فرزند، حقوق کودک

موضوع بحث: فرزند، حقوق کودک
تاریخ پخش: 11/03/68

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

1- اسلام درباره همه مسایل کودکان حرف دارد
در خدمت همکاران عزیز آموزش و پرورشی هستیم. بحثمان هم بحث کودک و حقوق آن است. درباره‌ی کودک خیلی حدیث داریم. شاید صدها تیتر داشته باشیم که در همه‌ی مسائل کودک اسلام حرف دارد. از اول برای کودک، برای بچه، انتخاب همسر از قدم اول و. . . .
بعد از انتخاب همسر مسائل دیگر پیش می‌آید. مسئله‌ی عقد و آمیزش و زایمان و عقیقه و نامگذاری و شیر دادن و محبت به بچه و پرورش بچه و تربیت بچه و کتک بچه و امر و نهی به بچه و عبادت بچه و کتک به بچه بزنند یا نزنند؟ حق دارند یا ندارند؟ بعد می‌رود تا این که بچه اگر گوسفند را کشت، گوسفندی را که بچه کشته به چه صورت است؟ در نماز جماعت اگر بچه‌ها در صف ایستادند، به چه صورت است؟ و اگر بچه وصیت کند، اگر از دنیا رفت گوش به وصیت او بدهند یا نه؟ بچه می‌تواند پیش نماز شود یا نه؟ بچه می‌تواند خرید و فروش کند یا نه؟ دعای بچه، نگاه به بچه، بوسیدن بچه، آن قدر حدیث داریم که من امروز صبح که یادداشت‌ها را که نگاه می‌کردم، دیدم که چند هزار حدیث در روایات هست. صدها عنوان دارد و در یک جلسه نمی‌توانیم در مورد همه مسائل کودک صحبت کنیم. دنیا یک روز را برای کودک اسم گذاری کرده و اسلام هم قبل از آن که دنیا روز کودک بگذارد، به کودک عنایت خاصی دارد. در این زمینه بلکه ان شاءالله 30 مورد حدیث برایتان بگویم که این برای پدرها و مادرها خوب است. برای آموزش و پرورش بالاخره هر کسی سر و کارش با کودک هست یا بوده یا خواهد بود.
2- کودک از نظر قرآن ذخیره آخرت است
قرآن در باره‌ی کودک می‌فرماید: «کودک ذخیره‌ی آخرت است» اصولاً بچه را قرآن و اسلام به عنوان عروسک نگاه نمی‌کند. مثل این که انسان یک گلی را بو می‌کند و یک بچه را بوس می‌کند. بچه عروسک نیست که نفس بکشد. یک موجود ابدی است که سعادت همه در اوست. قرآن می‌فرماید که: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ»(بقره/223) دامن زن، همان جمله که امام خمینی رهبر کبیر انقلاب فرمود: مردان از دامن زن به معراج می‌رود. قرآن همین را می‌گوید. می‌فرماید که: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» شما از مسئله‌ی ازدواج می‌توانید استفاده کنید. بعد می‌گوید: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» یعنی چه؟ یعنی اگر زن و شوهری ازدواج می‌کنند این عروس و داماد هدفشان از ازدواج این نباشد که فقط به مسئله‌ی ازدواج برسند. ازدواج اصل است ولی پشت سر این که می‌گوید ازدواج کنید و بعد مسائل دیگر می‌گوید «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»، یعنی زن بگیرید، شوهر بکنید، یک چیزی برای قیامت درست کنید. این یعنی چه؟ ازدواج کنید، یک چیزی برای قیامت بفرستید. پس پیداست دید اسلام و دید قرآن نسبت به ازدواج این نیست که زن و شوهر، فقط زن و شوهر باشند و بچه هم عروسک نفس کش. زن و شوهر هدفشان از ازدواج عبادت است و بچه هم عروسک نیست «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» یعنی از پیش ذخیره برای قیامت بفرستید. این خیلی دید مهمی است. فرق می‌کند با دیدهایی که می‌گویند انسان، یک حیوان اقتصادی است. انسان اسیر جبر و ماده است. انسان تحت شرایط نظام‌های اقتصادی واجتماعی است. ازدواج برای کام گیری است. ازدواج برای دفع شهوت است. ازدواج در نظر اسلام عبادت است. یک رکعت از نماز کسی که ازدواج می‌کند، مساوی است با 70 رکعت نماز کسی که ازدواج نکند.
ازدواج عبادت است و بچه ذخیره‌ی قیامت. این یک دید بسیار عالی است. یعنی اگر ما یک سمیناری داشته باشیم از همه‌ی دانشمندان کره‌ی زمین از هر کشوری چند تا دانشمند درجه‌ی یک بیایند و در یک سمیناری صد و چند کشور، هر کشوری صد تا دانشمند، ده هزار دانشمند، 20 هزار تا دانشمند جمع شوند و یک جا بگوییم آقا دید شما نسبت به یک بچه چیست؟ آیا بچه این است که بزرگ شود، دستم را بگیرد، کمکم کند؟ بچه این است که قنداق کنم و شیر بدهم؟ می‌گوییم آقا، قرآن ما کتاب آسمانی ما، می‌فرماید: بچه ذخیره‌ی قیامت است. یعنی بچه یک موجود ابدی است و خیرش هم خیر ابدی است.
3- بچه ارث خدا و نشانه سعادت است
این دید قرآن نسبت به بچه است «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» جمله‌ی دیگر در مورد مقام کودک است که امام صادق می‌فرماید: «مِیرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ یَسْتَغْفِرُ لَهُ»(من‌‌ لایحضره ‌‌الفقیه، ج‌‌3، ص‌‌481) ارثی که خدا به انسان مؤمن می‌دهد بچه خوب است. بچه‌ی خوب ارث خداست. همان طور که پدر برای بچه‌اش ارث می‌گذارد و مادر برای دخترش، خدا می‌گوید: من برای شما ارث گذاشته‌ام. ارث خدا اولاد صالح هست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مِنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ»(الجعفریات، ص‌‌194) سعادت است که آدم بچه‌ی نیکو داشته باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیْحَانَهٌ مِنَ اللَّهِ قَسَمَهَا بَیْنَ عِبَادِه»(کافى، ج‌‌6، ص‌‌2) بچه‌ی خوب لطفی است، گلی است که خدا به بنده‌ی خوبش می‌دهد. امام حسن عسگری(ع) می‌خواست برای کسی دعا کند، گفت: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ وَلَداً یَکُونُ لَهُ عَضُداً»(کشف‌‌الغمه، ج‌‌2، ص‌‌503) خدایا به او یک بچه بده که بچه، بازوی زندگیش باشد. پس ببینید بچه سعادت است. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»، «مِنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ»، «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیْحَانَهٌ مِنَ اللَّهِ قَسَمَهَا بَیْنَ عِبَادِه» آیه قرآن است که بچه ذخیره‌ی قیامت است. بچه نشانه‌ی سعادت انسان است. بچه تحفه و هدیه‌ی الهی است، بخصوص اگر بچه کمک کند. و یک حدیث هم داریم که انسانی را که خدا دوستش دارد، یکی از الطاف خدا این است که بچه‌اش شاگردش شود. چون بعضی از بچه‌ها راضی هستند برای غریبه‌ها کار کنند، اما حاضر نیستند کنار دست پدرش به او کمک کند. اصلاً بعضی پدرها به غریبه‌ها پول می‌دهند به بچه‌ی خودش نمی‌دهد. درست است که شما اگر خانه و زندگی هم درست کنی آخر می‌دهی به بچه‌ات، اما بچه فعلاً چیزی از خانه و زندگی نمی‌فهمد. بعضی پدرها هستند حاضرند یک دختر غریبه و یک پسر غریبه بیاورند و هر روز مبلغی به آن‌ها بدهند ولی به بچه‌ی خودش ندهد. می‌گوید: آقا خرجی‌شان را می‌کشم، باشد باز باید به بچه پول داد.
من بچه بودم، حاضر نبودم پهلوی پدرم کار کنم، چون پدرم به من پول نمی‌داد کس دیگر به من پول می‌داد می‌گفتم می‌روم آن جا کار کنم. حالا استدلال پدرم این بود که می‌گفت: آقا چه فرقی می‌کند؟ من هر چی در بیاورم مال تو است! درست است ولی با بچه باید با همان فکر بچگیش با او رفتار کرد.
گاهی وقت‌ها یک مشت تخم کدو برای بچه‌ها از این که شما پشت بام را کاهگل کردی ارزشش بیش تراست. می‌گوید: آقا من پشت بام را کاهگل کردم. آن بچه فرهنگ کاهگل کردن پشت بام را نمی‌داند، فعلاً بچه است. به هر حال از سعادت انسان این است که بچه‌اش همکارش شود. پس بچه ریحانه و سعادت است. روایتش در وسائل است.
خیر رسانی؛ حضرت عیسی(ع) از قبری گذشت، صاحب قبر عذاب می‌شد. پیام آمد ما عذاب را برداشتیم. پرسید: چرا عذاب را برداشتید؟ فرمود: این آقا که در قبر است به خاطر عمل زشتش در عالم برزخ عذاب می‌شد. ولی او آقا زاده‌ای داشت که آقا زاده‌اش محبتی به یتیمی کمک کرد و جاده‌ای را صاف کرد. جایی را روشن کرد و محلی را تمیز کرد. صدقات و کارهای خیری که دختر خانم و آقازاده می‌کند، باعث می‌شود که عذاب از پدر برداشته شود.
4- سفارش اسلام و آموزش و تعلیم اولاد
درباره‌ی تعلیمات بچه؛ تعلیم سرود، تعلیم حدیث، تعلیم قرآن، تعلیم شنا و تعلیم تیراندازی هم داریم. این‌ها روایات دارد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ»(کافى، ج‌‌6، ص‌‌47) یاد بچه هایتان بدهید. چه پسر، چه دختر «السِّبَاحَهَ» شنا کردن را «وَ الرِّمَایَهَ» و تیراندازی را یادشان بدهید. یکی از کارهای بسیار خوب تابستان همین است که بچه‌ها زیر نظر پدرهایشان شنا یاد بگیرند. امیرالمؤمنین سفارش کرده است که این کار را بکنید.
قمار حرام است. برد و باخت حرام است. اما برد و باخت در تیراندازی حرام نیست. اسلام می‌خواهد همه‌ی زن‌ها و مردها تیراندازی را یاد بگیرند. ما چه وقت می‌توانیم ارتش میلیونی داشته باشیم؟ وقتی که زن و مرد ما بتوانند از خودشان دفاع کنند. امیرالمؤمنین فرمود: اشعار ابوطالب را یادشان بدهید. البته در آن زمان ابوطالب پدر علی بن ابیطالب، موحد درجه‌ی یک، مرد مخلص و حامی پیامبر اسلام و در عین حال شاعر بود، ادیب بود، شعرهای عالی داشت. حضرت علی فرمود: «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ» این شعرها را یاد بچه هایتان بدهید. یعنی سرود یاد دادن، شعر یاد دادن این هم یک ارزش است.
«بَادِرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ»(کافى، ج‌‌6، ص‌‌47) زود به بچه هایتان چیز یاد دهید، قبل از آن که منحرفین بیایند و بچه هایتان را گمراه کنند. بخشی از موفقیت‌های منافقین در این است که دختر و پسر ما گول بخورند، چون دختر و پسر ما از اسلام پر نشده بودند. چون بال پرواز نداشتند، شکار پرنده بی بال کار مهمی نیست. پرنده‌ای که بال ندارد با یک سخنرانی می‌شود جذبش کرد. بچه‌های ما اطلاعات مذهبی کم داشتند و زود شکار می‌شدند.
من یک خاطره‌ای دارم؛ زمان طاغوت در یکی از دانشگاه‌ها در یکی از استان‌ها استاد دانشگاه که چپی بود، سر کلاس گفت: اسلام گفته هر کسی دزدی کرد باید چهار تا از انگشت هایش را قطع کرد. پس ما در حکومت اسلامی بیش از هر چیز به خانه نیاز داریم. که با قطار مردم را ببریم هی دست قطع کنیم. ولی این تفکرات درست نیست. مارکسیسم می‌گوید: هرکسی اخلاقش فاسد است، دزدی می‌کند شاید گرسنه‌اش است که دست به دزدی زده است. سیستم اقتصادی غلط است. شکم دزد را سیر کنید تا دزدی نکند. شکم سیر کردن هنر است، قطع کردن دست هنر نیست.
این استاد دانشگاه این حرف را در دانشگاه زده بود و دانشجوها گوش دادند و از دانشگاه بیرون آمدند. تصادفاً با من برخورد کردند و سؤال کردند گفتم: چه کسی گفت؟ گفتند: استاد ما. گفتم: چند دانشجو بودید؟ گفتند: فلان مقدار. پرسیدم: چیزی نگفتید؟ گفتند: نه! گفتم: چرا؟ گفتند: چون حرفهایش درست بود. دیدم این بچه مسلمان‌ها بی خود نیست که گروهکی می‌شوند. نمی‌دانند اسلام چیست. یک چیزی شنیده که اسلام دست دزد را قطع می‌کند ولی چه دزدی؟ بیش از 20 شرط دارد. اگر بنا باشد هر کسی دزدی کرد دستش را قطع کنیم، باید نصف مردم بی دست شوند. فقط دزدهای استثنایی دستشان قطع می‌شود. نه هر که یک پرتقال برداشت. . . گناه کرد، کتکش می‌زنند، زندانیش می‌کنند. مال را هم از او پس می‌گیرند، گناه هم کرده، جهنم هم می‌رود، اما دست قطع کردن برای هر جا نیست. در هزار تا دزد یک دزد که این شروط را دارد دستش را می‌توان قطع کرد. گفتم یکی از شما بلند می‌شد می‌گفت: استاد، اجازه، اسلامی که گفته دست دزد را قطع کن چند شرط هم گذاشته و 5، 6 موردش را می‌گفت. استاد دانشگاه خاطرش جمع است که بچه مسلمان‌ها خبر از 20 شرط ندارند. می‌گوید: این‌ها که خبر ندارند، پرنده‌ی بی بال را می‌توان زود شکار کرد. من نیش می‌زنم به اسلام، عقیده‌ی این‌ها را از اسلام می‌کنم. این‌ها را به اسلام بدبین می‌کنم. دعوت به مکتب مارکس می‌کنم. بعد حالا یکی یکی برود تحقیق کند. به همین خاطر سفارش شده که «قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ» قبل از آن که «مرجئه» دست به کار شود شما دست به کار شوید.
5- چگونگی نفوذ بهائیان در دربار شاه
شاه ملعون بچه دار شد. بهایی‌ها در انجمن‌شان گفتند: شاه بچه دار شده است، ما می‌خواهیم یک هدیه به او بدهیم. نشستند بعد از مشورت‌ها گفتند: که یک پزشک غذاشناس که روان شناسی کودک هم بلد است و متخصص هم باشد، ما این پزشک را هدیه می‌کنیم به دربار که مربی بچه‌ی شاه باشد. اعلام کردند به دربار که انجمن بهایی‌های ایران می‌خواهد برای تولد ولیعهد، هدیه بدهد. یک پزشک متخصصی که هم در تغذیه تخصص دارد، هم در روان شناسی کودک و. . . شاه هم پذیرفت و بعد در جلسه خود پذیرفته بودند این یک موفقیتی بود برای این که 20سال دیگر ولیعهد 20 سالش می‌شود. وقتی ولیعهد 20 ساله شد، طبق قانون اساسی آن زمان ولیعهد 20 ساله می‌تواند شاه شود. کم کم ولیعهد شاه می‌شود. گرگ زاده عاقبت گرگ می‌شود. وقتی شاه شد، مقام بهائیت را به عنوان یکی از مذهبی‌های رسمی در می‌آورد. پس ببینید چه طور کنار بعضی‌ها از ما زرنگ ترند. برای 20 سال دیگر این‌ها یک حساب‌هایی است.
باز در زمان طاغوت یک یهودی پولی فرستاد برای یک مدرسه‌ی اسلامی، این را مدیر مدرسه به من می‌گفت. می‌گفت: فرستادیم دنبال این آقای یهودی آمد گفتیم: آقا این مدرسه مال جامعه‌ی تعلیمات اسلامی است و شما بچه‌ات یهودی است و ما این جا غیر از برنامه‌های عادی، یک برنامه‌ی مذهبی هم داریم. این قصه مال زمان طاغوت است ولیکن مدیر مدرسه به من می‌گفت. شما یهودی چرا پول دادی به یک مدرسه‌ی اسلامی؟ گفت: واقعیت را می‌خواهی. گفت: منزل ما با مدرسه‌ی این بچه‌ها همسایه هست. این بچه‌ها به قدری خوب تربیت شده‌اند که به خاطر ادب این بچه‌ها، بچه‌های من هم خوب ادب شدند. اگر بچه‌های مدرسه‌ی شما هرزه بودند، بچه‌های من هم فاسد می‌شدند. من این پول را می‌دهم نه به خاطر اسلام بلکه چون بچه‌ها با ادب هستند یک همچین فکرهایی هم گاهی پیدا می‌شود. و آن بهایی‌ها برای 20 سال دیگر فکر می‌کنند و این یهودی به خاطر این که بچه همسایه‌اش با ادب است پول خرج می‌کند.
ما یک مقداری باید به بچه‌ها بیش‌تر بها بدهیم. یادتان هست حدیث سه هفته پیش را که وقتی بچه‌ها بازی می‌کردند، پیامبر کوزه آب را می‌آورد کنار خانه می‌گذاشت و در خانه را باز می‌کرد. بچه‌ها بازی می‌کردند و تشنه می‌شدند و می‌رفتند از آن کوزه آب می‌خوردند و وقتی آب کوزه تمام می‌شد، پیامبر دوباره از خانه آب برای بچه‌ها می‌آورد. اما اگر آقایانی که استخردارند و باغ دارند به آموزش و پرورش تلفن کنند، بگویند: آقا ما یک سیم می‌کشیم، یک دیوار می‌زنیم، یک چادر می‌کشیم و این امکانات ما برای تابستان، شما بچه هایتان را بیاورید این جا برای اردو و تفریح. اگر یک برنامه ریزی باشد، افرادی هستند باغ چند هزار متری دارند و خودش و خانمش ماهی یک بار هم نمی‌روند، بعد در کنار آن هزار تا بچه‌ی کوچولو نمی‌تواند نفس بکشد. در این هوای داغ می‌شود ما هم یک خورده بیش‌تر از این که هستیم فکر کنیم و به بچه‌ها احترام بگذاریم.
6- ثواب تعلیم بسیار زیاد است
برای تعلیم قرآن سفارش شده، سفارشی که اگر پدر و مادر بچه‌شان را بفرستند برای تعلیم قرآن، چه ارزشی دارد و تابستان وقت خوبی است و کسی اگر بخواهد کار خیری کند بهترین کار همین است که یک معلم قرآن را دعوت کند، یک مبلغی را بگذارد در پاکت به او بدهد حالا یا آموزش و پرورش، یا امور تربیتی، یا طلبه یا بازاری. حالا هر جا. . . یک کارگر، یک معلم، هر کس بگوید: آقا شما بلدی قرآن درس بدهی؟ بیا بچه‌های محل ما را 20 دقیقه یا نیم ساعت در روز درس بده و ما آخر تابستان 40 تومان یا 50 تومان به شما می‌دهیم. من بانی می‌شوم با 30 یا 40 تومان بچه‌های محل قرآن خوان شوند و این بهترین عبادت است. این از هر لوستری برای مسجد بهتر است.
اگر به من بگویند: 100 هزارتومان پول داری، با این صد هزار تومان در یک روستا یا یک شهر 5 معلم بگیرم و از کوچه‌ها بچه‌ها را جمع کنیم با یک شربت و شیرینی جلسه هم30 دقیقه یا 40 دقیقه بیش‌تر طول نکشد، بچه‌ها را قرآن خوان کنیم. قطعاً فکر مردم روشن شود بهتر از آن چراغانی هاست. نمی‌خواهم بگویم چراغانی نشود. می‌گویم این ثوابش کمتر است.
7- نماز خواندن ما کودکانه است
بعد از تعلیم می‌آییم سراغ تسهیلات، در مورد تسهیلات هم دو سه مورد خاطره بگوییم.
شما می‌دانید نماز خواندن سنی‌ها از ما بهتر است، چون سنی‌ها 5 وقت نماز می‌خوانند اصل نماز در این است که آدم به 5 وقت نماز بخواند. صبح 2 رکعت بخواند، ظهر 4 رکعت بخواند، عصر 4 رکعت، مغرب سه رکعت و عشا 4 رکعت بخواند. سنی‌ها که به وقت نماز می‌خوانند از ما شیعه‌ها بهترند و لذا نماز از هم جدا باشد بهتر است. این اصل در رساله هم هست ولیکن افرادی برای این که بخواهند کلک را بکنند ظهر و عصر را با هم می‌خوانند و مغرب و عشا را با هم می‌خوانند. این کلک کندن برای بچه‌ها خوب است. حدیث داریم که امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّا نَأْمُرُ الصِّبْیَانَ أَنْ یَجْمَعُوا بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ الْأُولَى وَ الْعَصْرِ وَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَهِ مَا دَامُوا عَلَى وُضُوءٍ قَبْلَ أَنْ یَشْتَغِلُوا»(کافى، ج‌‌6، ص‌‌47) ما به بچه هایمان دستور می‌دهیم «أَنْ یَجْمَعُوا بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ الْأُولَى وَ الْعَصْرِ وَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَهِ» ما به بچه کوچک‌ها می‌گوییم مغرب و عشا را با هم بخوانند، چون بچه کشش ندارد. مثل این که امام صادق(ع) نمی‌دانست کل ما ایرانی‌ها کشش نداریم. ما می‌خواهیم زود تمام کنیم، می‌گوییم آقا خواندی؟ ‌ای کاش همه را با هم می‌خواندیم تا 24 ساعت راحت می‌شدیم. ولی این نمازی که ما می‌خوانیم نماز بچه گانه است. امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّا نَأْمُرُ الصِّبْیَانَ» ما دستور می‌دهیم به کوچک ترهایمان «أَنْ یَجْمَعُوا بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ الْأُولَى وَ الْعَصْرِ وَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَهِ» یعنی ما به خاطر این که برای بچه هایمان سخت نباشد، این کار را می‌کنیم.
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ کَانَ یَأْمُرُ مَنْ عِنْدَهُ مِنَ الصِّبْیَانِ بِأَنْ یُصَلُّوا الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ هُوَ أَخَفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَجْدَرُ أَنْ یُسَارِعُوا إِلَیْهَا وَ لَا یُضَیِّعُوهَا وَ لَا یَنَامُوا عَنْهَا وَ لَا یَشْتَغِلُوا وَ کَانَ لَا یَأْخُذُهُمْ بِغَیْرِ الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ وَ یَقُولُ إِذَا أَطَاقُوا الصَّلَاهَ فَلَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الْمَکْتُوبَهِ »(بحارالأنوار، ج‌‌85، ص‌‌133) چون با هم یک نماز را در یک جا و با یک وضو بخوانند، سبک‌تر است و تندتر می‌خوانند، خوابشان نبرد. چون ممکن است نماز مغرب را بخوانند تا 2 ساعت دیگر خوابشان ببرد. آخر بین نماز مغرب و عشا 5/1 ساعت باید فاصله باشد آن وقت ممکن است خوابشان ببرد. و یک خورده یادش می‌رود. ببینید تمام پیش بینی‌ها را اسلام کرده است. برای بچه یک جوری به بچه بگویید نماز بخوان که «یُسَارِعُوا» بخواند «لَا یُضَیِّعُوهَا» خراب نکنند «لَا یَنَامُوا عَنْهَا» خوابش نبرد. این «لَا یَنَامُوا عَنْهَا» حرف است.
8- باید برنامه‌ها و سخنرانی‌ها با نشاط و کوتاه باشد
یعنی آقایون برنامه‌های سخنرانی و کلاس‌ها را یک وقتی بگذارید که «لَا یَنَامُوا عَنْهَا» گاهی وقت‌ها جلسات تصمیم گیری را ساعت 2 بعد از ظهر می‌گذارند. افراد جلسه ناهار خورده، و از صبح کار کرده و دیگر مغزشان کار نمی‌کند. جالب این که بعضی وقت‌ها جلسات مهم برنامه ریزی که برای کل مملکت می‌خواهند فکر کنند، 9 شب شروع می‌شود. کسانی که ازساعت 8 صبح تا 9 شب مرتب کار مغزی کردند. حالا می‌خواهند دو مرتبه فکر کنند. فکری نمی‌ماند. برنامه باید اول وقت باشد، برنامه‌ای نشاط دار باشد، هیچ دلیلی ندارد که ما چند تا واعظ دعوت کنیم، جلسه چند دقیقه بیش‌تر نباشد. خطبه‌های نماز جمعه هر چه کوتاه‌تر باشد بهتر است. خطبه‌ی نماز جمعه کوتاه باشد و جلسات مذهبی بیش‌تر از 40 دقیقه نباشد.
خدا سلامت بدهد آقای فلسفی را! سفارش می‌کرد و به واعظ می‌گفت: سخنرانی چند دقیقه، اگر قدرت داری بخندانی، چند دقیقه‌ی دیگر صحبت کن. اگر نمی‌توانی بخندانی، عرضه نداری بخندانی، بیش از 30 – 35 دقیقه نشود. آخر وقتی می‌بینی آدم عکس محبوب ترین محبوب‌ها را بیش‌تر از 30 دقیقه ببیند خسته می‌شود. گاهی جلسات هست از 11 صبح تا 4 بعد از ظهر.
شخصی بین نماز به جای سوره‌ی توحید، سوره‌ی بقره خواند، کارگر آمد اقتدا کند دید آقا خیلی طولش می‌دهد ول کرد و رفت. بعد بین پیش نماز و پس نماز دعوا شد. پیش نماز به پس نماز گفت: تو منافقی، ظاهری آمدی «الله اکبر» گفتی یعنی من جماعت می‌خوانم. آن وقت وسط نماز در رفتی، پس تو منافقی. قصه را کشیدند خدمت حضرت، حضرت با پیش نماز دعوا کرد که تو می‌دانی که او کارگر است چرا طولش دادی؟
9- برای بچه‌ها مراعات تسهیلات شود
مراعات تسهیلات را بکنید. برای بچه‌ها خوب برنامه ریزی کنید. این برای امور تربیتی ما خیلی مهم است. گاهی پدرها می‌خواهند بروند دعای کمیل بچه هایشان را هم می‌برند. بچه که نمی‌کشد دعای کمیل بخواند. می‌رود حرم امام رضا(ع) زیارت نامه می‌خواند و بچه دارد جان می‌کند و می‌گوید: پدر کی می‌رویم بیرون؟ خوب او سرسره را بیش‌تر دوست دارد و گناهی هم ندارد. اگر تشکیلات آستان قدس یک سالن درست می‌کرد مال بچه‌ها، بچه‌ها می‌رفتند درباره‌ی امام رضا یک تاریخ‌هایی، اخلاقیاتی، سرودهایی، یک زیارت نامه بچه گونه‌ای که به بچه بگوییم بچه جان این آقایی که این جاست ولی خداست. یک طور بچه گونه امام رضا را به بچه‌ها بگوییم. بعد هم بگوییم سلام کن! السلام علیک یا امام رضا(ع) یک طوری امام رضا را به بچه‌ها بشناسانیم. پدر و مادر می‌رود، اشک می‌ریزد. بچه هم هی چادر را می‌گیرد بیا بریم بیرون. این بچه جان می‌کند و مادر هم گریه می‌کند.
آستان قدس باید برای بچه‌ها فکری کند. باید برای زن‌هایی که می‌خواهند بروند حرم امام رضا و مانع دارند و نمی‌توانند بروند یک سالنی درست کنند که این‌ها زیر برف و یخ یا زیر آفتاب نسوزند که خانم‌ها در آن سالن بتوانند حرفشان را به امام رضا بزنند و یک کسی برای این‌ها صحبت کند.
یک آدم‌هایی هستند اصلاً آب بندی نشدند، می‌آید در حرم و هی نگاه می‌کند گیج است. برای آدم‌های گیج باید یک برنامه باشد، برای کودکان باید یک برنامه باشد. شما یک مجموعه‌ی ورزشی را می‌بینید، استخر برای بچه‌ها ساختند کم عمق و برای بزرگ‌ترها عمیق. همین طور که مجموعه‌ی ورزشی فوتبال دارد، والیبال دارد، استخر کم عمق، عمیق دارد، پینگ پنگ دارد. همین طور که مجموعه‌ی ورزشی همه رقمش هست در یک مجموعه‌ی مذهبی هم باید همه‌ی وسایل باشد و خوشا به حال آن مسجدی که درکنارش مهد کودک هم باشد. برسیم به جایی که به بچه‌ها برسیم. تمام پول‌ها خرج بزرگ ترها می‌شود. تمام اسکناس‌ها خرج بزرگ ترها می‌شود. کسی به فکر بچه‌ها نیست. آسان بگیرید به بچه‌ها مشکل نگیرید. سخت نگیرید.
یک کسی بچه‌اش را آورده بود مکه طواف می‌کرد. هوا داغ، محل طواف هم از کعبه تا 12 متر بیش‌تر نیست. امام فرمود: این بچه را این قدر اذیت نکن! گفت: آقا طواف می‌کند، گفت: آقا نمی‌کشد. به هرحال تسهیلات هم یک اصل است.
10- تربیت کردن کودک مسأله مهمی است
مسئله‌ی ادب؛ مسئله‌ی ادب باز یک مسئله‌ای است «لَأَنْ یُؤَدِّبَ أَحَدُکُمْ وُلْدَهُ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ کُلَّ یَوْمٍ»(مکارم‌‌الأخلاق، ص‌‌222) آدم بچه‌اش را بنشیند ادب کند، از این که پول در راه خدا خرج کند، بهتر است. ادب کردن بچه از پول خرج کردن اهمیتش بیش‌تر است. امام صادق فرمود: «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ»(مکارم‌‌الأخلاق، ص‌‌222) هر که گناهی دارد و می‌خواهد خدا او را ببخشد، یکی از وسیله‌هایی که خدا انسان را می‌بخشد این است که بچه‌اش را تربیت کند. البته تربیت معنایش این نیست دو زانو بنشین، نخند، چهار زانو بنشین. این‌ها ادب نیست. آخر امر و نهی ادب نیست. بچه باید به طور طبیعی باشد. اگر بچه خنده‌اش گرفته، بگویی نخند، منفجر می‌شود. چرا آهک را رویش آب می‌ریزند متلاشی می‌شود؟ بخاطر اینکه این آهک را در کوره ریختند به آن حرارت دادند چون بسیار به آن حرارت وارد شده خشک شده و لذا تا روی آن آب می‌ریزند متلاشی می‌شود. بچه‌ها که محبت نمی‌بینند تا یکی یک بستنی به او می‌دهند، گول می‌خورند. اگر می‌خواهید بچه‌ی شما با بستنی گول نخورد، این قدر بچه‌ات را در اخلاق تند، مثل آهک نپز. کسانی که بچه هایشان را در بد اخلاقی می‌پزند، یک خوش اخلاق با یک بستنی بچه را می‌دزدد. کسانی که آهک را که بسیار حرارت داشت گرفتند، این آهک به یک لیوان آب برسد متلاشی می‌شود.
قَالَ الصَّادِقُ(ع): «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ»(من‌‌لایحضره‌‌الفقیه، ج‌‌3، ص‌‌492) بچه را 7 سال آزادش بگذارید تا بازی کند. از 7 سالگی تا 14 سالگی وقت تربیت است.
11- دوست داشتن کودکان و احترام به آنان
حضرت موسی فرمود: خدایا بهترین کارها چیست؟ قَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ(ع): «یَا رَبِّ‌ای الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَکَ فَقَالَ حُبُّ الْأَطْفَالِ فَإِنَّ فِطْرَتَهُمْ عَلَى تَوْحِیدِی فَإِنْ أُمِتْهُمْ أُدْخِلْهُمْ بِرَحْمَتِی جَنَّتِی»(المحاسن، ج‌‌1، ص‌‌293) چه کاری را خیلی دوست داری؟ فرمود: «حُبُّ الْأَطْفَالِ» اگر تو بچه‌ها را دوست داشته باشی، بهترین کار این است که بچه‌ها را دوست داشته باشی، بهترین عبادت است. پیامبر گاهی که در کوچه راه می‌رفت بچه‌ها یکی یکی می‌آمدند و می‌گفتند: آقا می‌شود یکی یکی ما را بغل کنی؟ پیامبر هم بچه‌ها را بغل می‌کرد. گاهی بچه‌ها را روی دوش می‌گرفت. بچه‌ها که بزرگ می‌شوند افتخار می‌کردند و می‌گفتند: رسول خدا ما را دوش گرفته ولی ما حاضر نیستیم پیش بچه‌ها حتی عکس برداریم.
اگر چند تا آدم شانه درشت نزد آدم بخواهند عکس بگیرند اگر یک بچه بیاید می‌گوییم بچه برو کنار. «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ لَمْ یُوَقِّرْ کَبِیرَنَا»(أمالی مفید، ص‌‌18) پیامبر فرمود: کسی که احترام بچه را نگیرد و به او محبت نکند، مسلمان نیست. حدیث خیلی داغ است «لَیْسَ مِنَّا» مسلمان واقعی نیست «مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا» کسی که به بچه‌ی کوچک ترحم نکند.
امام صادق باغی داشت. وقتی میوه هایش می‌رسید، دیوار باغ را سوراخ می‌کرد وسط باغ را به نام تخت گاه صاف می‌کرد و راه باغ را به کوچه باز می‌کرد و می‌گفت: بگذار مردم بیایند بخورند. آن‌هایی که باغ بزرگ دارند، بگذارید مردم بیایند بخورند. مگر چقدر خواهند خورد؟ بگو آقا می‌دزدند.
می دانی چرا می‌دزدند؟ چون از بس در قفل شده حالا که باز است می‌دزدند. یک مرتبه آدمی که چیزی را ندیده به چیزی رسیده، آدمی که آب ندیده تا استخر را می‌بیند، سریع می‌رود شیرجه می‌زند، یک دفعه که شیرجه زد می‌آید کنار استخر می‌نشیند. تمام هیجان‌ها مال اولین برخورد با استخر است. انسانی که چیزی را ندیده هیجانی است بعد تمام می‌شود.
پیامبر فرمود: کسی که بچه‌ها را محبت نکند «لَیْسَ مِنَّا» من این حدیث را تا امروز بلد نبودم، امروز دیدم. شنیده بودم که نگاه به پدر و مادر عبادت است، اما این حدیث را امروز دیده‌ام که نگاه به بچه هم عبادت است. یعنی کسی اگر به بچه‌اش نگاه کند ثواب دارد. خیلی اسلام به بچه ارزش داده، کسی اگر نگاه به بچه کند خدا برایش ثواب می‌نویسد. نگاه به بچه عبادت است.
شکل بچه؛ حدیث داریم یکی از شانس‌های پدر و مادر این است که بچه شکل پدر و مادر باشد. اگر بچه شکل پدر یا مادر باشد این یک ارزش است. اما اگر یکی بچه دار شد، نه شبیه مادر شد نه شبیه پدر، کسی حق ندارد بگوید این بچه مال من نیست. این به هیچ فامیل ما نمی‌خورد. حدیث داریم کسی حق ندارد. چون یک کسی بچه زاییده بود سیاه، مثل آفریقایی‌ها، پدر و مادر سفید بودند، بچه سیاه بود. گفتند: این مال ما نیست. قصه را کشاندند پهلوی حضرت، حضرت فرمود: شما وقتی قرار بوده بچه درست شود عکس سیاه پوستی، جلوی چشم تو بوده؟ گفتند: بله. فرمود: همان عکس اثر گذاشته. عکس توی اتاق اثر می‌گذارد. اگر یک وقت بچه شکل پدر و مادر نیست، یک وقت پدر و مادر خدای نکرده جمله‌ای نگویند، اما اگر بچه شکل پدر و مادر باشد یک ارزش است. بچه‌ی یتیم را همان طور تربیت کن که بچه‌ی خودت را تربیت می‌کنی. این حدیث را هم من تا امروز بلد نبودم. این حدیث را هم امروز بلد شدم.
12- حقوقی که فرزند به گردن والدین دارد
حدیث داریم حقی که پسر به پدرش دارد، یکی از حقوقی که بچه به گردن پدرش دارد این است که پدر به مادر بچه فحش ندهد. احترام به مادر از حقوقی است که بچه دارد. خیلی مهم است. از حقوق بچه بر پدر این است که پدر به مادر فحش ندهد و از حقوق بچه به مادر این است که مادر به پدر بچه جسارت نکند. یعنی جسارت پدر و مادر به همدیگر ضایع کردن حق بچه است. چون بچه می‌بیند که پدر به مادر فحش داد یا مادر به پدر فحش داد. فحشی که پدر و مادر به هم می‌دهند این باعث می‌شود حقوق بچه از بین برود. من این را شنیده بودم حرام است و شلاق دارد، شنیده بودم تعزیر دارد. ولی نمی‌دانستم که از حقوق بچه است.
حق بچه نسبت به پدر و مادر این است که به هم احترام بگذارند. دخترها را گفتند: بالای خانه جا ندهید. حالا زندگی تهران و بعضی از شهرها که مثل تهران آپارتمانی هست و اضطراری است. خوب این اضطراری است مثل خیلی از کارهای دیگر، اما در زمانی که دو تا خانه هست و انسان می‌خواهد خانه بخرد و دختر دارد، حدیث داریم طبقات بالا برای آدم‌های دختر دار خوب نیست. یاد دادن سوره‌ی یوسف خوب نیست. بر عکس یاد دادن سوره‌ی نور ارزش دارد و از حقوق این است که زود خانه‌ی شوهر بفرستد. زود شوهر دادن دختر یک ارزش است. اشتباه می‌کنند پدر و مادری که می‌گویند حالا بچه است. دخترها حالا خودشان می‌دانند که بچه هستند یا نیستند. پس اگر حالا بچه است چرا دختری که عروس می‌شود نمی‌گذارند دبیرستان برود؟ هر دختری عروس شود می‌گویند: از نظر تربیتی درست نیست دبیرستان برود. چرا صلاح نیست؟ می‌گویند: حرف‌هایی را به بقیه دخترها می‌گوید. خوب، اگر به بقیه‌ی دخترها می‌گوید، پس معلوم است بقیه‌ی دخترها بچه نیستند دیگر. خوب اگر بچه باشند، به بچه حرف زدن اثری که ندارد. آن پدر و مادری که ازدواج بچه‌شان را به تأخیر می‌اندازند، آن‌ها بچه گانه فکر می‌کنند.
گفت: عالم کوچک نیست، کسی که عالم را کوچک بداند کوچک است. کوچک این است که عالم را کوچک بداند. احترام نام خیلی مهم است. بوسیدن بچه خیلی مهم است. حدیث داریم هر کسی بچه‌اش را ببوسد ثواب دارد، ولیکن دختر را از 6 سال به بالا نباید بوسید. دختر را زیر 6 سال ببوسید. دختر را از 6 سال به بالا نبوسید، محبت کنید اما نبوسید.
یک کسی پیش پیغمبر گفت: من که تا به حال هیچ کدام از بچه هایم را نبوسیدم، همین که رد شد پیغمبر فرمود: عجب آدمی! او به کسی که افتخار می‌کرد بچه‌ام را نبوسیدم، فرمود: جهنمی است.
به بچه قول دادید عمل کنید. کسی مرد، وصیت کرد که مال من پیش شما باشد، بدهید به بچه هایم و لیکن بچه هایم کوچولو هستند. من می‌میرم، اموال من پیش شما باشد بچه هایم که بزرگ شدند به آن‌ها بدهید. مال را هم آقا گرفت و از دنیا رفت و بعد بچه‌های یتیم بزرگ شدند. این بچه‌ی بزرگ آمد نزد آقای ولی گفت: آقا پدر مرحوم ما که از دنیا رفت مالمان را گذاشته پیش شما و گفته: وقتی بزرگ شدند به آن‌ها بدهید. حالا ما بزرگ شدیم. آمدیم مالمان را بگیریم. ایشان هم نداد. گفت: می‌خواهی چه کنی؟ گفت: می‌خواهم بروم ازدواج کنم. نداد و این پسر دچار زنا شد. امام صادق فرمود: دو سوم گناه زنا مال این آقا است که مال او را نداده است.
در جامعه اگر ما افرادی را داریم که می‌توانند جوانان عذب را داماد کنند، اگر درجامعه ما آدم‌هایی را داریم که می‌توانند دخترهای بی جهاز را جهاز بدهند، اگر در جامعه افرادی در زمانی هستند که می‌توانند جلوی فساد را بگیرند و نگیرند، این‌ها بی مسئولیت نیستند. هر کس باغ دارد مسئول است. هر کس استخر دارد مسئول است. هرکس ماشین دارد مسئول است. یاد بگیریم از پیامبر که کوزه را آب می‌کرد تا بچه‌ها که بازی می‌کردند، از آن آب بخورند. امام صادق(ع) باغ را سوراخ می‌کرد که مردم بیایند میوه بخورند. وقتی تابستان هست به بچه‌ها محبت کنید. بچه‌ها هم ببینند به آن‌ها محبت می‌شود، لوس نمی‌شوند. اگر شما انار را تعارف کنید به او، او چنگ نمی‌زند. تمام این چنگ زدن‌ها به خاطر این است که وقتی پس می‌گیری. وقتی بشقاب باقلوا را پس می‌گیری او دست درازمی کند و وقتی می‌گویی بخور، خودش تا بر می‌دارد نمی‌خورد. کودک خیلی مسئله دارد. من امروز نرسیدم بگویم. حالا این چند حدیث یادگاری باشد.
خدایا! به ما توفیق بده نسبت به نسل نو خیانت نکنیم. به پدر و مادرها، آموزش و پرورشی‌ها، مربیان و به همه‌ی ما توفیق بده به نسل نو خیانت نکنیم. به ما توفیق دهد نسل را بازوی اسلام و حامی مستضعفین و یار امام زمان(عج) تربیت کنیم. مارا نسبت به بچه هایمان قدردان و بچه هایمان را نسبت به ما قدردان قرار بده. پدر فکری ما، پدر علمی ما، پدر سیاسی ما، پدر شخصیت ما، حضرت امام را به سلامت بدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment