موضوع بحث: قرآن و رمضان- رمضان 68
تاریخ پخش: 17/1/68
بسم الله الرحمن الرحیم
1- برجستگی ماه رمضان به نزول قرآن است
در آستانه ماه رمضان هستیم. از ماه رمضان آنچه در ذهن مردم است غیر از آن است که در قرآن آمده است. مردم در ذهن خودشان مىگویند: «ماه روزه». ولى خدا مىگوید: «ماه قرآن». مىگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن»(بقره/185) نمىگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی کتب فیکم صیام» با اینکه در ماه رمضان روزه واجب است اما خدا وقتى مىخواهد از ماه رمضان تجلیل کند، نمىگوید: ماهى که در آن روزه هستید. مىگوید: ماهى که در آن قرآن نازل شد. پیداست مىخواهد بگوید آنچه در ماه رمضان جلوه دارد و برجسته است و گل این ماه است قرآن است. برجستگى رمضان به نزول قرآن دراین ماه است و به این نیست که مردم روزه مىگیرند. گرچه درماه رمضان روزه هم واجب است. پس ماه رمضان ماه قرآن است و من مىخواهم مقدارى درباره قرآن صحبت کنم.
موضوع اول اسمها، نامها و نشانههاى قرآن، دوم تلاوت قرآن، سوم عظمت قرآن، چهارم حفظ قرآن، پنجم پیشنهادات براى ماه رمضان است.
2- برخی از نامها و القاب قرآن
اما قرآن نامهاى زیادى دارد. من فقط براى شما فشرده مىگویم. قرآن القاب زیادى دارد. در عربى: «عروه الوثقى، عزیز، علم، على حکیم، فضل، قرآن عظیم، حکیم، کریم، مبین، مجید، قصص، کتاب الله، کتاب الحکیم، متشابه، مثانى، مرفوعه، مصرق، مطهره، مکرمه، مهیمن، موعظه، آیات، بصائر، حکمت، حق الیقین» لقب برای قرآن زیاد است. من نیمی از آن را نخواندم. قرآن اوصاف زیادى دارد. القاب زیادى دارد.
3- سفارش به تلاوت قرآن
براى تلاوت قرآن سفارشات زیادى شده است. خود قرآن به کسى که آن را تلاوت مىکند قسم خورده و مىگوید: «فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً»(صافات/3) یعنى سوگند به کسانى که وحى را تلاوت مىکنند. درباره قرائت قرآن اول گفته شده با وضو قرآن بخوانید: «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»(واقعه/79) یعنى بدون وضو قرآن را لمس نکنید. معناى دیگرى هم دارد که یعنى معارف ناب قرآن را درک نمىکنند مگر کسانى که روح پاکى دارند. کسى که روح پاکى دارد قرآن را درک مىکند. یعنى روحهاى آلوده از قرآن لذت نمىبرند. پس دستور خواندن و تلاوت قرآن: 1 – باید با وضو باشیم. 2 – زیاد بخوانیم. رهبر کبیر انقلاب شاید بتوانیم بگوییم بیشترین قرآن را مىخواند. همین حالا در این سنش هر روز بارها نقل شده که ایشان قرآن مىخواند «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»(مزمل/20) تا مىتوانید قرآن بخوانید. نه، براى تبرک و اینها، زیاد بخوانیم. در هر حال بخوانیم. داریم راه مىرویم، مىنشینیم. به خصوص در ماه رمضان، ترتیل بخوانیم «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»(مزمل/4) معناى ترتیل خواندن این است که با صوت خوب بخوانیم، آرام بخوانیم، وقتى مىخوانیم، در آیات قرآن فکر کنیم. فکر و تدبر کنیم و نکند بى توجه قرآن بخوانیم، نکند که بر دل ما قفل خورده باشد.
4- عمل به قرآن مهمتر است
البته عمل از همه مهمتر است. اینها همه پوست قرآن بود. مهمتر از همه عمل است. که روایت داریم: «مَا آمَنَ بِالْقُرْآنِ مَنِ اسْتَحَلَّ مَحَارِمَهُ»(کنزالفوائد، ج1، ص350) کسى که مىگوید من به قرآن ایمان دارم و حال آنکه حرام را حلال کرده است، دروغ مىگوید. «کَمْ مِنْ قَارِئٍ لِلْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُهُ»(مستدرکالوسائل، ج4، ص250) بسیار از آدمها در کشورهاى اسلامى هستند که قرآن مىخوانند ولى قرآن آنها را لعنت مىکند. ما باید ببینیم کجا به قرآن بند هستیم.
مثالى بزنم: به مکه رفته بودیم. آنجا با یک نفر در مسجد دور حرم خواستیم صحبت کنیم. تا رفتیم جلو، گفت: آقا حواس ما را پرت نکنید، ما اینجا مىخواهیم حواسمان جمع مکه و کعبه و مسجدالحرام و زیارت باشد و شما ایرانیها مىآیید و گاهى حرفهاى سیاسى مىزنید. نباید از این حرفها زد. گفتم: آقا نماز مىخوانى؟ گفت: بله! گفتم: درنماز مگر این آیه را نمىخوانى «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7) یعنى خدایا من مىخواهم به راه کسى بروم که «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» گفت: بله! گفتم: خوب همین سیاسى است. گفت: چطور؟ گفتم: قرآن در یک آیه دیگر مىگوید: «قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ»(قصص/17) یعنى خدایا «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» کسى است که از مجرمین نباشد. اگر حرکت کسى طورى است که از مجرمین پشتیبانى مىکند. هر مسلمان یا کشور اسلامى که کارها و عملش یار مجرمین است، او جزء «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»ها نیست و شما وقتى در نماز این آیه را مىخوانى، مصداق این آیه کیست؟ آیهاى دیگر در جاى دیگر معنا کرده است که یار مجرمین نباشد. شما کشورهاى اسلامى را که مىبینید در نشست و برخاستها اهداف آمریکایى و اروپایى را تعقیب مىکنند. اینها یار مجرمین هستند و کسى که یار مجرمین است «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» نیست و کسى که «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» نبود شاید «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» باشد. چون سه راه بیشتر نداریم یا «مغضوب» یا «ضالین» و یا «أَنْعَمْتَ». مغضوب یعنى مورد غضب، ضال یعنى منحرف. گروه مغضوبین و گروه منحرفین و گروهى که مورد نعمت قرار گرفتهاند و کسى که در نماز مىگوید: خدایا من راه «أَنْعَمْتَ» مىخواهم، یعنى خدایا من راهى را مىخواهم که تا آخر عمرم، خودم و امت و کشورم یار مجرم نباشیم. ما همینطور در نماز چیزى مىخوانیم ولى نمی¬بینیم این «انعمت» چه مىخواهد بگوید.
در قرآن تدبر کنیم، فکر کنیم و از همه مهمتر عمل کنیم چون یاد گرفتن آسان است. عمل مشکل است. مىشود در نیم ساعت چیزى را یاد گرفت اما باید یک عمر عمل کرد. در بحار حدیثى داریم که اصحاب پیغمبر ده آیه را مىگرفتند و عمل مىکردند و بعد از عمل ده آیه دیگر. خلاصه تند و زیاد خواندن مهم نیست. داریم: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ»(اعراف/204) وقتى قرآن خوانده مىشود گوش دهید. و در جای دیگری داریم که با لحن عربى بخوانید و با صوت زیبا بخوانید.
5- تفکر و تدبر در قرآن
امام سجاد(ع) مىفرماید: قرآن هر آیهاش یک گنج است. اگر در هر آیه فکر کنید، مطالب جدیدى بدست مىآورید. علامه طباطبایى(ره) فرمود: باید 2 سال به 2 سال تفسیر قرآن عوض شود. چون به مرور زمان دائم حقایقى از آیات کشف مىشود. ما خود در تفسیر نمونه با همکاران بزرگوار، پانزده سال، 27 جلد تفسیر نمونه نوشتیم. الآن که دو مرتبه نگاه مىکنیم از هر آیه مطالبى درک مىکنیم که در تفسیر نمونه ننوشتیم و شاید بعد هم چیزهایى بدست آوریم که حالا گیرمان نمىآید. فقط کسى مىداند قرآن چیست که به آن وارد شود. وارد که شد مىبیند: عجب(بحر عمیق) دریاى عمیقى است. اینهایى که کنار دریا هستند مىگویند دریا همین است، برو صورتت را بشوى و بیا. اما هر کس وارد مىشود به گونهاى است که آدم کم می¬آورد. به آیههایى مىرسیم که بزرگترین مفسرین مىگویند، ما نمىدانیم خدا مىخواهد چه بگوید.
6- کیفیت تلاوت قرآن و اثر تلاوت قرآن
«إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ»(کافى، ج2، ص614) قرآن را با صداى محزون بخوانید. امیرالمومنین(ع) مىفرماید: قرآن را طورى بخوانید که به دلتان بنشیند و خانه هایتان را با تلاوت قرآن منور کنید. حدیث داریم خانهاى که در آن قرآن خوانده مىشود، چنان بر اهل آسمان مىدرخشد، همانطور که ستارههاى پرنور براى اهل زمین مىدرخشند و شما در زمین مىگویى آن ستاره پرنور است. همینطور که ستارگان براى اهل زمین مىدرخشند، خانهاى که در آن قرآن خوانده شود براى اهل آسمان مىدرخشد. چون امیرالمؤمنین(ع) فرمود: این ستارهها همه شهرهایى هستند مثل شهرهاى شما قَالَ النَّبِیُّ(ص): «نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَهِ الْقُرْآنِ»(کافى، ج2، ص610) به خصوص سفارش شده در جوانى به جلسات قرائت بروید.
من درباره جلسات قرائت و برنامهها و. . . پیشنهاداتى دارم که ان شاءالله در همین جلسه در آخر بحث خواهم گفت که چطور مىشود در جامعه قرآن را بیشتر مطرح کرد. وظیفه پادگانهاى ارتش و سپاه و کمیته چیست؟ حوزه چه کند؟ مساجد مىتوانند چه کنند؟ چه مىتوانیم بکنیم که در آستانه ماه رمضان حرکتى براى قرآن شود؟ در جمهورى اسلامى روزهایى تعیین کردهاند مثلاً روز ارتش، روز سپاه، روز بهزیستى و. . . در جمهورى اسلامى بعضى چیزها روز دارد. بعضى هم هفته دارند مثلاً هفته وحدت، هفته ولایت و. . . اما مبتکر این کار خود خداست. خداوند فرمود: ماه رمضان ماه قرآن است. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185)، نمىگوید: «الذى کتب علیکم الصیام» اگر شما در جمهورى اسلامى روزى یا هفتهاى تعیین کردید. من براى قرآن ماه تعیین کردم. «قِرَاءَهُ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَیْنِ وَ لَوْ کَانَا کَافِرَیْنِ»(کافى، ج2، ص613) عجب حدیثى است. در اصول کافى حدیث داریم، اگر پسر قرآنى را باز کند و بخواند، اگر پدر و مادرش کافر هم باشند قرآن خواندن پسر در تخفیف عذاب پدر مؤثر است. اگر پدر و مادر مجرم و بى دین از دنیا بروند اما پسر و دخترش از روى قرآن بخوانند همین قرآن خواندن حتى در جرم پدر و مادرش اثر مىگذارد و به همین خاطر پدر و مادرها باید به قرآن خواندن بچههایشان عنایت کنند، کمى تشویق کنیم، مگر چه مىشود؟
7- روش آموزش
زمان طاغوت در قم حرکتى شد که شهید مظلوم بهشتى این حرکت را در یکى از مصاحبههایش نقل کرد. عدهاى از طلبهها بودیم که برادرمان آقاى راستگو براى کودکان برنامه گذاشت. برادرمان آقاى ربانى خراسانى براى طلبهها روش کلاس گذارى قرآن، بنده هم اصول دین، شدیم سه فرم طلبه. البته دیگران هم بودند اما تقریباً این سه نفر مشهورتر بودند. کلاسها را گذاشتیم و طلبهها مىآمدند و روش تدریس قصه گویى، تدریس قرآن، تدریس اصول عقاید را مىدیدند و ما یک مدت درس مىدادیم و چند هزار طلبه این روشها را در قم آموختند. خوب در سراسر کشور پخش شدند و خود این یک موج بود. زمان طاغوت که رادیو و تلویزیون نبود، البته تلویزیون زمان طاغوت از ما دعوت کرد و الحمدلله ما قبول نکردیم. بخاطر اینکه دین نداشتند، چون اگر دین داشت محمد منتظرى را شکنجه نمىداد. او دین ندارد، مىخواهد او را شکنجه دهد و براى کفاره زیارتش از ما سوء استفاده کند. به هر حال کلاسهایى درست شد و طلبهها هم روشهایى آموختند. قصه گذشت و ما هم خبر نداشتیم یک شب ساعت ده شب دیدیم یکى از طلبههاى قم آمده در خانه ما که آقاى قرائتى من مىخواهم دست شما را ببوسم. گفتم: بنده قابل نیستم و شما و بنده هر دو طلبه هستیم و مخلص شما هم هستم. گفت: نه! باید دست شما را ببوسم. گفتیم: حالا صورتم را ببوس. صورت را بوسید و گفتم: حالا چه شده است که ساعت ده شب آمدهاى مرا ببوسى؟ گفت: این بوسیدن ما خیلى خرج دارد و ماجرایش این است. گفت: به خاطر دارید که شما یک کلاس گذاشتى و روش گفتى؟ گفتم: بله! گفت: من آن روش را دیدم. رفتم شمال ایران به مازندران نزدیک دریا و آنجا کلاسى گذاشتم. جوانهایى آمدند و یکى از اینها روش ما را گرفت و با قرآن و اصول عقاید و نماز و اینها در این تابستان آشنا شد و پدرش دید پسرش دارد ذره ذره عوض مىشود. نماز خواندن و قرآن خواندن و ادبش مرتب بهتر مىشود و پدر تعهد داشت، خواست ببیند قصه چیست، آمد و گفت: شما ازدواج کردى؟ گفتم: بله. گفت: خانه دارى؟ گفتم: نخیر. گفت: کجا درس خواندى؟ گفتم: در قم. با ما به قم آمد. یک خانه خرید و به اسم ما کرد و گفت: این هم کلیدش. این مزد آشنا کردن پسرم با اسلام است توسط تو و من اثاثیهام را بردهام و امشب اولین شبى است که مىخواهم بروم در خانه شخصىام بخوابم. گفتم بروم دست قرائتى را ببوسم و بیایم بخوابم.
8- توجه به وضعیت معیشتی معلمان قرآن
این همه مسجد داریم این همه روحانى داریم، امور تربیتى داریم، دبیرهاى خوب داریم، جوانهاى حزب اللهى داریم. کسى به یک جوان حزب اللهى بگوید آقا اگر شما جوانهاى محله ما را با قرآن آشنا کردى، من شما را داماد مىکنم، مثل اینکه پسرم هستى خیلی تأثیر دارد. جوانهایى هستند خیلى خوب هستند ولى در زندگى مشکل دارند. آقا این کار ریشه اسلامى دارد. امام حسین هزار دینار به معلم بچههایش داد(هزار دینار، بسیار زیاد است که الآن شاید یک دینار هزار تومان باشد). آمدند گفتند: امام حسین خیلى پول مىدهى. گفت: معلم قرآن است. بگذار تشویق کنم. ما باید تشویق کنیم و متاسفانه تشویق نمىکنیم. یک دوستى خیلى آسان با بچهها حرف مىزد و بچهها هم مىفهمیدند. ما یک مرتبه دیدیم جلسه بچهها را رها کرد و رفت سخنرانی¬هایى کرد. گفتیم: آن روش تو بهتر بود. گفت: آقا ما هرچه با جوان هاى محله حرف زدیم چند سال و از گرسنگى و اینها پدرمان در آمد. حالا براى پیرها سخنرانى مىکنیم، نمىفهمند ولى پول مىدهند. آخر ببینید وقتى فرهنگ چنین شد دنیا عوض مىشود. عالم و طلبه و پدر و پسر باید در جامعه همه با هم شریک شویم و این کارها را با هم بکنیم. من یک کار مىتوانم بکنم و شما هم یک کار، من مىتوانم مطالعه کنم، شما مىتوانى کتاب بخرى و در اختیار من بگذارى. من مىتوانم درس بدهم، شما مىتوانى مرا اداره کنى، من مىتوانم بچه شما را اداره کنم. باید به هم کمک کرد. باید از مقدارى خرج ها که لازم نیست بگذریم و به این کارها برسیم.
من امسال را سال خوشى مىدانم. بخاطر اینکه امسال است که بعد از ده سال انقلاب، مجلس کمى به آموزش و پروش بیشتر بودجه داده شده است. من گاهى مىگفتم: معلمى که گرسنه است و وضع مادى او خیلى کم رنگ است، نشاط درس دادن ندارد. کار خوب باید شکم را هم سیر کند. در مکه خدا گفته است هفت بار دور کعبه بگرد. خب، خیلى شلوغ است. و آدم باید طورى بگردد که قلبش به سمت کعبه باشد. یعنى کعبه سمت چپش باشد. شاید هم رمز باشد. همانجا در چند مترى چاه آبى است به نام زمزم. چون آدم در آن شلوغى و هواى داغ تا آب نخورد حال طواف ندارد یا بعد از طواف چنان عرق مىکند که حتماً باید آب بخورد. خدا هم که مىگوید طواف کن. «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ»(حج/29) خدا مىداند که آدم گرسنه و تشنه نمىتواند طواف کند. یک چاه آب کنار کعبه قرار داده است خدا مىگوید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»(قریش/4-3) مسئله مادیات یک مسئله مهم است.
حضرت موسى براى مردم آبرسانى مىکرد «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً»(بقره/60) دوازده قبیله بودند، با یک ضربه عصا دوازده جوب آب جارى کرد و فرمود: هر قبیلهاى از جوب آب خود سیراب شود. ببینید باید تشویق کنیم. افطار مىدهیم، چند هزار تومان برای پیرمردها، همین افطارى را بدهیم خرج قرآن آموختن به بچهها کنیم و ماه رمضان، ماه قرآن است. اگر کسى قرآن را باز کند و بخواند، پدر و مادرش کافر باشند، در اصول کافى حدیث داریم که این اثر دارد. «مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ»(فضائلالأشهرالثلاثه، ص97) خواندن یک آیه قرآن در ماه رمضان، مثل این است که از اول تا آخر قرآن را در ماه هاى دیگر بخوانیم. آقا بى سواد هستى «قُلْ هُوَ اللَّهُ» بخوان. نگاه کردن و خواندن و شنیدن قرآن ثواب دارد. آدم هایى هم که سواد ندارند، به جلسات قرائت بروند و ماه رمضان مىشود حرکت خوبى در مساجد کرد. در هر مسجدى یک جلسه قرائت باشد.
9- اهمیت دادن به حفظ قرآن
اگر ناراحت نمىشوید یک خاطره بگویم. در پاکستان پانصد هزار نفر تمام قرآن را حفظ هستند. نیم میلیون حافظ قرآن در پاکستان داریم. در ایران جمعاً حدود هزار نفر هستند که کمابیش تمام قرآن را حفظ هستند و اهل سنت در حفظ قرآن از ما زرنگتر هستند. در لیبى و سعودى اصلاً دولت به کسى که کل قرآن را حفظ باشد حقوق مىدهد. هیچ مانعى ندارد. یعنى محال نیست که یک واحد به مفاد دروس دانشگاهى اضافه شود و لیسانس حفظ قرآن بدهند و حفظ قرآن یک ارزش باشد. اصلاً دادن مدال چه مانعى دارد؟ آخر ما فکر مىکنیم یک سرى چیزها طاغوتى است. به خدا قسم طاغوتى نیست. در اسلام ما مدال داشتیم. ذوالفقار شمشیرى بوده است خاص امیرالمؤمنین. خود این مدال است. امام حسین وقتى مىخواست برود روبروى دشمن، عمامه پیغمبر را به سر گذاشت، خود این هم مدال است. اگر طورى بود که کسى که کل قرآن را حفظ است، به او مدالى داده شود، از او تجلیلى شود، اهمیت پیدا مىکند.
دختر 9 سالهاى که در روستاى سیستان و بلوچستان کل قرآن را حفظ است. اگر به روستاى او جاده کشیده شود و جهاد سازندگى، بهزیستى، بهدارى، همه امکانات سرازیر شود و یک مرتبه یک روستا آباد شود و مردم روستا بدانند به این خاطر بوده که در این روستا یک دختر در سن 9 سالگى همه قرآن را حفظ است، پس ما امکانات روستا را بیشتر مىکنیم، باید از اینها تجلیل کرد. نظیر طرحى که دزفول بخاطر اینکه بیشترین موشک را خورد، بیشترین خدمات را دولت به شهر دزفول کند. باید چنین کارهایى بشود. در بنگلادش که زبانشان عربى نیست، یک پسر ده ساله کل قرآن را حفظ است. در ترکیه یک پسر دوازده ساله تمام قرآن را حفظ است. در ایران کوچکترین پسر حافظ قرآن یک پسر سیزده ساله بود و بین دختران هم یک دختر 9 ساله همه قرآن را حفظ کردند. شخص شانزده سالهاى الحمدلله در ایران پیدا کردیم که در تجوید قرآن از مصرىها و سعودىها بهتر شد و در کره زمین نفر اول شد. به هر حال یک سپاهى را من دیدم که یک پایش در عملیات والفجر 8 قطع شده بود، و کل قرآن را حفظ است به من مىگفت: گاهى به جاى سوره توحید سوره بقره را مىخوانم. اینها عاشق هستند. یکى از علماى قم به آقاى پرهیزگار که دانشجو است و تمام قرآن را حفظ است گفته بود: حاضرم این 45 سالى را که مطالعه کردم، را خدا از من بگیرد و این حفظ قرآن تو را به من بدهد. آقاى رئیس جمهور ما به همین آقاى پرهیزگار گفته بود: حاضرم خدا عضوى از من قطع کند ولى من را حافظ قرآن کند. اصلاً یک چشمم نابینا شود، یک گوشم ناشنوا شود. عضوى از من قطع شود ولى من مثل تو حافظ قرآن شوم.
به مساله قرآن کم بها داده مىشود. ما خیلى کار مىتوانیم بکنیم. جمهورى اسلامى میدان خوبى است و بخصوص الآن که نه در جنگ هستیم و نه در صلح و ماه رمضان هم هست فرصت خوب است براى این کار. برایتان یک نمونه بگویم. اول نهادهاى انقلابى شروع کنند. کمیته و سپاه چون اولین نهاد انقلابى هستند بیایند این کار را بکنند. دیپلمه هایى که در سپاه و کمیته هستند بیرون بیایند و از بین آنها، آنهایى که قرآن را بلدند بخوانند، قرآن را بخوانند و بعد ده ساعت روش تدریس بیاموزند. به ایشان بگویند شما معلم باش و به این 30 پاسدار خواندن قرآن بیاموز و بعد مزدش را بگیر، مثلاً اگر به اینها قرآن آموختى، حقوق کذایى هم به شما مىدهیم.
زمانى آیت اله العظمى گلپایگانى فرمود: هر طلبهاى که قرآن حفظ است حقوقش دو برابر مىشود. مثلاً اگر ما پنج تومان مىگرفتیم ایشان حقوق را دو برابر کرد. چنین کارهایى بکنند. اگر مثلاً سپاه سه خانه خرید براى پاسدارى که قرآن را حفظ باشد، تمام پاسدارها اوقات اضافى خود را قرآن حفظ مىکنند. چون باید جان بکنند و آخر هم به خانه نمىرسند. آموزش و پرورش براى یک معلم که یک دوره تفسیر قرآن خوانده باشد، یک بلیت سفر مکه و گذرنامهاى و او را به مکه بفرستد. اگر چهار دفعه این کارها بشود، موج قرآنى شعله مىکشد. در پادگانهاى ارتش هم خیلى راحت مىشود اینگونه کارها را انجام داد. ما اینقدر سرباز داریم که دیپلم دارند و روى قرآن را هم بلدند بخوانند. فقط ده ساعت روش تدریس برایش مىگذاریم و مىگوییم این سى پاسدار را قرآن خوان کن. اگر قرآن یاد گرفتند، به هر سربازى دو ماه زودتر مرخصى مىدهیم. به خود او هم شش ماه زودتر و هیچ حرفى هم ندارد که بیست روز بیاید قرآن را یاد بگیرد و دو ماه زودتر مرخص شود. ما مىتوانیم از اهرم دادن مرخصى، دادن بلیت مکه، دادن بلیت سوریه، خرید خانه، تشویق، مدال و. . . مىتوانیم با اینها موجى درست کنیم. خود تلویزیون مىتواند تفسیرى براى بچهها بگذارد. آخر اینها مهم است. باید براى ایشان یک تفسیر گفت. ایشان هم جزء همه مردم است. چه مانعى دارد که من معلم بچهها شوم و قصههاى قرآن را براى بچهها بگویم که بچه هرچه مىخواهد بگوید از قصههاى قرآن نقل کند؟ یک تفسیر براى کودکان نوشته شود، اشکالى ندارد.
10- برنامهریزی صحیح برای استفاده همه سنین در مساجد
ماه رمضان در کاشان پیش نماز بودم. من چند ماه رمضان این کار را مىکردم. در مسجد مىرفتم، مىدیدم عجب از 7 ساله داریم تا 77 ساله. خوب بالاخره هر کدام اینها خوراکى مىخواهند. به بچهها مىگفتم شما زودتر بیائید، زود مىآمدند و من برایشان یک قصه مىگفتم. مىگفتم بچهها این قصه براى شماست. حالا مىخواهید بروید، بروید. بچهها مىرفتند. بعد یک ربع هم براى جوانها صحبت مىکردم. بعد براى مردم نماز مىخواندم. بعد از یک ربع صحبت به همه مردها مىگفتم: بروید بیرون و فقط در مسجد خانم ها باشند. فقط خانم ها مىماندند پشت پرده. من در مسجد کاشان مسائل زنانه مىگفتم. در رساله مسائلى هست که باید براى زنها گفت و خوب نیست مردها بشنوند. باید به نحوى باشد که یک جا مخصوص زنها باشد. نکند زن چهل ساله ما مسائل زنانهاش را بلد نباشد و مرد چهل ساله هم مسائلش را بلد نباشد، باید تفکیک شود. این حرکت ها را دیگر باید انجام داد. پادگان ها و مساجد و هیئات هم خیلى راحت مىتوانند این کار را بکنند به شرط اینکه بودجه هایى هم صرف این کارها شود.
اگر شما گفتى من برایت ساعت مچى مىخرم به این شرط که آیهالکرسى را حفظ کنى. پدران ما ما را از این طریق بار آوردند. آخر از اول که بچه مسلمان مذهبى نبودیم. پدر من به من روزى یک قران مىداد. گفتم آقا جان آخر روزى دو قرانش کن. گفت: اگر مىخواهى باید فلان کار را بکنى. الآن راحت براى بچهاش ساعت مچى مىخرد بدون اینکه از بچهاش کار بکشد. مىشود گفت دختر خانم من یک گوشواره برایت مىخرم به شرط اینکه مثلاً بتوانى یک مقاله درباره ماه رمضان بنویسى. این هم کتابش از صفحه 40 تا صفحه 80، 80 تا100، این را بخوان و از آن یکى دو صفحه بنویس. اگر خوب بود من یک گوشواره برایت مىخرم حالا گاهى هم بد مىنویسد. ولى در هر صورت پول مفت خرج نکنید. براى بچه اگر چیزى مىخرید، اینطور باشد.
در جنگ افرادى شهید شدند. رسول خدا آمد نماز بخواند. خوب این همه شهید. اول به کدام نماز بخوانیم؟ پیغمبر فرمود: کدام یک بیشتر قرآن حفظ بود، او اول، بر او قبل از همه نماز خواند. یعنى حتى در نماز میت پیغمبر مواظب بود مفت تمام نشود. آن کسى و کارخانهاى که موتور تقسیم مىکند، مىتواند این کار را بکند. کارخانه که چرخ خیاطى تقسیم مىکند. ستاد جهازیه. البته چیزى نمىدهند ولى حالا همین اجناسى که مىدهند شرط کنند. بگویند به این شرط که عروس خانم یک حمد و سوره بلد باشد. زشت است که بعضى از عروس ها اینقدر که فکر جهازیه هستند فکر نمازشان نیستند. مىبینى جهازیهاش را جور مىکند. نمازش غلط است. این زشت است. مگر نماز چقدر است؟ مىشود همه بسیج شویم و قرآن را تبلیغ کنیم. از ستاد جهازیه گرفته تا. . . الآن امور تربیتى خوب موفق بوده است و ما باید از امور تربیتى تشکر کنیم در اوقاف حرکت هاى خوبى شده است. به هر حال، ولى ما هنوز به کشورهاى دیگر نرسیدیم. دو هزار و دویست تفسیر قرآن تا به حال اسم گذارى شده است. البته یک چهارم از این تعداد یعنی پانصدو پنجاه رقم تفسیر از آن شیعه است و سه چهارم تفاسیر از آن اهل سنت است. یعنى تعدادشان و تفاسیرشان سه برابر ما شیعیان است.
11- توجه قرآن به مسائل جزئی و کلی
اما عظمت قرآن: قرآن هم مسائل جزئى دارد هم کلى و هم کلىتر. آیاتى دارد خاص خود شما که مىگوید تو باید چنین باشى «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» تو باید تقوا داشته باشى. تو باید غیبت نکنى. «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ»(مدثر/4) یکسرى آیات داریم در رابطه با خودسازى است. بعد یکسرى آیات داریم که مىگوید: خودت و بستگانت. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»(بقره/83) با خانمت «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»(نساء/19) خودت، براى خود و پدر و مادرت، براى خود و مؤمنین «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»(حجرات/10) بعد مىآید و مىگوید: اصلاً براى همه مردم «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»(بقره/83) یعنى مىگوید اول خودت را درست کن، بعداً تو امت را. بعد بین مؤمنین و بعد بین همه مردم. در ماه رمضان هر روز رادیو از ساعت 9 – 5/8 یک تفسیر از ما مىگذارد. بعد از پخش نوار آقاى پرهیزگار من هم یک تفسیر فشرده مىگویم. در تفسیر رسیدم به اینکه آیا به فقیر کافر مىشود پول داد؟ قرآن مىگوید: بله! «لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»(بقره/272) اگر یک فامیل کافر دارى که گرسنه است، نگو چون او کافر است به او نمىدهم. هیچ وقت با فشار اقتصادى مردم را وادار به اسلام نکن. شکمش را سیر کن. هدایت دست خداست. یعنى دید اسلام یک دید عمومى است. به هر حال دانشجویان عزیز در دانشگاه ها مىتوانند داوطلبانه، با همکارى مدیریت، دفتر آیت اله العظمى منتظرى و نمایندگان ایشان مىشود برنامه ریزى کرد. در هر دانشکدهاى دانشجویان جمع شوند و قرائت قرآن بیاموزند. در مدارس مىشود منتهى مثل درس معارف نباشد که از ترس نمره بخوانند چون اینها اگر از ترس نمره باشد خاصیت ندارد. باید عاشق باشد. بگوید من دانشجوی رشته پزشکى یا مهندسى یا. . . هستم و من مىتوانم ده، پانزده ساعت بیایم و قرآن یاد بگیرم، سریع قرآن یاد مىگیرید. روش مىخواهد. به هر حال ماه قرآن است. بیاییم سراغ قرآن که سر افراز باشیم. هرچه بیشتر در قرآن فکر کنید لذت بیشترى مىبرید. کسى که دستش به کتابخانه مىرسد این تفاسیر فارسى را بگیرد و مطالعه کند. روحانیون عزیز خیلى راحت مىتوانند قرآن را روى منبر باز کنند و بجاى سخنرانى شروع به تفسیر کنند «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»(تکاثر/2-1) این آیه این و این آیه آن را مىگوید. این هیچ مانعى ندارد و مردم هم لذت مىبرند که پاى حرف خود خدا بیشینند. جاذبه حرف خود خدا از حرف من بیشتر است. طورى باشد که قرآن روى منبر برود. در دانشگاه برود. در پادگان برود و ما هنوز قرآن را از مهجوریت بیرون نیاوردیم. ماه رمضان ماه قرآن است. مىشود هیئت امنا و روحانیون و انجمن اسلامی دانشگاه و جهاد دانشگاهى و امور تربیتى بنشینند و یک موج قرآنى راه بیندازند. ما قرآن را سریع یاد مىگیریم. زشت است به ما بگویند فلان کشور پانصد هزار حافظ قرآن دارد ولى دانشجوى ما نتواند قرآن بخواند. ادارى و کارمند و کارگر و بازارى ما نتواند قرآن بخواند و باید سردمدار این حرکت قرآنى باید نهادهاى انقلابى باشند و بهار قرآن ماه رمضان است.
خدایا ما را با قرآن زنده کن و توفیق بده قرآن را از مجهوریت بیرون بیاوریم. قرآن مىگوید: روز قیامت پیغمبر خدا مىگوید من از مسلمانان راضى نیستم که قرآن را کنار گذاشتند. توجهى که به روزنامه مىشود، به قرآن نمىشود. خدایا هرچه عمر ما را بیشتر مىکنى، انس ما با قرآن را بیشتر کن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»