عید غدیر-1

موضوع: عید غدیر(1)
تاریخ پخش: 77/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- غدیر یک روز نیست، یک تاریخ است
در مسجد الغدیر و در محضر مبارک برادران نیروی دریایی و دیگر عزیزان هستیم. بحث را در آستانه غدیر خم گوش می‌‌دهید. امسال در بحث من تقاضاهایی هم وجود دارد. راجع به غدیر خم من چند جمله می‌‌گویم و این‌‌ها را شهرداری‌‌ها، دانشگاه‌‌ها، فرمانداری‌‌ها، روابط عمومی‌‌ها، مدارس و دانشگاه‌‌ها مشابه این جملات را خطاطی کنند و برای غدیر خم استفاده کنند. امت بی امام، کشتی بی ناخداست. امت بی امام، راه بی علامت است. امت بی امام، شب بی چراغ است.
غدیر یک روز نیست، غدیر یک تاریخ است. غدیر بذر ولایت در دل دل‌‌هاست. غدیر تداوم رسالت است. غدیر گذاشتن دست انسان در دست ولی خداست. غدیر ضامن اجرای احکام خداوند است. اگر امام نباشد، احکام خدا اجرا نمی‌‌شود.
زمان شاه چقدر قانون خدا اجرا می‌‌شد؟ مرحوم راشد که نماینده مجلس بود، به مجلس شورای ملی برای سخنرانی رفت و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» سخنرانی‌‌اش را شروع کرد. عده‌‌ای برای اعتراض بلند شدند و گفتند که مگر اینجا حوزه است؟ باید در مجلس به نام نامی شاهنشاه آریامهر گفت.
اگر امام باشد نماز جمعه زنده است. هر بخشی از ایران وسیع ما در زمانی از دست رفت که ایرانی‌‌ها دستشان در دست شاهنشاه بود. ایران خیلی بزرگ بود در زمان شاهان هر وقت حمله کردند، تکه‌‌ای از ایران را گرفتند. اما از زمانی که دستمان را در دست امام گذاشتیم، یک وجب از خاکمان را به کسی ندادیم. معنی غدیر این است.
دنیا قاطی کرده است. دنیا یک چیزهایی را نمی‌‌فهمد. البته دنیا خیلی چیزها را نمی‌‌فهمد. یکی از خارج آمده بود که با من مصاحبه کند. به من می‌‌گفت: شما که در تلویزیون سخنرانی می‌‌کنی، بحث‌‌های خوبی داری، آیا قبل از سخنرانی، زرده تخم مرغ می‌‌خوری؟ حالا تازه او کارشناس است و آمده رساله دکتریش را بنویسد.
دیگری می‌‌گوید: مردم که امام را دوست داشتند، انگیزه روانیشان چه بود؟ فکر نمی‌‌کنید که مردم چون چند سال امام را ندیده بودند، علاقمند و هیجانی شدند؟ این فکر می‌‌کرد علاقه مردم به امام مثل علاقه مادر به بچه است که وقتی یک مدت، بچه‌‌اش را نبیند، دلتنگ می‌‌شود و وقتی بچه را دید، آرام میشود. در صورتی که محبت به امام این طور نیست و هر چه بیش‌‌تر امام را می‌‌بینی، عشقت نسبت به او بیشتر می‌‌شود. این‌‌ها تحلیل روانی می‌‌کنند. گاهی خداوند همه چیز را به هم می‌‌ریزد.
گاهی می‌‌بینی، چهار سنگ می‌‌گذارد و آن را کعبه می‌‌نامند و مردم به خاطر همین چهار سنگ سیاه کعبه است که دورش در آن هوای داغ طواف کنند، دوازده سال در نوبت هستند. از خود کم می‌‌گذارند که بروند و سنگ را طواف کنند. حالا شما بیا سنگ‌‌های مکه را تحلیل روانی کن. جامعه شناس و روانشناس و امثال این‌‌ها نمی‌‌فهمند که در پشت این حرف‌‌ها یک برق دیگری هم هست، که آن برق کاری به این چیزها و حرف‌‌ها ندارد.
یک وقت خدا اراده می‌‌کند که پیغمبر را با تار عنکبوت حفظ کند. حالا شما بیا و بگو به نظر شما از نظر فیزیکی تار عنکبوت چقدر استحکام دارد؟ این اراده خداست وگرنه اگر تار عنکبوت را فوت کنی، از بین می‌‌رود. خدا اراده کرده که شن‌‌های طبس، هلکوپترهای آمریکا را در هم بپیچد. خدا اراده کرده که ترسو‌‌ها شجاع شوند. خدا اراده کرده که شاه با تمام قوای مسلحی که فکر می‌‌کرد پشت او هستند، گریه کنان فرار کند، و امام بدون هیچ حامی وارد شود. خدا اراده کرده که امام بی اسلحه پیروز شود و شاه با اسلحه شکست بخورد. خدا اراده کرده که یوسف از ته چاه، حاکم بشود. این‌‌ها چیزی را به نام اراده خدا نمی‌‌دادند و به شمار نمی‌‌آورند. در متن درسهایشان، محورهای جامعه شناسی و روانشناسی همه بر طبق فرمولایی است. البته ما این مطالب و مسائل را قبول داریم. ولی ما می‌‌گوییم که دو بال وجود دارد. یک بال علوم و یک بال ماورای علوم که البته این هم خودش علم است. به طور طبیعی وقتی انسان پدرش از دنیا رفت، تا یک هفته گریه می‌‌کند و تا چهل روز سیاه می‌‌پوشد و بعد هم یک سالگرد می‌‌گیرد. البته همین قدر هم در ایران است وگرنه در خارج به احترام مرگ پدر یک دقیقه ساکت می‌‌شوند و بعد خلاص! اما بعد از هزار و چهار صد سال گریه کردن برای امام حسین چه تحلیل روانی دارد؟ این ارتباط معنوی و پیوند را خود خدا زده است.
2- معنای غدیر
غدیر یعنی چه؟ از نظر ما غدیر فقط مخصوص شیعه‌‌ها نیست و برای سنی‌‌ها هم هست و غدیر را هم قبول دارند. اما بعد از غدیر یک حق وتو به نام سقیفه گذاشتند و جور دیگری عمل کردند. اما از نظر قرآن و حدیث و تاریخ، ماجرای غدیر شیعه و سنی ندارد. من یک جمله‌‌ای را از قرآن، حدیث و تاریخ برای شما بگویم. اهل سنت شش کتاب دارند که از مهمترین کتاب‌‌هایشان است. یکی از چهار امام اهل سنت امام احمد حنبل است. امامان اهل سنت ابو حنیفه، مالک، احمد حنبل، و امام شافعی هستند. این کتابی که در دست من است، بعد از قرآن مهمترین و یا از مهمترین کتاب‌‌های اهل سنت است.
ایشان در این کتاب می‌‌گوید: «کنا مع الرسول الله فی سفر» با رسول الله در سفری بودیم و از حجی برمی‌‌گشتیم. «ونزلنا فی غذیرخم» در غدیر خم که بیابانی بین مکه و مدینه و نزدیک جبه است (الآن حاجی‌‌ها به آنجا می‌‌روند) «فنودی الصلوه جامعه» به نماز جماعت ندا زدند. «کتحت لرسول الله» آنجا را جارو کردند و برگ و خاشاکی که در آنجا بود، جارو کردند. «تحت الشجرتین» دو درخت آنجا بود که زیر این دو درخت را برای پیغمبر مهیا کردند. «فقلت الصلواه ظهر» پیغمبر نماز ظهر را در روز عید غدیر خم خواند. «و اخذ یدی علی» دست علی بن ابیطالب را گرفت و بلند کرد. «و قال» پیغمبر فرمود: «الیس تعلمون علی اولی المسلمین» همه می‌‌دانید که من ولایتم بر شما، از خود شما بیشتر است. یعنی حق ولایت من بر شما از خود شما بیش‌‌تر است. همه گفتند: قبول داریم. یعنی شما اگر خواستی آب بخوری و پیغمبر فرمود: آب نخور! نباید بخورید. اگر شما خواستی بخوابی و پیغمبر فرمود: نخواب! نباید بخوابی! پیغمبر بر جان و مال و خاک و همه عالم ولایت دارد. ‌‌ای مردم! همه می‌‌دانید که من بر شما ولایت و حکومت دارم و نفوذ کلام من در شما بیش از اراده شماست. همه گفتند: قبول داریم! بعد فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» (بحارالانوار/ج38/ص142) هر کسی که من بر او ولایت دارم و هر کس که من رهبر او هستم، باید علی بن ابیطالب رهبر او باشد. «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ» (بحارالانوار/ج38/ص142) خدایا هر که علی را دوست دارد، دوست بدار. «و عاد من عاداه» و هر که با علی دشمن است، با او دشمن باش. در این زمان عمر، خلیفه دوم نزد علی آمد و گفت: آفرین! این جایگاه به تو مبارک باشد. یعنی خلیفه دوم به علی بن ابیطالب تبریک گفت. ‌‌ای علی! رهبر شدی و مولای من و تمام زنان و مردان باایمان تو هستی…
این مطلبی است که از مهمترین کتاب اهل سنت به نام مسند احمد حنبل نقل شده است. حالا من طلبه بی سوادی هستم. اما علامه امینی شصت کتاب آورده که در این شصت کتاب ماجرای غدیر و تبریک‌‌ها در آن نقل شده است. این مطلب از نظر حدیث بود. از نظر تاریخی هم، تاریخ ابن اسیر از مهمترین و قدیمی‌‌ترین تاریخ اهل سنت است. در اینجا می‌‌فرماید: پیغمبر از «حجه الوداع» (یعنی حجی که پس از آن از دنیا رفت) برمی‌‌گشت. همین که به غدیر خم رسید. خطبه‌‌ای خواند. دست علی را گرفت و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» پس مسئله غدیر شیعه و سنی ندارد.
ما باید از نظر قرآن، حدیث و تاریخ غدیر را روشن کنیم. یعنی به آن جلوه بدهیم. من چند طرح می‌‌دهم. البته بنده نه رئیس جمهور و نه وکیل و نه وزیر هستم و هیچ پستی ندارم. اما یک انسان مسلمان هستم. من هیجده سال است که در تلویزیون با شما صحبت می‌‌کنم. ما برای امام حسین سنگ تمام می‌‌گذاریم. حقش هم همین است، چون در راه خدا قطعه قطعه شد. 22 بهمن را تجلیل می‌‌کنیم. حقش هم همین است چون رژیم 2500 ساله عوض شد. عید نوروز را تجلیل می‌‌کنیم، چون عید ملی ماست. اما نسبت به حضرت علی کم می‌‌گذاریم. الآن تا روز غدیر چند روز وقت داریم؟ چه اشکالی دارد که در روز عید غدیر مثل عاشورا نهار بدهیم؟ یک حدیث هم پیدا کردم که اگر کسی در روز عید غدیر به یک مؤمن نهار بدهد، ثواب کسی را دارد که به تمام انبیاء نهار داده باشد. اگر عاشورا این همه دیگ بار می‌‌گذارید، عید غدیر هم دیگ بار بگذارید. مثلا اداره دارایی و وزارت دارایی و پلیس راه این پنج تومان، ده تومان را که در روزهای عادی می‌‌گیرد، در روز عید غدیر نگیرد. شاید عده‌‌ای بگویند: «خلاف تبصره و قانون است… » تو را به خدا این حرف‌‌ها را کنار بگذاریم. امیرالمومنین(ع) بعد از نماز ظهر نصب شد. راننده‌‌های تاکسی می‌‌توانند از ساعت دوازده تا یک کرایه‌‌هاشان را یا نگیرند و یا نیم بهاء بگیرند. همین تهران بیست و دو هزار تاکسی دارد. از دوازده تا یک صد هزار نفر سوار این ماشین‌‌ها می‌‌شوند، شما بگو: شما باید چهل تومان بدهید، به خاطر عید غدیر بیست تومان بدهید. برای علی مایه بگذار. ما با علی کار داریم. ما با علی نفس می‌‌کشیم. همه ماشین‌‌ها ظهر غدیر چراغهایشان را روشن کنند. نشان بدهید که غدیر است. در اذان همه می‌‌گوییم که: «اشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله» و همانطور که گفتم این اختلاف شیعه و سنی نیست. در ایران ما به کوری چشم مخالفین، شیعه و سنی در کنار هم زندگی می‌‌کنند و مشکلی هم نداریم. هم شیعه‌‌ها از سنی‌‌ها دختر و پسر می‌‌گیرند. مسجدشان، ازدواجشان، قانونشان و همه چیزشان با هم اجین شده است. خیلی از سنی‌‌ها سید هستند. اظهار کنید که سید هستید. من غصه می‌‌خورم از اینکه اینقدر پزشک سید داریم و در سربرگشان کلمه سید را نمی‌‌نویسند. افتخار کنید از اینکه سید هستید. تمام سیدها در امضاشان کلمه سید را بنویسند. اگر شال سبز نمی‌‌بندند لااقل در امضاء پیدا باشد.
تمام درجه‌‌ها را در عید غدیر بدهیم. وقتی به درجه سرگردی و سرهنگی رسید، حقوقش را بگیرد، ولی انتصاب و نصب و ارتقاء در عید غدیر باشد. دانشگاه ما گواهینامه پزشکی و لیسانس و فوق لیسانس را در مراسم عید غدیر بدهد. من که می‌‌خواهم برای خانم چادر بگیرم، در روز عید غدیر بخرم.
کارهای ما رنگ داشته باشد. قرآن می‌‌فرماید اگر خانه می‌‌سازی، رو به قبله بساز. اگر مسجد می‌‌سازیم، چرا در پادگان می‌‌سازیم که فقط برای سربازها باشد؟ جایی بسازیم که مردم هم استفاده کنند. چرا چند منظوره نباشد. ما باید کارهایمان را رنگ بدهیم. خوب استخر می‌‌روی و شیرجه می‌‌زنی، قصد غسل جمعه کن. هم تفریح کردی و هم وقتی از استخر بیرون می‌‌آیی، یک غسل هم گیرت آمده است. آب به صورتت می‌‌ریزی، قصد وضو کن. هر جا می‌‌نشینی، رو به قبله بشین. می‌‌خواهی بگویی: بفرما، بگو: بسم الله. وقتی بسم الله می‌‌گویی، همان بفرماست. منتها یک الله هم دارد.
بیاییم کارهایمان را رنگ الهی بدهیم. غدیر را تجلیل کنیم. در خیلی از شهرهای ایران سادات در منزل می‌‌نشینند و مردم به دیدنشان می‌‌روند. اما این نشستنها چند درد سر دارد. چون بعضی سیدها خانه‌‌های بزرگی دارند و مردم زیادی به دیدنشان می‌‌روند. اما بعضی سیدها خانه‌‌های کوچکی دارند و مردم ترحم می‌‌کنند و به دیدنشان نمی‌‌روند و طبقاتی می‌‌شود. 1- سید پول دار 2- سید بی پول می‌‌شود. بعضی‌‌ها خوب پذیرایی می‌‌کنند و بعضی‌‌ها نمی‌‌توانند پذیرایی کنند. ما می‌‌توانیم تمام سیدهای یک محله را در یک سالن و یا مسجد جمع کنیم و همه مردم بروند و سیدها را ببینند و ببوسند. این هم صرفه جویی در پذیرایی و هم صرفه جویی در وقت مردم است.
در عید غدیر یک چیزی به نام صیغه برادری داریم. یعنی دو نفر مؤمن دستهایشان را در دست هم می‌‌گذارند و با هم صیغه می‌‌خوانند. مضمون صیغه هم این است که من با تو برادر شدم و تمام حقوق برادریمان را با یکی دو شرط حلال کردم.
یک خرده نسل ما باید بیشتر با غدیر آشنا شود. تاریخ را فراموش نکنیم. تمام شعرای ما باید اشعار غدیریه داشته باشند. نمی‌‌دانم هر شاعری که برای غدیر شعر نگفته باشد، روز قیامت با علی بن ابیطالب چطور برخورد خواهد کرد. اگر حضرت علی بگوید که تو طبع شعر داشتی، چرا چیزی برای غدیر نگفتی؟ چه می‌‌خواهد بگوید.
اشکالی هم که به ماجرای غدیر وارد می‌‌کنند، منطقی نیست. این طور نیست که حضرت پیغمبر گفته باشد هر که من را دوست دارد، علی را دوست داشته باشد. دوستی که بیعت نمی‌‌خواهد. مسئله حکومتی و سیاسی، بیعت می‌‌خواهد. علاقه که بیعت نمی‌‌خواهد. با هم رفیق هستیم که تبریک نمی‌‌خواهد. تبریک برای مسئله حکومت است. بیعت برای مسئله حکومت است. اینکه پیغمبر در غدیر خم گفت: علی را دوست داشته باشید. خوب آدم باقالای یزد را دوست دارد. آدم لباس تمیز را هم دوست دارد. قالی ابریشمی را هم دوست دارد. آدم خیلی چیزها را دوست دارد. این که مردم دو سه روز معطل شوند، مسئله دوست داشتن نیست.
شرایط غدیر را بگویم: 1- روز بود 2- هوا داغ بود 3- دو الی سه روز معطل شدند 4- نماز ظهر بود 5- پیغمبر با نگرانی گفت. 6- خداوند قصه غدیر را دوبار در قرآن آورده است که هر مسلمانی که قرآن می‌‌خواند، ماجرای غدیر را بخواند. گاهی مطلبی فقط در حدیث است. اگر فقط در حدیث باشد، همه حدیث خوان نیستند. اما همه قرآن خوان هستند. خداوند دو بار راجع به غدیر در قرآن آورده است.
عزاداران امام حسینی که برای فرزند علی غذا می‌‌دهند، برای پدرش علی هم غذا و شربت بدهند و هر کس یک عکس العملی از خودش نشان بدهد. در خیابان و بازار یک پرچم رنگی بزنند. من دلم خیلی سوخت. روز شهادت امام صادق هر چه در خیابان‌‌های تهران نگاه کردم، یک پرچم سیاه نبود. شما لااقل یک پرچم مشکی بزن که کسی که وارد تهران می‌‌شود، متوجه شود. خیلی از کشورهای خارجی در تهران یا نماینده دارند و یا رفت و آمد دارند. تظاهر به دین لازم است. شما اگر زیر لحاف صد بار اذان بگویی، ثواب ندارد. اما یک اذان در پشت بام ثواب دارد. بی حجاب و فکلی، فکلش را نشان می‌‌دهد، اما مذهبی، مذهبش را نشان نمی‌‌دهد.
کسی آمد و گفت: آقای قرائتی! می‌‌دانی تهران چقدر بی‌‌حجاب دارد؟ گفتم: حجابدارهایش بیشتر است. گفت: خیابان‌‌ها را ندیدی! گفتم: مشکل این است که بی‌‌حجاب‌‌ها در خیابان پرسه می‌‌زنند و می‌‌لولند، اما باحجاب‌‌ها در خانه‌‌اند. آدم فکر می‌‌کنند همه تهران همین‌‌هایی هستند که می‌‌بینیم. اگر یک روز بگوییم باحجاب‌‌ها و بی‌‌حجاب‌‌ها در خیابان بیایند، معلوم می‌‌شود که بی‌‌حجاب‌‌ها پنجاه هزار نفر و با حجاب‌‌ها پنج میلیون نفرند. وقتی مردم ایران تصمیم به انجام کاری می‌‌گیرند، معلوم می‌‌شود که چقدر توان دارند. ملت ایران تصمیم بگیرد که برای غدیر خم، حرکتی انجام بدهد و این حرکت شیعه و سنی هم ندارد.
راجع امیرالمؤمنین چند تا مسئله داریم که باید مطرح کنیم. آیه غدیر خم را من می‌‌نویسم. فقط خوب گوش بدهید. اگر ده دقیقه خوب گوش بدهید، خیلی چیزها گیرتان می‌‌آید. البته این حرف‌‌ها هم از من نیست. این شعارها که من نوشتم، چند موردش از من بود و بقیه از آقای جواد محدثی است. حق کسی را دزدی نکنیم.
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» (مائده/67) از این آیه بعضی از کلمات را بهه راحتی می‌‌فهمیم. رسول، ناس، الله و… «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ» یعنی‌‌ای رسول! چیزی را بگو که از طرف خدا به تو نازل شده است که اگر انجام ندهی، رسالت خدا را انجام نداده‌‌ای. ‌‌ای محمد! بگو که اگر نگویی، زحماتت به هدر رفته است. و خدا در این راه تو را از مردم حفظ می‌‌کند. این آیه در سوره مائده است و سوره مائده آخرین سوره‌‌ای است که به پیغمبر نازل شده است. اول سوره هم می‌‌گوید که وفادار باشید. اول سوره‌‌ای که می‌‌گوید با علی بیعت کنید، می‌‌گوید وفادار باشید و پیمان را نشکنید. پیغمبر از مکه برمی‌‌گشت که این آیه نازل شد. وداع به معنی خداحافظی است. فلانی وداع کرد یعنی فلانی خداحافظی کرد. حجه الوداع، حج خداحافظی پیغمبر است.
3- ماجرای غدیر
پیغمبر شصت و سه ساله و سال آخر عمرش بود. می‌‌خواست به حج برود. تبلیغات کرد که من می‌‌خواهم به مکه بروم. از همه جا به مدینه آمدند و به همراه پیغمبر و با کاروانی به مکه رفتند. در راه برگشت به محلی به نام غدیر خم رسیدند که این منطقه راه‌‌های مختلفی می‌‌شد و محل جداشدن کاروان‌‌ها از هم بود. غدیر یعنی گودی و خم اسم همان گودی است. در آنجا مقداری آب و درخت بود و محل استفاده از آب برای کاروانیان و شترهای آنان بود. از همه مهمتر اینکه غدیر خم گلوگاه بود و به چند جاده به طرف یمن، مدینه، عراق و شام منشعب می‌‌شد. در این محل بود که آیه آمد: ‌‌ای رسول! چیزی را که به تو گفتیم، بگو! که اگر نگویی، زحمت‌‌های بیست و سه ساله‌‌ات همه از دست می‌‌رود.
دو سه تا سوال اینجا هست: اول اینکه چه مطلبی است که پیغمبر تا آخر عمر نگفته بود؟ یعنی چه مطلبی است که پیغمبر از چهل سالگی تا شصت و سه سالگی و در این بیست و سه سال نگفته است.
دوم اینکه چه مطلبی بود که اگر نمی‌‌گفت، زحمات بیست و سه ساله پیغمبر به هدر می‌‌رفت؟
سوم اینکه چه بود که پیغمبر از گفتنش می‌‌ترسید و وحشت داشت؟
این سه سوال است که به ما مسیر را نشان می‌‌دهد. خوب ما یکی یکی بررسی می‌‌کنیم و با راهنمایی‌‌های قرآن پیش می‌‌رویم. «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ» ای رسول! بگو آنچه را که گفتیم. پس این مطلب جزء دین است و دین هم یا فروع و یا اصول است. اصول دین یا توحید، یا نبوت و یا معاد است. فروع دین هم نماز و روزه و جهاد و خمس و زکات و حج و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری است. «بَلِّغْ» بگو «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» یعنی پیغمبر بیست و سه سال گذشت و «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» را یاد نداد؟ پیغمبر اولین کلمه‌‌ای که یاد داد، «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» بود. درباره نبوت هم منطقی نیست که پیغمبری که دو، سه روز دیگر از دنیا می‌‌رود، به مردم بگوید که من پیغمبر هستم. یعنی پیغمبر تا آخر عمرش نگفته بود که من پیغمبرم؟ درباره معاد هم همین است. تمام سوره‌‌هایی که در مکه نازل شد «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال/1)، «الْقارِعَهُ مَا الْقارِعَهُ» (قارعه/2-1) و سوره‌‌هایی که قبل از هجرت پیغمبر به مدینه و در همان روزهای اول نازل شد، خبر از معاد می‌‌داد. پس مطلبی از اصول نبود. به سراغ فروع برویم. به مردم بگو که نماز بخوانند. یعنی پیغمبر تا دو ماه قبل از مردنش درباره نماز نگفته بود؟ یعنی این مردمی که از حج برمی‌‌گشتند تارک الصلوه بودند؟ قطعا نماز نیست. روزه و جهاد و خمس و زکات هم احکامش هشت سال قبل از «حجه الوداع» یعنی در سال دوم هجرت آمده بود و الآن سال آخر عمر پیغمبر و سال دهم هجری است. حج هم نیست. چون مردم در راه برگشت از مکه بودند، مثل این است که یکی از حمام برمی‌‌گردد، به او بگوییم: «سلام علیکم، بفرمایید حمام»
امر به معروف و نهی از منکر هم نیست، چون چیزی است که پیغمبر از گفتنش ترس دارد. پیغمبر که از از امر به معروف و نهی از منکر نمی‌‌ترسد. روزی که پیغمبر جلوی بت پرستی را گرفت، بت پرستی منکر بود و پیغمبر نهی از منکر کرد. روزی که تنها بود، نترسید و با بت پرستی مبارزه کرد. حالا که بین این همه مرید و یار است، بترسد؟
در قرآن فرموده: ‌‌ای رسول! چیزی را که به تو ابلاغ کردیم، بگو! بعد هم هشدار می‌‌دهد که اگر نگویی تمام زحماتت نابود می‌‌شود. حالا این چه چیزی بود که تا دو ماه قبل از مردن به کسی نگفته بود؟ این چه چیزی بود که پیغمبر از گفتنش وحشت داشت؟ تمام علمای شیعه و حدود سیصد و شصت و شش نفر از اهل سنت که اسمشان در الغدیر به همراه کتاب‌‌هایشان نوشته شده است، اقرار کرده‌‌اند که این آیه مربوط به غدیر خم و امامت است. مگر می‌‌شود که بعد از پیغمبر مردم رها شوند و هیچ؟ کدام چوپانی گله‌‌اش را بدون نگهبان ترک می‌‌کند؟ این یعنی نعوذ بالله ما… این توهین به پیغمبر است.
معاویه گفت: من باید برای مردم یزید را تعیین کنم. نمی‌‌شود که مردم بی‌‌رهبر باشند. چطور شد معاویه غصه مردم را خورد و برای مردم رهبر تعیین می‌‌کرد، آنوقت پیغمبر از دنیا برود و کسی را جانشین خود تعیین نکند؟ بو علی سینا حرف قشنگی می‌‌زند. می‌‌گوید: خداوند از مژه غافل نشد و برای چشم مژه را قرار داد که خاک در چشم نرود. ابرو مشکی را در بالای چشم قرار داد که نور به چشم فشار نیاورد. پلک قرار داد و اشک شور قرار داد که از چشم حفاظت نماید. کف پا را گود قرار داد که سنگینی بار را تحمل نماید. آیا می‌‌شود خدایی که از مژه و گودی کف پا غافل نشده، از رهبری مردم غافل شود؟ یعنی سوز معاویه به امت بیش از سوز پیغمبر است؟
آیه نازل شد که بگو این امام است. اگر امام نباشد، توحید نیست. الآن در عراق امام نیست، پس صدام حکومت می‌‌کند. اگر امام در مسلمان‌‌ها نباشد، لائیک و بی‌‌دین می‌‌شوند. اگر امام نباشد، بسم الله نیست و به نام شاهنشاه آریامهر گفته می‌‌شود. اگر امام نباشد، زحمات نبوت از بین می‌‌رود. اگر امام نباشد، معاد فراموش می‌‌شود. اگر امام نباشد، نماز نیست. ما زمان شاه نماز می‌‌خواندیم، اما یک سوسک و پشه هم از نماز ما وحشت نداشت. اما از وقتی که امام آمد، نماز جمعه به راه افتاد و خطبه‌‌های نماز جمعه از ابرقدرت‌‌ها حال گیری می‌‌کند. در خطبه‌‌های نماز جمعه سیاست‌‌ها تعیین می‌‌شود. امام نباشد، جهاد نیست. همانطور که هر بخشی از ایران در زمان هر یک از شاهان با هر حمله از ایران جدا شد. امام نباشد، حج نیست، مردم فقط دور سنگ‌‌ها تاب می‌‌خورند و برمی‌‌گردند. اگر شما استعداد دارید، ولی استعداد خود را شکوفا نکنی، به خود ظلم کرده‌‌ای! خداوند استعداد رشد به انسان داده است. اگر یک امام این استعدادها را شکوفا نکند، ظلم به بشر است. گذاشتن دست بشر در دست غیر معصوم هم ظلم به بشر است. مثل اینکه دست بچه را بگیریم و در دست صدام حسین بگذاریم. خوب اگر خداوند دست انسان را در دست علی بن ابیطالب نگذارد، ظلم به بشر است. ما هم مراجع تقلیدمان را جانشین معصوم می‌‌دانیم و معتقدیم که نایب امام هستند. (اولی الامر)
آیه داریم که بچه کوچک برای ورود به اتاق پدر و مادر در بزند. چطور برای ورود یک بچه سیزده ساله به اتاق آیه داریم، اما برای رهبری امت آیه نداشته باشیم. اصلا توهین است که کسی بگوید امام را خدا تعیین نکرده است. این یعنی خدا حکیم نیست. این یعنی کار خدا نعوذ بالله از کار چوپان بدتر است. چوپان هیچ وقت گله‌‌اش را رها نمی‌‌کند، اما خدا مردم را رها کرده است.
هر چه بگندد نمکش می‌‌زنند *** وای به روزی که بگندد نمک
ما رهبر می‌‌خواهیم، چون به بیراهه می‌‌رویم. وای به روزی که رهبر ما هم کج برود. رهبر باید معصوم باشد. دنیا خیال می‌‌کند که امامت، مدیریت است. مسائل را قاطی کرده‌‌اند. دوشاخه تلفن را در برق زده‌‌اند. امامت یعنی اینکه بتواند جامعه ترسو را شجاع کند. امامت یعنی بتواند غفلت را تذکر کند. جهل را علم کند. این‌‌ها کار فوق لیسانس و دکترا نیست. این امر یک دست متصل به عالم غیب می‌‌خواهد. امداد غیبی و الهام می‌‌خواهد.
وقتی حکومت نظامی شد، گفتند: هیچ کس از خانه‌‌اش بیرون نیاید. مرحوم آیت الله طالقانی گفتند: مردم شهید می‌‌شوند. اما امام گفت: در خیابون بریزید. مرحوم طالقانی به امام تلفن کرد که آقا حکومت نظامی جدی است. مردم قلع و قم می‌‌شوند. امام فرمود: ماموریت دارم. یعنی حضرت مهدی به من ماموریت داده است.
مگر می‌‌شود با این شیاطین دنیا با لیسانس مبارزه کرد؟ مگر می‌‌شود با این مدیریت‌‌ها به جنگ شیاطین رفت؟ اما امام این چیزها نیست. حتی فقه و اصول هم امامت نمی‌‌آورد. اینکه کسی بگوید من پنجاه سال در حوزه بودم، امامت نمی‌‌آورد. امام یعنی کسی که بتواند با روح ملکوتی و با استمداد از غیب و با امداد الهی مردم را نجات بدهد. در روایت امام حسن عسگری آمده است که امام کسی است که جامعه را از دست دشمنان نجات بدهد. کسی ممکن است هزار جلد کتاب خوانده باشد، اما نمی‌‌تواند جامعه را نجات دهد. امامت چیز دیگری است.
در آستانه عید غدیر هستیم. وزیر کشور نیستم، اما حرف وزیر کشور را می‌‌زنم. در هر شهری میدان الغدیر و خیابان الغدیر داشته باشیم. می‌‌شود تمام شعرا راجع به غدیر شعر بگویند. من لذت بردم از اینکه عرب‌‌ها شعرهایی برای بچه‌‌ها ساخته‌‌اند. مثل «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافه خاموش» کسانی که برای کودکان کتاب می‌‌نویسند، غدیر را به زبان کودکان بنویسند. محققین غدیر را به زبان دانشگاهی بنویسند. جشن راه بیندازیم، لامپ روشن کنیم، به مشتری‌‌ها تخفیف بدهیم. درود خدا بر پدرهای ما! روز عید غدیر شیر گاوها را مجانی به مردم می‌‌دادند و پول نمی‌‌گرفتند. مثلاً ده لیتر شیر داشتند، داغ می‌‌کردند و با یک مقدار هل قاطی می‌‌کردند و مجانی به دیگران می‌‌دادند. برای عید غدیر هر کس کاری انجام دهد.
شهریار از دنیا رفت. یک کسی که از اولیا خداست گفت: شهریار که از دنیا رفت، در بزرخ مشکل‌‌دار شد. ولی شعر «علی‌‌ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را» نجاتش داد. همه ما باید با علی بن ابیطالب گرم بگیریم. پنج پسر داری نام هیچکدام را علی نگذاشتی. این همه دختر داری و نام هیچکدام را زهرا نگذاشتی. من باز هم درباره غدیر حرف دارم، اما این بحث هفت، هشت روز قبل از غدیر پخش می‌‌شود. کاری کنیم که غدیر نمایان باشد. به امام صادق گفتند: مهم ترین عید مسلمان‌‌ها چه عیدی است؟ عید فطر، عید قربان، ولی مهمتر از همه عید غدیر است. در روز غدیر نهار دادن به یک نفر، مثل نهاردادن به تمام انبیاء است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment