موضوع: لباس (1)
تاریخ پخش: 70/01/24
بسم الله الرحمن الرحیم
1- فرهنگ لباس
بینندگان عزیز بحث را در اواخر ماه رمضان تماشاگر هستند مىخواهیم دو سه جلسه دربارهى لباس، صحبت کنیم. دو سه تا نیم ساعت. لباس بر خلاف این که ما فکر مىکنیم چیز سادهاى است اما چیز خیلى مهمى است و موضوعات زیادى است که من به عنوان یک طلبه وقتى فیش بردارى کردم و تحقیق سادهاى انجام دادم، 40، 50 نوع بحث راجع به لباس مىشود کرد که حالا مقدار کمى از آن را این جا صحبت خواهیم کرد.
پس موضوع بحث ما لباس است. عناوین آن را مىنویسم، بعد دربارهى آن صحبت مىکنم.
موضوع اصلی: فرهنگ لباس
1- برهنگى کیفر الهى است 2 – لباس و تقوا 3 – لباس نازک 4 – لباس براى محرومین ومحرومان 5 – لباس تشویق 6 – تناسب لباس و سن 7 – قداست لباس 8 – لباس جنگ 9 – لباس کار 10 – لباس نوزاد 11 – لباس عروس… تا… مىرویم، آخرین لباس، کفن.
خیلى حرف در مورد لباس است و چون لباس یک چیزى است که انسان از تولد تا مرگ با یک نوع از آن سر و کار دارد مىارزد که ببینیم نظر اسلام در مورد لباس چیست؟
اولین موضوع: برهنگى کیفر الهى است:
2- برهنگی، کیفر الهی است
خداوند آدم و حوا را در باغى داخل کرد. باغی سرسبز و خرم و فرمود: از همه چیز بخورید، ولی از این میوه نخورید.
شیطان با وسوسه وادار کرد از آن که گفته بودند نخورند، خوردند. خدا هم یک سیلى محکم زد. سیلى خدا این بود که شروع کرد لباسهاى اینها ریخت که اینها فورى شرمنده شدند قرآن مىگوید: فورى برگهاى بزرگى را پیدا کردند و خودشان را با برگ پوشاندند. «وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» (اعراف/22)
از این آیه مىفهمیم اولین سیلى خدا بر بشر این بود که او را برهنه کند. از اینجا پیداست که برهنگى عزت نیست، سیلى است. کسى را که خدا مىخواهد به او سیلى بزند، برهنه میکند.
الآن هم مىخواهند کسى را تنبیه کنند مىدهند سرش را بتراشند. و این پیداست که تنبیهى است. یا یک روحانى را وقتى مىخواهند تنبیه کنند، عمامهاش را بر مىدارند این کندن درجه برداشتن عمامه، کندن لباس، این یک توهینى است.
و بزرگترین توهین را غرب از طریق پهلوى ملعون به ایرانیان و در ترکیه هم از طریق رفیق پهلوى زد که لباس ملى ما را گرفت.
الآن پاکستانىها لباس دارند. لباس ملى دارند. یک پیراهنى مىپوشند یک کمى بلندتر، شبیه پیراهنى که مردم سیستان و بلوچستان مىپوشند. یک خرده، یک وجب و دو وجب از پیراهن من بلندتر. و این کار کت و شلوار را میکند و حتى رئیس جمهور پاکستان وقتى براى استقبال مسئولین مملکتى ما به فرودگاه مىآید با همان لباس ملى خودشان مىآیند. ساده، ارزان و بىتشریفات.
من در یکى از مراسم، در پاکستان بودم. هیئت وزرا ایستاده بودند. تمام وزرا یک پیراهن پوشیده بودند. هندىها یک لباس اصیلى دارند. عربها لباس خودشان را دارند، ولى ما را آمدند تحقیر کردند، لباس ملى ما را گرفتند و وقتى لباس ملى ما را گرفتند، این زن و مردها فکر کردند چه کنند؟ آن وقت هر ساعتى دنبال یک رنگ لباس… مىگویند چون وقتى کسى خانه ندارد، هر شب در یک قهوه خانهاى مىخوابد.
3- لباس نشانه نوع فکر است
یکى از سیلىهایى که ما از استعمار خوردیم این بود که آمدند ما را تحقیر کردند. چیزى هم به ما اضافه ندادند. مثلاً وقتى گفتند: کلاه نمد اَه، فورى روستایىهاى ما، شهرىهاى ما، کلاه نمدىهاى ما فورى تا دیدند تحقیر مىشوند، نمد را پنهان کردند، بعد آن چیزى را که سرشان گذاشتند شاپو بود. همان نمد است، یک خرده دورى دارد. یا لباسهاى زنهاى ما (مادر بزرگهاى ما) بلند بود گفتند بلند است بردند لباسها را کوتاه کردند تا یک لباسى مثل ماکسى را مد کردند. یعنى یک لباسى که از هر لباسى بلندتر است. یعنى ما لباس بلند داشتیم تحقیر شدیم از ما گرفتند، دوباره به خودمان دادند. درست مثل اینکه نفت را مىگیرند بعد از همان نفت و مواد نفتى خودمان یک چیزى مىسازند باز با قیمت چند برابر به خودمان مىفروشند. نظیر ماستى که مىریزند در کیسه، آب آن را مىگیرند، بعد یک خرده آب از خارج قاطى آن مىکنند. این بازى کردن با یک تفکر است. چون لباس فقط پشم و نخ نیست. لباس نشان دهندهى این است که طرف چه فکرى دارد. شما یک وقت وارد خانه شدید، اگر دیدید یک جوان قوطى کبریت جمع مىکند یا یک جوان تمبر جمع مىکند یا یک جوان کتاب جمع مىکند، یا یک کسى عصا جمع مىکند، از جمع آورى چیزها آدم مىفهمد که فکرش چه طور است. آدم از چند رقم مىتواند بفهمد که طرف چه جور فکر مىکند.
الآن من با چند تا دعا مىتوانم بفهمم که شما در چه فکرى هستید، یا در مسجد با چند تا دعا مىتوانیم بفهمیم که شما در چه فکرى هستید. یک مرتبه مىگویم: خدایا، قرض مقروضین ادا بفرما. یک دفعه مىبینم از توى جمعیت یکى بلند مىگوید: الهى آمین. همه مىفهمند که ایشان قرض دارد. تا مىگویى الهى به بى مسکنها، مسکن بده. یک دفعه مىبینى یک نفر آه مىکشد و مىگوید: آمین. آدم با چند تا دعا، صاحبان آه را مىشناسد.
داریم که چه عکسى خانهاش است، چه سرودى حفظ است؟ الآن در سالن را مىبندیم مىگوییم هر کسى مىخواهد برود شعرى بخواند، از آن شعرى که حفظ است آدم مىفهمد طرف چه فکرى دارد.
پس محفوظات ما معرف شخصیت ماست. قیافهى ما، ژست ما، رفیق ما، نشانهى شخصیت ماست. آرزوهاى ما، آه ما، اینها نشانهى شخصیت ماست…
آن کسى که هر ساعتى، هر رنگى است، هر ساعتى یک لباسى مىپوشد و خودش را نشان مىدهد، این پیداست اصالت را به تن مىدهد. لباس را خیلى ساده نگیرید.
قرآن مىفرماید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً» (اعراف/26) بشر! از نعمت هایى که خدا به شما داد، این بود که براى شما لباس قرار داد «وَ ریشاً» (یعنى به معناى پرهاى پرندگان است) لباسهاى زیبا را مىگویند ریش. در قرآن کلمهى ریش یعنى لباس زیبا.
هم لباس ساده براى شما قرار داد، هم لباس شیک از نعمتهاى خداوند لباس است.
امام سجاد(ع) مىفرماید: من لباس زمستانم را تابستان مىفروشم. اما پول آن را نمىخواهم خرج کنم. چون لباسى که من با آن نماز خواندم این لباس مبارک شده و این لباس را دیگر حیفم مىآید پولش را خرج کنم.
نمونهاش را در حیوان هم داریم. که حیوانى را که با آن مکه رفتید دیگر ذبح نکنید.
لباس نشان دهنده ى این است که انسان اصل را به جسمش مىدهد یا به روحش، چون لباس در روح اثر مىگذارد. قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ(ع) خَرَجَ فِی ثِیَابٍ حِسَانٍ فَرَجَعَ مُسْرِعاً فَقَالَ یَا جَارِیَهُ رُدِّی ثِیَابِی فَقَدْ مَشَیْتُ فِی ثِیَابِی هَذِهِ فَکَأَنِّی لَسْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ(ع)» (مکارمالأخلاق/ص111) امام سجاد(ع) لباس شیکى پوشید، آمد در کوچه نگاهش کرد دید این لباس خیلى قشنگ است بعد برگشت خانه و به آن خانمى که در خانه بود فرمود که: همان لباس قدیمى ما را بده. گفتند: چرا؟ گفت: این لباس را که پوشیدم مثل این است که من دیگر [امام] سجاد نیستم. «فَکَأَنِّی لَسْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ» یعنى لباس در روح من اثر گذاشته است.
لباس غربى آفاتى دارد:
4- آفات و مضرات لباس و الگوی غربی
1- مسئلهى تجمل پرستى که یک رقم شرک است. اگر مىگویید خورشید پرست، ماه پرست مشرک است، ماده پرست، وطن پرست مشرک است، ما وطن دوست هستیم ولى وطن پرست نیستیم. و لذا تمبرهاى ما را ببینید چیست؟ ما تمبر پسر 13 ساله ى خودمان (شهید فهمیده) را داریم. خالد اسلامبولى را هم داریم که مال مصر است.. آیت الله سید محمد باقر صدر را هم داریم که مال عراق است. بنت الهدى هم داریم مال عراق است. آن بندهى خدا را هم داریم مال آفریقاست. یعنى ما در تمبرهایمان که پشت پاکتها مىزنیم، از این تمبرها پیداست که ما ملى گرا نیستیم. معیارگراییم. یعنى اگر یک کمالى ببینیم و لو مصرى، عراقى، همان را بر مىداریم تمبرش مىکنیم. عکس پسر 13 سالهای را که به خودش نارنجک بست، تمبر کردیم. عکس آیت الله اشرفى را هم تمبرش کردیم. یکى 90 ساله، یکى 13 ساله. یعنى ما تابع سن هم نیستیم. تابع لباس هم نیستیم.
نه سن، نه لباس، نه شکل، نه کار، هیچى، فقط یک کمالى نشان دهد ما این را تمبرش مىکنیم.
وطن دوستى درست است. آیاتى در مورد وطن دوستى زیاد داریم که قرآن مىفرماید که: اینها را آواره کردند از خانههایشان، پیداست علاقه به خانه یک چیز طبیعى است.
تجمل پرستى، چشم و هم چشمى، شهوت رانى، اسراف، وابستگى و… هست. وابستگى فکرى، از همه مهمتر وابستگى اقتصادى است. اینها همه آفات لباس غربى است.
لباس غربى تجمل پرستى، چشم و هم چشمى، شهوت رانى، اسراف دارد. وابستگى فکرى (وابستگى فکرى مهم است) که مىخواهم ببینم او چه مىکند، من هم همان کار را بکنم.
5- رابطه لباس با دینداری
در سوره ى اعراف آیه ى 26، 27، 28 یک نکتهاى هست که براى خودم هم تازگى داشت. براى شما بگویم. قرآن در سورهى اعراف اول مسألهى لباس را مطرح مىکند: مىگوید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً» ما به شما لباس دادیم. بعد مىآید مىگوید: اگر یک دسته گل آب دهید، برهنگى یک کیفر الهى است. بعد مىفرماید: «وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا» (اعراف/28) لباس برهنگى، فاحشه، سه تا را پهلوى هم گذاشته (آیات 25، 26، 27)
سه تا آیه در سورهى اعراف است که آیهى اول مىگوید: قدر لباست را داشته باش.
آیهى دوم هشدار مىدهد که اگر افرادى مثل آدم و حوا دسته گل به آب دادند ما کتکشان زدیم و تنبیه ما این بود که لباس را از آنها گرفتیم.
آیهى سوم مىگوید: «وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً» پیداست فحشا و لباس یک رابطه با هم دارند. این هم یک نکتهاى هست. به همین خاطر بارها گفته شده مردها هم باید لباس داشته باشند. مرد هم باید حجاب داشته باشد.
دربارهى لباس نازک داریم قَالَعَلِیٍّ(ع): «مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُه» (وسائلالشیعه/ج4/ص389) چه حدیث کوچولویى و چقدر بار دارد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسى که لباس او نازک و رقیق باشد، معلوم مىشود دین او نازک شده است. تا دین نازک نشود، لباس نازک نمىشود. این مال فرهنگ است. مسألهی پشم و نخ نیست مسأله این است که تا فکر شما، تا عقیده ى شما…
یک آمریکایى حاضر است کلاه نمدى سرش بگذارد یا نه، ولى ما حاضریم شاپو سر بگیریم. این یعنى چه؟ یعنى آمریکایى مىخواهد بگوید من شما را نمىپسندم، لذا لباس شما را هم نمىپسندم. ولى وقتى ما مىگیریم یعنى شما را مىپسندم، پذیرفتم و لذا لباس شما را هم پسندیدم. پوشیدن لباس و تقلید با هم ارتباط دارند. نگو: «حالا ما سردمان است مىخواهیم چیزى بپوشیم» نه هر جورى بپوشى پیداست چه کسى را مىپسندى.
کسى که لباس غرب را پوشید یعنى من شما را مىپسندم. پس اول فکرت را فروختى بعد لباس آنها را پوشیدى. شما اگر کسى را دوست نداشته باشى، به رنگ او در نمىآیى و اگر به رنگ او در آمدى پیداست فکرت را فروختى و این مهم است. پشم و نخ مهم نیست.
یک جوانى در زمان شاه آمد گفت: مىخواهم هیپى شوم. هیپى شدن حرام است، گفتم: نه حلال است. گفت: متشکرم. گفتم: بیا. این مال زلفت بود ولى تقلید از غرب حرام است. اگر خودت تصمیم میگرفتى، راست آینه مىایستادى مىگفتى آقاى قرائتى من رفتم راست آینه ایستادم قشنگترین قیافه را تشخیص دادم هیپى است، اگرخودت انتخاب مىکردى، حلال بود. اما چون مىگویى آنها هیپى هستند من هم هیپى باشم، این خودباختگى حرام است.
درحدیث نداریم زلف دو سانت باشد یا سه سانت. آیه و حدیث نداریم که زلفت چهار سانت باشد یا شش سانت، هرچه مىخواهى زلفت بلند باشد. آیه و حدیث در این مورد نداریم. اما داریم تقلید از بیگانگان و تشبه به بیگانگان ممنوع است.
امام صادق(ع) فرمود: «لَا یَصْلُحُ لِلْمَرْأَهِ الْمُسْلِمَهِ أَنْ تَلْبَسَ مِنَ الْخُمُرِ وَ الدُّرُوعِ مَا لَا یُوَارِی شَیْئاً» (کافی/ج3/ص396) امام صادق فرمود: خانم مسلمان صلاح نیست لباسى بپوشى که تو را نپوشاند یعنى نازک باشد. حدیث قشنگى است براى دختران دبیرستانى خیلى خوب است. حتماً دبیران حزب اللهى و دختر خانمهاى حزب اللهى هستند، این را قشنگ بنویسند و در کلاس بزنند.
و داریم پیامبر فرمود: مردها اگر جایى گوش به حرف خانمتان مىدهید این جا گوش به حرف خانمتان ندهید. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی النَّارِ» (کافی/ج5/ص517) اگر کسى گوش به حرف خانمش بدهد، خدا او را از سر به جهنم مىاندازد. گفت: چرا؟ فرمود: چون خانمش مىگوید: لباس نازک و شوهرش مىگوید: چشم.
مردى که لباس نازک براى خانم خود بخرد. حالا این مرد را که مىاندازد درآتش، مدیر عامل کارخانهاى که جوراب نازک مىبافد، خدا او را چگونه پدرش را در مىآورد.
یک مرد به خاطر یک لباس نازک «أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی النَّارِ» و اگر در جمهورى اسلامى تولید لباس نازک کنند به جورى که وقتی یک خانم مسلمان جوراب ضخیم مىخواهد نیست، اما جوراب نازک هر چه دلت مىخواهد هست.
البته جوراب نازک خرید و تولیدش براى خانه طورى نیست. براى خانه، براى عروسى که همهاش زنانه باشد و لیکن اشکال این است که اول براى آن مىگیرند بعد جاى دیگر هم مى پوشند. گیر آن جاست. و الا خریدن چاقو اشکال ندارد. معمولاً این هایى که چاقو برای هندوانه مىخرند، گاهى هم با آن چاقوکشى مىکنند. چون گیر آن طورى دارد باید مواظب بود.
در ماه رمضان چند تا دعا را همیشه مىکنیم. مىگوییم: «اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَان» (المصباح کفعمی/ص617) خدایا هر برهنهاى را بپوشان. پیداست که برهنه پوشاندن یکى از کمالاتى است که ائمه ما پشت سر هر نماز دستها را بالا مىفرمودند: خدایا برهنهها را بپوشان.
آیا الآن برهنه نیست؟ من خودم چند تا کشور رفتم، همین طور کنار خیابان ده نفر، یک خانواده، یکى یک لنگ بستهاند و نشستهاند. بچههایشان تا 5 الى 6 سالگى هیچى لباس ندارند. مردهایشان هم کفش و اینها ندارند. فقط مردها و زنها یک لنگ بستهاند. صدها میلیون برهنه است.
ما که مىگوییم: خدایا هر برهنهاى را بپوشان، چون همهى دنیا را نگشتهایم مىگوییم در کوچه ما الحمد لله برهنه نیست. در روستاى ما هم نیست. فکر مىکنیم عریان نداریم. اگر آدم یک خرده چشم خود را باز کند میبیند چقدر برهنه است مىفهمد چقدر برهنه است.
به همین خاطر فاطمه ى زهرا(س) شب عروسى لباسش را به برهنهاى داد.
6- الگوی نمونه
(این حدیث را که مىگویم براى نمایش هم خوب است) امیرالمؤمنین(ع) مأموریت پیدا کرد یک پیراهن براى رسول اکرم(ص) بخرد. حضرت رسول(ص) فرمود: یا على! برو یک پیراهن براى من بخر. رفت بازار یک پیراهن خرید. گفت: چقدر خریدى؟ گفت: 12 درهم. گفت: 12 درهم زیاد است بیا با هم برویم بازار. رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) دونفرى رفتند بازار. پیراهن را پس دادند در راه که مىرفتند دیدند یک کنیزى گریه مىکند. گفتند: چه شده است؟ گفت: پول دادند بروم جنس بخرم، پول را گم کردهام. مىترسم خانه کتکم بزنند. گفت: چقدر پولت بود؟ گفت: چهار درهم. از 12 درهم 4 درهم را دادند به ایشان. رفتند یک پیراهن چهار درهمی خریدند همین که حضرت(ص) آن را پوشید یک برهنهاى را دید که دعا مىکند من برهنه هستم، یک کسى به من لباس بدهد. باز آن پیراهن چهار درهمى را که خریده بودند به آن برهنه دادند. برگشتند 4 درهم بقیه را بک لباس خریدند، و پوشید وقتى برگشتند دیدند دوباره کنیز گریه مىکند. گفت: چرا نرفتى خانه؟ ما که 4 درهم دادیم. گفت: تا الآن پول گم کرده بودم، حالا هم مىترسم بگویند چرا دیر کردى؟ گفت: بیا با هم برویم به درِ خانه رفتند و واسطه شد. آن صاحب کنیز هم به خاطر قدوم مبارک حضرت پیامبر(ص) این کنیز را آزاد کرد. بعد حضرت(ص) فرمود: عجب 12 درهم مبارکى! دو تا برهنه را پوشاند، یک اسیر را آزاد کرد.
اگر ما یک کمى در لباس صرفه جویى کنیم، یک کشور را نجات مىدهیم. ولیکن یک برادر کوچک گریه مىکند که من لباس برادر بزرگتر را نمىپوشم. خوب، چه فرقى مىکند؟ یک سال او پوشیده است، یک سال هم تو بپوش. تازه این برایت افتخار است. او برادر بزرگ شماست. گاهى وقتها دخترها لباس مادر را قبول نمىکنند و مىگویند دست دوم است. خوب این افتخار است که در لباس مادرت باشى.
7- لباس در فرهنگ اسلام
خدیجهى کبرى به حضرت رسول اکرم(ص) ص فرمود: من خودم کنیز تو هستم. همه ى اموالم در راه اهداف تو. فقط یک آرزو دارم. شما لباس و عباى خود را به من بدهى، خدیجه در عباى تو کفن بشود. تمام هستى خود را با یک لباس رسول الله(ص) عوض کرد.
مادر امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه بنت اسد وقتى از دنیا رفت، وقتى مىخواستند به او خدمت کنند، لباس رسول الله(ص) را براى کفنش دادند. لباس بزرگترها خیلى مهم است. اصلاً بعضى از لباسها یادگارى است.
امام صادق(ع) میهمان داشت. فرمود: مىخواهى یک چیزى به تو نشان بدهم؟ گفت: بله. رفت توی اتاق و برگشت. گفت: این لباس رسول الله(ص) است که در جنگ احد پوشیده که سنگ زدند دندان پیامبر(ص) شکست و خون مبارک رسول اکرم(ص) روى این لباس ریخت و این هم قطره ى خونش.
یعنى یک لباسى که قطرهى خون پیامبر رویش بوده از زمان پیامبر(ص)، حضرت على، امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق(ع)، 5، 6 امام این پیراهن را به عنوان یادگارى نگه داشتند و ما هم باید لباس شهدا را نگه داریم. اینها چیزهاى مبارکى است. اینها جزو تاریخ ماست.
داریم اگر کسى برهنهاى را بپوشاند «مَنْ کَسَا أَخَاهُ کِسْوَهَ شِتَاءٍ أَوْ صَیْفٍ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یَکْسُوَهُ مِنْ ثِیَابِ الْجَنَّهِ وَ أَنْ یُهَوِّنَ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ وَ أَنْ یَلْقَى الْمَلَائِکَهَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ بِالْبُشْرَى» (کافی/ج2/ص204) چه لباس تابستانى، چه لباس زمستانى اگر کسى برهنهاى را لباس دهد، خداوند دو تا کار برایش مىکند: 1- لباس بهشتى روز قیامت به او مىدهد 2- آسان مىمیرد. کسى اگر مىخواهد راحت جان دهد و قیامت هم سرفراز باشد، برهنهاى را لباس دهد، لباس دادن خیلى مهم است. بر عکس آن، اگر کسى لباس داشته باشد و ندهد، حسابش جداست.
پیامبر(ص) در وصیت خود فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ کَانَ لَهُ قَمِیصَانِ فَلْیَلْبَسْ أَحَدَهُمَا وَ یُلْبِسُ الْآخَرَ أَخَاهُ» (مکارمالأخلاق/ص471) اى ابوذر! اگر یکى، یک کسى لباس دارد «فَلْیَلْبَسْ أَحَدَهُمَا وَ یُلْبِسُ الْآخَرَ أَخَاهُ» اى ابوذر اگر دو تا لباس دارى یکى را بپوش و یکى را بده به دیگران.
زنهاى ما، مردهاى ما، پسران ما، دختران ما، چقدر لباس دارند؟ بعضى از آنها چقدر لباسهاى متعدد… و چقدر برهنه وجود دارد؟
یکى از مسائل: لباس تشویق است.
ما داشتیم گاهى به لباس تشویق مىکردند. در جنگ خیبر بود. رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بیا. آمد. عمامهاش را برداشت و سر على(ع) گذاشت و با لباس تشویق کرد.
دعبل شعرى خواند، امام رضا(ع) لباس خود را کند، فرمود: این لباس جبهى من است و به عنوان هدیه مىخواهم به تو بدهم. به عنوان هدیه لباس دادن مهم است.
یک زنى یک پارچه براى پیامبر(ص) فرستاد، گفت: یا رسول الله! من خودم این پارچه را برایت لباس بافتم. و من مىخواهم این لباس را که خودم پنبهاش را نخ کردم و بافتم و لباس کردم مىخواهم شما آن را بپوشید. پیامبر(ص) هم لباس را پوشید و از خانه بیرون آمد. یک کسى پیامبر(ص) را دید گفت: به به عجب لباس خوبى است! تا گفت: چه لباس خوبى، پیامبر(ص) همان جا در کوچه لباس را در آورد به او داد. حضرت(ص) به خانه برگشت. به آن مرد گفتند: آخر تو که مىدانى پیامبر(ص) هیچ وقت لباس شیک نمىپوشد، حالا یک دفعه که پوشیده و کسى برایش هدیه آورده است، چرا گفتى چه لباس قشنگى؟ گفت: دوست داشتم این لباس را یادگارى از پیامبر(ص) داشته باشم. اصولاًلباس از همدیگر مىگرفتند.
8- سن و سال و نوع لباس
امیرالمؤمنین(ع) با غلامش قنبر به بازار رفتند تا لباس بخرند، یک لباس سه تومانى بود، یک لباس دو تومانى. قنبر دو تومانى را برداشت چون غلام بود و سه تومانى را داد به على(ع). گفت: چون تو سخنرانى مىکنى و مردم به شما نگاه مىکنند، این که گران است مال شما.
امیر المؤمنین(ع) فرمود: درست است که من سخنرانى مىکنم، امیرالمؤمنین هستم و همه به من نگاه مىکنند اما چون تو جوان هستى و جوان دوست دارد شیک باشد، لباس شیک مال تو. از این هم معلوم است در مورد لباس باید به سن دختر، به سن پسرتوجه کرد. چون گاهی وقتها در یک سنى، یک رنگ لباس شیک است.
امام صادق(ع) یک لباسى به رنگ صورتى پوشیده بود. یک کسى آمد گفت: آقا، زشت است شما که امام هستى این رنگ لباس را پوشیدى. این لباس در شأن امام نیست.
امام صادق(ع) فرمود: تازه داماد شدم. چون تازه داماد شدم اجازه بدهید یک مقدارى براى عروس لباس خوب داشته باشم. یعنى ایام عروسى اثر دارد. ایام جوانى اثر دارد. دختر و پسر حساب دارد.
گفتیم: لباس فقط پشم و پنبه نیست. هر کسى هر لباسى پوشید معلوم مىشود که من آن تفکر را پسندیدم و ظلم هایى که خاندان پهلوى به ما کردند ایرانى را، از ایرانى بودن و از ملیت ایرانى در آوردند. عربها لباس ملى دارند. هندىها لباس ملى دارند. ایرانىها لباس اصیلى داشتند. این را تو خالى کردند و وقتى انسان خانهاش خراب شد، هر جایى قهوه خانهاى دید…
ما الآن یک سره از خانمها و دخترانى که هر روز یک رنگى مىشوند، را میبینیم. به خاطر این که اینها از اصالت ایرانى بودن در آمدند و آن وقت پناهنده مىشوند به این و آن.
برهنگى یک کیفر است. آدم و حوا که گندم خوردند اولین سیلى آنها این بود که لباسشان ریخت. لباس با تقوا رابطه دارد. سوره اعراف، اول مىفرماید: کندن لباس، بعد مىگوید: «وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا» (اعراف/28) آیهى فحشا و آیه ى کندن لباس، پهلوى هم است.
لباس دادن به محرومین از بزرگترین عبادات است. لباس تشویق در جنگ خیبر. امیرالمؤمنین(ع) و قنبر.
قداست لباس: لباس پیامبر(ص) را به عنوان لباس مقدس مىگرفتند نگه مىداشتند. بقیهى بحث لباس باشد براى بعد.
خدایا، لباس حیا، لباس عفت، لباس تقوا، به همه ى ما بپوشان.
«اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ» یکى از دعاهاى ماه رمضان است
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدى از نهضت خمینى محافظت بفرما.
خامنهاى رهبر به لطف خود نگه دار.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»