مباحثی پیرامون مهدویت

برنامه سمت خدا 8 فروردین 1400

شریعتی:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم»

هوا، هوای لطیفی است طراوت است و ترنم و شبنم است و شقایق. هوای همهمه دارند ابر و تندر و باران. هوای زمزمه دارند دید و باد و بنفشه و من هوای تو را دارم. سلام به تک تک بیننده‌ها می‌کنم و بهار شما ان‌شاءالله مبارک باشد. خیلی خوشحال هستیم که امروز در کنار شما هستیم. آقای قرائتی سلام علیکم. حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله. شریعتی: ان‌شاءالله که همه‌ی ما زیر سایه‌ی مهربانی‌های امام زمان خود باشیم. امروز هم می‌خواهیم از امام زمان بشنویم و شما که سال‌ها در عرصه‌ی مهدویت کار کردید، احساس می‌کنم که در این فرصت کوتاه می‌توانید حرف‌های خیلی بلندی را به ما بفرمایید.

حجت الاسلام قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. به عدد ما احاط به علمه. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد. مطالبی را آوردم که بگویم. وقتی شما حول حالنا را گفتید، من چون معلم قرآن هستم گاهی مسائلی که پیش می‌آید، منابع قرآنی آن را به دست می‌آورم که این دعا از این آیه به دست می‌آید. این حول حالنا الی احسن الحال کجای قرآن است؟ این می‌خواهد بگوید که به خدا بگوییم که خدایا حال ما را به یک حال خوشی تغییر بده. در طبیعت که می‌شود. شما در باغچه این‌ور باغچه آب گلی فرو می‌رود و چند متر آن‌ورتر آب زلال بالا می‌آید. این یک تصفیه‌خانه است. تا حالا شکر کردید که این تصفیه‌خانه چه امتیازاتی دارد. یک خسته نمی‌شود. پول برق ندارد. منت نمی‌گذارد. زحمت ندارد. فاضلاب از آن‌جا فرو می‌رود و از آن‌ور آب زلال بیرون می‌آید. می‌شود آب عوض شود و ما عوض نشویم. آبی که بی‌اراده است عوض می‌شود ولی ما که اراده داریم قطعاً عوض می‌شویم. امام سجاد یک دعا در مکارم اخلاق دارد که آن‌جا می‌گوید که خدایا جوری کن «مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْر» (الصحیفه السجادیه/ ص: 94 ) او پشت سر من بد گفته است ولی من غیبت او را نکنم. بگویم که حالا که او این کار را کرد پس من هم می‌کنم و حالا که او این کار را کرد، پس من هم می‌کنم. «اللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِک‏» (البلد الأمین و الدرع الحصین/ النص/ ص: 223) «تبدل سیئاتنا بالحسنات» طبیعت عوض شد، ما هم عوض شدم؟ شاهزاده‌های قدیم وقتی به حمام می‌رفتند یک نوکری لباس حمام برای آن‌ها می‌برد. این شاهزاده‌ها به حمام می‌رفتند و یک لنگ قیمتی حالا یا ابریشم بود. به پیرمرد گفت که من چه قدر می‌ارزم؟ آن پیرمرد هم یک دستی زیر لنگ ایشان کرد و گفت که هفتصد تومان می‌ارزی. گفت احمق هفتصد تومان پول لنگ من است. گفت من لنگ شما را قیمت کردم و خود شما ارزش ندارید. حالا ما بهار شده است درختان ما گل کرده است، خود ما هم گل کردیم؟ فرش ما نو شده است و خانه‌ی ما تمیز شده است، لب ما خندان شد و هوا خوب شد ولی خود ما و نماز من بهتر شده است یا نه؟ محبت من بهتر شده است؟ سلام کردن به مردم بیش‌تر شده است؟ با سوادتر شدی؟ باید انسان مواظب خود باشد. یک حدیث بود که من نمی‌فهمیدم که یعنی چی که امامان گاهی به افراد می‌گفتند که ما را موعظه کن. من از استاد خود پرسیدم که امام نیاز به موعظه ندارد. استاد ما گفت که این سؤالی که تو از ما کردی، من هم از استاد خود در قدیم کرده بودم. استادی گفت که هر عضوی یک عبادتی دارند، اگر امام‌ها همیشه بگویند از عبادت گوش محروم می‌شوند. حق را گفتن و حق را نشنیدن. همین طور که حق را می‌گویی و یک نوع عبادت است شنیدن حق هم یک نوع عبادت است. باید مواظب باشیم که حق عید چه هست؟ ما روایت داریم که از سرد شدن درخت‌ها باید شبهه‌ی معاد حل شود. چه طور مرده‌ها زنده می‌شوند. درخت‌ها سبز می‌شوند. دیگر نگویید چه طور ما زنده می‌شویم. همان طور که می‌خوابیم، می‌میریم و وقتی که بیدار می‌شویم زنده می‌شویم. راجع به خود امام زمان که بحث ایشان هست، من یک وقتی در یکی از این شبکه‌ها یک مثال خوبی زدم. کامپیوتر که یک سانت در یک سانت است. آهن هم است و توی آن هم خالی است. به اندازه‌ی یک تخمه‌ی کدو در آن خالی است. این را به کامپیوتر وصل می‌کنید. تا به کامپیوتر وصل شد، صد هزار صفحه از آن کامپیوتر وارد این کامپیوتر می‌شود. به وسیله‌ی این فلش است. این را چه کسی ساخت؟ بشر و مهندس ساخت. بشر توانست کاری کند که در یک سانت فلز صد هزار مطلب منتقل از جماد به جماد شود. آن وقت خدای این بشر نمی‌توانست علم امام عسکری را به امام زمان منتقل کند؟ شما شک می‌کنید که امام زمان چه طور سه سالگی یا چهار سالگی امام شد. بشر توانست علم را از فلز به فلز منتقل کند. خدای بشر نمی‌تواند علم را از آدم به آدم منتقل کند؟ این حل می‌شود که علم امام زمان است. خدا خواسته باشد که این علم را به هر موجودی بدهد کوچک و بزرگ ندارد. خدا خواسته باشد که یک چیزهایی را در یک جایی جمع کند مثلاً ملخ کله‌ی او کله‌ی اسب است و پای او مثل چه هست. داریم که از ده تا حیوان جمع شده‌اند تا ملخ شده است. امام زمان(ع) پیر نمی‌شود؟ نه. مگر می‌شود؟ بله این طور می‌شود که موی مژه هشتاد سال بلند نمی‌شود. موی ابرو نود سال بلند نمی‌شود. یک سانتی آن موی سر هست که اصلاح می‌رود و هفته‌ی دیگر پر می‌شود. پوست یکی و گوشت یکی و نان یکی و آب یکی و کربن یکی و اکسیژن یکی، خدا خواسته یکی ثابت باشد و یکی متغیر باشد. خدا خواسته یک آدم مثل امام زمان را ثابت نگاه دارد و بقیه‌ی آدم‌ها متغیر باشند. مشکل چه هست؟ همین غیبت امام زمان که روایت داریم که یک صفحه‌ی بزرگ که حضرت موسی غایب شد. این‌که یک مدتی بین مردم نبودن، این برای امام زمان نیست. بسیاری از انبیا هم یک مدتی از مردم پنهان بودند.
مردم خیلی کم حوصله شدند. قدیم زن‌ها در قدیم می‌پختند و دیگر حوصله‌ی پختن ندارند و از رستوران می‌آوردند. دیدن گران است و گفتند که ساندویچ می‌خوریم. دیدند که ساندویچ را باید جوید. اخیراً آبمیوه می‌خوردند و دیگر حال جویدن را هم ندارند. یک وقتی کامپیوتر قد یک بشکه بود ولی الان قد یک آدامس شده است. هی کم حوصله شدند. سخنرانی‌ها هم همین طور است. کوتاه و مفید باید باشد. منتهی لفاظی نباید باشد. معلم هم همین طور است که باید یک چیزی بگوید که البته یکی اگر مخاطب متوجه نمی‌شود، سه بار بگو. اگر از پیغمبر کسی حدیثی را می‌پرسید سه بار جواب او را می‌داد. بعد می‌گفت که خاطر من جمع شود که این را فهمید. می‌ترسم که دفعه‌ی اول نفهمد و روی او هم نشود که بگوید که آقا نفهمیدم که چه می‌گویی. به یکی از مراجع رسیدند که طلبه‌ای بود که شوخ بود. به مرجع تقلید بود گفت که من چند سال است که درس شما می‌آیم ولی شما حق معلمی به گردن ما نداری. گفت چه طور؟ گفت نمی‌فهمم چه می‌گویی. خود آن مرجع برای من می‌گفت. گاهی وقت‌ها آدم درس را نمی‌فهمد و اشکالی هم ندارد که بگوید که نمی‌فهمم.
شریعتی: شما سال‌ها در عرصه‌ی مهدویت کار کردید و شاگرد تربیت کردید و تألیفات متعدد را دیدید و خود شما نوشتید. امام زمان از ما چه انتظاری دارد؟ امشب هم شب نیمه‌ی شعبان است و از حضرت در این شب چه بخواهیم؟ شبی که خیلی بزرگ است و خیلی فضیلت دارد.
حجت الاسلام قرائتی: شب نیمه‌ی شعبان مقدمه‌ی شب قدر است و بعضی‌ها می‌گفتند که شب قدر است ولی مقدمه‌ی شب قدر است. یک حدیث داریم که اگر کسی شب نیمه‌ی شعبان را نخوابد و احیا بگیرد، آن زمانی که همه دل‌ها می‌میرد و کج می‌شوند، این یکی صاف است. خیلی مزد خوبی است. این صاف فهمیده خیلی مزد خوبی است. خدا قسمت کند که زیارت امام جواد در کاظمین برویم که بعد از زیارت این دعا هست که می‌گوید که «وَ أَرِنِی الْحَقَّ حَقّاً حَتَّى أَتَّبِعَهُ» (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد/ ج‏1/ ص: 111( یاد من بده هر چه هست که همان را بروم. «وَ أَرِنِی الْبَاطِلَ بَاطِلًا حَتَّى أَجْتَنِبَهُ» یاد من بده که کج کدام است که نروم. «وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ مُتَشَابِهاً» من را سردرگم بین حق و باطل نکن که قاطی کنم. «فَأَتَّبِعَ هَوَایَ بِغَیْرِ هُدًى مِنْکَ وَ اجْعَلْ هَوَایَ تَبَعاً لِرِضَاکَ وَ طَاعَتِکَ وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِک‏» دنبال هوای نفس بروم. این‌که دل‌ها می‌میرد ولی دل او می‌ماند. مسئله‌ی مهمی است. امام زمان کسی است که نزد امام صادق صحبت امام زمان شد، امام صادق و بعد از آن امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی، یعنی پنج نسل بعد از آن متولد می‌شود ولی امام صادق فرمود که «وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُه‏» (الغیبه للنعمانی/ النص/ ص: 245 ) اگر دست من به حضرت مهدی برسد، خادم حضرت مهدی می‌شوم. روایت داریم که پیغمبر فرمود که من منتظر هستم که ظلم‌هایی که به من شده است، حضرت مهدی بیاید و انتقام بگیرد. حق رهبری تعیین شده بود که بعد از پیغمبر چه کسی است. به سراغ کسی دیگر رفتند. این مسئله‌ی مهمی است که نیمه‌ی شعبان است. خیلی شب با فضیلتی است. یک خاطره دارم که هم علمی است و هم این‌که خاطره‌ی مهمی است. اگر این را یاد بگیرید خوب است. جمعی از علمای بلاد به ایران آمده بودند. رئیس اوقاف کجا و وزیر کی و دانه‌های فرهنگی دانه درشت چند تا کشور مهمان قم شدند. جامعه المصطفی این‌ها را دعوت کرده بود. خدمت بعضی از علما و مشهد و مراجع رفتند. به من گفتند که تو هم بیا. من گفتم که فقه اصول دست من خالی است. در تبلیغ و تفسیر یک کمی آشنا هستم و سبک و روش دارم. من هم از تهران به قم رفتیم و آقایان معرفی کردند و ما چند تا فراز از بحث‌های شیرین و ابتکاری خود را گفتم چون می‌خواستیم پز بدهیم. بحث‌های خوب خود را گفتیم. بعد گفتم که حالا که نظر شما راجع به حضرت مهدی چه هست؟ چون اهل سنت را هم حضرت مهدی را با یک اختلافاتی قبول دارند. دیدم که حدیث ما را خواندند که امام زمان که می‌آید دنیا را پر از عدالت می‌کند. گفتیم که خب ما هم همین را می‌گوییم. خب برویم در خیابان یک مهدی پیدا کنیم و با او دست بدهیم و بیعت کنیم و با او صحبت کنیم و بیاید دنیا را اصلاح کند. گفتند ما؟ گفتم بله. گفتند ما که حق نداریم که امام آخر الزمان را ما تعیین کنیم و باید خدا تعیین کند. گفتم که می‌گویید که امام را باید خدا تعیین کند و امام اول زمان را هم باید خدا تعیین کند. به غدیر خم اشاره کردم که چرا با کسی دیگر بیعت کردید و رفتید که او خلیفه است. اگر حق تعیین امام را دارید که اول انتخاب کردید خلیفه‌ی اول، شما که اول آن را درست کردید آخر آن را هم درست کنید. اگر حق ندارید که امام آخر الزمان را شما تعیین کنید معلوم است که اولی آن را هم شما حق نداشتید. این به آن نگاه  کرد و آن به این نگاه کرد و یک دفعه جلسه روی هوا رفت. البته این هم از خود من نیست. این از یک طلبه‌ی یمنی است. ما یک کلاس برای طلبه‌های خارج در جامعه المصطفی داشتیم. یک وقت پای تخته سیاه رفت و شروع کرد این را گفتن. این طلبه‌ی یمنی این را گفت و من از او یاد گرفتم. در کتاب‌های خود نداریم. بعد بیرون آمدیم و جلسه روی هوا رفت. این‌ها گفتند که بیست روز در ایران به ما خوش گذشت و این شیخ قرائتی آمد و حال ما را گرفت که نه راه پیش داشتیم و نه راه پس داشتیم.
یک خاطره‌ی دیگری هم هست که آن را هم عرض کنم. دعای کمیل برای نیمه‌ی شعبان است و فتوکپی آن برای شب جمعه است. اصل دعای کمیل برای نیمه‌ی شعبان است منتهی باید شب جمعه هم بخوانید. اگر کسی پارسال روزه‌ی خود را خورده است و امسال می‌تواند روزه‌ی خود را بگیرد، تا ماه رمضان نشده است می‌تواند روزه‌ی خود را قضا کند. ما صدقه که می‌دهیم برای سلامتی آقا امام زمان هم بدهیم و نیمه‌ی شعبان مناجات شعبانیه را امام خیلی سفارش می‌کرد. یک جوری باشد که امام زمان را به بچه‌های خود هم بشناسانیم. در یکی از این کشورهای کوچک حتی برای بچه‌های ابتدایی سرود ساختند بر وزن سرودی که می‌گوید من راست می‌گم همیشه، دروغ سرم نمی‌شه. بچه‌ها خوششان می‌آید. «سادات الائمه باب النجاه امه» «اوله علی آخره مهدی» هم وزن است. این ساختمان‌های بسیاری که به نام مهدیه هست و متولیان این‌ها جمع شوند و این طور نباشد که در مهدیه بسته باشد. بعضی جاها در آن‌جا باز است. حسینیه در آن‌جا بسته است. این‌ها باید یک کار فرهنگی کنند. شبهاتی را ما باید جواب بدهیم. یکی از شبهاتی که در دعای ندبه هست این است که امام‌ها خود آن‌ها امام شدند یا خدا خواست که امام شوند؟ نمی‌شد من امام صادق باشم؟ نمی‌شد من امام جواد باشم؟ چه طور او امام جواد شد و من نشدم. در دعای ندبه جواب این را می‌دهد. می‌گوید این‌ها خدایا تو با این امام‌ها شرط کردی که موسی بن جعفر باید به زندان برود و زندانی که شب و روز آن شناخته نمی‌شود. امام حسین باید زیر سم اسب بروی. امیرالمؤمنین باید توهین به شما شود. شرط کردی که زندگی این‌ها باید روی شمعک و با تلخی‌ها باشد. آن‌ها شرط را امضا کردند و گفتند که باشد. «و علمت الوفاء به» تو هم می‌دانی که این‌ها به شرط خود عمل می‌کنند. «فقبلتهم و قربتهم» این‌ها را بالا بردی. نگو این بازاری به او نسیه داد، نمی‌توانست به من هم نسیه بدهد؟ نه به او که خوش حساب بود داد. تو یک بار هم نسیه کردی، بردی و فرار کردی و خوردی. در یک مغازه دیدم که نوشته بود که از دادن نسیه معذور هستیم چون می‌خواهم شما را ببینم. یعنی نسیه کنی بروی دیگر برنمی‌گردی. این امامان ما، مقامی که دارند یک ظرفیت‌هایی از خود آن‌ها هست، منتهی این ظرفیت‌هایی که دارند، خود آن‌ها عمل می‌کنند. روایت داریم که حضرت ابراهیم(ع) گام به گام به مقام رسید. اول عبدالله، بنده‌ی خدا شد و بعد نبی الله شد. مثل درجه‌های سرتیپ و سرگرد شد. در بندگی خدا کوتاه نیامد و نبی الله شد و مقام او بالاتر رفت، رسول الله شد. مقام او بالاتر رفت و خلیل الله شد. مقام او بالاتر رفت و رهبر ابدی کل بشریت شد. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124) گام به گام بود. انحراف هم همین طور است که اول می‌گوید که این فیلم را ببین و بعد برویم با هم یک بستنی بخوریم و بعد می‌گوید یک فیلم دیگر هم هست ببین. همین طور ذره ذره با پذیرایی و رفاقت و این‌ چیزها می‌شود. با معتادها که مصاحبه می‌کنیم، رفیق بد می‌گوید. فقط به یک معتاد است که گفتیم که چه طور تریاکی شدی، گفت امان از رفیق بد. یک خورده فکر کرد و گفت که ذغال خوب هم بی‌اثر نیست. به هر حال امام زمان، ما را دوست دارد و به ما دعا می‌کند. منتهی زود هم تطبیق ندهید. تا می‌گویند که سید خراسانی و تا دجال و فلان ولی خدا یا فلان دشمن خدا می‌گویند، این علائم را نگوییم که این نشان ظهور است. ممکن است که امام زمان هفته‌ی بعد بیاید و ممکن است که هزار سال دیگر بیاید. یک روایت‌هایی هست که می‌گویند که وقتی امام زمان ظهور می‌کند که چنین شود و چنان شود. این چنین و چنان‌ها که آدم می‌شنود، می‌گوییم که حالا حالاها نمی‌آید. مثل این است که وقتی امام ظهور می‌کند در هر خانه یک استخر باشد و در هر خانه‌ای … این حالا حالاها نمی‌آید. این روایت را که خواندم دیدم که آقا حالا حالاها نمی‌آید، پس چرا می‌گوییم عجله کن و عجل علی ظهورک. با این شرایط نمی‌آید. پاسخ این‌چه هست؟ یک حدیث خواند که حدیث این موضوع را حل کرد که وقتی که خداوند می‌خواهد امام زمان ظهور کند «اصلح الله امره فی لیله» یعنی یک شبه همه را حل می‌کند. همه درست می‌شود. ببینید الان بنی صدر زمان خود ده، یازده میلیون رأی داشت. آن زمان هم خیلی بود. اگر مریدان بنی صدر را می‌خواستیم با استدلال و گفتگو بگوییم که بنی صدر چه  جور آدمی است، یازده میلیون یک ربع چند سال می‌شود ولی یک مرتبه بنی صدر با قیافه‌ی مبدل با رهبر منافقین فرار کرد و یک دفعه مردم صبح فهمیدند که بنی صدر چه کسی بوده است. «اصلح الله امره فی لیله» یک شبه عوض می‌شود. شهید بابایی تحصیل کرده‌ی آمریکا بود ولی خلبان درجه‌ی یکی شد و پیش امام آمد و عرضه کرد. حدیث داریم که حضرت مهدی وقتی ظهور می‌کند متخصصین درجه‌ی یک می‌آیند به امام ایمان می‌آورند و تخصص خود را در اختیار امام قرار می‌دهند. همین طور که امام خمینی بود. انواع متخصصین آمدند و دست امام را بوسیدند و تخصص خود را در اختیار امام گذاشتند. «اصلح الله امره فی لیله»
شریعتی: ان‌شاءالله در روزگار آمدن حضرت باشیم اما احساس می‌کنم که در این روزگاری که ما منتظر هستیم، یک رسالتی روی دوش ما است و همه‌ی آن‌هایی که مدعی هستند و دعای اللهم عجل لولیک الفرج را زمزمه می‌کنند و ورد زبان آن‌ها است، در یک کلام وظیفه‌ی ما جوان‌ها در عصر غیبت چه هست؟
حجت الاسلام قرائتی: در دعای عهد می‌گوید که وظیفه‌ی ما است که معرفت خود را روز به روز بالا ببریم. «عهدا و عقدا و بیعتا» تعهد کن و بگو قول می‌کنم. عقدا یعنی گره، دختر و پسر عقد کردن یعنی گره خوردن. بعد از تعهد با حضرت گره بخور. و بیعتا که بیعت کن. این قدم اول است. ما سه تا راه برای انس با اهل بیت داریم. معرفت، مودت، اطاعت. باقی اصطلاحات هم که ذوب در اهل بیت هست یعنی چی. هر چه آقا می‌گوید گوش بده و حالا ذوب بشوی یا ذوب نشوی. چشم بگو. چانه نزن. ما گاهی وقت‌ها چانه می‌زنیم. سفارش کردند کسی منتظر است که آثار انتظار را هم … یک شعر می‌گوید که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی. الان نماز ما مثل نماز امام زمان است. حدیث داریم که هر که منتظر امام زمان است باید آماده‌ی زندگی ساده باشد. ما آماده‌ی زندگی ساده هستیم. امام زمان مصلح کل است. کسی که منتظر مصلح کل است خود او هم باید کلی فکر کند. نمی‌شود آدم فردی فکر کند ولی منتظر کل باشد. یعنی ما فرض کنید که یک بشکه‌ی آب به خانه بیاوریم و بگوییم که شهر را تمیز کنیم. شهر را تمیز کنیم باید لوله‌های آب فراوان داشته باشیم. با یک کتری آب که نمی‌شود شهر را تمیز کرد. باید خود را بزرگ کنیم و مهم این است که خود ما بزرگ شویم. متأسفانه سواد ما بیش‌تر می‌شود ولی خود ما بزرگ‌ نمی‌شویم. ماشین ما گران‌تر می‌شود ولی خود ما بزرگ‌تر نمی‌شویم. الان شما که ماشین دارید بیش‌تر نماز جمعه می‌روید یا بیش‌تر صله‌ی رحم می‌کنید؟ یک بررسی کنید. ما یک زمانی ماشین نداشتیم ولی صله‌ی رحم ما چه طور بود. حالا که امکان رفت و آمد و ماشین داریم صله‌ی رحم ما بیش‌تر شد؟ کتابخانه زیاد شد اما آیا مطالعه‌ هم بیش‌تر شد یا دکور است. یک خورده صادق باشیم و راست بگوییم. الان اگر یک بزغاله به ما بدهند و بگویند که تقسیم کن، آیا کبابی آن را برای خود برنمی‌داریم. وقتی من در تقسیم یک بزغاله قادر نیستم چه طور می‌شود که بگویم که امام زمان بیا و دنیا را پر از عدل و داد کن. عدالت دنیا پیشکش شما، شما در تقسیم یک گوسفند، قادر هستی؟ در استخدام. اصلاً مردم را دوست داری. اگر اصلاً مردم را دوست داشتی که این قدر کلاهبرداری و اختلاس نبود. بعضی مردم نسبت به بعضی گرگ هستند. اگر کسی واقعاً منتظر است باید یک خورده خصلت‌های انسانیت را در خود زنده کند. شعار آن عدل است. عدالت. «بعد ما ملئت ظلما». نمی‌گوید «بعد ما ملئت ظالما» این‌جا یک سؤال را من جواب بدهم. در روایت آمده است که وقتی امام زمان ظهور می‌کند که دنیا پر از ظلم شود. پس بیاییم همه گناه کنیم. هر کسی هر چه می‌تواند گناه کند که دنیا پر شود و زودتر بیاید. این هم یک سؤال است. می‌گوییم نگفته «بعد ما ملئت ظالما» می‌گوید «بعد ما ملئت ظلما». فرق بین ظلم و ظالم است. یک وقت می‌گویم که اگر همه‌ی مردم سیگاری شدند، امام زمان می‌آید ولی یک وقت می‌گویم که اگر سالن پر از دود شد، امام زمان می‌آید. اگر گفتیم که همه سیگاری شوند پس چرا همه گناه کنیم. دنیا پر از دود شود. نمی‌گوید دنیا پر از سیگاری شود، می‌گوید دنیا پر از ظلم شود. ممکن است که هیچ کسی هم سیگاری نباشد و ممکن است که یک نفر یک کنده‌ی درخت را بیاورد و سالن پر از دود شود. این‌ها با هم فرق می‌کند و این‌ها مهم است. نکات قرآن خیلی دقیق است. به امام صادق گفتند که شما مسح سر که می‌کشید، چنین مسح می‌کشید. اهل سنت کل سر خود را مسح می‌کشند، چرا؟ امام صادق فرمود که قرآن نمی‌گوید که «وَ امْسَحُوا رُؤُسِکُمْ» اگر می‌گفت که «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» (مائده/ 6) سر خود را مسح بکشید ما هم مثل شما مسح می‌کردیم اما گفته است «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» ب گفته است. یک بخشی از سر خود را. امام صادق فرمودند که قرآن کتابی است که هر حرف آن یک نکته دارد. نه هر سطر و صفحه که هر حرف آن یک نکته دارد. شما دعای عهد را که می‌خوانید به این ظرف توجه داشتید که اول عهدا می‌گوید و بعد عقدا می‌گوید و بعد بیعتا می‌گوید یعنی مرحله به مرحله است و نکته در این‌ها است.
خدایا هر تقصیر و قصوری که ما داشتیم که آقا امام زمان از ما دلگیر شده است، ما را ببخش و امام را از دست ما راضی کن و هر چه شب قدر و ماه شعبان و ماه رمضان امسال و هر سال برای خوبان تاریخ مقدر می‌کنی، به آبروی آن خوب‌ها همه‌ی آن‌ها را برای ما مقدر کن. خدایا ایمان کامل، بدن سالم، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، اولاد صالح، نیت خالص، رحمت برای اموات، سلامتی عاجل برای مریض‌ها، کرونایی‌ها مقدر بفرما. از این‌که با مردم چند دقیقه‌ای صحبت کردم خوشحال شدم. از بقیه هم یاد کنید به خصوص آن‌هایی که سال‌های قبل بودند و حالا کرونا و غیر کرونا رفتند. من از یک پیرزن یاد گرفتم برای مردم بگویم. یک پیرزنی بود، به من گفتند که او شب‌ها که می‌خوابد دو رکعت نماز می‌خواند، می‌خوابد. به او گفتند که این‌چه نمازی است که می‌خوانی. نماز مغرب سه رکعت است و عشا چهار رکعت است. نماز شب یازده رکعت است. این دو رکعت که می‌خوانی و می‌خوابی چه هست؟ گفت نمی‌دانم چه هست ولی می‌دانم هر شبی، شب قبر یک گروهی است و نمی‌دانم که چه کسی و کجا مرده است ولی دو رکعت نماز می‌خوانم و می‌گویم که خدایا هر کسی هر جا که مرده است که امشب شب سخت او است، به او رحم کن و او را ببخش. من وا رفتم و گفتم ببین این‌چه قدر ارزش دارد نه اضافه کار است و نه مأموریت است و نه ابلاغ است و نه رودربایستی است، نه طرف را می‌شناسد و نه دوربین عکاسی است. آخر ما دوربین می‌بینیم و حرف می‌زنیم. یک کسی نماز می‌خواند، در نماز دید که یک مرتبه دوربین روی او آمد. وسط نماز و در قنوت این‌ جوری کرد. ما بالاخره یا اضافه کار می‌خواهیم یا مأموریت. این یک شب و دو شب. در طول عمر خود دو رکعت نماز می‌خواند برای کسانی که نمی‌دانند چه کسی هستند.
شریعتی: و همین همدلی‌ها و روح بلند است که ظهور را نزدیک می‌کند و گره‌های بزرگ مملکت ما را باز می‌کند و مشکلات مردم را حل می‌کند. ان‌شاءالله که حضور شما برای ما مغتنم هست و سال‌های سال ان‌شاءالله باشید که بدرخشید و ما از محضر پرفیض شما استفاده کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: درخشش نگویید.
شریعتی: حاج آقا خیلی بی‌نظیر هستید.
حجت الاسلام قرائتی: یکی از علما به من می‌گفت که حاج آقای قرائتی گول تلویزیون را نخوری و بگویی بیننده زیاد دارم، یک میمون هم بالای درخت باشد به او نگاه می‌کنند. حرف، حرف حقی است. گفت که اگر خدا در کار تو باشد، معلم قرآن هستی اجر است و اگر برای جذب مردم باشد، میمون هم برقصد جذب می‌شوند. حرف آن عالم را می‌خواستم بگویم. بنابراین خداوند ان‌شاءالله باطن را درست کند. سال نو همه‌ی شما مبارک باشد و به همکاران عزیز در سراسر برنامه‌های مسجدها و مدارس و هر کجا که هستند تبریک می‌گوییم و سلام علیکم و رحمه الله می‌گوییم.
شریعتی: خیلی ممنون از تشکر عزیزان و تشکر از حضور حاج آقای قرائتی در استدیو برنامه‌ی سمت خدا که بعد از مدت‌ها دیدار تازه کردیم و امشب را خدمت تک تک دوستان خود که شب نیمه‌ی شعبان است و شب بزرگی است، ان‌شاءالله بر همه‌ی شما مبارک و منحنا باشد. خوش به حال همه‌ی آن‌هایی که صحن و سرای خانه‌ی خود را صحن و سرای شهر و کوچه‌ی خود را چراغانی کردند و به یمن قدوم حضرت اهل عیدی هستند و اهل لبخند و اهل کار خیر و اهل گره گشایی هستند. امشب برای آن‌ها به شکل ویژه مبارک باشد اما امروز صفحه‌ی 123 قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد. آیات نورانی قرآن را قاریان خوب نوجوان ما از مسجد مقدس جمکران این پایتخت عشق که به نام امام زمان گره خورده است، تلاوت خواهند کرد.

Comments (0)
Add Comment