موضوع: سیمای امام علی علیهالسلام در قرآن
تاریخ پخش: 01/02/1401
عناوین:
1- ابلاغ جانشینی حضرت علی علیهالسلام، رسالت الهی
2- رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، تابع وحی الهی، نه گرایشهای خانوادگی
3- ایستادگی و پایمردی امام علی علیهالسلام در میدان جهاد
4- امام علی علیهالسلام، میزان اعمال اهل ایمان
5- ولایت و محبت امام علی علیهالسلام، همراه با عمل به دستورات آن حضرت
6- شب قدر، شب تصمیمگیری برای ترک حرام
7- شب قدر، شب آشنایی بیشتر با معارف قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث را در شبهای قدر میبینید شب شهادت امیرالمؤمنین، یک سلام به آقا بکنید، همین جایی که نشستید، «السلام علیک یا أبا الحسن یا علی بن أبی طالب و رحمه الله و برکاته»
دربارهی امیرالمؤمنین حرف زیاد است، قرآن و حدیث هم إلی ماشاءالله ولی حالا ما در فاصلهی بیست، بیست و پنج دقیقه چند تا از اینها را میتوانیم بگوییم، سعی میکنیم بیست تا آیه بگوییم، یعنی هر آیهای یک دقیقه دربارهی اهمیت امیرالمؤمنین.
1- ابلاغ جانشینی حضرت علی علیهالسلام، رسالت الهی
1- اگر علی معرّفی نشود زحمات پیغمبر پوچ، پوچ، هیچی.
سیمای علی در قرآن. خداوند به پیغمبر خطاب کرد: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» (مائده/ 67)، ای رسول ما بگو به مردم، آن را که بهت گفتم بگو. «بگو که بعد از من علی بن أبی طالب است.» بعد میگوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» (مائده/ 67)، اگر این مأموریت را انجام ندهی، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/ 67)، نمیگوید: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک»، نمیگوید: به رسالت نبوّت عمل نکردی، به رسالت خدا عمل نکردی، چون خدا یک وظیفهای دارد نسبت به همهی انبیاء که اتمام حجّت بکند، یا علی را معرّفی کن، یا اگر معرّفی نکنی، نه رسالت خودت، رسالت الهی هم انجام نشده، یعنی آنچه خدا نسبت به تمام امّتها و ملّتها و انبیاء داشته، همه ناقص میشود، خیلی مقام، مقام بالایی است. یا علی باشد، یا اگر علی نباشد، امیرالمؤمنین علیهالسلام نباشد، رسالت خدا انجام نگرفته.
2- اکمال دین و اتمام نعمت در گرو ولایت است.
در غدیر خم بود که آیه نازل شد: «الْیَوْمَ یَئِسَ» (مائده/ 3)، امروز دیگر کفّار مأیوس شدند، چون کفّار منتظر بودند پیغمبر بمیرد، صدایش بخوابد، دیدند نه، پیغمبر نمرد، پیغمبر هم که از دنیا رفت، باز علی بن أبی طالب را معرّفی کرد. پسر هم میداشت دیگر بهتر از علی نبود. «یَئِسَ» مأیوس شدند، گفتند: «دیگر نه.» روزی که دین کامل شد و روزی که نعمت تمام شد، روز علی بن أبی طالب است، غدیر خم.
3- رهبری معصوم. «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» (احزاب/ 33). الآن مشکلات بشریت، اگر از من سؤال کنند آقا مشکل بشریت چی هست؟ خب یکی میگوید مشکل فقر است، یکی میگوید اقتصاد است، یکی میگوید امنیت است، مشکل بشریت این است که رهبران بشریت آدمهای حسابی نیستند. قرآن میگوید رهبر شما باید «یُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» (احزاب/ 33)، رهبر بشریت باید کسانی باشند معصوم باشند.
– خب میگویند چرا اسم علی تو قرآن نیست؟
خب اسم امیرالمؤمنین تو قرآن نیست، اسم باقیها هم نیست.
دوّم ارزش به این نیست که آدم اسم ببرد، ارزش به این است که آدم یک کمالاتی را بگوید، مردم خودشان بروند براساس آن کمالات انتخاب کنند. ولیّ شما همان است که در رکوع انگشترش را داد، بروید ببینید در مسجد چه کسی در حال رکوع انگشتر داده. یعنی کمال را بگویم، مردم براساس آن چراغ کمال بروند مورد را پیدا کنند.
2- رسول خدا صلی الله علیه و آله، تابع وحی الهی، نه گرایشهای خانوادگی
خب افرادی که از امیرالمؤمنین ناراحت بودند، گفتند که این دامادش بود، معرّفیاش کرد، خیلی امیرالمؤمنین مظلوم بود، به خاطر دامادیاش، جبهههایش را نگفتند، اخلاصش را نگفتند، گفتند: پسرعمویش بود، دامادش بود، معیّن کرد. این حرف درست است؟ قرآن میفرماید: «ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى» (نجم/ 2)، رهبر شما هیچ وقت منحرف نمیشود از حق. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/ 3)، روی هوس حرف نمیزند، روی فامیلی حرف نمیزند. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» (نجم/ 4)، آنچه که پیغمبر میگوید وحی است. آخر با این آیات شریف چهطور آدم میتواند بگوید من مسلمان هستم این حرفها را بزند، بگوید من مسلمان هستم، ولی پیغمبر روی هوس حرف زد نعوذ بالله، دامادش را معرّفی کرد، پسر عمویش را معرّفی کرد.
– پیغمبر چهقدر به گردن ما حق دارد؟ چهقدر به گردن بشریت حق دارد؟
تفرقه را به وحدت، بین مسلمانها ایجاد برادری کرد، سلمان و أبیذر، طلحه و زبیر، هر مسلمانی همفکر خودش را پیدا کرد و با او صیغهی برادری خواندند. بعد پیغمبر فرمود: زحماتی که کشیدم، مردم اهل بیت است، یعنی امیرالمؤمنین حالا. یک وقت پیغمبر راجع به اهل بیت صحبت میکرد، ابوبکر تو جلسه بود، بلند شد، بلند شد گفت: «این خانهی علی و زهرا، این خانواده هم جزء اهل بیت است؟» فرمود: «از بهترین مصادیق اهل بیت یعنی خانهی فاطمه و علی است.» این حدیث را سنّیها هم نقل کردند، سؤال کنندهاش هم أبیبکر خلیفهی اوّل بود و فرمود: «بله.»
– جانفشانی
چه کسی جای پیغمبر خوابید، آن شبی که ریختند پیغمبر را بکشند؟ این آیه دربارهی چه کسی است؟ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» (بقره/ 207). امیرالمؤمنین کاری کرد که خداوند به فرشتههایش گفت: «شماها کدام هایتان حاضرید پیشمرگ دیگری بشوید؟ ولی ببیند علی بن أبی طالب رفت تو رختخواب پیغمبر که پیغمبر هجرت کند، آنجا نباشد، آن شب تو آن رختخواب نباشد، جانفشانی کرد.
در آیهی مباهله گفت: «ما زنانمان را میآوریم، بچّههایمان را میآوریم.» بعد گفت: «جانمان را هم میآوریم.» «وَ أَنْفُسَنا» (آل عمران/ 61). خب زن حضرت زهرا را آوری، زنان شد، بچّهها هم کودکان بودند، امام حسن وامام حسین دو تا بچّه بودند، بعد حضرت، تو قرآن میگوید، قرآن میگوید: «وَ أَنْفُسَنا» جانمان را هم میآوریم. بعد گفتیم: «جان پیغمبر چه کسی است؟» گفتند: «علی را آورد.» جان من را آورد. البتّه آن شبی که علی علیهالسلام جای پیغمبر خوابید، آن شب علی گفت: «من جانم را میدهم.» او گفت: «جانم.» او هم گفت: «جانم.» جان، جان. من جانم را میدهم جای پیغمبر، تو رختخوابش میخوابم، ریختند بکشند، من را بکشند. پیغمبر هم فرمود: «من جانم را می آورم را برای دعا.» جانت چه کسی است؟ علی بن أبی طالب هست.
3- ایستادگی و پایمردی امام علی علیهالسلام در میدان جهاد
– پایمردی در میدان جهاد
در جنگ احد امیرالمؤمنین شصت مورد مجروح شده بود ولی در عین حال وقتی گفتند بیایید، با اینکه شصت جای بدن سوراخ بود، علی بن أبی طالب آمد. قرآن نازل شد «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْح» (آلعمران/ 172)، بعد از آنی که سر شمشیر به بدنش خورده بود، بدنش خونی بود، اما باز هم آمد جبهه. پایمردی.
– انفاق
آیه نازل شد که تعریف میکند از کسانی که مالشان را در راه خدا میدهند، «بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ» (بقره/ 274): هم شب هم روز، «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» (بقره/ 274): هم یواشکی، هم علنی. حضرت گفت: خب من چهار درهم دارم، یک درهمش را شب میدهم، یک درهمش را روز، یک درهمش را علنی میدهم، یک درهمش را مخفی میدهم، تا به همهی کلمات آیه عمل کرده باشم.
– چه کسانی توانست سورهی برائت را برای کفّار و مشرکین مکّه بخواند، جز علی؟!
سورهی برائت که نازل شد که خداوند از مشرکین بیزار است، حالا چه کسی است که این آیه را بخواند، چون معنایش این است که آقایان مشرکین حقّ ورود به مسجدالحرام را ندارند، خدا و پیغمبر از اینها بیزار است، این آیههای تند را چه کسی بخواند؟! حضرت داد به یک نفر، گفت: نه، ایشان اهلش نیست، برگشت. دو نفر، برگشت. این معلوم می شود در مدیریت اگر یک عزل و نصبی، کسی را نصب کردید، دیدید این بنده خدا نمیتواند، برش دارید، نگویید چون فعلاً تازه نصبش کردیم، حالا باشد چند سالی، چند ماهی، چند روزی، چند هفتهای باشد. پیغمبر ما در فاصلهی چند دقیقه یا چند ساعت سه تا عزل و نصب کرد. تو این سورهی برائت را برای مشرکین مکّه بخوان. برگردان، نخیر تو نمیتوانی. دوّمی برود، دوّمی هم نمیتواند. آخرش گفت: علی بن أبی طالب مرد این کار است.
– پیشگامی
امتیاز. یک وقت امیرالمؤمنین رد میشود، دید دو نفر. او میگفت: «من مقامم بالاتر است، چون مسئول آب مکّه من هستم.» یکی گفت: «من مقامم بالاتر است، چون کلید کعبه دست من است.» حضرت امیر رد شد، دید که آن میگوید مسئولیت آب با من است، آن میگوید مسئولیت کلید دست من است.حضرت فرمود: «نه، من مسئولیت ندارم، ولی زودتر از شما مؤمن شدم، زودتر از شما به پیغمبر اسلام ایمان آوردم.» بعد آیه نازل شد درست است، آیا مسئولیت آب دادن به حاجیهای تشنه و مسئولیت کلیدداری کعبه مثل کسی است که ایمان آورده باشد؟ نخیر، ایمان مهمتر است. «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» (توبه/ 19) پیشگامی در ایمان.
«وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ» (توبه/ 100) مصداق روشنش علی بن أبی طالب است.
– هادی امّت
قرآن میفرماید: «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/ 7)، هر جمعیتی هادی دارد و حضرت فرمود: «هادی جمعیت من هستم.» «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»
4- امام علی علیهالسلام، میزان اعمال اهل ایمان
– امیرالمؤمنین میزان است. در زیارت امیرالمؤمنین داریم تو میزان هستی، یعنی همینطور که میوه را با کیلو میکشند، نفت را با لیتر حساب میکنند، پارچه را با متر، پایه را با شاقول، هر چیزی یک میزانی دارد، میزان انسانها امیرالمؤمنین است، نماز علی، نماز ما؟ به هیچ چیز نمیتوانیم اصلش شبیه حضرت علی هم باشیم.
– گاهی میگویند شما میگویید تیر به پایش خورد، متوجّه نشد، میشود آدم اینقدر غرق در نماز باشد که تیر به پایش بخورد یا تیر را از پایش بکشند، متوجّه نشود؟! آره. چه جوری؟! فوتبالیستها گاهی وقتها تو زمین ورزش لگد میخورد، ساق پیاشان خونی میشود، ولی چنان غرق در گل زدن هستند که نمیشود. مگر قرآن نقل نمیکند که زنان مصر یوسف را که دیدند، دستشان را بریدند، «قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُن» (یوسف/ 31)، یعنی اگر انسان عاشق شد، محو شد، اگر یک بچّهای افتاد تو حوض، مادرش دید، مادرش میپرد بچّه را نجات بدهد. اصلاً مادر حساب نمیکند لباس پوشیده یا نپوشیده، زمستان است یا تابستان، اصلاً شنا بلد است یا بلد نیست. انسان در شرایطی میتواند قرار بگیرد که محو در چیزی بشود و غرق در چیزی بشود و دیگر مصیبتها را نبیند.
این دنیایی که ما سرش دعوا میکنیم، قرآن یک آیه دارد، میگوید: «یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنیه» (معارج/ 11)، همین دنیایی که قربانش میرویم، کار به جایی میرسد که روز قیامت افرادی میگویند تمام اموالم را بگیر، «ثُمَّ یُنْجیه» (معارج/ 14)، من را نجات بده.
هر چی بهترین است، تو امیرالمؤمنین جمع شده، بهترین جای تولّد کرهی زمین، تولّد در کعبه. بهترین جای از دنیا رفتن، تو خانه خدا، حضرت علی تو مسجد از دنیا رفت، شهید شد. بهترین ماه، رمضان. بهترین شب، شب قدر. بهترین اعمال، نماز. یعنی همهی بهترینها. بهترین این روی کرهی زمین یک نفر داریم که هم خودش معصوم است، هم خانمش. امیرالمؤمنین هم خودش معصوم بود، هم زهرا سلام الله علیها. هر چی بهترین است در امیرالمؤمنین جمع شد. آن وقت ما یک علی داریم، اسم علی روی بچّهمان نگذاریم؟!
5- ولایت و محبت امام علی علیهالسلام، همراه با عمل به دستورات آن حضرت
ولایت علی یعنی عمل به دستورات علی، یعنی دوست داشتن. شما اگر بگویی علی ما که محبّ علی هستیم. بله، محبّ علی ارزش است، ولایت امیرالمؤمنین ارزش است ولی آنجا با عمل از ما حساب پس میکشند. قرآن میگوید وقتی قرآن خواندی، من با تلاوت تو ارزش است اما بالاتر از تلاوت این است که این آیه را خواندی، تدبّر هم کردی؟ آیه چه میگوید؟ پیام آیه برای ما چه چیزی هست؟ چهقدر وقتمان را؟ شب قدر بنشینیم خودمان را اندازه بگیریم. در عمرمان چند رکعت نماز با توجّه خواندیم؟ بنویسیم. سال میآید و میرود چند تا آیات قرآن را کمر بستیم، عمل کنیم؟ تلاوتمان عیبی ندارد خوب است به خصوص این ایّام برای حفظ قرآن و مسابقات قرآن، اینها کارهای خوبی است اما بالاتر از اینها تدبّر در قرآن است. این آیه چی گفت؟ یک مقداری فکر کنیم درباره خودمان. فکر هم نکنیم سال دیگر هستیم. پارسال چهقدر آدمهایی بودند که امسال نیستند، حالا یا با کرونا یا با غیر کرونا، دهها هزار نفر، میلیونها آدم از دنیا رفت به خاطر کرونا. از کجا سال دیگر ما باشیم، شاید آخرین شب قدر ما باشد. حدیث داریم نماز معمولی هم که میخوانی، فرض کن نماز آخرت است. مثلاً میخواهی دو رکعت نماز صبح بخوانی، شاید نماز صبح فردا را نتوانستی بخوانی. در قرآن چهارده مرتبه گفته: «بَغتَهً» یعنی ناگهانی، فکر نکن چون نوجوانی، یا جوانی، یا سالمی همیشه اینطور خواهی بود.
6- شب قدر، شب تصمیمگیری برای ترک حرام
از امام صادق پرسیدند که: «بعضی مردهها چشمشان باز است، بعضی چشمشان بسته است، چرا؟» فرمود: «آن کسی که باز است، فرصت نکرده ببندد، و آن کسی که بسته» و ما جواب هم نداریم بدهیم. یعنی اگر خدا به ما بگوید من زبان دادم به تو، با هر کس و ناکسی حرف زدی، دو دقیقه هم با من حرف میزدی، دو رکعت نماز میخواندی، چی میشد؟! چی جواب داریم بدهیم؟! چه مشکلاتی را میتوانیم شبهای احیاء حل کنیم؟ چه تصمیمهایی میتوانیم بگیریم؟ تصمیم بگیریم. به آدم گفتند که: گندم نخور، هر چی میخواهی بخور، گندم نخور. «کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه» (بقره/ 35)، این گیاه را نخور، باقیها را هر چه میخواهی بخور. آدم هم همان گیاه را خورد. از آن باغ و سرایی که بود، بیرونش کردند که ما هم نسل او هستیم، همه اخراجی هستیم. به آدم میگویند: «آقا چرا خوردی؟ خب نمیخوردی؟ هر چیزی آزاد بودی، فقط گفتند یک نوع گیاه را نخور.» گفت، قرآن میگوید: «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/ 115)، نتوانست عزم بگیرد. عزم، تصمیم نتوانست بگیرد. افرادی هستند در ازدواج نمیتوانند تصمیم بگیرند. در مسجد رفتن نمیتوانند، در درس خواندن نمیتوانند تصمیم بگیرند. آقا با این رفیق باشی، به گناه کشیده میشوی، دل بکن. میگوید: «نه، میخواهم با او باشم.» از یک علاقهی به یک انسانی نمیتواند بکند. آقا تو نمیدانستی این درآمد حرام است، این لقمهی حرام را هم میبری برای افطاری بچّههایت را با لقمهی حرام میدهی. از خیر این حرام بگذر. میگوید: «نمیتوانم بگذرم.» خب مشکل ما این است عزم، با عین و ر و ز، عزم. یعنی نمیتواند تصمیم بگیرد، شب قدر یعنی آدم تصمیم بگیرید، از خدا بخواهیم «قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی» (فرازی از دعای کمیل)، از خدا بخواهیم یک عزمی به ما بدهد، آنجایی که باید درآمدها را رد کنیم، رد کنیم.
داریم در آستانهی شب قدر راجع به حضرت امیر صحبت میکنیم. امیرالمؤمنین در اوّلین جلسه ایمان آورد، وقتی آیه نازل شد: پیغمبر فامیلها را دعوت کن، بگو که من پیغمبر هستم، پیام نبوّت را بگو. ایشان هم دعوت کرد و غذایی داد و گفت: «من ا ز امروز پیغمبر شما هستم، برای شما وحی میآورم.» اوّل کسی که ایمان آورد، علی بن أبی طالب بود. خب امیرالمؤمنین کارش به جایی رسید که گفتند یک ضربت او در روز خندق، «ضربه علی یوم الخندق أفضل من عباده الثقلین» (مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام، ص 313)، یک ضربت زدن علی بن أبی طالب در جنگ خندق از عبادتهای جن و انس ارزشش بیشتر است.
آیه نازل شد که هر کس میخواهد در گوشی صحبت کند، باید یک فقیر را سیر کند، صدقه بدهد. تنها کسی که به این آیه عمل کرد، علی بن أبی طالب بود.
– لحظهی افطاری غذایش را داد، نه غذاهای پیش مانده، غذاهایی که میترسد بخورد مریض شود، میگوید میدهم به، به مرغ هم نمیشود داد غذای فاسد را، اگر مرغ مریض میشود، چه فرقی میکند من باشم یا او. غذایی که دوست دارید بدهید به فقیر.
7- شب قدر، شب آشنایی بیشتر با معارف قرآن
به هر حال سالی یک شب بیشتر شب قدر نیست، استفاده کنیم و خوب است برنامهها متنوّع باشد. ما شب قدر برای خود قرآن چهقدر سهم میگذاریم؟ تفسیر و قرآن در مسجدها نایاب است، با اینکه شب قدر «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْر» (قدر/ 1)، قرآن را شب قدر فرستادیم، شب قدر شب قرآن است، شب نزول قرآن است ولی ما دعای الغوث میخوانیم که خیلی خوب است، باید بخوانیم، یعنی خوب است بخوانیم، قرآن سر میگیریم، دعا میکنیم، سخنرانی میکنیم، همه برنامهها هست، اما خود قرآن مطرح نیست، منتها نه تفسیرهای طولانی چون حوصلهها کم شده ولی قرآن را بیاوریم تو سفره. دانشجوهای ما چند تایشان میتوانند قرآن را بیغلط بخوانند؟ یک صفحهاش را، نه همهی قرآن را، یک صفحه قرآن بیغلط بخوانید. طلّاب ما چهقدر با قرآن آشنا هستند؟ آیا داریم، چند تا طلبه داریم که یک دور تفسیر دیده باشد؟ منبریهای ما روی منبر چند تا آیه تفسیر میکنند؟ شعر میخوانند، تاریخ میخوانند، حدیث میخوانند، تحلیل سیاسی دارند، همه چیزی تو منبرها الحمدلله هست و باید هم باشد ولی قرآنش خیلی جاها کمرنگ است. تصمیم با خودمان است. فرمود: «هر وقت مشکلات زیاد شد، قرآن راه حل شماست، دستورات قرآن.»
حالا یک دعا میکنم، آمین بگویید:
خدایا به آبروی مولود رمضان، امام حسن مجتبی و به آبروی شهید رمضان امیرالمؤمنین هر چی تا حالا غفلت بوده راجع به هر حقّی، ما غافل شدیم، غفلتها و لغزشهای گذشتهی ما را ببخش و این بنه عمری که از ما مانده، ما را در راه مستقیم قرار بده، از غافلین در دنیا و از خاسرین و زیانکاران در دنیا و آخرت و از اهل حسرت روز حسرت ما را قرار نده.
پدران و مادرانی که به گردن ما حق دارند، مراجع تقلید و علماء و شهداء و امام امّت و همهی بزرگانی که به گردن ما حق دارند، روحشان را از ما، ارواحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خونها و خدماتشان قرار بده.
از کارهای خوب شب قدر این است، همین که میخواهم بگویم، هر کس به شما ظلم کرده، حلالش کنید، حالا یک فحشی داده، یک غیبتی کرده، یک مالی خورده، یک جسارتی کرده، چون قرآن یک آیه داریم، میگوید: اگر تو مردم را ببخشی، من هم تو را میبخشم، «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» (نور/ 22)، باید همدیگر را ببخشند، «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم» (نور/ 22)، نمیخواهی خدا تو را ببخشد؟ شما که میخواهی خدا تو را ببخشد، تو هم مردم را ببخش. سعی کنیم تو قلبمان کینه نباشد، قلبی که کینه توش هست، خدا به این نظر نمیکند، مثل لیوانی که سوسک است، لیوانی که سوسک توش افتاده، شما شیر و شربت و شیرینیاش نمیکنی، میگویی این لیوان بهداشتی نیست. اگر میخواهید لطف خدا به قلب شما گره بخورد، این قلب را باید پاک کرد. قلب سلیم و قلب منیب، نه «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/ 10)، قلبهای کینهای، قلبهای اینها.
امیدوارم که خداوند هر چی به خوبان تاریخ میدهد، به آبروی همان آدمهای خوب، همهی آنها، را به همهی ما، برای همیشه مرحمت کند.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در آیه 67 سوره مائده، ابلاغ جانشینی حضرت علی علیهالسلام، رسالت چه کسی معرفی شده است؟
1) رسالت خداوند
2) رسالت رسول خدا
3) رسالت همه پیامبران
2- آیه 33 سوره احزاب، بر کدام ویژگی اهل بیت علیهم السلام تأکید دارد؟
1) علم غیب
2) عصمت
3) اخلاص عمل
3- آیه 207 سوره بقره، به کدام یک از کمالات حضرت علی علیهالسلام اشاره دارد؟
1) جانفشانی به هنگام هجرت رسول خدا
2) جانفشانی در میدانهای جهاد
3) ایثار مال در راه خدا
4- آیه 115 سوره طه از کدام ویژگی حضرت آدم انتقاد میکند؟
1) دلبستگی به دنیا
2) دلبستگی به همسر
3) نداشتن عزم و تصمیم
5- آیه 22 سوره نور، به کدام یک از راههای دریافت مغفرت الهی اشاره دارد؟
1) توبه و استغفار
2) گذشت از خطای دیگران
3) صدقه و انفاق