مصرف

موضوع بحث: مصرف
تاریخ پخش: 2/5/65

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

بحث امروز ما یک بحث شیرین و خوبی است. موضوع آن درباره مسئله‌ی مصرف است. البته شما بندگان خدا که حقوقتان بین5-8 تومان است، مجبور هستید با این گرانی که هست، کم مصرف کنید. ولی یک عده هستند که راه‌های درآمد زیادی دارند. این‌ها هرچه پیدا می‌کنند، خیال می‌کنند که می‌توانند خرج کنند. گاهی هم نه! آدم‌هایی هستند که هم فقیر هستند و هم زیاد مصرف می‌کنند. چیزی هم ندارد. مثلاً فرض کنید 10 شاهی داده است و یک سیگار خریده اما تا نصفه‌اش می‌کشد. آدم‌هایی هستند که در کمال بی پولی هستند اما باز هم ولخرجی می‌کنند. بحث ما در مورد مصرف است.
1- آدمها چند دسته‌اند
مسئله مصرف: اصولاً بعضی از آدم‌ها تولیدشان زیاد است اما مصرفشان کم است. خوب کار می‌کند، کم می‌خورد. برای دیگران کار می‌کند، تولید زیاد است اما مصرف کم است. این یک گروه از آدمها هستند. گروه دیگر، تولیدشان خیلی کم است اما مصرفشان زیاد است. گروه دیگر تولیدشان با مصرفشان برابر است. کدام یک از این‌ها خوب است؟ اولی خوب است.
در شکل اول تولید زیاد است ولی مصرف کم است. مثل حضرت علی(ع) که این همه درخت خرما کاشت، اما خودش کم مصرف می‌کرد و خیلی ساده بود. زندگی علی گونه این است. تولید زیاد و مصرف کم است و حتماً به دیگران هم می‌دهد تامصرف کنند. بعضی از افراد تولیدشان کم است. ما در مملکت افراد زیادی را داریم که کار نمی‌کنند، اما پرخور و پر مصرف هستند. افرادی هم هستند به همان اندازه که تولید می‌کنند، مصرف می‌کنند.
پس ما سه نوع آدم داریم. شکل اول خوب است. شکل دوم بد است. شکل سوم متوسط است.
حالا یک دسته بندی دیگر کنیم. ماچند خصلت داریم. بعضی افراد خصلتشان این است که هم خوب می‌خورند و هم خوب تولید می‌کنند. مثل یک متخصصی که ابتکار، اختراع، نبوغ دارد و حقوق زیادی می‌گیرد ولی خوب هم کار می‌کند. مثل زنبور عسل کار می‌کند. زنبور عسل از گل‌ها می‌نوشد و آن چه که تولید می‌کند عسل است. یعنی خوراکش گل است. تولیدش هم عسل است.
بعضی بد می‌خورند، بد هم تولید می‌کنند. آشغال خوری می‌کند و کار بد هم تحویل می‌دهد.
یعنی توانش را، نبوغش را، فکرش را به کار نمی‌اندازد. پس باید در آمد کمی هم داشته باشد. هم چیز بد می‌خورد و هم کار بد تحویل می‌دهد. این هم یک گروه دیگری است.
حالا بعضی وقت‌ها نمی‌تواند «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(بقره/286) خوب بنده صدای خوبی ندارم. هر وقت هم می‌روم بخوانم، خراب می‌کنم. یک کسی هم واقعاً می‌تواند بخواند، اما سر هم بندی می‌کند. مخصوصاً بد می‌خواند. این خیلی بد است. برای افرادی که می‌توانند کار مردم را انجام دهند ولی انجام نمی‌دهند، باید خوک را مثال بزنیم. خوک آشغال می‌خورد، چیزی را هم که تولید می‌کند، گوشت خوک است که حرام است. یعنی هم آشغال می‌خورد و هم آشغال تحویل می‌دهد.
بعضی هستند چیزهای ساده می‌خورند اما خوب تولید می‌کنند. در میان حیوانات تنها گوسفند، ساده می‌خورد، علف می‌خورد، پوست هندوانه می‌خورد ولی شیر، روغن، پشم، پوست تولید می‌کند.
افرادی هستند که خوب می‌خورند، بد تولید می‌کنند. حقوق کلان می‌گیرد ولی بی انصاف کار می‌کند.
برای هر کدام از قسمت‌های قبل حیوانی داریم، اما در این مورد فقط انسان این گونه است. جز انسان هیچ حیوانی را نداریم که خوراکش خوب باشد و تولیدش بد باشد. تنها انسان است که زرده‌ی تخم مرغ می‌خورد. روغن می‌خورد. گوشت می‌خورد. خوراکش خوب است اما خوب کار نمی‌کند. پس اگر انسان خوب کار نکند، از همه‌ی حیوانات بدتر است. تکرار می‌کنم.
آن حیوانی که خوب می‌خورد و بد تولید می‌کند، آدم است. آدم‌ها هستند که در میان موجودات بهترین غذا را می‌خورند «سَخَّرَ لَکُمْ»، «خَلَقَ لَکُمْ»، «مَتاعٌ لَکُمْ» ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، تا این آقا یک جنایتی بکند. یعنی از نور و دریا و جنگل، بهترین استفاده را می‌کند، ولی ممکن است هیچ گونه کار تولیدی هم نکند.
ممکن است کار کار فکری باشد. یک معلم کار فکری می‌کند، کار بازویی نمی‌کند. نوع کارها فرق می‌کند. این هم که می‌گویند: فلانی زاهد است، زهد در مصرف است نه در تولید. انسان باید در مصرف کم بگذارد، نه اینکه در تولید کم کاری کند. آخر بعضی‌ها می‌گویند: آقا من دیگر در خانه نشستم و استراحت می‌کنم. کاری ندارم. ما دیگر سرد و گرم و تلخی وشیرینی دنیا را چشیدیم. دیگر کاری به این کارها نداریم. نمازی می‌خوانیم. از قرآن دعا می‌خوانیم. آدم‌هایی که زاهد می‌شوند، در مصرف هم باید زاهد شوند. خوب نیست که آدم در تولید زاهد شود.
یکی از زن‌های خوب پیغمبر (کلاً زن‌های پیغمبر از نظر قرآن ‌ام‌المؤمنین بودند. آنها هم درجه‌بندی داشتند.) چون قرآن می‌فرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظیماً»(احزاب/29) به زنان پیغمبر می‌گوید: برای خوب‌هایتان اجرگذاشتیم. از این که خدا در قرآن این گونه می‌گوید، پیداست که همه‌شان یک طور نبودند. یکی از زن‌های خیلی خوب پیغمبر کار می‌کرد. گفتند: چرا کار می‌کنی؟ گفت: که سفارش اسلام است که کار بکنیم. اگر بی کار باشیم فساد ایجاد می‌شود.
در صرفه‌جویی دولت یک وظیفه‌ای دارد. مردم یک وظیفه‌ای دارند. مخترعین هم یک وظیفه‌ای دارند. ثمرات ساده زیستی را می‌گویم، بعد هم مسئولیت دولت و ملت را می‌گویم. هرکسی در شرایط خاص خودش می‌تواند مصرف را کم کند.
2- ثمرات ساده زیستی
ثمرات ساده زیستی: 1- ثمرات فکری و فرهنگی دارد. چون آدمی که ساده زندگی می‌کند و خرجش کم است، فرصت این که به کارهای معنوی برسد را دارد. آدمی که خیلی خرج می‌کند، خیلی باید کار کند و فرصت برای کار دیگر ندارد. آدمی که کم مصرف می‌کند، هیچ وقت زیر بار نمی‌رود. به مرشد گفتند: دکانت را ببند. دکان مرشد بسته شد. یعنی آدمی که ساده زندگی می‌کند، هیچ کس نمی‌تواند آن را از پا در بیاورد. ولی اگر یک زمانی به ما مواد خارجی ندهند. روغن و صابون ندهند، از پا در می‌آییم. زنان قدیم چه کار می‌کردند؟ برگ درخت انجیر را می‌کندند و با آن ظرف می‌شستند. آدمی که بنا بگذارد ساده زندگی کند، هیچ کس نمی‌تواند او را از پا در بیاورد. اما اگر قرار باشد که مصرف زیاد شود و حدود ده روز به ما جنس و مواد ندهند، همه از پا در می‌آییم. آدمی که ساده زندگی می‌کند، می‌تواند بگوید: مرگ بر آمریکا. وقتی می‌توانیم به مرگ بر آمریکا به معنای واقعی عمل کنیم که مصرف را پایین بیاوریم. سماور آب جوش دارد، چای می‌خوری. چند استکان آب جوش در سماور مانده است. همان آب جوش سماور را در کاسه‌ی چرب می‌ریزیم. ظرف چرب را با آب جوش می‌شوییم. دیگر نیازی به صابون نیست، در صف هم نمی‌ایستیم.
می شود مصرف را کم کرد. حدیث داریم «زهدک فی الدنیا ینجیک و رغبتک فیها تردیک»(غررالحکم، ص‏139) اگر مصرف را کم کنی، می‌توانی از دست ابرقدرت‌ها نجات پیدا کنی. می‌گوید: نمی‌توانم. هشت تا بچه دارم. هشت تا کیف می‌خواهند. اگر مصرف زیاد باشد نمی‌توانی نجات پیدا کنی. آقا اگر لنگ بستی می‌توانی شنا کنی اما با لباس زیاد نمی‌شود شنا کرد. آدمی که وابسته شد دیگر نمی‌شود که او را جدا کرد. همین چسب زخمی که وقتی دست آدم خونی می‌شود، به آن می‌چسباند. گاهی کف دست آدم خونی می‌شود. گاهی پشت دست آدم خونی می‌شود. اگر کف دست شما خون آمد و این چسب را به آن بچسبانی، وقتی می‌خواهی آن را جدا کنی، خیلی راحت کنده می‌شود. اما اگر پشت دست شما که مو هم دارد بریده شود، وقتی می‌خواهی چسب را جدا کنی، خیلی سخت است.
آدمی که به دنیا بچسبد، وقتی می‌خواهند از آمریکا جدایش کنند، برایش خیلی سخت است. ولی اگر نچسبد و خواسته باشد که جدا بشود، راحت کنده می‌شود.
هرچه ما در مصرف بچسبیم، بدتر است. اسیر ماشین که شدیم، همین که مدل ماشین عوض شد، برایمان سخت است. ولی اگر هرچه بود سوار شویم، این گونه نیست.
با یک لیوان آب می‌شود وضو گرفت. چرا روزی چند کامیون نان خشک باید بیرون برود.
جناب آقای خامنه‌ای رئیس جمهور، یک هفته در راه پیمایی گفت: جمعیت پاکستان دو برابر جمعیت ایران است ولی مصرف نفت آن به اندازه‌ی ایران است. یعنی این که تا سماور جوش آمد، فوت کن.
ما می‌خواهیم صبح ساعت6 یک چایی بخوریم. از 6 صبح تا 9 صبح به خاطر یک چایی سماور می‌جوشد و 3 ساعت برق مصرف می‌شود.
حدیث داریم که اگر مصرف تو کم باشد، همین سرمایه‌ی توست. از نظر معنوی خیلی فایده دارد.
آدمی که مصرفش کم باشد درد گرسنه‌ها را بیش‌تر درک می‌کند. آدمی که مصرفش کم باشد، دنبال درآمد حرام نمی‌رود. آدمی که مصرفش کم باشد قدرت سخاوت دارد.
آدم یک بار صابون می‌زند، سرش پاک می‌شود. پس چرا دوبار صابون می‌زنی؟ یک بار زدی تمیز شد. بالاخره با آب جوش می‌شود، ظرف چرب را شست. با یک بار صابون هم سرتان تمیز می‌شود. حالا افرادی استثنایی هستند که مدت‌هاست حمام نرفته‌اند. خوب دو بار صابون بزنند. آدمی که مصرفش کم است، از خدا راضی است. می‌رود هندوانه می‌خرد، یک کم که می‌خورد، می‌گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) اما آدمی که مصرفش زیاد است و در آمدش کم است قهراً از خدا راضی نیست.
آدمی که مصرفش کم است، از خدا راضی است. می‌تواند سخاوت کند. کمبودها آن را از پا در نمی‌آورد. حرس نمی‌زند. تملق نمی‌کند.
آن‌هایی که مصرفشان زیاد است، هر ساعتی مثل لنگ دور یکی می‌پیچند. لنگ‌های حمام قدیم را دیدید. قدیم که در حمام‌ها لنگ می‌دادند. خاصیتش این است که هر ساعتی دور پای یک کسی است. آدم‌هایی هستند برای این که پول در بیاورند هر ساعتی که هرکس رئیس می‌شود، می‌گوید: آقا سلام علیکم! آقا خدا می‌داند که هیچ کس مثل تو نیست. وقتی هم که این رئیس می‌رود و یک رئیس دیگر می‌آید می‌گوید: ما این قدر دعا کردیم تا تو آمدی. آدم‌هایی هستند که به خیال خودش، اگر تملق بکند یک جا دستش به چیزی می‌رسد. آدمی که مصرفش را پایین بیاورد، بله قربان نمی‌گوید.
پسر امام رضا، امام جواد کوچک بود. در کوچه با بچه‌ها بازی می‌کرد. مأمون الرشید آمد، برود. تا آمد برود محافظان شیپور می‌زدند، که کنار بروید. مردم و بچه‌ها می‌دویدند که مأمون الرشید می‌آید. امام جواد کوچک بود و همانجا ایستاد. مأمون آمد گفت: بچه! گفت: بله. گفت: چرا کنار نرفتی؟ گفت: چرا کنار بروم. کوچه بزرگ است، بیا برو. من می‌روم، توهم برو.
گفت: پسر که هستی؟ گفت: به شما مربوط نیست. گفت: تو حتماً باید تربیت شده‌ی امام رضا باشی. چون کسی دیگر بچه‌اش را اینطور ضد طاغوت بار نمی‌آورد. تو بچه‌ی امام رضا هستی.
خیلی بزرگ وار باشیم. بزرگ واری ما را در برابر آمریکا نگه داشته است. می‌گویم: اگر کم مصرف کنیم، زیر بار نمی‌رویم. من یک بار در تلویزیون قصه‌ی گوشت خریدن را گفتم. عوض این که بگویم: قصاب فردا پول را می‌آورم، می‌گویم: شکم فردا به تو گوشت می‌دهم.
بسیاری از شماها یک اتاق در زیر زمین ساخته‌اید. زندگی بسیار ساده‌ای دارید، ولی پهلوی بانک سر خم نمی‌کنید. آدم‌هایی هستند که برای تزئینات خانه اشان می‌روند، وام می‌گیرند.
3- فواید مصرف کم
مصرف کم چند فایده دارد: 1- مصرف کم شود، درد گرسنه‌ها را می‌چشی و دنبال درآمد حرام نمی‌روی. 2- مصرف کم شود، در آمدت هم کم است، وقت داری دنبال تحصیل هم بروی. 3- مصرف کم شود هشتاد تومان داری، می‌توانی چند تومان هم به دیگران کمک کنی. «رأس السخاء الزهد فی الدنیا»(غررالحکم، ص‏275) 4- مصرف کم شود از پا در نمی‌آیی از حرص و تملق دورهستی «الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا الرَّاحَهُ الْعُظْمَى»(غررالحکم، ص‏276) از خدا هم راضی هستی. اگر نان خشک هم بخورد، الحمد لله می‌گوید. آخریک کسی یک غذای ساده خورد و با یک لحنی گفت: خدایا شکر! واقعاً شکر می‌کند، یا نه؟
حالا برای این که مصرف کم شود، دولت باید یک کارهایی را بکند. با کمال تأسف مسئولین دولت هماهنگی ندارند. گاهی شهرداری می‌آید خیابان را آسفالت می‌کند. فردا مخابرات می‌آید و برق کشی می‌کند. هماهنگی ندارند.
4- لطیفه
گفتند: یک جایی خیابان می‌کندند. یکی می‌کند و یکی پشت سرش پر می‌کرد. گفتند: چرا این طوری می‌کنید؟ گفت: والله ما سه نفر هستیم. یکی باید بکند. یکی باید لوله کار بگذارد. یکی باید بعد از لوله چاله‌ها را پر کند. حالا آن وسطی نیامده است. حالا او می‌کند ما هم پر می‌کنیم. ما طبق بخش نامه عمل می‌کنیم. یعنی اگر ما می‌خواهیم مصرف را کم کنیم، بین مخابرات و آب و برق و شهرداری یک هماهنگی بشود.
آخر مادر و خواهر من و شما وقتی می‌بینند که ما می‌گوییم یک لامپ مصرف کن. بعد می‌بینید، دیروز پشت خانه‌شان را آسفالت کردند، امروز آمدند سوراخ می‌کنند. می‌گوید: آخر این‌ها به من می‌گویند، به خودشان بگویند. حالا الحمدالله اخیراً یک هماهنگی‌هایی شده است. این باعث تشکر از دولت هست. قبلاً خیلی بد بود. گاهی خنده‌مان می‌گرفت. من خودم آنقدر خجالت کشیدم. به من گفتند: آقا بگو برق را کم مصرف کنند. گفتم: چشم می‌گوییم. همان شبی که ما در تلویزیون گفتیم که برق را کم مصرف کنید، فردا تا ساعت 12 برق‌های خیابان روشن بود. باید یک طوری عمل شود که لااقل من که دارم در تلویزیون حرف می‌زنم، خجالت نکشم. پراکندگی ادارات خیلی خوب شده است. قبلا، یک تراکتور که خراب می‌شد، می‌گفتند: برو روغنش را از آن محله بگیر. تسمه‌اش را از جهادسازندگی بگیر. تکه تکه‌اش می‌کردند. مثل این که جگر فروشی یک جاست. آب گوشت و کله‌اش جای دیگر است. باید یک طوری باشد که وقتی یک تراکتور خراب شد، همه‌ی چیزهایش با هم باشد. اگر یک طوری برنامه ریزی شود که بنده که در یک اداره کار دارم، فتوکپی و عکس و شناسنامه این اداره‌ها که کارشان به هم مربوط است، با هم باشد، اگر این کار بشود، عمر مردم، وقت مردم، اصراف نمی‌شود. بعضی جاها که اینطور شده است، بسیار موفق بوده است. هماهنگی‌های اصناف، بازاری‌ها، دولت، وزارت خانه‌ها و نهادها، این هماهنگی‌ها بسیار مفید است. اگر بخواهیم مصرف را کم کنیم باید از اداره‌ها شروع شود.
مسئله‌ی دیگر درباره مجلات اضافی است. می‌گویند: کاغذ کم است. کاغذ نایاب است. دفترچه مدرسه‌ای‌ها گران می‌شود. ما این همه کاغذ مصرف می‌کنیم. این همه مجله می‌خواهیم چه کار کنیم؟ مثلاً محال است یک روزنامه شنبه بیرون بیاید. یک روزنامه یک شنبه بیرون بیاید. باید هر روز همه‌ی روزنامه‌ها بیرون بیاید.
البته روزنامه باید باشد تا افکار مختلف را در آن بنویسند. مردم همه‌ی فکرها را بخوانند. باید هر روز همه‌ی روزنامه‌ها بیرون بیاید و هر روز همه‌ی روزنامه‌ها شانزده صفحه داشته باشد. خیلی بیش از مصرف است.
آقا زاده‌ها، دخترخانم‌هایی که پای تلویزیون هستید. اگر شما کتابتان را خوب نگه دارید، سال بعد هم مصرف می‌شود. ما هر سال حدوداً باید 95 میلیون جلد کتاب برای آموزش و پرورش چاپ کنیم. اگر شما از کتابت خوب مواظبت کنی. می‌توانی هر سال یک شهر بزرگ آموزش و پرورش برای معلمین بسازید.
بنابراین دولت باید یک مقدار در مصرف پوسترها، عکس‌ها، مجله‌ها، آسفالت صرفه جویی کند. اگر آدم به مردم بگوید و به اداره‌ها نگوید، مردم می‌گویند: این شیخ، همه‌اش از یک طرف حرف می‌زند. ما باید خودمان را بگوییم. باید از خودمان هم شروع کنیم. اگر دو رقم ماشین است، ماشین ساده را سوار شویم.
حدیث داریم که با یک چارک آب می‌توان وضو گرفت. اگر کسی بیش‌تر مصرف کند، اسراف کرده است. بعضی می‌خواهند ثواب کنند وضو بگیرند، شیر را باز می‌کنند. همینطور آب می‌رود تا آخر این که مسح می‌کشد، شیر باز است. ان شاءالله به مکه بروید. سه لیتر آب مکه را با چند ریال سعودی می‌خریم. به خدا آن آب به آب تهران نمی‌رسد. آن وقت این آب به این خوبی را اسراف می‌کنیم. بسیاری از کشورها آب خوردنشان با آب لوله کشی‌شان فرق می‌کند. حالا شما که می‌خواهی غسل جمعه کنی، ممکن است این غسل جمعه‌ی شما جلوی غسل جنابت یک نفر را بگیرد. او غسل واجب دارد و شما غسل مستحب داری. اگر مستحب کسی مزاحم واجب کسی بشود، اشکال دارد. باید یک مقدار مستحب را رعایت کرد.
5- علت اسراف و ولخرجی
حالا چرا مردم ولخرجی می‌کنند؟ علت این که مردم ولخرجی می‌کنند، چند چیز است. یکی هم مخترعین هستند. اگر همه‌ی مخترعین اصفهانی باشند، خوب است. چون اصفهانی‌ها فکر اقتصادی‌شان خوب است. بیش‌تر آن‌ها صرفه جویی دارند. وقتی مخترعین می‌خواهند یک پارچه‌ای را رنگ بزنند، ببینند کدام رنگ دوام بیش‌تری دارد. از میان الیاف در مصرف آن الیافی که کزایی است، صرفه‌جویی کنند. یک چیزی محکم‌تر و با دوام‌تر تهیه کنند و این برای جمهوری اسلامی زشت است که تا می‌گویند: ساخت ایران است. می‌گویند: ولش کن. ژاپنی نداری؟ خوب این بد است. ما با عمل بدمان به جمهوری اسلامی ضرر می‌زنیم.
6- حکایت
پیغمبر مرده‌ای را دفن می‌کرد. خشت‌ها را که می‌چید، خوب سفت می‌کرد. گفتند: یا رسول الله! مرده را دفن می‌کنی. خاک بریز زود برود. فرمود: خدا دوست دارد که اگر آدم مرده‌ای را هم دفن می‌کند، محکم کاری کند.
پس مخترعین باید در اختراع کارخانه‌شان، در انتخاباتشان، در مواد اولیه دقت کنند. چه چیز مقرون به صرفه است؟ مردم هم باید کمک کنند. دولت هم باید کمک کند. می‌شود که زندگی را روی شمعک آورد.
هر چیزی لطف است. همین که در سر نفت ما زدند و جلوی دلارهای ما را گرفتند، همین هم لطف بود. برای این که ما عادت کردیم که همیشه متکا زیر سرمان باشد و اگر یک شب بی متکا باشیم، خوابمان نمی‌برد. همین که یک وقت شیطان می‌آید متکا را بر می‌دارد، همین هم لطف است که این سر ما با بی متکایی هم خواب کند.
همیشه هر وقت دنیا خواسته که به ما ضرر بزند، همان ضرر برای ما نعمت بوده است. اگر حمله نمی‌کرد، بچه‌های ما اینطور شجاع بار نمی‌آمدند. پدر بچه از آمریکا می‌ترسد، بچه از آمریکا نمی‌ترسد. این به خاطر فشار جنگ است. این فشارها تلخ است اما بعد شیرین می‌شود. بگذارید ما بتوانیم زندگی‌مان را روی شمعک بیاوریم. یعنی با حداقل زندگی کنیم.
در یک اداره یک عکس بس است. چرا کاغذ و رنگ این همه عکس باید از خارج بیاید؟
دلیلی که مردم اسراف می‌کنند: 1- وضع مالی‌شان خوب است. آدمی که وضع مالی‌اش خوب است ولخرجی می‌کند. 2- وضع مالی‌اش خوب نیست. وضع فکری‌اش بد است. مثلاً اسراف را شرف می‌داند. خیال نکن اگر ولخرجی کنی، شرف داری. اگر خانه بنشینی و کفشت را واکس بزنی ارزش دارد و شرف تو به این نیست که ولخرجی کنی. گاهی که ما ولخرجی می‌کنیم حال نداریم. می‌دانیم چراغ روشن است و اسراف است اما حال نداریم بلند شویم و خاموش کنیم. تنبلی می‌کنیم.
دلیلی که مردم اسراف می‌کنند: 1- وضعشان خوب است، فکرشان بد است. 2- اسراف را شرف خیال می‌کند. 3- به محرومان توجه ندارند 4- تنبل هستند 5- بعضی خبر ندارند که ولخرجی حرام است. شما مقلد امام هستی. امام می‌فرماید: اسراف گناه کبیره هست.
چه کسانی طرفدار مصرف زیاد هستند؟ شیطان. شیطان می‌گوید: زیاد مصرف کن. یعنی تشویق به مصرف کارشیطان است. یکی کار استعمار است. استعمار سود می‌خواهد. برای این که سود می‌خواهد، تولید می‌کند. برای این که تولیداتش مصرف شود، از مصرف تبلیغ می‌کند. تبلیغ مصرف‌گرایی کار استعمار است و مصرف زیاد یک صفت حیوانی است.
در قرآن مصرف وسیله هست، هدف نیست. هیچ وقت نمی‌گوید: آقا بنشینیم یک چیزی بخوریم. خوردن آخر خط نیست. آخر خط این است که بخوریم تا بمیریم.
آخر بعضی‌ها می‌گویند: آقا کار بکنیم، یک لقمه گیر بیاوریم بخوریم. بعد می‌گویند: برو یک لقمه گیر بیاور بخوریم.
اسلام و قرآن می‌گوید: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً»(مومنون/51) یک لقمه نان بخوریم تا بتوانیم بجنگیم. یک لقمه نان بخوریم تا بتوانیم یک درسی بخوانیم. یعنی ما معمولاً می‌گوییم: کار بکنیم تا بخوریم، آخر کوچه خانه‌ی آخر را می‌گذاریم. خانه خوردن بخوریم. ولی اسلام می‌گوید: نه این خانه یک در دیگر هم دارد بخوریم تا. . .
در قرآن «کُلُوا» شش بار پشت سر هر آمده است. «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا»(حج/28)، «کلوا و انفقوا» «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً»(مومنون/51)، «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31) یعنی خوردن وسیله هست، هدف نیست.
بحث ما درباره‌ی مصرف بود. گفتیم: مردم سه دسته هستند. در بعضی تولید زیاد است مصرف کم است. اینها خوب هستند. حضرت علی درخت خرما می‌کارد اما مصرفش کم است. بعضی تولید ندارند، اما خیلی پرخور هستند. این‌ها بد هستند. بعضی‌ها تولید و مصرفشان یک اندازه است. این‌ها آدم‌های عادی هستند.
بعد گفتیم: چهار رقم حیوان داریم. حیواناتی که خوب می‌خورند و خوب تولید می‌کنند، مثل زنبور که گل می‌خورد، عسل می‌دهد.
حیواناتی که آشغال می‌خورند و آشغال تولید می‌کنند. مثل خوک که آشغال می‌خورد و گوشت نجس و دارای کرم کدوتولید می‌کند.
بعضی‌ها ساده می‌خورند و خوب تولید می‌کنند. مثل گوسفند که علف و پوست هندوانه می‌خورد و گوشت و پشم تولید می‌کند.
بعضی‌ها خوب می‌خورند و بد تولید می‌کنند و آن آدم‌های بد هستند. آدم‌های بد «کلوا من الطیباتشان» خوب است ولی تولیدشان بد است. بمب شیمیایی تولید می‌کنند.
عسل می‌خورد، گوشت می‌خورد، بمب شیمیایی تولید می‌کند. پس انسان بد از همه‌ی حیوانات پست‌تر است. فلذا قرآن می‌گوید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»(اعراف/179) مصرف کم چند خوبی دارد. آدمی که کم می‌خورد، مثل لنگ دور پای این و آن نمی‌پیچد. آدمی که کم می‌خورد، فرصت عبادت و تحصیل و صله‌ی رحم را دارد. حرص نمی‌زند. زیر بار نمی‌رود. از خدا راضی است. درد گرسنه‌ها را حس می‌کند. می‌تواند کمک هم بکند. فایده‌های مصرف کم این‌ها بود.
بعد گفتیم اگر خواستیم مصرف کم شود، باید اول وزارت خانه‌ها هماهنگی کنند. خود سازمان و یک سری مخترعین جلوی یک سری اسراف‌ها را بگیرند. پارچه و رنگ و برنامه‌ای را بریزند که کمتر مصرف شود. پس مخترعین سهم دارند، مردم هم سهم دارند.
گفتیم علتی که بعضی‌ها اسراف می‌کنند: 1- یک دسته طاغوتی یا سرمایه دار و پول دار هستند، از بس دارند ولخرجی می‌کنند 2- یک عده پول ندارند، خیال می‌کنند ولخرجی شرف است. 3- بعضی‌ها که ولخرجی می‌کنند، خبر از گرسنه‌ها ندارند4- بعضی خبر از گناه کبیره ندارند. 5- بعضی حال ندارند، تنبل هستند.
پس چرا مصرف زیاد است؟ بی حال است. بی فکر است. بی تعهد است. پر پول است.
طرف داران و کسانی که به مصرف تشویق می‌کنند، یکی شیطان است. حضرت آدم را هل داد که یک خورده مصرف را زیاد کند. دوم: کشورهای استعمارگر هستند. چون این کشورها سود می‌خواهند، برای سود زیاد تولید را بالا می‌برد. برای این که تولیدش خرج شود، مصرف را بالا می‌برد. خوشا به حال کسانی که کم می‌خورند و خیلی کار می‌کنند.
حدیث داریم هرکس منتظر حکومت حضرت مهدی است، باید زندگی‌اش را روی شمعک بیاورد. چون امام زمان بیاید نمی‌گذارد، این مدل زندگی کنیم. می‌گوید: آقا در آفریقا این همه گرسنه است. شرق اینطور است. غرب اینطور است. از ما می‌گیرد، به آن‌ها می‌دهد تا یک عدالتی باشد. هرکس می‌گوید: مهدی بیا، مهدی بیا. اگر منتظر مهدی هستی، زندگی‌تان را ساده کنید«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً»(نهج‏‌البلاغه، حکمت 112) مسئله‌ی نفت و این مسائل یک موهبتی بود که در مضیقه قرار بگیریم. اسراف نکنیم. در مصرف کاغذ صرفه جویی کنیم. الان نامه‌هایی هم که برای من می‌آید، پشت پاکت نوشته آقای قرائتی! خط می‌زنم و دوباره در آن می‌نویسم.
بیاییم ساده زندگی کنیم. همه‌ی مشکلات حل می‌شود.
خدایا، خدایا، تو را به حق محمد و آل محمد ما را آماده زندگی زاهدانه بفرما.
رهبر عزیز انقلاب را به سلامت بدار.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment