موضوع: قیاس در دین، مقایسههای نابجا
تاریخ پخش: 73/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
بحمدالله هر سال که پیش میرویم کارهای هنری و مذهبی و فرهنگی گسترش بیشتری پیدا میکند یکی از کارهای بسیار خوبی که قرآن از مهجوریت بیرون بیاید انس با قرآن تلاوت و تجوید قرآن است الحمدالله در بسیاری از شهرها دارالقرآن و مکتبهای خوبی شده است.
1- قیاسهای باطل
بحث امروز ما بحث قیاس و مقایسه است قیاس یک بحث فنی فقهی است من برای اینکه آنرا روان کنم میگویم مقایسههای بجا و نابجا، مقایسه همه جا درست نیست یک کسی گفت گوشم درد میکند گفت برو بکش گفت چرا؟ گفت من دندانم درد میکرد رفتم کشیدم خوب دندان چه ربطی به آن دارد این مقایسه غلط است یک پزشک اجازه نمیدهد هر کس مریض شد همین قرص را بخورد نباید مقایسه کنیم.
2- قیاس در اعتقادات
خطر مقایسه در توحید، در نبوت، در معاد، بعضیها خودشان نمیتوانند میگویند خدا چطور میتواند؟ حضرت نوح میگفتای مردم ایمان بیاورید دنیا غرق میشود طوفان میآید میگفتند چطوری؟ چون خودش قدرت ندارد میگوید خدا هم قدرت ندارد چون خودش به بن بست میرسد خیال میکند که خدا هم به بن بست میرسد. اگر کسی قدرت خدا را با قدرت خودش قیاس کند مایوس میشود میگوید من که بریدم لابد همه درها بسته شد تو بریدی اما هزار تا در میتواند باز باشد.
در نبوت، به پیغمبرها میگفتند تو یکی ما هم یکی «بَشَرٌ مِثْلُنا» (شعرا/154) یعنی پیغمبر را با خودشان مقایسه میکردند خود پیغمبر هم میگوید بله من از نظر نفس کشیدن و راه رفتن و غذا خوردن مثل شما هستم اما به من وحی میشود به شما وحی نمیشود دو تا کله مثل هم هستند یک کله میفهمد ولی یک کله نمیفهمد. آدمهایی که خودکشی میکنند بر اثر همین مقایسههاست به جایی میرسد که نمیتواند کاری بکند میگوید حالا که نمیدانم چه کنم پس هیچ راهی وجود ندارد پس خودم را بکشم نه آقا تو راهی را سراغ نداری خدا میتواند هر لحظه هزار راه را بوجود بیاورد. راجع به معاد مثلاً ما نمیتوانیم استخوان مرده را زنده کنیم میگفت مگر میشود استخوانهای مرده را زنده کند پس مقایسه خطر دارد.
مقایسه کنیم عمل خودمان را با عمل اولیاء، دو نفر کشاورز در آبیاری با هم دعوایشان شد رفتند پیش پیغمبر که قضاوت کند حضرت حرفهای دوتا را گوش داد و گفت حق با ایشان است اتفاقاً آن کسی که ذی حق بود از فامیلهای پیغمبر بود یکمرتبه گفت بله شما از فامیلات حمایت میکنی آیه نازل شد شما پیغمبر را با خودت مقایسه میکنی شما پارتی بازی میکنی خیال میکنی که پیغمبر هم پارتی بازی میکند هر کسی همچین فکری بکند ایمان ندارد «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (نساء/65) ایمان ندارند کسانی که میگویند شما به عدالت داوری نکردی و در دلشان نق میزنند. مومن کسی است که فرمان خدا را اطاعت کند و نق هم نزند.
3- قیاس در احکام عملی
در مسائل اقتصادی، میگوئیم زمان شاه بانکها در آمد داشتند حالا هم ربا میگیرند اسمش را کارمزد گذاشتهاند این مقایسه درست نیست آن سود حرام بود این سود حلال است. گاهی در مسائل اخلاقی مقایسه میکنیم مثلاً حکومت و تحکم را قاطی میکنیم میگوئیم مرد توی خانه حق حکومت دارد اما حق تحکم ندارد حکومت یعنی با صلاح اندیشی و خیر خواهی مصلحت اندیشی اما تحکم یعنی زور گویی مرد توی خانه به خانمش زور بگوید.
یک نفر ممکن است آدم ولخرجی باشد ما خیال میکنیم که آدم سخاوتمندی است یک نفر که هر روز کادو میخرد پول خرج میکند برای این و آن اما خمس نمیدهد امام کاظم(ع) فرمود کسی که خمس و زکات ندهد بخیل است گرچه صبح تا شام پول خرج کند سخی کسی است که جایی که به او گفتند خرج کن خرج کند.
تواضع با تملق فرق میکند، تملق یعنی بله قربان گویی بیخودی تواضع یعنی احترام با خودی تواضع در برابر کمال است تواضع از بزرگواری است تملق از پستی است فرق میکند نظافت و وسواسی بعضیها توی خانه خیلی آب مصرف میکنند میگویند چه میکنی میگوید آدم باید نظیف باشد و حال آنکه این وسوسه است. یکی از کارهای نسل نو این است که لغتها را با هم قاطی نکنند اسلام از نظافت طرفداری کرده است اما وسواسی نه حتی نصف لیوان آب دور بریزی اسراف است و اسراف هم گناه کبیره خیلی باید دقت کنیم.
می گوید من مالیات میدهم خمس نمیدهم چه فرقی میکند؟ مالیات را میگیرند خمس را باید بروی بدهی آن قصد قربت میخواهد. میگوید من خودم فقیر با ببینم خمسام را میدهم چه فرقی میکند؟ مقایسه میکند خودش را با مرجع، آقا خودت که دادی بله قربانگوی تو میشوند مرجع تقلید که داد احترام مرجع را میگیرند مرجع مظهر دین است امام مظهر اسلام است جنابعالی مظهر اسلام نیستی مردم پول را از تو بگیریند یا از ایشان فرق میکند آمریکا از تو نمیترسد ولی از امام میترسد مردم نانخور تو باشند احساس حقارت میکنند اما نانخور او باشند احساس حقارت نمیکنند آدم در خانه تو را ببوسد عارش میشود اما در خانه امام را ببوسد. برای پدر تو توی سرم نمیزنم اما روز عاشورا برای امام حسین(ع) توی سرم میزنم حسابش فرق میکند. اگر مسئله فقر مسئله شکم سیر کردن است ممکن است تو فقرای محله را از آقا بهتر بشناسی مسئله این است که این خمس یک قدرت است و این قدرت دست کی باشد با این خمس چه دلهائی را بدست بیاوریم چه فکری را القاء کنیم و چه جوری و چه جوری.
4- ماجرای ابوحنیفه
امام صادق(ع) به یکی از شاگردهایش که دو سال شاگرد او بود و بعد هم یک مکتبی درست کرد(ابوحنیفه) گفت شنیدهام که تو قیاس میکنی. . . . حالا چرا قیاس میکنند؟ چون کسی که دستش از توی دست اهل بیت جدا شد علم او محدود است مجبور است که خودش یک چیزهایی را با هم مقایسه کند مثل دارو فروشی که دارو کم است و مریض زیاد هر کس میآید میگوید این دارو را داری میگوید این دوا را ندارم اما مشابه آنرا دارم داروها را با هم مقایسه میکند. امام فرمود این کار را نکن بعد چند تا مثال زد فرمود نماز مهمتر است یا روزه؟ گفت نماز، فرمود زنها گاهی که نمیتوانند نماز بخوانند اسلام فرموده روزهشان را قضا کنند اما نماز قضا ندارد با اینکه نماز مهمتر است، هر کس یک انگشت کسی را قطع کند جریمهاش ده تا شتر است هر کس دو تا انگشت قطع کند بیست تا هر کس سه تا انگشت قطع کند سی تا هر کس چهار تا انگشت قطع کند امام فرمود بیست تا، ساختههای انسان گاهی شکل آن یکی است اما باطن آن فرق میکند. آدم کشتن مهمتر است یا زنا؟ گفت آدم کشتن، فرمود پس چرا در آدم کشتن دو تا شاهد کافی است اما در زنا باید چهار تا شاهد باشد؟
اسلام میفرماید هر سال که دوازده ماه است چهار ماه آتش بس سه ماه آن مهم است بعد اینها گفتند حالا که ما داغ شدهایم بگذار توی این دو سه ماه جنگ کنیم در عوض بجای آن چند ماه دیگر جنگ نمیکنیم آیه نازل شد «إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَهٌ فِی الْکُفْرِ» (توبه/37) یعنی اگر کسی خواسته باشد جابجا کند کافر است.
اول کسی که قیاس کرد ابلیس بود خدا گفت به آدم سجده کن گفت «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ« (ص/76) نژاد من از آتش است نژاد انسان از خاک است نژاد من از نژاد او بهتر است، چرا قیاس میکنی؟
بسیاری از دخترهایی که توی خانه ماندهاند بخاطر قیاسهای غلط است میگوید پدر من سوار شتر میشود پدر این سوار یابو میشود در حالی که اسلام میگوید »وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ» (بقره/221) از نظر فکری و اخلاقی به هم بخورند.
امام فرمود: تو خیال میکنی هر چه فهمیدی درست است، ما باید برای فهمیدن از خدا کمک بگیریم. گوسفند را اگر روبه قبله ذبح کنیم گوشت آن حلال و اگر روبه قبله نباشد حرام است آقا چه فرقی میکند؟ نمیدانم، اسلام گفته است که مسلمان باید شکماش هم خط الهی داشته باشد شهوتش هم باید خدایی باشد مردن او هم باید روبه قبله باشد نمازش باید روبه قبله باشد یعنی کسی که مسلمان است باید جهت را گم نکند اسلام میگوید مسلمانها شما فقط مسلمان سر نماز نیستی تو در شکم هم مسلمان هستی چیزی که از یک کارخانه بیرون میآید همه وسایلاش آرم آن کارخانه را دارد چه بزرگ آن و چه کوچک آن همهاش باید مهر کارخانه را داشته باشد. خیلی چیزها را ما خیال میکنیم که خوب است ولی خوب نیست. امام فرمود اگر دین ما براساس قیاس باشد هیچی به هیچی بند نمیشود.
چرا میرویم مکه؟ مسلمانها باید یک جا جمع بشوند، میگوید توی این کنگره همه جمع شدهاند دیگر مسلمانها لازم نیست که جمع شوند یک جا، این حرفها نیست همانطور که اسلام گفته است باید عمل بشود. امام صادق(ع) «مَنْ حَکَمَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فَأَخْطَأَ فِی دِرْهَمَیْنِ کَفَرَ» (مستدرکالوسائل، ج 17، ص251) اگر کسی طبق سلیقه خودش بین دو نفر داوری کند طبق عقل خودش بگوید من به عقلم این میرسد ولی خدا را نمیدانم چه میگوید این کافر است. عبادت باید توی مسجد حالا یک کسی جمخانه دارد یکی خانقاه دارد یکی سازمان ملل دارد آن جمع شدنی که رنگ مذهب دارد باید نام آن مسجد باشد حرفهایی که میزنیم باید همانطوری که اسلام گفته است یک کسی دعا میخواند گفت «یا مقلب القلوب و الابصار» (بحارالانوار،ج12،ص277) امام فرمود: «ابصار» را که ما نگفته بودیم ما گفتهایم «یا مقلب القلوب» خلاصه چیزی را از خیال خودمان توی دین قاطی نکنیم.
ما نمیفهمیم، مادر به بچهاش گفت وقتی من رفتم بیرون اگر کوچولو گریه کرد سرش را گرم کن تا من میآیم رفت بیرون بچه گریه کرد این هم بچه را برداشت و کلهاش را گذاشت روی بخاری بچه هی جیغ میزد مادر گفت چرا همچین کردی گفت والله تو خودت گفتی که اگر بچه گریه کرد سرش را گرم کن! ما بسیاری از وقتها که به سلیقه خودمان عمل میکنیم داریم سر بچه را گرم میکنیم اسلام میگوید این حلال چَشم این حرام چَشم دلیل؟ نمیدانم ولی اینرا میدانم آن کسی که این حرف را زده است خدای من است و پیغمبر من است که معصوم است قانون آسمانی است هوا و هوس توی این قانون وجود ندارد و میفهمم که علم بشر کم است محدودیت داریم بشر حقایق را آنطوری که هست درست نمیداند امروز خیال میکند که این درست است فردا هم خیال میکند که این درست نیست انسانی که هوی و هوس دارد نباید قانونگذار باشد قانون فقط باید دست خدا باشد.
کف زدن یکی است منتها یکی حرام است و یکی مباح اگر برای کار باطلی باشد این هم تائید باطل است و حرام است ممکن هم هست برای کار خوبی باشد که تشویق کند این حلال است. دو نفر آمدند خدمت امام صادق(ع) گفتند آقا ما مسافر هستیم نمازمان چطوری است؟ فرمود تو دو رکعتی بخوان تو چهار رکعتی گفتند چرا؟ دو تایی از یک جا آمدهایم فرمود تو برای زیارت مامون خلیفه ظالم آمدهای و کسی که برای شاه ظالم بیاید سفر او سفر گناه است و در سفر گناه نمازها چهار رکعتی است اما تو برای زیارت امام رضا آمدهای زیارت امام مستحب است و ثواب دارد نمازت شکسته است دو تا برادر از یک خانه میآیند اما نماز یکی شکسته و یکی کامل است.
اگر چیزی را وقف خانواده شهدا کردند ما نمیتوانیم آنرا به ایتام بدهیم. همینطور که کارهای ما فرق میکند قانون خدا هم فرق میکند و هر قانونی را باید خود خدا بگوید نباید چیزی را با چیزی مقایسه کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»