فرزند-9

موضوع: فرزند-9  
تاریخ پخش: 73/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» 
1- برکات فراگیری در کودکی
بحث ما درباره فرزند است. آدم از بچگی چیزی را که یاد می‌گیرد در ذهنش می‌ماند. بنابراین پدر و مادر‌ها احساس نکنند که این بچه است و چیزی نمی‌فهمد. وقتی بچه بدنیا می‌آید، می‌گویند: در گوش او اذان بخوانید. آهنگ این اذان در گوش بچه امواجی را ایجاد می‌کند که وقتی این بچه بعداً صدای اذان را شنید می‌گوید: این صدا صدای آشنایی است. مثل جایی که موکت شده است، راحت قالی پهن می‌کنند. ولی جایی که گچ است و سیمان است، سخت است. هرچه می‌خواهیم یاد بدهیم، در کوچکی یاد بدهیم. امام علی(ع) فرمود: «من لم یتعلم فی الصغر لم یتقدم فی الکبر» (غررالحکم،ص43) اگر کسی از بچگی چیزی یاد نگیرد، بزرگ بشود مورد احترام نیست. تا کوچک هستید درس بخوانید. بزرگ که می‌شوید آقا می‌شوید. بازیگوشی باعث می‌شود که وقتی بزرگ شدید ذلیل شوید.
2- سخن معلم (حکایت)
معاویه بخشنامه کرده بود که همه امام جمعه‌ها به علی(ع) ناسزا بگویند. عمر بن عبدالعزیز بچه بود. در کوچه یک حرف زشتی به امیرالمؤمنین زد. معلم‌اش از علاقمندان حضرت علی(ع) بود. تا این بچه ناسزا گفت: استاد عبوس شد. این بچه هم گفت: چرا عبوس کردی؟ گفت: به بهترین فرد روی کره زمین بعد از پیغمبر توهین کردی. بعد یک خرده راجع به علی صحبت کرد. او هم گفت: پس چرا پدرم به او فحش می‌دهد؟ برای چه امام جمعه‌ها فحش می‌دهند؟ بعد بچه گفت: از این به بعد ناسزا نمی‌گویم. بعد گفت: اگر یکوقت دری به تخته خورد و حکومت دست من افتاد، ناسزا تعطیل می‌شود. بعداً که این رییس حکومت اسلامی شد، دستور داد هرکس جسارت کند مجازات می‌شود این اثر معلم در بچه است.
3- ارزش علم (حکایت)
میرزای شیرازی از مراجع تقلید بود در حال احتزار بود. هر چه گفتند: فلان رییس جمهور از فلان کشور کسی را برای عیادت فرستاده است. چشمش را باز نکرد. هرچه گفتند: از طرف شاه ایران کسی برای عیادت آمده است، چشمش را باز نکرد. یک نفر گفت: اگر می‌خواهید بدانید که ایشان چقدر معلم خوبی است یک سوال علمی از او بپرسید. تا سوال کردند چشمایش را باز کرد و در همان حال احتزار جواب داد. در همه شاگردها اثر گذاشت که رییس جمهور و شاه پیش او بزرگ نیستند. اما علم پیش او بزرگ است.
4- قدم اول خداشناسی را یاد بدهید
چه بیاموزیم؟ اسلام راجع به چند چیز سفارش کرده است. عقاید، حدیث داریم بچه را سه سال آزد بگذار. اولین کلمه‌ای را که به او یاد می‌دهی(لا اله الا الله) باشد. معبود من فقط اوست. هفت ماه دیگر او را آزاد بگذارید. دومین کلمه‌ای را که به او یاد می‌دهید(محمد رسول الله) باشد. همینطور که دارد بزرگ می‌شود استدلال ساده و نیمه عمیق و عمیق به او یاد بدهید. امام علی(ع) به بچه‌اش می‌گوید: خدا یکی است. «لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیک‌» (بحارالانوار،ج3،ص234) اگر یک خدای دیگری هم بود او هم باید کارهایی را از خودش نشان می‌داد. اگر خدای دیگری هم بود او هم باید پیغمبران دیگری را بفرستد. هر پیغمبری می‌آید، می‌گوید: من از طرف خدای یگانه هستم.
امام علی(ع) برای بزرگترها دلیل دیگری می‌آورد. می‌گوید: اگر می‌خواهید بدانید که خدا یکی است یا نه؟ دلیل یگانگی او این است که این هستی هماهنگ است. شما اگر به یک نقاش از شهری گفتید: سر خروس را بکش. به دیگری گفتی: شکم خروس را بکش. به دیگری گفتی: پای خروس را بکش. آیا اینها به هم می‌خورند؟ نه به هم نمی‌خورند. اگر دیدیم که سر و پا و شکم خروس یکی است پیداست که نقاش آن هم یکی است. ما می‌بینیم که این هستی سر و شکم و پای آن یکی است. یعنی خورشید آن با ماه و حرکات کرات آن همه با هم هماهنگ است. پیداست خالق همه اینها یکی است. خالق گوش و خالق امواج یکی است. اگر نور یک خالق داشت و چشم من هم یک خالق دیگر داشت پیداست که اینها با هم نمی‌خورد. بنده اکسیژن می‌گیرم کربن می‌دهم. در عوض درختها کربن می‌گیرند و اکسیژن می‌دهند. بنابراین دلیل اینکه خدا یکی است چون آفریده‌ها همه با هم هماهنگ هستند.
5- قدم دوم آداب و ادب یاد بدهید
دومین چیزی که یاد بچه می‌دهیم آداب باشد. هر چیزی که می‌خریم یک دفترچه دارد که سازنده‌اش گفته از این وسیله چطور استفاده کن. هرکس هر چیزی می‌سازد قانون آنرا هم باید بنویسد. ما هم سازنده داریم. ما که از بخاری کمتر نیستیم. دفترچه ما هم قرآن است. همینطور که می‌گوییم: سازنده‌ی تمام محصولات باید دستور را در دفترچه‌اش بنویسد. انسان را هم سازنده‌اش باید دستورش را بنویسد. نبوت یعنی اینکه من را خدا ساخته است و قانون من را هم باید خدا بدهد. شرق و غرب غلط می‌کند که برای ما قانون می‌سازد. اگر قانون شرق و غرب درست بود که این همه تبصره به آن نمی‌زدند. صبح می‌گوید: خیابان یکطرفه باشد. ظهر می‌گوید: دو طرفه باشد. دومین چیزی که یاد بچه می‌دهیم آداب باشد. پیغمبر فرمود: از آداب غذا خوردن این است که هرچه نزدیک خودت است بخور. یعنی از جلوی دست خودت بخور. موقع خوردن بسم الله بگو. با دست راست غذا بخور. همه آداب مستحبی را هم نگویید. روزی یکی دو تا بس است. نگو: آقا بیا بنشین. غذا خوردن چهل تا آداب دارد.
6- قدم سوم خواندن و نوشتن را یاد بدهید
خواندن و نوشتن را یاد بده. البته خواندن و نوشتن را دیگر ایرانی‌ها بلد هستند. تعلیم قرآن خیلی مهم است. حق فرزند به پدر و مادر این است که قرآن یاد او بدهند. آموزش روایات، امام صادق(ع) فرمود: به بچه هایتان حدیث یاد بدهید.
«الْحَسُودُ لَا یَسُودُ» (مستدرک،ج12،ص21) آدم حسود بزرگوار نیست. حدیث‌های کوچک را یاد بدهیم. داریم: حدیث یاد بچه‌ها بدهید که آنها را نربایند. امام علی(ع) فرمود: علم ما را یاد بچه‌ها بدهید تا گروهک‌های منحرف نیایند فکر بچه‌های شما را بدزدند.
مادر موسی وقتی موسی را بدنیا آورد گیج شد که بچه را کجا بگذارد که مامورهای فرعون او را نکشند. قرآن می‌فرماید: «وَأَوْحَیْنَا إِلَى‌ام مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ»(قصص/7) به مادر موسی وحی کردیم که به بچه‌ات شیر بده و آنرا در رودخانه بینداز. وقتی مامورهای فرعون او را از آب گرفتند دایه‌ها آمدند به او شیر بدهند. او شیر هیچ زنی را دهان نگرفت. کسی که شیر مادر خورد دیگر شیر زن غریبه را نمی‌خورد. کسی که مزه اسلام را چشید مکتب‌های دیگر پیش او مزه ندارند. اگر ما از علوم حق سیراب بشویم، دیگر هیچ علومی نزد ما لطف ندارد. کسی که در خانه از پدر و مادرش محبت دید. دیگر در خانه با یک بستنی گول نمی‌خورد. تمام دختر و پسرهایی که گول می‌خورند کسانی هستند که در خانه محبت پدر و مادر را ندیده‌اند. در خانه محبت نمی‌بیند. بیرون با یک بستنی گول می‌خورد.
7- قدم چهارم حلال و حرام یاد بدهید
امام صادق(ع) فرمود: هفت سال با بچه‌تان بازی کنید. بعد از هفت سال حرام و حلال یاد بچه‌تان بدهید و این را هم بدانید که هرچه اسلام حرام کرده است برای بدن ضرر دارد. منتهی گاهی ممکن است ضررش را امروز بفهمیم و ممکن است که در آینده بفهمیم. اسلام گفته بود که بزرگ و کوچک بنشینند و ادرار کنند. نمی‌فهمیدند چرا؟ حالا فهمیده‌اند که انسان وقتی می‌نشیند راه خارج شدن بول باز است. یعنی باز‌تر از وقتی است که انسان سرپا ادرار می‌کند. اسلام می‌گوید: چوب خلال شما از چوب انار نباشد. حالا فهمیده‌اند که گرد چوب انار برای لثه ضرر دارد. حساسیت دارد.
8- در گام بعدی هنر یاد بدهید
به بچه هایتان هنر یاد بدهید. به خصوص دختر! پیغمبر می‌فرماید: به دخترهای در خانه بافندگی یاد بدهید. دختر باید یک هنر دستی داشته باشد. حدیث داریم بهترین درآمدها شغل بازویی است. برخلاف فکر ما که همه مردم دنبال کار اداری می‌گردند. تیراندازی و شنا را حتماً یاد بچه‌ها بدهید. اسلام می‌گوید: «علم اولادکم» و این شامل دختر و پسر می‌شود. بچه‌ها باید مسائل حفاظتی را یاد بگیرند. ممکن است کسی زنگ بزند خانه شما و از بچه شما سوالاتی بپرسد. بچه باید بفهمد.
9- در گام بعدی رازدار بودن را یاد بدهید
مادر موسی به خواهر موسی گفت: عقب این صندوق برو و ببین سرنوشت او چه می‌شود؟ این دختر هم آمد و دید فرعون جعبه را گرفت. دایه‌ها جمع شدند. موسی پستان زن‌ها را در دهان نگرفت. خواهر موسی(ع) نگفت: مادرش چه کسی است؟ چون اگر می‌فهمیدند پسر چه کسی است او را می‌کشتند. دختر کار اطلاعاتی کرد. آمد و گفت: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ»(قصص/12) بروم سراغ اهل بیتی که این پسر را تکفل کنند. نگفت: شما را راهنمایی کنم. چون لو می‌رفت. گفت: بروم سراغ خانواده‌ای که تکفل او را به عهده بگیرند. قرآن می‌گوید: به بچه هایتان کارهای اطلاعاتی یاد بدهید. وقتی یوسف(ع) خواب می‌بیند. پدرش می‌گوید: «قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا»(یوسف/5) خوابت را برای برادرهایت نگو. برایت نقشه می‌کشند. به بچه‌ها یاد بدهید که قفل و بند داشته باشد. زود هرکس هر چیزی را پرسید نگویند. مسلمان باید اطلاعات دیگران را کسب کند. اما خودمان به دیگران اطلاعات ندهیم. دو نفر جاسوس را گرفتند. پیغمبر فرمود: شما چند نفر هستید؟ چیزی نگفتند. بعد از مدتی پرسید: غذای شما چیست؟ گفتند: شتر است. گفت: چند تا شتر می‌کشید؟ گفتند: ده تا! اینرا که گفتند، حضرت فرمود: جمعیت آنها اینقدر است. یعنی اول جواب ندادند اما بعداً از غذای آنها متوجه شد که جمعیت آنها چقدر است.
10- اوقاتشان را تقسیم کنید
بچه‌ها خودشان هم به فکر خودشان باشند. استفاده از فرصت هم این نیست که آدم میخ کوب درس بخواند. تعطیلی، تعطیلی است. امام رضا(ع) فرمود: ساعاتتان را تقسیم کنید. یک ساعتی را برای لذت بگذارید. یک ساعتی را برای تفریح بگذارید. در حوزه هم آنهایی که پشت سر هم درس می‌خوانند، می‌بُرند. خسته می‌شوند. قرآن به کسانی که ایام تعطیل کار می‌کنند، متجاوز می‌گوید. «وَلَقَدْ عَلِمْتُمْ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خَاسِئِینَ»(بقره/65) به یهودی‌ها گفتیم: شنبه را تعطیل کنید. آنها کار کردند. آنها متجاوز هستند. تفریح باید مجموعه‌ای باشد.
چندین هفته است که نماز جمعه نرفته است. این خسارت است. روز جمعه باید آدم به مجموعه‌ای از کارها برسد. نظارت، خانواده، نماز جمعه، و مثل اینها باید در ایام تعطیل باشد. امام رضا(ع) فرمود: وقتتان را چهار قسمت کنید. یک قسمت برای لذت و تفریح باشد. سه قسمت دیگر هم برای کارهای جدی باشد. به همه کارها یک طور برسید. حدیث داریم آدم مؤمن باید درآمدش را هم تقسیم کند. ذره ذره پول جمع کنید. برای حج یک مرتبه که نمی‌شود آدم پول جمع کند. باید ذره ذره باشد. محبت‌ها را هم باید تقسم کرد. یک نفر را یک روز قربانش می‌رویم. یک مرتبه هم چنان قهر می‌کنیم که چهار سال سلامش نمی‌کنیم. شخصی به پیغمبر(ص) رسید و گفت: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته! حضرت فرمود: شورش را در آورده‌ای! ما گاهی وقتها شورش را در می‌آوریم. باید یک طوری باشد که میزان باشد و متاسفانه ما هنوز میزان نیستیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment