غیبت

موضوع: غیبت
تاریخ پخش: 70/01/12

بسم الله الرحمن الرحیم

1- غیبت
ما قبل از افطار نیم ساعت با مردم صحبت مى‌کنیم. مربوط به غیبت است. نقل زبانهاست، زمستان پشت کرسى، پاى بخارى. تابستان کنار باغچه در حیاط. در کارخانه و در اتوبوس، در صف نانوایى در صف تخم مرغ، مدرسه و دانشگاه، یک بلایى است دامنگیر همه، و خیلى هم خطرناک.
راجع به غیبت، من تقریباً چهار سال پیش بحثى را داشته‌ام، ولى مگر کافى است که آدم چهار سال پیش گفته باشد. مسائلى راجع به غیبت است. که باز آدم روایاتى یادش مى‌آید نکاتى به ذهنش مى‌رسد که هم برایش تازگى دارد و هم بر فرض یک چیزى را تازگى هم نداشته باشد تذکر آن مهم است.
مسئله غیبت: تیترهایى که در اینجا داریم این است که اول موضوع ما غیبت است.
1- معناى غیبت چیست؟
2- انواع غیبت
3- حرام بودن غیبت
4- انگیزه‌هاى غیبت
5- شنیدن غیبت
6- کفاره غیبت
مواردى که غیبت جایز است.
در مورد این ما مى‌خواهیم صحبت کنیم من فکر مى‌کنم که آنهایى که پاى تلویزیون هستند دوست داشته باشند من از آخر شروع کنم به اول. یعنى جاهایى که غیبت جایز است. خیلى دلش مى‌خواهد این جا را بفهمد.
یک کسى، یک کسى را مى‌خواهد خراب کند، مى‌گفت آقاى فلانى، گفت: بله، گفت: بگو ببینم فلانى کدام کتابهایش هیچ چیزى نیست.
گفت: خوب از استاد دانشگاه است و روشنفکر است و حرفهایى مهم دارد. و انقلابى مهم هست.
مى‌گفت: بگو کدام حرفهایش غلط است من بروم خرابش کنم.
پس او از اول آمده بود خرابش کند. حالا دنبال سوژه مى‌گشت. و با بغض نگاه مى‌کند.
حالا یک عده ناراحت هستند مى‌گویند اول این جا آخرش را بگو. نه حالا ما همان سیر طبیعیش را برویم.
معناى غیبت: غیبت این است که امام صادق(ع) فرمود: «الْغِیبَهُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ» (کافى/ج‌2/ص‌358) یک چیزى را که خبر ندارند لو بدهى.
ولى گاهى وقتها مى‌گویى فلانى قدش بلند است. خوب این غیبت نیست. قد بلندى چیز پنهانى نیست. فلانى کمرش خمیده است. البته اگر به قصد توهین بگویى یا او از این کلمه بدش بیاید باز او یک رقم گناه است. متلک یک گناه است، دروغ هم یک گناه است، گناه غیبت حسابش فرق مى‌کند. غیبت این است که یک چیز مخفى را لو بدهى.
2- انواع غیبت
همه جوره مى‌شود: زبانى، نوشتنى، اشاره‌اى، تقلیدى. گاهى سکوت ویتامین غیبت دارد. آقا شما نظرتان راجع به فلانى چیست. سکوتى که مى‌کنى و فوتى که مى‌کنى. این غیبت است. یعنى فوتى است که ویتامین غیبت دارد. ریش خاراندن. فلانى چگونه است؟ فلانى. ریش خود را مى‌خاراند و مى‌گوید: آقا، این را از کس دیگر بپرسید، از من نپرسید. فلانى چه جور است؟ والله، مردم شناس، خداست.
دعا کردن؛ فلانى چه جور است؟ فلانى، خدا عاقبت او را به خیر کند. این دعاست ولى خاصیت غیبت دارد.
فلانى چه جور است؟ آقاى قرائتى چه جور آدمى است؟ خدا به حق محمد و آل محمد اخلاصش بدهد. دعا مى‌کنى اما خوب… البته راجع به بنده این بهترین دعا است. خیلى دعاى خوبى است. بالا رفتن در جامعه، دود هم بالا مى‌رود ولى روسیاه است.
به هر حال پس غیبت گاهى با فوت است، گاهى با دست گذاشتن روى محاسن است. گاهى از من نپرس و گاهى عادى است. زود آدم کسى را خراب مى‌کند.
3- علت حرام بودن غیبت
در مورد حرام بودن غیبت، هر ایرانى بهتر است این آیه را حفظ کند، زشت است که یک ایرانى بعد از 13، 14 سال بعد از انقلاب این آیه را که مال خودمان است حفظ نکند. رفتم خانه کسى مهمانى. دیدم این آیه را قاب کرده زده به دیوار براى مهمانها.
آیه این است: «لا یَغْتَبْ» یعنى غیبت نکن «لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً» (حجرات/12). غیبت نکنید بعضى بعضى دیگر را، خیلى راحت و مى‌شود حفظ کرد. حالا چرا؟ پشت این آیه فلسفه‌اش را هم گفته.
مى‌فرماید که: «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ» آیا دوست دارد گوشت برادرش را بخورد «مَیْتاً» مى‌گوید: دوست دارى برادرت از دنیا برود شما گوشت برادرت، برادر مرده‌ات را بجوى؟ بعد مى‌گوید «فَکَرِهْتُمُوهُ» حتماً کراهت دارد.
این قصه چیست؟ غیبت در قرآن مثل خوردن گوشت برادر مرده است.
در این آیه کلمه «أَ یُحِبُّ» آیا دوست دارى این یعنى مراجعه به وجدان.
یعنى مراجعه کن به وجدانت. خوشحال مى‌شوى کسى خرابت کند؟
مى‌گویند علامت مؤمن این است که هر چه را براى خود دوست دارد براى دیگران هم دوست داشته باشد.
خوشت مى‌آید کسى خرابت کند؟ خوب اگر نمى‌خواهى، تو هم کسى را خراب نکن.
«لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً» این «أَخیهِ» این هم باز یعنى عاطفه کجا رفت؟ وجدان کجا رفت؟ برادرت. بعد لحم. لحم غیر مو است، مو زود بزرگ مى‌شود اما گوشت آدم… نیم متر مو، یک وجب مو، خوب مو زود بلند مى‌شود اما گوشت یک چیزى است که…
مثل این که آبرو تشبیه شده به گوشت، یعنى آبرو را آدم باید 30، 40 سال در جامعه جان بکند تا آبرو پیدا کند، آبرو غیر از پول است. ممکن است یک مرتبه یک زمینى گران شود و به این وسیله پول دار شود ولى آبرو مثل گوشت است، جان باید کند تا آبرو پیدا کرد. یعنى همان طور که رشد گوشت طول مى‌کشد، پیدا شدن آبرو هم طول مى‌کشد.
بعد «مَیْتاً». چرا گفته‌اند «مَیْتاً»؟ چون اگر آدم گوشت زنده را بکند جایش پر مى‌شود، اما گوشت مرده دیگر جایش پر نمى‌شود. و آبرو هم که رفت دیگر جایش پر نمى‌شود.
شما جیب کسى را بزنى، پولش را دزدیدى اگر 100 تومان از او بدزدى مى‌دود کار مى‌کند جایش را پر مى‌کند.
پول را مى‌شود جبران کرد.
اگر گلوله بخورد به خانه مى‌شود رفت بنا آورد و درستش کرد. ولى اگر آبروى آدم برود جایش پر نمى‌شود.
پس ببینید. قرآن گفته: غیبت مثل گوشت مرده مى‌ماند یعنى گوشت مرده جایش پر نمى‌شود آبروى طرف را هم بریزى جایش پر نمى‌شود.
یک چیز دیگر، مرده جان ندارد از خودش دفاع کند. از آن کسى هم که غیبت مى‌کنى نیست که از خودش دفاع کند. مهم در اینجا نیست مثل مرده است هم در این که جایش مثل مرده پر نمى‌شود. هم درباره این که اصولاً مرده بو مى‌دهد.
غیبت خبیث است. «لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» اگر روزه‌دار غیبت کند، به ما که گفته‌اند شکمت باید روزه باشد، سفارش کرده‌اند که زبانت هم باید روزه باشد. پس چه کنیم همین جور «صُمٌ بُکم» بنشینیم.
نخیر ننشین. حرف خیر. این قدر حرف خوش مزه هست. ما طلبه‌ها که پهلوى هم مى‌نشینیم مى‌گوییم آقا هر کدام دسته گل آب دادیم بگوییم.
یکى گفت: آقا من بالاى منبر حسابى خراب مى‌کنم. گفت: چه کردى؟ گفت: رفتم بالاى منبر به جاى این که بگویم یک صلوات بلند ختم کن گفتم یک بسم الله بلند ختم کن. و به قدرى خندیدند که تا آخر منبر نتوانستم… هر کسى نقاط ضعفى دارد که نقاط ضعف او را اگر آدم بگوید هم درس عبرت براى دیگران مى‌شود و هم حرفى از کسى نمى‌زند. ما خودمان این قدر عیب داریم. حدیث داریم: خوشا به حال کسى که عیبهاى خودش مشغولش مى‌کند از این که به عیبهاى مردم بپردازد.
«تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» (بحارالأنوار/ج‌58/ص‌129) و خداوند اخلاق و روشش این است «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ» (کافى/ج‌2/ص‌578) راجع به غیبت داریم که: «إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ» این آیه‌اى که مى‌خواهم بگویم هم مال غیبت کردن است هم غیبت گوش دادن.
مى‌فرماید که: «إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نور/19) کسانى که دوست دارند عیبها شیوع کند. کسانى که دوست دارند زشتی‌هاى مردم لو برود. «فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ». روایت داریم به خانم‌ها سوره نور یاد دهید. چون در سوره نور هم بحث عفت است هم بحث حجاب است. هم بحث غیبت است و مسائلى که زن بیشتر سر و کار دارد. «کسانى که دوست دارند زشتیهاى مؤمنان لو برود، اینها عذاب دردناکى خواهند داشت. »
از این آیه معلوم مى‌شود گناه کبیره است. چرا؟ چون علامت گناه کبیره این است که هر گناهى را که قرآن اسم برده و عذاب دارد این معلوم مى‌شود که گناه کبیره است. و در این آیه گفته: «عَذابٌ أَلیمٌ».
یک سؤال ایدئولوژیکى. در مصاحبه‌ها گناه صغیره و گناه کبیره چیست؟ گناه کبیره گناهى است که خداوند وعده عذاب داده. پس از اینکه گفته «عَذابٌ أَلیمٌ»، پیداست گناه کبیره است. دوم نمى‌گوید گناه بکنى، مى‌گوید یحبون یعنى مواظب (منشت) باشى.
گاهى رفتار آدم خوشش مى‌آید و لو چیزى نمى‌گوید، ولى در دلش خوشش مى‌آید، دوست دارد که بداند فلانى چه کرده. حتى ممکن است یک عکس زشتى باشد. مى‌برند پهلوى آقایى مى‌گویند این را فتوکپى کن شما اهل فتوکپى هستى گناه است فتوکپى مى‌کنى. مى‌گوید: آقا به من چه! من فتوکپى کردم پولم را گرفته‌ام. این درست نیست، شما که مى‌دانید این چه عکسى است. این عکسى که فتوکپى مى کنى ببین براى چه هدفى است. «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» (مائده/2).
اگر کسى به من بگوید عصایت را بده بزنم سر کسى، اگر بدهم گناه است، حرام است. اگر انگور فروشى بداند کسى که از او انگور مى‌خرد مى‌برد شراب درست مى کند، اگر بدانى که خانه‌ات را بدهى به ایشان خانه تیمى درست مى‌کند، اگر مى‌دانى ویدئو بخرى تو را بد مى‌بیند… سپرت و اگر بدانى این جوراب نازک را بخرى خانم در کوچه پایش مى‌کند، همه اینها گناه است. چون مى‌دانى که تو مقدمه کار را انجام دادى. نفرین که مى‌کنیم به یزیدی‌ها نمى‌گوییم «اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ» (مصباح‌المتهجد/ص‌776)، بعد مى‌گوییم «وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ» (مصباح‌المتهجد/ص‌776) خدا لعنت کند کسانى که «شَایَعَتْ» بدرقه کردند یزیدیها را «وَ بَایَعَتْ» بیعت کردند و تابعت (پیروى کردند). در زیارت عاشورا نمى‌گوییم خدا لعنت کند یزید را. مى‌گوییم خدا لعنت کند آن کسى را که حتى همراهى کرد یزید را. به همین خاطر مى‌گویند دوات ظالم را حق ندارى مرکب کنى به همین خاطر مى‌گویند. حدیث داریم که نوک قلم ظالم را تیز نکن.
مى‌دانى که اگر پنجره دفتر شما پایین باشد خانه همسایه را مى‌بیند شما حق ندارى پنجره را بالا بکشى، باید پنجره پایین باشد. چون اگر پنجره پایین باشد بدان خانمت خانه همسایه را چشم چرانى مى‌کند.
مى‌رود مى‌گوید اینها امروز کدو داشتند تمام زندگى مردم را شب به شما گزارش بدهد. خوب این به خاطر این است که پنجره شما پایین است. و بنا همین طور، معمار همین طور. و مغازه‌دار هم همین طور اگر بداند که مغازه‌اش را بدهد اجاره او مى‌خواهد چه کارى در مغازه بکند.
کسانى که غیبت را دوست دارند. لازم نیست بگویى یا بشنوى. همین که دوست داشته باشى، غیبت است. دوست داشته باشى کسى کتک بخورد.
نمى‌گوید کسانى که غیبت مى‌کنند، عذاب است، نمى‌گوید کسانى که غیبت مى‌شنوند عذاب است، مى‌گوید کسانى که روحش این است از آبرو ریختن مردم لذت مى‌برند. مى‌گویند عجب شورایى است، یک وقتى اگر خواستیم با او حساب کنیم لو مى‌دهیم. یا یک مرتبه در انتخابات خرابش مى‌کنیم. اصلا یک پرونده‌هایى دارند که نگه مى‌دارند براى یک شب حساس.
حالا یک چیزى دیگر. «الَّذینَ آمَنُوا» کسانى که ایمان دارند، فاحشه (کار زشت).
مگر «الَّذینَ آمَنُوا» هم فاحشه انجام مى‌دهد. یعنى کار زشت؟ بله.
هیچ مسلمانى جز معصوم نیست که دسته گل آب ندهد.
این آیه مى‌گوید «الَّذینَ آمَنُوا» مؤمن است مسلمان است، البته دسته گل هم آب مى‌دهد. تو چرا خرابش مى‌کنى؟ افشا کن. افشاکن. کجا افشا کن. افشاکردن در مواردى است که نظام در خطر باشد. وگرنه هر کسى دسته گل آب مى‌دهد شما نباید لو بدهید. اصلاً آدم باید نگذارد کسى درباره کسى بد بگوید.
امام عزیز، دوستانش و شاگردانش نقل مى‌کنند که هر کجا مى‌خواست برود میهمانى، مى‌گفتند به شرطى مى‌آیم که در جلسه اسم کسى برده نشود. غیبت عذاب الیم دارد. دردناک است. باید بدت بیاید که کسى آبروى کسى را بریزد.
امیرالمؤمنین به استاندار مى‌گوید: اى مالک اشتر! یک کسى مى‌آید پهلوى شما یکى از کارمندان دولت را خراب کند، بیرونش کن. تو خودت بازرس داشته باش که من هم بدانم در اداره چه خبر است. اما اجازه نده یک کسى، یک کسى را خراب کند.
حدیث داریم غیبت از زنا بدتر است. زنا گناه شخصى است. غیبت گناه اجتماعى است و در اسلام است که هر وقت بین فرد و جامعه عمد باشد جامعه مقدم است.
غیبت باعث مى‌شود عبادت قبول نشود. حدیث داریم: اگر کسى اهل غیبت باشد نمازش قبول نمى‌شود حالا نگو حالا که غیبت کردم نماز نخوانم. نماز را بخوان و غیبت نکن.
غیبت کار خوب را از بین مى‌برد.
روایت داریم: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ» (کافى/ج‌2/ص‌358) کسى که غیبت کند.
«أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ» خداوند او را از تحت حمایت خودش بیرون مى‌کند. اگر کسى چیزى را نقل کند که آبروى مؤمن را ببرد. امام صادق(ع) فرمود: اى کعبه تو خیلى عزیزى بعد فرمود: آبروى مؤمن از تو عزیزتر است.
بله، البته یک جاهایى غیبت جایز است. مثل اینکه آدم مى‌خواهد شهادت دهد. مى‌آیند مى‌گویند آقا فلانى زد تو گوشم. مى‌گویند که شاهد است. مى‌گویند فلانى. به فلانى مى‌گویند شما آمده‌اید شهادت بدهید بگویید. او مى‌گوید: بله من دیدم فلانى زد تو گوش فلانى. فلانى به فلانى ظلم کرد. براى احقاق حق نباید بگویى اگر بگویم فلانى به فلانى ظلم کرد غیبت کردم اگر نگویى، این جا غیبت نکنى، حق او را از بین بردى.
4- غیبت‌های مجاز
باید در گواهى‌ها صاف گفت. در مشورت غیبت جایز است.
اظهار تظلم غیبت جایز است. کسى به کسى ظلم کرده آدم برود در دادگاه بگوید چه کرده چه کرده، عیب‌هایش را مى‌گویى تا بیاید از خودش دفاع کند. براى اظهار تظلم. براى شهادت پهلوى قاضى.
المتجاهر. کسى که علنا گناه مى‌کند. این دیگر آبرو ندارد آدم مى‌تواند در آن گناهى که مى‌کند بگوید فلانی این کار را مى‌کند. البته نسبت به همان گناه که الان مى‌کند.
اگر کسى علنى آب جو مى‌خورد مى‌شود گفت فلانى عرق خور است اما دیگر گناه دیگرش را حق ندارى بگویى. همان گناهى که علنى انجام مى‌دهد مى‌شود گفت. براى تقیه هم غیبت جایز است. مثلا زمان امام صادق(ع) مى‌خواستند ذربا را بگیرندش. ذربا از یاران خوب امام صادق(ع) بود. امام صادق(ع) دید این از یاران خوبش است الان بنى عباس مى‌آیند مى‌گیرندش و اعدام مى‌کنند، یک دفعه امام صادق آمدو گفت این شروع کرد به انتقاد تند از ذربا که بنى عباس گفتند، بابا ذربا از یاران امام صادق نیست. بعد یواشکى امام صادق به پسر ذربا گفت: برو به آقات سلام مرا برسان و بگو من دوستت دارم. و من براى حفظ جانت این کار را کردم. پس براى حفظ جان کسى مى‌شود این حرکتها را انجام داده. یک کسى هم که ادعاى بیخودى مى‌کند. آقا من سید اولاد پیغمبر هستم. نخیر ایشان سید نیست. آقا من دکتر هستم. نخیر ایشان دکتر نیست. اگر کسى ادعاى بیخودى کرد، ادعاى چیزى را کرد که اهلش نیست این جا مى‌شود غیبت او را کرد. مثلاً به دروغ بگوید من سید نیستم. من مجتهد هستم. من دکتر هستم…
5- شنیدن غیبت
پیامبر(ص) فرمود: اگر کسى در یک جلسه‌اى غیبت شنید و جلوى غیبت را گرفت، خدا هزار خطر را از او دور مى‌کند.
امیرالمؤمنین فرمود: «سامع الغیبه أحد المغتابین» (غررالحکم/ص‌221) کسى اگر اهل غیبت بشوند گناه آن کسى را دارد که غیبت مى‌کند. و حدیث آخر این است که روز قیامت انسان را مى‌آورند او نگه مى‌دارند کتابى دستش مى‌دهند. مى‌بیند در کتاب ثوابى براى او نوشته نشده، بابا رفتم کربلا، مشهد، افطارى، روزه… مى‌بیند هیچ چى نیست. مى‌گوید: خدایا پرونده ما عوض شده.
مى‌گویند: نه. نامه تو هست ولى چون تو غیبت فلانى را کردى ثوابت را برداشتم در پرونده فلانى ثبت کردیم. این هم جزاى غیبت.
خدایا خودما، زبان ما، فکر ما، افکار ما، عقاید ما، اعمال ما، کشور ما، ناموس ما، نسل ما، عقاید ما، رهبر ما، امت ما، مرز ما، حفظ بفرما.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد خودت نظام ما را، امت ما را، رهبر ما را، عقاید و اخلاق ما را حفظ کن.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment