مشورت در قرآن

موضوع: مشورت در قرآن
تاریخ پخش: 74/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث ما راجع به مشورت است. یکی از برکات انقلاب مسئله مشورت است. قدر مشورت را کسی می‌داند که نظام استبدادی را توی ذهن‌اش بیاورد چون شانزده هفده سال است که شاه رفته و خبر ندارند در قرآن سیمایی از استبداد هست یعنی خودرأیی می‌گوید هرچه من گفتم همین است که من گفتم. من به آیاتی که مربوط به استبداد است من اشاره می‌کنم.
1- استبداد و سیمای آن در قرآن
حاکم مستبد مردم را به بردگی می‌کشاند «وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ» (مؤمنون/47) فرعون می‌گفت فامیل موسی و هارون(علیهما السلام) نوکر ما بوده‌اند موسی هم گفت «وَتِلْکَ نِعْمَهٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ» (شعراء/22) برای تو نعمت بوده که پدرم برده تو بوده است اصلاً به همین دلیل تو فاسد هستی می‌گویند شاگردی که به مردود شدنش اعتراض داشت به مدیر گفت من به چه مَجُوزی رد شده‌ام؟ ! مدیر هم گفت به همین مَجُوز! خلبانی به من می‌گفت یک روز من را با هلیکوپتر از شمال به تهران فرستادند که لباسهای شنای فرح فراموش شده است!
نمرود می‌گفت «أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ» جان مردم دست من است. می‌گفت هر کس خلاف نظر من باشد «لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ» (اعراف/124) دست راستشان را با پای چپ‌شان قطع می‌کنم دو تا دست را قطع نمی‌کنم که با پاها راه بروید دو تا پا را قطع نمی‌کنم که بتوانید سینه خیز بروید این رقمی قطعه قطعه می‌کنم.
«آمَنتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ» (اعراف/123) ساحرانی که یقین کردند موسی پیغمبر است و ایمان آورند به موسی گفت بدون اجازه من چرا ایمان آورده‌اید؟ تهمت، به زمین دارها می‌گفت این موسی می‌خواهد زمین هایتان را از شما بگیرد «یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ» (اعراف/110) به افراد مذهبی می‌گفت «إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ » (غافر/26) این موسی می‌خواهد دین شما را بگیرد.
اگر پولی دارد نمی‌گوید خدا داده است می‌گوید این مخ خودم بوده است «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی» (قصص/78) یعنی سیستم اقتصادی و فکر من بوده است که پولدار شده‌ام بابا خیلی‌ها هستند که مغزشان از تو بیشتر کار می‌کند اما موفق هم نمی‌شود.
سیمای استبداد 1- مردم را به بردگی می‌کشند 2- هر کجا بخواهند ملک خود معرفی می‌کنند 3- تهدید 4- همه چیز باید با اجازه او باشد.
2- معنای مشورت و برکات آن
برکات مشورت: در قرآن سوره‌ای داریم بنام سوره شوری، یعنی سوره مشورت. البته شوری هم اکثریت نیست در ذهن ما مشورت یعنی کدامها بیشتر هستند اما شوری در لغت یعنی انتخاب بهتر یعنی از مردم مشورت کن ببین کی حرف خوب می‌زند نه اینکه بیشترین آراء با کی است خلاصه شور معنایش بهترین است نه بیشترین. گاهی وقتها واقعاً آدم نمی‌داند که کدامها بهتر است مثلاً پول را صرف درمانگاه کنیم یا آموزش و پرورش، هم درمانگاه خوب است و هم آموزش و پرورش اینجا که هر دو خوب است ببینیم کدامیک بیشتر رأی می‌آورند وگرنه اگر حرفی غلط است ولو همه مردم طرفدار بودند ما نباید تابع اکثریت باشیم قرآن هشتاد و دو بار از اکثریت انتقاد کرده است. اگر هر دو حق هستند باید دید طرفداران بیشتر است.
رأی مردم، باطل را حق نمی‌کند و حق هم باطل نمی‌شود امام علی(ع) بیست و پنج سال رفت توی خانه نشست در حالی که سنی و شیعه این روایت را نقل کرده است. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» (المناقب/ ج‌3/ ص‌62) بنابراین اگر کسی حق گفت ولو رأی نیاورد این معنایش این نیست که چون رأی نیاورد باطل است.
مشورت در کنار نماز آمده است «وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» (شورى/38) این نشانه اهمیت است.
3- فواید مشورت
فایده‌های مشورت: 1- ضریب خطا را کم می‌کند کسی که با نظرات مردم آشنا شد پی به اشتباهات خودش هم می‌برد. 2- استعدادها را شکوفا می‌کند خانه‌هایی که دختر و پسر را تحقیر می‌کنند و نمی‌گذارند که نظراتشان را بگویند دختر و پسر رشد نمی‌کنند.
ابرهیم(ع) صد ساله بود با پسر سیزده ساله مشورت کرد گفت «فَانظُرْ مَاذَا تَرَى» (صافات/102) رأی تو چیست؟ آدم باید یک کاری که می‌کند مسئولین و اطرافیانش را در جریان بگذارد خدا می‌خواهد انسان خلق کند به فرشته‌ها می‌گوید مشورت نمی‌کند اما فرشته‌ها را در جریان می‌گذارد می‌گوید من می‌خواهم انسان درست کنم «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره/30) فرشته‌ها همه رأی منفی دادند گفتند «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ» این آدم خونریزی می‌کند فساد می‌کند از خیر آن بگذر. ما برای تو عبادت می‌کنیم «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ» ما به اندازه‌ای که توان داشته باشیم در امر تقدیس و عبادت تو می‌کوشیم تو از خیر انسان بگذر خدا گفت خیال می‌کنید من مشکل سبحان الله گو دارم «قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» من یک چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.
فرشته‌ها گفتند آدم چه فایده‌ای دارد؟ آنوقت خدا قصه را روشن کرد. به آدم علومی داد که بیش از حد فرشته‌ها بود به فرشته‌ها حالی کرد که این انسان ظرفیتش از فرشته بیشتر است «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونی‌ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» (بقره/31) تمام علوم را به آدم یاد داد «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ» به فرشته‌ها گفت نگاه کنید، فرشته‌ها وقتی ظرفیت آدم را دیدند. گفتند: حق با تو است «فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاء إِنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ» یعنی خدای قادر هم وقتی می‌خواهد یک کاری را بکند کارش را با اطرافیان و دست اندکاران نظام هستی مطرح می‌کند آنها حرفهایشان را می‌زنند بعد خدا اینها را توجیه می‌کند بعد اینها آرام می‌شوند بعد خدا خلق می‌کند.
مدیر می‌گوید: این جزو اختیارات من است. درست است که جزو اختیارات تو است اما اگر دست اندرکاران توجیه نباشند نق می‌زنند حمایت نمی‌کنند چوب لای چرخ می‌گذارند آنها را توجیه کن.
3- جلوی استبداد را می‌گیرد، آدمی که مشورت نمی‌کند خودبین است. بعد می‌شود خودپرست.
4- مانع حسادتهاست، اگر به پدر بگویند پسرت ترقی کرده است می‌گوید هر چه هم ترقی کند پسر من است یعنی پدر نسبت به پسر خود حسود نیست چون رشد پسر را از خودش می‌داند شما اگر مشورت کنی و ترقی کنی حسود کم می‌شود. پس در صورت رشد مانع حسادتها می‌شود.
5- در صورت شکست غمخوار زیاد می‌شود ، شما اگر شکست بخوری آن آقایی که با او مشورت کرده‌ای می‌گوید عجب! بنده خدا با من هم مشورت کرد و من هم اینرا گفتم.
6- شخصیت دادن، «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (آل‌عمران/159) می‌گوید اگر هم به تو ضربه زده از او درگذر در حق او دعا کن. بعد هم می‌گوید با او مشورت کن یعنی خطاهای گذشته مانع مشورت نشود. جالب اینست که مشورت هم در مدینه آمده است و هم در مکه آیه 38 سوره آل عمران در مکه نازل شده است و آیه 159 سوره آل عمران در مدینه. یعنی قبل و بعد از حکومت مشورت مسئله‌ای اساسی است.
4- مشورت پیامبر با مسلمانان
در جنگ احد پیغمبر(ص) جلسه گرفت که بناست کودتا بشود کفار مکه در بدر شکست خورده‌اند امسال رفته‌اند تجهیزات آورده‌اند و می‌خواهند انتقام شکست را بگیرند حالا مشورت کنیم یک عده از پیرمردها گفتند اگر از ما رأی می‌خواهید در کوچه‌های مدینه سنگر بگیریم که زنها هم از پشت بام سنگ پرت کنند و کفار را توی کوچه خفه کنیم جوانها گفتند این برای ما ننگ است که دشمن بیاید در خانه‌ی ما، ما باید به استقبال آنها برویم. پیغمبر هم نظرش نظر پیرمردها بود ولی چون جوانها می‌گفتند بیرون برویم بالاخره رفتند احد و در آنجا شکست خوردند حالا که پیغمبر مشورت کرده و شکست خورده بخاطر مشورت شکست خورد حالا حق این است که در اینجا مشورت نکند خدا می‌فرماید ‌ای پیغمبر با اینکه مشورت کردی و شکست خوردی اما شکست را نادیده بگیر آنها را عفو کن و دعا کن باز هم با آنها مشورت کن یعنی خلاصه یک نیرویی که یکبار دسته گل آب داد اینرا سه طلاقه نکنید بازسازی کنید خود خدا از این بازسازیها دارد.
5- سرگذشت حضرت یونس
حضرت یونس(ع) پیغمبر بود از مردم برید گفت خدایا بر اینها عذاب نازل کن خودش هم جیم شد رفت کنار دریا و کشتی سوار شد که برود و برود مردم هم دعا کردند که خدایا ما غلط کردیم و از مردم رفع عذاب شد در کشتی سنگین شد گفتند قرعه می‌زنیم اسم هر کس در آمد او را توی دریا می‌اندازیم چون اگر یکی فدا نشود همه غرق می‌شوند یکی باید فدا شود قرعه کشیدند بنام یونس افتاد او را در دریا اندختند این خودش درس است کسی که از مردم فرار کند لقمه ماهی‌های دریا می‌شود حتی اگر پیغمبر خدا باشد «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ» (صافات/142) قرآن می‌گوید نهنگ او را قورت داد. یکوقت از من پرسیدند بزرگترین حیوان چیست؟ گفتم نهنگ، گفتند چطور؟ گفتم چون یک انسان را یک لقمه می‌کند ما حیوانی نداریم که انسان را یک لقمه کند.
«وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/87) یونس در حال غضب مردم را ترک کرد و رفت. خیال کرد که رفت اما او توی مشت ما است و ما از او حالگیری می‌کنیم تا دیگر به مردم پشت نکند وقتی نهنگ او را قورت داد توی آن تاریکی شکم نهنگ گفت خدا را تو منزه‌ای من به خودم ظلم کردم «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنْ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» (انبیاء/88) ما نهنگ را کنار ساحل آوردیم و پیغمبر را پرت کرد خلاصه ما حالگیری کردیم و دو مرتبه او را پیغمبر کردیم «وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ» (صافات/147) صد هزار سال یا بیشتر، این سیستم مدیریت قرآن است. تا کسی خلاف می‌کند تا آخر عمر او را رها نمی‌کنیم.
آیه‌ای که خیلی طرفدار دارد «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» (بقره/217) یعنی اعمال خوبش نابود باشد این آیه خیلی طرفدار دارد یعنی توی جامعه ما اگر کسی کار خلافی کرد تمام خوبی‌هایش را از بین می‌بریم. می‌گوییم چون این کار را کرد دیگر برای همیشه مرخص است اعمالش نابود می‌شود اما آیه‌ای که طرفدار ندارد «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ» (هود/114) شما بخاطر خوبی‌ها بدی‌ها را از بین ببر. یکی از زنهای پیغمبر بددهان بود به حضرت جسارت می‌کرد گفتند: او را طلاق بده. فرمود: یک کمالاتی هم دارد.
اگر مشورت کننده رأی خلاف تو را داشت. او را متهم نکن. اگر مشورت کردید. تشکر کنید اگر مشورت کردید سعی کنید تو هم یک جایی به او کمک فکری بکنی و حرفش را هم زیر پا نگذار. سیستم مدیریت این است که رأی با همه، تصمیم با یک نفر این مدیریت اسلام است.
امام علی(ع) فرمود هر چه به ذهن‌تان می‌رسد به من بگویید منتها توقع نداشته باشید هر چه شما گفتید من عمل کنم. با زن مشورت بکنیم یا نه؟ می‌گویند امام علی(ع) فرموده زنها «نَوَاقِصُ الْعُقُولِ» (نهج‌البلاغه/ خطبه‌80) هستند یعنی چه؟ ما دیدیم یک حدیث آمده حضرت می‌فرماید: این عقلش ناقص است جای دیگری می‌فرماید: با زن که مشورت می‌کنی آن کسی را که… یعنی تجربه نشان داده که این خانم خیلی عاقل است پس آنجایی که می‌گوید ناقص العقل است یعنی یک عده‌ای آنجایی هم که می‌گوید عقلش کامل است یعنی یک عده‌ای مردها هم همینطور هستند جالب اینست که هر دو از امام علی(ع) هستند. آنجایی که می‌گوید با زن مشورت نکن می‌گوید برای اینکه دل تو را خالی می‌کنند.
شخصی رفت چلوکبابی غذا خورد پول نداد و بیرون آمد گفتند: پول؟ گفت: درست می‌گویی. گفت: خوب بده. گفت: درست می‌گویی. گفتند: خوب درست می‌گوییم بده. گفت درست می‌گویی یک نفر که داشت غذا می‌خورد گفت مردم آزاری نکن پولش را بده گفت تو هم درست می‌گویی یک نفر گفت بابا شاید ندارد. گفت تو هم درست می‌گویی! حالا «نَوَاقِصُ الْعُقُولِ» درست است. دومی هم درست است. بعضی‌ها عقل‌شان کامل است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment