایست یک خرده کنار خیابان بعد ماشینها رد میشوند، میخواهد بلکه مزه پیادهها را ما بچشیم. ما را از ماشین پیاده میکند، کنار خیابان نگه میدارد، مزه اینهایی که کنار خیابان هستند بچشیم. ما که نفهمیدیم گرسنهها چگونه هستند. میگوید پس یک سی روز خودت هم گرسنگی بچش تا به درد بیچارهها برسی.
خلاصه برنامههای الهی همهاش برنامههای تربیتی است. آنجا که میگوید هیکلت را رو به کعبه کن بلکه دلت نزدیک ما بشود. آنجا که میگوید رکوع، آنجا که میگوید پیشانیت را به خاک بمال، آنجا که در مکه به حاجیها میگوید لخت شو لباس احرام بپوش، کفن بپوش، آنجا که میگوید برو قبرستان یک خرده فکر کن، ببین دیروز با هم بودید، الآن زیر خاک، پارسال ماه رمضان شب افطار چه آدمهایی بودند امسال نیستند. شصت سال دیگر تو نباشی.
این همه که میگوید: برو دیدن مریض این همسن تو بود، خیلی از تو قویتر بود. برو قبرستان. اوه چقدر پهلوان اینجا خوابیده است. ببین عکسهای قبرها را جوانهایش بیشتر از پیرهایش است. این همه که میگوید عیادت مریض برو، گرسنگی بچش تا بفهمی گرسنهها چگونهاند؟ برو عیادت مریض تا بدانی سلامتی چیست؟ یادت نرود که خودت هم یادت نرود، خودت هم یادت نرود، یادت نرود. این همه توجه میدهد که ما از غفلت بیرون بیاییم. برنامههای دینی همهاش برای این است که غفلت نکنیم و لذا قرآن ذکر است «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» (حجر/9) این همه ذکر ذکر.
اصلاً فلسفه روضه هم همین است. این که میگویند برو روضه یعنی برو ببین امام حسین(ع) در مقابل طاغوت چه جور قطعه قطعه شد ولی بله به طاغوت نگفت. تا تو هم یاد بگیری. هر رقم سختی هست، بله به طاغوت نگو.
اینها همه ذکر است، روضه ذکر، مسجد ذکر، قرآن ذکر، همه برای اینکه ما از غفلت بیاییم بیرون.
یکی از مسائلی که خیلی مورد غفلت ماست، معاد است. حال آدمهایی هستند که به یاد معاد و قیامت هستند و آدمهایی هستند که نسبت به معاد غافل هستند.
3- سیمای آگاهان و سیمای غافلان
قرآن میفرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً» (کهف/110)، «مَنْ» یعنی چی؟ «مَنْ» یعنی کسی که «فَمَنْ» یعنی کسی که «کانَ» یعنی کسی که اینطوری «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا»، «یَرْجُوا» یعنی رجا رجا یعنی امید «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً» کسی که امید به روز قیامت دارد، کار خوب میکند. کسی که امید دارد که بانک جایزه میدهد، پولش را توی پس انداز میخواباند. کسی که امید دارد این امید به لقاء «یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ» همان این کسی که توجه به قیامت دارد «فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً» عمل صالح انجام میدهد ضمنا از این آیه معلوم میشود: نمیشود گفت: خب بالاخره خدا «أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» است.
یک وقت یک شب یک مهمان داشتیم یک خرده هم طاغوتی بود. فکرش طاغوتی بود. از نظر پولی خیلی بالا نبود ولی تفکرش همچی از آن آدمهای طاغوتی بود. گفت: آقای قرائتی خدا را ما هم قبول داریم. تو هم قبول داری. منتهی ما یک خدایی قبول داریم، خدای بخشنده که ما را میبخشد، شما خدایی که قبول دارید خدایی که میبرد جهنم یعنی شما یک خدای وحشتناک توی ذهنتان دارید، ما یک خدای مهربان. گفتم: نه اتفاقاً خدای ما هم خدای مهربان است. منتهی ما میگوییم مگر شما امید به خداوند نداری؟ گفت: چرا. گفتم: رجا یعنی امید. «یَرْجُوا» یعنی رجا و امیدِ. هر که امید دارد باید عمل هم داشته باشد. اگر مرد به خانمش بگوید: تو پهلوی من محترمی عزیزی میگوید: خب پس برویم، بازار یک جفت کفش بخریم، اگر مرا دوست داری پس کفشت کو؟ اگر مادر به بچهاش بگوید: بچه جان! من تو را دوست دارم. میگوید: من بیسکویت میخواهم. دوستی بدون بیسکویت را بچه 2 ساله قبول نمیکند. اصلاً اینکه به مهریه گفتهاند صداق آخر مهریه خانمها دو تا اسم دارد یکی میگویند مهریه یکی میگویند صداق. چرا میگویند صداق؟ چون صداق از صدق است. صدق یعنی داماد میرود خانه عروس برای ازدواج. عروس میگوید: خب تواگر واقعاً میخواهی با من زندگی کنی علامت صدق تو این است که صد هزار تومان بدهی 200 هزار تومان بدهی 10 تا سکه 20 تا سکه 30 تا سکه بدهی.
البته من تعاونی حساب میکنم، این که میگوید بده ببینیم یعنی تو اگر راست میگویی علامت صدق داماد این است که صداق بدهد. صداق علامت صدق داماد.
اگر راستی صداقت داری در این که امید داری، امید داری یرجو امید داری خوب اگر امید داری عملت کو؟ مثلاً داریم که قرآن میفرماید که «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» (دهر/8) اینها (امیرالمومنین و فاطمه زهرا(س) نذر کردند برای مشکلی 3 روز روزه بگیرند امام حسن و امام حسین(ع) بچههای کوچکی بودند مریض شدند پیغمبر(ص) آمدند دیدند این کوچولوها را، بعضی از مردم به حضرت علی(ع) گفتند نذر کن برای شفای بچهها روزه بگیری.، ایشان هم نذر کرد که اگر بچهها خوب شدند روزه بگیرند. بچهها خوب شدند روزه گرفتند. غذا هم در خانه نبود حضرت امیر(ع) گندمی جوِی از بیرون تهیه کرد حضرت زهرا(س) آرد کرد و خمیر کرد و نان کرد و غروب شد و نماز مغرب را خواندند. رفتند افطار کنند دیدند در میزنند کیه؟ «اسیر و بردهای هستم گرفتارم.» غذاشان را دادند با آب افطار کردند. فردا شب باز همین تکرار شد. یتیم آمد. شب بعد فقیر. آن وقت 3 شب اینها افطار نکردند.
آیه نازل شد «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ» طعام خودشان ار «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» یتیم و… یعنی غذایشان را دادند بعد میگویند «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریراً» (دهر/10) ما از خدا میترسیم چی «یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریراً»
یعنی کسی که «یَوْماً» روز معاد کسی که از «یَوْماً عَبُوساً» عبوس یعنی میگویند فلانی خیلی آدم عبوسی عبوس یعنی گرفته کسی که از روز گرفته از روز قیامت روز خطرناک کسی که از روز قیامت «نَخافُ» میترسد، باید شکم فقرا را سیر کند. پس دو قیافه داریم: قیافه آدمهایی که توجه به معاد دارند. قیافه کسانی که غافلند.
آن کسی که توجه دارد «فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً» کارش خوب. آن کسی که توجه دارد به فقرا میرسد توی جبهه بود طاغوتیها زیاد در رفتند. حزب اللهیها کم بودند و طاغوتیها میگفتند: ما حریف نمیشویم. فرار کردند یک چند تا نوجوان در جبههها مانده بودند، چند تا آدم بودند.
قرآن میفرماید «قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ» (بقره/249) آنهایی که «یَظُنُّونَ» آنهایی که میدانستند «أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ» آنهایی که میدانستند اینها ملاقات با خدا میکنند یعنی آنهایی که قیامت را قبول داشتند گفتند «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ» گاهی «فِئَه» یعنی گروه گاهی گروه «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ (کم) غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً» نترسید گیرم میرویم شهید میشویم، میرویم بهشت. چرا فرار میکنید؟ نعره کشیدند که چرا فرار میکنید؟ عددمان کم است میرویم در مقابل طاغوت، هر چی جان داریم دفاع میکنیم. آن کسی که ایمان به قیامت دارد میگوید گیرم سرم رفت خدا سرم را جایش میگذارد. این زندگی را دادم، زندگی بهتر میگیرم. پنج هزار پرت میکنم یک میلیون میگیرم، ضرر نکردهام. آن کسی که ایمان به قیامت «مُلاقُوا اللَّهِ» یعنی آن کسی که ایمان به قیامت دارد در مقابل دشمن شعار میدهد و میایستد و مقاومت میکند.
حضرت موسی(ع) وقتی آمد پیش فرعون گفت: فرعون! تو خدا نیستی. تو خودت هم یک برده هستی و از ترس پشه میروی توی پشه بند. بی خودی پز نده مردم هم به بردگی نکش. بنی اسراییل را آزاد کن. اسیر نکن و بالاخره عصایش هم انداخت اژدها شد این همه فرعون معجزه دید. چه کند؟ ناراحت شد تمام ساحرها را از شهرها جمع کرد یک فلکه در یک روز معین. به ساحرها گفت: اگر توانستید با سحر و جادو آبروی موسی(ع) را بریزید موسی(ع) را شکست سیاسی بدهید. توی صحنه من به شما سکه میدهم. پول میدهم. کارت ملاقات دائمی میدهم. ساحرها جمع شدند برای اینکه آبروی موسی(ع) را بریزند ساحرها هم یک خرده طناب و چوب و اینها داشتند اینها را یک چیزی شبیه جیوه قاطی کرده بودند انداختند. آفتاب که به جیوه خورد این چوبها شروع به تکان خوردن کرد. حضرت موسی(ع) هم عصایش را انداخت اژدها شد، همه اینها را بلعید. ساحرها گفتند: واقعاً معجزه است. ایمان آوردند به موسی(ع)، فرعون ناراحت شد. گفت: من شما را از شهرها آوردم که آبروی موسی(ع) را بریزید حالا خودتان ایمان آوردید به موسی(ع). تیکه تیکهتان میکنم. گفتند بکن بسم الله «قالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» (اعراف/125)، «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضی هذِهِ الْحَیاهَ الدُّنْیا» (طه/72)، «فَاقْضِ» یعنی قضاوت کن فرمان بده فرعون دستور بده دستور بده ما را بکشند به رگبار ببندند «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ» قضاوت کن هر چه میخواهی دستور بده «إِنَّما تَقْضی هذِهِ الْحَیاهَ الدُّنْیا» بعد گفتند «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» بدرستیکه ما اگر شهید بشویم به سوی خدا میرویم. با یک گلوله ما نیست نمیشویم جایمان عوض میشود.
از جمادی مردم و نامی شدم مواد غذایی خاک بودم شدم گندم، گندم شدم نان، نان شدم سلول بدن انسان، انسان هم از این دنیا میرود عالم برزخ، میرود قیامت، من میروم سمت خدا من دائماً در حال رشد هستم جماد بودم، گیاه شدم، گیاه بودم انسان شدم، انسان هستم ابدی میشوم.
4- آثار ایمان به معاد
ببینید ایمان به معاد را. کسی که ایمان به معاد دارد: 1- در مقابل طاغوت میایستد «فَاقْضِ» طاغوت فرعون «فَاقْضِ» قضاوت کن دستور بده. «ما أَنْتَ قاضٍ» هر چه میخواهی دستور بده دستور بده الآن ما را به رگبار ببندند کسی که ایمان به معاد دارد محکم است. کسی که ایمان به معاد دارد از جبهه فرار نمیکند. کسی که ایمان به معاد دارد، غذایش را به یتیم و مسکین و اسیر میدهد. کسی که ایمان به معاد دارد «فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً».
این سیمای کسی است که ایمان دارد. کسی که ایمان به معاد دارد. بندگی خدا را میکند. عبادت «وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (یس/22)، «وَ ما لِیَ» چرا من این کار را نکنم؟ «لا أَعْبُدُ»، «وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ» چیست که من عبادت نکنم؟ «الَّذی» خدایی را عبادت میکنم که «فَطَرَنی» من را خلق کرد بعد میگوید «وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» به سمت او بر میگردیم کسی که ایمان به معاد دارد عبادت هم میکند. آیا دروغ میگوید؟ آیا کسی که میگوید معاد هست نماز نمیخواند؟ خب اگر معاد هست چرا نمیخوانی؟ خب یکی از جاها در قیامت میپرسند نماز خواندی یا نه؟ اگر معاد هست چرا تجاوز میکنی؟ دروغ میگوید.
پس ببینید این سیمای کسی است که آگاه است.
اما برویم سراغ آنهایی که ایمان ندارند: این خط سیمای آدمهای غافل و آدمهایی که غافل از قیامتند میباشد. وقتی جبهه پیش میآمد میگفتند: یا رسول الله! ببخشید شما میشود یک هفته به ما مرخصی بدهید. تا جبهه میشد میآمدند مرخصی بگیرند. آیه نازل شد میگوید «إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» (توبه/45) میآیند مرخصی بگیرند «إِنَّما» یعنی فقط «یَسْتَأْذِنُکَ» یعنی استاذان اجازه «إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ» اجازه میگیرند برای اینکه در بروند چه کسانی؟ «الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» «الَّذینَ» چه کسانی اجازه میگیرند؟ کسانی که «لا یُؤْمِنُونَ» ایمان ندارند به چه کسی «بِاللَّهِ». به خدا ایمان ندارند «وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» و به قیامت هم ایمان ندارند.
2- آدمی که ایمان به معاد ندارد اصلا کار به گرانی و ارزانی ندارد. مردم له شدند. ایام عید بچه من چه لباسهایی، چه کفشهایی، حالا بچه شما سوپردولوکس شد بچه همسایهها به درک!! این غافل است. چون قرآن میگوید: «أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» (ماعون/1)، «یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» میدانی چه کسی «یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» دین یعنی قیامت «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) یعنی مالک روز قیامت «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ» (انفطار/17) بعد میگوید «یَوْمِ الدِّینِ» روز قیامت.
میدانی چه کسی روز قیامت را قبول ندارد؟ کسی روز قیامت را قبول ندارد که «فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ» (ماعون/2)، «یَدُعُّ الْیَتیمَ» یعنی یتیم را طرد میکند. ما که بچههایمان لباس دارند، خانواده شهدا به ما ربطی ندارند. نباید میرفت جبهه.
از اینجا معلوم میشود که ایمان به قیامت ندارد. کسی که لباس برای بچههای خودش میخرد و نسبت به بچههای شهدا بی غیرت است. قرآن به این گفته این قیامتش میلنگد. کسی که ایمان به قیامت ندارد نسبت به یتیمها و در کمک به محرومین «یَدُعُّ الْیَتیمَ» اینچنین است، در جبهه «یَسْتَأْذِنُکَ» آقا اجازه بده برویم مرخصی.
از نظر فکری میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ» (نمل/4) کسانی که «لا یُؤْمِنُونَ» کسانی که «لا یُؤْمِنُونَ» یعنی چه ایمان ندارند؟ کسانی که «لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ» آنهایی که ایمان ندارند یک خرده صحبت میکند بعد میفرماید «فَهُمْ یَعْمَهُونَ». «یَعْمَهُونَ» یعنی گیج هستند گیجند. کسی که ایمان به قیامت ندارد، چرا گیج است؟ آن کسی که ایمان به قیامت دارد میگوید آقا من باید یک کاری بکنم، جواب خدا را بدهم، مردم خوششان آمد، بدشان آمد، من کار ندارم. خدا گفته این کار را نکن، نمیکنم.
اما کسی که ایمان به قیامت ندارد، میگوید ببین این را راضیش کنیم این طرف را راضیش میکند، آن طرف بدش آمد میرود آن را راضیش کند این ناراحت میشود، چون میخواهد همه را راضی کند ولذا گیج میشود. آدم خدا پرست یک خدا را میخواهد راضی کند. آدمی که ایمان به قیامت ندارد میخواهد همه را راضی کند و لذا گیج میشود.
قرآن میفرماید: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ» (روم/7) افرادی هستند «یَعْلَمُونَ» میدانند چه میدانند «ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» از دنیا همین زرق و برق را میدانند «ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» میدانی آقا یک چیزهایی درست شده برقی. افرادی هستند از دنیا همین چهرهها و ظاهر دنیا را میبینند درست مثل بچهای که ماری را میبیند. از مار رنگ و وارنگش را میبیند بعد میفرماید که: «وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ» خب یاد معاد خیلی سازنده است.
چون وقت کم است باقیش را نمیگویم.
اول اینکه باید توجه داشته باشیم معاد خبر نمیدهد. 13 مرتبه در قرآن این کلمه آمده این کلمه 13 بار در قرآن آمده «بَغْتَهً»، «بَغْتَهً» یعنی ناگهانی یعنی اینطور نیست که خیلی خوب آقای قرائتی حالا این بحثهایی که میکنی برو برای پیرها بگو ما جوانیم خیلی خوب ولی ما باید توجه داشته باشیم که ممکن است انسان در هر حالی از همه گذشته و برود.
پاسدار امامرحمه الله میگفت پشت در اتاق امام(ره) بودم یک مرتبه سحر دیدم امام بنیانگذار جمهوری اسلامی (ره) یک گریه بلند میکند پشت در گوش دادم. خیلی گریه بلندی میکند. خیلی من منقلب شدم که این پیرمرد دارد سحر مناجات میکند و گریه میکند بعد مناجاتش که تمام شد امام رحمه اللهاز در بیرون آمد. دید من پشت در هستم یک نگاهی به من کرد و گفت: شما جوانید قدر جوانیتان را داشته باشید، آدم که پیر شد میخواهد عبادت کند دیگر نمیتواند تا جوان هستید رابطهتان را با خدا قوی کنید.
آخر بحثم این جمله را هم بگویم «ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» انسان چون غرق دنیا میشود میگوید که شاهان جهان.
شاهان جهان که این جهان داشتهاند بنگر که از این جهان چه برداشتهاند.
در زیر زمین به دست خود میدروند هر چیز که در روی زمین کاشتهاند.
ما هر چه پولدار باشیم هر چه خوش باشیم خوشتر از شاه و دودمان پهلوی نیستیم. هر چه قلدر باشیم قلدرتر از صدام نیستیم. هر چه سر و صدا داشته باشیم سر و صدایمان بیشتر از ریگان و کارتر نخواهد بود، اینها همه میپرد آن چیزی که میماند ابدیت است.
[خطاب به نوجوانان حاضر در جلسه: ] ما ضمن اینکه باید خوب درس بخوانیم تجدید نشویم احترام پدر و مادر را بگیریم به فقرا برسیم حتی همشاگردیمان اگر تجدید هست پنجشنبه و جمعه برویم خانهاش کمکش کنیم. کمک علمی، کمک مالی، همه خدماتی که میکنیم در عین حال همه کارها را باید بکنیم اما توجه هم باید داشته باشیم اگر کارها برای خدا باشد سکه همیشگی است.
خدایا عبادات ما قبول، به ما یاد معاد، ایمان به معاد، یقین به معاد، توشه برداشتن برای معاد را مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»