موضوع: قرض الحسنه و صدقه
تاریخ پخش: 77/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- وظایف انسان در برابر رزق الهی خود
بحث ما به مناسبت اینکه در آستانه عید نوروز است بحث احسان، انفاق، وام (قرض الحسنه). جلسهای راجع به رزق مطالبی را حدود صد نکته داشتم بخشی از آن گفته شده یکی از آیات رزق این آیه است سوره سبأ آیه 39 سی و چهارمین سوره قرآن:
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ» (سبأ/39) بگو همانا پروردگار من رزق را گشایش میدهد و هر کس بخواهد کم میکند و اگر چیزی را انفاق «فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ». کنید خداوند جایش را پر میکند و او «خَیْرُ الرَّازِقینَ» و روزی دهنگان است این آیه پر از نکته و درس است. اما نکتههای مربوط به این آیه:
اول: گشایش رزق بدست اوست حرص نزنید. خیلیها صبح تا شب حرص میزنند به جایی هم نمیرسند من یک وقتی گفتم هیچ حیوانی مثل مگس حرص نمیزند، همهاش ویز، ویز میکند روی همه چیز مینشیند، زخم پلیدی، کثافت، شیرینی در عین حال تار عنکبوت هم آرام، یک کناری به سقفی آنوقت همان حیوان پر جنب و جوش خوراک این حیوان آرام میشود، گاهی انسانها که خیلی دویده و جیغ و ویغ کردهاند هر چه بدست میآورند میدهند به انسانهای آرام.
دوم: از هر چه بدهید قبول است. کلمه «مِنْ شَیْءٍ» یعنی هر چیزی، از یک دوچرخه و چرخ خیاطی تا جهازیه و داماد کردن تا یک برگ زرد، که یک برگ زرد هم گاهی توی حوض کشتی 50 تا مورچه میشود. ممکن است آبرو باشد و با آبرو کمک کند.
سوم: هر مقدار. چون میفرماید ما هر قدر باشد، 10 یا 100 یا یک قرون (ریال) شی یعنی چه پتو چه خودکار، چون خداوند که مزد میدهد به مبلغ کار ندارد به نسبت کار دارد یعنی اگر کسی از 100 میلیون 1 میلیون و دیگری از 100 ریال 1 ریال ثواب هر دو یکی است هر دو یک صدم دادهاند نسب به پولی که داشتهاند، نسبتها را باید حساب کرد حدیث داریم.
چهارم: او جبران میکند.
سؤال: که ما پول خرج میکنیم جبران نشده و جایش پر نمیشود پس این آیه چه میگوید که چیزی را که در راه خدا دادید جبران میشود؟
جواب: جبران چند رقم است؛
الف: گاهی جبران در نسل است، یعنی به من در دنیا جزا نمیدهد به فرزندان و نسل میدهد قرآن میگوید: دو تا پیامبر دیوار کسی را ساختند برای اینکه گنجی که زیر دیوار بود برای فرزندان او بماند چون او آدم خوب و صالحی بود «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» (کهف/82) ارث پدر صالح به فرزندانش برسد و این گنج به دست مردم و بیگانگان نیافتد، موسی و خضر این دیوار را میسازند و روی گنج را میپوشانند این دو پیامبر کارگری مفت میکنند گاهی خیری که شما میبینید برای خاطری آبی است که پدر به یک تشنه داده است.
ب: گاهی هم جبران با رفع بلاست. 2000 تومان میدهی و یک خطر از شما رفع میشود.
ج: گاهی هم جبران با غیر مال است 2000 تومان میدهی به جای این خداوند چیز دیگری میدهد. یک قرعه، معافی، عزت، لازم نیست خداوند حتما با پول جبران کند روایت داریم چیزی که در راه خدا بدهید جبران میکند اسم خداوند جبار استدارد: «أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ» (منلایحضرهالفقیه/ج1/ص512) یعنی جبران میکند.
در آستانه عید بحث را گوش میدهید. خیلیها لباس نو دارند، و خیلیها هم ندارند، حدیث داریم اگر میوه نوبری میخرید به بچه همسایه هم بدهید. ماشین خوب آن است که اگر یک ماشین دیگری در جوی افتاده او را بکسل کند. در این گرانی کمک کنید و افراد را به کمیته امداد واگذار نکنید. کمیته امداد چقدر بودجه و درآمد دارد. در این گرانی، چهار رقم میوه خریدن را دو رقم بجز و بقیه را به دیگری کمک کن.
2- سختیها و تفاوتها برای تربیت و رشد است
سؤال: حالا چرا این تفاوتها چرا؟ «یَقْدِرُ» به یکی نمیدهد و یا کم میدهد و «یَبْسُطُ» به یکی هم زیاد میدهد.
جواب: میفرماید: «رَبِّی» چون خداوند میخواهد تربیت کند. اگر کسی را میخواهند تربیت کنند گاهی بالا و گاهی پاییت میبرند، سرباز گاهی سینه خیز، گاهی رزم شبانه، و گاهی راننده را برای آزمایش میبرند در دره و گردنه، چون توی زمین صاف معلوم نمیشود وی راننده خوبی است، و بچه اگر تمام سؤالها از او آبکی باشد معلوم نمیشود استعدادش و تیز هوش آن است که از او سؤالهای پیچیده شود، اگر همه غذاها فرنی و شوروا بود لثه ما مثل پنبه میشد، رمز سفتی آن این است که گاهی غذاهای سخت را جویدهایم.
دست و پنجه نرم کردن با مشکلات به انسان رشد میدهد. خداوند «رب» است و کسی که میخواهد تریبت کند باید شل و سفت کن داشته باشد، گاهی در حمام و سنا عرق میکند و گاهی هم در آب سرد، پستی و بلندیها رمز تربیت است. میدهد ببیند چقدر شاکری و میگیرد ببیند چقدر صابری، صبر وشکر با هم است، صبار شکور.
ششم: یقدرله. آن موقعی هم که تنگ میگیرد به نفع شماست. وقتی ندارد یا الله گفتن بیشتر است زیر پای انسان که داغ شد میرود، تمام اسرافها از آدمهایی است که وضعشان خوب است اگر قحطی شد هیچ نانوایی، نان را بد نمیپزد، و نان اضافه نمیآید، پس له یا علیه به نفع یا به ضد، به نفع توست مصلحتی دارد. قرآن میفرماید: گاهی تو را میسوزانم «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَهٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ» (اعراف/94). برای تضرع اشک ریختن، تا سنگ پا به پا کشیده نشود پاک و تمیز نمیشود، و تا در حمام آب داغ نریزی چرک نمیآید.
هفتم: سؤال: چه کسی گفته جبران میشود و ضامن است؟
جواب: هو خودش گفته جبران میکنم و قول داده و ضامن خداست.
3- خداوند بهترین روزی دهنده است
هشتم: سؤال: چرا خداوند «خَیْرُ الرَّازِقینَ» است؟
جواب: 1- زیاد میدهد 2- بی منت میدهد 3- به همه میدهد. ممکن است به یکی کم بدهد ولی بچه هایش تیز هوش هستند. و ممکن است به یکی پول بدهد ولی اعصابش را بگیرد آدمهایی هستند وضع مالی آنها خوب است ولی ساعت تق تق کند خوابش نمیبرد و آدمهایی که نان خالی میخورند ولی وقتی میخوابد یکسره 9 ساعت استراحت میکند. خداوند تقسیم کرده. 4- دائمی میبخشد. 5- چیزهایی میبخشد که دیگران نمیتوانند ببخشند.
و به همین پنج دلیل خداوند «خَیْرُ الرَّازِقینَ» است، اداره برق دو ساعت برق
می دهد باز هم میگوید هرگز نکن فراموش لامپ اضافی خاموش بعد هم اگر دیر پول بدهی قطع میکند.
خداوند «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» (نبأ/13) صبح تا به شب خورشید مفت قرار داده، دو روز تهران باد نیاید داشتیم خفه میشدیم دولت و ملت گیج شدند یک نسیم میآید همه نفس میکشند خداوند منت نمیگذارد، دیگران چه بسا یک کاری میکنند منت میگذارند.
6- چیزهایی که دیگران ندارند تا ببخشند.
همه جمع شوند آیا میتوانند یک مگس خلق کنند و یا 10 دقیقه به عمر کسی اضافه کنند.
و «قل» یعنی بگو و اگر نگویی مردم توجه ندارند، نمیگوید بگو نمک شود و سرکه ترش است این را همه میدانند یک چیزی که غافل هستند تا از غفلت بیرون آیند ان یعنی حتما و قصه جدی است و خدا رب است و مشکلات برای تربیت است برای هر کسی بخواهد و خدا برای کسی الکی نمیخواهد، و صلاح بداند، حدیث داریم که افرادی دعا میکنند که وضعشان خوب شود… و خداوند میداند اگر وضعش خوب شود…… مثل بچهای که میخواهد عسل بخورد و مادرش منع میکند چون میداند قبلا خربزه خورده و اگر بخورد درد دل خواهد کرد.
ای خدا چه میشد یک موتور بدهی (عجله میکند) و خود را پرت میکند. طرف مست است و چاقو هم میخواهد. گسترش میدهد صلاح میداند و تنگ میگیرد به نفع شما، و تو را دوست دارد و در راه خدا دادن کم، یا زیاد مهم نیست. از هر جنس، چه مقدار و نوع مهم نیست، خداوند ضامن است.
و بالاخره جبران میکند، با نسل یا مال و یا آبرو. چه اشکال داشت در هر شهری یک آخوند که سه شرط دارد:
1- با سواد
2- فارغ، فراغت برای مطالعه
3- جوان یا نیمه سن
جوانها و دبیران از او بخواهند شبی یک آیه برای آنها تفسیر کند، چند سال است الحمدلله در دانشگاه بعد از نماز قرآن پخش میشود و میخوانند، شبی یک آیه 5 دقیقه که بعد از چند سال یک دوره از قران تفسیر شود.
4- ریشههای فکری انفاق و کمک به دیگران
8- ریشههای فکری و عقیدتی انفاق و کمک به مردم.
اول: اموال از ما نیست خدا داده و حساب دارد. زمان تولد نداشتهایم و بعد هم نخواهیم داشت ما امین هستیم مثل رئیس بانک و یا کارمند شاید روزی چند میلیون میدهد و یا میگیرد نه آن زمان که میگیرد خوشحال و نه آن روزی که میدهد ناراحت است (سکته میکند) اعتقاد به اینکه اموال از خداوند و ما امین هستیم یک وقت میگوییم پولت را بده سخت است و یک وقت میگوییم پولی که پیش تو به امانت دارم بده راحت است. سلیمان را دید گفت «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُام أَکْفُرُ» (نمل/40) نداد که کیف کنی «لِیَبْلُوَنی» برای آزمایش داد «أَ أَشْکُرُام أَکْفُرُ» شکر میکنی یا کفران میورزی شکر واقعی هم به زبان نیست بلکه آن است که مال را در محل خود مصرف کنی، داریم که «وَ اللَّهُ سَائِلُکُمْ عَنْ ذَلِکَ» (تفسیرالقمی/ج1/ص52) معتقد باشیم فردای قیامت بازخواست میکند. حدیث داریم فردای قیامت از چند چیز سؤال میکنند:
یکی آن که این مال را از کجا آوردهای؟ بنا دارم چند بار این را تکرار کنم (شاید یک بیست بار دیگر بگویم) یک میلیون میدهد تا ماهی چهل تومان بگیرد، این رباست و قطعا حرام و رباست باید با پول تجارت کند و در سود و زیان شریک باشیم و چطور بچه را با این پول میخواهی تربیت کنی، پول داری تجارت کن و از خداوند سود (برکت) بخواه، و کسی هم که (در راه خدا) نمیدهد اعتقاد دارد که «یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/3) فکر میکند پول او را خوشبخت خواهد کرد و جاودانه «أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَهِ» (توبه/38) تو به دنیا راضی و به یک آدامس و شکلات خوشحال، تو خلیفه خدا هستی، و تمام فرشتهها به آدم سجده کردند، و تو به اسکناس سجده میکنی؟ ابر و باد و مه و خورشید برای تو هستند، تو خلیفه خدا هستی نه گاو صندوق گوشتی، تو انسان و بشری و مال ابدیت نمیآورد، و جواب باید بدهد حدیث داریم حضرت دو درهم به دو نفر داد برای خرج کردن روز دیگر یک اجاق درست کرد و آن را داغ کرد و از آنها خواست روی اجاق داغ بروند و بگویند یک درهم را چکار کردهاند، باید حساب پس بدهیم، مالکیت آزاد است ولی مصرف آزاد نیست که هر چه میخواهیم مصرف کنیم.
در آستانه عید است ببینیم چه کسی ندارد. اگر فردی در بازار جنسش دارد از بین میرود و فردی خریدار آن است و او نمیفروشد آیا همه او را توبیخ نمیکنند، قالب یخی است دارد آب میشود و مشتری هم دارد و نمیفروشد همه او را مذمت میکنند. عمر ما دقیقه به دقیقه دارد آب میشود مثل یخ و خداوند با عبادت و نماز خریدار آن است (ما عصیان میکنیم) تخمه میشکند و یک زنجیر چهل سانتی را به دور انگشت خود (به راست و چپ) میچرخاند، عمرآب میشود «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم» (توبه/111) خداوند خریدار است. دو دقیقه با خداوند حرف بزن و دو ساعت چرت و پرت گوش بده، نه خیر میخواهد دو ساعت و دو دقیقه چرت و پرت گوش بدهد و راضی به عبادت نیست با چه وجدانی، پدری به فرزندش میگوید یک لیوان آب به من بده و چهار ساعت ورزش کن، بگوید ورزش میکنم و آب هم نمیدهم، این خیلی بی حیاییاست.
24 ساعت، چهار تا یک ربع ما نماز میخوانیم، 24 ساعت 96 تا یک ربع است، میگوید یک ربع با من حرف بزن و 95 یک ربع از خودت میگوید 96 یک ربع مال خودم، کسی که نماز نمیخواند میداند چکار میکند، خداوند که نیاز به عبادت ما ندارد، همه مردم نماز بخوانند یا نه تاثیری ندارد مثل اینکه همه مردم رو به خورشید یا پشت به خورشید خانه بسازند به حال خورشید فرقی ندارد، ما نیاز به اکسیژن داریم نه او به ما نیاز دارد بگو من نفس نمیکشم خفه میشوی، خداوند چه نیازی به ما و عبادت ما دارد. به قارون میگفتند: «وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک» (قصص/77) همین طور که خدا به تو داده تو هم بده میگفت: مخ، مدیریت، برنامه ریزی، جمع بندی، هماهنگی، زد و بند، خیلیها مخشان بیشتر میکشد و 8 گرو 9 دارند، یادت رفته توی مدرسه 16 تجدیدی داشتی آمدی توی بازار دری به تخته خورد، حالا میگوید مخ، چقدر تا حالا اشتباه کردی؟ چند هزار بار، هر کس بگوید مخ خودم قارون است که میگفت «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) با زرنگی نیست، حالا تور ماهی انداختهای در یک تور 80 ماهی و یک تور سه ماهی چه زرنگی است، خداوند یکی را رزق بیشتری میدهد برای امتحان، هرکس میتواند کمک کند صندوقهای قرض الحسنه هم هست (البته با شرایطی که باید برای صندوقها باشد بدون تبعیض به یکی کمتر و یکی بیشتر.
2- با سرمایه مردم تجارت نشود اگر هم صندوق خرج دارد، افراد خیر قرض و خرجش را بدهند، مثل مسجد یکی مسجد میسازد و یکی هم نماز میخواند نمیگویند نماز خواندی این مقدار بده یکی هم خرجش را میدهد و مثل مدرسه، افرادی نذر کنند آنها را که کارمند این صندوقها هستند خرجی یک ماه آنها را بدهد چون زحمت میکشند.
3- سریع بدهیم.
4- بی منت بدهیم.
5- برای خرجهای ضروری.
نه کسی که میخواهد پیکان را تبدیل به پژو کند، برای جهازیه، تعمیر، بهداشت، درمان. من یادم هست یک وقتی در مجمع البیان دیدم ده نکته برای قرض الحسنه بود حسن یعنی نیکو یعنی وام منت نباید داشته باشد
باید مردم را به کار صندوقهای قرض الحسنه آشنا کرد، و مسأله دستمزد را باید فقها حل کنند. و بدانیم که وام دادن ثوابش 18 برابر است، 10 هزار تومان ببخشی یا وام بدهی، وام دادن ثوابش بیشتر است، در بخشیدن مثل صدقه طرف احساس کوچکی میکند، ولی وام را میگیرد و بعد هم پس میدهد. در آستانه عید است، چه میتوانیم بکنیم. در زمینه پول خرج کردن قرآن نکتههایی دارد:
5- قرآنی و زمینههای روانی انفاق
1- زمینههای روانی انفاق
الف: کمک کنی کمک خواهی شد قرآن: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى» (لیل/7-5) کسانیکه کمک کنند فقرا را مشکلات آنها را حل میکنیم و کسانی هم که کمک نمیکنند به زندگی آنها گیر میدهیم خداوند چوب لای چرخ میگذارد. «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى» آمادهاش میکنیم برای اینکه کارهایش حل شود. «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى» آمادهاش میکنیم برای خطر. میخواهی اسم بچهات را مدرسه بنویسی، او که بچه هایش نمره هایشان خوب بوده را همراه خو ببر و اسم آنها را هم (به خرج خود) بنویس. پول را هم مستقیم خود به طرف ندهید ممکن است فکر کند که تو چیزی بر او اضافه نداری نه عقل و نه سواد و عارش بشود او را کمک کنی، دری به تخته خورده شما پولدار شدهای، اتوبان از کنار خانهات رد شد، حالا باید من بگویم خداوند سایه شما را از سر من کم نکند عارم میشود.
یکی از فایدهای قرض الحسنه آن است که در مقابل صاحب پول گردن خرم نمیکند و توی خیابان هم راست میرود، ولی از طرف که گرفتی، بله قربان و… خمس هم همینطور است پول را به مرجع میدهد و او در راه خودش خرج میکند. (بله قربان به مرجع تقلید که 70 سالش گذشته و توی علم و تقوا بوده و طرف را هم نمیشناسد طوری نیست).
یک مرجع تقلید در دادن شهریه (حقوق) به طلبهها فقط ممکن است چند تا شاگردان خود را بشناسد نه همه چند ده هزار طلبه را و اگر مثل آیت الله العظمی اراکی که به چند هزار طلبه حقوق میداد و شاید 10 نفر را بیشتر نمیشناخت و چه احتیاجی به سلام و علیک دارد. فرق میکند کسی که عمری در هوی و هوس بوده و کسی که نبوده.
سوال: چه کار کنیم که خوش عاقبت (عاقبت به خیر) باشیم؟
ممکن است کسی عمری هم راجع به آن صحبت کند و بد عاقبت شود. کلیه آن را پیدا کردهام.
چون حضرت یعقوب هم به بچه هایش میگفت: «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آلعمران/102)، «تَوَفَّنی مُسْلِماً» (یوسف/101). با دین بمیریم چه کار کنم با دین بمیریم و بی دین نمیریم.
جواب: حدیث داریم: هر کس میخواهد عاقبتش به خیر باشد مشکل مسلمانها را حل کند «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُمْ» (بحارالأنوار/ج72/ص379). اگر میخواهید خوش عاقبت بمیرید مشکل مسلمانها را حل کنید. نمیشود جوجه کباب خورد آروغ زد گفت عاقبتم را به خیر کن. بابا مردم گرسنه هستند و دو ماه است گوشت وارد منزلشان نشده و شما دو رقم گوشت داخل یخچال داری. فایده ندارد.
ب: روز قیامت بخشوده میشود و به بهشت میرود. «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» (مائده/12). اگر کسی کمک کند لغزشهای او را میبخشیم و او را به بهشت میبریم. پیامبر(ص) «مَنْ قَضَى حَاجَهً لِأَخِیهِ کُنْتُ وَاقِفاً عِنْدَ مِیزَانِهِ فَإِنْ رَجَحَ وَ إِلَّا شَفَعْتُ لَهُ» (عوالیاللآلی/ج1/ص374) اگر کسی امت مرا کمک کند او را شفاعت میکنم. مشکل را حل کنید پیامبر(ص) مشکل شما را حل میکند.
من چند وقت قبل توی تلویزیون گفتم: ای مردم سمنان، دامغان، گرمسار، شاهرود، سبزوار، نیشابور، وای مردم ساری، گرگان، قوچان و غیره شما برای زوارهای امام رضا(ع) هر کدام صد تا یک تومانی بدهید فرماندار و امام جمعه و دولت هم کمک کنند، زوارهای امام رضا(ع) کنار خیابان توی پشه و مگس، آلودگی، ضد بهداشت، ناموس، سرما، زائر سراییباشد که از آن استفاده کند. شما هم فردای قیامت بگو یا امام رضا من به زوارهای تو جا دادم تو هم به من جا بده (یک قصه هست که جا دادی جا دادم برایتان بگویم) قبل از امام خمینی(ره) مرجع تقلید آیت الله العظمی بروجردی بود او که مسجد اعظم قم را ساخته، آیت الله العظمی بروجردی رفت مشهد امام جماعت مسجد گوهرشاد، سجادهاش را داده به ایشان گفت تا موقعی که شما مشهد هستید نماز بخوانید آیت الله نهاوندی وقتی این کار را کرد امام جماعتهای دیگر هم به احترام ایشان نماز را تعطیل و همه مسجد گوهر شاد در اختیار آیت الله بروجردی قرار گرفت، آیت الله نهاوندی رفت نجف و ایشان مهم بود و بزرگوار ولی نسبت به آیت الله بروجردی خیلی مهم نبود و نجف هم امثال آیت الله نهاوندی زیاد داشت، معمولی بود، حضرت امیر به ذهن یکی از امام جماعتهای صحن انداخت که سجادهات را بده به آقای نهاوندی.
ایشان میگوید: به حرم رفتم از داخل ضریح حضرت امیر(ع) شنیدم که جا دادی جا دادم تو که در مشهد به آیت الله بروجردی سجاده دادی من هم به ذهن یکی از علما انداختم که به تو سجاده بدهد. یک لباس نو بخرید برای عید بچهها، وقتی بچههای شما لباس نو میپوشند آنها میسوزند و قرآن درباره لباس اهل جهنم میگوید: «سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» (ابراهیم/50). «قَطِران» لباس چسبنده، و بدبو و سوزنده شبیه قیر.
بعد میفرماید: «وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» پوست صورتشان را میسوزاند. لباس دوزخیان سوزنده است، کسی که عید لباس شیک پوشید و دل بچههای مردم را سوزاند، و توانست کمک بکند و نکرد، لباسهایی که در اینجا دلها را میسوزاند آنجا پوستها را خواهد سوزاند. کمک کنید، خدا به شما مالی داده خمس بدهید یک میلیون داده دویست تومان بدهید. چرا نمیدهی، حرف حساب چیست؟ چرا گندمکار زکات ندهد. با یک باران نیامدن فلج و باران آمدن رونق میدهد. باد آمد نفس میکشیم در این تهران اگر نیامد… ما که به یک باد و باران بند هستیم گردن کلفتی برای چی؟ درباره احسان چند نکته هست.
6- شرایط احسان و نیکی
الف: سرعت «فَاسْتَبِقُوا» (بقره/148) زود، حالا باشد بعد نه، هرچه زودتر بهتر. یک وقتی که طلبه بودیم میرفتیم منبر پول به ما میدادند هی فکر میکردیم چقدر پول است حالا خودم که پول به یکی میدهم، من که پول به کسی نمیدهم، یک وقتی که میدهم میگویم بیا این 000/30 هزار تومان از اول میگویم که دلش تپ و تپ نکند، دنبال این است که ببیند چند است 000/30 تومان زود. «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» (آلعمران/114). تند و زود.
امام صادق میفرمود من که یک فیر میبینم میدوم برای کمک کردن. چون میترسم خداوند مشکلش را حل کند و من محروم شوم از این اجر. اگر کسی تشنه است سرعت کن برای آب دادن اگر نرفتی تشنگی فشار آورده خودش اقدام میکند و شما از این اجر محروم میشوید.
امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّهُ لَیَعْرِضُ لِی صَاحِبُ الْحَاجَهِ فَأُبَادِرُ إِلَى قَضَائِهَا مَخَافَهَ أَنْ یَسْتَغْنِیَ عَنْهَا صَاحِبُهَا» (أمالی طوسی/ص644) نگران هستم که اگر عجله نکنم این اجر از دستم برود.
ب: مخفیانه باشد. قران میگوید: تنگ گوشی بد است. بخول کار شیطان است. «لا خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ» (نساء/114). ولی کمک خواستید بکنید مخفیانه و یواشکی باشد و تنگ گوشی بگویید که به چه کسی کمک کنیم.
ج: آنچه را دوست دارید بدهید.
قرآن میگوید: «وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ» (بقره/177). آنچه که خود دوست داری بده. حب یعنی محبت.
د: آبرومندان و فقیر شده گان در راه دین. (بعضی از افرادی که کنار جاده میایستند حرفهای هستند و درآمدشان هم بد نیست) قران میگوید: به افرادی کمک کنید که «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» (بقره/273). فقرایی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته و در راه دین فقیر شدهاند. «أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ» (بقره/273) برای اینکه در راه دین رفته فقیر شده است، من رفتهام مطالعه کنم بی پول شدهام البته من بی پول نشدهام. یک طلبه مخش بیشتر از این آقا میرفت دنبال پول، و یا بسیجی به جرم اینکه رفته جبهه پشت درب است ما با هم همشاگردی بودیم. چند سال رفته دانشگاه، مهندس شدی ماهی 100 تا دویست هزار تومان داری ما هم رفتیم جبهه، الآن بی پول هستیم و خود میدانی که در مدرسه درسم از تو بهتر بود، بی پولی به خاطر جبهه است. «أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ».
ه: به قدر حاجتش بدهیم. قطره چکانی نباشد، مشکلش رفع شود علی قدر حاجته. آنها هم که پول ندارند بازبان کمک کند «وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ» (حاقه/34). باز بافت به دیگران کمک کن. یحض با زبان تشویق کن. و یک آیه هم داریم که یحضون. میگوید: ما که پول نداریم این مال پولدارهاست، میگوید پول نداری با زبانت هر چیزی کنار نماز است جر کمک به فقرا، کنار نماز نیست توی نماز است نگویید باشد بعد امیرالمؤمنین(ع) توی نماز انگشترش را به فقیر داد، نگذاشت نمازش تمام شود. حدیث داریم حرکت کنید برای حل مشکل و اگر نشد شما ثوابش را دارید و اجرش را. «قُضِیَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ» (کافی/ج2/ص195).
میگوید خودم هم گرسنهام (احتیاج دارم) حضرت موسی(ع) گرسنه بود ولی دید دو تا دختر چوپان کنار ایستادهاند علت پرسید گفت مردها هستند ما برویم جلو تنه به تنه مردها میخورد، آنها بروند ما بزغالهها را آب بدهیم، بزغالهها را گرفت و آب داد، و داد به آنها رفتند منزل، بعد فرمود: خدایا میدانی من گرسنه هستم، موسی تحت تعقیب بود، فراری و گرسنه بود ولی کمک کرد. حتی در حال اعتکاف. میدانید که یکی از عبادتها، اعتکاف است سه روز میروند مسجد بیرون نمیآیند مگر برای دستشویی و وضو، مطالعه، درس، عبادت، ذکر، ورد و روزه میگیرند. و اگر کسی از مسجد بیرون آید باطل میشود. مثل آدمی که ده دقیقه به آخر روز مانده افطار کند روزهاش باطل میشود گرچه چند دقیقه مانده باشد.
یکی به امام حسن(ع) مراجعه کرد مقداری به آخر اعتکاف مانده گفتند چند دقیقه صبر کنید اعتکاف تمام میشود فرمود: حاضرم اعتکافم از بین برود ولی مشکل یک مسلمان حل شود. فردی با امام صادق(ع) طواف میکرد فردی برای حاجتی او را صدا زد و علامت داد حضرت فرمود: جواب او را نمیدهی گفت دارم طواف میکنم حضرت فرمود بشکن طواف را. طواف و اعتکاف را بشکن و در رکوع کمک کن و نگو باشد بعد، میگوید در حال نامزدی هستند باشد عقد بکنند بابا میخواهی یک سماور بدهی (جون بکن) حالا ببرند خانه داماد، حالا ببرند پای تختی، یک سماور میخواهد بده زجرکش میکند. همه منتظر هستند که عمه چی خواهد آورد، زودتر بده تا فامیل عروس تکلیف خود را بدانند، زود بدهید و تلفن هم بزنید که بخاری را من میدهم. توی مهمانی هم همینطور است فکر میکند چی خواهند آورد.
من رفتم خانه یکی از بزرگان سه ساعت نشستم هیچ نیاورد بخوریم حالا نمیگویم که امام جمعه یکی از شهرها بود. یک ماژیک پیدا کردم و یک کرسی به دیوار نوشتم برنامه پذیرایی اینجا، صبحش مثل صبح قیامت است، ظهرش مثل ظهر عاشورا و شبش مثل شام غریبان. امام جمعه گفت آبروی مرا ریختی، گفتم من سه ساعت اینجا نشستهام. قرآن میگوید: «فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ» (هود/69) مهمان آمد فوری.
کمک میکنید، سریع، فوری، شیرین، از طریق قرض الحسنه یا مرجعیت، و آن کسی که کمک میشود بله قربان گوی شما نشود. علت اینکه وقتی علی(ع) میخواست کمک کند صورت خود را میپوشاند. میخواست فقرا سیر بشوند ولی فردا در کوچه مجبور به سلام کردن به او نشوند، ما میگوییم بشناسند، حتی یک پنکه میدهیم به مسجد مینویسیم بانی (محسن قرائتی) مگر مردم اجیر ما هستند، کسانیکه اصرار دارند بنویسند قیامت اسمشان پاک میشود و کسانی که نمینویسند خداوند مینویسد. اگر دیگران نوشتند عیبی ندارد ولی ما نباید اصرار به نوشتن کنیم.
بزرگواری بود پنج کار کرد، دبیرستان، زایشگاه، حمام، مسجد، آب انبار یکی او را کنار خیابان دید گفت: شما که این همه کار کردهاید اگر من ده هزار تومان داشته باشم داماد میشوم، کیفش را باز کرد ده هزار تومان داد گفت نامرد هستی اگر داماد نشوی، بعد از مردن خوابش را دیدند گفت همه ساختمانها که اسمت را نوشتی پاک کردیم، ولی آن ده هزار تومان را که یادت رفت بنویسی ما نوشتیم و قبول شد.
نزدیک عید است هر چه میتوانیم کمک کنیم و بچهها هم باید پدرها را راه بیاندازند شما کفش را هزار تومان کمتر ولی یک کفش برای همسایه و دختر چرا چادر 30 هزار تومانی یک چادر 15 هزار تومانی من یک نفر را در خوابگاه دارم با چادر وصله دار، دانشجو و دبیرستانی پدر و مادر را حل بدهد چون پدر و مادرها فکر میکنند که اگر سوپر دولوکس باشند باعث عزت است.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»