موضوع: قربت و قربان
تاریخ پخش: 74/02/21
بسم الله الرحمن الرحیم
1- انواع انگیزه در انجام کار
در خدمت برادران و خواهران امدادگر در هلال احمر هستیم که در حوادث و در ناملایمات معمولاً در داخل و گاهی هم در خارج خدمات اینها را به هنگام سیل، زلزله، آوارگان جنگی چه در داخل و خارج شنیدهایم. خداوند انشاء الله این مملکت را و همه مسلمین را از حوادث تلخ حفظ بفرماید. بخشی از حوادث علتش نبودن مدیریت است، بنده مدیریت ندارم خانهام در جلوی، مقابل سیل میسازم، قرار است سیل بیاید و خانه من را میبرد باید عقلم کار بکند که خانهام را کجا بسازم.
1- بعضی از جاها انسان تجربه ندارد نمیداند چطوری زندگی بکند.
2- بعضی از جاها حوادث بخاطر خواست ابرقدرتهاست. میخواهند یک چیزی را آزمایش کنند روی یک مردم محروم و مستضعف آزمایش میکنند. میخواهند گازکشی کنند از جایی گازکشی میکنند که اگر اتفاقی افتاد، انفجاری رخ داد آدمهای فقیر و بیچاره تلف شوند بعضی وقتها حوادث جنبه بیتجربگی دارد، بعضی وقتها حوادث جنبه استثماری و استعماری را دارد و استکباری. و بعضی جاها حوادث به خاطر این است که خودمان گناه میکنیم. امام صادق(ع) میفرماید: «مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّکَاهِ» (ثوابالأعمال/ ص46) تلف نمیشود مالی در خشکی یا در دریا هر وقت دیدید یک مالی در خشکی، یا در دریا سوخت معلوم میشود صاحبش زکات نداده خوب است قبل از اینکه اتفاقی بیفتد و توی سر خودمان بزنیم تحت عنوان حوادث غیر مترقبه هلال احمر، وزارت کشور، امام جمعهها پا شویم داد بزنیم از مردم کمک بخواهیم یک خرده دادهایی را که بعد از سیل میزنیم، قبل از سیل بزنیم. ای برادرها شما که کشتتان خوب شده هر بیست کیلو، یک کیلو را بدهید به فقرا. ندهید سیل میآید، ندهید زلزله میشود. قبل از اینکه مریض بشوید به بهداشت بروید کارهایی را بکنید تا مریض نشوید. مثل قطراتی که برای فلج اطفال ریخته میشود، از فلج جلوگیری کنیم، پنجاه کامیون که برای سیلو میفرستید، چهل و نه کامیون بفرستید چه میشود یک کامیون برای زکات مصرف شود. قارون پولدار بود به او گفتند یک خرده کمک کن، نمیکنم. گفتند خداوند به تو داده «وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ» (قصص/77) یعنی خداوند به تو احسان کرده، گفت خدا نداده «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) یعنی پیش من یک علم است که تخصصی دارم، اقتصاددان و کارشناس ارشد، بخاطر «عِلْمٍ عِنْدی» به خاطر تخصص این پولها را پیدا کردم، عقلم کار میکند، خداوند میگوید این آقایی که میگوید عقلم کار میکرد خودش و پولهایش را به زمین و گل فرو بردیم.
2- غرور در کار
«فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» (قصص/81) هیچ کس نباید احساس امنیت بکند، من را میبینید. من حقوق، بیمه، حقوق بازنشستگی و… همه چیز جور است. هیچ کس نمیتواند من را تکان بدهد. قرآن میگوید: اینقدر نگو، یک استخدامی رسمیاینقدر پز ندارد، خیلی از تو بزرگترهایش به زمین کوبیده شدند به هیچ چیز ایمان نکنید، یک کسی مزرعه داشت آمد و یک سری تکان داد و گفت: «ما أَظُنُّ أَنْ تَبیدَ هذِهِ أَبَداً» (کهف/35) فکر نکنم که دیگر من گرسنگی بکشم. این مزرعه دیگر از بین نمیرود، کسی بنام ریشه دار وجود ندارد پیش خداوند البته هر لحظه ممکن است محبوبترین آدم را، منفورترین آدم بکند. صبح میگوید زنده باد، غروب میگوید مرده باد. برای اینکه کارشان آسان بشود و برای اینکه خودمان گرفتار نشویم و دولت گرفتار نشود و مردم گرفتار نشوند و برای اینکه دستمان پیش سازمانهای بین المللی برای کمک دراز نشود بیاییم خودمان هر چه داریم مقداری که خداوند گفته بدهیم «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات/19) آن کسی که سائل است یا آن کسی که محروم است و آن کسی که سؤال میکند برای فقرش یا محروم است و سؤال نمیکند. باید آن کسی که دارد در مالش حقی برای سائل و محروم کنار بگذارد در آمد زیاد داشتی و خمس ندادی از شما گرفتیم، در سوره نون و القلم خداوند قصهای را تعریف میکند که شخص باغ خوبی داشت میوههایش را مقداری به فقرا داد این شخص مرد وارثین گفتند ما به فقرا نمیدهیم، سر شب هم زود خوابیدند که سحر بروند میوهها را بار کنند و تا فقرا از خواب بیدار بشوند کار از کار گذشته باشد. قرآن میگوید: آمدند دیدند که باغشان سوخته، تصمیم گرفتید ندهید، خداوند نمیدهد.
3- اخلاص در کار
موضوع بحث: (قربت) و(قربانی) ما با کلمه قصد قربت آشنا هستیم. یعنی برای خداوند، چشمداشتی به دیگران ندارم. اول که میگویند مقرب درگاه خدا است یعنی چه؟ قرب یعنی نزدیکی، منظور از نزدیکی، از نظر مکانی، یا فیزیکی نیست. قرب به خدا یعنی بالا رفتن از نردبان وجود. این کلمه از شهید مطهری(ره) است. خداوند خالق وجود است و هر کس بتواند با عبادت به خدا نزدیک بشود از نردبان وجود بالا رفته و هستی در دست اوست. میگویند(خاک را به نظر کیمیا کنند) یعنی معجزه، مس را طلا میکند یعنی عصا بر سنگ میزند آب بیرون میآید. معجزه میکند. یعنی ولایت تکوینی است حرفش به دل مینشیند چون دل مال خداست.
نشانه قصد قربت چه هست؟ این است که در عمق جانش هیچ هدفی جز خدا نداشته باشد. یکی میآید میگوید ما 16 سال برای انقلاب قربهً الی الله کار کردهایم حالا در این فروش ماشینهای دولتی یکی از آنها را به ما ندادند میگوئیم شما که بنا بود قربهً الی الله باشد سراغ ماشین میگیرد. قربه الی الله یعنی از هیچ کسی هیچ انتظاری نداشته باشید و این خیلی مشکل است گاهی افرادی از پول میگذرند ولی انتظار یک تشکر دارند این هم مخلص نیست علامت مخلص قرآن میفرماید: این است که: «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (دهر/9) اهل بیت عصمت و طهارت روزه بودند در آستانه افطار بودند سه شب رفتند افطار کنند. شب اول یتیم، شب دوم مسکین، شب سوم اسیر لحظه افطار در را زدند چه کسی است اسیر هستیم، چیزی نداریم بخوریم سه شب غذاشان را دادند با آب افطار کردند. یک سوره هل اتی آمد که در دنیا وصف سنانش رد شد از آخرت هم وصف سنانش رد شد چون سنان یعنی شمشیر. چون شمشیرش تاریخ را شکست رفت جلو و آن سنانی که سه شب داد یعنی شمشیر. سه تا نان دادند اما چون اخلاص داشتند «لا نُریدُ مِنْکُمْ» یعنی نه به زبان، در دلش هم میگوید و در واقع میخواهد بگوید هستم گاهی وقتها یکی میگوید کم هستم ولی بزرگ هستم ما دو تا «الاحقر» داریم انسان در بینش به جای رسیده واقعاً خودش چیزی نمیداند، یعنی نسبت به هستی کوچک میداند ولذا امضاء میکند میگوید «الاحقر» مثلاً فلانی و این نسبت به معرفت امضاء میکند یکی نه چون برای اینکه ژست بزرگان بگیرد امضاء میکند «الاحقر» ولی وقتی از آن میپرسید شما «الاحقر» هستید میگوید جدّ و آبائت «الاحقر» هستند. معلوم است این آرم است.
گاهی انسان با زبانش چیزی میگوید ولی چیز دیگری در درونش است. «لا نُریدُ» یعنی در دلمان هم قصد قربت هم باشد، خیلی وقتها من کار کردهام ولی پول نگرفتهام ولی توقع تشکر هم داشتم. دیدهام که از «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً» گذشتهام ولی از پل تشکر نتوانستم بگذرم. مخلص کسی است که از هر دو پل بگذرد. یک نفر در جبهه کشته شد و لذا گفتند برادر عزیزم شهادتت مبارک. حضرت فرمود: این شهید نیست، این شهید راه خر شده و گفتند این حرفها چیه. فرمودند ایشان برای خدا جبهه نرفته است. دشمن سوار یک خر خوبی شده بود. گفت میروم آن را میکشم خرش را به غنیمت میگیرم رفت نتوانست آن را بکشد. اصلاً انگیزهاش برای جنگ در راه خدا نبوده و لذا «قتیل الحمار» یعنی شهید در راه الاغ شد. بعضی وقتها آدم فکر میکند آدم با اخلاص است ولی اینطور نیست. از حرم بیرون میآید درهای طلایی را میبوسد در حرم امام رضا(ع) میآِید در صحن درهای چوبی را حال ندارد ببوسد میبیند که این امامش با طلا مخلوط هست. حدیث هست که میگوید: ریا چنان وارد میشود در زندگی که آدم نمیفهمد مثل اینکه مورچه سیاه در شب تاریک روی سنگ سیاه راه برود. آدم بفهمد گاهی چنان در انسان غیر خدا هست که آدم توجه ندارد که کارش برای خدا نیست، جایی بودم قرار بود که یک پولی به کسی داده بشود گفتم این پول حلال است یا حرام. گفتند حلال است. گفتم اگر بنا باشد امشب شما بمیرید حاضر هستی از این پول کفن بخرید. گفت اینقدر حلال نیست. نیت به قدری مهم است که اگر آن کار را نتواند انجام بدهد ولی نیت داشته باشد خدا ثوابش میدهد، شما پول ندارید افطاری بدهید آهی میکشید و میگوئید کهای کاش خانهای داشتیم اتاقی داشتیم، پولی داشتیم، بالاخره ما هم یک افطاری میدادیم. حدیث داریم اگر آه تو صادقانه باشد به این آه ثواب افطاری میدهند دو دفتر داریم 1- دفتر مردم، 2- یک دفتر الهی. در دفتر مردمی دو کار نوشته میشود:
4- کار برای خدا و برای خلق
1- کارهای بزرگ نوشته میشود. 2- کارهایی که از انسانهای بزرگ است. کار بزرگ یعنی کسی 100 میلیون، 200 میلیون داده، یا نه کار بزرگ نیست آدم بزرگی است و این کار را انجام داده مثلاً فلانی یک کلنگ زد برای یک کاری، یک کلنگ کار بزرگی نیست ولی چون شخصیت مهم بود این را در تاریخ فیلمبرداری میکنند.
مثلاً یک جبه قندی امام صادق(ع) داده به شما، حبه قند ارزشی ندارد ولی شخصیتی که این حبه قند را به شما داده مهم است و بزرگ است.
2- اما در دفتر خدا، نه نگاه به کار میکنند نه نگاه به آدم. نه میگویند چقدر داد و نه میگویند چه کسی داده. میگویند نه به آدمش کار داریم مثلاً رئیس جمهور یا گمنام. نه کار به آدم دارند میگویند به چه نیتی داد و لذا قرآن میگوید: «أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (هود/7) خدا شماها را آزمایش میکند، کدام یکی از شما عملتان بهتر است. نمیگوید «أَیُّکُمْ أَکْثَرُ عَمَلاً» کدام یکی از شما عملتان بیشتر است. خدا کار به عمل زیاد ندارد. کار به عمل خوب دارد. ممکن است یک کار کوچک خوب باشد صد تا کار بد باشد. حدیث داریم روز قیامت مردم بر اساس نیتهایشان معرفی و محشور میشوند هر کسی هرنیتی دارد با همان نیت محشور میشود. نیت مهم است، نتیجه مهم نیست. قرآن میگوید: «وَ مَنْ یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً» (نساء/74) کسی که برود در راه خدا بجنگد بعد میگوید: «فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ» خیلی مهم است، چه کشته بشود یا پیروز بشود هیچکدام مهم نیست ما اجر عظیم به او میدهیم چون نیتش خوب بوده ما اجرش میدهیم نیت مهم است بارها امام میفرمود ما وظیفه دفاع داریم حالا پیروز شدیم یا شکست خوردیم. پیغمبر(ص) در جنگ تبوک فرمود کسانی که نیتشان خوب باشد و درشهر هستند ولی دوست دارند در جبهه باشند خدا ثواب جبهه را به آنها میدهد. قصد قربت باید تا پایان کار باشد نه فقط تا وسط کار مثل هواپیمایی که یک دقیقه موتورش خاموش شود، سقوط میکند.
ما در یکی از هواپیماها در یک مسافرتی پرواز عقب افتاد همه مسافرها بار را پیاده کردند گفتند چهار ساعت تأخیر دارد. گفتیم چرا؟ گفتند یک سوسکی رفته توی هواپیما. گفتیم چهار صد تا مسافر برای یک سوسک. گفتند چون ممکن است یکی از سیمهای ارتباطی توسط این سوسک قطع شود. گاهی یک هواپیما با یک سوسک عقب میافتد گاهی یک کار بزرگ بخاطر یک لحظه شرک و غیر خدا از بین میرود عید قربان یعنی دل کندن. خداوند به ابراهیم فرمود: بچه را بکش. او دل نبست نگفت به چه دلیل. وقتی ما پزشک میرویم خودمان را در اختیار او قرار میدهیم هر نوع معاینه را میپذیریم یا ماشینمان را در اختیار مکانیک قرار میدهیم به چه دلیل نمیپرسیم. ولی حالا دو رکعت نماز میخواهیم بخوانیم فلسفی شدیم میگوئیم به چه دلیل حالا سواد هم ندارد دیپلم است. دیپلم مثل جوراب و یپراهن است داشتن آن پز ندارد ولی نداشتنش عیب است، لیسانس هم سوادی ندارد. قرآن میفرماید: همه شما بیسواد هستید «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً» (اسراء/85) همه شما با هم بیسواد هستید اصلش این است که شما هزار تا کتاب مطالعه کردید، صدها میلیون کتاب است که شما رنگش هم به چشم ندیدید. اینهایی که میگویند باسوادیم چون کتابهایی که خواندند میبینند ولی نخواندهها را نمیبینند. شما میخواهید بدانید باسوادید کتابهایی که خواندید توی یک قفسه بگذار و کتابهایی که نخواندید در مقابل آن اصلاً خجالت میکشی بگوئید من باسواد هستم. اینکه امامان ما گریه میکنند میگویند خدایا ما عبادت نکردهایم، شب تا صبح حضرت علی(ع) هزار رکعت نماز میخواهند باز هم گریه میکرد برای اینکه نگاه به هزار رکعتش نمیکرد. نگاه به عظمت خداوند میکرد هزار رکعت برایش هیچی نیست.
5- قبولی در کار
بگذارید از قربانی بگویم زینب کبری(س) عصر عاشورا آمد بالای سر امام حسین(ع) قربان شده، چه کسی قربان شده، امام حسین(ع) دستش را زیر بدن امام حسین(ع) برد یک کمیبدن را، آورد بالا، گفت «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا القَلِیل» حسین(ع) کم است قلیل است ولی بپذیر. زینب کبری(س) حسین(ع) را میگوید کم، کسی که خدا پیش او بزرگ است برادرش در پیش روی او بزرگ نیست. به یک نفر میگویید خمس میدهی میگوید من شب عید سی کیلو برنج به فقرا دادهام، خیلی زحمت کشیدی، تو باید سی میلیون بدهی میدانی چقدر پول داری همانطور برای چهار جفت جوراب، صد هزار تومان پول میدهد به کمیته امداد و صبح به صبح صدقه میدهد تو میلیونها تومان خمست است خودت کلاه سر خودت نگذار. یکی از اولیاء خدا گریه میکرد وقت مردنش گفتند چرا گریه میکنی تو همه عمرت خدمتگزار بودی به اسلام و مردم بودی گفت بله. من آبرو داشتم ولی میشد بیشتر از این از آبرویم استفاده کنم، ممکن بود یک تلفن بکنم یک مریض را مجانی پیش دکتر ببرم، ممکن بود واسطه بشوم یک وامی برای یک نفر بگیرم من از همه آبرویم استفاده نکردم.
عید قربان بود یکی خانه ما زنگ زد، آقای قرائتی یک گوسفند دارم دعای قربانی چه هست. دعای قربانی این است که گوشتهای کبابی را برای خودت در یخچال نگذاری همه را تقسیم میکنیم بین کسانی که با آنها رودربایستی داریم این که همهاش قربان خودت و شکمت شد قربانی یعنی دل بکن، بعضی حاجیها در خانه کعبه، خانه خدا جان میکنند قربانی کنند چون باید آنجا برای گوشت یخ زده رفت توی صف ولی اینجا گوسفند چاق را سر برید و دور انداخت.
یک آیه داریم میگوید: «لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها» (حج/37) من که میگویم قربانی بکن احتیاج به گوشت و پوست که نیست میخواستم که دل را از دلار بکنی، چیزی که مهم است دل کندم است در دعا و روایات داریم که «صِلْ» یعنی متصل شو «صِلْ مَنْ قَطَعَکَ» (منلایحضرهالفقیه/ ج4/ ص177) یعنی آن کسی را که با شما قطع رابطه کرده برو و سلامش کن، اگر آن که رفیق توست را دعوت کردی هنر نکردی آن کس را که دوستت ندارد دعوتش کن. مرد و زن کرامت دارد آن کسی را که با تو قهر است دعوت کن و رابطه بر قرار کن، نگو که آن عیدی به بچه من نداده من هم این کار را میکنم یا آن به خانه ما نیامد من هم به خانه آن نمیروم. کار برای نفس، نفس پرستی است، کار برای مردم بت پرستی است، کار برای خدا و مردم دوگانه پرستی است. کار برای خدا، اگر برای مردم هم کاری میکنید فقط برای خدا باشد. شما وقتی برای مسلمان خطری باشد شما باید بروید و کمک آن را بکنید و نجات یک کار خداپسندانه است، چه هلال احمر ثبت نام بکند چه نکند، چه اضافه کار بدهد چه ندهد، مرخصی بدهد یا ندهد، مأموریت بدهد یا ندهد. اینها نباید در ذهن شما باشد. درجات هم فرق میکند،
6- پول برای هرکس که باشد نتیجه کار هم برای اوست
زبیده زن هارون بود؛ یک چاه آبی در مکه زد، خوب مکه محل تشنگی و هوای گرم؛ میلیونها آدم در طول قرنها از این آب خوردند یک کسی گفت: خواب زبیده را دید، تو چقدر ثواب کردی، قناتی زدی قرنها، میلیونها حاجیهای تشنه از این آب چاه خوردند. زبیده گفت ثوابش را به من نمیدهند چون من این پولها را از مردم گرفتم و ثوابش را برای مردم مینویسند من آنجا رابط بودم. اخلاص گاهی از پول مردم کار خوب کردن. باید مردم خودشان رشد کنند، پول بدهند، به زور پول گرفتن فایده ندارد، فرق بین مالیات و خمس همین است، مالیات را میآیند میگیرند، خمس را میدهید، دادن رشد است نه گرفتن وگرنه هر بخیلی را به درخت ببندندش، دست کنند در کیسهاش میتوانند پولهایش را ببرند این واقعاً آدم سخاوتمندی است. آخر بعضیها میگویند این مالیاتی را که میدهیم جای خمس نیست، نه، برای اینکه نرفتی بدهی آمدن از شما گرفتند. باید به قصد قربت باشد. آن کسی را که به کارها رأی میدهد، قصد قربت است یک مثل را بزنم که یک لیوان به سه نفر میدهیم بخورند 1، 2، 3 نمیخورند هیچ کس نمیخورند به اولی میگویند چرا نمیخوری میگوید قهر هستم، دومیمیگوید میل ندارم سومیمیگوید نمیخورم، چرا؟ میگوید: چهارمی تشنهتر است. 1، 2، 3 نخوردند اما زنده باد سومی. پس آن چیزی که به کارها ارزش میدهد نیت است، این مهم است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»