بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندهها و شنوندههای نازنینمان، فرا رسیدن ایام فاطمیه، ایام عزای سیده نساء العالمین را تسلیت میگویم. خبری که امروز همه ما را متأثر کرد، خبر سقوط هواپیمای مسافربری بود که در مسیر تهران- یاسوج در پرواز بود. به خانوادهی این عزیزان تسلیت میگویم و انشاءالله خداوند به همه آنها صبر بدهد و این هموطنان عزیز ما مهمان سفره حضرت زهرا(س) باشند. انشاءالله از این خبرهای بد و ناگوار کمتر بشنویم و یا اصلاً نشنویم. حاج آقای قرائتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شریعتی: امروز مخاطبین بحثهای شما منتظر هستند که صحبتهای شما را بشنوند.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم، امسال ما همه رقم مشکل داشتیم. زلزله عزیزانی را گرفت، هواپیما عزیزانی را گرفت. سیل و آب ضربه زد. کشتی که در دریا دچار حادثه شد. این سختیها و بلاها چند جور میتواند باشد، ممکن است آزمایش باشد. ولی همه در یک سال، یعنی خدا در یک سال همه آزمایشهایش را میکند؟ یا یک لغزشهایی ما داریم، یعنی مشکلاتی داریم که آن مشکلات، طبق گفتهی قرآن میگوید: بخاطر عملکرد تو من این کار را کردم. انشاءالله خداوند به آبروی حضرت زهرا که در آستانهی شهادت حضرت هستیم و بحث امروز ما سورهی کوثر است که دربارهی حضرت زهراست، هر لغزش و گناه و خلافی که بستر حوادث است از فرد فرد جامعه ما دور کند.
بحث امروز ما سورهی کوثر است. من تقریباً هشتاد نکته از سورهی کوثر درآوردم، تازه من نه آیت الله و فقیه هستم، نه فیلسوف هستم، نه حکیم است، هیچ لقب عنوانی ندارم ولی به عنوان یک معلم، چون قرآن اول میگوید: مثل قرآن بیاورید، اگر شک دارید «فأتوا بکتاب مثله» یک چنین قرآنی بیاورید. بعد میگوید: شما نمیتوانید مثل قرآن بیاورید. 104 مورد را میبخشد. ده تا سوره بیاورید. بعد میگوید: نمیتوانید نه سوره دیگر میبخشم. «فَأْتُوا بِسُورَه» (بقره/23) یک سوره مثل قرآن بیاورید. نگفته کدام سوره، پس ما میتوانیم سوره کوثر را انتخاب کنیم. چون سوره کوثر کوچکترین سوره قرآن است. هرچه میخواهی تخفیف میدهد، اول میگوید: مثل قرآن بیاورید. بعد میگوید: ده سوره، بعد میگوید: یک سوره، هرچه بخواهی تخفیف میدهد. از آن طرف هم هرچه بخواهد تحریک میکند. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم» (یونس/38) هرکسی میتوانی دعوت کن کمک تو بکند. از شرق و غرب کمک بگیر. «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا» (نساء/129) تو هیچی، جد و آباد تو هم نمیتواند. اینها همه تحریک است. «وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً» (اسراء/88) نمیتوانید.
من در تفسیر نور به این سوره که رسیدم، گفتم: ما چقدر عرب داریم که زبان مادریاش کمونیست است. باسواد هم هست و خدا را هم قبول ندارد. امروز همه از طریق اینترنت میتوانند با هم ارتباط داشته باشند. همه جمع شوید یک سوره کوثر بیاورید. امروز به مناسبت شهادت حضرت زهرا میخواهم سوره کوثر را تفسیر کنم. اول این سوره را بخوانیم و ثوابش را به حضرت زهرا(س) هدیه کنیم. «بسم الله الرحمن الرحیم، إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» این سوره همه چیزش استثنایی است. کلماتش استثنایی است. چون «إِنَّا أَعْطَیْنا» هیچ جای قرآن نیست. کوثر هیچ جای قرآن نیست. «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» هیچ جای قرآن نیست. «وَ انْحَرْ» هیچ جای قرآن نیست. «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» هم هیچ جای قرآن نیست. کلماتش منحصر به فرد است. از نظر کوچکتر بودن، هیچ جای قرآن سوره به این کوچکی نداریم. از نظر محتوا، خود سوره کوثر، کوثر است. چون کوثر یعنی خیر زیاد، چه کسی میخواهد هدیه بدهد؟ این سوره سه آیه دارد، در مکه نازل شد و کوچکترین سورههاست. پدر عمروعاص یک متلکی به پیغمبر گفت. چون پیغمبر ما دو پسر داشت. منتهی این پسرها در بچگی مردند. آنچه از پیغمبر ماند یک دختر بود. عربها هم در زمان جاهلیت دختر را جزء آدم حساب نمیکردند. به کسی که پسر نداشت میگفتند: ابتر است. ابتر یعنی عقبه ندارد. لذا به پیغمبر ابتر گفتند. آنوقت خداوند یک سوره فرستاد پاسخ اینها را بدهد. «انَّا» نگفت: «انّی» جایی که بحث توحیدی است خدا میگوید: خودم میبخشم! جایی که کار بی واسطه میکند میگوید: من، یک جایی که با واسطه است میگوید: ما، «انّا انزلنا من السماء ماءً» چرا؟ چون باران را گرچه خدا میفرستد اما واسطه دارد. خورشید به اقیانوسها میتابد. دریاها بخار میشود. بخارها ابر میشود. ابرها فشرده میشود. جاذبهی زمین باران را پایین میکشد. بعضی جاها خدا گفته من، بعضی جاها گفته: ما. آنجایی که خدا کار را مستقیم و بی واسطه انجام میدهد میگوید: من، آنجایی که با واسطه انجام میدهد میگوید: ما. «انا انزلناه فی لیله القدر» چون خدا به وسیلهی جبرئیل قرآن را نازل کرد.
چهار سوره قرآن «انّا» دارد. «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» (نوح/1)، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1)، «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً» (فتح/1)، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» از این 114 سوره، چهار سوره با «اناّ» شروع میشود. شاید یک رابطه بین اینها باشد. نوح اولین پیغمبر اولوالعزم است. قبل از ابراهیم و موسی و عیسی، فتح آرزوی اسلام است. قرآن مکتب ما هست. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» تداوم رهبری است. پیغمبر تو ابتر نیستی. بعد از تو نسل تو هستند. یعنی تداوم رهبری، مکتب آسمانی، نبوت با پیغمبر اولوالامر و پیروزی. این چهار مورد با «انّا» آمده است. اولین آیه بعد از بسم الله و با «انّا» شروع شده است. مسألهی دیگر این است که نمیگوید: «آتینا» میگوید: «اعطینا». «آتینا» یعنی دادن، «آتُوا الزَّکاهَ» یعنی زکات بدهید. «آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی» (حجر/87) یعنی وقتی میخواهد بگوید: قرآن دادم، با (الف) و (ت) میگوید. اما برای زهرا میگوید: «اعطینا» فرق بین این کلمه چیست؟ «آتینا» یک چیزی را میدهند و ممکن است پس بگیرند. «اعطینا» برای چیزی است که بدهیم و دیگر پس نگیریم. لذا یک جای قرآن به پیغمبر میگوید: بخواهیم وحی را قطع میکنیم. «وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَ بِالَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» (اسراء/86) بخواهیم وحی را قطع میکنیم. یعنی قرآن به تو دادیم، بخواهیم میگیریم. یک کلمه به قرآن اضافه کنی رگ گردن تو را میزنم. چند جای قرآن اولتیماتوم میدهد. «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ» (حاقه/44) یک کلمه به قرآن اضافه کنی، با قدرت میگیرم. «ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِین» (حاقه/46) رگ گردن تو را میزنم. یکی هم اینکه میگوید: یا علی را در غدیر خم معرفی کن، که بعد از من علی بن ابی طالب است وگرنه 23 سال نبوت تو به هوا میرود. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» (مائده/67)
یکجا در مورد شرک است. میگوید: اگر کنار خدا به چیز دیگری تکیه کنی، سراغ غیر خدا بروی، همه زحمتهایت نابود است. «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُک» (زمر/65) شرک، ولایت، وحی! اینها باید بیمه باشد. اینها خط قرمزهای خداست. خط قرمز حتی برای شخص پیغمبر، دربارهی قرآن میگوید: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی»، در این سه آیه پنج بار اسم پیامبر برده شده است. «اعطیناکَ»، کَ یعنی تو. «صلِّ» تو، «و انحَر» تو، «شانئکَ» تو، ما در قرآن وقتی به کلمهی «رب» میرسیم. بعد از الله بیشترین کلمه در قرآن «ربّ» است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِ النَّاس» (ناس/1) «ربّ العالمین»، اما به شخص پیغمبر که میرسد 240 بار میگوید: «رَبُّکَ». هیچ پیغمبری عضوش در قرآن نیامده است. پیغمبر، عضو عضوش در قرآن آمده است. «وجهَکَ» صورت تو، «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (شرح/1) سینه تو، «الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَک» (شرح/3) کمر تو، «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک» (حجر/88) چشمهای تو، «وَ لا تَجْعَلْ یَدَک» (اسراء/29)، «بلسانک» (مریم/97) زبان تو! این عنایت خیلی مهم است و توجه به اینکه خدا چه میخواهد بگوید.
«إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر دادیم. کوثر یعنی زیاد، یک زیادی که خوب است و یک زیادی بد است. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُر» (تکاثر/1) «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» تکاثر از کثیر است. کوثر هم از کثیر است. از این کثیر هم میشود تکاثر درست کرد هم کوثر. یکی خوب است و یکی بد است. کوثر خوب است ولی تکاثر بد است. تکاثر مردم را به قبرستان میکشد. بین دو قبیله دعوا شد. هی گفتند: ما بیشتر هستیم. گفتند: دعوا ندارد و سرشماری میکنیم. سرشماری کردند گروهی که باخت، طبق نقلی پیشنهاد کرد که زنهای حامله را دو تا حساب کنید. یکبار دیگر سرشماری کردند. باز گفتند: برویم مردهها را هم بشماریم. رفتند قبرستان شروع کردند به شمردن تا بگویند: آمار ما بیشتر است. قرآن توبیخ میکند و میگوید: اینقدر شما غافل هستید که به استخوانهای پوسیدهی پدرانتان افتخار میکنید. او بگوید: ما دویست تا استخوان پوسیده داریم و دیگری بگوید: ما 150 تا استخوان پوسیده داریم. حضرت امیر «أَلْهاکُمُ التَّکاثُر» را میخواند و توبیخ میکند. میگوید: پدران و استخوانهای پوسیده پدران شما که باید باعث عبرت شود، به این میبالید؟ این تکاثر است.
کوثر خیر زیادی است که هدیهی خداست. هروقت به پیغمبر جسارت کردند، خدا یک سیلی به آنها زد. به پیغمبر گفتند: مجنون، «إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» (حجر/6) قطعاً تو جن زده هستی. آیه نازل شد «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُون» (قلم/2) به لطف خدا تو دیوانه نیستی. به پیغمبر گفتند: شاعر، «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْر وَ ما یَنْبَغِی لَهُ» (یس/69) به پیغمبر گفتند: ساحر، هر متلکی به پیغمبر گفتند، خدا جواب داد. اما این متلک ابتر را خدا جواب نداد و یک سوره فرستاد. باقی متلکها را با جمله جواب میداد. اما کلمهی ابتر را خدا با یک سوره جواب داد. «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» گاهی وقتها متلکها را باید جواب داد. گاهی وقتها هم میگوید: از متلک بگذر. «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» (فرقان/72) هرچه گفت به دل نگیر. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) با جاهل طرف شدی، با مسالمت رد شو و گیر نده. «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظ» (آلعمران/134) حرفی زد عصبانی شدی خودت را نگهدار. بعضی جاها باید متلک را شنید و هیچی نگفت. بعضی جاها باید گفت: من! خودتی! مثل چه؟ مثل اینکه به مؤمنین میگفتند: اینها خل هستند. «أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (بقره/13) ما هم مثل این خلها ایمان میآوریم، قرآن میگوید: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»، «هم السُفَّها» هم یعنی خود خودش است. نمیگوید: «ان شانئک الابتر» میگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» خود خودش است. حضرت ابراهیم گفت: این بتها چیست؟ گفتند: پدران ما بت میپرستیدند. فرمود: «أَنْتُمْ وَ آباؤُکُم» (اعراف/71) خودتان و پدرتان نمیفهمید. یعنی گاهی وقتها باید برخورد کرد. اگر میگفت: «ان من شانَک هو الابتر» شانَ مثل قال است. «شانَکَ» پدر عمروعاص ابتر است. میگوید: «شانئُک» یعنی هرکس در تاریخ تو را ناقص بداند، خودش ناقص است. در فارسی هم همینطور است گاهی یک کلمه با یک نقطه یک مفهوم دیگری پیدا میکند. کلمات قرآن مهم است. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» کوثر یعنی خیر زیاد، امت او توسعه پیدا میکند. چون قرآن آیاتی دارد که مکتب اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. این آیه سه بار در قرآن آمده است. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه/33) اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. روستایی نیست مگر اینکه «اشهد ان لا اله الا الله» درونش بلند میشود.
گاهی آدم میگوید: مگر میشود؟ بله میشود. ما نمیتوانیم امام خمینی را با امام زمان مقایسه کنیم. هیچکس را نباید کنار امام زمان گذاشت. من یک خاطره از آیت الله صافی بگویم. آقای بروجردی استاد همه مراجع بود. یعنی الآن مراجع موجود همه شاگرد آقای بروجردی هستند. آقای بروجردی پیرمردی هشتاد سال در قسمت خانوادگی بود، علما دو تا خانه دارند، یک خانه که مردم میآیند و میروند، بیرونی و یک قسمت هم که اندرونی است. آقای بروجردی قسمت اندرونی استراحت کرده بود، در بیرونی روضه بود. یک نفر گفت: برای سلامتی امام زمان و آیت االله العظمی بروجردی صلوات! آقای بروجردی تا این را شنید عصایش را برداشت به دیوار کوبید. گفت: چه کسی بود صلوات ختم کرد؟ گفت: کار بدی کرد؟ گفت: بله. چرا نام مرا کنار نام امام زمان گذاشت؟ شما میگویید: برای سلامتی خورشید و چراغ قوه، چراغ قوه را کنار خورشید نمیگذارند. اصلاً مقایسه نباید بکنید. من نمیتوانم امام خمینی را با امام زمان مقایسه کنم. اگر صد سال پیش، به ما میگفتند: آقا، یک عالم ربانی حکومتی را به دست میگیرد. میگفتیم: مگر میشود؟ شاه را از مملکت بیرون میکنند، مگر میشود؟ آدم مستأجرش را هم نمیتواند از خانه بیرون کند. افرادی مستضعف مثل شهید رجایی رئیس جمهور میشود مگر میشود؟ این انقلاب ما یک روزنههایی را باز کرد، بله میشود. یک کسی گفت: برویم همدان هفت متر میپرم. گفت: همینجا بپر! اگر اینجا پریدی همدان هم میتوانی بپری. کوثر یعنی مکتب تو عالم گیر است. شاید علم تو، شاید نسل تو، ولی وقتی آخر آیه میگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» این پیداست به آن کلمه نظر دارد. گاهی وقتها کلمات دوم، کلمات اول را معنا میکند. مثلاً شما میگویی: «حیّ علی خیر العمل» خیر العمل چیست؟ پشت سرش میگوید: «قد قامت الصلاه» یعنی این طرف صلاه است، آن طرف صلاه است.
یا همین آیاتی که با حروف مقطعه است. «حم، عسق» (شوری/1و2) بعد میگوید: گیج نشو، «کَذلِکَ یُوحِی» (شوری/3) یعنی وحی هم از این حروف است. یعنی آیه دوم میآید و به نوعی این را تبیین میکند. ابتر، کوثر را برای ما تفسیر میکند. میگوید: دشمنت بی عقبه است. پیداست به پیغمبر گفتند: بی عقبه، خدا میگوید: خودت هستی، ما از یک زهرا، نسل سادات را رشد میدهیم. فخر رازی از علمای اهل سنت است. میگوید: واقعاً چه نسلی بیشتر از حضرت زهرا، با اینکه بنی امیه چقدر سادات را کشتند، بنی عباس چقدر سادات را کشتند. با اینکه سید کشی بود، اما در عین حال در همه دنیا سادات هستند. اینهایی که پدرشان سید است، آنهایی که پدر و مادرشان سید است که حتماً سید هستند. آنهایی هم که مادرشان سید است، سید است. منتهی حالا نمیشود خمس به آن داد، این دیگر یک حکم فرعی است وگرنه سید هستند. سیدها هم باید افتخار کنند. حالا دکتر است، مهندس است، هرچه هست بنویسند ما سید هستیم. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» ما به تو خیر زیاد دادیم. حالا اگر به کسی خیر رسید چه کند؟ فوری شکر کند. «فَصَلِّ» نماز بخوان. پیداست نماز شکر نعمتهای خداست. چون میگوید: من به تو خیر کثیر دادم. من به تو کوثر دادم. «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» این «ف» یعنی فوری، «صلِّ» یعنی نماز، نماز بهترین تشکر از خداست. نماز باید خالصانه باشد. برای خدا باشد. «لربِّک» یعنی نماز تو را تربیت میکند. «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» میگوید: نماز بخوان برای کسی که میخواهد تربیتت کند. یعنی ابزار تربیت نماز است. نماز ابزار تربیت است.
امور تربیتی و آموزش و پرورش اگر میخواهد بچهها را تربیت کند، فتیلهی نماز را بالا بکشد. نماز تربیت میکند. چه کمالاتی در نماز نیست؟ انتخابات در نماز هست. شما این آقا را قبول نداری، برو یک مسجدی که آقا را قبول داری. انتخاب کن. هیچکس نگفته باید پشت سر فلانی نماز بخوانی. حضور در صحنه، «قد قامت الصلاه» همه حاضر هستند. مسواک در نماز هست. اگر شما وقت نماز مسواک بزنی، یک رکعت نماز شما هفتاد برابر میشود. عطر هم بزنید، سی تا اضافه میشود. شانه بزنید سی تا هم برای شانه اضافه میشود. آب در نماز هست، برای وضو و غسل، خاک در نماز هست برای سجده و تیمم، شهدا در نماز هستند، مهر کربلا. استقلال در نماز هست، رو به قبله بایست. اگر جهت دیگری بایستی با قبله یهودیها و مسیحیها قاطی میشود. تو باید مستقل باشی. معاد در نماز هست، «مالک یوم الدین» انتخاب راه در نماز هست، «اهدنا الصراط المستقیم». طرفداری از افراد در نماز هست. «صراط الذین انعمت علیهم» مخالفت و برائت از افرادی که من اینها را قبول ندارم. نسبت به مغضوبین و ضالین، نسبت به منحرفین و غضب شدهها متنفر هستم. نسبت به «اَنعَمت علیهم» طرفدار هستم. راه من راه مستقیم است. نظم در نماز هست. باید صفها منظم باشد. ادب در نماز هست. آقا حرف میزند تو حرف نزن. در مسجد صدای شما نباید بالاتر از صدای پیشنماز باشد. اطاعت در نماز هست، قبل از آقا رکوع و سجده نرو. تغذیه در نماز هست، کسی لقمهاش حرام باشد نمازش قبول نیست. کمک به فقرا در نماز هست. 27 آیه نماز کنار زکات است. اصلاً نماز بی زکات قبول نیست. مثل زنی که یک گوشواره دارد اصلاً عروسی نمیرود. گر نخ دنبال سوزن نباشد کسی سوزن را فرو نمیکند. اگر زکات دادی نماز قبول میشود، وقتی نماز قبول شد، باقی چیزها هم قبول میشود. خورشید در نماز هست برای شناخت ظهر، ماه در نماز هست. ماه را دیدی فردا اول ماه است. نماز عید بخوان. ستاره در نماز برای تشخیص قبله هست. اعتماد به نفس در نماز هست. شما در نماز حق نداری تکیه کنی مگر اینکه مریض بشی. به هرچیزی تکیه کنی نمازت باطل است. ارتباط با بندگان صالح در نماز هست، «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» بندگان صالح گذشته و حال و آینده!
ارتباط با یاران امام زمان در نماز هست، چون میگوییم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» قرآن جای دیگر میگوید: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) سلام بر بندگان صالح، جای دیگر میگوید: بندگان صالح یاران حضرت مهدی هستند. واقعاً آدم گیج میشود. در نماز همه اعضاء در کار هستند. از پیشانی گرفته تا دماغ که مستحب است وقت سجده دماغ روی خاک باشد، تا دستها و کمر. قرآن در نماز هست. هرکس نماز میخواند باید 120 آیه قرآن بخواند. چون ده رکعت حمد و قل هو الله است. هر حمدی هفت آیه دارد. ده تا هفت تا هفتاد تا میشود، هر قل هو الله هم پنج آیه دارد، پنجاه تا. 120 تا! یعنی مثل اینکه لباس میشویی دست خودت هم پاک میشود. امام رضا فرمود: نماز واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون بیاید. این خیلی مهم است. این را خیلیها نشنیدهاند. نماز واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون بیاید! «فَصَّل» شکرانهی زهرا نماز است. اگر کسی همه کارهای خیر را بکند ولی نماز نخواند، قبول نمیشود.
«وَ انحَر» نحر یعنی شتر، نمیگوید: «فصل لربک و اذبح» نماز بخوان و بز بکش! گوسفند بکش! «نحر» یعنی شتر، خود این شتر کشتن هم حکمت دارد. اگر شتر را هم مثل گوسفند گردنش را میبریدند، هم پدر قصاب درمیآمد و هم پدر شتر. گردنش کلفت است با چه چاقویی ببریم؟ برای همین شتر را باید نحر کرد. «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» در قرآن هم «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» (توبه/32) یک آیه دیگر هم داریم «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» (صف/8) از نظر ادبیات عرب «أَنْ یُطْفِؤُا» مصدرش به کار میرود. یعنی الآن میخواهم اسلام خاموش شود. «لِیُطْفِؤُا» یعنی برنامهریزی میکنند که در آینده چراغ اسلام خاموش شود. میخواهند نور خدا را با فوت خاموش کنند. ولی قرآن میگوید: هرچه فوت کنی، «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» ما این قصه را قبول داریم. پیغمبر که از دنیا رفت، همه سمت خلیفه اول رفتند. چند نفری سمت حضرت علی بودند. در غیر خم صد هزار نفر بودند، در این صد هزار نفر، چهار نفر با علی بودند. یعنی شیعه یک 25 هزارم بود. الآن شیعه یک سوم مسلمانهاست. چطور شد اینقدر رشد کرد؟ «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» خدا گفته: اسلام کره زمین را خواهد گرفت. «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجا» (نصر/2)
خدا به پیغمبر میگوید: زهرا به تو دادیم، فاطمه به تو دادیم، خیلی غصه خواهند خورد آنهایی که از اسم فاطمه و زهرا فرار میکنند. فاطمه یعنی یک زن استثنایی، یعنی زن نمونه و بی نظیر، «فَطَم» یعنی جداست. فاطمه یعنی این خانم از همه خانمها جداست. این یک خط ویژه است. چرا اسم فاطمه نگذاریم؟ آخر خواهرم فاطمه دارد، خواهرت تلویزیون هم دارد. تو دیگر تلویزیون نمیخواهی؟ خواهرت یخچال هم دارد. در همه خانهها فاطمه باشد. خدا میگوید: وقتی فاطمه دادم «فَصَلِّ» اما اگر دیدی مردم گروه گروه مسلمان میشوند، «فَسَبّح» این نکته خیلی دقیق است. خدا میگوید: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/1) اگر نصرت و پیروزی نصیب شما شد، «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً» میبینی که مردم فوج فوج و گروه گروه مسلمان میشوند. میگوید: به شکرانهی اینکه پیروز شدی و مردم گروه گروه مسلمان میشوند. میگوید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» سبحان الله بگو. اما زهرا را نمیگوید: «سَبّح» میگوید: نماز بخوان. یعنی شکر نعمت زهرا یک نماز است. اما همه مردم مسلمان شوند شکرش یک سبحان الله است. اینها خیلی مهم است. ما نفهمیدیم قرآن چیست. چرا «ایاک نعبد» قبل از «ایاک نستعین» است؟ اینقدر نکته درون این است. یک کلمه قرآن گفته: «هُنَ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) زن و شوهر برای همدیگر لباس هستند. زن و شوهر را به لباس تشبیه کرده است. پنجاه لطیفه در یادداشتهای من هست. من فقیه و فیلسوف نیستم. صبح نگاه میکنی یک چیزی میفهمی و شب یک چیز دیگر، مثل برجهایی که مهندسها میسازند. آجر و سیمان و آهن یکی است ولی شکل برجها فرق دارد. زهرا دادیم باید نماز بخوانی و شتر بکشی. همه مردم مسلمان شوند، یک سبحان الله کافی است.
شریعتی: این هفته در برنامه از مرجع عالیقدر یاد میکنیم که همت کردند در احیای فاطمیه، مرحوم آ میرزا جواد آقای تبریزی که رحمت و رضوان خدا بر ایشان باشد. امروز صفحه 234 قرآن کریم آیات 109 تا 117 سوره مبارکه هود در سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند همه جانباختگان حادثه هواپیما هدیه کنیم. انشاءالله همه آنها مهمان سفره اهلبیت(ع) باشند.
«فَلا تَکُ فِی مِرْیَهٍ مِمَّا یَعْبُدُ هؤُلاءِ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنْقُوصٍ «109» وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَ لَوْ لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ «110» وَ إِنَّ کُلًّا لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ «111» فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ «112» وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ «113» وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرِینَ «114» وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ «115» فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّهٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِیهِ وَ کانُوا مُجْرِمِینَ «116» وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ «117»
ترجمه: پس (اى پیامبر!) از آنچه این کفّار مىپرستند در شک و تردید مباش، (که) آنها عبادت نمىکنند مگر همان گونه که قبلًا پدرانشان (بتها را) عبادت مىکردهاند، و همانا ما نصیب آنها را به طور کامل و بىکم و کاست خواهیم پرداخت. و به تحقیق ما به موسى کتاب (تورات) دادیم، پس در آن اختلاف شد، و اگر سنّت پروردگارت (در مورد تأخیر عذاب کفّار) از پیش مقرّر نگشته بود، و قطعاً پروردگارت (جزاى) تمام اعمال آنان را حتماً بطور کامل خواهد داد، همانا او به (تمام) آنچه (مردم) عمل مىکنند، آگاه است. پس (اى پیامبر!) همان گونه که مأمور شدهاى، استوار باش و (نیز) هر کس که با تو، به سوى خدا آمده است، و سرکشى نکنید که او به آنچه مىکنید بیناست. و به ستمگران تمایل وتکیه نکنید که آتشِ (عذاب) شما را فرا مىگیرد و (در این صورت) براى شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستى نیست، پس (از هیچ ناحیهاى) مورد کمک قرار نخواهید گرفت. و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب بپادار، (زیرا) بدرستى که کارهاى نیکو (همچون نماز)، بدىها را محو مىکند، این (فرمان)، تذکّرى است براى اهل ذکر. و پایدار باش، که همانا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند. پس چرا در قرون قبل از شما، صاحبان علم و قدرتى نبودند تا مردم را از فساد در زمین باز دارند، مگر گروه کمى از کسانى که از میان آنان نجاتشان دادیم، و ستمگران دنبالهرو و دلبستهى مال و مقامى شدند که در آن مست و سرکش شده بودند و آنان مردمى مجرم و گناهکار بودند. و پروردگار تو بر آن نبوده تا آبادىهایى را که مردمش اصلاحگرند، بهظلم و ستم هلاک کند.
شریعتی: نتایج قرعه کشی ما برای اعزام عزیزان به عتبات عالیات را میتوانید در سایت ما ببینید. دوستان ما با شما تماس خواهند گرفت و به شما خواهند گفت که مقدمات سفر را چگونه بچینید و انشاءالله عازم شوید. این هفته از آمیرزا جواد آقای تبریزی یاد میکنیم. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای قرائتی: صفحهای که خوانده شد، آیهای دارد که «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ» پیغمبر(ص) فرمود: سورهی هود مرا پیر کرد. یعنی منظورش به این آیه بود. این پیداست استقامت خیلی سخت است. انقلاب کردن خیلی سخت نیست. ولی انقلاب را نگه داشتن مهم است. دوره بارداری نه ماه است ولی تربیت بچه دهها سال است. قالی را میخواهی ببافی چند ماه طول میکشد اما حفظ قالی دهها سال طول میکشد. بعضیها استقامت دارند ولی یک دندگی است. «کما أُمرت» یعنی براساس دستور من استقامت کن. ما خیلیها را داشتیم تودهای بود، ضد شاه بود، چهل سال هم زندان بود. این در برابر شاه استقامت میکرد، اما «کما أُمرت» نبود. مأموریت الهی نداشت، یک دنده بود. خودش لج میکرد. هر استقامتی ارزش ندارد. استقامتی ارزش دارد که خدا خواسته باشد. جای دیگر هم خدا به پیغمبر میگوید: استقامت کن، چرا آنجا پیر نشد؟ اینجا میگویند: پیغمبر هم باید استقامت کنی، هم باید یاوران تو هم استقامت کنند. این خیلی مشکل است. «وَ مَنْ تابَ مَعَک» یعنی تو باید با امت اسلامی با هم استقامت کنید. میگوید: من حریف امت نمیشوم، امت من هرکدام یک سازی میزنند. «إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی» (مائده/25) من فقط حریف خودم و هارون میشوم. حریف مردم نمیشوم. اینکه من خواسته باشم مردم را هم وادار به استقامت کنم، سه نکته در این است. خود استقامت که مهم است. «کما أُمرت» هم مهم است. یعنی یک دندگی نه، چون خدا گفته استقامت کنیم. همراه کردن مردم، مردم هم مقاوم باشند. این است که آدم را پیر میکند.
شریعتی: خیلی ممنون از شما، فرصت خوبی بود که کنار شما و همراه شما بودیم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای قرائتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا هر نعمتی که به ما دادی، به ما توفیق بده آن نعمت را بشناسیم و شکرش را به جا آوریم. ما را از غافلین قرار نده. کمبودها و مشکلات را حل کن.
شریعتی:
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی، شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیهی تطهیری، شبیه سورهی اعطیناء
شناسنامهی تو صبح است، پدر تبسم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، درود ما به تو ای دریا!
مراسم عزای حضرت زهرا شروع شده است. در این روزها و شبها ما و همه کسانی که التماس دعا گفتند را دعا کنید. انشاءالله همه ما همراه حضرت زهرا(س) باشیم که در آن دنیا هم از شفاعت و دستگیری حضرت زهرا بهرهمند شویم. «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»