محبت و عداوت در اسلام

موضوع: محبت و عداوت در اسلام
تاریخ پخش: 76/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

توفیقی بود که در این جلسه در جایی نفس بکشیم (مدینه) که شش معصوم نفس می‌کشند. مرحوم مطهری می‌گفت: من از شیراز خیلی خوشم می‌آید. برای اینکه ملاصدرا در شیراز نفس کشیده است.
1- پیامبر معیار دوستی و دشمنی
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی‌ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً» (فتح/29) این آیه خط کش قرآن است. این آیه می‌گوید: این آیه نمونه‌ی خودت است. بگو ببینم تو چه طور هستی. هرکس فکر می‌کند که آدم خوبی است، باید آماده مردن باشد. «قُلْ یا أَیُّهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» (جمعه/6) خدا همه‌ی اموات را رحمت کند. پدرم می‌گفت: وقتی به دنیا آمدی، گفتند: اگر آب انار شیرین را در گلوی نوزاد بریزی، خوش صدا می‌شود. تو در زمستان به دنیا آمدی. من کاشان را زیر و رو کردم تا اینکه انار شیرین پیدا کردم. آبش را در گلویت ریختم. اما تو اصلاً صدای خوبی نداری. «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ شَهیداً» (فتح/28). خداوند رسول خود را همراه با هدایت و دین حق فرستاد. اسلام دنیا را خواهد گرفت. «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً» (نساء/122) «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» این آیه سه بار تکرار شده است. ترجمه‌اش این است که اسلام دنیا را خواهد گرفت. برای اینکه اسلام دنیا را بگیرد، سه چیز می‌خواهیم. 1- قانون جهانی می‌خواهیم که الحمدلله هست. قرآن یک قانون جهانی است که تحریف نشده است. 2- رهبر جهانی می‌خواهیم. حضرت مهدی(ع) یک رهبر جهانی است. 3- آمادگی جهانی می‌خواهیم. آمادگی جهانی نیست. قانون هست. رهبر هست. اما اینکه دنیا برای پذیرش اسلام آماده باشد، هنوز وجود ندارد.
«وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‌ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) حدیث داریم زمانی به این آیه به دست مبارک امام زمان(ع) عمل خواهد شد که اسلام دنیا را خواهدگرفت. خانه‌ای از سنگ و گل، یا خیمه‌ای از پشم و نخ نیست جز اینکه صدای اسلام به آن خواهد رسید. یک بار دیگر بخوانید «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ شَهیداً» این قول خداست. این قول را به دنبال یک قول دیگر داده است که مربوط به حاجی هاست. رسول خدا خواب دیدند که حاجی‌ها با سر تراشیده وارد مسجدالحرام می‌شوند. تعبیر این خواب یک مقداری به طول انجامید. ولی عملی شد. آیه قبل می‌گوید: «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَریباً» (فتح/27) دیدید که چطور خواب واقع شد؟ اگر خواب به حقیقت می‌پیوندد، قول‌هایی هم که در بیداری پیغمبر رخ داد به حقیقت می‌پیوندد.
2- امید و دوری از یأس و ناامیدی
شک نکنید. اسلام دنیا را خواهد گرفت. این یک امید است. بهترین دین، دینی است که به آدم امید بدهد. آدم با امید زنده است. امید داشته باشید. یأس از گناهان کبیره است. کسی به مکه آمده بود. پرده‌ی کعبه را گرفته بود و می‌گفت: خدایا مرا ببخش. بعد می‌گفت: می‌دانم نمی‌بخشی؟ یکی از اولیای خدا گفت: چرا چنین می‌گویی؟ گفت: نمی‌دانی من چقدر جرم کرده‌ام؟ گفت: چه کردی؟ گفت: من از کسانی هستم که با لشکر یزید به کربلا رفتم تا حسین را بکشم. فرمود: گناه یأس تو از گناه شرکت در لشکر یزید بیشتر است. مأیوس نشوید. خدا همه را می‌بخشد. پیغمبر فرمود: هرکس به زیارت من بیاید، واجب است که من شفاعتش را بکنم. یأس از گناهان کبیره است. انسان با امید زنده هست. کسانی می‌توانند با حضرت مهدی باشند که با انقلاب بودند. امروز از ایام الله است. کسانی که با انقلاب کاری نداشته‌اند. اگر امام زمان هم بیاید باز هم شک دارد. چون اگر کسی در حوض خانه‌ی خودش شنا نکند، در اقیانوس اطلس هم شنا نخواهد کرد. آن کسی می‌تواند بگوید: «یا حجه ابن الحسن عجل علی ظهورک» که کارهای خوبی کرده باشد و در طول عمر خود با انقلاب همراه باشد. برای چه می‌گویی: مهدی جان بیا؟ تو که یکبار هم برای برانداختن طاغوت زحمت نکشیده‌ای، چرا می‌گویی: مهدی جان بیا؟
در مدینه هستید. یک خبری از پیغمبر به شما بدهم. ناقل این حدیث امام رضا است. امام رضا می‌فرماید: یک روز نزد پیغمبر از یک کسی بدگویی می‌کردند. گناهان آن فرد را می‌گفتند. حضرت فرمود: ایشان خوش عاقبت است و اهل بهشت است. گفتند: با این همه گناه که انجام داده است، چطور اهل بهشت است؟ فرمود: همین مردی که از او صحبت می‌کنید، یکبار از کوچه عبور می‌کرده است. مردی را می‌بیند که خواب است و لباسش کنار رفته است. این مرد را می‌پوشاند و به او هم چیزی نمی‌گوید. این مرد بعدها می‌فهمد که فلانی او را پوشانده است. می‌گوید: تو این کار را کردی؟ می‌گوید: بله! آن مرد می‌گوید: خدا جزای خیر به شما بدهد. خدا خوش عاقبتت کند. خدای جزای مضاعف به تو بدهد. دعاهایی که از جگر این مرد بیرون آمد در حق او مستجاب شد. حضرت فرمود: به خاطر همین عمل صالح خدا باقی گناهان او را بخشید. او آبروی مسلمانی را حفظ کرد. خدا هم گناهان او را بخشید. آن افراد رفتند و ماجرا را به او گفتند. گفتند: تو چنین کاری کرده‌ای و خدا هم گناهانت را بخشید. دعای آن طرف در حق تو مستجاب شد. خدا گناهان تو را بخشید و ما بخشش گناه تو را از پیغمبر شنیدیم. این شخص گنه کار تکان می‌خورد و می‌گوید: این خدا عجب خدای خوبی است که با یک عمل همه‌ی گناهان را می‌پوشاند. گفت: پس اگر خدا با یک عمل این چنین محبت می‌کند، چرا من خدایی نشوم؟ من از حالا خدایی می‌شوم. این شخص یکی از یاران خوب پیامبر شد. زمانی یک گروه از اشرار به مدینه حمله کردند. حضرت فرمود: یک گروه کمی از اشرار به مدینه حمله کردند. اگر ما هفت جوانمرد داشته باشیم. می‌توانند این اشرار را شکست دهند. چه کسی حاضر است که برای مقابله برود؟ یکی از کسانی که بلند شد همان جوانی بود که گنه کار بود و خدایی شد. این جوان در درگیری شهید شد. گناه کرد. ولی به خاطر این که آبروی یک مؤمنی را حفظ کرد، دعا بر او مستجاب شد و جز یاران پیامبر گردید.
3- ایمان همراه عمل دوستی همراه دشمنی
خدا قول داده است که اسلام دنیا را خواهدگرفت. همانطور که خواب پیامبر به واقعیت می‌رسد. بیداریش هم به واقعیت می‌رسد. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی‌ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً» ما چند تعبیر داریم. گاهی یک کسی علم دارد. اما علم آدم را نجات نمی‌دهد. در قرآن خیلی آیه داریم که می‌گوید: با اینکه باسواد بود، منحرف شد. ما خیلی باسواد منحرف داریم. علم آدم را نجات نمی‌دهد. علم عشق نمی‌آورد. ایمان ارزش دارد. ایمان انواع دارد. علم تنها پیغمبر را نجات نمی‌دهد. باید ایمان آورد. ایمان همراه با علم خوب است. «له معه» (بحارالانوار/ج13/ص374) یعنی باید همراه او بود. سنت او را بپذیریم. دستورات او را بپذیریم. در زیارت امین الله داریم: پیغمبر رسول خداست و کسانی که با او هستند، باید دستورات او را انجام دهند. اول از همه می‌گوید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» یعنی برائت را می‌گوید. بعد می‌گوید: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» ولایت را می‌گوید. من به مشهد رفتم و پشت سر آقایی نماز خواندم. دیدم که اینها مرگ بر آمریکا نمی‌گویند. ولی همه اهل نماز شب هستند. لیتری گریه می‌کنند. ولی مرگ بر آمریکا نمی‌گویند. بعد از نماز بلند شدم و گفتم: ببینید من یک آدم معمولی هستم و در مقابل آنهایی که به جنگ و جبهه رفتند، چیزی نیستم. من از نظر انقلابی صفر هستم. قرآن می‌گوید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» یعنی در قرآن گفتن مرگ بر آمریکا قبل از رکوع و سجود است. در ابتدا «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» آمده است. یعنی نسبت به کفار شدید باشید. روز دوازده بهمن روز «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» است. دوازده فروردین هم «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» است. انشاءالله که همه‌ی شما به مکه بروید. در مکه یک سنگ را می‌بوسید و یک سنگ را پرتاب می‌کنید. یک سنگ برای ولایت است. یک سنگ برای برائت است. یک سنگ بوسیدنی است. یک سنگ پرتاب کردنی است. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» کسی که مسلمان است، باید غیرت داشته باشد.
4- غیرت دینی داشتن
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید: غصه می‌خورم که آنها بر شما می‌خیزند و شما هیچ غیرتی از خودتان نشان نمی‌دهید. اصلاً خاصیت عبادت این است که انسان را از فساد دور کند. گاهی آدم نمازهایی می‌بیند که گیج می‌شود. می‌گوید: عجب نمازی است. «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45) اما این نماز زمانی خوب است که جلوی فحشا و منکر را بگیرد. الآن بزرگترین منکر انجام می‌شود. اسرائیل دارد در بیت المقدس شهرک می‌سازد. شهرک ساختن اسرائیل در بیت المقدس منکر است. اسلام باید جلوی این منکر را بگیرد. اگر ما نماز خواندیم و آنها هم شهرک ساختند معلوم می‌شود که نماز ما لامپی است که به برق وصل نشده است. چون نماز باید جلو منکر را بگیرد. اگر نماز خواندیم و جلوی منکر گرفته نشد، باید در نمازمان شک کنیم. چون قرآن می‌گوید: نماز جلو منکر را می‌گیرد. بعضی از افراد به مسجد می‌روند و پایه‌های مسجد را می‌شمرند. ولی این کار درست نیست. ما نباید به مسجد برویم و پایه‌های مسجد را بشماریم. مسجد پیغمبر ده ستون داشت. ستون هایش با تنه درخت خرما بود. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» اما همان مسجد با ده ستون بر ضد کفار بود.
5- ضرورت محبت و مهربانی به یکدیگر
مسلمانان باید با هم مهربان باشند. گاهی افراد خیلی تعارف می‌کنند اما با هم مهربان نیستند. می‌خواهد به حرم برود، می‌گوید: زود بیا برویم. من حوصله ندارم که این پیرمرد دنبال ما بیاید. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» این پیرمرد ده سال در نوبت بوده است و کلی گریه کرده تا به زیارت برود. چرا دستش را نمی‌گیری؟ دستش را بگیر و بگو: یا امام حسن برای تو زوار آوردم. اگر من رو سیاه هستم به خاطر عصا کشی این پیر مرد، مچ من را بگیر. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» در ایران هم همینطور است. عروس و داماد به پارک می‌روند و می‌گویند: مادرت نفهمد. نسبت به کفار «اشداء» سخت باشید و نسبت به خودی «رحماء» مهربان باشید. اصلاً شما می‌دانید که هر پیغمبری یک آرمی دارد. پیغمبر ما «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» است. بیشترین کلمه‌ای که در نماز می‌گوییم، کلمه‌ی «رحم» است. شما در نماز می‌گویید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» دوباره می‌گویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) «الرَّحْمنِ الرَّحیم» (فاتحه/3) در هر رکعت شش بار «رحمن و رحیم» می‌گوییم. روزی شصت بار می‌گوییم: «رحمت» نمی‌شود که آدم روزی شصت بار رحمت بگوید و بی رحم باشد. اگر کسی این چنین باشد، مثل لوله سیمانی است. لوله‌ی سیمانی آب را عبور می‌دهد اما آب در خودش نفوذ نمی‌کند. لوله سیمانی که نیستید، انسان هستید. وقتی انسان چهار بار چیزی را تلقین کرد، باید در خودش اثر کند. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» از نفرین غفلت نکنید. حتی بدها را هم نفرین نکنید. یکی از علمای جامعه مدرسین پدر شهید آیت الله سیدمهدی روحانی است. ایشان قصه‌ای را نقل می‌کرد و می‌گفت: کسی در مسجدالنبی نشسته بود و به دوستان خود دعا می‌کرد. یکی از دوستان یادش آمد و گفت: به این دعا نکنم. برای اینکه وقتی زنده بود خیلی با هم دعوا داشتیم. چون در زندگی با او دعوا داشت به او دعا نکرد. شب آن مرد را در خواب دید. به او گفت: چرا برای من دعا نکردی؟ گفت: ما در زندگی با هم دعوا داشتیم. گفت: اما من در برزخ گیر بودم. تو در مسجدالنبی دعا می‌کردی. من به سمت راست تو آمدم و بال زدم. اما تو باز هم دعا نکردی. معلوم می‌شود که برزخی‌ها از حالاتی که شما در مسجدالنبی دارید، خبردارند. هرکس یادتان آمد برایش دعا کنید. چون آنها خبردار می‌شوند. حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح به خواب پسرش می‌آید و می‌گوید: در برزخ یک مشکل دارم. کتابی را از فلانی امانت گرفتم و به او ندادم. زود برو و آن کتاب را از فلان جا بردار و به او بده. آقازاده‌اش از خواب بیدار می‌شود. کتاب را پیدا می‌کند و به صاحبش می‌دهد. نزدیک در کتاب بر زمین می‌افتد و زخمی می‌شود. کتاب را پاک می‌کند و به صاحبش می‌دهد. فردا شب پدر به خوابش آمد و گفت: کتاب را به صاحبش دادی. اما نگفتی که کتاب شما بر زمین افتاد. کتابت خراشیده شد. یعنی از افتادن کتاب هم خبر دارند. اگر دنیا اینقدر دقیق است، پس ما باید بیشتر دقت کنیم.
6- جایگاه مسجد و اهل مسجد
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً». پیغمبر یاران مخلص تو در حال رکوع و سجود هستند. رکوع و سجود به قدری ارزش دارد که ابراهیم جارو کش می‌شود. خدا به ابراهیم می‌گوید: «وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» (حج/26) بلند شو و مسجدالحرام را تمیزکن. برای اینکه افرادی می‌آیند، «وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» تا نماز بخوانند. خادمی مسجد افتخار است. ببینید چقدر مسجد زیباست. ببینید که چقدر مسجدالنبی زیباست. برای مسجد محله‌ی خود خادم افتخاری شوید. الآن اگر به ما بگویند: سفیرهای جمهوری اسلامی ایران در حد کاردار هستند، مجلس، دولت و ملت همه غمگین می‌شوند و می‌گویند: چرا ما از نظر سیاسی سقوط کردیم؟ سطح سفارت در سطح کاردار آمده است. ابراهیم و اسماعیل خادم مسجد بوده‌اند. الآن خادمان مسجد پیرمردهایی هستند که بعضی از آنها بیمار هستند. خیلی از آنها بی‌سواد هستند. یعنی ضعیف ترین مردم خادم مسجد هستند. ابراهیم قویترین مردم بود. یک تنه همه‌ی بت‌ها را شکست. ابراهیم قوی‌ترین خادمان بود. روایت داریم مسجدی که به آن اعتنا نشود، روز قیامت شکایت می‌کند. سوغاتی مکه و مدینه این است که بروید و مسجدها را زنده کنید. مسجدهای ما باید مثل عروس باشد. بچه‌های کوچک به مادران خود می‌گویند: مامان به عروسی برویم. اما هیچ بچه‌ای نمی‌گوید: مامان به مسجد برویم. چون در عروسی همه لباس شیک می‌پوشند، عروسی را دوست دارد. قرآن می‌گوید: وقتی به مسجد می‌روید، با لباس شیک بروید تا بچه‌ها هم مسجد را دوست داشته باشند. اگر با لباس شیک به مسجد برویم، مسجد جاذبه دار می‌شود.
«تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً» اصحاب مخلص پیغمبر اهل رکوع و سجود هستند. در مسجد النبی حرف‌های خوب بزنیم. حرف‌هایی را بزنید که همیشه فرصت گفتن آنها نیست. ننشینیم بگوییم: ارز چقدر است؟ فلان چیز را چند خریدی؟ در هواپیما گفتند: آقای قرائتی چای می‌خورید یا قهوه؟ گفتم: چای را که در خانه‌ی خودم می‌خورم. قهوه بیاورید. یک چیزی را بگویید که همیشه نیست. خواندن یک رکعت نماز در مسجدالحرام ثواب صدهزار رکعت نماز را دارد. «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً» نماز باحال بخوانید. نماز غافلانه نخوانید. نماز آگاهانه و عاشقانه و عارفانه خوب است. از پیغمبر بخواه. بگو: یا رسول الله! من مهمان تو هستم. کمک کن که دو رکعت نماز باتوجه بخوانم. چطور با هرکسی حرف می‌زنیم، حواسمان جمع است. اما تا با خدا حرف می‌زنیم، حواسمان پرت می‌شود. حمد و سوره‌ ما درست باشد. نماز یازده کلمه بیشتر نیست. مستحبات تکراری را حذف کنیم. واجبات نماز از اول «الله اکبر» تا «السلام علیکم» هفده کلمه است. زشت است که آدم حمد و سوره‌اش اشتباه باشد.
اصحاب پیغمبر کسانی هستند که نماز عاشقانه می‌خوانند. «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً» یعنی نماز می‌خوانند برای اینکه وظیفشان را انجام بدهند. اصلاً به نماز عشق می‌ورزند. فرق می‌کند که آدم نماز بخواند یا نماز را دوست داشته باشد. امام حسین شب عاشورا گفت: «فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاهَ لَهُ» (اللهوف/ص‌89) من نماز را دوست دارم. وقت نماز از مسجد برنگردید. «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً».
7- کار برای خدا
«یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً» یعنی برای خدا عبادت کنید. چون گاهی آدم عبادت می‌کند اما برای خدا نیست. برادرها و خواهرها کارکردن برای خدا چند امتیاز دارد. اگر شما یک سوغاتی بی ارزش برای همسرت ببرید، ممکن است ناراحت شود. اگر بگوید: یک کیلو گوشت بخر و شما یک سیر گوشت بخری، ناراحت می‌شود. خلق جنس کم را قبول نمی‌کند. اما خدا جنس کم را هم قبول می‌کند. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7) خدا کم را هم می‌خرد. خدا گران می‌خرد. بعضی جاها تا هفتصد برابر می‌خرد. خدا جنس را گران می‌خرد. برای کسی کار بکنید که ارزش دارد. دنیا چیزی نیست. یک کسی گفت: آقای قرائتی خوشا به حالت! گفتم: چرا؟ گفت: راه که می‌روی همه می‌گویند: این آقای قرائتی است. گفتم: وقتی یک فیل هم راه می‌رود، می‌گویند: این فیل است. گفت: تلویزیون تو را نشان می‌دهد. گفتم: تلویزیون رازبقا را هم نشان می‌دهد. اینکه دیگران ما را بشناسند، ارزش نیست. خوشا به حال کسی که گول نخورد و اگر کاری می‌کند برای خدا باشد. اگر سوغاتی می‌خرید برای خدا بخرید. دروغ هم در آن نباشد. بیست ریال خریده است. می‌گوید: هشتاد ریال خریدم. چرا دروغ می‌گویی؟ اگر می‌بینید که دوساعت و ربع در بازار می‌مانید و سی دقیقه در مسجد هستید، محکم بر سر خودتان بزنید. چون باخته‌اید. «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً» فرصت خوبی برای عبادت است. آقایانی که چیزی بلد نیستید، فرصت خوبی برای یادگرفتن است. این امکانات همیشه نیست. «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً» دوازده بهمن امام در هواپیما نشست. با او مصاحبه کردند و گفتند: چه احساسی دارید؟ فرمود: هیچ احساسی ندارم. یعنی هرچه هست از خداست. این‌ها «رُکَّعاً سُجَّداً» رکوع و سجود می‌کنند. اما «یَبْتَغُونَ فَضْلاً» می‌گوید: خدایا هرچه هست از فضل تو است. من هیچ هستم.
8- توجه به نماز و عبادت
عبادت ما ارزشی ندارد. کسی که می‌میرد و نماز نخوانده از دنیا می‌رود، برایش نماز می‌خرند. برای هر سال نماز ده هزار تومان می‌دهند. یعنی پنجاه سال نماز ما، پانصدهزارتومان ارزش دارد که با روزه هایمان یک میلیون می‌شود. یک میلیون پول یک ژیان است. نمازهای ما ارزش ندارد. اگر خدا چیزی می‌دهد «یَبْتَغُونَ فَضْلاً» از روی فضلش است. اصلاً نماز که می‌خوانیم برای کیست؟ دیشب که نماز خواندی و وضو گرفتی، آب وضو از چه کسی بود؟ چه کسی توفیق داد که از خواب بیدارشدی؟ چه کسی تو را تا مدینه آورد؟ ما داشتیم کسی را که در جده پیاده شد و تا زمانی که به فرودگاه برسد، دیوانه شد. دو سه روز پیش به خانه‌ی خانمی رفتیم. این خانم دوازده سال در نوبت بود. امسال نوبت حجش شده بود. برای عید شیرینی پخته بود. قبل از عید یک مرتبه سکته کرد. شیرینی که برای عید پخته بود در عزایش مصرف شد. ما خودمان به مدینه نیامدیم. خدا ما را به اینجا آورد. ما از خودمان چیزی نیستیم. تا امام زنده بود خجالت می‌کشیدم بگویم. اما حالا بعد از رحلت امام طوری نیست. آیت الله صدر می‌گفت که از امام خاطره‌ای را شنیده است. ایشان می‌گفت: اگر امام نبود، من این حرف‌ها را قبول نمی‌کردم. امام فرمود: یک بار خدا حافظه را از من گرفت. فراموش کردم که اسم من روح الله است. یک ربع فکر کردم و بعد یادم آمد که اسم من روح الله است. اگر خدا حافظه را بگیرد، شما نمی‌توانی حمد و سوره را بخوانی. نمازی که ما می‌خوانیم، رکوع و سجودش همه از خداست. ما چیزی نیستیم. به امام گفتند: چه احساسی دارید که شاه سرنگون شد؟ شما امروز وارد ایران می‌شوید. چه احساسی دارید؟ امام گفت: من هیچ احساسی ندارم. یعنی هرچه هست از اوست. اگر لامپ نور دارد از برق است. ما هرچه داریم از خداست. «یَبْتَغُونَ فَضْلاً» آنچا که مهمتر است، رضای خداست. خدا از آدم راضی باشد. امروز یک نفر از من پرسید: کنار پیغمبر چه بخواهم؟ گفتم: بگو یا رسول الله می‌خواهم تو از من راضی باشی. رضای پیغمبر خیلی مهم است. رضای پیغمبر به قدری مهم است که خدا برای گل روی پیغمبر می‌گوید: ما جهت قبله را برای تو عوض می‌کنیم. برای اینکه تو راضی باشی. پیغمبر در قیامت شفاعت شما را می‌کند تا راضی باشید. رضای پیغمبر خیلی مهم است و خدا برای او خیلی حریم قائل است.
«سیماهُمْ فی‌ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود» سیمای مؤمنین از اثرات سجده کردن آنهاست. بعضی از افراد به مدت طولانی سجده می‌کنند تا جای مهر بر پیشانی‌شان بماند. تا بگویند: عبد خدا هستند.
9- نشانه‌های امت اسلامی
«ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ» امت پیغمبر 1- امتی هستند که نسبت به کفار شدید هستند. 2- نسبت به خود اینها مهربان هستند. 3- اهل رکوع و سجود هستند. این علامت‌های امت پیغمبر است که هزارسال قبل از پیغمبر این نام و نشان در تورات آمده است. «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ» یعنی مدح امت پیغمبر در تورات هم آمده است. «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ» مثالش در کتاب انجیل چنین گفته شده است «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ» امت اسلامی مثل یک نهال است. نهالی که دوازده فروردین جوانه زده است. «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظ». امت اسلامی مثل کِشتی است که جوانه‌اش بیرون می‌آید. «فَآزَرَهُ» بعد به پشتیبانی او کمک می‌شود. یعنی جوانه می‌زند و بعد هم به این جوانه کمک می‌شود تا این جوانه رشد کند. «فَاسْتَغْلَظ» جوانه رشد می‌کند و غلیظ می‌شود و به صورت یک تنه در می‌آید. «فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ» (فتح/29) روی پای خودش می‌ایستد. امت اسلامی باید روی پای خودش بایستد. در اول انقلاب شعار ما این بود: استقلال آزادی جمهوری اسلامی! آیه استقلال این است. می‌گوید: «أَخْرَجَ شَطْأَهُ» نوپا بود. «فَآزَرَهُ» تقویت شد. «فَاسْتَغْلَظ» غلیظ شد. روی پای خودش ایستاد. ما وقتی عزیز هستیم که روی پای خودمان بایستیم. بحمدالله روز به روز بر عزت و قدرت نظام مقدس جمهوری اسلامی اضافه می‌شود. یک زمانی خودمان خاموشی داشتیم. اما حالا برق می‌فروشیم. یک زمانی خیلی چیزها را وارد می‌کردیم. حالا خیلی چیزها را صادر می‌کنیم. یک زمانی تحقیر می‌شدیم. این از برکت اسلام است. زمانی که دستمان در دست شاه‌ها بود، هروقت به ایران حمله می‌شد، ما را مثل یک تکه گوشت به دست این و آن می‌دادند. اما از وقتی دستمان را در دست امام گذاشتیم، فرزند رسول خدا شدیم و یک وجب از زمینمان را به کسی ندادیم. هرچه بیشتر به ما ضربه زدند، عزتمان بیشتر شد. «یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» به قدری این جوانه امت اسلامی قوی می‌شود که «یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» زارع هم تعجب می‌کند. می‌گوید: به به! چه شد! یک دانه بود و یک خوشه شد. یک هسته بود و یک تنه شد. چهار بچه‌ی انقلابی بودند و از صفر شروع کردند. اما حالا یک نظام اسلامی شدند. «یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» کشاورز هم که دائماً با درخت و بته سر و کار دارد، تعجب می‌کند. «یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» حالا این عزت برای چیست؟ «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار» برای اینکه کفار را به غیظ دربیاوریم. اصلاً اینکه کافر از ما به غیظ در بیاید، نشانه‌ی خوبی ما است. اگر یک زمانی آمریکا بگوید: ما از شما راضی هستیم. ما باید در خوبی خودمان شک کنیم. چون قرآن می‌گوید: «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار» کفار باید از دست شما عصبانی باشند. «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار»
10- صالح بودن در تمام کارها
بعد می‌گوید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً» خدا به امت اسلامی وعده داده است که اهل ایمان، عملشان هم صالح است. «وَ أَجْراً عَظیماً»، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ» سه کلمه می‌گویم. شما فرق آن‌ها را بگویید. (مسجد، مساجد، المساجد) مسجد به معنی یک مسجد است. مساجد به معنی چند مسجد است. المساجد به معنی همه‌ی مساجد است. (صالح، صالحات، الصَّالِحاتِ) صالح یعنی یک کارش خوب است. صالحات یعنی چند کارش خوب است. «الصَّالِحات» یعنی باید همه‌ی کارهایش خوب باشد. قرآن هرجا گفته است «آمَنُوا» نگفته: «إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِح» خدا نمی‌خواهد که فقط یک کار صالحین خوب باشد. صالحات یعنی نمی‌خواهد که فقط چند کارش خوب باشد. خدا «الصَّالِحاتِ» می‌خواهد. یعنی می‌خواهد که همه‌ی کارها خوب باشد. حالا اگر کسی به مکه بیاید و خمس ندهد، یعنی اینکه فقط یک کار صالح دارد. همه‌ی کارهایش صالح نیست. حضرت به مسجد آمد و یک خرده نگاه کرد و به مسجدی‌ها گفت: «قُمْ» بلند شو. پنج نفر را بیرون کرد. گفتند: یا رسول الله! تو منافقین را از مسجد بیرون نمی‌کنی. چرا این‌ها را بیرون کردی؟ فرمود: این‌ها نماز می‌خوانند و زکات نمی‌دهند. این‌ها صالحین هستند. اما«الصَّالِحاتِ» نیستند. اسلام غیرپزشکی نیست. پزشکی تخصص بردار است. این متخصص چشم است. این متخصص حلق و بینی است. این متخصص امراض روانی است. این متخصص قلب است. مسلمانی تخصص می‌خواهد. نگویید: تخصص من حج است. کار به امر به معروف ندارم. کار به زکات و خمس ندارم. من متخصص زکات هستم کار به روزه ندارم. «الصَّالِحاتِ» باید همه کارها درست باشد. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» باید همه کارها درست باشد. خدا به آنهایی که اهل ایمان هستند و همه‌ی کارهایشان درست است «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» می‌گوید.
11- تذکراتی به زائران مدینه
برادرها و خواهرها در مدینه هستید. ممکن است که دیگر چنین اتفاقی نیفتد. به ما گفته‌اند: نماز که می‌خوانید، فرض کنید که نماز آخرت است. ما در حج باید فرض کنیم که حج آخر ما است. از لحظات خود استفاده کنیم. نمازمان را بی عیب کنیم. حساب مالمان را انجام بدهیم. خانم‌ها با نا محرم صحبت نکنند. با مردهایتان به مغازه بروید. گاهی وقت‌ها دولیتر پشت بقیع گریه می‌کند. بعد هم بیست دقیقه با یک مرد حرف می‌زند. در جوار پیغمبر هستید. یک حدیث از پیغمبر بگویم: حضرت فرمود: هرکس «لااله الا الله» و «سبحان الله» بگوید، یک درخت در بهشت به مجموع درختانش اضافه می‌شود. یک نفر گفت: پس ما خیلی درخت کاشته‌ایم؟ فرمود: بله! درخت می‌کارید. اما گاهی هم یک آتش می‌فرستید و همه را می‌سوزانید. شما پشت بقیع گریه می‌کنید. بعد هم با یک جوان در مغازه تنهایی صحبت می‌کنید. به قول خودتان هم مثلاً دارید چانه می‌زنید. مواظب باشید پرت نشوید. شیطان می‌آید و نمی‌گذارد که شما اهل بهشت شوید. بنابراین مواظب گناه باشید.
خدایا به آبروی محمد و آل محمد ما را از آن امتی قراربده که در قرآن تعریفش را کردی. خدایا عزیزان ما شهید شدند. این جوانه را کاشتند. انقلاب اسلامی دارد سبز می‌شود. روز به روز بر عزت و قدرت و بصیرت و مصونیت نظام جمهوری اسلامی ما بیفزا. روز به روز کفار را از ما عصبانی‌تر بفرما و بین خودی‌های ما رحم و مهربانی را بیشتر کن. خداوندا قلب امام زمان(ع) را برای همیشه از همه ما خشنود بدار. ظهورش را تعجیل و ما را از بهترین یاران امام زمان قراربده. ما را پاسدار خون شهدا قراربده. برادرها و خواهرها ما هرچه داریم از انقلاب و شهدا داریم. حدیث داریم کسی که به مکه بیاید و به مدینه نرود، جفا کرده است. کسی که به مدینه بیاید و سرقبر شهدای احد و حضرت حمزه نرود جفا کرده است. یعنی توحید به نبوت وصل است. نبوت هم به شهادت وصل است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment