کارگشائی و خدمت به مردم

موضوع بحث: کارگشائی و خدمت به مردم
تاریخ: 18/08/68

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث امروز پیرامون خدمت به مردم و کارگشایى از مردم است. زن و شوهر به یکدیگر و همسایه و دانشجو و قبیله به قبیله بسیار مهم است. عناوین مباحث امروز عبارتند از: 1- اهمیت خدمت 2- به چه کسى خدمت کنیم 3- انواع خدمت 4- در هر حال خدمت کنیم. 5- چگونگى خدمت. 6- فرار از خدمت. 7- توجیه فرار.
1- اهمیت خدمت به یکدیگر در آیات و روایات
واما اهمیت خدمت. قرآن مى فرماید «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» (مائده/2) واجب است که در کارهاى خیر به یکدیگر کمک کنید همین کمکى که شما در جهاد سازندگى نمونه آن را مى‌‌بینید. حمایت‌‌هاى مردمى به جبهه‌‌ها، حمایت نیروهاى ارتشى از سپاه وبسیج. قرآن مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» (بقره/195) خدا احسان شدگان را دوست مى‌‌دارد و چقدر خوب است که انسان محبوب خدا باشد. مادر به دخترش کلى جهازیه مى‌‌دهد تا داماد وخانواده‌‌اش خشنود و راضى باشند یا زن کلى زحمت مى‌‌کشد تا مهمان از غذا و پذیرایی راضى باشد واگر مى‌‌خواهیم خدا راضى باشد، خدا مى‌‌فرماید: به همدیگر خدمت کنید تاخدا دوستتان داشته باشد.
امام حسن مجتبى(ع) در حال اعتکاف بود، اعتکاف عملى است که چندین روز به مسجد مى‌‌روند و بیرون نمى آیند. و اعتکاف از عبادات اولیاى خداست(بنزین‌‌گیرى اولیاء خداست)کسى سراغ ایشان آمد وبا ایشان کار داشت و امام هم اعتکاف خود را برید. از ایشان پرسیدند که شما معتکف هستى ونباید از مسجد بیرون بیایى، وایشان فرمود: من اعتکاف خود را بر هم مى زنم تا مشکل ایشان را حل کنم.
اگر روزه مستحبى بودید وکسى شما را به خانه‌‌اش دعوت کرد، نگویید روزه هستید، بروید و بخورید، خدا ثواب روزه را به شما خواهد داد چون دل مسلمانى را شاد کردید. پیامبرفرمود: اگر مى‌‌خواهید خدا به شما کمک کند شما هم کمک مردم باشید. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ»(ثواب‌‌الأعمال، ص‌‌135) اگر دیدید وضع مالى خودتان خراب است صدقه بدهید هر چند ندارید چون اگر مى‌‌خواهید کارتان راه بیفتد کار دیگران را راه بیندازید.
روایت داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً»(بحارالأنوار، ج‌‌71، ص‌‌302) کسى به دیگرى خدمت کند «کَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً» یعنى مثل کسى است که عمرى خدا را بندگى نماید. حدیث داریم(فقد شرافته) یعنى خدا را مسرور کرده است وحدیث دیگرى «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(کافى، ج‌‌2، ص‌‌197) یعنى اگر کسى به مسلمانان خدمت کند در روز قیامت در امان است. اکثر حدیث‌‌ها مفصل است ولى من قسمتى از آن را براى شما مى‌‌گویم تا اگر کسى هم مى‌‌خواهد از تلویزیون بنویسد بتواند. حدیث دیگر داریم که (کالمجاهد فى سبیل الله) یعنى کسى که به مردم خدمت کند مثل مجاهد فى سبیل الله است.
حدیث دیگر داریم «مَنْ مَشَى فِی حَاجَهٍ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ حَتَّى یُتِمَّهَا أَثْبَتَ اللَّهُ قَدَمَیْهِ یَوْمَ تَزِلُّ الْأَقْدَامُ»(المؤمن، ص‌‌54) خداوند در پل صراط قدمهاى اورا بر روى پل صراط ثابت مى‌‌کند. حدیث دیگر داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ قَضَى لِمُؤْمِنٍ حَاجَهً قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ کَثِیرَهً»(قرب‌‌الإسناد، ص‌‌56) یعنى توکه مشکلات دیگران راحل کردى خداوند مشکل تو را حل خواهد کرد و خوشابه حال این افراد. امام حسین(ع) مى‌‌فرماید: وقتى کسى مى‌‌آید و از تو کمک مى خواهد این نعمت خداست که در خانه تو را زده است پس خلق خود را تنگ نکن. قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (ع): «إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم»(کشف‌‌الغمه، ج‌‌2، ص‌‌29) یعنى حاجتهاى مردم نزد شما از نعمت‌‌هاى خداست و این است پیام امامى که براى او گریه مى‌‌کنیم. پس خواهرها و برادرها هر کس هر کارى مى‌‌تواند براى دیگران بکنید و منتظر شرح وظایف وآئین نامه نباشید. پس بدون چشم داشت و خارج از ساعت ادارى، عاشقانه کار کنید و اینهایى که گفتیم ارزشهاى خدمت به مردم است.
2- افرادی که باید به آنها خدمت و کمک کرد
واما به چه کسانى خدمت کنیم. قرآن مى‌‌فرماید به کسانى خدمت کنید که «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» (بقره/273) یعنى به کسانى خدمت بکنید که وقتى انسان جاهل آنها رامى بیند بگوید از اغنیا هستند. یعنى کسانى که از وضع او خبر ندارند، بگویند وضعش خوب است. یعنى انسانهاى آبرو دار که با سیلى صورت خود را سرخ نگه مى‌‌دارند. «مِنَ التَّعَفُّفِ» یعنى اینقدر عفت دارد که کسى که از حال او باخبر نیست گمان مى‌‌کند وضع او خوب است و این افراد بسیارند. به خصوص افراد عیالمند و دختر دار. حدیث داریم در مورد کسانى که 4 دختر دارند و امام بسیار در این فرماید (اَلا) یعنى توجه توجه که به او وام بدهید و احوال او بپرسید. معلوم مى‌‌شود که فقیر، غریب، پیر مرد، یتیم و. . . در همه کوچه‌‌ها هستند و لازم هم نیست بگویید پول نداریم ممکن است انسان پول نداشته باشد ولى مى‌‌تواند قصه بگوید.
قرآن گاهى مى‌‌فرماید: «ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (نساء/5) مساله تنها خوراک و پوشاک دررزق نیست و اینها یک شاخه هستند و کاهى اینها از توان انسان خارج است ولى مى‌‌تواند براى او حرف بزند. استاد دانشگاه مى‌‌تواند براى دانشجویان یک جلسه به جاى درس دادن تلخى‌‌هاى دوره دانشجویى خودش را بگوید و دانشجو وقتى دید استاد او چه مشکلاتى داشته در برابر مشکلات خودش آرام‌‌تر خواهد شد.
پیامبر وقتى ناراحت بود خداوند براى او قصه پیامبران قبلى را مى‌‌گوید تا دل پیامبر آرام شود. و اگر آیت الله هم براى ما طلبه‌‌ها مشکلات خودش را بگوید آرام بخش است چون ما گمان مى‌‌کنیم استاد دانشگاه وآیت الله یک مرتبه به اینجا رسیده‌‌اند. در هر حال ونسبت به همه مردم. برخى مى‌‌گویند فلانى انسان بدى است پس به او کمک نمى‌‌کنم. گاهى اگر انسان حتى به آدم یک کمک کند ممکن است خوب شود.
کسى آمده بود دفتر نماز و به ما مى‌‌گفت برادر یا خواهر خانم ما تارک الصلوه است، آیا منزل ایشان برویم یاخیر؟ و روابط خانوادگى‌مان راچه کنیم؟ من گفتم این مربوط به اثر است وگاهى ممکن است ایشان با محبت خوب بشود و ما افرادى را داشتیم که خدمت امامان ما مى‌آمدند و حتى جملات زشتى مى‌‌گفتند و حسادت مى‌‌کردند اما در مقابل کلمات محبت‌‌آمیز امام عذر خواهى مى‌‌کردند. قرآن مى‌‌فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ» (رعد/22) یعنى مومنین کسانى هستند که بدى راباخوبى دفع مى‌‌کنند.
3- موارد برخورد متقابل با افراد متفاوت است
البته داریم «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها» (شورى/40) جزاى بدى، بدى است و جزاى کلوخ انداز سنگ است، ولى گاهى هم مى‌‌گویند جزاى سنگ، سکوت است پس بالاخره کدام درست است؟ مواردشان فرق مى‌‌کند. برخى خوب هستند و بدى از دستشان در مى‌‌رود و تصادفى است و باید در اینجا باز کار و عمل بد ایشان چشم پوشید. «فَأَسَرَّها یُوسُفُ فی‌‌ نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِها لَهُمْ» (یوسف/77) یعنى شتر دیدى، ندیدى و زیر سیبلى رد کن. اما افرادى هستند که جزاى بدى‌شان بدى است و اگر دماغ بریده، دماغش را باید برید. و برخى موارد هم انسان باید سکوت کند «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی‌‌ ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ» (مائده/28) حضرت آدم دو پسر داشت، هابیل و قابیل. یکى چاقو کشید تا دیگرى را بکشد ولی دیگرى گفت: اگر تو چاقو هم بکشى من براى تو چاقو نخواهم کشید. «ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ» یعنى انسان با برادر خود به گونه‌‌اى دیگر برخورد مى‌‌کند. مثل دو برادر و یا خواهرى که در خانه دعوى مى‌‌کنند و می‌گویند او زد، من هم زدم در صورتى که این قانون براى غریبه‌‌هاست. قرآن مى‌‌فرماید: برادر گفت که اگر تو هم چاقو بکشى من این کار را نمى‌‌کنم. پس در هر جایى باید بنابه مورد رفتار کرد اما، ما در مقابل یک کیلو بدى، دو کیلو بدى مى‌‌کنیم. اگر یک سیلى زده از مشرق و مغرب و شمال و جنوب به او چهار سیلى مى‌‌زنیم. پس آیات قران براى هر مطلبى آیه و دستور دارد اگر با قران آشنا باشیم. پس اگر برادر یا فامیل شما بدى کرد کوتاه بیاید و از آیه هابیل و قابیل استفاده کنیم. جواب کلوخ انداز، سنگ است چون عادلانه نیست مورد قبول نیست. «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها» براى افراد بیگانه است. و جواب خوبیهایى را که تصادفاً بدى مى‌‌کنند را هم با خوبى جواب مى‌‌دهیم.
4- خدمت از طریق آبرسانی و بنایی
و اما چگونگى خدمت(انواع خدمت)، خدمت از طریق آبرسانى، بنایى، وام دادن، از طریق قلم، زبان، با وسایل خانواده، با شمشیر، با دارو و درمان، مسکن، با آزاد کردن، که براى همه این انواع خدمت کردن آیه داریم. حال یک به یک به هر یک ازاین موارد مى‌‌پردازیم. با آبرسانى، حضرت موسى(ع) تحت تعقیب فرعون بود. موسى در حال فرار بود البته کارهاى حضرت موسى تشکیلاتى بود و جاسوس هم داشت چون کاخ فرعون بیرون از شهربود و فرعون تصمیم گرفت موسى را تعقیب کند و جاسوس موسى در دربار آمد و گفت «قالَ یا مُوسى‌‌ إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوک» (قصص/20) حکومت دنبال تو مى‌‌گردد تا تو را بکشد پس فرار کن و موسى هم فرار کرد تا اینکه به چاه آبى رسید و دید چوپان و گله و. . . هستند و در حال آب دادن به حیوانات هستند. سر چاه شلوغ بود و دو دختر کنار ایستاده بودند. موسی با آنکه تحت تعقیب بود آمد و به این دخترها گفت چرااینجا ایستاده‌‌اید. گفتند: «وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ» (قصص/23) پدرمان پیر است و ما مجبوریم به جاى او چوپانى کنیم و الآن هم مى‌‌خواستیم به گوسفندان آب بدهیم شلوغ بود کنار ایستاده‌‌ایم تا مردان رد شوند سپس ما بیاییم. موسى گفت گوسفندان را به من بدهید تا به آنها آب بدهم. خلاصه گوسفندان را آب داد و به دختران داد و آنها به خانه خود رفتند و پدر آنها شعیب پیامبر بود و از آنها پرسید چرا امروز زود آمدید و آنها ماجرا را تعریف کردند و حضرت شعیت فرمود به او بگویید نزد من باید چون فهمیده بود جوان کیست. و آنها گفتند پدرمان گفته بیا تا پول سقایى‌ات را بدهد.
در اینجا اگرچه براى خدا کار کرد ولى به او پول مى دهد. یعنى نباید بخاطر پول کار کرد ولى شما به او پول بدهید و نگویید او براى خدا و هیأتى کارکرده است و مثل حضرت شعیب رفتار کنید. مى‌‌گویند طلبه‌‌اى هر جا منبر مى‌‌رفت کسى به او پول نمى‌‌داد بالاخره یک بار به صاحب مجلس گفت استاد مابه ماگفته است وقتى جایى مى‌‌روید پول نخواهید ولى آیابه شما هم گفته است که پول ندهید؟ خلاصه حضرت شعیب گفت او را صدا کنید. او هم آمد و گفت: «قالَتْ إِنَّ أَبی‌‌ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا» (قصص/25) پدرمان گفته بیا تا اجر آب دادن به گوسفندان را به تو بدهد. و او هم آمد و هر چند تحت تعقیب بود ولى لطف خدا شامل او شد و یکى از دختران حضرت شعیب را به همسرى گرفت. پس اگر به کسى براى خدا کار کند خدا جبران مى‌‌کند. و این است کمک آبرسانى و گمان نکنید آب دادن به حیوان ثواب کمى دارد. حدیث داریم زنى گربه‌‌اى را نگه داشت تا گربه از تشنگى مرد و خدا او را غضب کرد و زن به همین خاطر مشمول قهر خداوند شد. و حتى حدیث داریم اگر کسى به درخت تشنه آب بدهد مثل این است که به مومن آب داده است. «مَنْ سَقَى طَلْحَهً أَوْ سِدْرَهً فَکَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَإٍ»(وسائل‌‌الشیعه، ج‌‌17، ص‌‌42) واین آبرسانى اعم است از آب دادن به حیوان تا لوله کشى یک شهر و ساختن سد، تعمیر و بنایى.
قرآن مى‌‌فرماید: حضرت موسى و خضر دو پیامبر بودند و به قریه‌‌اى رفتند و از مردم آن شهر خواستند تا به آنها چیزى براى خوردن بدهند و آنها گفتند نمى‌‌دهیم. قرآن مى‌‌فرماید «فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فیها جِداراً یُریدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ» (کهف/77) ضیافت نکردند و چیزى ندادند. حضرت موسى در حال رفتن است و مى‌‌بینید دیوارى خراب است حضرت خضر مى‌‌گوید بیا این دیوار را بنایی کنیم. موسى مى‌‌گوید اینها به ما غذا ندادند حال ما برایشان کار گرى مجانى بکنیم. لااقل از آنها پولى بگیریم ولى حضرت خضر فرمود باید انجام بدهیم. قرآن مى‌‌فرماید: «فَوَجَدا فیها جِداراً یُریدُ أَنْ یَنْقَضَّ» دیوارى در حال کج شدن است «فَأَقامَهُ» البته این دیوار براى دو بچه یتیم بود و پدرش انسان خوبى بود و زیر دیوار گنجى بود که اگر دیوار خراب مى‌‌شد گنج پیدا مى‌‌شد و مردم آن را مى‌‌بردند و خدا به خضر گفت براى اینکه این پول به پسران این پدر خوب برسد شما دیوار را بنایى کنید تا پسرها بزرک شوند. قصه مفصل است که به آن کارى نداریم. پس جهادسازندگى گاهى براى سازندگى به روستایى مى‌‌رود نگوید مردم این شهر به ما محبت نکردند پس ما هم به آنها محبت نمى‌‌کنیم. اگر انسان را تحویل بگیرند و محبت کنند و انسان کار کند باید در اخلاص خود شک کند چون اخلاص جایى است که انسان را تحویل نگیرند و کار کند.
5- خدمت از طریق قرض دادن
در مورد وام آیات زیادى داریم «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَهً» (بقره/245) کسى به مردم وام بدهد گویى به خدا قرض داده است و ثواب وام دادن 18 برابر است در حالى که ثواب بخشیدن 10 برابر است و ثواب وام دادن از بخشیدن بیشتر است. «قَرْضاً حَسَناً» یعنى کسى نفهمد و سریع باشد و مخفى باشد ولى منت باشد و مجمع انسان براى «قَرْضاً حَسَناً» 10 کمال بیان نموده است که قرض نیکو چه صفاتى باید داشته باشد و همچنین باید به انسان مومن بدهى و موردنیار واقعى فرد باشد.
6- خدمت با قلم
خدمت با قلم. کار تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و همچنین نهضت سوادآموزى. اگرچه زندگى معلم کم رنگ است ولى مقام معلم جداست و به خصوص معلم کلاس اول. مى‌‌گویند کسى کتابخانه مهمى داشت و یک کتاب را در جعبه قرار داده بود و همه از آن کتاب مى‌‌پرسیدند و هر کس گمان مى‌‌کرد کتاب بسیار مهم و با ارزشى در آن باشد و در جعبه کتاب آب، بابا بود و وقتى از علت این امر پرسیدند. او گفت اگر این کتاب را نمى‌‌خواندم هیچ کتاب دیگرى را نمى‌‌توانستم بخوانم. و معلم کلاس اول در همه کارها شریک است در حالى که حتى استاد دانشگاه در همه کارها شریک نیست.
خدمت با قلم «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» (بقره/282) یعنى اگر از شما خواستند نامه‌‌اى بنویسید بخل نکنید و ادارات اگر بخواهند کار مردم را راه بیندازند کار یک ماهه را یک روزه انجام خواهند داد و شاهد آن هم این است که اگر بخواهند کار شخص خاصى راانجام بدهند در نصف روز انجام مى‌‌دهند. حال اگر رسول الله به اداره بیاید مگر کارش را راه نمى‌‌اندازند. حدیث از رسول خداست که(هرکس مى‌‌خواهد به من محبت کند به مردم محبت کند) و اگر اینطور فکر کنید به کسى نخواهید گفت برو فردابیا. امام کاظم(ع) فرمود: «مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَصِلَنَا فَلْیَصِلْ فُقَرَاءَ شِیعَتِنَا»(کافى، ج‌‌4، ص‌‌59) هرکس نمى‌‌تواند ما را خوشحال کند هر گاه مستضعفى از شیعیان ماآمد به او برسد.
7- خدمت با زبان
با زبان. حدیثى که من مى‌‌خوانم که درسى که شما مى‌‌دهند خدمت است و همینطور آشتى دادن دو نفر که باهم قهر هستند و حتى حدیث داریم که آشتى دادن دو نفر که با هم قهر هستند از تمام نمازهاى مستحبى ثوابش بیشتر است و همینطور ثوابى بیشتر از همه کارهاى مستحبى دارد. و اگر از شما بخواستند براى امرى شهادت بدهید نگویید حوصله ندارم «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا» (بقره/282) واین زبان چقدر کمک‌‌ها مى‌‌تواند بکند.
یا کتمان کردن. علماى یهود و مسیح مى‌‌دانستند که پیامبر همان کسى است که در تورات و انجیل اشاره شده است ولى کتمان کردند یا پزشک وقتى مرض را نمى‌‌فهمد بگوید نفهمیدم و کتمان نکند و بى جهت دارو بدهد. یا این پیرزن هان قدیمى که همه پزشک مى‌‌شوند و طبابت مى‌‌کنند.
8- خدمت کردن از طریق وسایل خانه
کمک از طریق وسایل خانه «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» (ماعون/7) ماعون یکى از سوره‌‌هاى قرآن است «أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» (ماعون/1) «فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ» (ماعون/2) و «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» حال ماعون چیست؟ ماعون جمع معن است به معناى چیزهاى کوچکى که همسایه‌‌ها به ما مى‌‌دهند مثل ظرف و دیگ و. . . و قرآن انتقاد مى‌‌کند از کسانى که حتى چیزهاى خانه را به همدیگر نمى‌‌دهند.
9- کمک و خدمت بوسیله اسلحه توسط حکومت‌ها
با شمشیر. این براى حکومت است. ما چند سال با حزب بعث عراق جنگ داشتیم ولى کشورهاى اسلامى حتى بسیارى‌شان تکان هم نخوردند. در حالى که قرآن مى‌‌فرماید اگر شما مسلمان هستید و بین دو گروه مسلمان اختلاف پیش آمد «فَقاتِلُوا الَّتی‌‌ تَبْغی‌‌ حَتَّى تَفی‌‌ءَ إِلى‌‌ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ» (حجرات/9) شمشیر دست گیرید و ببینید متجاوز کیست؟ البته ابتدا «فَأَصْلِحُوا» ولى اگر یکى از آنها گردن کلفتى کرد باید شمشیر به دست بگیرید و این از آیاتى است که هیچکدام از کشورهاى اسلامى به آن عمل نکردند.
10- راه‌های دیگر کمک به مردم
کمک به مردم. در قرآن آمده است نزد ذالقرنین آمدند و گفتند قوم یأجوج و مأجوج ما را اذیت مى‌‌کنند و شما دیوارى بساز که شر این قوم از ما رفع شود و حضرت ذى القرنین هم براى اینها سدسازى کرد. خداوند به موسى و هارون مى‌‌فرماید «أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً» (یونس/87) موسى براى مردم خانه بساز. حضرت موسى بزغاله‌‌هاى شعیب را آب مى‌‌داد، دیوار مردم را درست مى‌‌کرد و مامور مى‌‌شد براى مردم خانه بسازد.
و انبیا فقط براى مردم حدیث نمى‌‌گفتند و به مشکلات مردم هم مى‌‌رسیدند «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ» (بقره/60) آب براى مردم در بیاور.
و گاهى هم مردم را آزاد کنید «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ» (نور/33) در سابق برده‌‌دارى بوده و وقتى در جنگ پیروز مى‌‌شدند اسراى جنگى را برده خود مى‌‌کردند و یکى از راههاى آزاد کردن این بود که خود برده کار مى‌‌کرده است تا قیمت خودش را بپردازد و آزاد شود. بعد قرآن همین آیه را مى‌‌فرماید، یعنى مقدارى از این قیمت خودش را به خودش ببخش.
الآن برده نداریم ولى سربازى هست که از سربازى آمده است و جوانى است که براى داماد شدن چیزى ندارد. در اسلام داریم که برده را آزاد کن حالا اینکه هم آزاد است و هم قبل از سربازى شاگرد تو بوده است چرا مقدارى از زندگى خودت قیچى نمى‌‌کنى و به این نمى‌‌دهى مثل یک قطعه زمین و یا ماشین و وانت. پس او را رها کن. چون دیگر این جوان مسلمان از کافر، اسیر و برده که بدتر نیست.
برخى مى‌‌گویند وضع خودمان خوب نیست ولى قرآن مى‌‌فرماید «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاء» (آل عمران/134) (سرّاء) یعنى وقتى که وضعت خوب است و(ضرّاء) یعنى وقتى وضعت خراب است و در هر حال انفاق کن.
11- در کمک کردن فرد را خفیف نباید کرد
کیفیت کمک این است که «من غیر استخفاف منه»(مشکاهالأنوار، ص‌‌323) یعنى اگر کمک کنید آن را خفیف نکنید مثلاً به فقیر مى‌‌خواهند پول بدهند مى‌‌گویند آواز بخوان و او را دلقک مى‌‌کنند. حدیث داریم پول به فقیر مى‌‌دهى دستت را ببوس چون احترام دارد و قبل از اینکه ققیر بگیرد خدا گرفته است. حدیث دیگر داریم کمک خود را بزرگ نشمار و آن را هر چند برزگ است نزد خود کوچک بدان. یعنى آن را کتمان کن و سریع هم کمک کن.
و آخرین حدیث هم که مشکل است و براى من هم تازگی داشت این است که، اگر کسى عمرى نماز شب بخواند و گریه کند و تمام عبادات را در زمین انجام بدهد ولى به مردم کمک نکند بى دین خواهد مرد. امام کاظم(ع) فرمود: «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُمْ وَ الْإِحْسَانُ إِلَیْهِمْ مَا قَدَرْتُمْ وَ إِلَّا لَمْ یُقْبَلْ مِنْکُمْ عَمَلٌ حَنُّوا عَلَى إِخْوَانِکُمْ وَ ارْحَمُوهُمْ تَلْحَقُوا بِنَا»(بحارالأنوار، ج‌‌72، ص‌‌379) خاتمه کارهایتان این است که چقدر مشکلات مردم را حل کرده‌‌اید و اگر مشکل مردم را حل نکنى هیچ عملى از تو قبول نخواهد شد. سپس مى‌‌فرماید: اگر روز قیامت مى‌‌خواهید به ما برسید «حَنُّوا عَلَى إِخْوَانِکُمْ وَ ارْحَمُوهُمْ» به برادران دینى خود کمک کنید، روز قیامت جایتان پیش ماست. اما اینهایى که به مردم کمک نمى‌‌کنند. یعنى به خدا و پیامبر و على(ع) ایمان ندارند و این کسى است که وقتى به او مى‌‌گویند گره‌‌اى را از مشکلى را باز کن در حالى که مى‌‌تواند انجام نمى‌‌دهد. حرفهایمان تمام شد ولى اگر مى‌‌توانید مشکلى را حل کنید کوتاهى نکنید. اگر مى‌‌توانید به دختری جهاز بدهید یا پسرى را داماد کنید یا چرخ خیاطى بدهید.
خدایا به حق محمد و آل محمد ما را به وظایفمان آشنابنما.
براى شادى روح حضرت امام و شهدا صلواتى بفرستید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدى(عج) از نهضت خمینى محافظت بفرما خامنه‌‌اى رهبر به لطف خود نگهدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment