مراحل گام به گام گناه

1- گام اول، بی تفاوتی در برابر گناه
2- اصرار بر گناه، زمینه قتل اولیای خدا
3- خطر کج فهمی دین و خوارج
4- پذیرش همه دستورات دین، نه بخشی از آن
5- کج‌فهمی وهابیون در استمداد از اولیای دین
6- فهم درست اخلاق و رفتار دینی
7- نقش حضرت علی(ع) در تقویت جایگاه مسلمانان
8- فهم درست دین از طریق عالمان واقعی

موضوع: مراحل گام به گام گناه

تاریخ پخش:  18/05/91

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

 بیننده‌ها پای تلویزیون زمانی بحث را گوش می‌دهند که روز نوزدهم ماه رمضان است روزی است که آقا ضربت خورد. همه با هم یک سلام به امیرالمؤمنین بدهیم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه».

موضوع بحث ما ماه رمضان 91 راجع به گناه بود و اینکه چطور انسان گناهکار می‌شود و چطور ابن ملجم می‌شود؟ عرض کنم به حضور جنابعالی که بحث مهمی است و تقریباً خیلی از ما گرفتار آن هستیم. انسان یک مرتبه ابن ملجم می‌شود یا کم کم ابن ملجم می‌شود. یک مرتبه شمر می‌شود، یزید می‌شود، معاویه می‌شود یا ذره ذره؟

موضوع بحثمان، گناه شناسی، انحراف گام به گام. در قرآن پنج مرتبه گفته: «خطوات». خطوه یعنی قدم، «خُطُواتِ الشَّیْطان‏» (بقره/168) یعنی شیطان یک مرتبه آدم را خراب نمی‌کند، ذره ذره! چطور؟ قدم اول: دیدن؛ آدم گناه را می‌بیند ولی بی‌تفاوت است. این قدم اول انحراف است.

1- گام اول، بی تفاوتی در برابر گناه

اگر کسی خلاف ببیند در او هیچ تغییری پیدا نشود حدیث داریم مرده است. منتهی عمودی است. مرده‌های قبرستان افقی هستند. مرده عمودی ایستاده است. اما بی‌خاصیت است. حدیث این است «فَهُوَ مَیِّتٌ» (وسایل‌الشیعه/ج16/ص132) مرده است منتهی «بَیْنَ الْأَحْیَاء»  انسان اگر می‌تواند با زبانش، با قدرتش، اگر نمی‌تواند لااقل عصبانی شود. یعنی عبوس کند. «بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّه» (وسایل‌الشیعه/ج16/ص143) قدم اول این است که انسان گناه می‌بیند بی‌خیال است.

قدم دوم، مرحله دوم؛ گناه عادی می‌شود. عادی شدن گناه.

مرحله سوم؛ رضایت قلبی، راضی به گناه. هی پررنگ شود.

مرحله‌ی چهارم؛ گناه مخفی، می‌گوید: حالا کسی نفهمد طوری نیست. دور از چشم بابا و ننه، دور از چشم فلانی. استاد، معلم. مخفی، «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/10)، «دَسَّاها» یعنی دسیسه، یعنی زیر آبی، یواشکی، کسی نفهمد.

مرحله‌ی پنجم؛ کمک به انجام، کمک! حتی جا می‌دهد، اتاق می‌دهد، پول می‌دهد، وسیله می‌دهد. کمک می‌کند. مرحله‌ی بعد توجیه می‌کند. گناه می‌کند می‌گوید: حالا یک شب عروسی است، نماز نخواندیم طوری نیست. حالا اینها جوانی است. جوانی است، عروسی است، یک شب بیشتر نیست. بعد از توجیه خودش هم گناه می‌کند دیگر. اینها هی پررنگ‌تر می‌شود خودش مرتکب گناه می‌شود، انجام گناه.

2- اصرار بر گناه، زمینه قتل اولیای خدا

بعد اصرار بر گناه؛ بالاتر اعتیاد به گناه؛ بالاتر دعوت دیگران؛ می‌گوید: شما هم بیایید، دعوت دیگران در خط من. بالاتر از دعوت به گناه؛ سرمایه‌گذاری است. اصلاً پول روی هم می‌گذارند و یک تشکیلاتی را راه می‌اندازند. بالاتر از آن برداشتن مزاحمان، اگر دید یک کسی مزاحم است، این نهی از منکر می‌کند، می‌گوید: بیایید او را بزنیم. حالش را بگیریم که دیگر در کار ما دخالت نکند. از خانه بیرونش کنیم. آبرویش را بریزیم. بیایید این موانعی را که نمی‌گذارد ما راحت گناه کنیم، این موانع را برداریم. قتل ناهیان از منکر، «یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ» (آل‌عمران/21) بالاترینش می‌گوید: اصلاً خود معروف را برداریم. که می‌رسد به اینکه باید امیرالمؤمنین را از میان برداشت. می‌شود ابن ملجم! وجود علی نمی‌گذارد، این نباشد. تا این پدر زنده است نمی‌گذارد. تا این مادر زنده است، نمی‌گذارد.تا این برادر زنده است، نمی‌گذارد. بیایید یک برنامه بریزیم برای پدر، برای مادر، برای برادر، کسی که نمی‌گذارد ما راحت عیشمان را بکنیم، به اهدافمان برسیم. اصلاً این را ول کنید. مثل طرحی که الآن آمریکا دارد، اصلاً بیایید ولایت فقیه را برداریم.

در دنیا پر از رئیس جمهور است ما هم سوارشان هستیم. ما سوار هستیم. این ایران از وقتی که ولایت فقیه پیدا شد، آمد گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، ما دیگر حریف نشدیم. این ولایت فقیه را باید از بین برد. آنکه مشکل است این ولایت فقیه است. وجود امیرالمؤمنین در زمان خودش و وجود… این مسأله گام به گام است. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان‏»        

قدم‌های اول را می‌شود جلویش را گرفت. شاخه که کوچک است می‌شود شکست. هرچه این شاخه کلفت‌تر شود، تنه درخت شود مشکل است ولذا از اول گفته: نگاه نکن. از اول گفته: بی‌تفاوت نباش.

«کُلِّ حِقْد» (شرح نهج‌البلاغه/ج17/ص36) چرا علی بن ابی طالب ضربت خورد؟ برادرها و خواهرها چه وقتی پای تلویزیون هستید؟ روز نوزدهم ماه رمضان. چرا علی باید کشته شود، امیرالمؤمنین؟! چه کمالی است که علی ندارد؟ چه کمالی است که علی ندارد؟ حالا «إِنْ شاءَ اللَّه‏» یک بحث خواهم داشت. چیزهایی که روی کره‌ی زمین فقط علی دارد. زن پیغمبر معصوم نیست، اما زن امیرالمؤمنین معصوم است. پیغمبر پدر دو شهید نیست، پیغمبر برادر دو شهید نیست. پیغمبر همسر شهید نیست. امیرالمؤمنین هم پدر دو شهید است، هم برادر شهید است، هم همسر شهید است، چهل، پنجاه تا کمال است که در تارییخ کره‌ی زمین فقط حضرت علی دارد. این علی چرا باید کشته شود؟ مثلاً امام حسین چرا باید کشته شود؟ برای حکومت ری. ببین آدم به کجا کشیده می‌شود؟ برای حکومت ری!!! اینکه می‌گویند: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَه» (کافی/ج2/ص130) می‌خواهد پست پیدا کند. چرا ما باید گناه کنیم که مثلاً این آقا نماینده‌ی مجلس یا رئیس جمهور یا شورای شهر شود؟ مگر بی‌گناه نمی‌شود؟ بی گناه هم می‌شود.

خوب پنج مرتبه کلمه‌ی «خطوات» آمده است، «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان‏» گام به گام! اول دیدن و بی‌تفاوتی، بعد عادی شدن، راضی شدن، گناه مخفی، کمک به گناه دیگران، توجیه گناه دیگران، انجام گناه، اصرار بر گناه، اعتیاد بر گناه، دعوت دیگران، سرمایه گذاری، دو تا هم دیگر در تخته سیاه جا نبود بنویسم، یکی برداشتن موانع، یکی زدن به خال، یعنی آن نفر اول. امام نباشد ما دیگر راحت هستیم!

یک دعا می‌کنم آمین بگویید. خدایا آن به آن بر عذاب ابن ملجم بیافزای.

3- خطر کج فهمی دین و خوارج

ابن ملجم از خوارج بود. خوارج اسلام را بد فهمیدند. این کج فهمی خیلی مهم است. در اسلام فهم کج خیلی مهم است. انسان بد نفهمد. کربلا هم همینطور بود. بعضی از اینها که امام حسین را کشتند جز خوارج بودند. خوارج اسلام را طور دیگر فهمیدند. اسلام را از اهل بیت نگرفتند. از سلیقه‌ی خودشان گرفتند و این خطر در زمان ما هم زیاد است. مردکی که نه فقیه است، نه فقه خوانده، نه سوادی دارد، نه سابقه‌ی خوبی دارد، راجع به موسیقی نظر می‌دهد. می‌گوید: به نظر من همه‌اش حلال است. آقا بیا ببینیم. تو مجتهد هستی؟ پدرت مجتهد است؟ درس خواندی؟ لااقل به خصوص حالا که این دکترای هسته‌ای و تحصیل کرده‌های دانشگاه هستند، لااقل چهل، پنجاه هزار تا در دانشگاه داریم که از تو باسوادتر است. خوب حیا هم خوب چیزی است. به چه دلیل تو در اسلام اظهار نظر می‌کنی؟ یک کباب می‌خواهی بپزی تخصص می‌خواهد. وگرنه گوشت در آتش می‌افتد. یک خطی نیروی انتظامی می‌خواهد وسط خیابان بکشد، هر پاسبان و پلیسی حق ندارد بکشد، این خط صاف هم کارشناس می‌خواهد. یک دندان ده، دوازده تا دکتر کارشناس دارد. یک دندان! انواع تخصص‌ها برای دندان هست. اسلام همینطور شد که هرکسی بیاید حرف بزند. خوارج از خودشان حرف می‌زدند. پوست اسلام را گرفته بودند.

4- پذیرش همه دستورات دین، نه بخشی از آن

این سکولارهای ما هم همینطور هستند. می‌گویند: آقا ببین، نمازت را بخوان. کمک به فقرا هم بکن. نماز شبت را هم بخوان. ولی در مسائل سیاسی دخالت نکن. این می‌دانی یعنی چه؟ یعنی 500 آیه قرآن را حذف کنید. چون در قرآن صدها آیه راجع به مسائل سیاسی است. اینکه می‌گوید: دین از سیاست جداست، یعنی من قرآن را قبول ندارم. لااقل 500 تا را. ولایت مطلقه نه، حالا می‌خواهد رهبر باشد باشد، من ولایت مطلقه را مثل می‌زنم به نسخه‌ای که باید به همه‌ی دستوراتش عمل کرد. آقای دکتر شما دکتری‌ات را بکن، من یک قرص‌اش را می‌خورم و یک قرص‌اش را نمی‌خورم. دیگر اختیار با خودم است. مجموعه باید عمل شود.

دین ما هر ذره‌اش بند به کل هستی است. هر ذره‌اش بند به کل هستی است. اینطور نیست که ما بتوانیم خودمان حرف بزنیم. پست‌ترین چیزهای ما بند به خیلی از چیزها است. دیگر حالا پست‌تر از ، من رویم نمی‌شود در تلویزیون بگویم ولی بگذارید بگویم.

یک کسی می‌خواهد دستشویی برود ادرار کند. این ادرارش بند به خورشید است، می‌گوید: رو به خورشید نباشد. رو به ماه نباشد. آخر ادرار این بنده خدا در دستشویی چه کار به خورشید دارد؟ رو به باد هم نباشد. ایستاده هم نباشد. سوراخ مورچه هم نباشد. پای درخت میوه‌دار هم نباشد. رو به قبله هم نباشد. پشت به قبله هم نباشد. پست ترین چیز ما بند به کل هستی است. یک ماشین می‌خواهد راه برود باید همه چیزش درست باشد. وگرنه حالا لاستیک جلو نباشد، لاستیک عقب نباشد، ترمز نباشد، گاز نباشد، چه نباشد، آب نباشد، روغن نباشد، بنزین نباشد، گاز نباشد،  اگر همه بود ماشین راه می‌رود. به همه‌ی نسخه باید عمل کنیم.

خوارج احمق بودند. الآن وهابی‌ها مثل خوارج فکر می‌کنند. مثلاً ما می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ»! می‌گوید: شرک است، شرک است، شرک! بگو: «یَا اللَّهُ»! چرا می‌گویی: یا حسین، یا محمد، یا علی؟ یا علی شرک است. بگو: «یَا اللَّهُ»! می‌گوییم: سلام به پیغمبر شرک است، می‌گوید: آره. می‌گوییم: پس خدا مشرک است. چون خود خدا سلام کرده. می‌گوید: «سَلامٌ عَلى‏ نُوح‏» (صافات/79) آیه‌ی قرآن است. «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ» (صافات/120) آیه‌ی قرآن است. «سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهیمَ» (صافات/109) آیه‌ی قرآن است. اگر سلام به اولیای خدا شرک است، اول مشرک خود خداست. این چه تفکری است که شما دارید؟ می‌گویند: شما که می‌گویید: یا حسین، یا علی، یا امیرالمؤمنین، مشرک هستید. می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: باید بگویید: «یَا اللَّهُ»! چرا می‌گویید: یا علی؟ باید «یَا اللَّهُ» بگویید. شرک ذلتی است که شما از آمریکا دارید. شرک اطاعت از آمریکا است. یا علی گفتن شرک نیست. تسلیم آمریکا شدن شرک است، نمی‌فهمند.

5- کج‌فهمی وهابیون در استمداد از اولیای دین

ما در قرآن چقدر غیر یا الله داریم. برادران یوسف گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/97) برادران یوسف گفتند: بابا جان، در حق ما استغفار کن. ما غلط کردیم، برادرمان را در چاه انداختیم. پشمان شدیم، خطایی کردیم، «إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ» (یوسف/97) «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» استغفار کن برای ما. در حق ما دعا کن. «یا أَبانَا» شرک است؟ می‌گوید: یعقوب زنده بود. می‌گوییم: اگر شرک بد است، زنده و مرده ندارد. شما می‌گویید: غیر خدا بد است. چه زنده، چه مرده! از همه گذشته، قرآن می‌گوید: شهید زنده است. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ…» (آل‌عمران/169) اگر شرک بد است، زنده و مرده ندارد. این یک مورد.

جسارت به مردم بد است. چه مستقیم، چه من زنده فحش بدهم. چه نوار کنم بمیرم. نوار من را در چهار راه بگذارند. اگر من مردم نوار من را هم سر چهار راه گذاشتند که فحش دادم به مردم، این فرق نمی‌کند، چه نوار باشد و چه خودش باشد. توهین به مردم بد است. چه مستقیم، زنده باشم و چه نوار مرا بگذارند. این حرف‌ها یعنی چه؟ دوم اینکه شهید هم زنده است.

سوم اینکه اصلاً وقتی ما متوسل می‌شویم مگر به پوست و گوشت متوسل می‌شویم تا بگویید: این مرده است یا زنده است؟ ما به مقام متوسل می‌شویم. می‌گوییم: تو را به مقام امیرالمؤمنین! تو را به آبروی زهرا، تو را به آبروی، «یا وجیها عند الله، اشفع لنا عند الله»! تو نزد خدا وجهه و آبرو داری. ما متوسل به مقام می‌شویم. مقام زنده و مرده ندارد. بدن زنده و مرده دارد. مقام که زنده و مرده ندارد. ببین وقتی کسی مثل خوارج کج می‌فهمد، چه می‌شود کرد؟ مثل این وهابی‌ها را چه می‌شود کرد؟ چگونه آدم ابن ملجم می‌شود؟ قاطی می‌کند. وقتی آدم دستش از اهل بیت جدا شد، از فقیه عادل جدا شد. هرکس می‌آید ایدئولوک می‌شود.

یکی از دانه درشت‌های منافقین نجف خدمت امام رفته بود. قبل از آنکه امام از نجف به ایران بیایند. امام فرمود: ایشان آنقدر نهج‌البلاغه خواند که دیدم این خیلی از ما مسلمان‌تر است. حفظ نهج‌البلاغه دلیل بر ایمان نیست. حفظ قرآن هم دلیل بر ایمان نیست. اصلاٌ عبادت دلیل بر ایمان نیست. شیطان در بین فرشته‌ها زندگی می‌کرد. امیرالمؤمنین فرمود: شش هزار سال عبادت کرد. اما آنجا که خدا فرمود: عبادت کن، گفت: نه، این یکی نه! یعنی کسی اگر عمرش هم اطاعت کند و در یک مورد بگوید: نه، قابل پذیرش نیست. چگونه انسان ابن ملجم می‌شود؟

1- تشخیص نمی‌دهد. خوب اینهایی که تشخیص نمی‌دهد را من دیشب یادداشت کردم برایتان بگویم. یک صلوات بفرستید.(صلوات حضار)

6- فهم درست اخلاق و رفتار دینی

چگونه انسان ابن ملجم می‌شود؟ یعنی چه؟ یعنی از خوارج می‌شود. خوارج نماز می‌خواندند. نماز شب می‌خواندند.

1- کج فهمی که در جامعه‌ی ما هم هست. ذلت را از تواضع تشخیص نمی‌دهد. ذلیل است، فکر می‌کند متواضع است. تکبر را از عزت، تکبر را از عزت باز تشخیص نمی‌دهد. عبادت را از عبودیت تشخیص نمی‌دهد. عبادت غیر از عبودیت است. عبادت قالب است. عبودیت قلب است. مگر ما می‌توانیم دینمان را از هرکسی بگیریم. مفاتیح دست گرفتیم، می‌بینیم نوشته که کسی فلانی را در خواب دید، و گفت: صفحه‌ی 27 این مفاتیح را 36 بار بنویسید، و به 36 نفر بدهید و هر شب قبل از خواب سه تا سرفه کنید و چهار تا عطسه. هرکس چنین کاری را کند، فلان… این چه کسی است این را نوشته؟ غلط کرده هرکس این را نوشته است. فهم دین مهم است. حتی عبادت‌هایی که هست.

مثلاً می‌گوید: هرکس فلان کار را کند ثواب صد هزار شهید، صد هزار پیغمبر، صد هزار، صد هزار، صد هزار، بابا اینها موردی است. مثل اینکه می‌گویم: هرکس یک لنگه کفش به دشمن‌ بزند ثواب هزار عمره دارد. درست است. منتهی ان لنگه کفشی که خبرنگار عراقی در کله بوش زد، نه اینکه حالا من هم در خانه بروم تخته کفشم را بردارم بزنم بگویم: ثواب صد هزار حج را دارد. حدیث را امام برای چه کسی گفت؟یک لیوان آب ظهر عاشورا به اندازه‌ی کل کره‌ی زمین می‌ارزد. وگرنه بعد از قتل امام حسین که نهر فرات هم آزاد شد. «ضربه علی یوم الخندق» نه هر ضربه‌ای ثواب عبادت ثقلین را دارد. نه غیر علی، باید علی باشد، آن هم روز جنگ خندق باشد. «ضربه علی یوم الخندق».

ما یک چیزی را در مفاتیح می‌خوانیم هرکس فلان کار را کند ثواب چه را دارد. بله، ما منکر فضل خدا نیستیم. منتهی باید حساب کرد که امام این را کجا گفته.

رفتم خدمت امام گفت: شیر نخور. مگر می‌شود گفت آقا امام فرموده: شیر نخورید؟ بابا رفتی گفتی: خیار خوردم. گفته: اگر خیار خوردی شیر نخور. نه معنایش این است که ما یک چیزی را در یک مورد، بگیریم، فهم دین مهم است. اینکه گفتند: باید همیشه آدم از مجتهد تقلید کند به خاطر همین است.

نماز جماعت مستحب است. جوان‌ها شما یادتان نمی‌آید. یک روز امام، زمان شاه برای اینکه سیلی در گوش شاه بزند، فرمود: هیچ‌کس مسجد نرود. نماز جماعت هم تعطیل شد. خوب این یک سیلی بود. می‌خواست ولوله بیاندازد. می‌خواست شاه را در فشار قرار بدهد. نیمه شعبان چراغانی ثواب دارد. یک روز امام، زمان شاه فرمود: امسال نیمه شعبان هیچ کس چراغانی نکند. فهم دین این است. گاهی وقت‌ها یک کار در یک زمانی عبادت است، در یک زمان دیگر جنایت است.

یک کسی نزد من آمده بود، یک تسبیح دست گرفته بود چنین می‌کرد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ…» گفتم: چه می‌کنی؟ گفت: ذکر خدا می‌گویم. گفتم: تو از من وقت گرفتی بیایی با من مشورت کنی. گفت: بله، گفتم: خوب اینطور که من حواسم پرت می‌شود. مثل اینکه بیایی راست من چنین کنی. خوب اصلاً نمی‌فهمم تو چه می‌گویی؟ ذکر نگو من ببینم تو چه می‌گویی؟ این هم هر دانه تسبیحش یک رنگی بود، نمی‌دانم از کجا این رنگ‌ها را پیدا کرده بود. رنگارنگ یک تسبیح گنده‌ای گفتم: آقا شنیدی که صلوات ثواب دارد. این ثواب، به کمرت بزند این صلوات. حواس مرا پرت می‌کنی و حرف مرا گوش نمی‌دهی. آخر تو وقت مرا گرفتی، می‌خواهی با من مشورت کنی. خدای نکرده یک مدیر مسؤول مملکتی هم هستی، متأسفانه. ما آدم‌هایی داریم که دین دارند اما خل هستند. قرآن هم می‌گوید، می‌گوید: دین دار خل! آیه‌اش را بگویم؟ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» تو که ایمان داری باید چنین باشی، چنان باشی، چنان باشی آخرش می‌گوید: «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (آل‌عمران/118) اگر عاقل هستی!!! «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» راهت این است، اگر عاقل هستی. یعنی چه؟ یعنی ممکن است «آمَنُوا» باشی اما «تَعْقِلُونَ» بگویید… نباشی. خدا «تَعْقِلُونَ» را به این «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» می‌گوید. ابن ملجم نماز می‌خواند، احمق بود. این ذکر خدا را می‌گوید، احمق است.

فکرمی‌کند سدر زدن روز جمعه ثواب دارد. بابا سدر زدی دو نفر در حمام افتادند. فکر می‌کند مثلاً دعای الغوث، الغوث روی بلندگو باشد، ثواب دارد. بابا همسایه‌ها اذیت می‌شوند. دعا باید در مسجد باشد. جز اذان کسی حق ندارد داد بزند. فهم دین!

حیله را با سیاست قاطی می‌کند و تشخیص نمی‌دهد. بخل را با قناعت… زندگی‌اش بخل است، به خودش و به همه‌ی بستگانش بخل می‌ورزد. بعد فکر می‌کند آدم قانعی است. اسراف می‌کند فکر می‌کند سخاوت دارد. رشوه می‌دهد ولی فکر می‌کند هدیه می‌دهد.

خدمت امام آمد گفت: آقا این پول خمس است، این پول سهم امام است، مثلاً این پول زکات است، یک پولی هم مردم به خودم دادند. برای خودم است. امام فرمود: ببینم. تو اگر در خانه‌ات می‌نشستی به تو می‌دادند؟ تو به عنوان نماینده‌ی ما و از طرف برای تبلیغ دین رفتی، همه را باید پس بدهی. اینکه این خمس است، این زکات است، این هم به خودم دادند، به خودت دادند یعنی چه؟

7- نقش حضرت علی(علیه‌السلام) در تقویت جایگاه مسلمانان

شعار می‌دادند می‌گفتند: «لا حکم الا لله» حکم فقط برای خداست. حکم خدا را چه کسی می‌فهمد؟ علی بن ابی طالب می‌فهمد یا مخالفینش می‌فهمند؟ بارها و بارها خلفا در مسایل گیر می‌کردند، امیرالمؤمنین به فریادشان می‌رسید و مسائل را جواب می‌داد. بارها و بارها، شیعه و سنی نقل کردند، این برای شیعه‌ها نیست. شیعه و سنی با هم نقل کردند، بارها و بارها خلیفه‌ی دوم گفت: اگر علی بن ابی طالب نبود، من هلاک می‌شدم.

یک چیزی را من تا دیشب نمی‌فهمیدم مردم آمدند، گفتند: ای صالح! ما نمی‌دانیم تو پیغمبر هستی یا نه؟ اگر الآن از این کوه یک شتر بیرون آمد، ما به تو ایمان می‌آوریم. حضرت صالح دعا کرد، یک شتری بیرون آمد، می‌گویند: ناقه‌ی صالح! این شتر چون با دعا و معجزه‌ی پیغمبر بود این «ناقَهُ اللَّهِ» است، حسابش جداست. گفت: آب منطقه را یک روز این بخورد، برای همه‌تان شیر می‌دهد. شتر استثنایی، این ناقه را کشتند. به آن کشنده‌ی ناقه می‌گویند: «اشقی الاولین». به کسی هم که علی بن ابی طالب را کشت، می‌گویند: «اشقی الاخرین». من گفتم یعنی چه؟ کشتن حضرت علی با کشتن ناقه‌ی صالح چه ارتباطی دارد؟ به یکی از علما هم دیشب زنگ زدم، گفتم. چیزی در دستش نبود. خدا رحمت کند آیت الله طیب! من دیده بودمش، بالای صد سال عمرش بود. در اصفهان هم یک خیابان به اسم ایشان است. خیابان طیب! یک دور تفسیر نوشته «اطیب البیان». در آن تفسیر یک نکته‌ای دارد، قصه را باز کرد.

کسانی که کسی را می‌کشند به یک دلیلی می‌کشند. چرا کسی، کسی را می‌کشد؟

اینهایی که افرادی را می‌کشند، 1- یا می‌خواهد حکومت بگیرد. 2- یا حکومت گرفته، می‌خواهد حکومتش را حفظ کند. 3- یا می‌خواهد رقیبش را از صحنه بیرون کند. 4- یا می‌خواهد به پولی برسد. 5- یا می‌خواهد به نام نیک برسد. 6- یا می‌خواهد به عمر طولانی برسد. به یک دلیلی کسی، کسی را می‌کشد. یا گرفتن حکومت، یا حفظ حکومت، یا محو رفیق، یا عمر طولانی، یا عزت! آن کسی که ناقه را کشت به هیچ کدام از اینها نرسید و لذا می‌گویند: بدترین آدم‌ها است. ابن ملجم به چه رسید؟ حکومت داشت؟ نه. برای حفظ حکومت بود؟ نه. زنده بود؟ سه چهار روز بیشتر بعد از شهادت حضرت امیر زنده نماند. او را گرفتند و در همان ماه رمضان، بیست و هفتم رمضان او را کشتند. نام نیک بود؟ عزت بود؟ حکومت بود؟ قدرت بود؟ هیچی هیچی! خدا می‌داند بعضی از ما هم یک گناهانی می‌کنیم، که جز زوال هیچی گیر ما نمی‌آید. گاهی وقت‌ها آدم یک گناهی می‌کند و به یک چیزی می‌رسد. یک گناهانی می‌کنیم هیچ چیز گیر هیچ‌کسی نمی‌آید. «اشقی الاولین و اشقی الاخرین»!

8- فهم درست دین از طریق عالمان واقعی

شکستن قداست‌ها شقاوت می‌خواهد. که آدم قرآن را آتش بزند. مثل کاری که آمریکایی‌ها می‌کنند. آتش زدن قرآن، تخریب مسجد مثل کاری که وهابی‌ها در بحرین می‌کنند. هرچه قداست بیشتر باشد، قساوتش بیشتر است. می‌گویند: وقت تمام شد.

امیرالمؤمنین، «إِنْ شاءَ اللَّه‏» در جلسه‌ای کمالاتی که مخصوص امیرالمؤمنین در کره‌ی زمین است را خواهم گفت. باید مواظب باشیم، گناه قدم به قدم ما را گرفتار می‌کند. کج فکری هم نکنیم. دست ما فقط باید در دست اهل بیت باشد. گرفتن فقه از غیر اهل بیت انحراف است. تکرار می‌کنم. آیا می‌شود ما به جای مسجد برویم مثلاً خانقاه؟ امام صادق مسجد می‌رفت یا می‌رفت خانقاه؟ امیرالمؤمنین مسجد می‌رفت یا خانقاه؟ هرکاری می‌خواهیم بکنیم باید از کانال پیغمبر و اهل بیتش باشد. اگر دین را از کانال پیغمبر و اهل بیت به آن نرسیم دچار کج فهمی می‌شویم.

اگر بنا است تفسیر قرآن گوش بدهیم باید از کسی باشد که حداقل بیست سال درس خوانده باشد. پیش نماز لازم نیست، پیش نماز همین که حمد و سوره‌اش درست باشد، شما هم از او گناهی سراغ نداری، می‌شود پشت سر او نماز خواند. اما اگر خواست نهج‌البلاغه بگوید، تفسیر بگوید، حداقل باید بیست سال درس خوانده باشد. دینمان را باید از اهل بیت بگیریم. از مرجعیت بگیریم. سیر و سلوک و عرفان و فلسفه و خواب و شعر و نمی‌دانم این حرف‌ها، اینها راه وصول دین نیست. ابن ملجم دینش را از اهل بیت نگرفت. خوارج دینشان را از سلیقه‌ی شخصی گرفتند. هرکس دینش را از سلیقه‌ی شخصی بگیرد، به اینجا کشیده می‌شود. یک سلیقه‌ای دارد، به خاطر سلیقه‌اش، آخرش هم می‌گوید: این را برداریم. «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ» (اعراف/82) اصلاً این را باید بیرون کرد. این نمی‌گذارد ما غلط‌هایمان را بکنیم. تا این باشد نمی‌شود. همان طرحی که آمریکا برای ولایت فقیه دارد. همان طرحی که سکولارها الآن دارند. که می‌گویند: شما نمازت را بخوان، سیاست را رها کن. یعنی 500 آیه را حذف کن. گرفتن دین از غیر اهل بیت پایانش ابن ملجم است.

خدایا آن به آن بر عذاب ابن ملجم بیافزا. کمتر از آنی ما را از قرآن و اهل بیت جدا نکن. زیارت امیرالمؤمنین را با معرفت نصیب همه‌ی آرزومندان بفرما. ما را از شیعیان مخلص و از شیعیان صد در صد امیرالمؤمنین قرار بده. به کسانی که با حق ستیز کردند، اهل بیت را شهید کردند، حقشان را غصب کردند، آن به آن بر عذابشان بیافزا. یک دعای دیگر هم بکنم. خدایا هرچه شب قدر برای خوبان مقدر می‌کنی همه را برای همه‌ی ما مقدر بفرما. کسانی را که سال قبل بودند و الآن زیر خاک هستند را همه را بیامرز. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده.

در آستانه‌ی بیست و یکم و بیست و سوم، کینه‌ای دارید برطرف کنید. مال مردمی در زندگی شما است، تلفن کنید جبران کنید. دیر یا زود ما نیستیم، با وزر و وبال از دنیا نرویم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment