عفاف و کرامت زن -1

موضوع: عفاف و کرامت زن(1)
تاریخ پخش: 70/05/31

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- اهمیت حفظ آثار تاریخی و فرهنگی
درخدمت برادران وخواهرانی هستیم که در میراث فرهنگی هستند. از جاهایی که حقش این است که ما داشته باشیم میراث فرهنگی است. خدا در قرآن می‌فرماید: ‌ای فرعون ما بدنت را نگه می‌داریم تا در طول تاریخ ببینند وعبرت بگیرند. «بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَک‌» (یونس/92) اگر غلط نخوانده باشم. حفظ یک سری چیزها که نشان دهنده رشد است، نشان دهنده هنر است. متاسفانه ما آثار فرهنگی‌مان را در کشورهای اروپایی باید ببینیم. من در اروپا دیدم که چقدر آثار هنری و علمی ما را دزیده بودند. آنجا ما دیدم که تا حالا چقدر سر مسلمان‌ها کلاه رفته است. خدا می‌داند که ده‌ها هزار کتاب مفید و عتیقه را از کتابخانه‌های ما خریدند یا دزدیدند و بردند. ما کتاب‌هایی داریم که در ایران نیست. در نجف نیست. در حوزه علمیه نیست. در کتابخانه غربی‌هاست. منتها این به خاطر دلگی ما است.
ما کاشانی‌ها می‌گوییم: دلگی! شاید شما هم جای دیگر همین را می‌گویید. دلگی یا شل شدن! حالا به خاطر یک در آمد مختصر ما بهترین آثار عتیقه‌مان را، بهترین آثار علمی‌مان را کما اینکه افراد نابغه‌مان را می‌دهیم. باید اینها را حفظ کنیم. من برای این حرف یک آیه می‌نویسم ولی بحثم این نیست. این هشداری برای همه مسلمانها است و شما هم که در آثار فرهنگی هستید و حفظ میراث این آیه را باید حفظ کنید.
قرآن به یعقوب می‌فرماید: یعقوب گفت یا بنی! ‌ای پسر عزیز! «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى‌ إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» (یوسف/5) یوسف خواب دید. به پدرش گفت: خواب دیدم. پدرش تا دید خواب، خواب مهمی است فرمود: پسرم خوابت را نقل نکن. «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى‌ إِخْوَتِکَ» خوابت را برای برادرهایت نقل نکن. چرا؟ خوابت را نگو. «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» برای تو نقشه و حیله می‌کشند. یک حیله خطرناک! خوابی هم که دشمنت را حساس کند به دشمنت نگو! در بیداری خوابت را نگو. به برادرت نگو. چه برسد به بیگانه! خوابت را به برادرت نگو. چون ممکن است در نخت برود. پس بیداریت را حتما نگو. کتاب‌های خطی را نگو. آثار عتیقه‌ای را نگو. فلانی چه نبوغی دارد؟ گاهی وقتها ما یک چیزهایی می‌گوییم. «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» من به بعضی از برادرهایی که آثار عتیقه و کتاب‌های عتیقه را نشان می‌دهند در تلویزیون گفتم که شما درست نیست که اینها را نشان می‌دهید. وقتی فهمیدند در این موزه، در این کتابخانه چنین تحفه‌ای هست، «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» بالاخره دزد و رندی باشد. هرکسی باشد نقشه می‌کشد و تا به حال از نظرعلمی و هنری خیلی سر ما کلاه رفته است. ما باید اینها را حفظ کنیم.
2- حفظ آثار منشأ اسلامی دارد
آیا حفظ این آثار در اسلام ریشه دارد؟ بله! امام صادق(ع) مهماندار شد. به مهمان هایش گفت: می‌خواهید یک چیزی از میراث فرهنگی به شما نشان بدهم؟ یادگاری‌های امیرالمؤمنین است. گفتند: چیست؟ گفت: آن لباسی که حضرت علی پوشیده است و شمشیرخورده است. ابن ملجم روز نوزدهم ماه مبارک رمضان به حضرت علی ضربت زد. خون حضرت امیر روی آن لباس ریخته و من آن لباس را دارم. می‌خواهید ببینید؟ پیدا بود امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین، امام باقر یعنی امام صادق چند امام را حفظ کرده بود. آن جعبه‌ای که مادر موسی، موسی را در آن گذاشت و در رود نیل انداخت، آن جعبه هنوز هست. «إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوت‌» (بقره/248) آن تابوت آن جعبه هنوز هست.
اول کسی که میراث فرهنگی را حفظ کرد خود رسول اکرم است. عصای موسی دست حضرت مهدی است. یعنی حضرت مهدی حافظ میراث فرهنگی است. مصحف فاطمه زهرا(س) که در آن یک سری علوم غیب درج شده است دست امام‌ها بود و حتی شاید تعجب بکنید و نشنیده باشید. برای دفعه اول بشنوید. امام حسین(ع) این مصحف را در کربلا هم داشت. گاهی می‌خواست یکی از آقایان را خبر کند. ورق می‌زد یکی را می‌خواند. کتابی به عنوان مصحف زهرا(س) است.
ضرت امام در وصیت نامه می‌فرماید: ما مفتخر هستیم که مصحف زهرا در دست ماست. این کتاب کتابی بوده که یک کد داشته است. با آن کد ائمه ما تماس می‌گرفتند و از آینده خبر داشتند. به هر حال ما یک مقدار ساده اندیشی می‌کنیم. یک چیزی را خیلی ساده نگاه می‌کنیم. ما باید اینها را حفظ کنیم و تا حالا هم خیلی کلاه سرمان رفته است.
من به عنوان یک برادر ایرانی مسلمان از همه تقاضا می‌کنم که کتاب‌های خطی و آثار باستانی و عتیقه‌ها را حفظ کنید. اینها نشان دهنده ما است.
پریشب در یک مقاله‌ای خواندم که آمریکا و اروپا حدود کمتر از دویست سال است که حمام را بوجود آورده‌اند. حال اینکه تاریخ حمام در اسلام از هزار و سیصد سال تجاوز کرده است. مثلاً حمام در خانه! حدیث داریم که نگذارید زن هایتان به حمام بروند. یعنی سعی کنید در خانه همه حمام داشته باشند. تا چند سال پیش همه حمام‌ها بیرون بود.
اخیراً در سی سال گذشته هرکس خانه دارد در خانه‌اش حمام ساخته است. ولی حمام در خانه این متن روایت است. به هر حال حیف ما که اسلام را رها می‌کنیم و به یکی دیگر می‌دهیم. بعد می‌رویم قرضی می‌گیریم. مثل جک است. واقعیت است ولی هرکس بشنود خیال می‌کند که جک است.
یکی از فضلای قم یکی از علما اسمش را نمی‌برم. نه اسمش را می‌گویم. نه کتابش را می‌گویم. چون که راحت‌تر حرف بزنیم. کتاب خوبی نوشته شده که این کتاب را برداشتند و به زبان خارجی ترجمه کردند. ایرانی دیگر نمی‌دانسته که این کتاب از ایرانی به خارجی ترجمه شده است. دوباره برداشته آن را از خارجی به ایرانی ترجمه کرده است. این به خاطر این است که ما نمی‌دانیم چه داریم؟
3- عفاف و کرامت
عرض کردم که هرچه خودمان داریم قدرش را نداریم. همینطور تقلید می‌کنیم. یک خرده دچار خود باختگی شده‌ایم. متاسفانه در خیلی از ما این اتفاق افتاده است. بحثی که امروز می‌خواستم بکنم بحث کرامت انسان است. بخصوص از زن‌ها تقاضا می‌کنم. دختر خانم‌ها، مادرها هرکاری دارند بیست دقیقه بنشینید و ببینید. حتماً خانم‌ها و دختر خانم‌ها ببینند. اگر دختر خانمی هم می‌خواهد بنویسد. دبیرهایی که خانم هستند این بحث را گوش بدهند. چون این بحث بحث خوبی است. تمام خانم‌های که مربی هستند. دبیر هستند. مسئول تربیت هستند. استاد دانشگاه هستند. عنایت داشته باشند. برادرها هم برایشان مفید است.
4- مقایسه الگوی زندگی غربی و اسلامی
موضوع بحثمان عفاف و کرامت است. این موضوع بحثمان است. ما هر لحظه در دنیا معاد سازی می‌کنیم. رسول اکرم فرمود: شما یک سبحان الله، یک ذکری که می‌گویید، صد درخت در بهشت اضافه می‌شود. یک نفر گفت: پس من خیلی درخت در بهشت دارم. چون تا حالا خیلی سبحان الله گفتم. فرمود: گاهی هم یک آتش می‌فرستد و همه را می‌سوزاند. اصلا تمام حرکاتمان دارد معاد سازی می‌کند. شر ما جهنم سازی می‌کند. خیر ما بهشت سازی می‌کند. ما نمی‌توانیم همینطور رها باشیم. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً» (مؤمنون/115) خیال می‌کنی شما همینطور رها شدی. کارهای ما هرلحظه بازتاب دارد. یک چیزی را ساده می‌گیریم. ساده نیست. یک مثال برای بچه‌ها گفتند. به بچه‌ها گفتند: تو که داری با دندانت بادام می‌شکنی. توخیال می‌کنی بادام را شکستی و خوردی. اما اینطور نیست. چون این فشاری که دندانت به بادام می‌آورد، باعث می‌شود که دندان ترک بر دارد. بعد غذا لای دندان می‌رود و سیاه می‌شود. حالت کرم خوردگی ایجاد می‌شود. بعد از یک مدتی مجبور می‌شوی که بروی دندان سازی و این را بتراشی و با یک موادی پر کنی. وقتی می‌روی دندانت را پرکنی، آن موادی که دندانت را پر می‌کنی از آمریکاست. فرمود: شما بادام می‌شکنی هفت سال دیگر به آمریکا نیاز داری. ساده نیست. چاقو نمی‌خواهد. بده من با دندانم می‌شکنم. ساده نیست. بادامی را که می‌شکنی بیست و پنج سال دیگر صدایش در می‌آید.
تمام کارهایی که ما می‌کنیم دیر یا زود در معاد، درقیامت «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7) خوب باید حساب کنیم که عفاف یک کرامت است. برهنگی ارزش نیست. من می‌خواهم یک حساب ریاضی برای خانم‌ها بکنم. مرد یک تسلط دارد. خانم‌ها هم یک تسلط دارید. البته معمولا یک خانم به یک خانمی می‌گوید: من در آمدم بیش از مردم است. من زورم بیش از مردم است. ممکن است یک مردی مریض باشد و زنش قوی باشد. ممکن است یک مردی فقیر باشد و زنش پولدار باشد و قدرت و در آمد پولیش زیاد باشد. ما کار به اگرها نداریم.
مرد قدرت بدنی و مالی دارد. معمولا اینطوری است. حالا یک معمولا هم بگذاریم که خانم‌ها ناراحت نشوند. معمولا مردها قدرت بدنی و مالی دارند. زن چه کند؟ خداوند حکیم است. اگر زن را ضعیف خلق کند آنوقت زن همیشه تو سری خور است. آنوقت در عوض اینکه مرد چنین قدرتی دارد خدا یک قدرتی به زنها می‌دهد. معمولا زنها قدرت قلبی دارند. یعنی مردها تسلط بدنی و زنها تسلط قلبی دارند. یعنی مرد قدرت دارد. تسلط بدنی ومالی دارد اما زن تسلط قلبی دارد و این تسلط قلبی هرچه بیشتر باشد تصرف بیشتر است.
یک اروپایی، غربی این را گفته است. من این توهین را به زنها می‌گویم. به یک جوان غربی گفتند که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ ببین چقدر بی حیاست! چقدر بی ادب است. ببین زن در غرب چقدر خفیف است. بخاطر این که گفت: مگر احمق هستم که بروم گاوداری درست کنم. در خانه گاو بیاورم. چون آنجا هروقت بخواهم هر دختری خودش آرایش کرده کنار کوچه هست. من که هر وقت می‌خواهم شیر تازه هست. مگر دیوانه هستم که بروم گاو بیاورم. یعنی زن اینطور نزد یک جوان تحصیل کرده غربی سقوط کرده است. به زن خیلی توهین شد.
برای جاسوسی از زن استفاده شده است. حتی خود ایرانی‌ها که در خارج کار می‌کنند برای اینکه بعضی ایرانی‌ها را شکار کنند. برای خبر از زن استفاده می‌کنند. یعنی زن آلت جاسوسی شده است. برای فروش بهتر اجناس از زن و عکس زن در فروشگاه‌ها استفاده می‌کنند. یعنی زن وسیله اسکناس و سرمایه دار شده است. زن لیوان شیر جوان هرزه شده است. این بزرگترین توهین است. به هر حال من نمی‌شناسم. بدون رها شدن کرامتت را از دست می‌دهی.
زن هرچه بیشتر خودش را حفظ کند، تسلط قلبیش بیشتر است. یک حساب علمی دیگر بکنیم. ببینید من امروز سعی می‌کنم که از قرآن و حدیث نگویم. امروز بنا دارم که از قرآن و حدیث حرف نزنم. می‌خواهم بیرون از مدار اسلام حرف بزنم. اگر همه زن‌ها رها بودند یعنی به سمت رها شدن و هرزگی برویم و آزاد باشیم، اگر هر طور می‌خواهیم خودمان را درست کنیم و در خیابان‌ها برویم، انتخاب همسر فقط محورش شهوت و شکل می‌شود. یعنی کسی می‌خواهد انتخاب کند قشنگ می‌بیند. می‌گوید: این را می‌خواهم. این را نمی‌خواهم. پسر می‌گوید: این را می‌خواهم. دختر هم می‌گوید: این را می‌خواهم. یعنی اگر به سمت جلوه گری بروند این ملاک انتخاب فقط شکل می‌شود و شکل هم زود از بین می‌رود. پیری، مریضی و دو بخیه به یک گوشه از صورتش زیبایی از بین می‌ود. اما اگر زن در پوشش رفت یک کم برای شکلش حساب می‌کند. یک کم هم برای کرامتش، حسادتش، مسئولیتش، سوادش، حساب می‌کند. یعنی هرچه جلوه در خیابان بیشتر شود سهم شهوت بیشتر می‌شود و سهم عقل کمتر! اما اگر زن در حفاظ بود، مادر وخواهر را می‌فرستند که دختر چه شکلی است. اما سهم شکل پنجاه درصد است. شکل خانم پنجاه درصد است. هرچه جلوه بیشتر باشد سهم شهوت بیشتر می‌شود وسهم عقل کمتر است.
مسأله سوم این است که تسلط قلبی زن مساوی و در برابر تسلط مالی مرد است. درصورتی است که حفاظ داشته باشد. زنی که حفاظ داشته باشد، می‌تواند تسلط داشته باشد. مسأله دیگر حجاب و حفاظ و سهم عقل در انتخاب همسر است. هرچه دخترهای ما حفاظتشان بیشتر شود وقتی پسر سراغ دختر ما می‌آید، مقداری برای شکلش حساب می‌کند. دختر ما را می‌بیند یا کسی را می‌فرستد تا او را ببیند. اما اگر جلوه‌گریش بیشتر شد، هرچه بیشتر به چشم بیاید، وقتی شهوت بیشتر می‌شود سهم باقی کمالات کمتر می‌شود. شما می‌توانید آمار بگیرید و بگذارید خودم هم آمار بدهم.
من در اتریش بودم. یک همه پرسی کرده بودند که بیشترین مشکل شما چیست؟ هشتاد و پنج درصد مردم اتریش گفته بودند: که بیشترین مشکل این است که شب به خانه می‌رویم و نمی‌دانیم زنمان ما را دوست دارد یا نه؟ زنمان خانه هست یا نه؟ وقتی آزادی شد هرچه آزادی بیشتر شود مشکلات بیشتر است.
من یک سوالی از خانم‌ها می‌کنم. اگر دوست دارید راحت جواب بدهید. دوست دارید که یک خانمی با جلوه‌ای که دارد در خیابان دل پدرت را ببرد؟ پدرت دیگر کاری به زندگی نداشته باشد. دختر خانم من نمی‌خواهم از قرآن چیزی بگویم. شما که با شکلت دل یک جوان را می‌بری. فکر نمی‌کنی جوانی که نامزد دارد شما را می‌بیند و می‌بیند که شما از زن خودش بهتر هستی. شکل شما، زندگی این زن و شوهر را متزلزل می‌کند. فکر نمی‌کنی که فردا هم یک دختری زیباتر از خودت بیاید و با جلوه خودش دل شوهر شما را حسابی تسخیر کند. از ترس معاد نیست. خداوند متعال، قرآن، شهدا اصلاً همه چیزها را کنار می‌گذاریم. اصلاً فرض کنیم که ما مسلمان نیستیم.
شما با جلوه خودت جوان را جذب می‌کنی. جوان جذب می‌شود. هرکس جذب شما شد، خانواده متزلزل می‌شود. فردا هم یک دختری می‌آید و خانواده شما را متزلزل می‌کند. فکر نمی‌کنی شنی که در این دیگ می‌اندازی زیر دندان خودت هم برود.
قرآن به ذهنم می‌آید ولی می‌خواهم قرآن نخوانم. اگر هم به قیامت ایمان نداری امام حسین روز عاشورا فرمود: «ان لم تکن دین» جلوه‌های خیابانی دل را می‌برد. دل را که بردی فردا خودت هم در خانه باقی نمی‌مانی. فردا هم جلوه دیگری می‌آید زندگی مادرت وخواهرت را متلاشی می‌کند.
یک سؤال دیگر! می‌شود شما بگویید: از غرب چه دیدید که حالا مثلاً لباس آنها را می‌پوشی؟ مثلاً غرب چه خیری برای ما داشته است؟ شصت و چند سال است که ما به غرب دانشجو فرستادیم. غربی‌ها حاضر نشدند که هواپیما سازی را یاد دانشجوهای ما بدهند. هواپیمای ساخته شده را می‌فرستند که ما را دوستمان دارد. شما لباس آنها را می‌پوشی و آه می‌کشی! آه می‌کشی که لباس آنها را بپوشی. می‌گویی: بله! این لباس از آنجاست. شما که آه می‌کشی لباس غربی بپوشی، می‌شود بگویید: از غرب چه دیده‌اید؟ حدود شصت و هفتاد سال است که دانشجو به غرب رفته است. هنوز هنرهای مادر، صنعت‌های مادر، حرفه‌های مادر را یاد ایرانی‌ها ندادند. چه خیری از غرب دیدید؟ غرب نبود که شاه را بر ما مسلط کرد؟ چه خیری از غرب دیدیدم؟ بیایید بنشینیم و فکر کنیم. من نمی‌خواهم بگویم: روز قیامت هست. پس دلیل هم هست.
من می‌گویم: انسان عاقل منهای دین هم باید کرامت خودش را حفظ کند. پس به قرآن و به قیامت می‌رسیم که از همه مهمتر است. مایک مقداری بیشتر فکر کنیم. عوارضش را حساب کنیم. ببینیم می‌خواهیم چه بکنیم؟ زن خیلی استعداد دارد. بعد از انقلاب رشد علمی دخترهای دانشجوی ما خیلی جلوه بیشتری داشته است. شصت نفر زن متخصص دکترا، جراح و پزشک یکجا با مقام معظم رهبری ملاقات کردند.
بسیاری از افراد هستتند که کرامت و عفاف ندارند. ما خیال می‌کنیم که اگر از نظر علمی رشد کنیم خیلی بالا هستیم. شما می‌گویید: بسیاری از دخترها هستند که کرامت وعفافشان را دارند و رشد علمی‌شان بالاست. ازنظر بار اقتصادی می‌گوییم. الآن بعد از نفت بار اقتصادی روی چیست؟ صادرات ایران چیست. بیشترین صادرات ایران اگر قوی باشد برای آنهاست که حفاظ دارند یا بی حفاظند. اصلاً در تمام خانه‌های شما برنج هست. این برنج‌های ایرانی برای زنهای مازندران و ایران است. همان زنهایی که عفاف دارند.
وقتی ما مسأله جلوه را مطرح کردیم، در جلوه سه مسأله هست. امروز شما خانواده‌ای را متزلزل کردی. فردا دختری خانواده شما را متزلزل می‌کند. امروز شما هرچه می‌خواهی خودت را آرایش کن. خودت را نشان بده. دل پسر را ببر. دل مرد را ببر. امروز که شما دل را بردی، فردا هم یک خانم دیگر زندگی شما را متزلزل می‌کند. به اینها فکر کنید.
مسأله دیگر در جلوه‌ها رقابت و محرومیت است. نمی‌خواهم کلمه زشت به کار ببرم. اگر زیاد آرایش شد، مصرف زیاد می‌شود. امسال مثلاً دویست تن لوازم آرایشی می‌آورند. سال دیگر سیصد تن، سال دیگر چهار صد تن و کشوری که نان ندارد بخورد، هرچه جلوه بیشتر شود مصرف بیشتر می‌شود. مصرف لباس، مبل، آرایش رقابت بیشتر و چشم وهم چشمی بیشتر! بعد آنوقت جلوه که بیشتر شد دخترهایی که کمی نمره‌شان کمتر است، اینها محروم می‌شوند و در خانه می‌مانند. هیچکس اینها را نمی‌گیرد. اگر اصل کم شد، می‌گوییم: اصل چیست؟ می‌گوید: انسان زیبا!
اگر بگویند: اصول دین زن چیست؟ گفت: اینکه یک زن خوشگل باشد. اگر اصول دین آدم زن زیبا شد، دیگر باقی محورها کنار می‌رود. اگر زیبایی و جلوه اصل شد و مطرح شد آنوقت یک دختری که در خانه است و زیبا نیست می‌گوید: که هیچکس مرا نمی‌گیرد. ما داریم چه می‌کنیم؟ آقایانی که دیر تلویزیون را روشن کردند. خواهرهایی که دیر آمدید دقت کنید. ما بحثمان قرآن وحدیث است.
سیزده سال عنوان ما درسهایی از قرآن است. امروز می‌خواهیم در محور قرآن حرف بزنیم. بعد سراغ قرآن بیاییم. فرض می‌کنیم که قرآن حرفی به ما نزده است. شما با جلوه‌ای که داری چه می‌خواهی بکنی؟ هرچه زن بیشتر عفاف داشته باشد، تسلطش بر مرد بیشتر است.
هرچه حجاب وکرامت بیشتر باشد، تحصیل بالاتر است. جاهایی که دختر و پسر به هم نگاه می‌کنند و چشم چرانی می‌کنند تمرکز فکری برای مطالعه ندارند. هرچه حفاظ بیشتر باشد، تمرکز فکری برای مطالعه بیشتر است. هرچه چشم چرانی بیشتر باشد، آدم نمی‌تواند متمرکز باشد. مطالعه کند. چون آدم دارد مطالعه می‌کند یک دختری می‌آید رد شود، نگاهش می‌کند. بعد هم می‌گوید: تا می‌آید مطالعه کند یکی از این طرفش می‌گذرد. شما با جلوه چشم‌های با تقوا را جذب می‌کنی. با جلوه چشم چه افرادی را جذب می‌کنی؟ از خودت سؤال کن. من که با این وضع بیرون رفتم چه کسی از من خوشش می‌آید؟ خدا از من خوشش می‌آید؟ امام زمان از من خوشش می‌آید؟ انقلابیون وخون داده‌ها وخانواده شهدا از من خوششان می‌آید؟ حزب اللهی‌ها از من خوششان می‌آید؟ چهار نفر جوان هرزه خوششان می‌آید. دختر فکر کند و ببیند می‌خواهد چه کسی را راضی کند؟ چه کسی را در معرض می‌گذارد؟ دل آدم‌های هرزه را جذب می‌کنی. چه معامله‌ای می‌کنی؟ شما با چه کسی معامله می‌کنی؟ چه معامله‌ای می‌کنی؟
شما در حال معاد سازی نیستی. دختر خانم معاد خودت را تباه می‌کنی که دل چهار تا جوان هرزه را بدست بیاوری. معامله زیانبار این است که چهارتا جوان هرزه را راضی کنی. چقدر وزیر و دربار رفتند که شاه را راضی کنند. هویدا را راضی کنند. هویدا اصول دینش این بود که شاه را راضی کنند. شاه اصول دینش این بود که کارتر را راضی کند. رئیس جمهور آمریکا را راضی کند. عَلَم کجاست؟ هویدا کجاست؟ شاه چه چیزی را می‌خواهی راضی کنی؟ می‌خواستند شاه راضی باشد. آنکه می‌خواست شاه را راضی کند کجا رفت؟ کجا رفتند؟ ما دیر یا زود همه‌مان می‌رویم. یک مقداری حساب کنیم که با جلوه‌ها می‌خواهی چه چیزی را جذب کنی؟ حساب کن شما که زیباتر هستی، خودت را نشان می‌دهی. در کلاس شما پنج نفر زیبا هستند و دو نفر هم متوسط هستند. دو نفر هم زشت هستند. شما زیبا هستی که خودت را نشان می‌دهی. با آن آرایش فکر نمی‌کنی آن همکلاسی‌های کم رنگ و روغن محروم می‌شوند؟ ببین چه می‌خواهی بکنی؟ یک دختری، یک خانمی که با وضع بعد بیرون می‌آید فکر کند ببیند چه دارد می‌کند؟ جمله دیگری که یادمان نرود این بود که از غرب چه خیری دیدید؟ غربی‌ها چه خیری به ما رساندند؟
همه کشورهای غرب با هم متحد شدند که ازطریق حمله به عراق آمدند و عراق را کوبیدند. همه از دست صدام ناراحت شدند. بعد گفتند: خوب اگر صدام را برداریم، نکند یک حکومتی تشکیل شود که مثلا شبیه ولایت فقیه ایران باشد. کسی مثل امام خمینی پیدا شود و در عراق حکومت را به دست گیرد. غرب کیست؟ غرب کسی است که حاضرند صدام باشد با اینکه صدام ایران را از بین برد. کویت را از بین برد. عراق را از بین برد. او باشد اما کسی مثل امام خمینی نیاید. این وضع غرب است. از غرب چه خیری دیدیم؟ از نظر اقتصادی غرب حاضر است گندمش را به دریا بریزد تا در آفریقا و کشورها مردم از قحطی بمیرند. آیا در غرب عاطفه است؟ یک تمدن است. جلوه گری در خیابان‌ها چیست؟
آخر زن چه بود و چه دارد می‌شود؟ نمی‌داند چه دارد می‌شود؟ قرآن می‌گوید: زن وجودی است که می‌تواند در کاخ فرعون مقاومت کند. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن‌» (تحریم/11) توجه توجه! زن فرعون در کاخ بود. در دربار بود. تحت سلطه وقدرت فرعون بود. اما اینقدر این زن اراده قوی داشت که تحت حکومت فرعون نشد. در تمام جاها زن دوش به دوش مرد بوده است. هاجر با ابراهیم بود. خدیجه با رسول اکرم بود. زهرا با علی بود. زینب با حسین بود. وقتی پیغمبر می‌خواست برود نفرین کند در ماجرای نصارا، زن با خودش می‌برد. حضرت زهرا را با خود برد. حتی در جبهه‌ها بعضی زنها را با خودشان می‌برد. در ایران ما زن در انقلاب چه کرد؟ اگر مرد شمشیر می‌زند، زن شمشیر ساز است و شمشیر ساز هنرش از شمشیرزن بیشتر است. زن خلیفه خداست. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً» (بقره/30) انسان خلیفه خداست. هم زن و هم مرد!
در قرآن از زن‌ها تعریف شده است. نظیر بلقیس! خانمی بود که شاه بود. ولی جذب اینها نشد. وقتی منطق حضرت سلیمان را دید با کاخ ودربارش تسلیم شد. قرآن در مورد حضرت مریم چقدر آیه دارد و چقدر از مریم تجلیل می‌کند. زنی که به جای خدا پرستی، مد پرستی کند. این سقوط است. به جای کار مصرف کند. به جای رشد، جلوه و تظاهر داشته باشد. به جای رشد عقلی، تظاهر به جسم کند. به جای آرامش، اضطراب داشته باشد. بسیاری از زن‌های ما آرامش ندارند. بخاطر هیجان وقتی به یک مهمانی می‌رود و برمی‌گردد، می‌بینی اخلاقش عوض شده است. یک خانه می‌بیند. یک باغچه می‌بیند. یک لباس می‌بیند. این مثل ساعتی بیش نیست.
گاهی وقت‌ها زن‌های خود مسئولین مد را بیرون می‌دهند. چون گاهی وقت‌ها زن مسئولین باقی زن‌ها را خراب می‌کنند. یعنی ممکن است خانم وزیر، وکیل، مدیرکل و امام جمعه یک لباس بپوشد و زن‌های ما را خراب کنند. اما اگر با سادگی بیرون برود و به جلوه برسد زن دیگر آرامش ندارد. هیجانی می‌شود. به جای آرامش اضطراب دارد.
جوان نامرد بی ادب غربی می‌گوید: زن مثل لیوان شیر است. هر زمانی که خواستیم در دسترس است. زن با جلوه گریش محروم نمی‌شود. سبک می‌شود. به جای صرفه جویی اسراف و به جای موجودی مقاوم خفیف و سبک می‌شود. زن می‌تواند مقاوم باشد.
یک وقتی یاسر عرفات روزهای اول انقلاب به ایران آمده بود. یک خانمی را با خودش آورده بود. ما فهمیدیم که او زنش است. گفتیم: این خانم، خانم یاسر عرفات است؟ گفتند: نه! این زن نمونه فلسطین است. گفتیم: مثلاً چه کار کرده است که نمونه شده است؟ گفتند: مادر دو شهید است و ما متوجه شدیم که در ایران یازده تا شهید داریم. یعنی زنی که می‌تواند مقاوم باشد، وقتی جلوه اصل شد دکور می‌شود. زنی که می‌توانست مقاوم باشد. زنی که می‌توانست خلیفه خدا باشد.
ما دوتا زن داشتیم که نماینده دوتا امام معصوم بودند. حضرت زینب نماینده امام حسین بود. نه تنها در کربلا همراه امام حسین بود. در غصه خوردن و داغ دیدن از نظر علمی حضرت زینب نماینده امام حسین بود. چون بعد از امام حسین می‌ترسیدند دور امام سجاد بروند. برنامه بود که ائمه حتی قبر امام حسین هم خراب شود و اثری از امام حسین نباشد. اثری از امام سجاد نباشد. و لذا می‌بینیم که سالها امام سجاد حرف نمیزد. هرکس سؤال علمی داشت از حضرت زینب می‌پرسید. زینب کبری که می‌تواند نمایند شخص امام معصوم باشد. زن فرعون که می‌تواند در کاخ ضد کاخ باشد. زینب کبری که درکاخ به یزید می‌گوید: تو خیلی نزد من پست هستی. زنی که می‌تواند آنقدر داغ ببیند اما به یزید بگوید: تو خیلی آدم پستی هستی. زن مقاوم یا زن دکوری! جلوه گری به جای رقابت در علم وهنر رقابت در پشم و نخ می‌شود. الآن اگر به زن‌ها بگویید: این لباس پشمی است. باید بگویی: معذرت می‌خواهم که گفتم: پشم است. مگر می‌شود که به نخش پشم گفت. به نخش پلاستیک گفت. عصبانی می‌شود.
رقابت در علم جایش را به پشم ونخ داده است. خلیفه خدا شده است. این وضع جلوه‌هاست. اختیار با خودتان است. اگر خواستید حجاب خودتان را حفظ کنید. نخواستید حفظ نکنید.
من فقط به عنوان یک برادر با همه حرف می‌زنیم. آیه حجاب را نخواندم. روایت حجاب را نخواندم. برنامه‌ای که دولت برای حجاب دارد، نگفتم. من هیچ کاری به این مسائل امروز نداشتم و حرفهایی که گفتم احدی نگفته است. به این قرآن قسم کسی به من نگفته است، بگو! خودم تصمیم گرفتم با خانم‌ها حرف بزنم. داریم کجا می‌رویم. حالا بعضی وقت‌ها تورم و گرانی دارد زیاد می‌شود. می‌گوییم: نرخ چه می‌شود؟ یک نفر می‌گوید: به دلار است. او می‌گوید: به نفت است. او می‌گوید: بین المللی است. او می‌گوید: ژاپن هم گران شد. درباره‌ی گرانی حرف می‌زنیم. جواب‌ها را هم می‌شناسیم و هرکس دست خودش است.
ما الآن دوتا مشکل داریم. یک مشکل سرسام آور نرخ خانه و زمین است و یک مشکل گرانی است. الآن به مردم فشار می‌آورد. ویدئو تیر سه شعبه است. ویدئو سه تا چیز را پایین می‌ریزد. اخلاق را فاسد می‌کند. امنیت را به خطر می‌اندازد. ضرر علمی دارد. اسلام، اخلاق، امنیت انقلاب. اختیار با خودتان است. حالا فروش ویدئو آزاد است. شما می‌گویی: اینها سرگرمی هست. ایام فراغت را پر می‌کنیم. پسرش هم وقتی پای ویدئو نشست پسر سالمی نیست. چون فیلم‌هایی که از طریق ویدئو می‌بینند، بله! ویدئو چیز خوبی هست ما با سینما بد نیستیم و با فیلم بد هستیم. ویدئو یک چیز علمی است. منتها از ویدئو استفاده‌های خوبی بکند. یک دیپلمه کاری کند که وقتی به دانشگاه رفت موفق باشد. ویدئو کمبودهایش را جبران کند. ولی ویدئوهای ما آن هم که داریم از بین می‌رود. حرف‌هایم را جمع کنم. خلاصه حرف‌هایم این بود. منهای اسلام ما داریم معاد سازی می‌کنیم. مواظب باشیم که کارهایمان ضبط می‌شود. ما موجودی یک روزه و دو روزه نیستیم. ما برای همیشه هستیم. به خاطر دوسال و دوماه هرکاری که می‌خواهیم نکنیم. یک خورده فکر آخرت را بکنیم. عفاف یک کرامت است. خواهرها! مرد زور و پول و قدرت مالی دارد. شما هرچه عفیف‌تر باشید تسلط قلبی خواهید داشت. تسلط قلبی برابر تسلط مالی است. اگر رها شوی تسلط قلبیت را از دست می‌دهی. حفاظ انتخاب همسر را بیشتر می‌کند.
دختر اگر رها شود تسلط قلبی‌اش را از دست می‌دهد. پسر در انتخاب همسر فقط شکل را می‌بیند. اما اگر خودش را حفظ کرد مقداری شکل را می‌بیند. مقداری هم باقی کمالات را می‌بیند. اصل را به شکل ندهید. آمریکا و اروپا که اصل را به شکل داد در همه پرسی که کردند هشتاد و پنج درصد ازخانواده‌ها متزلزل است.
بنده در اروپا بودم. جوانی آمد و گفت: یازده سال است که ازدواج کردم. پسرم نه ساله است. به خانه آمدم. همسرم گفت: برو من دیگر تو را نمی‌خواهم. یک مرد در خانه است. بعد رفتند و در دادگاه شکایت کردند. طرف او را گرفته است. این چه زندگی است که آدم به خانه برود و ببیند که یک مرد در خانه‌اش است. زن هم می‌گوید: برو! می‌گفت: ما حالا گرفتار هستیم. در اروپا این شکایت به من شد و گفت: صاحب عزا خود من هستم. می‌خواهی بیا زندگیم را ببین. یک زندگی نکبتی دارند. پر از اضطراب و دلهره هستند. این که قرآن می‌گوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) درست است. فقط ایمان دل را آرام می‌کند. نه آمریکا دلش آرام است. نه صدام. نه ضد انقلاب. نه پولدارها! هرچه جلوه بیشتر باشد در انتخاب همسر بیشتر به مشکل برمی‌خوریم. آدم عقلی فکر نمی‌کند. فقط شکلی فکر می‌کند. به شکل دختر فکر می‌کند. امروز شما با شکلت دل مرد را می‌لرزانی. دل خانواده‌ای را می‌لرزانی. فردا خانم یا دختر خانمی دل شما و مادر شما را می‌لرزاند و زندگیت را متزلزل خواهد کرد. در جلوه‌ها مصرف زیاد می‌شود. رقابت زیاد می‌شود. آنوقت دخترهایی که شکلشان کمرنگ‌تر است در خانه می‌مانند. شما با جلوه که پیش می‌روی، با قیافه بیرون می‌آیی و چشم چه کسی را سیراب می‌کنی؟ یک مشت جوان هرزه هستند و آنها کام می‌گیرند. نه خودت از خودت کام می‌گیری ونه رضای خدا را تامین می‌کنی. چه کسانی را راضی می‌کنی؟ به جای خداپرستی، مد پرستی می‌کنی. انحراف به جای کار است. مصرف و انحراف جای رشد عقلی و رسیدن به مغز را می‌گیرد. انحراف جای آرامش را می‌گیرد. در عین حال چون زن غریزه دارد که خودش را نشان بدهد، گفتند: هرچه می‌خواهی خودت را برای شوهرت آرایش کن. گفتند: دختر را زود شوهر بدهید. نگذارید دختر در خانه بماند. نگویید: آقای قرائتی چه می‌گویی؟ حرف‌هایت غلط است. دختر دوست دارد آرایش کند. خوب این طبیعی است. غریزه باید باشد. فطری است. آرایش برای شوهر، آرایش در محیطی که تزلزل در خانواده‌ها نیافتد و در محیطی که علاقه زن و شوهر را به هم زیاد کند، ایرادی ندارد. اسلام این کپسول گاز را با شیلنگ به چراغ گاز مسجد وصل کرده است. یعنی این کپسول گاز را در جامعه منفجر کرد. گفت: باید از این شیوه مصرف شود. ضمن اینکه این گاز خارج می‌شود، غذا در قابلمه هم بپزد. انفجار هم نشود. ولی اگر شیلنگ پاره شود انفجار رخ می‌دهد. الآن شیلنگ دارد پاره می‌شود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment