زکات – 2

موضوع بحث: بخل و ترک انفاق
تاریخ: 03/04/63- رمضان 63

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما در فروع دین بود که نماز و روزه و قرآن را گفتیم و اکنون می‌خواهیم سهم امام و خمس و زکات را بگوییم. یعنی عبادت‌هایی که انسان باید پول در راه خدا بدهد. در مورد اصل کمک کردن و پول خرج کردن و حالات خساست و بخل صحبت کردم، که اگر کسی خسیس باشد نه تنها خمس و زکات نمی‌دهد، بلکه به همسر و فرزندش هم چیزی نمی‌دهد و حتی به خودش هم رحم نمی‌کند. چه رسد به دیگران! بنابر این بی مناسبت نیست که مقداری پیرامون بخل صحبت شود. پیرامون خساست صحبت شد و این جلسه می‌خواهیم مقداری پیرامون بخل صحبت نماییم.
1- بخل چیست و بخیل کیست؟
بخل چیست؟ بخیل کیست؟ انگیزه بخل، ابعاد بخل، آثار اجتماعی بخل، وضع روانی بخیل، اثر بخل در دنیا و آخرت و. . . تمام مسائل اخلاقی حدی ندارند «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً»(طلاق/3) هر چیزی حدی دارد، اگر افراط شود، می‌شود اسراف. و اگر تفریط شود، می‌شود بخل. پس پول خرج کردن حدی دارد. پس بخل در مقابل اسراف است، اسراف بالا رفتن از این حد است(افراط) و بخل پایین آمدن از این حد یعنی تفریط. درجه حرارت انسان سالم 37 درجه است، اگر بیشتر باشد تب است و اگر کمتر باشد ضعف.
از امام می‌پرسند که بخل چیست؟ می‌فرماید: «أَنْ تَرَى مَا فِی یَدَیْکَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً»(کشف ‏الغمه، ج‏1، ص‏568) یعنی این که هر چه خرج کردی، بگویی تلف شد و پول هایم از بین رفت.
حیوانی در منزل پیامبر(ص) بود این حیوان ذبح شد و گوشتش تقسیم شد. پیامبر پرسید: آیا چیزی از گوشت این حیوان مانده است؟ گفتند: یا رسول الله همه‌اش تلف شد و فقط کمی(سیری) برای خودمان مانده است. پیامبر فرمود: همه‌اش مانده و این چیزی که ما می‌خوریم تلف می‌شود. آن چیزی که انسان به دیگران می‌دهد در راه خدا می‌ماند. خلاصه آدم بخیل هر چه پول خرج می‌کند، نامش را تلف می‌گذارد و این معنای بخل است.
پس معنای بخل، تلف دانستن پول خرج کردن است، یعنی وقتی کسی پول خرج می‌کند، بگوید این همه پول هایت را تلف نکن. حال بخیل کیست؟
پیامبر(ص) می‌فرماید: راه این که ببینی فردی بخیل است یا خیر، این است که می‌گوید: تا 10 ریال آخرش را گرفتم. همین که در داد و ستد سعی می‌کند تا 10 ریال آخرش را بگیرد، این فرد بخیل است. یعنی نمی‌تواند تحمل کند چیزی نزد دیگری بماند. مثلاً سوار ماشین می‌شود تا 10 ریال آخرش را می‌خواهد پس بگیرد، در حالی که راننده پول خرد ندارد و وقت دیگر مسافران هم تلف می‌شود. البته شوفر تاکسی هم داریم که می‌گفت: من می‌روم یک ساعت در بانک معطل میشوم تا یک کیلو پول خرد بگیرم و نمی‌گذارم حتی یک تومان کسی نزد من بماند. و می‌گفت روح چنین انسان‌های بخیلی روح خوبی نیست و من هم نمی‌خواهم پول چنین آدم‌هایی نزد من بماند. راننده‌ها باید سعی کنند پول کسی نزدشان نماند، اما مسافرها هم نباید بایستند تا ریال آخر را هم بگیرند. همین که بگوید تا آخرش را می‌گیرم هر چند که حقش باشد این آدم بخیل است.
امام کاظم(ع) می‌فرماید: «الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ»(کافى، ج‏4، ص‏45) بخیل کسی است که آن چیزی را که خدا واجب کرده است، ندهد.
در جامعه و فرهنگ ما ممکن است کسی خیلی سخاوتمند باشد چون عیدی می‌دهد، چشم روشنی و کادو می‌دهد یا برای امام حسین(ع) خرج می‌دهد، سور می‌دهد و. . . ولی در نظر امام کاظم، بخیل است چون حساب سال ندارد و اگر کس حساب سال داشته باشد و خمس بدهد اگر چه این همه خرج نکند سخی است. (وسائل الشیعه)
2- بخل، درآمد و هزینه کاذب
پیامبر(ص) می‌فرماید: «إِنَّمَا الْبَخِیلُ حَقُّ الْبَخِیلِ مَنْ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاهَ الْمَفْرُوضَهَ مِنْ مَالِهِ»(کافى، ج‏4، ص‏46) رئیس بخیل‌ها و آن که از همه بخیل‌تر است کسی است که زکات نمی‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرماید: بخیل کیست «إِنَّ الْبَخِیلَ مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ»(معانی ‏الأخبار، ص‏245)، بخیل کسی است که از راه غیر حق در می‌آورد و در راه غیر حق هم خرج می‌کند.
ما شغل‌های کاذب زیاد داریم، مثل بعضی که می‌نشینند در بنگاه‌ها. البته بعضی بنگاهی‌ها خیلی زحمت می‌کشند، مشتری پیدا می‌کنند، می‌برند، می‌آورند، مشورت می‌کنند و مسائل منطقه را مطرح می‌کنند و به صورت یک مشاور کمک می‌کنند. اما برخی خیر، نمی‌دانم زشت است یا مقبول. ان شاءالله که می‌بخشید ولی می‌گویند «سر خر بگیر» یعنی اصلاً نقشی ندارد و همه‌اش می‌خواهد حواله‌ای از این بگیرد و به دیگری بفروشد. در صورتی که بناست که این حواله را بگیرد وخودش مصرف نماید.
یا فرض کنید تعاونی در بازار سهمیه دارد ولی قبل از این که بگیرد و بیاورد و بفروشد، حواله‌اش را به دیگری می‌بخشد و می‌گوید این شاگرد و یا شریک من است و بدهید به او. یعنی به ناحق گیر می‌آورد و همینطور هم برای دیگری کادو می‌برد، خانه‌اش را کاغذ دیواری می‌کند یا لوستر می‌خرد. . . و به ناحق هم خرج می‌نماید.
کسی رفت خدمت پزشک و گفت ریش هایم درد می‌کند. گفت چه خوردی؟ گفت نان یخ، پزشک گفت: مرده شورت را ببرند که نه خوراکت خوراک آدمیزاد است و نه دردت درد آدمیزاد. در جامعه ما هم افرادی هستند که نه مشخص است درآمدشان از کجاست و نه این که پولشان را چگونه خرج می‌کنند. هم درآمدشان لغو است و هم بی‌خودی خرج می‌نمایند. سلام خداوند بر کسی که درآمدش حلال است و خرج کردنش هم در راه حق است. انسان بخیل بلا جهت پول در می‌آورد و این دلالی‌ها هم همینطور است.
یک قالی ابریشمی به بازار می‌آید، 32 نفر آدم کیلویی، هر کدام یک سیگار در دست دارند و همه دلال هستند، قالی ابریشمی را 20 هزار تومان می‌خرد و به دیگری 30 هزار تومان می‌فروشد، نفر بعد می‌خرد و به دیگری 40 هزار تومان می‌فروشد و همین طور ادامه دارد. یا یک نفر دیگر می‌خواهد گوسفند بفروشد این ایستاده و می‌گوید نمی‌ارزد، بده برود. ان شاءالله خیرش را ببینی و صلوات بفرست، و به خاطر همین کار 50 تومان می‌گیرد، حالا تو این وسط چکاره بودی؟ هیچ کاره.
این‌ها شغل نیست. کسی جلوی درب اداره ایستاده بود و زبانش را در آورده بود. گفت: من ایستادم تا هر کس خواست تمبرش را بچسباند به زبان من بمالد. شغل کاذب شغل نیست، یا به دیگری گفتند: شما چه کاره هستی؟ گفت من هر کس عطسه کند می‌گویم عافیت باشد.
بخیل کسی است که هم درآمدش و هم خرج کردنش لغو است. افرادی هستند عمرشان لغو است به کسی می‌گویی دراین صفحه بنویس در طول این سال چه کارهایی انجام دادی؟ اول که می‌گوید: سواد ندارم ولی اگر بلد هم باشد می‌نویسد دردوران کودکی بازی، بزرگ سالی بازی، زمان پیری هم بازی کرده‌ام.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «أَ تَدْرِی مَنِ الشَّحِیحُ»(من ‏لایحضره‏ الفقیه، ج‏2، ص‏63) یعنی می‌دانید بخیل چه کسی است؟ بخیل کم رنگ و پر رنگ دارد، برخی مال خودشان را نمی‌توانند بدهند و برخی مال دیگران را هم نمی‌توانند بدهند. گاهی همسر مال خودش را به کسی نمی‌دهد، گاهی وقت‌ها هم به شوهرش می‌گوید چرا به دیگری دادی؟ و درجه لعنت این از خود بخیل هم بیشتر است چون تحمل نمی‌کند که شوهرش هم به دیگری کمک کند. و لذا شوهرها گاهی پولی خرج می‌کنند و وقتی همسرشان می‌پرسد چقدر خرج کردی اگر 200 تومان خرج کرده باید بگوید 100 تومان، چون می‌گوید: من که گفتم: 100 تومان بده، جانت در می‌آید! حالا برو 200 تومان بیرون خرج کن.
می گویند: شحیح یعنی از بخیل بدتر. یعنی کسی که تحمل نمی‌کند دیگران هم بدهند. آدم شحیح کسی است که: «الشَّحِیحُ یَشُحُّ عَلَى مَا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ حَتَّى لَا یَرَى مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ شَیْئاً إِلَّا تَمَنَّى أَنْ یَکُونَ لَهُ بِالْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ لَا یَقْنَعُ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ»(کافى، ج‏4، ص‏45) یعنی دلش می‌خواهد هر کس هر چه دارد برای او باشد. مثلاً کسی پشت فرمان ماشین نشسته و الحمدلله ماشین پیکان هم دارد، اما دیگری را می‌بیند، می‌گوید این مدل فلان است و از ماشین ما گران‌تر است. ولی خوب صندلی هایش بهتر از آن است. بعد می‌گوید: خوب اگر این ماشین عیبی پیدا کند قطعات یدکی‌اش پیدا می‌شود. بعد کمی جلوتر می‌رود و ماشین گران قیمت‌تری می‌بیند و تنها چیزی که می‌بیند ماشین دیگران است و مرتب با ماشین خودش مقایسه می‌کند، خلاصه دوست دارد همه ماشین‌ها برای او باشد و هر ساعتی پشت یکی از آن‌ها بنشیند.
پس بخیل کسی است که بگوید تا آخرین ریال را گرفتم. بخیل کسی است که حق واجب خود را ندهد. بخیل کسی است که بی جهت پیدا و بی جهت خرج نماید.
3- عوامل و انگیزه‌های بخل
انگیزه بخل: به طور خلاصه باید گفت که انگیزه بخل ضعف ایمان است. رشد تمام اخلاقیات بد و نکوهیده‌ی انسان در توحید است. توحید ضعیف است یعنی ایمان او به خدا کم است، مثلاً حسد، حسد یعنی این که برای چی داری؟ این که می‌گویم خدا چرا به این داده، یعنی این که خدا بلد نیست چکار بکند. زمانی در ماشین بودم و ماشین در حال حرکت بود، من گفتم: آرام‌تر(یواش، یواش) راننده گفت: آقای قرائتی این که می‌گویی آرام برو، یعنی این که: ‌ای راننده‌ی احمق تو چیزی نمی‌دانی و مهارت نداری. بعد من گفتم: نه منظورم این نیست، ولی او گفت: من چنین برداشتی می‌کنم، چون من خواب نیستم و می‌بینم و اگر تو از صندلی عقب می‌بینی من از صندلی جلو می‌بینم و با این حرف‌ها بیشتر حواس من را پرت می‌کنی.
کسی که حسود است و نمی‌تواند ببیند خدا به کسی چیزی داده است، این مسئله به خداشناسی برمی گردد، یعنی خدا حکیم نیست، و بی جهت به او چیزی داده است و سوءظن به خدا دارد. بخل هم همینطور است چون به کسی نمی‌دهد و می‌گوید برای پیری و کوری و بچه هایم می‌خواهم. بچه هایت اگر خوب هستند، خدا آدم خوب را رها نمی‌کند و اگر هم بد هستند حیف از پولی که برای آن‌ها بخواهی جمع نمایی و از این دو حال هم خارج نیست. «إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ»(تغابن/14) برخی از بچه هایت دشمن تو هستند، آن وقت تو حق خمس و زکات و فقرا را نمی‌دهی به خاطر فرزندانت. آن وقت در روز قیامت می‌روی به جهنم برای این که بچه هایت در رفاه باشند.
«البخل بالموجود سوء الظن بالمعبود»(غررالحکم، ص‏292) انگیزه بخل سوءظن به خداست. برای همین قرآن می‌فرماید: «الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ»(فتح/6) افرادی هستند که به خدا بد گمان هستند. قرآن می‌فرماید: وقتی کسی می‌خواهد در راه خدا پولی خرج نماید، شیطان به او می‌گوید که خرج نکن به فکر پیری، کوری و نداری خودت باش. برخی از خیابانی‌ها و بازاری‌ها وقتی می‌روی پول را خرد کنی، نمی‌دهند، می‌گویی بده و می‌گوید که ندارم. آخر تو که داشتی؟ می‌گوید ممکن است دو ساعت دیگر مشتری آمد و خودم نداشتم. تو حاجت برادر دینی خودت را برآورده کن، بعد هم به خدا بگو من حاجت دیگران را برآورده می‌کنم و کارشان را راه می‌اندازم تو هم کاری کن که کار خودم لنگ نماند. از ترس این که خودش پول خرد کم نیاورد به همه می‌گوید ندارم و می‌گوید یکی از مشکلات این است که دکان ما کنار تلفن عمومی است و همه دو ریالی می‌خواهند. در صورتی که باید خدا را شکر کند که می‌تواند گره از کار مسلمانان بگشاید.
یک عده در جبهه جان می‌دهند و یک عده در اینجا جان می‌کنند. عده‌ای در کنار تلفن عمومی دو ریالی را یک تومان می‌فروشند، گاهی انسان کسی را می‌بیند که گویی باغ وحش است، پرنده‌هایی هستند که مثل بلبل می‌خوانند و جانور‌هایی هستند که دو ریال هم برایشان زیاد است.
4- بخل، بدگمانی به خداوند
علی‌ای حال خوشا به حال کسی که امکاناتی را که خدا به او داده در اختیار مردم بگذارد و شکرش هم همین است. شکر تلفن این است که اگر تلفن داری در اختیار دیگران بگذاری، اگر هم ممکن است کسانی سوء استفاده نمایند، نباید گران‌فروشی کرد و همان قدر که مقدارش است مطالبه کنید و نباید از نیاز مردم سوء استفاده نمود.
از این حدیث دود از سر انسان بلند می‌شود. یعنی کسی که بخیل است معلوم است که مویرگ‌های کفر در او دیده می‌شود. این که می‌گوید: بعد چه کنم؟ گویی می‌گوید که بعد خدا نیست. مثل این که گویی قدرت خداوند هم مثل این است که اگر پول دارد قدرت دارد.
این‌هایی که از ترس خرجی، زن نمی‌گیرند، این‌ها هم توحیدشان ضعیف است. چون در واقع منظورشان این است که اگر تنها بودم، خدا قدرتش می‌رسد که خرج مرا بدهد، ولی اگر دو نفر بشوم دیگر خدا قدرتش نمی‌رسد که خرجی مرا بدهد. کسی که زن می‌گیرد فقط جای دختر عوض می‌شود و از خانه پدر به خانه‌ی شوهر می‌آید و روزی‌اش به خاطر شوهرکردن قطع نمی‌شود. از این گذشته ما تجربه داریم و همه آدم‌هایی که زن دارند می‌دانند که وضعشان بعد ازدواج از قبل ازدواج بهتر است.
البته انسان به خودش سوءظن داشته باشد خوب است، امیر المؤمنین(ع) در خطبه‌ای که مربوط به تقوی است می‌فرماید: افراد با تقوی نسبت به خودشان سوءظن دارند، اما نسبت به خدا و مردم حسن ظن دارند.
از کجا معلوم که اعمال ما عبادت باشد. اینقدر در قرآن آیه داریم «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»(کهف/104) که خیال می‌کنند خوب هستند «فَرَآهُ حَسَناً»(فاطر/8) خیال می‌کند خوب است و بر فرض این که کارهای ما عبادت باشد، از کجا معلوم که قبول شود و بعد از قبولی هم چه تضمینی وجود دارد که آن را با گناه از بین نبری. هیچ‌وقت انسان نمی‌تواند بگوید وضع من خوب است و همه کارهایم را انجام داده‌ام.
خداوند می‌فرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ»(آل عمران/180) بخیل‌ها فکر نکنند که پولشان را نگه داشته‌اند و خرج نکرده‌اند خوب است. قرآن می‌فرماید: «الَّذینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»(نساء/37) یعنی بخل می‌ورزند و مردم را هم به بخل سفارش می‌نمایند «وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» چیزهایی را هم که خدا به ایشان داده کتمان می‌نمایند. حدیث داریم خداوند وقتی که به تو چیزی می‌دهد دوست دارد اثر آن نعمت‌ها را در تو ببیند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ما عقد إیمانه من بخل بإحسانه»(غررالحکم، ص‏292) کسی که بخل می‌کند یعنی هنوز ایمانش با روحش گره نخورده یعنی سطحی(آبکی) است.
سخاوت نشان دهنده خوش بینی به خداست، یعنی من در راه خدا می‌دهم خدا هم به من خواهد داد بر عکس بخل! امام صادق(ع) می‌فرماید: «لَا یَکُونُ سَخِیّاً إِلَّا ذُو یَقِینٍ وَ همه عَالِیَهٍ»(مصباح‏الشریعه، ص‏82) سخی نیست مگر کسی که یقین دارد به خداوند و لطف خداوند و بخل یقین به بخل خداست.
5- گستره و ابعاد بخل
ابعاد بخل؛ بخل چند گونه است:
یک زمان مالی است، اما بخل علمی هم داریم «یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا»(بقره/159) یعنی چیزهایی را که به او یاد دادیم بخل می‌ورزد و نمی‌گوید. نقاش تریاکی را به خانه می‌برد، منقل تریاک را آماده می‌کرد، سیخ کباب را آماده می‌کرد و پول فراوان به او می‌داد و به او می‌گفت: یک نقاشی قالی برای من طراحی کن که نمونه‌اش در بیرون از این خانه نباشد و بیرون از این خانه هم نرود و اصلاً از ترس این که بیرون نرود، می‌آورد او را به خانه‌اش و با بازدید بدنی داخل و خارج می‌برد، تا نقشه او منحصر به خودش باشد و در هیچ قالی دیگری نباشد، تا قالی او گران باشد ومهم باشد تا چه کسانی روی این قالی‌های مهم بنشینند؟ ابتدا اسرائیلی‌ها! حاجی چند بار حج رفته با تریاک و کباب برگ و بخل تا وسائل رفاه آمریکایی‌ها را فراهم می‌کند. انسان وقتی مادی شد این قدر سقوط می‌کند. ممکن است پولش دو برابر بشود، ولی از نظر انسانیت در قعر چاه می‌افتد.
وقتی به همین تاجر در آخر عمر بگویند چه کردی؟ می‌گوید تاجر قالی بودم. خوب چه غلطی کردی؟ می‌گوید گل زیبایی زیر پای آمریکایی‌ها انداختم و افسوس به حال آدمی که(خاک بر سر آدمی که) نتیجه عمرش زیباتر کردن گل قالی زیر پای آمریکایی‌ها بوده است و در نتیجه سنگ‌های خانه خودش هم بهتر شده است و چه چیزی از دست دادی؟ 50 سال جوانی را داده تا فرش زیر پای امریکایی‌ها زیبا باشد و سنگ خانه‌اش هم مرمر باشد.
بین فنا و فنا، پوچی و پوچی، 50 سال هیچ شد. همین است که می‌گویند چوب خدا صدا ندارد. روی دل برخی افراد داغ گذاشته می‌شود، مثل کسی که فرزندش را از دست می‌دهد. اما عده‌ای را خدا داغ نمی‌کند ولی حالتی را بوجود می‌آورد که خودشان هم متوجه نمی‌شوند. پولدار پولش را نمی‌دهد، نقاش نقشه‌اش را و. . . و بدتر از همه این که حتی سلام هم نمی‌کند و می‌گوید دیگران باید به من سلام کنند، حتی در سلام هم بخل می‌کند. و پیامبر فرمود از جمله بخیل کسی است که وقتی نام مرا نزد او می‌برند حتی بر من سلام نمی‌فرستد.
بخل چیست؟
بخل شاخه‌هایی دارد، چون حدیث داریم که: «الْبُخْلُ شَجَرَهٌ مِنْ أَشْجَارِ النَّارِ لَهَا أَغْصَانٌ مُتَدَلِّیَهٌ فِی الدُّنْیَا»(أمالى طوسى، ص‏474) بخل درختی است از درختان آتش. یعنی در قیامت، تمثال آتش نمایان می‌شود درختی که شاخه هایش در دنیا آویزان است. («اغصان» جمع «غصن» است به معنای شاخه) در این حدیث پیامبر می‌فرماید که بخل شاخه‌هایی دارد و بدین معناست که بخل ابعادی دارد.
به کسی می‌گوییم فلانی چطور آدمی است؟ می‌گوید: خوب. می‌گویم: تعریف کن. می‌گوید: لوس می‌شود. می‌گویم از او تشکر کن، می‌گوید وظیفه‌اش است، یعنی حتی در تشکر کردن هم بخل می‌ورزد. یا در سلام و تشویق بخیل است و این‌ها ابعاد بخل است: بخل در مال، بخل در کلام، بخل در تعلیم و یا ستایش و. . .
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَا مَحَقَ الْإِسْلَامَ مَحْقَ الشُّحِّ شَیْ‏ءٌ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِهَذَا الشُّحِّ دَبِیباً کَدَبِیبِ النَّمْلِ وَ شُعَباً کَشُعَبِ الشِّرَکِ وَ فِی نُسْخَهٍ أُخْرَى الشَّوْکِ»(کافى، ج‏4، ص‏45) پیامبر فرمود: «إِنَّ لِهَذَا الشُّحِّ دَبِیباً کَدَبِیبِ النَّمْلِ وَ شُعَباً کَشُعَبِ الشِّرَکِ»(کافى، ج‏4، ص‏45) همین طور که شرک شعبات و شاخه‌هایی چون بت پرستی، خورشید پرستی، شکم پرستی، وطن پرستی، مدرک پرستی و. . . دارد، بخل هم شاخه‌هایی دارد. قرآن می‌فرماید: اگر داد و ستدی انجام دادید «وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»(بقره/282) کسی آن را بنویسد. سپس می‌فرماید: «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» اگر نزد با سوادی آمدند تا برایشان بنویسد او در نوشتن بخل نورزد وزکات این که خدا به تو سواد آموخته نوشتن و کمک به دیگران است.
6- آثار و پیامدهای بخل و ترک انفاق
و اما اثر اجتماعی بخل؛
«البخیل ذلیل بین أعزته»(غررالحکم، ص‏293) بخیل در بین عزیزانش ذلیل است و کسانی که اطراف او هستند وقتی ببینند او خشک است از او دور می‌شوند. «لیس لشحیح رفیق»(غررالحکم، ص‏293) یعنی برای آدم بخیل رفیقی باقی نمی‌ماند. «إِیَّاکُمْ وَ الشُّحَّ فَإِنَّهُ دَعَا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ حَتَّى سَفَکُوا دِمَاءَهُمْ وَ دَعَاهُمْ حَتَّى قَطَعُوا أَرْحَامَهُمْ وَ دَعَاهُمْ حَتَّى انْتَهَکُوا وَ اسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُمْ»(خصال صدوق، ج‏1، ص‏176) پیامبر می‌فرماید: سعی کنید تا بخل نباشد، چون کسانی که قبل از شما بخل ورزیدند خون یکدیگر را به خاطر مال دنیا ریختند، به خاطر این که گذشت نداشتند و قطع رحم کردند و دید و باز دید را کنار گذاشتند. چون گفتند رفت و آمد خرج دارد، و به همین دلیل رفاقت را هم کنار گذاشتند. «البخل یوجب البغضاء» (غررالحکم، ص‏294) بخل باعث می‌شود که جامعه نسبت به تو بغض داشته باشد و دوستت نداشته باشند و اگر هم رابطه‌ای باشد عاطفی نیست. بین معلم و شاگرد و استاد و دانشجو اگر رابطه عاطفی قوی بود ارزش دارد. نباید رابطه ما با افراد اضطراری باشد یعنی چون الآن مضطر هستیم و احتیاج است به فلانی سلام می‌کنیم.
وضع روانی بخیل:
«أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَهً الْبَخِیل»(من‏لایحضره‏الفقیه، ج‏4، ص‏394) آدم بخیل راحتی و استراحتش از همه مردم کمتر است. «البخیل متحجج بالمعاذیر و التعالیل»(غررالحکم، ص‏293) بخیل همیشه در حال عذر تراشی است. به او می‌گویند: چرا خرج نکردی؟ می‌گوید: می‌خواستم در جای دیگری خرج نمایم. یا این که دیدم خوب دیگران هستند که خرج کنند و برای پنهان کردن بخل خود عذر تراشی می‌کند، تا بر روی عیب خود سرپوش بگذارد. بخیل بدتر از فقیر است چون دارد و خرج نمی‌کند ولی فقیر ندارد و خرج نمی‌کند. گفت دزد بهتر است یا رباخوار؟ گفت: دزد، چون دزد از پولدارها می‌دزدد ولی رباخوار از فقیر مستأصل که پول نیاز دارد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: من از انسان بخیل تعجب می‌کنم چون یک عمر فقیرانه زندگی می‌کند از ترس این که فقیر نشود.
و اما نتیجه بخل در دنیا، داستان همان باغی است که سوخت و در کتاب تعلیمات دینی هم آمده است.
پدری مرد و 5 پسر داشت و باغی داشت که به پسرانش رسید، پسرانش دیدند که باغ خوبی دارند و بر خلاف پدر که ازمیوه‌های باغ به دیگران می‌داد، گفتند ما به کسی چیزی نمی‌دهیم. 4 پسر می‌گفتند نمی‌دهیم و 1 پسر می‌گفت بدهیم ولی او را سرکوب کردند و اما چگونه؟ گفتند: سر شب می‌خوابیم و سحر می‌رویم میوه‌ها را می‌چینیم تا چشم کسی به آن‌ها نخورد. قرآن می‌فرماید: «وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ»(انعام/141) نمی‌گوید که «ساعه حصاده» می‌گوید «یوم حصاده» یعنی در روز میوه‌ها را بچینید تا دیگران هم ببینند و به آن‌ها تعارف بکنید. خلاصه این‌ها سر شب خوابیدند و سحر رفتند ولی دیدند «فَأَصْبَحَتْ کَالصَّریمِ»(قلم/20) یعنی باغشان یک تخته خاکسترشد چون خواستند به کسی ندهند خدا هم به این‌ها نداد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: کسی که پولش را خرج نکند اوضاع و احوالش طوری می‌شود که او پولش را به کسانی بدهد که نااهل باشند. پس یا آدم پولش را خرج می‌کند و یا این که پول آدم بخیل به دست نااهل می‌افتد. «من منع المال ممن یحمده ورثه من لا یحمده»(غررالحکم، ص‏380) امام صادق(ع) فرمود: ‌ای انسان‌های بخیل پولتان را خرج کنید و در غیر این صورت اگر بخل بورزید خدا گره و پیچی در راه شما قرار می‌دهد که مجبور شود 2 برابر آن پول را در راه باطل خرج کنید.
پیام امام صادق(ع) این است که هر کس یک درهم در راه درست خرج نکند پیش آمدی برایش بوجود می‌آید که دو درهم در راه باطل خرج کند. البته این مربوط به دنیاست و آخرتش باقی می‌ماند.
می گویند سخنرانی بود که جاهای مختلفی، پشت سر هم منبر می‌رفت. سخنرانی اول را هم انسان خودش می‌فهمد چه می‌گوید و هم شنوندگان. دوم را خودش نمی‌فهمد ولی مردم می‌فهمند و سومی را نه خودش می‌فهمد و نه شنوندگان. یک منبری به دیگری رسید و گفت از صبح تا به حال 5 منبر رفته‌ام و رمقی برایم نمانده. دیگری گفت این بی رمقی عذاب دنیاست و عذاب آخرتت هنوز باقی مانده است.
این هم عذاب دنیایی بخیلان است و اما در آخرت «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ»(آل عمران/180) مالی را که می‌بایست خرج می‌کرد ونکرد، خداوند آن را طوق می‌کند و بر گردنش می‌اندازد. تو این همه لباس زیادی داشتی، پول خرد زیادی داشتی، وام داشتی یا یادداشت داشتی و ندادی، قرآن می‌فرماید: این مال بخل شده را به گردنش می‌اندازیم و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: فلز را داغ می‌کنیم و «فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»(توبه/35) به پیشانی و پهلویشان می‌زنیم و بعد می‌گوییم این همان اسکناس‌ها و درهم و دینارهاست «هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ »
کسی پرده خانه خدا را گرفته بود و می‌گفت خدایا من را بیامرز که گناهانم بسیار زیاد است. رسول خدا به او رسید و فرمود: مگر چه کردی؟ گفت من حالتی دارم و آن این که وقتی کسی رو به رویم می‌آید و دستش را دراز می‌کند گویی آتش جلویم آمده و اصولاً از آدمی که می‌خواهد از من پول بگیرد می‌ترسم و گویی می‌خواهد مرا بسوزاند. پیامبر فرمود: «لَا تُحْرِقَنِی بِنَارِک‏» (بحار الانوار،ج40،ص295) برو کنار و نزدیک من نیا. کسی که این چنین بخیل است که وقتی کسی از او می‌خواهد چیزی بگیرد گویی می‌خواهد او را بسوزاند، این آدم اگر درطول عمر خود در کنار کعبه نماز بخواند و آنقدر اشک بریزد که از اشک او درخت سبز شود و اگر تمام وجودش اشک شود و تمام عمرش عبادت کند باز خدا او را از صورت در جهنم می‌اندازد. آن وقت در مکه حاجی را می‌بینم که آب را نگه می‌دارد و می‌گوید ممکن است ساعت دیگر تشنه بشود و به حاجی‌ای که تشنه است آب نمی‌دهد، می‌گفت از بس فشار کعبه زیاد بود، افتادم. به یک حاجی اشاره کردم، آب! گفت در این فلاکس چای است، گفتم: چای می‌خواهم، گفت: تمام شده. بعد گفت کنار رفتم و پشت سرش ایستادم، آن‌ها آمدند نشستند و کمی حال کردند و آب ریختند و خوردند. حج و کعبه و قرب خدا، همه در وجود خودمان است، اگر کسی دور کعبه گردد ولی بخیل باشد دور کعبه نمی‌گردد، بلکه دور شکم خویش می‌گردد. و اگر کسی اینجا باشد و بدهد، می‌فرماید: در یمنی پسش منی، پیش منی در یمنی.
ضمناً باید بگویم که پول خرج کردن در ماه رمضان همان طور که عبادت کردن در ماه رمضان چندین برابر ثواب دارد، مثل خواندن قرآن، پول خرج کردن در ماه رمضان هم همینطور است. سعی کنید آقایانی که حساب سال ندارند در همین ماه رمضان اقدام کنید و نترسید و مطمئن باشید که خدا می‌دهد چون نه تنها اموال و پولتان بلکه خودتان هم مال خدا هستید. مثل این است که پدر شما به شما خانه و زمین و آجر و تیر آهن داده حالا از شما یک اتاق می‌خواهد ولی نمی‌دهید. پس بخل نکنید.
خدایا به حق محمد و آل محمد ما را از مفاسد اجتماعی دور بفرما. افرادی جانشان را دادند ولی برخی پولشان را هم دریغ می‌کنند. خدایا ما را نزد این رزمندگان شرمنده قرار مده. خدایا مارا اهل ایثار قرار بده و خودمان و اموالمان را فدای راه رضای خود بفرما.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. . .

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment