عید غدیر -2

موضوع: عید غدیر (2)
تاریخ پخش: 77/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- عید غدیر
بینندگان عزیز بحث را در آستانه عید غدیر یا یکی، دو شب قبل از عید غدیر می‌بینند. گرچه با غدیر آشنا هستیم اما شناخت درجه دارد. شناخت ساده و سطحی، شناخت نیمه عمیق، شناخت عمیق. ما باید شناختمان را زیاد کنیم. دو روزمان مثل هم نباشد. که این بحث‌ها تکرار نیست. عمق است. یه کسی از من پرسید: چرا نماز تکراری است؟ گفتم: تکراری نیست. کسی که کلنگ می‌زند و چاه می‌کند، فکر می‌کند تکرار است. اما هر کلنگی عمق چاه را بیشتر می‌کند. کسی که از نردبان بالا می‌رود. پایش را روی پله می‌گذارد تکراری نیست. هر پایی که می‌گذارد یک پله بالاتر می‌رود. بنابراین این بحثها تکرار نیست. تعمیق است. یعنی عمقش را اضافه می‌کند. بیننده‌ها‌ی عزیز بخصوص قشرهای تحصیل کرده طوری این بحث را گوش بدهند که بتوانند یک مقاله بنویسند. بتوانند روی آن یک حرفی بزنند. در سوره مائده آیه‌ای است که امروز می‌خواهیم آن آیه را معنی کنیم.
پس موضوع بحث درباره‌ی روزی است که در قرآن نگفته: روز غدیر. یک وقت می‌گویند: محسن قرآئتی! یک وقت نمی‌گویند: محسن قرائتی. می‌گویند: همان شیخی که قدش بلند است. عمامه‌ی سفید سرش است. روی تخته سیاه می‌نویسد. شب‌های جمعه در تلویزیون است. رییس نهضت سواد آموزی است. به هر حال نمی‌گویند: قرائتی! ولی آنقدر حرف می‌زنند که جز با من قابل تطبیق نیست. حالا هم خدا نگفته: عید غدیر، چیزی گفته است که هرچه با آن بازی می‌کنیم جز عید غدیر نمی‌شود. اصل آیه را می‌نویسیم. «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْق‌» (مائده/3) بعد یک پرانتز باز می‌کند. «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا» بعد می‌گوید: «فَمَنِ اضْطُرَّ فی‌ مَخْمَصَهٍ» الی آخر. «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ» یعنی بر شما حرام است. بر شما چه حرام است؟ گوشت مرده حرام است. خون حرام است. گوشت خوک حرام است. چیزی که اسم خدا را برآن نبرند حرام است. بعد می‌فرماید: اگر حیوانی خفه شود یا خودش خودش را خفه کند یا شما خفه کنید، گوشتش حرام است. اگر حیوان را با شلاق بزنند تا بمیرد گوشتش حرام است. حیوانی که پرت بشود و بمیرد گوشتش حرام است. حیوانی که شاخ بخورد و بمیرد گوشتش حرام است. حیوانی که گرگ او را پاره کند گوشتش حرام است. اگر زود برسی یعنی گرگ فقط گاز گرفته باشد می‌توانی تا نفس دارد سرش را ببری. البته بسم الله بگویی و رو به قبله باشد. اگر به طرف بت بکشی گوشتش حرام است. با قمار گوشت تقسیم کنی حرام است. پس این آیه می‌خواهد بگوید: گوشت‌هایی حرام است که شاخ خورده، کتک خورده، پرت شده، خفه شده، مرده باشد. اینها همه حرام است. می‌گوید: گوشت خر و خوک حرام است. بعد هم می‌گوید: امروز دین کامل شد. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم‌» (بحارالانوار/ج2/ص169) امروز کفار مأیوس شده‌‌اند. امروز خدا از شما راضی است. امروز من از شما راضی هستم. امروز کفار مأیوس هستند. بعد می‌گوید: از گوشت خر و خوک نخور. اما اگر مضطر شدی و از گرسنگی تلف شدی اشکال ندارد. پس گوشت خر و خوک نخورید. فقط در وقت اضطرار بخورید. خداوند بعضی از آیاتی که حساسیت برمی انگیزد را جابه جا کرده است. مغازه‌های کفش فروشی که شلوغ است یک لنگه از یک مدل کفش را می‌گذارند و به جای جفت دیگر یک کفش دیگر می‌گذارند. اگر دزدی وارد فروشگاه شد یک لنگه کفش را نمی‌دزدد. چون چیزی هم نصیبش نمی‌شود. هرکس مشتری است با همان یک کفش می‌فهمد. خداوند هم آیاتی دارد که گاهی یک تکه‌اش را جای دیگر گذاشته است. افرادی که مسئول هستند و مسئولیت‌های حساسی دارند، نوشته‌هایشان در دستگاهشان طبیعی نیست. مثلا می‌خواهد بگوید: فلان شخصیت مهم می‌خواهد عصر خانه‌ی ما بیاید. در دفترش می‌نویسد ساعت چهار فلان شخصیت به خانه‌ی ما می‌آید. چون شخصیت درجه یک است، مثلاً اگر یک موقع دفترش گم شود برایش بد می‌شود. مثلاً می‌خواهد بگوید: آیت الله خامنه‌ای عصر به فلان جا می‌آید. در صفحه‌ی اول دفترش می‌نویسد: آیت الله، چهل صفحه بعد می‌نویسد عصری، چند صفحه بعد می‌نویسد، به فلان جا می‌آید. خودش وقتی می‌خواهد بخواند می‌فهمد. اما کس دیگر متوجه نمی‌شود. مثل صندوق‌هایی که کلیدش رمزی است. خود طرف هم می‌داند که کسی رمزش را نمی‌داند.
خدا گفته است: من قرآن را حفظ می‌کنم. یکی از فرمول‌های حفظ خدا احیاء با قدرت غیبی است. یا خدا حفظ می‌کند. یا بعضی وقت‌ها یک تارعنکبوت می‌آید و از پیامبر در غار محافظت می‌کند. حفظ خدا همیشه لازم نیست غیبی باشد. حالا در اینجا می‌خواهم حرف‌هایی را بزنم که یک خرده فنی است. باید یک مقدار بیشتر دقت کنید. شاید یک خرده خنده دار نباشد، اما سعی می‌کنم که خنده هم داشته باشد.
بحث ما درباره‌ی چیست؟ آقایانی که دیر تلویزیون را روشن کردند ما روزهای پیغمبر را بررسی می‌کنیم. پیغمبر ما در چهل سالگی به پیغمبری رسید. شصت و سه سالگی هم از دنیا رفت. اولین روزی که پیغمبر، پیغمبر شد روز بعثت بود. سه سال مخفیانه کار می‌کرد. بعد آیه آمد دیگر بس است. علنی اعلام کن. فریاد بزن. علنی تبلیغ کن. روز فرمان علنی، روز هجرت، روز تولد حضرت زهرا، روز فتح جنگ بدر، روز شکست احد، روزهای پیروزی فتح خیبر، حنین، فتح مکه، حج الوداع، غدیر خم فرا رسید. از چهل سالگی تا شصت و سه سالگی تمام عمر پیغمبر را نقطه چین می‌کنیم. روزهای درشتش را نقطه‌های درشت می‌ گذارم.
2- آیه غدیر
در قرآن یک آیه‌ای است که می‌گوید: امروز کفار مایوس هستند. امروز نعمتم را بر شما تمام کردم. امروز از دین شما راضی هستم. امروز دین شما کامل شد. امروز یک تاج داریم که چهار تا پر دارد. این کلاه را سر کدام روز می‌گذاریم؟ اولین روزی که حضرت محمد(ص) پیغمبر شد، روز اول به او می‌گوییم: امروز صبح پیغمبر شدی. همین امروز دینت کامل شد. می‌شود روز اول گفت؟ مثل اینکه بچه به مدرسه برود و بگوید: (الف). استاد هم بگوید: تو امروز فارغ التحصیل هستی. این که نمی‌شود. پس قطعا روز بعثت نیست. روزی که پیغمبر سه سال مخفیانه تبلیغ کرد. چرا مخفی تبلیغ می‌کنی؟ داد بزن. در روز فریاد زدن هم دین هنوز کامل نشده است. هنوز روز اول است که تبلیغش را آشکارا بگوید. روز هجرت کفار مایوس نبودند. چون می‌گوید: امروز کفار مایوس هستند. روز هجرت روزی بود که از هر کافری، یک چاقوکش، یک تروریست از سر دیوار در خانه‌ی پیغمبر ریختند که پیغمبر را بکشند. پیغمبر هم حضرت علی را جای خود خواباند. آن روزی که رفتند پیغمبر را بکشند مایوس نبودند. چون اگر مایوس بودند دست به این کار نمی‌زدند. پس روز هجرت هم نیست. روز تولد حضرت زهرا چطور؟ روز تولد حضرت زهرا کفار مایوس نشدند. اصلاً گفتند: خوب شد که دختر است. چون عقیده‌ی عرب‌ها این بود که دختر چیزی نیست. پسر است که نام پدر را زنده نگه می‌دارد. جنگ‌هایی که مسلمان‌ها می‌کردند. بعضی‌ها شکست می‌خوردند. بعضی پیروز بودند. جنگهایی که شکست می‌خوردند که شعار نمی‌دادند امروز دین کامل شد. چرا؟ چون شما کشته دادید. امروز کفار مایوس شدند. روزهایی که ما کشته می‌دهیم که کفار مایوس نمی‌شدند. کفار شیر می‌شدند. یک روزهایی هم پیروز شدند. در جنگ بدر پیروز شدند. در جنگ احزاب، در جنگ حنین، فتح مکه مسلمانها پیروز شدند. وقتی آدم پیروز می‌شود، آنهایی که شکست می‌خورند مایوس می‌شوند. نه همه کفار! ببین آقا اگر دو گروه دارند بازی می‌کنند یا کشتی می‌گیرند، آن رقیبی که زمین خورده است مایوس می‌شود. ولی بقیه‌ی تیم‌ها مایوس نمی‌شوند. نمی‌گوید: «الیوم یاس» نمی‌گوید: این کفار! می‌گوید: تمام کفار روی زمین امروز مایوس شدند. در جنگ‌ها کفار در جبهه مایوس می‌شوند، نه تمام کفار، قطعا در جنگها کفار مایوس نشدند. در حج آخر چطور؟ چون جمعیت عظیمی با پیغمبر مراسم حج را انجام داد، این خیلی طرفدار دارد. امروز که با پیغمبر حج مهمی انجام دادی، حجی که در محضر پیغمبر است و آداب حج را از شخص پیغمبر دیدید، امروز دین کامل است. نمی‌گوید: که حج شما کامل است. می‌گوید: تمام دینتان کامل است. پس مربوط به حج هم نمی‌تواند باشد. چون حج جزئی از دین است و تمام دین نیست. می‌گوید: تمام دینتان کامل است. اگر خیاط یک کت و شلوار خوب بدوزد، نمی‌شود بگویی: کت و شلوار کامل است. معنایش این نیست که بنایی هم کامل است. کت و شلوار یک قسمت از لباس است. یک تکه کامل معنایش این نیست که همه کامل است.
یک کلاه در قرآن است. خدا گفته است: بروید سر کارها را پیدا کنید. بروید سر کلاه را پیدا کنید. کلاه این است که امروز تمام کفار مایوس شدند. امروز دینتان کامل شده است. امروز من از شما راضی هستم. امروز نعمت را بر شما تمام کردیم. این کلاه را سر کدام روز بگذاریم؟ امکان ندارد این کلاه سر هیچ روزی برود. امکان ندارد این کلاه سر روزی جزء غدیر خم برود؟ چطور در غدیر خم است؟ چون پیغمبر چهار برخورد کردند. 1- تهمت، 2- شکنجه، 3- جنگ هیچ کدام موفق نبود. به پیامبر تهمت زدند. قرآن تهمت‌ها را نقض کرده است. به پیغمبر گفتند: تو شاعر هستی. نشد! تو مجنون هستی. نشد! تو ساحر هستی. اما هیچ کدام ار تهمت‌ها نگرفت. شکنجه و ترور هیچ کدام عملی نشد. تصمیم گرفتند که در خانه‌ی پیغمبر بریزند و او را بکشند. تا نزدیک غار دنبالش کنند. در جنگها اصحابش را کتک زدند. اما هیچ کدام نگرفت. برای کفار یک روزنه امید مانده بود. آن هم روزنه‌ای بود که گفتند: ما حریف پیغمبر نمی‌شویم. هرچه شکنجه‌اش می‌کنیم نمی‌شود. پس صبر کنیم تا بمیرد. پسر هم ندارد. کلکش کنده می‌شود. همه امید این کفار مرگ پیغمبر بود. یک مرتبه دیدند که در غدیر خم علی نصب شده است. امیر المومنین که نصب شد دیدند اگر پسر هم داشت از این بهتر نبود. آن وقت تمام کفار مایوس شدند.
درباره انقلاب بگویم. خبر رحلت امام بنیانگذار انقلاب اسلامی پخش شد. ضد انقلابها از کشورهای مختلف در فرودگاه آمدند تا اینکه به ایران بیایند.
یکی از علمای بزرگوار رفته بود معالجه کند. می‌گفت: تا فهمیدم امام از دنیا رفته من هم به فرودگاه رفتم و دیدم آدمهای ضد انقلاب ساک‌ها را دست گرفتند تا بیایند. یک وقت رادیو گفت: امروز آیت الله خامنه‌ای به رهبری منصوب شدند، تا خبر رهبری ایشان گفته شد می‌گفت: ضد انقلابها به هم نگاه کردند و از همان فرودگاه برگشتند. دیدند امام اگر پسر هم داشت از این بهتر نمی‌شد. حالا اگر پیغمبر پسر داشت از علی بهتر نمی‌شد. امام یک چیزی را می‌گفت که خیلی زیبا است. می‌گفت: اگر پیغمبر هیچ کاری نمی‌کرد فقط علی را تربیت می‌کرد برایش کافی بود. از این آیه معلوم می‌شود تمام کفار کره زمین یک طرف، علی هم یک طرف. چون می‌گوید: علی که معرفی شد همه کنار رفتند. یعنی یک طرف ترازو تمام کفار، یک طرف ترازو هم علی(ع). این خیلی است. این حدیث نیست.
کسانی که دیر تلویزیون را روشن کرده‌اند می‌پرسند چه می‌گوید؟ می‌دانید چه می‌گویم؟ می‌گویم: سوره مائده آیه دوم می‌گوید: گوشت خر وخوک را نخورید. آیه‌ی آخر هم می‌گوید: آدم مضطر بخورد. بین نخورید و بخورید یک کلاه داریم که سر ندارد. داریم دنبال سر می‌گردیم. چه روزی است که تمام کفار مایوس می‌شوند؟ چه روزی می‌گویند: گوشت خوک نخورید؟ گوشت حیوان شاخ زده را نخورید؟ گوشت حیوان پرت شده را نخورید؟ امروز دین کامل شده است. این زشت نیست حالا که دین ما کامل است گوشت حیوان مرده را بخوریم؟
درس‌هایی که از این آیه می‌گیریم را برایتان بگویم. یک دوام دین به رهبری است. چون قرآن می‌گوید: اگر نباشد دین کامل نیست. دوام دین به رهبری است. با رهبری صحیح از کفار نباید ترسید.
یک درس دیگر این است که هر وقت از کفار ترسیدید بدانید در رهبری مشکل دارید. چون پشت سرش می‌گوید: آیه قرآن است. امروز که علی بن ابیطالب نصب شد دیگر از کفار نترسید. این یک نکته دارد. یعنی هر کجا کشور اسلامی از کفار می‌ترسد معلوم است که رهبرش علی نیست. اگر رهبرتان علی بود دیگر نترسید. هر کشوری از آمریکا می‌ترسد کمبودش علی است. و لذا می‌گوید: بنده پرچم آمریکا را روی کشتی‌ام می‌زنم و از دریا می‌گذرم. خوب کسی که به علی پناه نبرد به پرچم آمریکا پناه می‌برد.
یک کسی پیش منصور دوانقی آمد. منصور دوانقی پایش را دراز کرد و گفت: با پای من بیعت کن. او هم پایش را گرفت و گفت: خاک بر سرت! هرکس که دست با علی ندهد باید با پای من بیعت کند. قرآن می‌گوید: حالا که رهبر تعیین شده است دیگر نترسید. هر کشوری که می‌ترسد مشکلش رهبری است. ما زمان شاه می‌ترسیدیم. از یک پاسبان هم می‌ترسیدیم. بعد گفتند: توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد. این آقا که از یک سوسک می‌ترسید این که اگر گربه از دیوارش می‌رفت از سایه گربه می‌ترسید، این آقا نمی‌تواند مستأجر را از خانه‌اش بیرون کند. حالا می‌خواهد شاه را از مملکت بیرون کند؟ چه بود، چه شد؟ حالا امروز رهبر امام شده است؟ تا شاه بود ترسو بودند. تا امام شد شجاع شد؟ یک چیزی در سر مردم است که باید بیرون بیاورند. البته مردم ایران، نه همه! یک سری از این لیبرال‌ها و ورشکست‌های سیاسی یک چیزی در سرشان است که اگر با یک قلاب بیرون بکشید خوب است. منتها با این حرف من قلاب کنید. این حرف من نیست. حرف خداست. اینها گیرشان این است که خیال می‌کنند امامت یک مدیریت است. و لذا می‌گویند: آقا شما فوق لیسانس مدیریت دارید؟ با مسائل حقوقی آشنا هستید؟ این‌ها خیال می‌کنند که رهبری مسأله مدیریت فایل و کامپیوتر و ذی حسابی و جمع بندی و روابط عمومی و هماهنگی و نظارت و بازرسی است. این‌ها اشتباه کردند. امامت این نیست که تو می‌گویی. اینکه لیسانس یا فوق لیسانس اداره کند. امامت یعنی پنجاه میلیون ترسو را شجاع کن. جگر دادن به پنجاه میلیون امامت است. کار فوق لیسانس نیست. امامت یعنی دعایش مستجاب شود. امامت یعنی از غیب خبر بدهد. ما به صدام سیلی می‌زنیم. آن زمانی که صدام ایران را گرفته بود به حساب امامت بود. یعنی یک چیزی بگوید: که ده سال بعد واقع بشود. امامت یعنی وقتی ساواک امام را می‌گیرند به او می‌گویند: قدرت تو چه کسی است؟ می‌گوید: یاران من در قنداق هستند. یعنی بیست سال قبل از انقلاب می‌گوید: یاران من در قنداق هستند. از بیست سال دیگر خبر می‌دهد. امام این است. باید یک خبرهایی از یک جایی داشته باشد.
این لیبرالها و کسانی که جوجه کباب می‌خورند و کیف می‌کنند، خیال می‌کنند که امامت اداره اتریش، آلمان و سوئیس است. ما می‌گوییم: نه! امامت یک حرکت ملکوتی است. رابط بین خالق و مخلوق است. واسطه فیض ما است. آیت الله بهاء الدینی یک عالم وارسته بود. حدود صد سال است که به خاطر علم و تقوایش یک کنگره در قم گرفتند. در این کنگره علما از همه ایران جمع شدند و به عظمت این که یک نفر صد سال گناه نکرد، کنگره گرفتند.
وقتی یک طلبه از سفر می‌آید یک حق زحمتی به او می‌دهند. یک طلبه می‌گفت: از مسافرت آمده بودم. پولم را شمارش نکرده بودم. به روستایی رفتم و سی شب سخنرانی کردم. ماه رمضان مردم پولی روی هم گذاشتند. به من دادند. می‌گفت: وقتی به قم رسیدم گفتم: به خانه نروم. بروم یک سلامی به حضرت معصومه بدهم. در حرم که رفتم دیدم یکی از طلبه‌ها خیلی اوضاع بدی دارد. دیدم گیج است. گفتم: احوال شما؟ گفت: خیلی گرفته‌ام. طلبکارها دورم ریختند. فرار کردم. می‌گفت: نگاهش کردم. دیدم من و این هم‌شاگردی هستیم. ایشان می‌گفت: پول‌ها را به او دادم و گفتم: برای خودت باشد. می‌گفت: سلام دادم و دست خالی ماندم. گفتم: حالا که حضرت معصومه آمدیم، خانه ‌ی آیت الله بهاء الدینی بروم. می‌گفت: به خانه‌ی ایشان رفتیم. تا وارد شدم گفت: تو حرم مرا خوشحال کردی. بعد در یک اتاق رفت و یک پاکت آورد و همان مبلغی را که داده بودم برایم آورد. امامت یعنی کانال، وصل بودن به غیب، امامت یعنی نفسش اثر کند. امامت یعنی واسطه فیض باشد. شما فکر می‌کنید امام بنیانگذار جمهوری اسلامی که نه حزبی دارد. نه بودجه‌ای دارد. نه صندوقی دارد، می‌تواند با سیاستمداران در بیفتد و روز به روز هم آمریکا تحقیر بشود؟ بله! می‌شود. روز به روز جمهوری اسلامی مستحکم‌تر می‌شود.
دین بی رهبر هدر رفتن نعمت‌هاست. چون می‌گوید: امروز نعمتها تمام است. اگر رهبر نباشد نعمتها هدر می‌رود. اگر کفار از شما مأیوس نمی‌شوند معلوم است که دین شما ناقص است. الان سوال ما این است که آیا کفار از کشورهای اسلامی مأیوس شده‌اند یا نه؟ از ایران که مأیوس شد. چون هر کاری کرد نشد. از کشورهای دیگر مأیوس نیست. قرآن می‌گوید: اگر کفار از شما مأیوس نیستند معلوم است که دین شما کامل نیست. حالا آیا غدیر مسأله شیعه است؟ نه! مسأله شیعه نیست. من یک طرحی را برای شما تصور کنم. الآن کفار در کدام کشور از همه خوارتر هستند؟ شاید در ایران. یعنی آمریکا برای ما هیچ ارزشی ندارند. اگر یک آمریکایی در کوچه‌های ایران راه برود بچه‌ها در صورتش آب دهان می‌اندازند. هیچ جا آمریکا تحقیر نشد. سلمان رشدی از کدام کشور از همه بیشتر می‌ترسد؟ از ایران! مسأله دیگر بیداری مسلمان‌ها است. یک میلیون سیاه پوست در آفریقا در آمریکا راهپیمایی کردند. مسلمان‌ها بیدار شدند. بیداری مسلمان‌ها به کجا وصل است؟ ایران! این‌ها مربوط به شیعه و سنی نیست. تحقیر کفار مربوط به همه اسلام است. وحشت سلمان رشدی مربوط به همه اسلام است. بیداری مسلمان‌ها مربوط به شیعه و سنی نیست. اینها به خاطر رشد معنویت است. شماباور می‌کنید که دو میلیون بچه مشغول حفظ قرآن و مفاهیم هستند؟ صد‌ها هزار جوان به جبهه رفتند. حالا شما نگاه نکن که چهار نفر دختر بی حجاب در خیابان‌ها است.
اگر دخترهای حجاب دار در خیابان بیایند، آن هفته گفتم که معلوم می‌شود چه می‌شود؟ منتها بی‌حجاب در خیابان می‌آید. آن کسی که چادری است در خیابان نمی‌آید. سازندگی هیچ کشوری در کشورهای اسلامی به اندازه ایران قدرت سازندگی نبود. شجاع ترین مردم، مردم ایران هستند. ببینید ابتکار رشد علمی چقدر است؟ همه این حرکت‌ها برای عزت اسلام است.
می‌خواهم بگویم: انقلاب ما پرتویی از غدیر است. در این انقلاب و جمهوری اسلامی رشد علمی، شجاعت مردم، تحقیر کفار، وحشت سلمان رشدی، بیداری مسلمان‌ها، رشد معنویت، سازندگی، ابتکار ایجاد شد و این برای عزت است. این برای زمانی است که رهبری شد. هفده سال است که ما تجربه داریم. سنی و شیعه ندارد. الآن در فلسطین اگر یک جوان به اسرائیل حمله می‌کند خاطرش جمع است که کشورهای اسلامی خواب و خیال ندارند. برای همین است که ما در تهران اسم یک خیابانمان را فلسطین می‌گذاریم.
شما اگر می‌خواهید ببیند ما شیعه هستیم یا سنی هستیم، از اداره مخابرات بپرسید. یک آلبوم عکس بگیرید و تمبرها را ببینید. تمبرهای که ما از دانشمندان سنی درست کردیم، کمتر از دانشمندان شیعه نیست. یعنی ما هم سید قطب را تمبر کردیم. بسیاری از تمبرهای ما رهبران سنی هستند. سنی و شیعه نداریم. بحث این است که نجات مسلمین چیست؟ نجات مسلمین مهم است. امروز در بین کشورهای اسلامی کدام کشور عامل بیداری شد؟ ایران! کدام کشور شجاع‌تر از ایران است؟ کدام کشور ابتکارش بیش از ایران است؟ کدام کشور رشد معنویتش بیش از ایران است؟ در تمام کشورهای اسلامی ایران همه چیزش الگو است. الان همه جا جنگ بین شیعه و سنی هست. در ایران حدود ده میلیون سنی با شیعه زندگی می‌کند. اصلاً مسأله شیعه و سنی نیست. ایران نشان داد که بیداری مسلمان‌ها مهم است. ابتکار و اختراع برای ایران است. رهبری ایران عظیم است. پس غدیر مسأله شیعه نیست. نجات اسلام، بیداری اسلام، این است. امام در صحیفه نور می‌گوید: در غدیر خداوند روشن کرد که خط حکومت چگونه باشد؟ چون خیلی‌ها به مکه می‌روند. غدیر روشن کرد که چطور از حج استفاده کرد. حج این نیست که برویم یخچال و اجاق گاز و شکستنی بیاوریم. حج این است که وقتی برمی گردیم یک علی در آن پیدا شود. استفاده از حج یعنی علی!
ضمناً امام یک حرف نویی هم دارند که یک خرده سنگین است. امام فرمود: غدیر به علی شخصیت نداد. علی غدیر را خلق کرد. راجع به پیغمبر هم دارد جبرئیل بر پیغمبر نازل نشد. عظمت پیغمبر جبرئیل را پایین کشید. می‌گویند: شما برادر فلانی هستی؟ می‌گوید: نه! او برادر من است. آیا غدیر به علی مقام داد؟ نه! علی غدیر را خلق کرد. جبرئیل بر پیغمبر نازل شد. پیغمبر اهمیت پیدا کرد. امام می‌فرماید: عظمت پیغمبر جبرئیل را پایین کشید. و لذا شما هم همینطور هستید. تو هم اگر تقوا داشته باشی دید پیدا می‌کنی. باطن بین می‌شوی. این طور نیست که در بسته باشد. تو هم اگر مثل یوسف جلو شهوتت را بگیری علم تعبیر خواب پیدا می‌کنی. خدا با یوسف قراردادی نبسته است. خیال نکن تمام شد. نه خیر هرکس در خط یوسف برود و یک صحنه گناه پیش بیاید و خودش را نگه دارد، ما یک چیزی به او می‌دهیم.
اگر می‌خواهی باطن را ببینی، اگر می‌خواهی درهای بسته به رویت باز شود، اگر می‌خواهی از راه ناگهان رزقت وسیع شود، اگر می‌خواهی در بن بست نمانی، الان هم هست. یک کد دارد. کد تقوا!
هفته‌ی گذشته من چند تا تقاضا کردم. یک بار تقاضاهای هفته قبل را می‌گویم. بعد هم پنج دقیقه آخر برادر عزیزمان آقای سازگار اشعاری را برایمان می‌خوانند.
من این چند دقیقه می‌خواهم تکراری حرف بزنم. چون هفته قبل هم گفتم. اما می‌ترسم یک عده‌ای نشنیده باشید.22بهمن عید ما است. عید سیاسی، مذهبی، انقلابی ما است. الحمد الله عید نوروز هم عید ملی ما است. بعثت عید بزرگ ما است. نیمه شعبان عید بزرگ ما است. اما روایت می‌گوید: از همه عیدها مهمتر عید غدیر است. حتی از عید فطر و از عید قربان هم مهمتر است. در عید غدیر حق امیرالمومنین این است که یک کارهایی بکنیم. کارهایی که اینجا هست، فهرستش را می‌گویم. نمازجماعت در این روز آمده است. یک جا جمع بشوند و یک نماز باعظمت بخوانند. صیغه برادری بخوانند. دو تا برادر دستشان را در دست هم بگذارند.
عزادارانی که روز عاشورا این همه پلو می‌پزند و غذا می‌دهند برای پدر امام حسین هم یک کاری بکنند. حالا برای امام حسین بیست تا دیگ می‌پزند. برای حضرت امیر هم دو سه تا دیگ بار بگذارند. امام حسین فرمود: پدرمان از ما بهتر است. حالا از شور عاشورا کم نکنند و به شور غدیر اضافه کنند.
حدیث را تکرار کنم. اگر کسی روز غدیر به یک نفر غذا بدهد، حدیث داریم انگار به تمام انبیاء غذا داده است. مهمانی‌ها را بگذاریم و در عید غدیر برگزار کنیم. عید غدیر را به هم تبریک بگوییم. این رسم در خیلی از شهرها هست. در خیلی از شهرها این رسم هست که سیدها می‌نشینند و همه به دیدن آنها می‌روند. منتها سیدهایی که خانه‌شان کوچک است، مشکل دارند. همه سیدها در مسجد بنشینند که هم مسجد احیاء بشود و هم اینکه آدم وارد مسجد می‌شود و یک دفعه سی تا سید را می‌بیند.
خدا پدران ما را رحمت کند. روز عید غدیر شیر گاوشان را مجانی می‌دادند. درود بر بعضی از راننده‌های تاکسی که عید غدیر ساعت دوازده که می‌شود تا ساعت یک پول نمی‌گیرند. راننده‌ای داریم که اینطور باشد؟ چون حضرت علی ظهر عید غدیر نصب شد. این راننده هم بگوید: من امروز ظهر مجانی کار می‌کنم. پیغمبر در روز عید غدیر نماز ظهر را که خواند علی بن ابیطالب را نصب کرد. می‌شود دکتر و پزشک هم پول نگیرند. هر کسی برای عید غدیر یک کاری بکند. صدها شاعر داریم. هرکس یک شعر برای غدیر بگوید. صداوسیمای ما با افرادی که غدیر شناس هستند مصاحبه کند. ما آدم‌هایی داریم که عمرشان در تاریخ غدیر بوده است. میر حامد حسین، قاضی نور الله، علامه امینی اینها نود سال، هشتاد سال در غدیر کار کردند. می‌شود این کار را کرد. بهترین سرودها را برای غدیر بسازیم. وزارت ارشاد ما، سازمان تبلیغات ما، بهترین نوارها و سرودها را داشته باشند. راننده‌ها در بیابان‌ها آهنگی برای غدیر بگذارند. سرودی برای غدیر بسازند. برای بچه‌هایی که شب غدیر متولد می‌شوند یک کاری باید کرد. حضرت علی بیشترین مرید را دارد. البته همه کشورهای اسلامی حضرت علی را قبول دارند. ما در محبت اهل بیت هیج مسأله‌ای نداریم. شیعه و سنی ندارد.
پس حرف هایم را جمع کنم. کسانی که دیر تلویزیون را روشن کردند در یک دقیقه بگویم. آخرین سوره‌ای که نازل شد سوره مائده است. اول سوره مائده، آیه دوم آمده است که گوشت مرده و گوشت خوک خفه شده و پرتش شده و شاخ زده را نخورید. بعد یک جمله گفته است. در آخر گفته: آدم مضطر از این گوشت‌ها بخورد. من می‌گویم: این جمله ربطی به این آیه ندارد. چون اگر این جمله حذف بشود به آیه ضرری نمی‌خورد. ما اگر این تکه را حذف کنیم موردی پیش نمی‌آید. درست مثل باقی آیات است. چون مثل این آیه چهار تا دیگر هم هست. می‌گوید: این گوشت‌ها را نخورید. آدم مضطر بخورد. عین این چهار جای دیگر هم هست. ما این تکه را حذف کنیم به آیه ضرری نمی‌رسد. پیداست این مربوط به آیه نیست. این یک آیه را تمام روایات شیعه و سنی می‌گویند. یعنی این تکه با حساب باقی آیه‌ها جدا است. در آیات مشابه این تکه نیست. اصلاً آهنگ آیه با باقی آیه‌ها نمی‌خورد. یک روز با چهار عنوان است. امروز تمام کفار مأیوس هستند. امروز دین کامل است. امروز نعمت تمام است. امروز خدا راضی است. می‌خواهیم بدانیم این روز چه روزی است؟ عمر پیغمبر را از چهل سالگی تا شصت و سه سالگی بررسی کردیم. نقطه چین کردیم. روزهای بزرگ را با قلم درشت مشخص کردیم. روز تولد حضرت زهرا، روز پیروزی در جنگ بدر، پیروزی حنین، همه را بررسی کردیم. در عین حال این روز قابل تطبیق با اینها نبود. فقط قابل تطبیق با غدیر خم بود. بعد گفتیم: غدیر برای شیعه‌هاست. هفته گذشته گفتم: در کتاب مسند امام احمد حنبل که از مهمترین کتابهاست صفحه دویست و هشتاد، یک ماجرا را نقل کرده است. غدیر شیعه و سنی ندارد. در جمهوری اسلامی عزت اسلامی، رشد علمی، شجاعت، حقیر کردن کفار، وحشت سلمان رشدی، بیداری مسلمان‌ها، رشد معنویت، سازندگی، ابتکار همه اینها در ایران بود و اینها همه بخاطر این است که رهبری ایران رهبری فرزند غدیر بود. اگر اسلام بخواهد رشد کند باید رنگ غدیر را رشد بدهد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment