2- ایمان و تقوا، شرط پذیرش خداوند
3- آفتها و آسیبهای عزاداری
4- نگاه جهانی به شیوه عزاداری
5- نقش عزاداری در اصلاح مفاسد اخلاقی
6- حفظ حرمت جانبازان و ایثارگران
7- کار برای خدا، نه مردم
8- حضور در دستههای عزاداری جوانان
موضوع: سیمای مجاهدان، شیوه عزاداری
تاریخ پخش: 25/08/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان عزیز پای تلویزیون بحث را زمانی میبینند که در آستانهی محرم 92 هستیم. همیشه خوب است به امام حسین سلام کنیم، به خصوص در ایام محرم. یک سلام به امام حسین بکنیم و وارد بحث شویم.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»
یک سلام یک زیارت است. راجع به درسهایی از قرآنی که این هفته، به محرم میخورد، من آیاتی که میگوید: رزمنده و بسیجی، قوای مسلح باید چطور باشند؟ برای شما بگویم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم».
پس موضوع درسهایی از قرآن سیمای رزمندگان الهی.
1- خداوند، خریدار تلاش مجاهدان
قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» (توبه/111) اینکه گفته «إِنَّ» یعنی حتماً، قطعاً، شک نکنید کارها اگر برای خدا باشد، خدا میخرد. مردم هم میخرند، منتها مردم کف میزنند، سوت میکشند، گل گردن آدم میاندازند، یک مدرکی میدهند ایشان مجتهد است، ایشان دکتر است. یک مجسمهای بالا میبرند، یک خیابانی درست میکنند. قدردانی مردم بیش از این نمیتواند باشد. چه کنند؟ اما خدا مشتری خوبی است. خدا به بهشت میخرد. مردم به کف و سوت میخرند. علت اینکه کربلا ماندگار شد، علتش این است که با خدا معامله شد. ارزش بسیجی به این است که کارش برای پول نیست، برای پست نیست. برای مقام نیست. هروقت این قپهها روی دوش آمد و مدرک آمد، ما تقویت نشدیم، ضعیف شدیم. حالا و هوای اول جبهه با حال و هوای بعد از درجه فرق کرد. حوزهی قم و حوزههای علمیه هم از وقتی که مدرک گرا شدند، قویتر نشدند اگر نگویم ضعیفتر شدند.
یک آیت الله سعیدی، یک نواب صفوی، به اندازهی 500 تا از اینها که مدرک دارند میتواند در جامعه نقش داشته باشد. معامله با خدا، فرقش چیست؟ پنج تا فرق دارد.
1- خدا گران میخرد «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ». به بهشت میخرد. مردم به کف و سوت میخرند.
2- خدا جنس کم را هم میخرد، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ…» باقیاش را هم شما بگویید. «ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزله/7)، «مِثْقالَ ذَرَّهٍ» یعنی وزن یک ذره را هم خدا میخرد. خلق جنس کم را نمیخرد.
خدا جنس معیوب را هم میخرد، اگر نقصی هم باشد. امام نماز که میخواند میگوید: نماز خواندم، «إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا» (بحارالانوار/ج83/ص38) خدایا اگر نمازم نقص دارد، نقصهایش را شتر دیدی، ندیدی. خدا جنس ناقص را که میخرد، روی خود نمیآورد. ممکن است یک زن و شوهر در متن زندگیشان یک زمانی بیپول باشند، عوض خوشه انگور، دانه انگور بخرند، ولی فردا که وضعشان خوب شد، میگوید: یادت است گدا بودی. پول نداشتی انگور بخری، دانه میخریدی؟ یعنی یک زمانی با هم دعوایشان شود، همسر، همسر را میکوبد. ولی خدا اینطور نیست، هم ناقص را میخرد، هم آدم را نمیکوبد. «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیح» (کافی/ج2/ص578) یعنی خوبیها را برجسته میکند و بدیها را میپوشاند.
اصلاً همه ما از خدا هستیم. اگر کاری میکنیم، مثلاً بنده دو رکعت نماز میخوانم، چه چیزی از من است. اینکه از خواب بلند میشوم، توان دارم بلند شوم، اینکه عقل من سر جایش است، فهم من سر جایش است، گوش من سر جایش است، اینکه دوست دارم نماز بخوانم، آبی که وضو گرفتم، هیچی از خودم نیست. پس جنس هم از خداست، حیف است آدم با غیر خدا معامله کند. هم خدا گران میخرد، جنس کم را میخرد، جنس معیوب را هم میخرد. جنس معیوب را هم در سر ما نمیزند. این برای کلمهی«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى» است. بعدش چیست؟
2- ایمان و تقوا، شرط پذیرش خداوند
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ»، نه من المنافقین! اگر کسی ایمان داشت خدا جنساش را میخرد. شما اگر چای در استکان باشد میخوری، چای در آفتابه باشد نمیخوری. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ» اگر کسی ایمان داشت، در قرآن چند بار میگوید: «وَ هُوَ مُؤْمِن» (نساء/92) الآن در ذهن من دو جا است. دو جای قرآن میگوید: اگر این کار را کردی، «وَ هُوَ مُؤْمِن». یعنی در ظرف ایمان من میخرم. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ».
حتی اگر مشرکین بخواهند کمکی بکنند، میگوید: پولشان را قبول نکنید. «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» (توبه/17) عربیهایی که میخوانم قرآن است. اگر مشرک یک چک داد و گفت: این کار را بکن…
یک وقتی یک آدم نااهلی یک چکی برای جبهه داد. خیلی آدم پستی بود. گفتم: چه کنیم؟ رد کنیم، یا بگیریم. گفتم: حالا لازم نیست که این را پول غذا بدهید. یک جایی خرج کنید که در شأن همان شخص باشد که پست است. خوب در جبهه مستراح هم میخواهد، مستراح بسازید. به هر حال اگر یک آدم پستی میخواهد کمک کند، کمکش را قبول نکنید.
ما داریم آدمهایی که تجارت تریاک میکند، آنوقت روز عاشورا خرج میدهد. اصلاً نذر میکند که اگر تریاک من خوب فروش رفت، روز عاشورا خرج کنم. مثل دزدهایی که چهار قل میخوانند که دست پلیس نیفتند. هم دزدی میکند و هم چهار قل میخواند. دزدی با چهار قل.
خیلی از عبادتهای ما خراب است. میخواهد عزاداری کند، تکیه میزند ولی تکیهاش راهبندان میکند. جایی باید تکیه زد که راه مردم بند نیاید. میخواهد عزاداری کند، نوار، یک مداح میکذارد، بابا میخواهیم بخوابیم. یا یک واعظ فرق نمیکند، یک وقت مداحها نگویند به ما تنه زدی. واعظ، مداح، مؤذن، سحر خوان و مناجاتی، ما اگر عزاداری که میکنیم نگاه کنیم، آسیبشناسی کنیم عزاداریمان را. از اول «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم». پول از چه کسی میگیری؟ از یک کسانی پول میگیریم که اگر امام حسین باشد، میگوید: تو برای عزاداری من از این پول میگیری؟ تو میشناسی این را، از هرکسی پول نگیرید.
وقتی میخواهیم منبری دعوت کنیم هدف ما رشد مردم باشد. آمده مثلاً از من دعوت کند. حالا خدا او را بیامرزد مرد. به او گفتم: راستش را بگو. چرا از من دعوت کردی؟ گفت: چه میدانم تو چه میگویی؟ ما گفتیم اگر شله زرد بدهیم، پانصد نفر میآیند. قیمه بدهیم هزار تا، قرائتی بیاید دو هزار تا، (خنده حضار). من میخواهم حسینیهام پر شود. تو و شله زرد یکطور هستید. اگر شله زرد حسینیه را پر میکند من شله زرد میدهم، کار به قرائتی ندارم. او میخواهد حسینیهاش پر شود.
من به یک هیأتی گفتم، ظهر عاشورا نماز جماعت بخوانید، ظهر عاشورا خود امام حسین سر نماز است. امام زمان سر نماز است. شما هرجا هستید نماز بخوانید. گفت: دسته به هم میخورد. یعنی برای من دسته مهم است، که سرش کجاست و ته آن کجاست. ریتمش مهم است. بعد میبینیم در حسینیهها تبعیض هست، قسمت مردها بهتر است، قسمت زنها بدتر است.
3- آفتها و آسیبهای عزاداری
در یک استانی رفتم دیدم رسمشان این است که مردها در حسینیه میروند و زنها در خیابان مینشینند. به رئیس هیأت گفتم منکر است. آخر امام حسین قیامش برای امر به معروف و نهی از منکر بود. حالاهفته اول محرم است، ما الآن نمیدانیم چه بگوییم. در آستانهی هفتهی بسیج هستیم. هفتهی امر به معروف است که هدف قیام امام حسین است. امام زین العابدین در دعای مکارم الاخلاق میگوید: خدایا زبان ما را به حق باز کن. امیدوارم هرچه میگوییم حق باشد، حالا سهم من هرچه شد، شد.
گاهی در غذا دادن تبعیض قائل میشویم. مثلاً فلانی را میشناسیم قابلمهاش را پر میکنیم. فلانی را نمیشناسیم میگوییم: غذا تمام شد، خانه بروید. یکی میگوید: ما سه نفر هستیم، چهار پرس غذا میدهیم. میگوید: آقا زیاد است. میگوییم: برو خانه فردا بخور. مگر ارث پدرت است اینطور پخش میکنی؟ آن کسی که غذا داده برای آنهایی است که آمدند اینجا عزاداری کنند، آنوقت تو با این رفیق هستی، چهار تا غذا میدهی. اینها منکرات عزاداری است. صدای بلندگو، بی وقت خواندن، تکیه زدن در جایی که سد معبر میشود. اگر اینها را من نگویم چه کسی بگوید. اینها را مقام معظم رهبری که نباید بگوید. مراجع که نباید بگویند.
در خیابان، حتماً باید طوری عزاداری کرد که راهبندان نشود. نام امام حسین را تلخ نکنید. من به پلیس راه رسیدم، دیدم که عکس امام و مقام معظم رهبری است. آنجایی که عوارض میگیرند. گفتم: آنجایی که از مردم پول میگیرید چرا عکس آقا را زدید؟ عکس آقا را بردارید. یک جایی که به مردم خدمت میکنید عکس آقا را بزنید. اینجا که میگویید ترمز کنید پول بده برای مقام معظم رهبری. آخر این چه مقام معظم رهبری است. (خنده حضار) ما گاهی وقتها مریدهای خلی هستیم. باید مواظب باشیم امام حسین را طوری معرفی نکنیم که به کام مردم تلخ شود.
من یکجایی رفتم دیدم که سربازها را یک نوار گردنشان انداختند و نوشته جانم فدای رهبر! چنین کردم، به او گفتم: شما رهبری را به ایشان معرفی کردید، که ایشان سابقهی زندانش، شکنجهاش، علمش، ساده زیستیاش، تربیت بچههایش، تسلیم امام بودنش، اصلاً از کمالات رهبر به اینها گفتید یا نه؟ گفتند:نه! گفتم: خوب وقتی کمالاتش را نگفتی یک نوار گردن او میاندازی، جانم فدای رهبر، این به رهبر خوش بین نمیشود. این کار را تحمیل میداند. اول به او بگویید: رهبر کیست، خودش اگر خواست نوار را گردن کند، نخواست گردن نکند. اسلام در نماز که مهمترین عبادت ما است، در نماز به ما گفته است در انتخاب امام جماعت آزاد هستی. من رکعت اول اقتدا میکنم، رکعت دوم نمیخواهم افتدا کنم. آزاد هستی، رکعت دوم قصد فرادی کن. وقتی وسط نماز به من گفتند: میتوانی قصد فرادی کنی یعنی مردم را آزاد بگذارید. میخواهد برود، چرا مثلاً به اسم عزاداری راهش را در خیابان بند میآوریم. آزادش بگذاریم.
عزاداریها زود تمام شود. که هرکس هم فردا اداره دارد، بچه مدرسهای دارد شرکت کند. از بعد از نماز شروع میشود تا یازده، دوازده شب. کسی که هشت ساعت عزاداری نمیکند. مقام معظم رهبری عزاداریاش از نماز تا خداحافظیاش دو ساعت، ده دقیقه کم میکشد. ده دقیقه یا یک ربع مداح میخواند. پنج، شش دقیقه قرآن میخوانند، یک ربع، ده بیست دقیقه نماز میخوانند، منبری نیم ساعت، غذا نیم ساعت، همه روی هم یک ساعت و نیم میشود. یعنی جماعت هست، قرآن هست، مداحی دو تا هست، سخنرانی هم هست، شام هم هست. کمش کنید. کوچک بگیرید. کسی نگوید: من میخواهم روضه بروم، ولی فردا امتحان دارم، ترم دارم، واحد دارم، تعاونی حساب کنید که مشتری شوند.
4- نگاه جهانی به شیوه عزاداری
عزاداریها باید بهگونهای باشد که فتوکپیاش به دنیا صادر شود. اگر ما در خیابان عزاداری کردیم و گفتیم: «هَیهَاتْ مِنّا الذِلَّه» (لهوف/ص97)! سخن امام حسین روز کربلا، یعنی چه؟ یعنی آمریکا هرچه تحریم اقتصادی و فشار بیاوری ما به تو بله نمیگوییم. این هیهات من الذله قابل فتوکپی است. اما زنجیر تیغ دار میزنیم و کمرمان را خونی میکنیم، این را میشود به آمریکا هم صادر کرد؟ شما اگر پیراهن و شلوار بپوشی همه دنیا میپوشند. اما اگر پوستین قوچان را آوردی، آخر این را چه کسی کول میکند؟ چرا یک لباسی را عرضه میکنیم که از ایران بیرون برویم، از قوچان، از زمستان بیرون برویم، از همدان بیرون برویم، فقط شهرهایی که زمستانش یخ است، پوستین ارزش دارد آن هم برای پیرمردها. عزاداری باید یک عزاداری باشد که اینها چیست. حتی کشورهای غربی. حالا من «إِنْ شاءَ اللَّه» یک مصاحبه با این تلویزیونهای خارجی میکنم. یعنی تلویزیونهای ایرانی که خارج پخش میشود.
در دانمارک، همان کشوری که کاریکاتور پیغمبر را کشید، و جسارت به پیغمبر کرد. به اسم امام حسین چهل هزار نفر جمع میشوند. خیلی مهم است چهل هزار نفر در خیابان دانمارک. در نیویورک نماز جماعت میخوانند. این مهم است. امام حسین خیلی زور دارد. امام انقلابش را با عاشورا و تاسوعا راه انداخت. یعنی تاسوعا و عاشورا یک سرازیری است که تمام ماشینهای خاموش شده را در این سرازیری میشود، روشن کرد. خیلی عاشورا برکت دارد. چند میلیون در عاشورا صله رحم میشود؟ بررسی کردید؟ بسیاری از شهریها عزاداریشان میروند در روستایی که محل تولدشان است. عمهها، خالهها، داییها و همسایهها را میبینند. چند میلیون صله رحم میشود. چند ده میلیون در عاشورا اطعام میشود؟ چه جاهایی نماز جماعت میشود؟ وسط خیابان نیویورک چند سال است نماز جماعت میخوانند. خیلی مهم است وسط خیابان آمریکا نماز جماعت خواندن. پیداست این زور… اصلاً امام حسین یک انرژی هستهای است. یا حسین یک کد است که وقتی میگویی یا حسین! هفتاد میلیون سیاه پوش در خیابان میریزند. چه کسی چنین قدرتی دارد؟ همه رئیس جمهورها جمع شوند با اضافهکار و مأموریت و تشر و زور و سرویس ایاب و ذهاب همه رئیس جمهورهای کرهی زمین جمع شوند خواسته باشند یک راهپیمایی هفتاد میلیونی راه بیاندازند، امکان ندارد. امام حسین بعد از هزار و چهارصد سال راهپیمایی هفتاد میلیونی راه میاندازند. انرژی هستهای امام حسین است. ما انرژی هستهای خیلی داریم، غیر از این انرژی هستهای که عزیزان ما کشف کردند، قدم به قدم کارهای دین ما انرژی هستهای است. عاشورا خیلی سرمایهی خوبی است.
5- نقش عزاداری در اصلاح مفاسد اخلاقی
همه ما نمیتوانیم این خواهرهایی که به قول مقام معظم رهبری یک عیب ظاهری دارند، باطنشان خوب است مثلاً بگوییم: خانم این رقم حجاب درست نیست. اما روز عاشورا حتی فرح، زن شاه چادر سر می کرد. این مهم است. من، آقای قرائتی نمیتوانم یک دختر فکلی را هدایت کنم. ولی این امامزدهای که 1400 سال پیش از دنیا رفته، این خانم وقتی میخواهد در امام زاده برود، حجاب درست میکند. یعنی مردهی امامزاده از زندهی ما زورش بیشتر است. نه زندهی ما، از زندهی همهی ما. مردهی یک امامزاده از زنده بودن همهی ما زورش بیشتر است. اینها خیلی انرژی است.
چقدر کمک میشود؟ این تحریک غیرت دینی خیلی مهم است. از امتیازات بسیج همین غیرت دینیاش است. گزینش نمیکند که این یا آن؟ همین که یک کاری لازم است انجام میدهد. ایام جبهه میگفتند جبهه نیاز دارد، میآمد سوار ماشین میشد و میگفت: هرجا نیاز دارد. میگفت: آقا هرجا نیاز است. میخواهید عدس پاک کنم در آشپزخانه میروم. میخواهید آرپیجی بزنم در خط اول میروم. هرجا نیاز است، گزینش نمیکرد. ما الآن تحصیل کردههایمان گزینش میکنند. ما اگر ده تا سفیر خواسته باشیم، اگر برای اتریش و بلژیک خواسته باشیم، دستها بالاست. برای بنگلادش، والله من خانمم حامله است، بچهام هم مریض است و دو تا کنکوری دارم. الآن شما سفیر برای بنگلادش پیدا نمیکنی، برای اتریش در صف است. برای حج در صف هستند، برای زکات هیچ کس در صف نیست. ما گزینش میکنیم. یکی از امتیازات بسیج در این است که گزینش نمیکرد. البته بسیج آن زمان را میگویم. بسیج حالا اگر آن حالات را دارید، چون مدتی است من در بسیجیها نیستم. فقط عبوری گاهی میبینیم. اگر آن حالات هست درود بر شما! اگر آن حالات نیست بروید آن حالتها را احیا کنید.
احیای امر به معروف، یعنی معروف همین بود. که آدم همین که کار حق است انجام بدهد. اصلاً حساب نکند که این بعدش چه میشود. پولش چه میشود؟ اضافه کار هست؟ درجهام چه میشود؟ مدرک من چه میشود؟ فکر اینها نباشد. یکی از خوبیهای بسیج این حالت بود. بعد مسائل سیاسی و اقتصادی که آدم را عوض میکند. این مهم است.
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ» چه… «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم». اول جان، بعد پول. اینکه ما برای کربلا گریه میکنیم، چون کربلا جان دادند.
یکبار یک تاجر محترمی به من زنگ زد. آقای قرائتی شما یک خرده در تلویزیون از تجّار تعریف کن. اگر تجار نبودند، انقلاب پیش نمیرفت. اگر تجار نبودند، خوب یک عده تجّار خوب هستند که انصافاً همیشه با انقلاب بودند. دستشان درد نکند.گفتم: ببین هرچه تو میگویی قبول است. اما یک سؤال میکنم. شما که به من میگویی: در تلویزیون از تجار تعریف کن. تجار را باید تعریف کرد. از خوبها، از خوب فوتبالیست، خوب زن، خوب مرد، هرکس خوب است باید گفت. اما حالا یک سؤال میکنم. شما خودت برای علی اصغر بیشتر گریه کردی یا برای خدیجه؟ راستش را بگو. راستش برای علی اصغر. گفتم: خدیجه پول داد، علی اصغر خون داد. هیچی کار خون را نمی کند.
6- حفظ حرمت جانبازان و ایثارگران
بنده سی و چند سال است در تلویزیون هستم. آیا ارزش یک ترکش را دارم که به یک رزمنده خورده است. این درد میکشد، من پلو میخورم حرف میزنم. او آخ میکشد و آه میکشد، کی قرائتی مساوی است با رزمندهای که ترکش در بدنش است. این جانبازها قطعاً بهشتی هستند. چون کسی که چشمش و دست و پایش رفت در بهشت، دیگر خدا تکه تکهاش نمیکند بگوید: خوب یک پایت در بهشت، آن پایت به جهنم برود. (خنده حضار) اصل کار این است که آدم پایش به جایی بند باشد. اگر پایش به جایی بند باشد، دیگر خدا تکه تکهاش نمیکند، بله البته ممکن است جانبازان را هم شیطان گول بزند، حوصلهشان سر برود، خانوادهشان، یا نیش آدمهای نفهم، کاش به جبهه نمیرفت، بی خود به جبهه رفت.
زینب کبری دو تا از بچههایش در کربلا شهید شد. شوهر حضرت زینب وضعش خوب بود و به قول امروزیها یک جلسهی فاتحه گرفت. یک نفر که آمده بود فاتحه بخواند. به شوهر حضرت زینب، پدر دو بچهای که در کربلا با مادرشان رفتند، گفت: نمیرفت جبهه. چرا عقب داییاش رفت؟ چرا عقب امام حسین رفت؟ یک برخوردی با او کردند، از مجلس بیرونش کردند. بعضیها در بعضی جاها نیش میزنند به… من سابقهی جبهه دارم، خوب داری که داری، نباید داشته باشی، نباید میرفتی! خیلی بیحیایی میخواهد که انسان، خوابی که میکنید به خاطر بیحیایی او است. اگر او نمیخوابید تو خواب نداشتی. ما باید قدر شهدا، رزمندهها و جانبازان را داشته باشیم.
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم»، اول میگوید: جان، بعد میگوید: مال «اَموالَهُم»، «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم». بعد چه میگوید؟ «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّه» در راه خدا میجنگند. این یکی از امتیازات کربلاییها این است. «فی سَبیلِ اللَّه»! «یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّه» امام حسین میگوید: کربلا میروم برای امر به معروف میروم. برای احیای دین جدم میروم. برای اقامهی دین میروم. نه برای گرفتن پست، نه برای خودنمایی، نه برای زهر چشم گرفتن، نه برای کشور گشایی، اینها خیلی مهم است. اگر قصد خدا نباشد که هیچ…
7- کار برای خدا، نه مردم
آیت الله بهاءالدینی را خدا رحمت کند. گفت: قرائتی، یکبار نگویی من در تلویزیون هستم و همه ایران مرا میبینند. اگرقصد خدا نباشد، کار قرائتی و رقص میمون یکطور است. یک میمون هم برقصد نگاهش میکنند. نگاه مردم برای تو ذخیرهی قیامت نیست. حالا اینجا بنده سخنرانی کنم دو هزار نفر میآیند. بگویند: قرائتی را اعدام کنید چهار هزار نفر جمع میشوند. بگویند: ایشان سخنرانی میکند هزار نفر میآیند، بگویند: قرائتی را اعدام میکنیم، دو هزار نفر میآیند. اصلاً گاهی وقتها میبینی راز بقا از من بهتر است. یک حیوان دریایی و صحرایی را نشان میدهد، مردم پای تلویزیون میگویند: «اللَّهُ أَکْبَر»! «اللَّهُ أَکْبَر»! این دم طاووس چند میلیون انسان را به «اللَّهُ أَکْبَر» وادار میکند، سخنرانی من مردم را به «اللَّهُ أَکْبَر» وادار نمی کند. چه میدانیم قیامت پرده کنار برود ببینیم، بالاخره خال خالیهای بال پروانه دعوتش به خدا بیشتر بود یا ایدئولوژی و جهان بینی من. نمیدانید چه خبر است. چند دانه خرما آوردند، برای کمک به جبهه. پولدارها هه هه هه خندیدند! چه شده؟ خرما برای جبهه آورده. با چهار تا خرما جنگ پیروز میشود؟ قرآن میگوید: چرا به او خندیدی؟ «یَلْمِزُون» (توبه/79)، «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1)، «یَلْمِزُون» نیش زدی؟ «یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعین» این آدم مخلصی بود و چهار تا خرما آورد. چرا به او نیش زدی؟ عربیهایی که میخوانم قرآن است. «لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُم» (توبه/79) این بیش از این نداشته است. از کجا این چهار تا خرما قبول شد، و آن ماشین برنج و روغن شما قبول نشد. یکوقت میبینی یک نفر پنج شب جبهه است، قبول است. یک کسی عمرش را جبهه باشد قبول نشده باشد.
به امیرالمؤمنین گفتند: یا علی خیلی خودت را زحمت میدهی؟ فرمود: نمیدانم کار من قبول شده یا نشده؟ اگر بدانم کار من قبول شده اینقدر زحمت نمیکشم. شک دارم. حضرت امیر شک دارد که کارش قبول شد یا قبول نشد. عزاداری برای خدا باشد. اگر برای خداست، امسال رئیس هیأت ریاست را به پسرش بدهد. به یک جوان دیگر واگذار کند. این مداح بلندگو را بدهد کس دیگری بخواند. اگر برای خداست بگذارید در مسجد کس دیگری اذان بگوید. بعضی مسجدها بلندگو را میگیرند، انگار ارث پدرشان است، به احدی نمیدهند. خوب بگذارید هرکس صدایش خوب است او هم اذان بگوید.
خیلی خوش صدا داریم، صدا و سیما اذان خوش صداها را پخش کند، اذان راه میافتد. الآن اذانها حلقومی نیست، اذانها پلاستیکی است. رادیو روشن میکند، نوار رادیو را پشت بلندگو میگذارد. همه پژوهشگر شدند. کتاب مینویسند هشتصد حدیث برای اذان. ببخشید این پژوهش را کنار بگذار و پشت بام برو و اذان بگو. چون پژوهش زیر کولر گازی است و ساعتی اینقدر هم میگیری. بعد هم کتاب چاپ میشود و یک امتیاز هم داری. الآن پژوهش زیاد شده، آدم عملیاتی نداریم که بلند شود برود اذان بگوید. میگوید: هرچه میخواهی برایت پژوهش میکنم.
کاشان یک کسی سوار خر شده بود، الاغ نمیرفت. این هی پایش را میزد و میگفت: هو… هو… نرفت. آخر به الاغ گفت: اینقدر که پایم را از این طرف آوردم، از این طرف میرفتم رسیده بودم. (خنده حضار)
بعضیها به جای پژوهش بلند شوند کار انجام دهند. پژوهش خالی میگویم. اگر پژوهش با عمل بود خوب است. اگر سوزن با نخ بود میدوزد. سوزن بدون نخ فقط خون میاندازد. بعد هم یک کارهای تکراری، چه اشکالی دارد، ما دستههایمان هم کمک کنیم. ما در دستهی آنها سینه بزنیم. آنها در دستهی ما سینه بزنند. کسی را تحقیر نکنیم.
8- حضور در دستههای عزاداری جوانان
خیلی از جوانهایی که کارشان ناجور است، یا قیافهشان ناجور است، درون دلشان خوب است. یک هیأتی آمد از درخانهی ما رد شود، من نگاه کردم دیدم عجب جوانهای سوپر دولوکس و همه یک نژاد خاصی هستند. (خنده حضار) ولی یاحسین میگویند. ما گفتیم بالاخره یا حسین که میگویند. ما در یا حسین نباید شک کنیم. هی گفتند: آقای قرائتی آخر اینها قیافههایشان هرکدام یک طوری است. گفتم: ببین یا حسین میگویند. بگذار، یک دویست متر، سیصد متری با اینها در خیابان رفتیم. اینقدر هم از ما عکس گرفتند. آمدیم خانه دیدیم چند تا جگر آوردند. گفتند: رئیس هیأت گفته به افتخار اینکه آقای قرائتی در جلسهی سوپردولوکسها آمده سینه زده، هرچه گوسفند کشتید جگرش برای آقای قرائتی! (خنده حضار) البته من برای جگر نرفته بودم. (خنده حضار)
بله، یعنی گاهی وقتها ما فکر میکنیم مثلاً در شأن ما نیست که برویم عزاداری کنیم. قشنگ بروید عزاداری کنید. مؤسس حوزهی علمیهی قم، عاشورا که میشد، عبایش را برمیداشت، با قبا در هیأتها میرفت. در هیأتها بروید. به خصوص روحانیون. در هیأت بروید. نه فقط منبر بروید. با دستهها در خیابان راه بیفتید. اگر راه افتادیم امر به معروف میشود. میگوییم: آقاجان، مداح بیا! این شعر این کلمهاش خوب نیست. میگوید: چشم! در هیأتش سینه بزن و بعد هم بگو: این کلمه درست نیست. شرکت کنیم. همه شرکت کنند، تماشاچی نباشید.
با همین دو تا چشم دیدم. آیت الله مدنی شهید محراب، عمامهاش را برداشته بود، عبایش را هم کنده بود. با شلوار و پیراهن سیاه دو دستی سینه میزد. یکی از کسانی که معروف است خدمت امام زمان میرسید سید بحر العلوم بود. سید بحر العلوم جد آقای بروجردی بود. ایشان عالم نجف بود میآید کربلا، کنار خیابان ایستاده عزادارها را میبیند. همینطور که نگاه میکند، یک مرتبه عصایش را میاندازد، عمامهاش را برمیدارد، حسین، حسین! میگویند: آقا شما پیرمرد هستی. اینها جوان هستند، حسین حسین میکنند. شما چرا چنین کردی؟ در شأن شما نبود. جانت در خطر است. گفت: آخر شما نمیفهمید، من حضرت مهدی را دیدم در میان اینها. کنار نایستید. ماشینت قیمتی است. مدرکت بالا است. یا حجتالاسلام هستی یا آیت الله هستی. نمیدانم دکتر هستی. در همین افراد برو. با اینها قاطی شوید. قاطی شوید و آفتهایش را برطرف کنید. عزاداری بعلاوهی نماز. خرج دادن بعلاوهی خمس دادن.
اگر کسی روز عاشورا به پنجاه هزار نفر پلو بدهد، اما خمس ندهد، خود امام حسین میگوید: قبول نیست. چون «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» (مائده/27) قرآن میگوید: از آدم با تقوا کار قبول میکنیم. آدم باتقوا آن کسی است که مالش حساب و کتاب داشته باشد. شما خمس را نمیدهی، مثل آدمی که جنب است، غسل جنابت نمیکند، دائم در اقیانوسها شیرجه میرود، باز هم جنب است. اگر در همه اقیانوسها هم تاب بخوری، باز هم جنب هستی.
به بچهها احترام بگذاریم، بچهها را تحقیر نکنیم. جوانها را تحقیر نکنیم. بحثم تمام نشد. من حرفهای حاشیه زدم. خیلی خوب.
خدایا به آبروی تمام انبیاء و اوصیاء و شهدا و به پیغمبر و اهل بیتش و به آبروی امام حسین و اصحابش، ما را از یاران مخلص و فداکار و وفادار حضرت مهدی قرار بده. هرکس در طول تاریخ عزاداری کرده و از دنیا رفته، همین الساعه با امام حسین و اصحابش مشهور بفرما. ما و نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین عارف به امام حسین، مطیع امام حسین، محب امام حسین، زائر امام حسین قرار بده.
1- آیه 111 سوره توبه، خداوند را به چه عنوانی معرفی کرده است؟
1) شاکر و سپاس گزار
2) مشتری و خریدار
3) مربّی و پروردگار
2- معامله با خداوند، چه امتیازی بر معامله با مردم دارد؟
1) خدا گران میخرد
2) خدا جنس اندک را میخرد
3) هر دو مورد
3- در فرهنگ دینی، شرط پذیرش کارهای نیک چیست؟
1) انفاق به محرومان
2) گذشت از مال و جان
3) ایمان به خداوند
4- هدف اصلی قیام امام حسین علیه السلام چه بود؟
1) سرنگونی رژیم یزید
2) برپایی حکومت اسلامی
3) امر به معروف و نهی از منکر
5- آیه 17 سوره توبه بر چه امری تأکید دارد؟
1) پاک نگهداشتن مساجد از افراد ناپاک
2) نگرفتن پول افراد ناپاک در ساخت مساجد
3) حفظ سادگی در ساخت مساجد