2- خطر دین فروشی برای کسب مال دنیا
3- خطر لقمه حرام، در ارتکاب گناهان
4- غرور وتکبّر، عامل سقوط فرهنگی و معنوی
5- تکبّر در برابر خداوند، عامل دور شدن از رحمت الهی
6- نقش فرزندان ناصالح در انحراف والدین
7- خطر تبلیغات پرزرق و برق در انحراف نسل نو
موضوع: عوامل بدعاقبتی
تاریخ پخش: 26/05/96
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در یک جلسه بحثی من در مورد خوش عاقبتی و بد عاقبتی آیاتی خواندم و لذا در این جلسه میخواهم عواملش را بگویم. چطور انسان بد عاقبت میشود؟ اینکه خوب بود، چرا بد شد؟ عوامل بد عاقبتی، عاقبت بخیری، من آیاتی را نوشتم و فقط در یکی دو دقیقه اشاره کنم تا سراغ بحث جدید بروم.
قرآن در مورد خوش عاقبتی میگوید: «إِنَ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) کار خوب که کردی باعث میشود کار بدت پاک شود. «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70) افرادی کار غلط کردند اما خدا کار غلط آنها را تبدیل به حسنه میکند. مثل آب لجنی که در باغچه فرو میرود و به گل تبدیل میشود. آب کثیف فرو میرود و گل در میآید. این تبدیل میشود، بدیها به خوبیها! مثل ساحرانی که در دربار فرعون آمدند و با سحر و جادو آبروی موسی را بریزند و بعد خودشان به حضرت موسی ایمان آوردند. این نمونهها را گفتیم.
اما عاقبت به شر هم آیاتی گفتیم که نمونهاش این است، «آمَنُوا ثُمَ کَفَرُوا» (نساء/137) در قرآن داریم، مؤمن بود ولی بد عاقبت شد. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْل» (بقره/51) گوساله پرست شد. ریشه بدعاقبتی را شروع کنیم تا در ده بیست دقیقه، من اینجا 23 عامل را یادداشت کردم.
1- دنیاپرستی و مال دوستی، عامل بدعاقبتی
1- ریشه بد عاقبتی، دنیا پرستی است. «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلا» (بقره/79) قرآن میگوید: علمای یهود و علمای مسیحیت پیغمبر اسلام را شناختند. فهمیدند این همان محمدی است که در تورات و انجیل آمده است. این همان پیغمبری است که در تورات و انجیل وعده داده شد، ولی اگر بگوییم: این همان است، یعنی چه؟ یعنی ما هم باید به او ایمان بیاوریم. همه یهودیها و مسیحیها هم ایمان بیاورند، دکان ما تعطیل میشود. «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلا» این مسألهی مهمی است.
در یک آیه خدا سه مرتبه فرموده: «وَیلٌ» یعنی وای به حال این! آدمهای کم فروش خدا یکبارگفته: وای به حالت! «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِین» (مطففین/1) مطفف یعنی کم فروش! لقمه حرام به زن و بچهات میدهی؟ وای به حالت! میدانی عاقبت کم فروشی چیست؟ عاقبت کم فروشی فجور است. اول میگوید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِین» بعد میگوید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّین» (مطففین/7) فاجر یعنی فاسق میشود. فاسق شود چه میشود؟ اصلاً دین را قبول نمیکند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِین» (مطففین/10) مثل آدمی که اول سیگاری است، بعد تریاکی است و بعد هروئینی! اول تخم مرغ میدزدد، بعد مرغ میدزدد، بعد خروس میدزدد، بعد موتور میدزدد، بعد ماشین میدزدد، بعد کشتی آهن را در دریا میدزدد. یعنی «ویلً یومئذٍ» مطفف یعنی کم فروش! بعد میگوید: «کِتابَ الفُجَّارِ» فاجر میشوی، لقمه حرام فاجر و فاسقت میکند. بعد از فاجر و فاسق شدن زیر دین میزنی. میگویی: چه دینی؟
آدمهایی که کسانی را مسخره میکنند، خدا یکبار گفته: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) همزه و لمزه یعنی وای بر کسی که نیش میزند. چرا سر به سرش گذاشت. مسلمان را مسخره نکنید، نیش نزنید.
2- خطر دین فروشی برای کسب مال دنیا
اما در مورد اینهایی که دین فروشی میکنند، در یک آیه سه مرتبه گفته: «وَیل» سوره بقره آیه 79، «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ» (بقره/79) وای به حال کسانی که یک چیزی مینویسند، «ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» میگویند: حرف خدا همین است. چرا این کار را میکنند؟ «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا» پول میخواهد. میخواهد زندگی کند. بعد میگوید: «فَوَیْلٌ لَهُمْ» وای به حال اینها بخاطر این نوشته، «مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُون» وای به این کاسبی، وای به این نوشته، وای بر اینها! در یک آیه سه مرتبه گفته: وای وای وای به حال کسی که حق را میفهمد، برای حفظ موقعیت خودش حق را اقرار نمیکند. اقرار کنید من مرض را نفهمیدم. آقا فلانی از من بهتر است.
حضرت موسی وقتی گفتند: نزد فرعون برو، گفت: بیان هارون از من بهتر است. «أَفْصَحُ مِنِّی» (قصص/34) او بیانش از من بهتر است. ما اقرار نمیکنیم او از من بهتر است. آقا جنس من این است ولی اگر بهتر از این میخواهی مغازه روبرویی جنسش از من بهتر است. این رنگش میرود، اگر رنگ ثابت میخواهی او بهتر است. اقرار کنیم! چرا انسان بد عاقبت میشود؟ حق را میفهمد برای حفظ موقعیت خودش اقرار نمیکند.
آیهی دیگر داریم «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض» (اعراف/176) به زمین چسبیده است، یعنی مادیات! بعد هم در آتش میسوزند. ما داریم آدمهایی که در ازدواج دخترشان و پسرشان گفتند: عجب هیکلی دارد؟ چقدر خوشتیپ است. یک گلی، یک بستنی، یک حلقه طلایی، یک مهمانی، این جذب شد. اصلاً نفهمید این عروس و این داماد نماز میخواند یا نمیخواند؟ اصلاً مسلمان هست یا نیست؟ چه چیزی را قبول دارد، چه چیزی را قبول ندارد؟ گاهی انسان این رقمی میشود. «وَ اتَّبَعَ هَواه» (اعراف/176)
3- خطر لقمه حرام، در ارتکاب گناهان
یکی از دانشمندان بلعم باعورا بود. اول مذهبی بود. حافظ کل تورات بود و طرفدار حضرت موسی بود و بعداً گول خورد. خیلی کار لقمه حرام انجام میدهد. ماجرایی نقل میکنند که کسی یک عالمی را دعوت کرد. یکی از این طاغوتها، هارون الرشید یا مأمون الرشید بوده است. یک عالمی را دعوت کرد و گفت: سه تا پست میدهم قبول کن. یا قاضی شو، رئیس قوه قضاییه در کشور من شو. یا استاد بچههای من باش. کلاس خصوصی برای بچههایم بگذار. یا یک شام و ناهاری پیش ما بخور. دید اگر قاضی شود که باید قاضی زمان طاغوت شود. معلم بچههایش هم شود گرگ زاده، عاقبت گرگ شود! گفت: یک ناهاری میخوریم تمام شود و برود. ناهار که خورد، خوشمزه بود و گفت: من هم قاضی میشوم و هم معلم بچههای شما! صبحها اداره میروم و قاضی میشوم و شبها هم به بچه شما درس میدهم. لقمه حرام این است.
امام حسین روز عاشورا به لشگر یزید فرمود: علت اینکه جمع شدید مرا بکشید بخاطر این است که شکم شما از حرام پر شده است. در کتابهای درسی دانشگاه و آموزش و پرورش چند صفحه در مورد حلال خوری و حرام خوری هست؟ کوه هیمالیا چند متر است؟ به من چه چند متر است؟ من میخواهم بالا بروم؟ الآن مشکل جامعه ما کوه هیمالیا است؟ یک سری از اطلاعاتی که بدانیم جایی آباد نمیشود، ندانیم جایی خراب نمیشود. آنوقت راه حلال خوری، آئین همسرداری، چرا طلاق زیاد شده است؟ طلاق زیاد شده برای اینکه آئین همسرداری بلد نیستیم. آئین تربیت بلد نیستیم. نمیدانیم بچه را چطور تربیت کنیم. اینها همه مهارت میخواهد. سرباز ما وقتی در پادگان رفت باید با عشق انقلاب بیرون بیاید. آیا اینطور است؟ برخوردی که با سرباز میشود تحقیر میشود. گاهی سرباز تحقیر میشود. میگوید: من لیسانس هستم، فوق لیسانس هستم، الآن نصف بیشتر سربازها لیسانس یا فوق لیسانس هستند. وقتی میگویی: اینجا را طی بکش و اینجا را جارو کن، میگوید: جمهوری اسلامی مرا برای نوکری آورده است. با انقلاب مسأله دار میشود. هرچه قد قامت الصلاه میگویی، دیگر مسجد نمیآید. چرا؟ برای اینکه سرگرد و سرهنگ، رفتار با لیسانس مهارت میخواهد. چه بگوییم؟ تشویق دوره میخواهد.
گاهی یک کسی را بیخود باد میکنیم. گاهی یک کسی را بیخود زمین میزنیم. اصلاً افراط و تفریط، کشور ما یا چهل ستون است یا بیستون است. بابا چهار ستون! یا از این طرف میافتیم چهل ستون یا از این طرف میافتیم، بیستون! هردو هم دروغ است. چهل ستون بیست ستون بیشتر ندارد. منتهی تصویر بیست تا در آب میافتد، آن را هم حساب میکنند. سایهاش را هم حساب کن. بیستون هم کوه به این بزرگی در کرمانشاه است، میگوییم: بیستون است، خوب این را حساب نکن. یعنی یکبار اینجا کوه را حساب نکن. یکبار میگویند: کوه را حساب نکن، یکبار میگویند: سایه ستون را در آب حساب کن.
4- غرور وتکبّر، عامل سقوط فرهنگی و معنوی
غرور؛ من زیر بار این بروم؟ زیر بار نمیروم. قرآن یک قصه دارد که مردمی یک رهبر میخواستند. به پیغمبرشان گفتند: یک رهبر نظامی بده که به فرماندهی این رهبر نظامی بجنگیم. فرمود: جناب طالوت رهبر باشد. گفتند: این؟ گداست! خودمان بهتر هستیم. ما زیر بار این برویم؟ غرور! بارها گفتم. ولی باز هم باید بگویم. ما سالی چند صد میلیارد تومان در نهضت سواد آموزی آتش میزنیم. چرا؟ برای اینکه در همه خانهها با سواد هست، در بعضی خانهها هم بی سواد هست. این بی سواد عارش میشود که پیش عروس و دختر و دامادش درس بخواند. چون عارش میشود، ما باید به یک غریبه پول بدهیم که به این درس بدهد. خانم این عروس توست، دختر توست، شبی یک ربع پیش این درس بخوان. ما سالی چند صد میلیارد آتش میزنیم برای تکبر این حاج خانم! الآن سبزی خوردن ما مهارت میخواهد. ما بلد نیستیم چطور سبزی بخوریم؟ الآن هر سبزی که میخوریم چهار بار پول گل کشی میدهیم. این سبزی کارها سبزی را با گل در میدان میآورند. وقتی روی باسکول میرود با گل وزن میکنند. پس گل از صحرا در میدان بار آمد. نیسان وانت میرود این سبزی را از میدان با گل به محله میآورد. دوباره ما سبزی را با گل به خانه میآوریم. باز سبزی را که پاک کردیم گل را در سطل زباله میریزیم، شهرداری دوباره این گل را به صحرا میبرد. یکبار دیگر دقت کنید. چهار هجرت برای این گل سبزی هست. 1- حرکت گل از مزرعه به میدان بار، 2- حرکل گل از میدان بار به مغازه سبزی، 3- حرکت گل از میدان سبزی به خانه. 4- حرکت گل از خانه به بیابان. چهار بار پول گل کشی میدهیم. ببینید ما کجا میلنگیم؟ خیلی بهتر از این میشود مملکت را اداره کرد.
بعضی غرور، بعضی جهل، بعضی شکم پرستی. این رهبری که عدهای گفتند: این به درد نمیخورد و خودمان بهتر هستیم، یک عده پذیرفتند. گفتند:خیلی خوب، قرار است بجنگیم، فرمانده نظامی خواستید، پیغمبر هم مرا معرفی کرد. این هم از طریق خدا بود. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکا» (بقره/247) خدا گفته، پیغمبر از خودش نگفت. یک عده گفتند: ما او را قبول نداریم. عده قبول کردند و گفت: پس جبهه برویم. منتهی در راه به نهر آبی میرسیم، از آن آب نخورید. قرآن فرمود: «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» (بقره/249) بخورید از ما نیستید. «وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» اگر نخورید از ما هستید. رهبری که اینها را به جبهه میبرد، گفت: در راه به نهر آب رسیدید نخورید. رسیدند دیدند عجب چه آبی است؟ نمیشود از این آب گذشت. پیغمبر گفت: یک مشت بخورید. دستتان را در آب کنید و لبی تر کنید اما سیراب نکنید. گفتند: نه! در مرتبه شکم ماندند. یک عده در مسأله سیاسی ماندند. گفتند: ما رهبری طالوت را قبول نداریم.
ما شش امامی داریم، هفت امامی داریم، چهار امامی داریم. همینطور تا یک امام را قبول میکردند و باقی را میگفتند: قبول نداریم. ریشه امام مادیات است. امام کاظم(ع) از دنیا رفت. وکیل داشت، نماینده داشت، پول خمس و سهم امام نزد این نماینده جمع شده بود. نماینده دید اگر بگوید: بعد از امام کاظم، امام رضا امام است، باید پولها را به امام رضا بدهد. گفت: نه، ما اصلاً امام هشتم نداریم! تمام شد. اصلاً هشت امامیها بخاطر این بود که پولها را بالا بکشند. گاهی دین ما براساس بالا کشیدن پول است. میگویند: فلانی غیبت ندارد تا بتواند هرچه دلش میخواهد بگوید. چون اگر بگوید: مؤمن است، آبرو دارد، غیبت حرام است، نباید غیبت کنی. میگوییم: بابا اینها غیبت ندارند. چرا میگویید: غیبت ندارد؟ تا هرچه میخواهیم بگوییم،بگوییم. هستند آدمهای احمقی که قبول میکنند.
چند وقت پیش کسی دم بیت مقام معظم رهبری آمده بود، اسم رهبر را میبرد ولی بی ادبانه! میگفت: به آ سید علی بگویید: بیاید. آ سید علی کیه؟ ما گفتیم: مقام معظم رهبری، آیت الله خامنهای، آ سید علی کیست؟ من میگویم: بگویید بیاید. گفتم: شما چه کسی باشید؟ گفت: من امام زمان هستم که ظهور کردم! این بنده خدا هم در گوش این زد. گفت: چرا میزنی؟ گفت: من خدا هستم. کی به تو گفتم: ظهور کن؟ (خنده حضار) هستند آدمهایی که… ما الآن چند امام زمان داریم که در زندان است. صبح از خواب بیدار میشوند میگویند: ما امام زمان هستیم. زنها، یک زن میگفت: من همسر امام زمان هستم. گفتند: این را حتماً زندان کنید، در بین مردها هم زندانی کنید. چون امام زمان غیرتش اجازه نمیدهد که زنش در بین مردها باشد. میآید زنش را نجات بدهد، میگوید: ظهور کرد! همینطور الکی، چطور این فرقهها درست میشود. ریشهاش این است. افرادی هستند یک حرفی میزنند و به جایی که میرسند حرفشان یادشان میرود.
5- تکبّر در برابر خداوند، عامل دور شدن از رحمت الهی
تکبر؛ خدا به فرشتهها گفت: سجده کنید. همه سجده کردند جز ابلیس، لجبازی. یک آقایی میگفت: روی منبر روضه میخواندم. همه مردم هم گریه میکردند. یک نفر پای منبر هم اینطور کرد. من دیدم همه سرشان پایین است و این یک نفر اینطور است. به او گفتم: (خنده حضار) گفتم: تو هم یک اظهار اثری بکن. گفت: نمیخواهم! لجبازی کرد. بابا همه سجده کردند. ابلیس تو هم سجده کن! من؟ نژادپرست هستم. نژاد من از آتش و نژاد آدم از گل است. من از آن به این سجده کنم؟ تمام عبادتهای ابلیس از بین رفت.
حضرت امیر در نهجالبلاغه میفرماید: ابلیس شش هزار سال عبادت داشت. هر روزش به اندازه «یوم عند ربک الف سنه» یک روزش هزار سال است. اگر یک روزش هزار سال است، یعنی از روزهای آخرتی بوده یا دنیایی؟ گناه آدم را بد عاقبت میکند. شیرینی، شیرینی، شیرینی، مرض قند! سیگار روی سیگار روی سیگار، تنگی سینه، خدا میفرماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» (روم/10) گناه، گناه، گناه، بعد منکر میشود. و لذا تا گناه کردیم فوری مسجد برویم و نماز بخوانیم. قرآن میگوید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) اگر نماز خواندی خدا گناه قبلیاش را پاک میکند.
افرادی همین که به امنیت رسیدند، بد عاقبت میشوند. در گرفتاری یا الله میگوید. کشتی در موج گیر کرده، یا الله! یا الله! «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ» (عنکبوت/65) سوار کشتی شده در موج گیر کرده و با تمام وجود یا الله میگوید. «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» نجات پیدا میکند، یادش میرود.
بی احترامی به رهبر آسمانی؛ قرآن میگوید: «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی» (حجرات/2) نزد پیغمبر نعره نکشید. ادب مراعات کنید. «وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ» بلند حرف نزنید «کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ» اسم پیغمبر را محترمانه ببرید. بعد میگوید: اگر بی ادبی کنید عمل شما نابود میشود و حبط عمل میشود. حسادت، بخل، رفیق بد، انسان وقتی ناراحت شد نوک انگشتش را گاز میگیرد. همین انگشتی که با آن رئیس جمهور درست میکنیم. وکیل و وزیر! آدم وقتی ناراحت شد همین انگشت را گاز میگیرد. خیلی که عصبانی شد، کل انگشتش را گاز میگیرد. عصبانیتش که خیلی بیشتر شد، کل انگشتانش را گاز میگیرد. قرآن میگوید: روز قیامت مجرم دو دستش را روی هم میگذارد و ده انگشتش را گاز میگیرد. «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْه» (فرقان/27) یعنی گاز میگیرد هر دو دستش را! میگوید: کاش با فلانی رفیق نمیشدم! رفیق بد، همسر بد، اولاد بد!
6- نقش فرزندان ناصالح در انحراف والدین
زبیر خیلی به اسلام خدمت کرد. در جبههها در کنار پیغمبر خوب جنگید، طلحه و زبیر، این زبیر پسری داشت که سرازیری شد و بچه منحرف شد. داریم آدمهایی که بخاطر بچهشان… یک آدم محترمی را گرفتند. ایشان رفته بود دست به انبار زده بود و یک چیزهایی برداشته بود. گفتیم: تو این کاره نبودی؟ تو آدم مؤمنی بودی. چطور سراغ انبار رفتی و جنسها را از انبار خارج کردی؟ تو این کاره نیستی. گفت: درست است ولی دخترم عروس شد، هی زنم گفت: جهیزیه اینطور باشد. دخترم هم هرشب گریه میکرد، قهر میکرد. در فشار خانواده رفتم کلید انداختم و یک فرش و یخچال و یک سری وسایل از انبار برداشتم.
یک سری چیزهایی که مثل بتپرستها، بت پرستها با دست خودشان بت میتراشیدند. مقابل آن گریه میکردند. قرآن میگوید: خودت تراشیدی. «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُون» (صافات/95) با دست خودت تراشیدی و مقابل آن گریه میکنی؟ ما یک آداب و رسومی را با دست خودمان درست کردیم، خودمان در آداب خودمان ماندیم. چه کسی گفته: یک دست باید شش تا باشد؟ مبنایش چیست؟ اگر دست است که یک دست پنج تا است. اگر دو دست است که دو تا یکدست ده تا است. از کجا پیدا شد که یک دست بشقاب یعنی شش تا؟ یکی که میشکند، میگوید: چه خاکی بر سرمان کنیم؟! خانم بلند میشود در خیابانها میگردند که یک بشقاب روی این بگذارد که گل بشقاب ششم به پنج تای باقی بخورد.
یک آدمی بود، درآمدهایی داشت. گفتیم: از کجا پول درمیآوری؟ گفت: آدم خوب. گفتم: چطور؟ به من هم بگو. گفت:آدمهایی هستند که دوست دارند شناسنامهشان با پلاک ماشین و پلاک خانهشان یکی باشد. من روی اینها کار میکنم. اول یک آدمی پیدا میکنم، میگویم: چقدر میدهی این کار را برایت بکنم؟ مدتی کار میکنم میلیونها تومان میگیرم. این دلش خوش است که شماره تلفنش رند است و با شماره پلاکش به هم میخورد. ما گاهی وقتها گیر چه چیزی هستیم؟
قرآن میگوید: «خُطُواتِ الشَّیْطان» (بقره/168) انسان ذره ذره به گناه کشیده می شود. اول یک فیلم میبیند. بعد فیلم را تکراری میگذارد. بعد این فیلم را برای رفیقش میفرستد. بعد جمعی میبینند. بعد از آن فیلم الهام میگیرند و دست به کارهایی میزنند و میبینند اِ… این فضای مجازی اینطور کرد. چطور انسان بد عاقبت میشود؟ حسادت، بخل، رفیق بد، قرآن میگوید: «یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا» (فرقان/28) دو تا دستش را گاز میگیرد، میگوید: کاش با فلانی رفیق نمیشدم. «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْر» (فرقان/29) او مرا منحرف کرد.
7- خطر تبلیغات پرزرق و برق در انحراف نسل نو
تبلیغات؛ سامری یک هنرمندی بود. مجسمه ساز بود. طلاهای خانمها و مردها را گرفت و از طلاها یک گوساله ساخت. چون هنرمند بود این گوساله را طوری ساخته بود که وقتی باد میخورد صدا میکرد. مثل سوتهایی که در زمین ورزش میزنند. فوت میکنند صدا میکند. «عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوار» (اعراف/148) گوساله بود که صدا داشت. طلا، هنر، جهل! این سه با هم ترکیب شد، حضرت موسی از کوه طور برگشت و دید خدا پرستها،گوساله پرست شدند.
زرق و برق؛ یک مقدار باید خط شکنی کنیم. الآن مسئولین کشور ما هیچکدام کراوات نمیزنند. تمام مسئولین دنیا کراوات میزنند. گفتیم: ما نمیزنیم. مثلاً کراوات نزدیم چه شد؟ خیلی از کارها را ما کاری به دنیا نداریم. ما بهترش را داریم. الآن این ولایت فقیه را که میگویند: چطور پیدا شد، در همه دنیا ولایت فقیه است منتهی ما یک امتیاز داریم بر همه کشورهای کره زمین. در تمام کره زمین در هر کشوری اختلاف که میشود برای اینکه اختلاف را جمع کنند یک نفر میآید حرف آخر را میزند. در خود آمریکا بین بوش و رقیب او دعوا شد، رئیس قوه قضاییه آمد گفت: حق با بوش است. هرجا در کره زمین اختلاف هست، و این اختلاف هم باید به نحوی قیچی شود. در بعضی کشورها قیچی دست شاه است. دست رئیس جمهور است. دست رئیس قوه قضاییه است. دست مجلس است. زنده باد جمهوری اسلامی! چرا؟ چون میگویند: کسی که میخواهد حرف بزند یک مجتهد عادل باشد. پس نگویید ولایت فقیه در چیست؟ ولایت فقیه همان چیزی است که چه کسی حرف آخر را بزند. میشود مملکت ما بین مسئولین اختلاف باشد و همینطور اختلاف بماند. این نمیشود. باید یک نفر حرف آخر را بزند. ما میگوییم: حرف آخر را یک مجتهد عادل بزند.
گاهی وقتها یک شبهه در ذهن بوده است. گاهی پدر و مادرها مسئولیتشان بیشتر است. وقتی شبهه، فضای مجازی، اینترنت، ماهواره، تأخیر افتادن ازدواج، شهوت، شیطان، شایعه، بعضی از مسئولین، وقتی اینها به هم دست میدهد، یک نفر را ضد انقلاب میکند یا خاکستری میکند، اینجا وظیفه پدر و مادرها چیست؟ چطور اگر فیزیک و شیمی بچه کم بود، معلم خصوصی میگرفتی؟ یک اسلام شناس خصوصی بگیر و بگو: این دانشجوی ما هفت اشکال دارد به اسلام، هفت اشکال دارد به ولایت فقیه، هفت اشکال به دولت دارد. بیست اشکال دارد. شما یک روز بیا دو ساعت این اشکالها را جواب بده. چطور اگر فیزیکش ضعیف بود معلم خصوصی میگرفتی؟ بچه ات دارد منحرف میشود، معلم خصوصی نمیگیری؟ چطور انسان بد عاقبت میشود؟ شبهه، بوق گوسالههای سامری، طلای زنها و مردها، فرزند بد، کتاب بد، فکر بد، یکوقت آدم نشسته یک چیزی به فکرش میافتد. حدیث داریم تا فکر بدی به ذهنت رسید بلند شو جایت را عوض کن. نشستی بلند شو بدو، میدوی، بلند شو بایست. جایت را عوض کن و ذهنت را منصرف کن. چون فکر بد مثل دود است. اگر در پنجره را باز نکنی دود رد شود، همین دود سیاه اتاق را سیاه میکند. برعکس آن، فکر خیر که میرسد نگو: باشد بعد. همین الآن بلند شو. ممکن است بعد موفق نشوی. چون وقتی میخواهی به فقیر کمک کنی، سه جا شیطان دستت را میگیرد. اول کمک یکبار تو را هول میدهد. وسط کمک یکبار تو را هول میدهد. آخر هم یکبار تو را هول میدهد. اول میگوید: نده، تو خودت پیری و کوری داری. بچه بزرگ داری. فامیل فقیر داری. کار از این واجبتر هست، مکه میروی چه کنی؟ به این عربها پول میدهی بخورند؟ اول شیطان میگوید: نده نده، خودت نیاز داری. اگر گفتی مرگ بر شیطان و پول را دادی. لحظه دادن میگوید: دوربین بیاور نشان بده! ریاکار، «یرائون الناس» یعنی انفاق میکند و پول میدهد اما روی ریا. میگوید: اگر اسم مرا نوشتید، من کاشی اینجا را میدهم اما اگر اسم مرا ننویسید من پول نمیدهم! به شرطی میدهم که اسم من باشد. ریا میکند. حالا اگر اول برای خدا در صورت شیطان زدیم، در صورت ریا هم زدیم و اخلاص داشتیم. آخر میگوید: من بودم دامادت کردم. من بودم، منت میگذارد. باز باطل شد. یعنی یک کار خیری که میکنی یا اولش شیطان میآید. یا وسطش شیطان میآید یا آخرش!
خدایا تو را به آبروی کسانی که خوش عاقبت بودند، رو سفید آمدند و رو سفید زندگی کردند و رو سفید مردند. عاقبت همه ما را ختم بخیر بفرما. همه ما را از عوامل انحراف حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- آیه 114 سوره هود، بر چه امری تأکید میکند؟
1) خوبیها، بدیها را از بین میبرد
2) خداوند بدیها را به خوبی تبدیل میکند
3) بدیها، خوبیها را از بین میبرد
2- آیه 79 سوره بقره به کدام عامل بدعاقبتی اشاره دارد؟
1) شکم پرستی
2) دنیا پرستی
3) وطن پرستی
3- بر اساس آیات اولیه سوره مطففین، کم فروشی به کجا میرسد؟
1) فسق و فجور
2) تکذیب آیات الهی
3) هر دو مورد
4- آیه 176 سوره اعراف، به کدام عامل بدعاقبتی اشاره دارد؟
1) دلبستگی به دنیا
2) هواپرستی
3) هر دو مورد
5- آیه 29 سوره فرقان، به کدام عامل انحراف از حق اشاره دارد؟
1) والدین ناصالح
2) مربیان ناصالح
3) دوستان بد