علم، کوچ علمی

موضوع: علم، کوچ علمی
تاریخ پخش: 24/08/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی بالتقوی»

1- کوچ کردن برای یادگیری
در آستانه ماه رمضان یک حرکت علمی، تبلیغی در میان ما هست و طلاب عزیز قم، مشهد، و همه استانها دیگر پخش می‌شوند و من هم یک آیه‌ای را به این مناسبت می‌گویم، مسأله کوچ، کوچ علمی چیزهایی که به عقلم می‌رسد و خدا لطف می‌کند می‌گویم. به عنوان درسهایی از قرآن بخوانیم.
«وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (توبه/122) این آیه، تفسیر آیه 122 سوره توبه ترجمه کنم نه برای شما بلکه برای آنها که پای تلویزیون، طلبه و روحانی نیستند.
مؤمنین حق ندارند همه با هم پا شوند راه بیافتند، چون از بادیه نشین‌ها و بیابان‌ها، روستایی‌ها همه می‌آمدند در شهر که ببینند پیامبر چه می‌گوید، آیه نازل شد همه پا نشوید، شهر به هم می‌ریزد، از هرطایفه‌ای یک نفر بیاید باسواد شود برگردد. «فَلَوْ لا نَفَرَ» از هر فرقه‌ای از شما یک نفر بیایند تا در دین فقیه بشوند، «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» وقتی دانشمند شدند برگردند سراغ قومشان، وقتی مراجعت می‌کنند هشدار بدهند.
یعنی از هر روستا و شهر و قبیله‌ای افرادی انتخاب بشوند بیایند باسواد شوند در حوزه برگردند تبلیغ کنند. البته این آیه معانی دیگری هم می‌تواند داشته باشد.
حالا عرض می‌کنم که در اینجا حرف زیاد است. من، عین این «وَ ما کانَ» یک «وَ ما کانَ» هم قبل از این است که دو تا «ما کانَ» کنار هم است. این آیه 122 است، یک آیه قبلش می‌فرماید: «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا» (توبه/120) «أَنْ یَتَخَلَّفُوا»، «ما کانَ» و «ما کانَ» قبلش می‌گفت اهل مدینه حق ندارد وقت جبهه در شهر بنشینند، باید شهری‌ها بروند جبهه، شهری‌ها چرا نشسته‌اید، روستایی‌ها چرا نشسته‌اید بروید حوزه، یعنی چه؟ یعنی این آیه می‌گوید جهاد و این آیه می‌گوید اجتهاد. در سوره توبه می‌گوید: جهاد آیه 122 می‌گوید: هم جهاد، هم اجتهاد، هم کوچ نظامی و هم کوچ علمی. طلبه‌ای که اهل جبهه نیست 50% مسلمان است، چون کوچ علمی می‌کند اما اگر به کشور حمله شد در حوزه نشسته و تکان نمیخورد، جبهه می‌رود، رزمنده هست اما درس نمی‌خواند، اوهم مشکل دارد پیغمبر ما هم رهبر نظامی بود و هم رهبر علمی. امیرالمؤمنین هم رهبر نظامی بود و هم رهبر علمی. اگر دیدید یک کسی یک جا قوی است و یک جا کم رنگ، به همان مقدار که کم رنگ است مشکل دارد. من یک نامه نوشتم به نیروهای نظامی گفتم: روایات ما می‌گوید: هم شنا و هم تیراندازی، شما دکمه کامپیوتر را بزن: «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَه» (کافی/ ج6/ص47) یاد بدهید به فرزندان خود تیراندازی و شنا را هر پادگانی تیراندازی یاد می‌دهد ولی شنا یاد نمی‌دهد این پنجاه درصد به حدیث عمل می‌کند، چون روایات «السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَه» تیراندازی و شنا.
کشوری که شمالش آب، جنوبش دریا، آن وقت سربازش وقتی می‌رود در آب مثل آجر می‌رود پایین، این که نشد. کشوری که دورتا دورش خطر است. هم جهاد و هم اجتهاد. جالب این است که کلمه نفربرای هر دو هست. یک آیه می‌فرماید: چرا وقتی می‌گوییم «انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُم» (توبه/38) چرا وقتی می‌گوییم جبهه، سنگینید. «انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» این مال جبهه است «فَلَوْ لا نَفَر» مال اینجا «انْفِرُوا» مال جهاد است نفر مال اجتهاد است. خیلی قشنگ است.
ما کان، ما کان، ماکان، حق ندارند جبهه نروند، حق ندارند ملا نشوند، انفروا نفر لحن و فرهنگ و ادبیات قرآن چقدر زیباست. این را می‌گویند فصاحت و بلاغت. تعبیرها با هم ریتم دارد. «زاغُوا أَزاغَ اللَّه» (صف/5) می‌فرماید: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ» در اینجا من نکات زیادی را در این آیه نوشته‌ام. اصل اهمیت علم را بگویم خدمتتان، البته این برای مردم خیلی مهم است که قدر روحانیت و علما را داشته باشند.
2- جایگاه علما و مبلغان
پیغمبر(ص) و سلم فرمود: «الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُل‏» (کافی/ج1/ص46) که در آستانه ماه رمضان، روحانیون می‌آیند در روستا و شهرتان. پیامبر(ص) فرمود: «الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ» پیامبران هستند. منتها: «مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا» به شرطی که هدفشان خدا باشد، و به خاطر پول و دنیا نباشد. به خاطر پول البته به شما بگویم که نه به معنای این است که پول نگیرید. تمام آیات مربوط به اخلاق در قرآن می‌گوید «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا» (هود/51). یعنی من از شماها پول نمی‌خواهم، نه معنایش این است که شما‌ها هم پول ندهید. قرآن نمی‌گوید پول از شما نمیگیرم. و قرآن هم نمی‌گوید شما هم پول ندهید، می‌گوید من برای پول حرکت نمی‌کنم.
مثل اینکه شما که اینجا آمده‌اید هیچ کدام برای اکسیژن حرکت نکرده‌اید، اما از اکسیژن استفاده می‌کنید، از اکسیژن استفاده می‌کنید اما برای اکسیژن حرکت نمی‌کنید، از نور خورشید استفاده می‌کنیم اما به نور خورشید خیره نمی‌شویم. از آب دریا استفاده می‌کنیم، اما نمیگذاریم این آب دریا برود توی قایق چون غرق می‌شود.
از دنیا استفاده بکنیم اما به دنیا خیره نشویم، و می‌گویی مگر می‌شود، خوب ابالفضل هم که برای خدا جنگید اسبش جو می‌خواست، یعنی اگر ابالفضل اسبش جو نمی‌خورد نمی‌توانست بجنگد نیاز به مادیات هست. اما می‌گوید جذب آن نباشد. دو صنف از مردم اگر خوب شدند همه دنیا خوب میشود. گفتند: آن دو صنف کدام است؟ فرمود: علما، مسؤولین و امراء اگر فقیهی مخالف نفس و حافظ دین و دنبال هوی و هوسش نیست. امام صادق(ع) فرمود: مردم باید از این فقیه تقلید کنند.
نشستن پهلوی علما عبادت است. حدیث داریم که پیامبر(ص) فرمود: «الْجُلُوسُ إِلَیْهِمْ عِبَادَهٌ» (بحارالانوار/ج1/ص201)
حدیث داریم: «فَإِنَّ الْفُقَهَاءَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاء» (من‏لایحضره‏الفقیه/ج4/ص384) فقهاء وارث پیامبرند. منتها فقیه کیست؟ فقیه آن است که خیلی درس خوانده باشد؟ می‌فرماید؟ فقیه کسی است که مردم را از بدبختی نجات بدهد.
امام رضا(ع) فرمود: «أَلَا إِنَّ الْفَقِیهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَیْرَه وَ أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِم‏» (بحارالانوار/ج2/ص5). یک حدیث داریم از امام حسن عسکری فرمود: فقیه کسی است که «أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِم‏».
حضرت امام خمینی(ره) فقیه بود، ایران را از شر امریکا نجات داده. این حدیث مال پدر امام زمان(ع) است، مال امام عسکری(ع) است. «الْفَقِیهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَیْرَه وَ أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِم‏» فقیه کسی است که مردم را از شر دشمنان نجات بدهد. معنای فقیه این است. «الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَام» (کافی/ج1/ص38) فقهاء قلعه و دژ اسلامند. یعنی مردم اگر دستشان در دست فقیه باشد بیمه هستند.
این که امام خمینی(ره) فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشورتان بیمه باشد. این سخن حضرت امام خمینی(ره) نیست، سخن امام کاظم(ع) است که حدیثش هم در کافی است «الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَام» فقهاء قلعه و دژ اسلام هستند. مردم اینها را با دید احترام بنگرند. اما یک چند جمله‌ای هم با همکارها صحبت کنم. مسأله اسلام گفتیم تحریک نظامی دارد. نفر تحریک علمی دارد، تحریک نظامی دارد. «انْفِرُوا» تحریک علمی دارد هر دو هم در یک قالب است. در کنار تشویق به جهاد، تشویق به مسائل علمی هم دارد. پیشرفت ظاهری باید عمیق باشد، فقه است. به هر علمی نمی‌گویند فقه، علمی یعنی دانستن فقه. چیزی که گیر همه نمی‌آید.
قرآن می‌فرماید: «لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ» (اسراء/44) همه هستی سبحان الله می‌گوید، منتهی شما نمی‌فهمید. نمی‌گوید: لا تعلمون می‌فرماید: «لا تَفْقَهُونَ» معلوم می‌شود فقه یک علمی است که گیر همه نمی‌آید. حدیث داریم: خداوند هرکسی را دوستش دارد چند تا چیز بهش می‌دهد. یکی‌اش این است که در دین فقیه می‌شود البته فقیه در دین هم معنایش فقه معمولی نیست. فقه در دین هم شامل فقه در اصول دین می‌شود و هم فقه در فروع دین. فقیه معنایش این نیست که در فروع دین وارد است ولی اگر چهارتا سؤال از اصول دین بپرسی بلد نباشد، دین هم شامل اصول میشود هم شامل فروع. یعنی اجتهاد در فروع و اجتهاد در اصول.
معلوم می‌شود که رشد علمی در سایه هجرت است. کسی که توی خانه‌اش نشسته، خوب کسی حق تبلیغ دارد که دین شناس باشد زود نباید انسان تبلیغ کند. بابایی داشتم کاسب بود منتها از علوم آخوندی اطلاعی نداشت. رفته بود از آیت‌الله کاشان پرسیده بود که طلبه کی باسواد می‌شود، گفته بودند وقتی که کفایه را بفهمد، آمد گفت محسن کفایه می‌خوانی؟ گفتم نه. گفت من که بابات هستم راضی نیستم تا کفایه نخوانده‌ای بروی منبر. ما گفتیم بابام کفایه را از کجا فهمیده. بعد فهمیدم رفته پهلوی آیت‌الله کاشان پرسیده آخوند کی باسواد می‌شود چون بالاخره وقتی می‌خواهی بگویی المیزان. این را گفته باید آدم المیزان را بفهمد باید وقتی المیزان، بحار، فی ظلال، الغدیر را باز کردی غلط نخواند.
3- شرایط و خصوصیات مبلغ
چون قرآن می‌گوید: شرط تبلیغ «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ» (توبه/122) اگر شما می‌خواهی مراجعه کنی به منطقه باید «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» مگر اینکه انسان بخواهد تبلیغش فصلی و موسمی باشد و مقطعی، انسان یک داستان راستان دستش باید و یک قصه هم بلد باشد، می‌تواند این قصه را برای بچه‌های همسایه‌اش بگوید، مرحله‌ای است.
اما اگر خواست یک روحانی رسمی بشود و برای همیشه مبلغ باشد این باید فقیه باشد. عرض کردم فقه هم معنایش درسهای رسمی نیست. شناخت عمیق از قرآن و نهج البلاغه، حدیث و عقاید و احکام. پنج تاست حالا اگر شناخت عمیق از یکی از چند تا نباشد، این همان پنجاه درصد است.
مثال: به یک کسی گفتند شما شنا بلد هستید؟ گفت: پنجاه درصد. یعنی شنا می‌روم بیرون نمی‌آیم. «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» دین چیست؟ من این را عنایت دارم بگویم، دین چیست؟ دین عقائد است، دین معارف است، دین تفسیر است، دین حدیث است، دین اخلاق و تاریخ است، دین احکام هم است، و فقهی که من از این آیه می‌فهمم این است که باید همه‌اش باشد. اگر دیدیم فقه در احکام 20 وقفه در اخلاق 17، در حدیث 16، در تفسیر 12، اگر هی کم شد اینها را بهم باید برسانیم، مثل آدمی که کله‌اش بزرگ است بدنش لاغر، بدنش چاق و کله‌اش کوچک، تناسب باید باشد.
قرآن می‌گوید: تدبر کن «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ» (نساء/82) تامل در این کتاب، تدبر در قرآن، اگر ساعات تأمل در کتاب 100 ساعت است و ساعات تدبر 20 ساعت است از خدا کمش گذاشته‌ای و به کتاب دیگری چسبیده‌ای، گیر دارد و قیامت هم جواب باید بدهد. نه قیامت، همین دنیا، در دنیا قرآن به ما می‌گوید: «یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» (مائده/68) خیلی آیه مهمی است. من انتظار دارم از برادران روحانی و همکاران عزیز در هر کجای ایران هستند به این آیه عنایت کنند. و این آیه را حفظ کنند، و بعد هم حساب کنند که جواب این آیه را روز قیامت چی خواهند داد. «یا أَهْلَ الْکِتابِ»‌ای اهل کتاب، «لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» شما چیزی نیستید مگر اینکه «حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراهَ» مگر بپا دارید کتاب آسمانی تورات، «وَ الْإِنْجیلَ» و کتاب آسمانی انجیل «وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُم» که قرآن است. یعنی اگر می‌خواهید چیزی باشید باید (تُقیمُوا)اقامه کنید، کتاب آسمانی اقامه شود، یعنی وقتی ما می‌رویم قرآن باید اقامه شود، نه اینکه یک آیه بخوانیم بقیه‌اش شعر، قصه، تاریخ، روزنامه، بوکس، اخبار سیاسی، همه چیز تویش هست اما قرآن نبود.
4- عمر مفید و غیر مفید
قرآن می‌گوید: منبری که قرآن درآن اقامه نشود پوک است. اگر تنداست یا شیرین از قرآن است، تلخ است یا شیرین من نمی‌دانم من نگرانم اگر نگویم روز قیامت بگویند چرا نگفتی؟ یکبار دیگر می‌خوانم. اگر در حوزه‌های ما و منبرهای ما، در خطبه‌های نماز جمعه ما، در معارف دانشگاه ما، در تعلیمات دینی دبیرستان ما، بسط حرکت علمی ما اقامه قرآن نباشد، باقی درسها مقدمه فهم آن است نه اینکه آنقدر در مقدمه بمانیم 20 سال، 30 سال آنقدر می‌مانیم، بعد می‌بینیم بسیاری از آیات را نمی‌فهمیم چه می‌گوید، آن وقت این را می‌گوید پوکی. لقب پوکی خیلی زشت است جنابعالی مدرک دکترا داری اما چون مسیر حرکتت اقامه دین و قرآن نبوده پوکی. آقا من سه دور خارج خوانده‌ام، بسمه تعالی، پوکی، پوک چون سه دوره خارجی که خوانده‌ای تویش اقامه قرآن در حدی که لازم است نبوده سهم قرآن کم بوده، البته الحمدالله حرکتهای خوبی شده، قبلا آیت‌الله جوادی آملی تفسیر می‌گفت و آیت‌الله شب زنده دار تک و تنهایی تفسیر می‌کرد، الآن در قم ده، سیزده تا تفسیر است و البته کم است، باید همینطور که در قم درس خارج 80 تا است، تفسیر هم 80 تا باشد. اگر در مشهد 20 تا درس خارج است باید 5 تا نهج البلاغه باشد و ده تا هم تفسیر، سهم قرآن را کم نگذاریم.
اگر سهم قرآن ، اگر در حوزه‌های علمیه، در مساجد، در منبرهای ما قرآن اگر اقامه نشود خدا به ما خواهد گفت پوک، و خیلی کلمه پوک لقب زشتی است. بنابراین من خواهشم این است که تفسیرهای ساده هست علمی هست نیم عمیق هست. همه رقم تفسیر هست یکی را مطالعه کنید. بعضی آیات را انتخاب کنید برویم منبر بگوییم بسم الله الرحمن الرحیم آیه را بخوانیم بعد بگوییم: مردم این آیه این را می‌گوید. آیه دیگر این مطلب را می‌گوید. یعنی یک جوری کنیم که مردم هم عاشق قرآن بشوند، عاشق‌تر بشوند، از خودمان کم کنیم به قرآن بیافزاییم «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ».
خوشحال شدم که درسهای پنج شنبه تعطیل شده، ما یکی از ضربه‌هایی که در حوزه خوردیم این بود که از اول طلبگی پنج شنبه‌ها تعطیل بود. سالی 52 پنج شنبه بیخودی جوانی ما از بین رفت حالا مدارس قم پنج شنبه تعطیل نیست. الحمد الله، پنج شنبه برای چی تعطیل باشد، جمعه هم نباید تعطیل باشد، قرآن می‌فرماید: جمعه چرا تعطیل می‌کنی فقط وقت نمازجمعه تعطیل کن.
«إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ» (جمعه/9) صدای اذان که شنیدی مغازه را ببندید. نماز جمعه تعطیل شد باز برو مغازه را باز کن «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/10) جمعه یک ساعت تعطیل کنید، دو ساعت، ما احتیاطا از پنج شنبه تعطیل می‌کنیم. من همان 14 سالگی که طلبه شدم، دیدم پنج شبنه تعطیل است. گفتم چرا؟ گفت چرا ندارد، گفتم که خوب عمر که از احکام نیست که من تقلید کنم، در رساله نوشته‌اند که در احکام، و عمر من از احکام نیست جزء موضوعات است. بنده در مسأله عمر تقلید نمی‌کنم، بنابراین پنجشنبه‌ها مسابقه نهج البلاغه و تفسیر گذاشتیم، هم دو سه دور تفسیر و هم دو دور نهج البلاغه، مباحثه کردیم. از نور حوزه استفاده کنید. مثل آدمی که از لوله کشی دولت استفاده می‌کند اگرچه در خانه‌ هم یک چاه آب داشته باشیم. بسیاری از تعطیلات را کم کنیم، از سنخنرانی‌ها کم کنیم انشاء‌الله. حالا شرط تبلیغ آگاهی عمیق است. بعد هم میگوید کجا برویم تبلیغ؟ میگوید: منطقه‌ای که متولد شده‌ای اولویت دارد «قَوْمَهُمْ». هر کسی برود شهر خودش مگر اینکه مانع و عذری دارد. چرا قوم خودش؟ چون وقتی منطقه خودش میرود، دیگر جامعه شناسی و روانشناسی لازم نیست بلد باشد. آن حالات و خصلت‌ها و عادات و آداب و رسوم و تفکرات، این «قَوْمَهُمْ». پس در انتخاب مکان تبلیغ «قَوْمَهُمْ». در تبلیغ، بار تبلیغ باید انذار باشد «لِیُنْذِرُوا» انذار هشدار باشد.
از معاد گفته شد، وقتی هزار آیه برای معاد داریم یعنی تقریبا یک ششم قرآن معاد است، می‌دانید یعنی چه؟ شاید پیامش این باشد که یک ششم سخنرانی باید معاد باشد، انذار، هشدار هم منطقه‌ای، پس ببینید خیلی قشنگ است می‌گوید: کوچ واجب است. همه جا باید طلبه داشته باشد، کل فرقه دین باید شناخت عمیق باشد، فقیه در تمام دین باید عمیق باشد، نه فقط در احکام.
بار تبلیغی باید قرآن باشد، معاد باشد، «لِیُنْذِرُوا» منطقه تبلیغ باید منطقه زادگاه باشد قومهم. رجعوا یعنی منتظر نشو مردم دعوتت کنند تو مراجعت کن به آنها نگو مردم نه طوماری نوشته‌اند، نه اسفندی و نه گوسفندی، نه استقبالی، شما برو سراغ مردم «إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ» نمی‌گوید: «اذا رعیتم» نمی‌گوید: «ولینذروا قومهم اذا دعیتم» می‌گوید «وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ» یعنی خود شما که با سواد شدی باید بروی سراغ مردم، شما درب خانه‌ها را بزن، اجازه نده آنها بیایند، شما برو سراغ آنها، دعوت کن.
لعل یعنی چه؟ یعنی روحانی نباید توقع داشته باشد همه گوش بدهند، شاید گوش دادند و شاید ندادند نگو ول کن بابا ما گفتیم گوش ندادند. قرآن بسیاری این آیه تکرار شده «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» یعنی‌ ای پیامبر حرفت را بزن «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» ممکن است کسی گوش ندهد، یعنی بعضی گوش نمی‌دهند تمام شد و رفت. «لعل» یعنی شاید گوش دهند یا ندهند. «یَحْذَرُون‏» یعنی مقصود از تبلیغ این باشد که مردم با تقوا شوند. حذر از خود باختگی، از وابستگی، از شرک، از انحراف، از خرافات، از همه بدی‌های اخلاقی، اجتماعی، دوری کنند. یعنی باید نتیجه‌اش، حذر کردن باشد.
5- مقصد را قرآن قرار دهیم
حالا نتیجه: این که می‌گویم یعنی چه؟ یک خلبان مقصد را در نظر می‌گیرد که اینجاست تمام فرمولها را در راه آن مقصد تنظیم می‌کند. مثل اینکه شما سوار آسانسور می‌شوی، می‌گوید کجا می‌خواهی بروی؟ می‌گویی: طبقه چهارم، خوب دکمه طبقه چهارم را میزنی.
مقصد شما چیست؟ یک سری مقصد به ما گفته‌اند که اگر به مقصد نرسیم معلوم می‌شود از صراط مستقیم دور شده‌ایم. رفتم پهلوی علامه طباطبایی گفتم قرآن می‌گوید: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» (فاطر/28) عالم از خوف خدا خشیت دارد، عالم تقوا دارد می‌ترسد، گفتم اول طلبگی من سر نماز گریه می‌کردم حالا با سواد شده‌ام نماز حواسم پرت است، این یعنی چه که قرآن می‌فرماید: عالم از خدا می‌ترسد. من عالم شده‌ام وضع نمازم بد شد. فرمود: به همین دلیل تو معلوم می‌شود که خط را گم کرده‌ای، چون امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: ثمره علم اشک است اگر با سواد شدی عبودیتت زیاد نشد معلوم می‌شود که مسیر کج شده. مثلا چند آیه داریم که می‌گوید اینها مقصد است. مقصد را گم نکنید این مقصدها خیلی قشنگ است. مثلا می‌گوید که: لا یکون للناس علیکم. می‌گوید: مقصد «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» (انفال/60) است، دشمن خدا را بترسانید چقدر اسلحه داشته باشیم؟ پادگان چقدر، سرباز چقدر، وسائل نظامی چقدر؟ می‌گوید به مقداری که بتوانید «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه». آنقدر بخرید یا آنقدر آماده باشید که مقصد «تُرْهِبُونَ» هست. کتاب مکاسب و احکام اقتصادی و فقهی و بازار ما می‌گوید: اقتصاد شما مقصد است. باید نظام اقتصادی شما جوری تنظیم شود که فقط پول در دست اغنیا نچرخد، اگر تمام احکام رفته به سمتی که یک سری اغنیاء پولدار شدند و فقیرها در فقر سوختند، معلوم می‌شود مسیر فقه شما درست نبوده.
6- خط و مشی سیاسی مسلمانان
مسیر سیاسی چه جور باشد؟ می‌گوید: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء/141) کفار حق ندارند بر مسلمانها تسلط داشته باشند. اگر حوزه‌های علمیه در کشورهای اسلامی بود و نتیجه‌اش این بود که همه اطاعت از کفار کردند و سلطه کفار را پذیرفتند پیداست که حوزه‌های علمیه خط را گم کرده‌اند. چون قرآن می‌گوید: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» کفار نباید حکومت بر مسلمین داشته باشند. اگر سعودی آنقدر طلبه دارد، ترکیه چقدر طلبه دارد، نمیدونم عراق چقدر حوزه علمیه دارد، قم چقدر دارد من نمی‌دانم چقدر دارد؟ من نمی‌دانم چقدر درس خارج و سطح دارد من می‌گویم قرآن گفته: باید نظامتان جوری باشد که کفار بر شما نفوذ نداشته باشند. نظام سیاسی، روابط بین الملل سفارت خانه‌ها، خانه‌های فرهنگی، خط را گم نکنید باید آخر خط برسید به اینجا که حالا که با سواد شدی اشکت زیاد شود، حالا که تبلیغ رفتی خلاصه بحث ماه رمضان مردم «یَحْذَرُون‏» مردم تقوایشان بیشتر بشود، اگر آخر ماه رمضان، اگر آخر تحصیلات دیدیم اشکمان زیادتر شد.
اگر آخر قوای مسلح، پادگان‌ها، اسلحه‌ها دیدیم «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» آخر برنامه‌های اقتصادی دیدیم نه اموال دوله بین الاغنیاء نیست، اگر آخر روابط سیاسی دیدیم. سلطه کفار نیست درست است اما اگر دیدیم همه‌اش سفارت خانه درست می‌کنیم، ولی کفار مسلط هستند حوزه علمیه درست می‌کنیم پول در دست پولدارهاست…
6- استعدادها را کشف کنیم شکار کنیم ذوب کنیم، بسازیم، دعوت کنیم.
7- خودمانی حرف بزنیم منبرها طول نکشد، روی منبر داد نزنیم، مثل پشت کرسی خانم بزرگ با بچه‌هایش حرف می زند، خیلی خودمانی با مردم حرف بزنیم، من که در تلویزیون حرف می‌زنم، انگار پشت کرسی با عمه‌ام حرف می‌زنم خیلی راحت، روی منبر داد نزنید، منبرها متنوع باشد، ده شب راجع به یک چیزی سخنرانی کار غلطی است مال قدیم خوب بوده الآن نه، منبرها بیش از 20 دقیقه طول نکشد، مگر اینکه آقای فلسفی می‌گوید، اگر می‌توانید مطالعه کنید بیش از 20 دقیقه اگر نمی‌توانید 20 دقیقه بس است، چون مردم خسته‌اند حوصله‌ها کم است. الآن مردم ساندویچ می‌خورند چون حوصله پختن ندارند، اخیرا آب میوه می‌خورند چون حوصله جویدن هم ندارند. یعنی نژاد، نژاد لیزی است، نژاد نژاد کم حوصله‌ای است نمی‌شود یک ساعت و نیم سخنرانی کرد و یک ساعت و ربع این هم ده شب راجع به یک مطلب و مسأله یک مسأله بگوییم و مسائلی که مورد نیاز باشد، شک بین دو و پنج، آیا هیچ جنی در تاریخ شک بین دو و پنج کرده، آدمی که شک می‌کند یک و دو، دو و سه، سه و چهار در رساله باید باشد رساله مثل داروخانه است داروخانه همه دارویی باید باشد. اما شما نباید همه داروها را به همه مریض‌ها بدهی. آیه و حدیث و مسأله را انتخاب کنید، شیرین حرف بزنیدخودمانی باشد. خدا ان شا ءالله به همه شماها توفیق بدهد.

«و السلام و علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment