موضوع بحث: غفلت – 2
تاریخ پخش: 27/10/69
بسم الله الرحمن الرحیم
دنباله بحث قبل مسئله غفلت و فراموشی است که بلای عمومی است و معمولاً انسانها غافل هستند. در جلسه قبل مطالبی راجع به غفلت گفتیم و حالا در این جلسه موارد غفلت را میخواهیم بگوییم.
قرآن میگوید: ای انسان غافل! بدترین لقبی را که خدا به انسان فرموده است. افرادی که هدف را نشناسند از مبدأ غافل میشوند. (کجا بودند؟ کجا میروند؟ برای چه آفریده شدند؟ چه باید بکنند؟) اصول کلی را فراموش کردند و اصول دین آنها خوراک، پوشاک، مسکن، پیکان، سکه و دلار شده است. زندگی چنان اینها را غرق کرده که نمیدانند عزیزترین چیزکه جوانی و عمرشان است در کجا مصرف میشود. در این جلسه موارد غفلت را بررسی کنیم. عوامل غفلت را جلسه قبل گفتیم که چه چیز باعث غفلت میشود.
1- موارد غفلت
حالا موارد غفلت را بگوییم:
1- غفلت از حساب.
آدم اگر بداند که در گمرک چمدانش را باز میکنند و تک تک جنسهای او را میبینند، یک مقدار در خرید سوغاتی کنترل میکند. ما اگر بدانیم یک حسابی داریم و حسابگر ما هم دقیق حساب میکند و کارهای ظاهر را حساب نمیکند، به خودمان میآییم. «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»(غافر/19). نگاه که کردی به تو میگوید: از این نگاه چه هدفی داشتی؟ «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ». اگر با چشمت نگاه خیانت آلود کردی، او خیانتی که پشت این نگاه است را میفهمد. یعنی کانال یک را میبینید ولی همزمان کانال 2 را هم میبیند. میداند که پشت این نگاه چه بود.
(غفلت از حساب) قرآن میفرماید: بعضیها هستند. «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ»(روم/7). فقط میخواهد دختر و پسرش مدرک بگیرند. دخترش به بخت برود و پسرش به آرزو هایش برسد. فقط «ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا». ظاهر دنیا را میبیند. تیپ، پول، این را رضوان و خوشبختی میداند. اما حالا چه چیزی را از دست داد و چه چیزی را گرفت؟ خطرش را، سلامتی روحش را، اخلاقش را، ایمانش را و از آخرت غافل است. میگوید: الحمدلله تمام واجبات دخترم را جور کردهام. مگر واجبات دخترت چیست؟ یخچال گرفتم، فرش گرفتم، اینها واجبات دخترش میشود. اما حالا این دختر شما سواد دارد یا ندارد؟ کمال دارد یا ندارد؟ تقوا دارد یا ندارد؟ عفت دارد یا ندارد؟ پدر و مادرها به جهازیه فکر میکنند ولی به تقوا و عفت فکر نمیکنند، به مدرک فکر میکنند ولی به فساد اخلاقی فکر نمیکنند، به هر حال این مسئله مهمی است.
شما برادرانی که در آتش نشانی هستید. چرا یک جایی آتش میگیرد؟ یک غفلت باعث میشود سیم برق اتصال میکند، یک آبگرمکن یا یک بخاری آتش میگیرد. یک جرقهای میزند که اگر غفلت کنیم، یک ضرر میبینیم حالا آتش این دنیا را میشود خاموش کرد، آتش قیامت را چطور؟ قرآن میفرماید: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ»(انبیاء/1) مردم دارند به سمت گور میروند و غافل هستند. مسئله غفلت مهم است.
2 – غفلت از نسل
مسأله دیگر غفلت از اهل و فرزند است. گاهی انسان کیف بچهاش را وارسی کند، نمرههای بچهاش را ببیند، احوال معلم بچهاش را بپرسد، احوال رفیقهای بچهاش را بپرسد، یک مقدار سوز نسبت به بچه هایتان داشته باشید. اگر بچه شما نمازش بد بود، بیشتر غصه میخوری یا درسش بد بود؟ اگر بچهات تجدید شود غصه میخوری اما نماز بچهات قضا شود غصه نمیخوری. در ایمان خودمان باید شک کنیم، اگر غصه درسش را بخوری خوب است اما چه طور مدرک و استخدام و حقوق و. . . چه طور اینها را میبینی «ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا»
اگر مسئول مؤسسهای به یک نفر تشویقی بدهد و به نفر دیگر تشویقی ندهد، آن آقایی که تشویق نشده زمین و زمان را به هم میدوزد یعنی اگر از دنیا برایمان کم بگذارند جیغ میکشیم. اما در یک جایی میبینیم، افراد ماه به ماه پایشان را به نماز جماعت نمیگذارند و هیچ غصه هم نمیخورند. دخترش بد حجاب است هیچ غصه نمیخورد. بچهاش نماز نمیخواند هیچ غصه نمیخورد.
اینها را قرآن هشدار داده است و میگوید: مدرک بچهاش مهم است، ولی نماز بچهاش برایش مهم نیست «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا». ظاهر دنیا را میبیند «وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ» غفلت از فرزند مسئله مهمی است که قرآن میگوید: «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فی أَهْلِنا مُشْفِقینَ»(طور/26). روز قیامت عدهای میگویند: «ما نسبت به بچهمان سوز داشتیم و خدا ما را نجات داد. »
3- غفلت از احسانها و نعمتها؛ خدا خیلی چیزها به ما داده است. یکی از علما یک کتابی نوشته و در کتابش یک مناجات نامهای دارد که بسیار شیرین است. میگوید: خدایا! به عدد همه اینها به اینها شکر که من چشم دارم. به عدد همه درد پادارها شکر که من پا دارم. به عدد همه لالها شکر که من میتوانم حرف بزنم. به عدد همه مردهها شکر که من نفس میکشم. ما واقعا توجه نداریم. نعمتهای عمومی که هیچ نعمتهای خصوصی هم چنین است. اصلاً خدا به ایرانیها نعمتهایی داده است که انسانهای روی کره زمین چنین نعماتی ندارند. از دم تمام رهبران دنیا جز رهبر ایران فاسق هستند. روی کره زمین رهبران همه کشورها میترسند. یعنی صدام که هشت سال با ما جنگید. حالا همه دنیا میخواهند با او بجنگند. چقدر ما مردم خوبی هستیم. نجیب ترین مردم، ایرانیها هستند. شریف ترین مردم، ایرانیها هستند. الان شجاع ترین مردم ایرانیها هستند. عیب اگر هست در خودمان است، پارتی بازی، رشوه و گرانی و احتکار و دروغ و. . . اگر عیبی هست داخلی است. والاّ سیمای بیرونی ما خیلی خوب است. یک نقصهای فردی در خانهها هست، اما استخوان بندی ما از لحاظ خط سیاسی، خط رهبری، خط دین و مکتب خیلی کارهای مثبتی دارد.
4- غفلت از هدف و اینکه خدا ما را برای چه آفریده است؟ خدا ما را آفریده که در خط او باشیم، شناخت پیدا کنیم و در خط او قرار بگیریم. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات/56). قرآن میگوید: آدم را آفریدم که در خط من بیایید. عبادت هر کاری نیست که در خط او باشد. شما در شغل خودت وقتی میگویی: اداره میروم. مسلمانی خانهاش سوخت، بروم خاموش کنم. همین که میآیی مینشینی، نشستن تو عبادت است. اصلاً هیچ تلفنی هم نمیشود که کجا سوخت، اما همین که نشستی این عبادت است. اداره آتش نشانی شما مسجد است، معبد است. معبد یعنی محل عبادت. محل عبادت این است که انسان میگوید: میروم برای اینکه انسانی را از خطر نجات دهم. شما همیشه در حال عبادت هستید و آن پزشک هم که در بهداری نشسته، حتی در وقت کشیک شب تا صبح، حتی اگر هیچ مریضی نداشته باشد ولی همین که به خاطر مردم بیدار میماند، نشستن او عبادت است. و خوشا به حال کسانی که این خدمات را میکنند. اینها گوشهای از موارد غفلت است.
2- ضرورت غفلتزدایی و راهکارهای آن
غفلت زدایی داروی غفلت است. یکی از داروهای غفلت موعظه است. گاهی آدم باید موعظه بشنود، چون انسان غافل میشود و نیاز به موعظه دارد. داریم گاهی وقتها پیامبر به یکی از اصحابش میگفت: برای من موعظه کن. علامه طباطبائی به یکی از همدرسی هایش گفته بود: گاهی بنشین مرا موعظه کن. امام صادق(ع) فرمود: هر کسی مرا موعظه کند بهترین رفیق من است، که عیبهای مرا به من بگوید.
انسان اگر موعظه نشود روحش زنگ میگیرد، دچار قساوت قلب و سنگ دل میشود. البته واعظ نه واعظ فنی، اصلا گاهی پدر بزرگ بچهاش را موعظه میکند. چقدر این موعظهها خوب است. انسان بنشیند و یک دل سوختهای قربه الی الله با محبت به او موعظه کند. گاهی بخواهید از کسی که شما را موعظه کند، موعظه اثر دارد. قرآن میفرماید: با کسی که حرف میزنید با موعظه خوب باشد.
شهید مطهری در مورد موعظه یک بحثی دارد. زمانی که ما دانشگاه نداشتیم، مدرسه نداشتیم، علما موعظه میکردند و با موعظه جلوی فساد را میگرفتند. گاهی یک موعظه مفید کار هزار پلیس را میکند. موعظههای طبیعی از آدمهایی که آدم دوستشان دارد، خیلی اثربخش است. یکی از داروهای غفلت موعظه است.
امیرالمؤمنین وارد بازار میشد، میدید مردم در حال خرید و فروش هستند. «فَبَکَى ع بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ یَا عَبِیدَ الدُّنْیَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا إِذَا کُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّیْلِ فِی فُرُشِکُمْ تَنَامُونَ وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ عَنِ الْآخِرَهِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُحْرِزُونَ الزَّادَ وَ تُفَکِّرُونَ فِی الْمَعَادِ»(أمالی مفید/ ص118). امیرالمؤمنین یک مقدار گریه کرد و فرمود: «یَا عَبِیدَ الدُّنْیَا» شروع به موعظه کرد. در بازار گفت: مردم حواستان را جمع کنید.
چه قدر خوب است در همه بازارها یک آدم خیّر و فعال، تمام بازار را بلندگو البته به طور یکنواخت نصب کند. روزی دو دقیقه فعال باشد. «بسم الله الرحمن الرحیم» برادران تجار یک حدیث برای قسم خوردن است و یک حدیث برای گران فروشی است. چون نمیشود آدم هر کاری را انجام دهد و شب 21 ماه رمضان برود و قرآن سر بگیرد و مرتب بگوید: استغفرالله، اشتباه کردیم. بابا با گران فروشی پدر مردم را در آورده است. حالا دیگر گذشته است. این مثل آن است که آدم برود مردهاش را دفن کند و بعد بیاید و بگوید: در قبرستان نباید خندید. خیلی خوب این دیگر گذشت.
به یک کسی گفتند: این قدر برنج نخور! گفت: چرا؟ گفتند: چاق میشوی. گفت: چاق شوم. چاقی چه عیبی دارد؟ فقط مشکلش این است که جنازهام سنگین میشود و زیر جنازهام فحش میدهند، من هم که مردهام هرچه میخواهند بگویند. حالا یک وقت جایی موعظه میکنند، که کار از کار گذشته است. باید همان موقع موعظه کرد. آقای قرائتی یک خرده درباره بی حجابی در تلویزیون بگویید. من که در تلویزیون بگویم آن بی حجاب که پای تلویزیون نیست یا در خیابان است یا در مغازه یا. . . حالا ممکن است چند تا از آنها پای تلویزیون باشند، کسانی که غیرتشان زیاد است، باید موعظه و نهی از منکر کنند. متن اسلام درباره موعظههای مفید، دو دقیقه با زبان خوب و پخته از طریق یک عالم اسلام شناس چک شود و با بیان شیرین پخش شود. استفاده سیاسی از آن نشود چون بعد زنده باد، مرده باد راه میافتد.
موعظه خیلی خوب است. اینکه در اسلام به انسان سفارش شده که گاهی به قبرستان بروید، البته به شرط اینکه در قبرستان حواستان جمع باشد. از مکانهایی که سخنرانی مضر است، سخنرانی در قبرستان است. چون شما همین که به مزار شهدا آمدید، عکس شهید شما را موعظه میکند. طوری که پهلوی عکس شهید موعظه من اثر ندارد.
نشستن با فقرا؛
پیامبر فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ هُمَّ بِالْحَسَنَهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلْهَا لِکَیْ لَا تُکْتَبَ مِنَ الْغَافِلِینَ»(وسائلالشیعه/ ج1/ ص56). ای اباذر؛ تصمیم بگیر کار خوب کن. گرچه موفق نشوی «لِکَیْ لَا تُکْتَبَ مِنَ الْغَافِلِینَ» تصمیم بگیر هر روز یک کار خوب انجام دهی و اگر هم موفق نشدی لااقل از بی تفاوتی و غافل بودن بیرون میآیی. امام باقر(ع) فرمود: هر مؤمنی به نمازهای پنجگانه توجه داشته باشد، این دیگر از غافلین نیست. یعنی از مواردی که غفلت را از بین میبرد و داروی غفلت است توجه به نماز است.
داروی غفلت:
روایاتی راجع به تجارت است. اینها را آدم با فلز با سنگ با مس بنویسد و همین طور در بازار آویزان کند. در ترمینال، قطار و. . . البته این کار انجمن اسلامیها است. یک قاب در فرودگاه باشد. تابلوی بزرگی به صورت آداب یک مسافر در فرودگاه نصب شود. آن تعداد نفری که بلیط گرفته و همین طور بی کار نشسته است، تمام وضع اخلاق اسلامی را بخواند. آرایشگاه بسیار مکان خوبی برای تبلیغات است. من از یک نفر خوشم آمد چه آدمهای عاقلی پیدا میشوند. چند هزار تومان کتاب خوب گرفته بود و تصمیم گرفته بود در همه مغازههای آرایشگاهی یکی یک کتاب قرار بدهد. ما میتوانیم اسلام را نشر بدهیم، اما هنوز تصمیم نگرفتهایم. هنوز استخارهمان خوب نیامده است. خیلی هم کوتاهی کردیم. یک کسی که نماینده روغن یا چای یا صابونی بود، تبلیغات ضبط میکرد. اما بنده که نماینده امام صادق(ع) هستم. یک قال الصادق(ع) جایی ننوشتهام.
مسئله دیگر نمازهای پنجگانه است. مسئله دیگر دوست خوب است. دوستانی که انسان را به هوش بدهند. مسئله دیگر زیارت محرومین است. هر کدامتان میتوانید عکسهای جهاد و انقلاب را جمع کنید، بخصوص سازمانها و نهادها همه میتوانند. من خودم یک مقداری کار کردم. البته در حد چند هزار تومانی بوده است. حدود 7 هزار تومان من این خرج را کردم. البته من یک نفر هستم و پول و امکاناتم محدود است. اما افرادی هستند. عکسهای نابی است این عکسها در جبهه بوده است. پسر شهید، مادر شهید گاهی آدم اینها را ورق بزند ببیند، خوب است. شاخههای فرهنگی بنیاد شهید وصیت نامه شهدا را به صورت کتاپ کرده است و در حدود 25 هزار سطر در آورده است. یعنی تقریبا هر وصیت نامهای یک سطر است. آدم وقتی میخواند تکان میخورد. اینها خیلی غفلت را از آدم دور میکند. به طور خلاصه مواردی که آدم را از غفلت دور میکند: موعظه، نمازها، دوست خوب، زیارت محرومان، عکسهای مثبت در مورد غفلت و نسیان است.
3- غفلتزدایی در کلام و عمل بزرگان
تشبیهی شده است که آدم غافل مثل کسی است که شیر دنبالش میدود ایشان میبیند شیر الآن او را میخورد و پارهاش میکند، میدود تا به چاهی میرسد میگوید: خوب داخل چاه بروم، طنابی هست. داخل چاه میرود. تا وسط چاه که رسید میبیند عجب ته در چاه اژدها دهانش را باز کرده و بالای سرش شیر است. بعد هم میبیند این بندها یکی یکی دارد پاره میشود. به قول این تشبیه که میگوید: موش سیاه و سفید دارند نخ هایش را پاره میکنند، موش سیاه و سفید منظور شب و روز است. بعد میبیند کنار دیوار هم یک جایی چند تا زنبور مقداری عسل درست کردند ولی عسلها با خاک و زنبورها مخلوط هستند، حالا این وسط بدون اینکه ببیند، آن طرف کیست، آن طرف شیر دنبالش است ته چاه اژدها منتظرش است، نخها دارد پاره میشود، حالا هم میخواهد از روی دیوار عسل بخورد. تازه یک خورده هم که عسل میخورد با خاک و نیش زنبور مخلوط است. شیخ بهائی میگوید: این مثال ما غافل هاست. از یک طرف مرگ دنبال ما است، از یک طرف قبر جلوی ماست. موش سیاه شب و موش سفید روز هم دارند طناب عمرمان را یکی یکی، پاره میکنند، و ما هم همچنان بی توجه نسبت به اینکه این نخ پاره میشود. یک تشبیهی شده که بعد مرحوم نراقی این تشبیه را به صورت شعر در آورده است.
هست این دنیا چَهُ عمرت رَسَد *** روز و شب هستند موشان بی سخن
رشته عمر تو را لیل و نهار *** پاره سازد لحظه لحظه تار تار
اژدها قبر است بگشوده دهان *** منتظر تا پاره گردد ریسمان
دهر باشد شیر مست پر غرور *** تا کشد جان تو را از تن برون
مال دنیا انگبین و اهل آن *** جمله زنبورند نی بل بر غمان
از پی این شهد زهر آلوده چند *** در جدل با ریش ما لان ای الوند
به هر حال مسئله غفلت بلائی است که انسان گاهی نمیداند که جوانی خود را کجا خرج میکند. شبهای زمستان شبهایی که در هر هفته آن شهید مطهری یک کتاب مینوشت. سال 50 هفته است. مرحوم مطهری هم 50 تا کتاب نوشته است. هر هفته یکی از کتابهای مطهری را بخوانیم. یعنی در فاصله یک سال یک دور کتابهای مطهری را خوانده باشیم. نمیشود؟ چرا میشود. نمیشود وقتی ما میرویم تفریح دو تا بچه یتیم را هم با خودمان ببریم؟ چرا میشود. خیلی کارها میشود انجام داد.
کفش امیرالمومنین(ع) پاره شده بود، وصله میکرد. گاهی هم میگفت: سبحان الله. گفتند: یا علی چه میکنی؟ گفت: من کفشم را وصله میکنم. ترسیدم به من بگویند: چرا زبانت بی کار بود. و روز قیامت جواب نداشته باشم. گفتم پس از زبانم هم کار بکشم.
آیت الله مشکینی برای ما اخلاق میگفت. میگفت: شیخ مرتضی انصاری سر سفره آمد دید، تا آبگوشت و غذا بیاید چند دقیقهای طول میکشد کنار سفره به نماز خواندن مشغول شد. خانمش گفت: نماز خواندی؟ گفت: خواندم. اما فکر کردم دو دقیقه عمرم را باید معطل شوم تا غذا حاضر کنی. من برای این دو دقیقه جواب خدا را چه بگویم. غافل میشویم که آب را هدر میدهیم عمر را هدر میدهیم. همینطور 4 ساعت پای فیلم مینشینیم. خوب بعضی از فیلمها خیلی بار دارد، اما بعضی از فیلمها را آدم میگوید: حیف عمر است که آدم نگاه کند. بهر حال مسئله غفلت مسئله مهمی است.
در مقابل غفلت ذکر است. قرآن میفرماید که: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28). «الا» لغتی عربی است که فارسی آن به معنی «توجه» است. «بِذِکْرِ اللَّهِ» با یاد خدا دل آرام میگیرد. چطور با یاد خدا دل آرام میگیرد؟ چون نگرانی ما مختلف است. مردم برای چه نگرانند؟ ریشه نگرانیها چیست؟
4- آرامبخشی یاد خدا و بیان ریشههای نگرانیها
1- گاهی ریشه نگرانیها لغزشها است. از دسته گلهایی که آب داده ناراحت است. «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چون قرآن میگوید: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً»(زمر/53) خداوند گنا هان را میبخشد. دیگر ناراحت نباش، مأیوس نباش، هر کس هر گناهی کرده خدا او را میبخشد. اصولاً یکی از گناههای کبیره این است که آدم بگوید من یک اشتباهی کردم که دیگر خدا مرا نمیبخشد. هرکس بگوید: خدا دیگر مرا نمیبخشد، گناه کبیره انجام داده است. کسی در مکه کنار پرده کعبه بود. میگفت: خدایا مرا بیامرز. بعد میگفت: میدانم نمیآمرزی. امام به او گفت: این حرف چیست؟ گفت: آخر تو نمیدانی من چه کردم. گفت: میشود بگویی که چه کردهای؟ گفت: بله. من از آنهایی بودم که رفتم کربلا امام حسین را بکشم. من جزء لشگر یزید هستم. امام فرمود: همین یأس تو از لشگر یزید بودنت بدتر است. نگران نباش لغزش است خدا میبخشد.
2- گاهی انسان احساس میکند تنهاست، احساس تنهایی میکند. قرآن میگوید: نه، تنها نیستی. «إِنَّنی مَعَکُما»(طه/46)، «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ»(بقره/194) «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا»(نحل/128)، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»(بقره/153) تنها نیستی با تو هستم.
شهید محراب آیت الله مدنی زمان شاه، در تبعید بودند. قسمتهای کازرون، نور، آباده و. . . در مکانهای مختلف ایشان تبعید بودند. در تبعیدگاه دیدنش رفتیم. یک عالم بزرگوار را دیدیم که در یک اتاق نشسته است. تنها بود. گفتم: حضرت آیت الله مدنی ناراحت نیستید؟ گفت: نه خوشحالم. گفتم: چرا؟ گفت: هر نفسی که میکشم چون در تبعیدی شاه هستم، در هر لحظه یک قدم به خدا نزدیک میشوم و هر لحظه شاه یک قدم به جهنم نزدیک میشود و لذا از این تبعیدی خودم لذت میبرم. چون اولیا خدا میدانند زیر نظر هستند، غصه نمیخورند. شما دیدی در استخر که میروی چند شمارش میکنی و زیر آب میروی. کسی هم در بیرون از آب شمارش میکند، 1، 2، 3، 4، . . . 18، 19، 20 و. . . شما در زیر آب سختی نفس نکشیدن را تحمل میکنی و چون میدانی کسی در بیرون سختی کشیدن شما را میبیند، لذیذ است.
از وقتی که گفتند: به کارمندان دولت اضافه کار بدهید، دیگر سخت نیست. سابق وقتی مدیر میگفت: یک ساعت اضافه باشید. میگفتند: آقا زنم بیمارستان است، بچهام فلان است. گرد و خاک میکرد. حالا تا دو ساعت از شب رفته کار میکند. وقتی فهمیدیم یک جایی حساب میشود، عجله نمیکنیم. اینهایی که تند نماز میخوانند، نمیدانند خدا میشمارد و گرنه شما خم میشدی «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ». خدا میشمارد یک بار دیگر بگو «سُبْحَانَ اللَّهِ، سُبْحَانَ اللَّه»ِ رکوع است، خدا شما را میبیند با عجله نماز نخوان احساس تنهایی نکن «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»(بقره/153)، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا»(نحل/128)
دیگر از چه چیزی آدم ناراحت است؟
3- گاهی انسان احساس پوچی میکند. آقا ما چند سال برای جمهوری اسلامی کار کردیم، آخرش هم استعفا دادیم. صاف قبول شده، نه تشکری نه تقدیری نمیدانم از کجا افتادیم، اگر اینطور بود، اینطور میشد. آخر بعضیها هستند چند سالی کار میکنند، بعد هم قهر میکنند. میگویند: فایده ندارد. آقا چرا فایده ندارد؟ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ»(زلزال/7) ذرهای کار کنی پوچ نیست نه اینکه پوچ نیست، خدا اجر میدهد. اجرت را هم اینطور میدهد. قرآن میگوید که خدا چندین برابرش را به تو میدهد. «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/160) 10 برابر میدهد، یک آیه دیگر داریم که میگوید: 700 برابر به تو پاداش میدهد. یک آیه دیگر داریم که میگوید: بیش از 700 برابر پاداش میدهد. یک آیه دیگر داریم: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ»(سجده/17). اصلاً نمیدانی چقدر بیش از این حرفها است. بنابراین اگر کاری برای خدا کردی هیچ غصه نخور.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: کار حق را انجام بده و منتظر تشکر نباش. اگر امروز کسی قدردانی نمیکند، در زمانی پیدا خواهند شد کسانی که قدردانی کنند. شما که الآن میگویی «اللهم صل علی محمد و آل محمد» همین محمد کسی بود، که سنگ بارانش میکردند. خاکستر سرش میریختند، شکمبه شتر روی سرش پرت میکردند. آل محمد همان کسی است که حضرت زهرا و امام حسن را به قتل رساندند و جنازهاش را تیر باران کردند. امام حسین را زیر سم اسبها له کردند، امام سجاد را با آن وضع شهید کردند. تمام ائمه ما را شهید کردند. یک زمانی ممکن است آدم در جمهوری اسلامی له شود و کسی هم قدردانی نکند اما «سَیَاتی زمانٌ» زمانی که نسل ما بیایند، بگویند: مسجدهای شوروی باز شد. تکبیر گفته میشود، بچهها قرآن میخوانند، فلان کشور قمارخانهاش تعطیل شد، فلان کشور روی حجاب حساسیت دارند، اینها همه از برکات زجرهایی است که این امت اسلامی کشید. حالا ممکن است در جمهوری اسلامی یک مدیر کل، معاون، وزیر، وکیلی امکان دارد یک کسی زحمت بکشد و آخرش هم از او قدردانی نشود. ولی بالاخره شما در این انقلاب زجر دیدید زجر شما کلش درس آیندگان است. اگر در افغانستان و لبنان و فلسطین در شوروی در آفریقا تحرکی هست، اگر موجی از اسلام هست به افتخار جمهوری اسلامی است. و اگر خط مارکسیسم کور شد و اگر خط سرمایه داری رسوا شد و اگر خط نوی به نام اسلام آمد و میخواهند بگویند: اسلام چیست؟ این به خاطر جمهوری اسلامی است.
احساس پوچی نکنید «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28)
4- گاهی احساس از شکست است. میگوید: میترسم شکست بخورم(احساس شکست) امام(ره) فرمود: مادر جنگ شکست نداریم، ما در جنگ پیروز شویم، پیروزیم. شهید هم شویم، پیروزیم. «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا»(توبه/51) آیه قرآن است. یعنی بکشیم بهشت میرویم، شهید هم شویم بهشت میرویم. غصه نمیخورد. دل آرام است. «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». شکست هم بخوریم، خدا از ما راضی است.
5- گاهی میگوییم: آقا همه مردم راضی نیستند ناراحت هستیم که چرا همه راضی نیستند؟ گاهی نگرانی ما این است، که فلانی بدش آمده است. اما قرآن میگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ». خدا که خوشش میآید. «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»(بقره/220). خدا به پیامبر میگوید: نخواسته باش که همه مردم را راضی کنی، بالاخره یک عده از تو راضی خواهند شد. بخصوص ابر قدرتها امکان ندارد از شما راضی باشند. کسی که میگوید: مرگ بر آمریکا پس میخواهد که آمریکا نباشد. این نمیشود که همه را راضی کرد. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ»(انعام/91) بگو خدا و باقی را دور بریز.
6- گاهی نگران سرنوشتیم. بچه هایم چه میشوند؟ من پیر شدم اما برای بچه هایم که زمین تهیه نکردم. فلانی یک قطعه زمینی برای بچه هایش تهیه کرده که چنین است. به چه دلیلی کسانی که برای پسرشان ارث گذاشتهاند، حتما پسرشان موفق است؟ اینقدر آدمها هستند که برای بچه هایشان ارث گذاشتند ولی سرنوشت بچه هایشان بد بوده است. و این قدر بچههایی هستند که از صفر شروع کردند و خوشبخت هستند.
اگر توکل باشد آرامش است «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». لغزش کردی، خدا غفار است. تنها هستی، خدا با توست. «یَا أَنِیسَ مَنْ لَا أَنِیسَ لَهُ»(المصباح کفعمی/ص249) احساس پوچی میکنی، پوچ نشدی. تمام زحماتش گل میدهد. احساس شکست میکنی، ما شکست هم بخوریم پیروزیم. تباه نشدیم. همه راضی نیستند، خدا راضی باشد. مگر همه چه میتوانند بکنند؟ نخواسته باش مردم را راضی کنی، باید خدا راضی باشد. همه راضی نیستند، راضی نباشند. خدا راضی باشد. سرنوشت بچه هایم، غصهاش را نخور. اگر کسی توکل داشته باشد، به فکر برنامه ریزی میکند اما غصه نمیخورد.
آدم عاقل باید پیش بینی کند، اما نگران نباید باشد. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». بحث تلخی بود، طوری نیست. لازم هم نیست بحث شیرینی باشد. غفلت تلخ است.
موارد غفلت را گفتیم: گاهی آدم از قیامت غافل میشود. گاهی انسان از بچه هایش غافل میشود، اخلاقشان، نمازشان، حجابشان. گاهی از نعمتها غافل میشود. این همه نعمت دارد، یادش نمیآید. اصلا انسان هرچه نعمت دارد، نمیگوید، یک بار که ندارد، میگوید. ذات انسان این است. از هدف غافل میشود. برای چه آمده است؟ چیزهایی که آدم را از غفلت بیرون میآورد، موعظههای خوب است. آقایان تحصیل کرده که لیسانس، فوق لیسانس هر چه هستید. آقا پیدا کنید گاهی موعظه کند. اگر یک نفسی مثل شهید محراب آیت الله مدنی بود و در مجلس شورای اسلامی میآمد و برای نمایندهها ماهی یک موعظه میکرد. برای امام جمعهها، برای طلبهها، برای مسئولین مملکتی، هر کس نیاز به موعظه دارد. پیامبر ما نیاز به موعظه داشت. میگفت: «عِظْنِی» مرا موعظه کن. گفتند: یا رسول الله! میفرمودند: نه من دوست دارم موعظه شوم. امیرالمؤمنین به اصحابش میگفت: مرا موعظه کنید. همه ما نیاز به موعظه داریم. مدرک کار ساز نیست. انسانیت رشد علمی دارد، رشد معنوی هم دارد. حدیث داریم: کسی که 5 وقت نمازش را خوب بخواند یک مقدار از غفلت بیرون میآید.
بعد گفتم: در مقابل غفلت یاد است. که یاد خدا آرام بخش است. چرا؟ چون نگرانیها این هاست و در مقابل هر نگرانی آن چیز که آدم را نگه میدارد این است. اگر بنا بود پول آرامش باشد، امیر کویت آرام بود. اگر بنا بود قدرت آرامش باشد. آمریکا الان در آرامش بود. نه امیر کویت نه صدام و نه آمریکا هیچ کدام آرامش ندارند. چون اینها هیچ کدام ذکر خدا در دل آنها نیست. اما یک نفر بود که آرام بود، همان که فرمود: من با قلبی آرام از خدمت شما مرخصی میشوم. یک دل آرام بود. دلار نداشت اما ذکر خدا را داشت. خدا باشد، هیچی نباشد، آرامش است. همه دلارها و قدرتها باشد ولی اگر ایمان نباشد، آرامش نیست. برای ایجاد آرامش نماز بخوانید. «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»(طه/14) نمیگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ». خوب ذکر الله را از کجا پیدا کنیم «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری». ذکرالله نماز است. نگذارید نماز جمعهها خلوت شود. هر چه قدر نماز جمعه خلوت شود، اول کسی که شاد میشود آمریکاست.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»