2- مسجد، مرکز خدمات عمومی به مردم
3- خادم افتخاری برای مساجد محل
4- شب قدر، شب دعا و مناجات
5- خطر بیدین شدن در پایان عمر
6- نیّت، عامل دریافت پاداش و رحمت
7- شب قدر، شب توبه و توسل
تاریخ پخش: 15/03/97
الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند زمانی بحث را گوش میدهند که شب بیست و یکم است. شب بیست و یکم ماه رمضان 97، شب قدر از هزار ماه بهتر است. خیلی از شما آیهاش را حفظ هستید. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) ترجمهاش این است: شب قدر از هزار ماه بهتر است. هزار ماه را با ماشین حساب تقسیم کنید به دوازده ماه، هزار تقسیم بر دوازده میشود هشتاد و چند سال. یعنی شب قدر ارزشش به اندازه یک عمر طولانی است. هر کار خیری شب قدر بیشتر ارزش دارد و شب بیست و یکم از نظر روایت پر رنگتر از شب نوزدهم است و شب بیست و سوم حتی از شب بیست و یکم هم مهمتر است. شب بیست و یکم اهمیتش این است که با شهادت حضرت امیر همراه شده است. ولی از نظر شب قدری و روایات، شب بیست و سوم، شب قدریاش پر رنگتر از شب بیست و یکم است و شب بیست و یکم پررنگتر از شب نوزدهم است.
1- شب قدر، تفسیر قرآن در مساجد
در شب قدر بحث را قبل از افطار معمولاً گوش میدهند. من تقاضا میکنم هر مسجدی، هر منبری، هرجا میخواهند شب قدر باشند، روی ساعت ده دقیقه یک آیه را تفسیر کنند. چون خدا میگوید: قرآن شب قدر نازل شد. این درست نیست که شب قدر که شب نزول قرآن است، خود قرآن در مسجد ما سهم ندارد. یعنی یکی دو ساعت دعای الغوث میخوانیم و واعظ هم منبر میرود. مداح هم مداحی میکند. قرآن هم سر میگیریم. دعا و همه چیز در مسجد هست. آنچه نیست قرآن است. این خیلی بد است. مثل نانوایی که برای خانه خودش هم نان ندارد. شب قدر شب نزول قرآن است آنوقت شب نزول قرآن همه مسجدها به روحانی اصرار کنید، هرچه میخواهد صحبت کند نیم ساعت، یک ربع آن تفسیر باشد. آیاتی که مورد نیاز است بخواند و معنا کند. بگوید: مردم خدا این را گفته است. مردم خدا این را گفته است. خیلی تفسیر عمیق و علمی نیاز ندارد. این یک نکته که چون من نگران هستم که قرآن شکایت کند. سه چیز روز قیامت شکایت میکند، قرآنی که خوانده نشود و مهجور بماند. عالمی که مورد بی مهری است و نمیروند از او سؤال کنند. مسجدی که نمیآیند درونش نماز بخوانند. مسجدی که نماز درونش خوانده نشود، قرآنی که تلاوت نکنند، عالمی که از او سؤال نکنند، این سه تا روز قیامت شکایت میکنند.
دهه آخر ماه رمضان اهمیتش بیش از دهه اول و دهه دوم است و شب قدر هم در دهه آخر است. همین شب بیست و یکم و شب بیست و سوم، اکثر ماه رمضان رفت، یک سوم آن مانده است. بنابراین … لذا داریم که حضرت دهه آخر ماه رمضان رختخوابهایش را جمع میکرد. مسجد مهمانسرای خداست، مسجد را باید اکسیژن حساب کنیم. مسجد اکسیژن ما باشد. الآن مسجد در بعضی جاها محل تابوت شده است. در هر محلهای یک تابوت هست، یکوقت اگر نیاز شد، کسی مرد در تابوت میگذارند. ما هم اگر عمهای، خالهای، پدری یا مادری مرد، میرویم یک فاتحه در مسجد میگیریم. مسجد تابوت نیست که برای مرگ و میر استفاده کنیم. مسجد اکسیژن ما است. همه مشکلات ما باید در مسجد حل شود. افرادی که در منطقه بیمار هستند، اینجا شناسایی شوند و عیادت برویم. افرادی که عیال مند و آبرومند هستند، ولی فقیر هستند در مسجد به اینها مخفیانه کمک کنیم. حتی فوتبالیستهای ما اگر پیروز شدند، در مسجد برای پیروزی آنها دعا کنیم.
2- مسجد، مرکز خدمات عمومی به مردم
پزشکی در محله زندگی میکند، هفتهای یک شب در مسجد بیاید و مریضها را مجانی نسخه بدهد. استادی است، دبیری است، استاد دانشگاهی است، برای بچهها کلاس بگذارد و بگوید: بچهها من هفتهای دو شب میآیم، درسهایی که شما در آن ضعیف هستید، کمک شما کنم. کمک علمی، کمک مالی، کمک عاطفی، مسجد باید اکسیژن باشد، مسجد نباید تابوت باشد. حالا یک پیرمردی یا پیرزنی مرد، فاتحهاش را برویم در مسجد بخوانیم. یک حدیثی بود، تا حالا در تلویزیون نخواندم. حدیث مهمی است. «اللهم هذا شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن» خدایا این ماه رمضان که قرآن در آن نازل شد، بعد میگوید: «و أمرت بعماره المساجد» در همین ماه رمضان یک کار خیری میگویم بکنید چون هر کار خیر شب قدر هزار برابر میشود. یعنی اگر شما شب قدر، شب بیست و سوم به یک نفر افطاری بدهی انگار به هزار نفر افطار دادی. هزار تومان کمک کنی انگار یک میلیون کمک کردی. یعنی شب قدر همه کارها ضرب در چند میشود. من نمیدانم چه کسی پای تلویزیون هست. هرکس پای تلویزیون هست، اگر وضع مالیات خوب است، اگر بچهات را عروس کردی و پسرت را داماد کردی، الحمدلله عروسها و دامادها زندگیشان راه افتاده و نیازی به شما ندارند. بیا شب قدر نیت کن یک مسجد به اسم خودت در یکجا بساز. این میماند!
گاهی هم ممکن است بگویید: من اینقدر پول ندارم. فامیلی بساز، فامیل الف همه جمع شویم یک مسجد بسازیم. فامیل ب، ما خیلی جا داریم که جمعیت هست و مسجد ندارد. جالب این است که «اللهم هذا شهر الرمضان الذی انزلت فیه القرآن و أمرت بعماره المساجد» خدایا ماه رمضان قرآن فرستادی و ما را دستور دادی که مسجدها را آباد کنیم. بعد از چهل سال واقعاً برای ما زشت است، که بعد از چهل سال هنوز جاهایی داشته باشیم که جمعیت باشد، مسجد نباشد. مسجد هم تزئیناتی نباشد، متأسفانه از چیزهایی که قاطی دین شده است، همین است. مگسی که در جلسه قبل گفتم. مگس در آب افتاده است. تزئینات باعث شده مسجد کم شود. تزئینات باعث شده مسجد کم شود. کاشی کاری نباشد، محراب کاشی نباشد. چه اشکالی دارد؟ منار یا نمیخواهیم، یا یکی میخواهیم، یا منار کوتاه. چه کسی بالای منار هشتاد متری میرود؟ حالا آن بالا هرچه داد زدی، پایینیها که نمیفهمند. هشتاد متر است. یک خرده از این چیزهای خیالی بیرون بیاییم. کاشی کاری میخواهیم بکنیم، دو سه تا حدیث برای نماز بنویسیم، دو سه آیه برای نماز بنویسیم. کاشیکاریها را هیچ جنی نمیتواند یک مترش را بخواند. کاشی را پایین بنویسیم، آخر خدا چشم مرا اینجا قرار داده، شما کاشی را لب پشت بام میگذارید. آن هم با خط کوفی! هیچ کار ما درست نیست. میخواهی قرآن را چاپ کنی، قرآن روان باشد با ترجمه فارسی. پایین باشد که من نگاهش میکنم بفهمم. مربوط باشد. یک مقداری تصمیم بگیریم مسأله مسجد را حل کنیم. این برای ما بد است!
روستاهایی که مسجد ندارند زکاتشان را جمع کنند مسجد بسازند. مسأله دیگر مسجد باید همیشه باز باشد. در مسجد بستن توبیخ است. پیغمبر فرمود: همه مسلمانها هرکدام به مسجد در باز کردند، ببندند، فقط در خانه حضرت علی باز باشد. یعنی در خانه حضرت علی در مسجد باشد. باقی درها را ببندند. این خودش یک معنایی دارد. یعنی باید رهبری با مسجد چفت باشد.
سرپرست مسجد امتیاز دارد.
3- خادم افتخاری برای مساجد محل
در قرآن میگوید: مسجد چهار خادم دارد که اسم برده است. حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، پدر و پسر، «طَهِّرا بَیْتِیَ» (بقره/125) شما دو تا خادم مسجد هستید، باید مسجد را تطهیر کنید. یکی هم حضرت زکریا بود. پیغمبر بود و خادم مسجد بود. یکی هم حضرت مریم بود که مادرش نذر کرد، اگر خدا اولادی به او داد، خادم مسجد شود، زنش حضرت مریم بوده مادر عیسی، مَردش سه تا پیغمبر بودند. زکریا، ابراهیم، الآن مسجد چه کسانی هستند؟ چرا ما خادم امام رضا را با افتخار، گاهی وقتها مسئولین درجه یک مملکتی پالتوی مشکی میپوشند و به امام رضا میروند، خادم افتخاری امام رضا میشوند. چرا خادم افتخاری امام رضا شرف است، خادم افتخاری مسجد محله شرف نیست؟ شما با همین پالتو مسجد محله برو، میگویند: فلان وزیر آمده، استاندار آمده، مدیر کل آمده، اگر شما با این لباس یک جاروبرقی دست بگیری، مسجد محله را تمیز کنی، مسجد شلوغ میشود. شما مشهد میروی که نیازی به شما نیست. آنوقت مسجد محله سال میآید و میرود پا درونش نمیگذارید. خادم مسجد باشیم ثوابش کمتر از خادم امام رضا نیست. مسجد…
میترسم همه مسجد مسجد شود دیگر من به باقی حرفها نرسم….
حدیث داریم اگر کسی مسجد نمیرود علامت این است که آدم غافلی هست. حدیثش این است که «الغفله ترکُکَ المسجد» میخواهی ببینی غافل هستی یا غافل نیستی ببین رابطهات با مسجد چیست؟ در مسجد تبعیض نباید باشد. بلندگوی مسجد را باید دست خوش صداترین آدمها بدهند. اینکه یک نفر پیر یا جوان بلندگو را بگیرد و خیال کند ارث پدرش است، هر روز این اذان بگوید. از تو خوش صدا تر در این منطقه نیست؟ درست نیست آدمهای بد صدا اذان بگویند. درست نیست! هرکس خوش صدا تر است او اذان بگوید. اذان دورهای باشد یک روز آن آقازاده بگوید، یک روز آن آقا زاده بگوید. اگر بچههای محله بفهمند اذان گو هستند، اینها شرکتشان در مسجد بیشتر است.
تبعیض قائل نشویم. پسری به من نوشته بود: من تا آخر عمر مسجد نمیروم. برای اینکه در مسجد افطار یا ناهار میدادند، عاشورا بود، بچهها را بیرون کردند، بزرگترها غذا خوردند و بعد هم به بچهها گفتند: بچهها بروید خانه غذا تمام شد. به من نوشته بود تا آخر عمر، مسجد نمیروم. فرقی بین بچه و بزرگ نگذارید. خدای بچهها با خدای بزرگها یکی است. فرقههای انحرافی نتیجه این است که از مسجد جدا میشوند. مسجد مدرسهای است که مردودی و تجدیدی ندارد. فارغ التحصیل هم ندارد. این هم کلمه قشنگی است. در مسجد هیچکس مردود نمیشود. تجدید هم نمیشود، فارغ التحصیل هم نمیشود. یعنی هرکس در هر شرایطی باید رابطهاش با مسجد خوب باشد. شبهای قدر باید در مسجد باشیم نه در پارک و ورزشگاه و خیابان و اینها… بله یک جایی مسجد نیست، خوب پارک میرویم در پارک قرآن سر میگیریم. اما جایی که مسجد هست، حساب مسجد… اگر شما نمازت را آخر وقت بخوانی که در مسجد باشد، بهتر از این است که اول وقت بخوانی در خانه باشد. آنهایی که خانهشان نزدیک مسجد است، نماز در خانهشان ارزشی ندارد.
4- شب قدر، شب دعا و مناجات
شب قدر چه بخواهیم؟ از کارهایی که باید شب قدر بخواهیم، خودمان برای خودمان اندازهگیری کنیم که شب قدر چه از خدا میخواهیم. اول خیر بخواهیم. بگوییم: خدایا خیر بده. نگو این را میخواهم. خدایا این دختر نصیب پسر من شود. این پسر نصیب دختر من شود؟ این شغل، این ماشین، به خدا نگویید، چه و چه… بگویید: خیر. قرآن یک آیه دارد میگوید: «عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً» (بقره/216) گاهی وقتها یک چیزی را خوب میدانی، ولی «وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم» به ضرر تو هست. خیال میکنی خیر است، به ضرر توست. خیر از خدا بخواهید. این یک مورد.
2- برای همه بخواهید. در کل ماه رمضان به ما سفارش کرده بگو: «اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اشف کل مریض» کل، کل، کل! یعنی چرا خودت، برای همه دعا کن. نگو: پروردگارا! اینهایی که امشب در این مسجد هستند بیامرز. باقی مسجد بغل هستند، نیامرزد؟ چرا بخل میکنی؟ بگو: همه را بیامرز. برای همه دعا کنیم. نماز عید میدانید چیست؟ در نماز عید فطر میگویید: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا سَأَلَکَ بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ» (إقبالالأعمال، ص 289) یعنی خدایا هرچه آدم مخلص هرچه خواسته به من بده، هرچه آدم صالح هرچه خواسته به من بده. معین تعیین نکن و برای همه دعا کن. برای همیشه هم دعا کنید. «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه» یعنی هم دنیا، هم آخرت.
در قرآن 115 کلمه دنیا است، در همین قرآن 115 کلمه آخرت است. هم دنیا و هم آخرت. یعنی چه؟ یعنی دعا که میکنید چشم انداز شما… دولت یک چیزی میگویند، چیز بیست ساله چه میگویند؟ چشم انداز بیست ساله، نمیدانم سند بیست ساله! قرآن و حدیث نمیگوید: بیست ساله، میگوید: «وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ» (مائده/18)، « إِلَیْهِ راجِعُون» (بقره/46)، «الیه النتهی» یعنی دعا که میکنید همه را دعا کنید.
5- خطر بیدین شدن در پایان عمر
عاقبت بخیری را در جلسه قبل گفتیم. عاقبت ما بخیر شود. حضرت یوسف سه جا افتاد سه دعا کرد. در چاه افتاد یک دعا کرد. در زندان افتاد، یک دعا کرد. شاه شد یک دعا کرد. آنوقتی که حکومت دستش گرفت، رئیس شد، گفت: «تَوَفَّنِی مُسْلِما» (یوسف/101) خدایا مسلمان بمیرم! یعنی حکومت آدم را بی دین میکند. اگر خدا آدم را حفظ نکند، پست و سیاست آدم را بی دین میکند. و لذا یک حدیث داریم اگر با کسی رفیق هستی، رفیق تو رئیس شد، اگر یک دهم رفاقت قبلیاش را حفظ کرد باز هم آدم خوبی است. «لیس بصدیق سوء» حدیث است. یکبار دیگر میگویم. اگر با کسی رفیق بودی، رفیق تو پست و مقام گرفت، یک دهم رفاقت قبل را حفظ کرد، «لیس بصدیق سوء» این آدم بدی نبود. یعنی چه؟ یعنی حکومت آدم را بی دین میکند. جز اینکه خدا کمک کند.
یوسف وقتی حکومت پیدا کرد، گفت: خدایا مسلمان بمیرم. یعنی سالم آمدم، «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْق» (اسراء/80) دعا که میکنید، یک کسی گفت: من دعا میکنم مستجاب نمیشود. مگر خدا نگفته: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم» (غافر/60) اول جوابش این است که در قرآن «اَستَجِب» داریم، «استجیبوا» هم داریم. اَستَجِب یعنی هرچه تو بگویی، من خدا گوش میدهیم. «استجیبوا» یعنی اگر من خدا یک چیزی گفتم، تو گوش بده. هم «استجب» داریم، هم «استجیبوا». «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم» یعنی دعا از تو و استجابت از من. «استجیبوا لما دعاکم» یعنی ما دعوت میکنیم، تو هم لبیک بگو! قرآن میگوید: بده و بستان است. «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» (بقره/40) تو وفادار باش، من هم وفادار هستم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم» (محمد/7) دین خدا را کمک کن، من کمک تو میکنم. «زاغُوا أَزاغَ اللَّه» (صف/5) کج شدی، تو را کج میکنم. هرچه عمل ما خوب باشد، مثل بازار، بازار خوش حساب بودی یک میلیون به تو نسیه میدهند. خوش حساب بودی دو میلیون، خوش حساب تر صد میلیون، خوش حسابتر یک میلیارد، یعنی هرچه خوش حسابتر باشی، اعتبار تو بیشتر میشود.
دختر خانمی در حرم امام رضا در صحن مرا دید، گفت: حاج آقای قرائتی، هرچه به خدا میگویم، گوش نمیدهد. ببخشید… گفت: هرچه به امام رضا میگویم، گوش نمیدهد. گفتم: امام رضا هرچه به شما میگوید، گوش دادی؟ امام رضا هرچه به شما گفت، گوش دادی؟ امام رضا نوکر شما نیست. امام تو است. در ثانی آنچه میخواهی از امام رضا و به تو نمیدهد، واقعاً خیر توست یا خیال میکنی خیر توست؟ خیلی از بچهها دوست دارند یک غذایی را بخورند، ولی مادرش میگوید: صلاح تو نیست، نخور. از کجا میفهمی خیر تو است؟ گاهی هم فکر میکنی مستجاب نشد، مستجاب شده است، یک حدیثی دیروز دیدم، نوشته که چرا فکر میکنید مستجاب نشد. بعضی دعاها مستجاب شده ولی شما متوجه نشدید. همین که گفتی: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه» خدایا در دنیا به ما خیر برسان. این دعا مستجاب شده است، الآن چشمت سالم نیست؟ گوشت سالم نیست؟ زبانت سالم نیست؟ همین که مریض شدی و من تو را شفا دادم، خیلی از دعاهای ما مستجاب میشود ولی ما توجه نداریم. چون اصولاً انسان بدیها در ذهنش میماند. 29 شب سحری میخورد به هیچکس نمیگوید: فهمیدی چه شد ما دیشب سحری خوردیم. حالا یک شب سحری نمیخورد فردا به هم میگوید: والا ساعتها هم دیگر کار نمیکند. دیشب ساعت ما صدا نکرد. یعنی به هر بهانهای باشد میگوید: من دیشب سحری نخوردم. 29 شب میخورد و به کسی نمیگوید. یک شب نمیخورد و به همه میگوید. خوبیها را هم بگو. دعا که میکنیم میلیاردی دعا کنیم.
برای نعمتهای خودتان دعا نکنید. نگویید خدایا این نعمتی که به من دادی، بگو: هر نعمتی، در هر زمانی، اینطور بگویید. خدایا در هر زمان، در هر مکان، به هر موجودی هر نعمتی دادی «الحمدلله رب العالمین» با این میتوانیم شریک شویم. خدایا من دارم شب میخوابم، هر کار خیری که امروز شده، الحمدلله! یک الحمدلله بگو برای هر کار خیری که شده است. در همه کارهای خیر شریک هستی. ما میتوانیم با نیت، با دعا، از کاروان عقب نمانیم. چون همه چیز ما محدود است. علم شما محدود است. پولت محدود است، عمرت، زورت، همه چیزها محدودیت دارد. وزنه بردارها تا یک وزنهای را میتوانند بلند کنند. وزنه ده کیلو بیشتر شود دیگر نمیتواند. عمر شما تا یک حدی است. بعدش نمیشود. فقط جایی که محدودیت ندارد، نیت است. در نیت محدودیت نداریم.
الآن بنده دارم در تلویزیون حرف میزنم، شما میتوانی شریک من شوی؟ بله. اگر من خدا باشد… شما بگو: خدایا، این شیخ قرائتی هم برای ما چند حدیث گفت. خدایا از او قبول کن. همین که دعا کردی در تبلیغ من شریک هستی. من میبینم شما این کار خیر را کردی، خدایا الحمدلله! همه میتوانیم در کار همدیگر شریک شویم. با کمک، با شرکت، گاهی وقتها شریکی، پول گوسفند برای عید قربان نداری، شریک شوید یک گوسفند بکشید. شریکی! خدا به موسی گفت: برو تبلیغ، گفت: شریکی! کجا؟ تبلیغ نزد فرعون، میگوید: نه، شریکی! «هارُونَ أَخِی وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی» (طه/30 و 32) من و هارون با هم برویم. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی» (قصص/34) بیان هارون از من بهتر است. او سخنگو باشد.
6- نیّت، عامل دریافت پاداش و رحمت
ما میتوانیم یا با نیت، حدیث داریم اگر آهی کشیدی، خوشا به حالش! چه خانهای دارد؟ وضعش هم خوب است. افطاری میدهد. ما که نه خانه داریم، نه… حدیث داریم اگر آهی کشیدید که چرا فلانی دارد و من ندارم، اگر آه تو صادقانه باشد، خدا ثواب افطار او را به شما میدهد. در یکی از جبههها یک نفر به حضرت علی گفت: کاش فلانی بود و پیروزی ما را میدید. حضرت فرمود: این فلانی که مرده و نیست، شما میگویی: کاش بود و پیروزی ما را میدید، عقیدهاش عقیده شما بود؟ گفت: بله. از خود ما بود. از شیعیان بود. فرمود: در اجر ما شریک است. همین که دلش با ما است، اجرش با ما است.
دعای ما میلیاردی باشد نگوییم: صد هزار مرتبه، قدیمیها، یادم هست کاشان اینطور بود. میگوید: خدایا صد هزار مرتبه شکر! ببین چقدر تو را بالا بردم؟ صد هزار تا، صد هزار تا یعنی یک مشت شکر. شما دو تا دستت را زیر شکر کن، دانههایش را بشمار، صد هزار تا است. یعنی خدایا به اندازه دانههای یک مشت شکر الحمدلله! این شکر است؟
امام حسین را کشتند و بچه را اسیر کردند. بچه دو سه ساله را آوردند کوفه و شام گفتند: وضع چطور است؟ گریه نکرد. گفت: «الحمدلله عدد رمل و الحصاء» یعنی به عدد دانههای شن الحمدلله! نگفت: صد هزار تا، صد هزار تا یک مشت شن میشود. یعنی با اینکه این همه داغ دیده است و پدرش را شهید کردند و سر بابایش را روبروی چشمش بریدند، باز از خدا بر نگشته است. ما ناخنمان درد بگیرد، میگوییم: نماز نمیخوانیم. نه! نماز نمیخوانم. معتکف هم شدم، حاجت نگرفتم، من دیگر مسجد نمیآیم. نذر کردم مستجاب نشد، من دیگر نیستم. زینب کبری و حضرت علی، اینها الگوی ما هستند. دعا که میکنیم هم برای دنیا باشد و هم آخرت، برای همه باشد نه بعضی! عاقبت بخیری باشد. در دعای ماه رمضان داریم «وَ مِنْ أَیْدِى الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِى» (مصباحالمتهجد، ص 590) خدایا روز قیامت بستان کارها دور من جمع میشوند، چه کسی میخواهد مرا نجات بدهد؟ آقا بیا ببینیم، شما دو هزار نفر را گلی کردی، وقتی باران بوده سوار ماشین شدی، گازش را گرفتی و تند رفتی، چرخ ماشین در چالهها افتاد، آبش به کت و شلوار مردم ریخت. دویست هزار نفر را در عمرت گلی کردی. ای بابا، حالا پس پول اتوشویی بدهم؟ نه، دیگر نمیشود.
دیگر چه کردی؟ موتورت را بیجا پارک کردی. به اسم احیاء رفتی راهبندان کردی. عزاداری کردی و خیابان را بند آوردی. بیخود صدا کردی و بیخود نوار گذاشتی و بیخود رادیوی ماشینت را بلند کردی. بیخود خانم و بچهات را ترساندی. بیخود شاگرد و شریکت را ترساندی. اگر اینها دور ما جمع شوند، چه باید بکنیم؟ اینها خیلی مهم است. یک صلوات دیگر هم بفرستید. (صلوات حضار)
7- شب قدر، شب توبه و توسل
شب قدر میخواهیم مسجد برویم. یا شب عرفه یا هروقت، چگونه بخواهیم؟ نعمتهای خدا را یاد کن. «یا علی، یا عظیم، یا غفور، یا رحیم» از خدا تجلیل کن. نعمتهای خدا را بشمار. شکر کن، شکرت هم نه برای نعمت خودت، برای نعمتهایی که به خودت و به غیر خودت داده است. لقمهات را اصلاح کن. اصلاح لقمه! حدیث داریم هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود، لقمهاش حلال باشد. شما اگر در هواپیما گازوئیل بریزی، نمیرود. باید بنزین مخصوص بریزیم که برود. لقمه حلال!
توبه یعنی چه؟ توبه یعنی همین که بگوییم: العفو!؟ در قرآن کلمه توبه تنهایی به کار نرفته است. من به عنوان معلم قرآن میگویم، هرجا میگوید: توبه، کنارش یک چیزی است. «تابَ وَ آمَن» (توبه/60) توبه کردی باید ایمان هم بیاوری. «تابَ و اصلحَ» توبه کردی باید خرابکاریهایت را اصلاح کنی. «تابوا و بَیّنوا» کتمان حق کردی، حالا که توبه کردی برو بگو. بگو: آقا من اینجا را کتمان حق کردم و حق را نگفتم، معذرت میخواهم. «اصلحوا، آمنوا، بینوا» توبه خالی نمیشود. لفظ توبه نیست. توبه یعنی بازگشت! باید نیتمان را اصلاح کنیم. عملمان را باید اصلاح کنیم.
توسل، حدیث داریم گاهی دعا میکند مستجاب میشود ولی بعد از دعایش یک گناه هم میکند، خدا به فرشتهها میگوید: دعای این مستجاب شد ولی چون گناه کرد دعایش را نگه دارید. «فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ سْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی» (کافی،ج2،ص271) گاهی دعا مستجاب میشود ولی فوری یک گناه میکند، این گناه باعث میشود که…
امیرالمؤمنین اول مظلوم تاریخ است، میخواهید یک سلام بکنیم. بسم الله! «السلام علیک یا أبالحسن یا امیرالمؤمنین» بحث را شب شهادت گوش میدهند، گوش میدهید. چرا حضرت علی فرمود: «فزتُ» مرا کشتند راحت شدم؟ در قرآن به هجده کار فوز گفته است. «أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» (توبه/20)، «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (توبه/72) فوز یعنی رستگاری، به هجده کار خدا گفته: فوز این است. رستگاری این است. حضرت علی تا شمشیر میخورد میگوید: فزتُ، یعنی از تمام هجده پله بالا رفتم. کلمه فزتُ یک لفظ ساده نیست. به خدای کعبه رستگار شدم، نه! خدا در قرآن به چه چیزی رستگاری گفته است؟ به هجده کار. حضرت علی که میگوید: فزتُ، یعنی از همه هجده مرحله رد شدم. این خیلی مهم است.
حضرت امیر میفرماید: من صبر کردم مثل آدمی که تیغ در چشمم بود. استخوان در گلوی من بود. اصلاً یک دقیقه میشود صبر کرد؟ از روی ساعت، یک دقیقه، تیغ در چشم و استخوان در گلو، خیلی سخت است. علی در خانه باشد و به زهرا بزنند؟ خیلی سخت است. به زن حامله بزنند؟ زهرا حامله بود. به جوان بزنند؟ زهرا جوان بود، حامله بود. روبروی بچهها بود. امام حسن و امام حسین هم در خانه بودند. آدم روبروی بچه، مادر را میزند؟ با شمشیر که نبود، با لگد بود. با لگد؟ در خانه را هم نمیشود عوض کرد. من گاهی میگویم: کاش زهرا را یک جای دیگر کشته بودند. در جاده، در خیابان، در کوچه، مسجد، در خانه را نمیشود عوض کرد. حضرت علی وارد خانه میشود، اینجا زهرا را کشتند! از خانه میخواهد بیرون برود، باز میگوید: اینجا زهرا را کشتند. لباس را میشود بگویی: آقا این لباس را بردار جلوی چشمم است، چشمم به آن نیافتد.
وحشی آمد نزد پیغمبر گفت: من در جنگ احد عموی تو را کشتم! حالا مسلمان شدم. مرا ببخش! پیغمبر فرمود: بخشیدم. اما جلوی چشم من نباش! من نمیتوانم تو را ببینم. تو قاتل عموی من هستی. من تو را میبخشم، تو مسلمان هستی و اسلام تو قبول است اما جلوی چشم من نباش. حضرت علی قاتلین را جلوی چشمش میدید. این بود که زهرا را زد. این بود که … این بود که… در خانه را هم نمیشود عوض کرد. رختخواب و ظرف نیست که جا به جا کنیم. در خانه است، نه میشود آن را کند، نه میشود… خیلی سخت است. آنوقت جای کسی که روی دست پیغمبر گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» کارش به جایی برسد که جواب سلامش را هم ندهند. این خیلی مهم است.
حدیث داریم به هشت نفر زیاد رحم کنید. یکی کسی که عزیز بوده است. عزیزترین فرد هستی بعد از پیغمبر امیرالمؤمنین بود، آنوقت جواب سلام او را ندهند؟ به او بی اعتنایی کنند؟ این خیلی مهم است. خیلی مظلوم است. ما نمیتوانیم علی را بشناسیم. فقط یک کلمه بگویم که ثابت کنم ما نمیتوانیم علی را بشناسیم. حضرت علی هفتاد کمال داشت که احدی نداشت. هیچ پیغمبری هم نداشت. مثلاً زنش هم معصوم بود. هیچ پیغمبری زنش معصوم نبوده است. حضرت علی زنش معصوم بود. بچههایش هم معصوم بودند. یکی از کمالاتش این بود که حضرت امیر بعضی شبها هزار رکعت نماز میخواند. حالا میشود هزار رکعت نماز خواند؟ بله.
علامه امینی صاحب الغدیر ماه رمضانی به مشهد آمد. هر شب شبهای زمستانی بود، هزار رکعت نماز میخواند. گفت: من این را خواندم که بگویم: میشود خواند. حالا بعضی وقتها هم از شب مراد شبانه روز است. ممکن است ساعاتی از غروب، از عصر، از چاشتی سرش شود. چون به روز هم، شب میگویند. قرآن میگوید: «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِینَ لَیْلَهً» (اعراف/142) با حضرت موسی سی شب قرارداد بستیم تا در کوه طور عبادت کند. این سی شب اینطور نبود که شبها باشد و روزها در شهر بیاید. سی شبانه روز بود. ولی نمیگوید: سی شبانه روز، میگوید: «ثلاثین لیله» یعنی اسم شب را میبرد اما مرادش شب نیست. شبانه روز است. رد شویم…
ما در عمرمان، بنده هفتاد و چند سالم هست، یک رکعت نماز با توجه میتوانیم بخوانیم؟ حضرت علی یک شب هزار رکعت نماز با توجه میخواند. یعنی هفتاد سال ما، هشتاد سال ما به یک دقیقه یک شب حضرت علی نمیارزد. حالا از شجاعت و علم و تقوایش حرف نمیزنیم. از اخلاص و مناجاتهایش حرف نمیزنیم. همین نمازی که روانترین کار نزد ما هست، یک دقیقه، در تمام عمر یک دقیقه، در یکی از کارهای علی نمیتوان شباهت با علی داشته باشیم. کسی را نمیشود با امیرالمؤمنین مقایسه کرد.
خوب مسجد میروید خوشا به حالتان، خدایا پدران و مادرانی که ما را مسجدی تربیت کردند، مذهبی و علوی و محمدی و صادقی و امام زمانی تربیت کردند، الآن در دل خاک خوابیدند، همه آنهایی که بر گردن ما حق دارند، با امیرالمؤمنین محشور بفرما. به آبروی امیرالمؤمنین نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین شیعه قرار بده. خدایا در و دیوار علیه جمهوری اسلامی بسیج شدند، ماهواره و فضای مجازی و توطئه و شایعه و عملکرد بعضی از مسئولین، عملکرد خود مسلمانها، رفتار و کردار ما طوری شده که در فشار هستیم. خدایا همه فشارها و مشکلات ما را برطرف بفرما. ما را آمریکایی شاد، دشمن شاد قرار نده. لحظهای اسرائیل را شاد قرار نده. بر عذاب کسانی که حق امیرالمؤمنین را غصب کردند از اول تاریخ تا آخر تاریخ، بر عذاب مخالفین اهلبیت، قاتلین اهلبیت بیافزا. خدایا هرچه شب قدر برای خوبان تاریخ مقدر میکنی به آبروی همان خوبان همه الطاف را برای همه ما مقدر بفرما. قلب امام زمان را از ما راضی بفرما. خدایا امت ما، دولت ما، رهبر ما، مرز ما، انقلاب ما، نسل ما، ناموس ما، آبروی ما، هر نعمتی به ما دادی در پناه امام زمان حفظ بفرما. آخرین دعا اینکه دیر یا زود ما باید بمیریم. آدم نمیداند سال دیگر شب قدر هست یا نیست. خدایا هروقت بنا است بمیریم قبل از مرگ ما را ببخش و مردن را برای ما، حدیث داریم آدم مؤمن که میمیرد انگار گل بو میکند. حدیث را… مردن را برای ما مثل گل بو کردن، سکرات مرگ آسان، اول مرگ اول راحتی، روز قیامت را روز سر افرازی ما قرار بده.