قرآن، جایگاه قرآن

موضوع بحث: قرآن، جایگاه قرآن
تاریخ پخش: 69/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم‌
در آستانه‌ی بهار هم بهار طبیعت و هم بهار قرآن(ماه رمضان) در ایامی که کشاورز و تمام آن‌هایی که باغچه‌ای دارند وقت آن است که درختی بکارند و کسانی که نسل نو هستند و در رابطه با درخت کاری نیستند درختی را دل بکارند.
 بحث ما بحث قرآن است بدلیل این که می‌خواهیم وارد ماه قرآن بشویم. قرآن به قدری مهم است که قرآن نمی‌فرماید که ماه رمضان ماهی است که روزه واجب شد، می‌گوید: ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شد «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‌ وَ الْفُرْقان» (بقره/185) نمی‌گوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ».
در نظر ما ماه رمضان را ماه روزه می‌گوییم. درست است که ماه رمضان ماه روزه است، اما شعارهای ما بیشتر روی این است که ماه رمضان ماه قرآن است.
می‌خواهم بحثی در باره‌ی قرآن داشته باشم. به امید این که این بحث جرقه‌ای باشد برای مساجد برای طلبه‌ها، برای مسؤولین مساجد، مدارس، بخصوص امسال که نصف ماه رمضان به خاطر تعطیلات عید تعطیل است بسیاری از دانشجوها، دبیرستانی‌ها، خواهر و برادرها فرصت دارند یک حرکت قرآنی، یک بسیجی برای قرآن آموزی داشته باشیم.
1- سیمای قرآن
من همین طور سر انگشتی قرآن را یک چهره از آن ترسیم می‌کنم. قرآن مسائلی دارد می‌شود گفت: قرآن کتاب اعتقادی است. کتابی اجتماعی است. چقدر مسائل اجتماعی را مطرح کرده است. عبادی است. سیاسی است. نظامی است. طبیعی است. اخلاقی است. تاریخ است. علمی است. خانوادگی است. هنری و ادبی است.
در قرآن تقریباً همه این مسائل مطرح شده منتهی ما هنوز خیلی هایمان نمی‌دانیم که قرآن چیست؟
مثلاً وقتی به عوام می‌گویی نفت چیست؟ می‌گوید: نفت همین که توی چراغ است. بله با دید ظاهری همین که توی چراغ است، اما واقعش آن است که اروپا و آمریکا و صدام و کویت را به هم ریخت. نفت این نیست که در چراغ است. نفت آن است که اگر در دست یک کارشناس بدهید می‌گوید: صدها نوع چیز از این نفت درست می‌شود.
ما ساده می‌گیریم، می‌گوییم خاک همین است که زیر پایمان است. نه، خاک همین نیست که زیر پایمان است. از این خاک هزارها چیز تولید می‌شود فقط در اروپا یک باغی تشکیل دادند پنج هزار رقم انگور از این خاک در می‌آوردند. تا ببینیم این باغ دست کدام کشاورزی افتد. این نفت دست کدام کارشناس بیفتد، تا ببینیم قرآن دست چه کسی افتد.
 قرآن در نزد ما همان است که می‌دهیم روی کیف عروسی می‌گذاریم، استخاره می‌کنیم. سر قبر مرده می‌خوانیم. قرآن پهلوی ما(العیاذ بالله) خیلی تحقیر شده است. به سر می‌گیریم و «بِکَ یا اللَّه» می‌گوییم. خانه‌ی نو که خریدیم قرآن و آینه می‌بریم. بالای سر مسافر می‌گیرم که ماشینش چپ نکند. «ان یکاد» را به شاخ گاو می‌بندیم که شیرش زیاد بشود. قرآن پهلوی ما بسیار کم رنگ است، اما قرآن چیست؟
2- جامعیت قرآن
من خودم هم گیجم که بگویم. قرآن همه چیز را گفته است. یک وقت می‌بینی بحث قرآن از یک مسائلی است اگر من توی تلویزیون بگویم، می‌گویند آقای قرائتی زشت بود این حرف‌ها را زدید. جای این حرف‌ها توی تلویزیون نیست. ولی قرآن می‌زند. آمیزش زن و مرد در هر ماه، چند روزی که زن مانع دارد حرام است «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ» (بقره/222) راجع به آمیزش زن و مرد که چه موقع آمیزش جنسی بکنند، این در قرآن است و معراج هم توی قرآن است «عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهی‌» (نجم/14)، «سُبْحانَ الَّذی أَسْری‌ بِعَبْدِه» (اسراء/1) یعنی هم معراج را می‌گوید، هم آسمان هفتمین را می‌گوید، هم آمیزش جنسی را.
خیلی مهم است معمولاً کتاب نظامی، اقتصادی نیست. کتاب اقتصادی، نظامی نیست. معمولاً یک آدمی که اهل جنگ است، اهل گریه نیست. کسی که زود گریه می‌کند اهل جنگ نیست. اگر یک کتابی هنری بود جهت علمی‌اش کم رنگ است. اگر علمی بود هنری نیست و لذا می‌گفتند این تابلو علمی است. این تابلو هنری است. ما آدم هایمان هر هنری داشته باشند هنر دیگر نمی‌توانند داشته باشند.
 کتابهایمان در هر وادی قوی باشد، در وادی دیگر ضعیف است. این قرآن است که همه چیز دارد، قرآن می‌گوید: بچه کوچولو «وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ» (نور/58) آقا زاده‌ای که کوچولو هستی، وقتی می‌خواهی وارد اتاق مامان بشوی در بزن.
برای «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّهً کَمایقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً» (توبه/36) یعنی یک مرتبه دستور می‌دهد ده هزار نفر را بکشید با شرایطی، گاهی موقع می‌گوید در زدن یادت نرود.
این خیلی مهم است، آیات قرآن آدم را گیج می‌کند. گاهی دو تا آیه پهلوی هم است که یکبار از شتر می‌گوید، «أَ فَلاینْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَی السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/18-17) گاهی نگاه به شتر کن، نگاه به کره کن، نگاه به آسمان کن یعنی همه‌ی هستی یک کتاب است منتهی باید با دیدِیک متفکر «انظر إِلَی الْإِبِلِ» نگاه به شتر کرد.
می‌گویند مرد حکیمی بود که شتر را ندیده بود. گفتند: حیوانی است که می‌خوابد. بار رویش می‌گذارند، پا می‌شود. مقداری فکر کرد، چون مرد متفکری بود گفت: باید گردنش دراز باشد. گفتند از کجا فهمیدی، تو که ندیدی. گفت: خوب، خوابیده بار می‌گذارند و بلند می‌کنند اهرم می‌خواهد. اگر یک بار سنگین را خواستند از زمین بکنند حتماً اهرم می‌خواهد و من فکر کردم باید گردنش اهرم باشد.
گاهی می‌گوید: آسمان‌ها را «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ» (الرحمن/7) هستی توازن دارد، تو هم پشت دکان عطاری مراعات توازن را بکن. یعنی به یک نمک فروش در کشیدن وزن نمک می‌گوید: مواظب وزن باش. همانطوری که ما در کرات مواظب وزن هستیم. کره‌ی مریخ را با یک مثقال نمک. . . این خیلی مهم است. این مثل این می‌ماند انسان برود به محضر حضرت امام، امام بگوید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، قاشق چای خوری را بردار بده به این بچه. این خیلی مهم است که یک توجه‌اش به غلط نکردن و یک توجهش به این قاشق چای خوری که مثلاً تمیز کنید بدهید به بچه. از کجا تا به کجا معمولاً کسی که حرف‌های بزرگ می‌زند از حرف‌های کوچک خود داری می‌کند و کسی که حرف‌های کوچک می‌زند حرف‌های بزرگ را بلد نیست بزند.
 قرآن همگی هم ادبی، هم هنری، هم عاطفی، هم نظامی، هم سیاسی، هم علمی و هم اقتصادی است. بنابراین هرچه انسان جلو می‌رود، احساس حقارت می‌کند، آخرش می‌رسد به این که ما که نفهمیدیم وقتی آدم فهمید که نفهمیده است خودش یک چیزخوبی است.
یک مقدار از عظمت قرآن بگویم. خیلی از بخشهای مسائل اعتقادی را که ما نمی‌دانیم. راجع به توحید چه گفته، راجع به نبوت چه گفته، راجع به معاد چه گفته است، حدود هزار آیه فقط راجع به معاد بحث کرده است فعلاً ما راجع به اعتقادیات حرف نمی‌زنیم. فقط آیات اجتماعی را اشاره می‌کنم.
3- قرآن و مسائل اجتماعی
مسائل اجتماعی قرآن
امر به معروف و نهی از منکر: یعنی در جامعه بی تفاوت نباشید و به خوبی‌ها تشویق کنید.
جلوی مفاسد را بگیرید زمانی شما امت خوبی هستید که جلوی مفاسد را بگیرید زمانی امت خوب و نمونه‌ای هستید که نسبت به خوبی‌ها تشویق کنید.
مسأله آبرو: آنقدر درباره‌ی آبرو آیه داریم «وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) وای به حال کسی که حتی با ابرویش نیش می‌زند ویک نفر را تحقیر می‌کند.
مسئله‌ی انزوا: کسی حق ندارد برود توی خانه بنشیند و بگوید آقا ما کاری به این کارها نداریم. ما می‌رویم به کار خودمان می‌رسیم. اصلاً کاری به مسائل اجتماعی نداریم. می‌شود یک کسی پایش را کنار بکشد، قرآن انتقاد کرده است «وَ رَهْبانِیَّهً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» (حدید/27) قرآن می‌فرماید ما هیچ وقت انزوا و گوشه‌گیری را برای هیچ کس واجب نکردیم. و انتقاد می‌کند از آن‌هایی که پایشان را بیرون می‌کشند و می‌گویند: «دین از سیاست جداست. یا اگر می‌خواهی متدین شوی کاری به کار کسی نداشته باش. »
گاهی وقت‌ها در جامعه بایدیک کسی را بایکوت کرد. یعنی همه‌تان علیه او اعتصاب کنید. یک کاری کنید که او توی جامعه تحقیر بشود.
حمله شد به مسلمان‌ها، پیغمبر(ص) فرمان بسیج داد. همه رفتند جبهه، سه نفر نرفتند. پیغمبر(ص) فرمود: همه‌ی مسلمان‌ها این سه نفر را بایکوت کنند. یعنی با این سه نفر حرف نزنید تا این سه نفر تحقیر بشوند که چرا در جبهه و بسیج عمومی شرکت نکردند. این قدر این‌ها ناراحت شدند. گفتند: حالا که مردم با ما حرف نمی‌زنند، ما خودمان هم با هم حرف نمی‌زنیم. هر کدامشان رفتند یک منطقه و شروع کردند به گریه تا آیه نازل شد بس است، اعتصاب را بشکنید.
یکی از مسائل اجتماعی این است که اگر در جامعه جنگ پیش ‌آمد، حوادث تلخ و شیرینی پیش ‌آمد، یک گروه مظلومی آواره ‌شدند، جامعه باید به این آوارگان پناه بدهد. جمهوری اسلامی این افتخار را داشته است که از بسیاری کشورها به ایران پناه آوردند. عراقی داریم. افغانی داریم. کویتی داریم. فلسطینی داریم. ما مادر مظلومان، مادر محرومان شده‌ایم. ایران گهواره‌ی محرومان شده است.
پناه دادن به آوارگان از مسائل اجتماعی است که قرآن روی آن تکیه کرده است.
یکی از مسائلی که در جامعه مطرح است و مملکت‌ها را به آتش می‌کشد تعصّبات قومی است. هیئت حسنی و هیئت حسینی، محله‌ی بالا با محله‌ی پایین، شهر ما و شهر شما، روی تعصّبات می‌گویند: شهر ما باید از این استان جدا شود. آیا می‌شود این شهر را از این استان جدا کنیم؟ تعصّب یکی از مفاسد اخلاقی در جامعه است، قرآن رویش نظر دارد.
تعصّب‌های جاهلی بد است، البتّه گاهی انسان روی حرف حق تعصّب دارد، یعنی انسان حرف حق را می‌زند و روی حرف حق هم سماجت می‌کند. همه جا تعصّب بد نیست. تعصّب بر حق ارزش دارد. تعصّب در منطقه تعصّب بر عربیت، عجمیت، تعصّب بر هر کسی، فارس، تعصّب روی نژاد فامیلی، محله و. . . این تعصّبات شرک است. اما تعصّب روی حرف حق، من حرف حقی را می‌زنم و رویش هم متعصّبم. این کمال است.
راجع به تعزیرات حکومتی آیه داریم. راجع به خدمت به مردم آیه‌های زیاد داریم آن وقت خدمت هم زیاد است. درباره‌ی دوا رسانی آیه داریم. درباره‌ی آب رسانی آیه داریم. درباره‌ی نان رسانی آیه داریم. درباره‌ی راهنمایی کردن آیه داریم. درباره‌ی ارشاد کردن آیه داریم. درباره‌ی قرض الحسنه آیه داریم. راجع به برادری آیه داریم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات/10) مؤمنین همه برادرند.
4- قرآن و عزت مسلمانان
راجع به عزت داشتن آیه داریم، اصلاً اسلام می‌گوید: مؤمنین همه باید عزیز باشند. ما الان می‌توانیم بگوییم که کشور جمهوری اسلامی مسلمان است، چون در دنیا جمهوری اسلامی عزیز است، تمام کشورهای دیگر ولو مسلمان باشد. ولی به خاطر حکّام فاسدشان عزّت ندارند. وابسته هستند. مسلمان باید نفوذناپذیر باشد، تشرها، باتوم‌ها در آن اثر نکند. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لایعْلَمُونَ» (منافقون/8) مؤمن عزیز است یعنی نفوذناپذیر است. عرب‌ها وقتی دست چرب است، دستی که چرب است وقتی آب می‌ریزند چون دست چرب است، چربی دست آب را پس می‌زند. به این دست می‌گویند عزیز است یعنی آب را نمی‌گیرد.
مؤمن عزیز است یعنی پول نمی‌گیرد. زور نمی‌گیرد. زمینی که بیل تویش فرو نمی‌رود هر چه کلنگ در آن می‌زنند سوراخ نمی‌شود. عرب‌ها می‌گویند ارض عزاز این زمین عزیز است یعنی نفوذناپذیر است. مؤمن عزیز است یعنی اگر نان خالی هم بخورد، رخنه بردار نیست.
یک کسی ممکن است در حد امیر کویت پول داشته باشد، ولی عزیز نباشد و یک کسی ممکن است در حد ابوذر ساده باشد روی گونی بنشیند، امیر کویت ذلیل است و ابوذر عزیز است.
مسلمان‌ها نباید زیر بار ذلت روند. هیچ قانونی، هیچ پیمانی، هیچ قراردادی، هیچ مسافرتی و هیچ حرکتی که رنگ ذلت داشته باشد نباید تصویب شود و اگر تصویب شد شورای نگهبان نباید تأیید کند. عزت باید داشته باشیم. حرکتشان، تابلوهای توی خیابانشان، لباس پوشیدنشان، مسلمان هر حرکتی بکند که نشان دهنده‌ی خودباختگی است ممنوع است. حتی کفار نباید ساختمانشان از ساختمان مسلمانان بالاتر باشد. اگر خانه‌های مسلمانان چهار طبقه است، کفار حق ساختن ساختمان پنج طبقه را ندارند.
صدای ناقوس نباید بلندتر از صدای اذان باشد.
اگر کسی توی جامعه وحشت به وجود آورد، یک شایعه‌ای توی روزنامه و رادیو گفت و یک ولوله‌ای انداخت و دلهره به وجود آورد، اسلام می‌گوید: بگیرید و بکشیدش. چون ایشان امنیت جامعه را به هم زده است. این متن قرآن است. اگر افرادی که توی جامعه دلهره به وجود می‌آورند، امنیت را به هم می‌زنند. اگر دست برندارند ما دستور قتلشان را صادر می‌کنیم.
قرآن هنوز برای ما کشف نشده است ما از قرآن لب تکان دادن را می‌دانیم. روخوانی قرآن را هم نمی‌دانیم تا چه رسد به محتوایش.
اول بیایید استغفار کنیم که چرا ما انگلیسی بلدیم و قرآن بلد نیستیم؟ چرا شعر و سرود بلدیم، چرا دخترهای ما خیاطی، قالی بافی بلدند؟ چرا کدبانوهای ما انواع غذاها را بلدند و قرآن بلد نیستند بخوانند.
یک دختر دبیرستانی که بلد است معلم بشود و دو تا هم که بلد نیستند عارشان نشود. اگر کسی یک ساعت عار شاگردی تحمل نکند، عمری عار بی سوادی تحمل خواهد کرد. یک حرکتی، بسیج بشویم.
مربی قرآن آموزی:
ما در جمهوری اسلامی روز داریم. روز درخت کاری که شما برادران جهاد سازندگی برای همین این جا جمع شده‌اید. خوب، درخت کاری خیلی مهم است. ما یک روز، روز ارتش، روز سپاه، اما قرآن برای خودش می‌گوید: ماه قرآن. نمی‌گوید: هفته‌ی قرآن یا دهه‌ی قرآن، می‌گوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ» (بقره/185).
5- اهمیت درختکاری و کشاورزی
زمان شاه به دانشکده کشاورزی رفته بودم برای درخت کاری یک حدیث خواندم. حدیث داریم «إنْ قامَتِ السّاعَهُ» اگر قیامت به پا شد، خیلی مهم است چنان کوه‌ها می‌لرزد «اذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» )زلزال/1( زمین چنان تکان می‌خورد که کوه کنده می‌شود و بیرون می‌آید، بعد «الْجِبالُ فَدُ کَّتا دَکَّهً واحِدَه»)حاقّه/14( کوه‌ها چنان قطعه قطعه می‌شود بعد «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا. فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» )واقعه/5و6( کوهها به هم می‌‌خورد تا بالاخره مثل شن می‌شود. چنان زمین تکان می‌خورد که مغز زمین که داغ است می‌خورد بر شکم اقیانوس‌ها و آنها به جوش می‌آید «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» )تکویر/6( چنان صحنه‌ی قیامت خطرناک است که هر کسی هرچه دارد رها می‌کند و فرار می‌کند «وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» )تکویر/4( «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» )تکویر/1( ماه گرفته می‌شود «وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ» )تکویر/2( ستاره‌ها به هم می‌ریزند. اصلاً نظام هستی به هم می‌ریزند. روز قیامت این گونه است.
شاعر می‌گوید:
این زمین در آن زمان پر بلا   ***ناگهان چون «زُلْزِلَت زِلْزالَها»
از درونش «أَخْرَجَتِ أَثْقالَها» *** با تعجب «قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»
مردگان خیزند بر پا «کُلُّهُمْ» *** تا همه مردم «یروا أَعْمالَهُمْ»‌
هر که آرد «ذَرَّهٍ خَیْراً یرَهُ» *** یا که آرد َ «ذَرَّهٍ شَرًّا یرَهُ»
آن زمان خورشید تابان «کُوِّرَتْ» *** کوه‌های سخت و سنگین «سُیِّرَتْ»‌
آب‌ها در کام دریا «سُجِّرَتْ» *** آتش دوزخ به شدت «سُعِّرَتْ»‌
چون در آن هنگام «جَنَّهُ أُزْلِفَتْ» *** خود بداند هر کسی «ما أَحْضَرَتْ»
همان زمان که مرده‌ها می‌خواهند از گور بیرون بپرند و زمین لرزه می‌شود، رَسُولَ اللَّهِ(ص) فرمود: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا» (مستدرک‌الوسائل/ ج13/ص460) اگر یک درخت داری بنشان گیج نشو. یعنی در خطرناک‌ترین ایام دست از کشاورزی برندار. اگر بناست که قیامت به پا شود ولی در دست شما نهال است اگر می‌توانی بنشانی بنشان.
6- قرآن و طبیعت
چه دینی داریم از یک دانه هسته خرما نمی‌گذرد. از یک نصفه لیوان آب نمی‌گذرد. شخصی آب خورد و ته ظرفش را ریخت توی بیابان. حضرت فرمود: چرا چنین کردی؟ گفت: چه کنم زیاد آمد. گفت: خوب بریز توی رودخانه. گفت: توی روخانه این همه آب است. فرمود: این همه آب هست ولی تو هم ته لیوانت را دور نریز. عجب دینی داریم مو را از ماست می‌کشد.
راجع به طبیعت سوره‌های قرآن چه می‌گوید؟ سوره‌ی بقره، سوره‌ی مائده، سوره‌ی انعام، سوره‌ی نور، سوره‌ی نحل، سوره‌ی کهف، سوره‌ی نمل، سوره‌ی فاطر، سوره‌ی دخان، سوره‌ی قمر، سوره‌ی شمس، سوره‌ی حدید، سوره‌ی صف، سوره‌ی انسان، سوره‌ی ناس، سوره‌ی انفطار، سوره‌ی انشقاق، سوره‌ی بروج، سوره‌ی فجر، سوره‌ی لیل، سوره‌ی تین.
خداوندا! چه کردی؟ گاهی به خورشید قسم می‌خوری که از عظمت نمی‌شود نگاهش کرد و گاهی به انجیر قسم می‌خوری که کیلویی 4 تومان است.
اسلام چقدر راجع به طبیعت دقت کرده است درخت، آب، زنبور، مورچه، هدهد، ملخ، طاووس، یک سخنرانی دارد امیرالمومنین راجع به طاووس یک سخنرانی دارد راجع به مورچه همه این‌ها توی نهج البلاغه است. توجه‌ای که اسلام به طبیعت کرده است همراه با این است که می‌گوید «لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (نحل/12) فکر کن تفکر کن. حدود هزار آیه در قرآن راجع به تفکر و تعقل و علم است.
7- قرآن و مسائل خانوادگی
در مسائل مختلف خانوادگی:
یک کسی می‌خواهد داماد شود، بسم الله برویم سراغ قرآن:
انتخاب همسر: اول ببینیم با بی پولی ازدواج بکنیم یا نه؟ یک کسی پیش من آمده بود، گفت: آقای قرائتی! من خودم را یافتم. گفتم: چرا؟ گفت: می‌ترسم. گفتم: از چه چیزی می‌ترسی؟ گفت: از آینده. گفتم: خدا به سوسک‌های سوراخ‌ها روزی می‌دهد، به مورچه‌ها روزی می‌دهد، نترس. از ازدواج نترسید یک کسی که زن می‌گیرد جای عروس عوض می‌شود تا ماه قبل، عروس خانه پدرش بود، حالا از خانه‌ی پدرش به خانه شوهرش می‌آید جای عروس عوض می‌شود، روزی عروس که قطع نمی‌شود. یا می‌گوید خدایا اگر دو نفر باشیم تو زورت می‌رسد اما اگر سه نفر بشویم ما شک داریم «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نور/32)
انتخاب همسر:
حالا چه زنی بگیریم؟ در انتخاب همسر می‌گوید: دختر که می‌خواهی بگیری اول انگیزه و فکرش را حساب کن، طرز تفکراصل است. شکلش هم اصل است ولی فکرش را حساب کن امیرالمومنین فرمود: وقتی می‌خواهید زن بگیرید زنی بگیرید که ترسو نباشد چون زن ترسو بچه‌هایش هم ترسو می‌شوند «وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ» (بقره/221) اصل ایمان است.
نفقه:
خوب حالا عروس انتخاب شد، خرجی زن و بچه چقدر باشد؟ بالاخره ماهی هزار تومان بدهیم؟ ماهی دوهزار تومان بدهیم؟ پول توجیبی به خانم چقدر باید بدهیم؟ لباس و خوراک خانم چگونه باشد؟ قرآن می‌گوید: زندگی هرکس در‌شان خودش باید باشد. اگر کمرنگ است، کمرنگ است. اگر پررنگ است، پررنگ. اسلام هیچ حدی تعیین نکرده است. فقط گفته است که اسراف نباشد اما اگر کمی بیشتر دارد، بیشتر بدهد، ندارد، کمتر بدهد.
برای آمیزش جنسی آیه داریم. برای زایمان آیه داریم. اسم گذاری دستور داریم. بعد چقدر بچه را شیر بدهیم، راجع به تغذیه کودک قرآن می‌گوید: دو سال شیر بدهند. بعد درباره‌ی محبت به بچه دستور داریم. بوسیدن بچه، مقدار محبت، کم گذاشتن محبت، زیاد محبت کردن که لوس بشود. . .
اصلاً قرآن را ما هنوز باز نکرده‌ایم. یک پیرزنی نشسته بود فوتبال می‌دید، می‌گفت: این همه جوان عقب یک توپ می‌دوند. این دولت چند تا توپ بخرد که به هر کدام یکی بدهد. اصلاً حالیش نیست اون فوتبالیست عشق می‌ورزد ولی این پیرزن پای تلویزیون نمی‌داند.
ما نسبت به قرآن(بلا تشبیه)، مثل آن پیرزن نسبت به فوتبال هستیم. خود ماه رمضان را درک نکرده‌ایم. امام سجاد(ع) می‌گفت: به به! بیا که منتظرت هستم. من چند روز است که روزه می‌گیرم که به استقبال تو بروم. آدم‌های با معرفت می‌فهمیدند که چه چیزی هستی و به استقبالت می‌آمدند و آنهایی که حالیشان نیست، بالغ نشده‌اند، می‌گفتند: خوب شد تمام شد.
8- لزوم اهتمام به قرآن و حافظان قرآن
بعضی‌ها هنوز نسبت به بعضی چیزها بالغ نشدند. ما هنوز نسبت به قرآن بالغ نشده‌ایم. اگر بالغ شده بودیم، ساعت مچی‌مان را می‌دادیم و قرآن یاد می‌گرفتیم. کفشمان را می‌دادیم و با دمپایی می‌رفتیم و قرآن یاد می‌گرفتیم. اگر بالغ می‌شدیم هر کس را که حافظ قرآن است، بیش از این تجلیل می‌کردیم. حافظ قرآن که وارد می‌شد، پیشانیش را می‌بوسیدیم.
پیغمبر توی جبهه یک مرتبه پرچم را از یکی گرفت و به کسی دیگر داد، گفتند: یا رسول الله! چه کردید؟ فرمود: این آقا قرآن بیش‌تر حفظ است. به خاطر همین پرچم را به او دادم.
در جنگ احد پیامبر(ص) خواست نماز بخواند، فرمود: شهدای احد کدامشان بیش‌تر قرآن حفظ است؟ فرمود: هر شهیدی که قرآن بیش‌تر حفظ باشد من اول برای او نماز می‌خوانم.
امام باقر(ع) می‌فرماید در قیامت می‌گویند: «اقْرَأْ وَ ارْقَ»(کافی/ ج‌2/ ص‌601) هر چه قرآن بلدی بخوان و درجه بگیر. اما در ایران این طور نیست. حتی در حوزه‌ی علمیه هم این طور نیست. این طور هم نیست که همه‌اش قرآن باشد.
دیدی که قرآن و نهج البلاغه نسبت به قرآن دارد، این است که قرآن، نور است. شفاعت و رحمت است. حبل الله است آن طور که قرآن خودش را معرفی می‌کند و آن طور که امیرالمؤمنین قرآن را معرفی می‌کند که قرآن بطنی دارد و بطنش بطنی دارد و بطنش بطنی دارد. یعنی قرآن 70 درون دارد. یعنی اگر تو قرآن را خواندی و تفسیرش را هم یاد گرفتی تازه این پوست قرآن است. 70 تا مغز درون این مغز است. آن قرآن که خودش خود را معرفی می‌کند و امیرالمؤمنین قرآن را معرفی می‌کند. هنوز عظمتش برای ما جا نیفتاده است.
و لذا کسی را سراغ نداریم که بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم. من یک میلیون می‌دهم برای این که همه‌ی مردم شهر ما قرآن خوان بشوند. من صدهزار تومان می‌دهم برای این که صد نفر قرآن خون بشوند. من اگر یک کسی حافظ قرآن بشود، دامادش می‌کنم. من اگریک دختر تفسیر سوره‌ی نور را بلد باشد، تمام جهیزیه‌اش را می‌دهم. » قرآن هنوز پهلوی ما جا نیفتاده است.
چه مانعی دارد در ماه رمضان برنامه‌ها قرآن باشد. آقای واعظ و طلبه برود قرآن مطالعه کند و تفسیر کند. قرآن را باز کنند، یک آیه بخوانند و تفسیر کنند و بیش از نیم ساعت هم طول نکشد.
زشت است که ما هنوز نمی‌دانیم «اللَّهُ الصَّمَدُ» (اخلاص/2) یعنی چه؟ زشت که هنوز نمی‌دانیم «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» (فاتحه/7) یعنی چه؟ به خیلی از ما بگویید عوض «قُلْ هُوَ اللَّهُ» یک سوره‌ی دیگر بخوان، قاطی پاتی می‌کنیم.
 ما نسبت به قرآن بالغ نشدیم.
خدا به آبروی قرآن و به آبروی اولیائی که در قرآن تعریفشان را کردی، ما را نسبت به قرآن عارف، عاشق قرار بده.
توفیق قرائت، تبلیغ، تلاوت، تدبر، عمل، بانیّت قربه الی الله به ما عنایت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment