زکات – 1

موضوع: زکات-1 زکات – 1
تاریخ پخش: 74/05/26
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- دادن زکات دعای پیامبر را به دنبال دارد
در استان فارس هستیم در محضر مبارک امت حزب اللهی که کشاورز هستند و گندم هاشان را درو کردند، زکاتشان را هم دادند.. زکات داده ها را گفتیم با ایشان صحبتی بکنیم. هم تشکر کنیم چون تشکر من قابل نیست، خداوند به پیغمبرش می گوید یا رسول الله از زکات داده ها تشکر کن «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» (توبه/103) بگیر، یا رسول الله مردمی که کشت کردند از ایشان صدقه بگیر«تُطَهِّرُهُمْ» تا اینها را از بخل پاک کنی آدمی که زکات نمیدهد، به دنیا چسبیده است. اگر زکات بگیری اینها را از بخل پاک می کنی روحشان را پاک می کنی، مالشان را پاک میکنی بعد می گوید «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ» یا رسول الله به مردمی که زکات دادند بگو درود بر شما پیغمبر اسلام مامور شده به کسانی که زکات می دهند بگوید درود بر شما، بعد می-گوید «إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» رسول اکرم به یک مسلمان درود بفرستد این بهترین هدیه و وسیله ای است که آرام  بخش دلهاست.
البته زکات دهندگان هم در جریان باشند، فقط اینها نیستند از هر شهری و منطقه‌ای این چند نفر را گفتیم تشریف بیاورند که به هر حال میخواهیم به این آیه عمل کنیم این آیه میگوید یا رسول الله اینهایی که زکات میدهند از ایشان تشکر کنید و چون شما کشاورزانی هستید که زکات میدهید من تشکر میکنم از شما به عنوان یک معلم قرآن. وگرنه کسی هم نیستم دستتان درد نکند، خدا به مالتان برکت بدهد خدا به عمرتان برکت بدهد روزیتان وسیع و حلال باد. و ان شاءالله.
صلوات پیغمبر هم معنایش این نیست که حتماً پیغمبر باید حضوری صلوات بفرستد همین که روح رسول الله را شاد میکنید به قرآن عمل می‌کنید. پیغمبر به شما صلوات میفرستد. چه حضوری باشد چه غیابی. ما که سلام به امام حسین میکنیم لازم نیست در کربلا باشیم ما یک لیوان آب هم که میخوریم میگوییم حسین جان، سلام بر حسین، همین سلام بر حسین میرسد بر ایشان، یعنی رسول اکرم به شما صلوات میفرستد. حالا، من این جمله را گفتم برای تشکر و عمل به این آیه. اما راجع به اینکه زکات چیست من خودم احساس میکنم که گناهی کردم و این گناهم را باید اعلام کنم چون من بارها در شهرهای ایران برای سخنرانی و کلاسداری مسافرت کردم بارها رفتم در شهرهای ایران برای نهضت سوادآموزی بارها در شهرهای ایران برای اقامه نماز مسافرت کردم، اما تا کنون سفری برای زکات نکردم الان متوجه شدم پنجاه سال از عمرم میرود من نسبت به زکات غافل شدم برای اینکه عذرخواهی کنم با یک چند تا مسافرت بتوانم یک سوژه و سندی پیدا کنم که عذرخواهی کنم، میخواهم یک دور ایران به قصد جمعآوری زکات بروم. آنهایی که نمیدهند حدیثی برایشان بخوانم، آنهایی که مثل شما زکاتشان را دادند از ایشان تشکر کنم، تا روز قیامت بتوانم بگویم خدایا من یک دور ایران را به قصد زکات هم مسافرت کردم.
اما چیزی که میخواهم برای شما بگویم راجع به زکات آیات و روایات زیاد است مقداری از آن را برای شما میخوانم
2- اهمیت زکات
1- اهمیت زکات: روایت داریم پایه اسلام چند چیز است: یکی از آنها نماز است یکی هم زکات است و رحمت خدا مخصوص کسانی است که زکات می دهند. «و رحمتی وسعت کل شیء» قرآن می گوید: رحمت من همه چیز را فرا گرفته «فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» (اعراف/156) رحمت من همه را در دنیا می گیرد آنهایی که زکات میدهند و نمی دهند ما باران رحمت را می فرستیم اما آن رحمت ویژه ای که برای قیامت است: «فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» در دنیا به همه خواهیم داد اما در آخرت رو سفید کسانی هستند که زکات می دهند.
3- گناه نپرداختن زکات
در سوره سجده یا فصلت که این سوره دو اسم دارد سجده هم می گویند «وَیْلٌ لِلْمُشْرِکینَ الَّذینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» (فصلت/5و6) وای به مشرک بعد می گوید مشرک کسی نیست که بت پرست باشد «الَّذینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» اگر کسی زکات ندهد چون یک گوشه اسلام هم درست نباشد… ببینید آقا ماشینی که چهار تا چرخ داره هرکدام از چرخ‌هایش نباشد، حرکت نمی کند. فلذا راجع به حج داریم حج واجب است. بعد می فرماید «و من کفر» یعنی حج انجام ندهی جزو کفاری نه مثل یهودی‌ها و مسیحی‌ها کاری که با کفار می شود با ما هم می شود یعنی گرفتار عذاب می شویم راجع به زکات هم تعبیر به مشرک کرده. بعد امام میفرماید: «مَنْ مَنَعَ قِیرَاطاً مِنَ الزَّکَاهِ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ» (کافی/ ج3/ ص503). کسی اگر ذرهای زکاتش را ندهد از حزب مؤمنین خارج میشود و ما چرا زکات ندهیم؟ امت که جوان به جبهه داد، گندم نمیدهد، به خصوص با توجه به اینکه زکات در روستای خودتان خرج میشود. فرق است بین خمس و زکات. خمس میگویند یک جا باید متمرکز شود. مقداری از آن را اجازه میدهند و در منطقه خرج میشود. اما زکات را دادیم تا منطقه نیاز دارد کسی حق ندارد زکات را از این بخش به بخش دیگر ببرد و با توجه به اینکه دولت یک حمایت‌هایی میتواند بکند یعنی میتواند یک اولویت‌هایی را در یک اولویت بندی برای پروژه‌ها و بودجه‌ها و مصارفی که دارد بگوید هر منطقه‌ای که زکات دادند ما همان مقدار رویش میگذاریم و خرج میکنیم.
الان استان فارس یعنی استان شما گفتند هفت سال در جمهوری اسلامی ایران اول بود در فروش گندم و امسال هم که خیلی بهتر شده، دولت هم که گندم را نسبتاً خوب می خرد، شما هم که می دانید اگر یک باران به وقت بیاید خدا جبران می کند یک آفت بی وقت بیاید خدا حال همه را می گیرد. پس با کی کشتی بگیریم. خدا که به ما داده چرا ما ندهیم این هم با قیمت ارزانی که با ما حساب کرده گفته اگر بارندگی شدید شد خوب ده کیلو یک کیلو اگر پول آب دادی و پول جا دادی، بیست کیلو یک کیلو، تازه میگوید هر چه هم خرج کشاورزی کردی از آن کم کن، اگر پولی دادی برای آب و چاه و برق و کود شیمیایی و هرچه هم خرج آن منطقه کردی یعنی خرج کشاورزی، خرجت را کم کن یک، بعد حالا که خرجت را کم کردی، بیست کیلو یک کیلو بعد هم می گوید همین یک کیلو را خرج خودت کن، یعنی از ریشت بکن به سیبیلت بچسبان. دیگر باجی ندارد که. فردا هم ممکن است شما گیر کنید. اینطور نیست که همیشه کشاورز خوب باشد چیزی نیست این، ما همه بند به یک چیز جزیی هستیم. آن وزنه برداری که پهلوان است و قهرمان است با یک کسی که قطع نخاعی است و روی صندلی ویلچر نشسته فرقش یک پوست خیار است پایش را بگذارد روی پوست خیار می افتد، وقتی افتاد قطع نخاعی می شود، بایدبگذارید ش روی ویلچر، یعنی انسان قهرمانیش بند به یک پوست خیار است.
4- تأثیر لقمه حرام
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (شمس/9) سه تا «قَدْ أَفْلَحَ» در قرآن داریم یکی می گوید «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مومنون/1)، یکی می گوید «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» و یکی «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» (اعلى/14) رستگاری رستگاری حتمی برای کسانی است که اهل زکات هستند اصلاً کلمه زکات می دانید یعنی چی؟ یعنی رشد. مثل درخت انگور هرچه شاخه هایش را بکنی رشد می کند. اگر ما یک گوشتی را آوردند و گفتند آقا این گوشت، گوشت مرده است یعنی این گوسفند قصابش مسلمان نبوده، بسم الله گفته اما روبه قبله سرش را نبریده اند، این گوشت حلال نیست، خوب نمی خوریم، چطور گوشت مرده نمی خوریم اما گندم زکات نداده بخوریم؟ چه فرق می کند بین نان و گوشت؟ ما گوشت مرده حتماً نمی خوریم اما گندم زکات نداده را به راحتی می خوریم. بعد من تعجب می کنم از لقمه زکات نداده، وارد معده می شود بعد پول خرج می شود که بچه ها را تربیت کنیم. بابا اگر لقمه حرام باشد تربیت اثر نمی کند. امام حسین روز عاشورا هرچه گفت مردم نگاه کردند، آخرش فرمود بابا مشکل من نیستم، من امام حسینم حرف‌هایم هم حرف‌های خوبی است، لقمه حرام رفته در شکم شما که موعظه امام حسین هم در شما اثر نمی کند یعنی اگر واقعاً زکات ندهیم. لقمه ها حلال و پاک نباشد آن وقت اردو و خطاطی و طراحی و کامپیوتر و فرهنگسرا و نمی دانم همه‌اش کشک است. لقمه حرام، یعنی مثل چوبی که گذاشتید در آب خیس خورده هی کبریت می زنید، بابا این چوب خیس است چوب خیس با این کبریت روشن نمیشود. لقمه حلال اصل است.
قرآن در سوره کهف می گوید: چند تا جوان انقلابی و، جوانمرد انقلابی، پا شدند از منطقه کفر رفتند در بیابان و در غار زندگی کردند و بعد از مدتی طولانی که خوابیدند و از خواب بیدار شدند گفتند گرسنهمان است بروید یک غذایی بیاورید بعد فرمود «فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدینَهِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکى طَعاماً» (کهف/19)، این ورق را ببرید غذا بیاورید بعد می گوید «أَزْکى طَعاماً»، «أَزْکى طَعاماً» یعنی سعی کنید طعامی که می-خورید، پاک و مطهر باشد.
حدیث داریم: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی أَمْوَالِکُمْ إِخْرَاجُ الزَّکَاهِ» (من لایحضره الفقیه/ ج2/ ص8)، مال وسیله امتحان است. امروز به تو می دهند تا ببینند چه کردی فردا از تو می گیرند تا ببینند چه میکنی؟ و ما در همه امتحانها خوب بودیم. معنای ولایت هم همین است. اگر انسان نماز بخواند اما زکات ندهد، یعنی هیچ. شماره تلفن خانه من را می خواهی بگیری شش شماره ای است سه تا شماره اش را بگیری سه تا را نگیری خوب من گوشی را برنمی دارم حتی اگر پنج تا شماره اش را بگیری شماره آخر را نگیری گوشی را برنمیدارم. ماشین سه تا لاستیک دارد چهارمی نباشد حرکت نمی کند. نماز را خواندی سلام را نگویی خلاص. تا یک دقیقه به غروب روزه گرفتی، یک دقیقه زود افطار کردی خلاص. . همه اش کشک است. همه اش غلط است. وقتی کیسه سوراخ دارد هرچه پول درآن بریزی یعنی هیچی. حوضی که ترک دارد هر چه آبش کنی یعنی هیچی، ما باید سد سازی کنیم، جاهایی که عبادتها را از بین میبرد جلویش را بگیریم و لذا دعا داریم «اللَّهُمَّ وَ سَدِّدْنِی مَا یُرْضِیکَ عَنِّی» (جمال الأسبوع/ ص201) یعنی خدایا من را سد سازی کن. آدمهایی که سد سازی ندارند یعنی روحشان سوراخ سوراخ است هرچه عبادت کنند چیزی در آن بند نمی شود زکات رکن است و ما باید استقبال کنیم. خوشا به حال شما، ضمناً یک چیزی هم بهتان بگویم آقایانی که زکات ندهند نگویند ما گندم را فروختیم برای سال دیگر باد بدهید.
5- رفتار پیامبر با کسانی که زکات نمی پرداختند
بگذارید یک حدیث بخوانم، یک مسئله بگویم. اگر قرائتی مرد، پنج تا طلب کار دارد زکات هم نداده یک مقدار هم پول دارد، اسلام می گوید اول زکاتش را بدهید بعد اگر بود به طلبکارانش بدهید یعنی زکات از طلبکارها مهمتر است.
حدیث بخوانم: حضرت آمد در مسجد پنج نفر را بیرون کرد، بعد سر نماز رفت. گفتند یا رسول الله این پنج تا مسلمان را چرا از مسجد بیرون کردی؟ فرمود اینها نماز می خوانند، زکات نمی دهند. دین یک مجموعه ای است. امتی که خون میدهد گندم دادن که چیزی نیست. شماها هشت سال جوان دادید آن وقت چقدر زشت است یک کشاورز بیاید روز قیامت بگوید من جوان برای اسلام دادم. یک بگوید من جوان که ندادم هیچی یک کیلو گندم هم به فقرا ندادم، اصلاً خیلی آبروریزی است. از همه گذشته اصلاً با خدا شریک شویم. اصلاً شما هر چه گیرت آمده حق خداست چون شما دانه پاشیدی زمینش از خداست، نورش از خداست آبش هم از خداست، بابا سهمش را بده. اگر من یک ماشین دادم شما هم رانندگی کردی اگر ده هزار تومان گیر آوردی آخر سهم من را هم باید بدهی چون ماشین مال من بوده، حالا گاز دادن و ترمزش مال شما بود. گاز و ترمز مال شما بود. تازه رانندگی نقش مهمی است. کشاورز نقشش کمتر است، بخصوص دیمی کاری، قرآن می گوید «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُام نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/64) تو زارعی نخیر «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» بعد می گوید من را قبول نداری که گفتم اگر زکات بدهی اضافه می کنم آن کس که زکات نمیدهد خیال نکند که رزقش بیشتر است خیلیها زکات نمی دهند مالشان جای دیگر حرام می شود.
6- مرگ آسان و مرگ سخت
امام کاظم فرمود: هر کس پول حقی را که واجب است ندهد خدا یک بلایی در زندگیش می اندازد و دو برابر آن پول واجب را در راه باطل خرج می کند. اینها یک چیزهایی است که باید حسابش را بکنیم. حالا: اگر رزق ما باشد زکات هم بدهیم رزق ماست. آیه داریم که در آستانه مرگ که عزرائیل می آید که جان را بگیرد افرادی می گویند «قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ» (مومنون/99)، خدایا برگردان ما را کار خوب می کنم. امام می فرماید: میدانی چه کسانی می گویند «رَبِّ ارْجِعُونِ» کسی که میبیند جانش را خدا می خواهد بگیرد و زکات مالش را نداده می-گوید «رَبِّ ارْجِعُونِ» و کسی که خمس ندهد و زکات ندهد بد می میرد. بگذارید مثال بزنم. گاهی چاقو دست را می برد شما چسب می زنید یکی به کف دست یکی به پشت دست. بعد دست خوب می شود می خواهی چسب را بکنی از کف دست که چسب را می کنی راحت کنده می شود چون کف دست مو ندارد راحت کنده می شود. پشت دست چون مو دارد، موها چسبیده وقتی می خواهی چسب را بکنی درد می آید. چون چسبیده، کسانی که به دنیا بچسبند وقتی خدا می خواهد اینها را ببرد جان می کنند، یعنی خیلی بد میمیرند. آب ازخدا، زمین از خدا، اکسیژن از خدا، نور از خدا، تو هم خلق خدا، تازه بنده سخنرانی میکنم چه چیزیش از خودم است. مغزم از خودم نیست، روحم از خودم نیست، حافظه ام از خودم نیست، یاد داشتم از خودم نیست، اصلاً اثر حرف من در شما از من نیست، من ممکن است لبم را تکان بدهم اما حرف من در شما هیچ اثر نکند من چیزی از خودم نیستم. ما چیزی از خودمان نداریم. ولی خدا نماز شب می خواند بعد می گوید خدایا نماز شب خواندم اما هیچ چیزش از خودم نیست. از خواب بیدار شدم لطف تو بود، مومنم لطف تو بود. خیلی خدا به ما نعمت داده. پارسال چهارده تا استان سیل آمد. میلیاردها ضرر کردیم.
امام صادق میفرماید: «مَا ضَاعَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَرْکِ الزَّکَاهِ» (من لایحضره الفقیه/ ج2/ ص7) مالی در دریا و خشکی از بین نمی رود مگر اینکه زکات نمی دهند. هرجایی دیدید مال از بین رفت معلوم می شود زکات ندادند. انشاء الله این را داشته  باشید.
حالا من برای اینکه حرفهایم را جمع کنم:
زکات را از چه کسی بگیریم؟ هر کس هشتصد و پنجاه کیلوگرم دارد مشمول قانون زکات است.
چه کسانی زکات بگیرند؟ زکات مربوط به حکومت است یعنی ولی امر مسلمین باید نماینده ایشان باشد و شما هم باید قصد بکنی، ممکن است مثلاً سازمان تعاون روستا بگوید من گندم شما را می خرم عوض اینکه چهارصد هزار تومان بدهم سیصد و نود هزار تومان می دهم، ده هزار تومانش را برای زکات کم می کنم، کم کردن فایده ندارد، باید خودت بدهی، فرق بین مالیات و خمس و زکات این است که مالیات را می گیرند، خمس و زکات را باید بروی بدهی. چیزی که می دهی هنر است. ازت گرفتن که هنر نیست. اگر از بالا پریدی برایت کف می زنند اگر هولت دادند که هنر نیست. شما عمری شیرجه بروی تا قصد غسل نکنی باز هم جنبی. باید قصد کنی برای رضای خدا میدهم. با پای خودت بدهی. به آن کسی بدهی که دوستش داری و مصرفش هم معلوم باشد کجا مصرف می شود. حالا: گوسفند داران نباید زکات بدهند چون پول علف می دهند. گوسفندی زکات دارد که صاحب گوسفند پول علف ندهد. خرماداران، کشمش داران، مسئله اش را علما و امام جمعه ها و روحانیون برایتان خواهند گفت خودتان هم در رساله می توانید بخوانید. ولی من یک طرحی دارم. این طرح، طرح ابتکاری قشنگی است. این طرح را گوش بدهید. ما در مدرسه که بودیم وقتی استادمان میخواست درس ریاضی یادمان بدهد در تقسیم می گفت که صد مقسوم است تقسیم بر پنج به پنج می گفت مقسوم علیه به بیست می گفت چی؟ بهره یا خارج  قسمت. می گفت صد تقسیم بر پنج چقدر می شود؟ مقسوم را خودش میگفت، مقسوم علیه را هم خودش می گفت، به ما می گفت شما خارج قسمتش را در بیاورید. قرآن یک آیه داریم مقسوم درش هست. مقسوم  علیه هم در آن هست، آنوقت خارج قسمتش را می خواهیم امروز در بیاوریم. همه آنهایی که امروز پای تلویزیون هستند زیادی گوش بدهند. کد آیه هم این است سوره توبه، آیه 59 جزء دهم. قرآن میفرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» (توبه/60) یعنی زکات به زکات، خدا گفته صدقات چرا؟ صدقات صدق است، صدق فارسی-اش یعنی چه؟ راستی؟ صدقه یعنی اگر ایمان داری و راست می گویی پول خرج کن، به مهریه خانمها می گویند صداق چون داماد به عروس می گوید دوستت دارم می گوید یک میلیون بده ببینم. چون اگریک میلیون ندهی پیداست تو کلک می زنی. نشانه صداقت مرد این است که صداق بدهد. به مهریه خانمها صداق هم می گویند مهریه دو تا اسم دارد هم می گویند مهریه هم می گویند صداق. صداق نشانه راستگویی مرد است. به بچه ات می گویی دوستت دارم می گوید بیسکویت برایم بخر، به خانمت می گویی به تو علاقه دارم می گوید برویم بازار کفش بخریم. یعنی بدون پول هیچکس چیزی را قبول نمی کند خدا هم اینطور است. خدا میگوید اگر راست می گویید و در ایمان صادقید صدقه بدهید، «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» این مقسوم است، مقسوم علیه اش یک مقدار بلند است، طولانی است، مقسوم علیه این است. آیه قرآن است، «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» ببخشید امتحان هوش آیه چند بود؟
7- زکات را به چه کسانی بدهیم؟
«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ» (توبه/60)، زکات را بدهید به فقراء،
دیگه چی؟ «وَ الْمَساکینِ»، مسکین، مساکین یعنی چه؟ مساکین یعنی مسکین، مسکین و مسکن چه فرقی می کند؟ مسکن یعنی خانه، مسکین یعنی فقیر، فرقش یک «یا» است، منتها به فقیری می گویند مسکین که از بی پولی رفته در خانه نشسته یعنی زمین‌گیر، یعنی خانه نشین، می گوید اگر بیایم سور بخورم فردا هم باید بیایم سور بدهم من که نمیتوانم سور بدهم پس از اول سور نمی خورم، به مسکینی می گویند مسکین که از بی پولی مسکن گذاشته، یعنی مسکن و مسکین یکی است بی پول‌هایی که راه می افتند فقیرند، بی پول‌هایی که در خانه می نشینند مسکینند. دختری به خاطر اینکه جهازیه ندارد باباش بی پول است کسی خواستگاریش نمی آید این دختر مسکین یعنی از بی جهازی در خانه مانده. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها»، «وَ الْعامِلینَ»، عامل یعنی کسی که خدمات می کند یعنی کسی که زکات را شناسایی می کند یک جمع می کند، دو حفظ می کند، سه پخش می کند، چهار بالاخره آن هم باید عمرش را بگذارد پا شود بدود دنبال زکات این را می گویند عامل یعنی کارمندان مسئول زکات. «وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» مؤلفه افت است «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» الفت یعنی مهربانی، کسانی که می شود دلشان را جذب کرد یعنی قلوب، دل اینها را میشود با پول جذب کرد، آدمهایی هستند که اگر پولشان بدهی جذب می شوند. اگر ما پولشان ندهیم آمریکا پولشان می دهد. اگر شما بهش وام ندهید دیگران بهش وام می دهند آدمهایی هستند که در فقر هم بسوزند خط را گم نمی کنند ولی آدمهایی هستند که اگر فقر به آنها فشار بیاورد می روند خوب اینها را زود پولشان بده نگه‌شان بدار. «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» یا جذبشان کن.
دیگر چی؟ «وَ فِی الرِّقابِ» رقاب، رقبه، برده: در جنگها افرادی اسیر می شوند این اسیرها را آزادشان کنیم دوباره به ما حمله می کنند چون اسیر جنگی آمده من را بکشد من او را گرفتمش. ولش کنم می رود شمشیر تیز می کند می آید، جمعشان هم کنی که باید دولت خرجشان را بدهد. آنوقت من مسلمان باید جان بکنم خرج آن مجرم را بدهم. اسلام گفته برده ها را پخش کنید در خانه ها که تقسیم شوند طناب نخ نخ شود که باری بر دولت نباشد. برده ها را آزاد کنید با همین پول زکات بعد از آنی که رشد کردند «وَ الْغارِمینَ»، غارمین ورشکسته، آقا تا دیروز خیلی خوب بوده بازارش، مغازه اش سوخت، کامیون دار کامیونش افتاد دره، شرکت هواپیمایی هواپیمایش سقوط کرد، تأمین اجتماعی، یعنی اگر آفات و تلفات، ملخ آمد و به مزرعه لطمه زد، قنات خشکید، لوله پکید، خانه زلزله شد، اینهایی که یک مرتبه آدم ورشکسته می شود، آقا دانشمند است حافظه اش یادش می-رود.
یکی از علمای تهران گفت در خانه ی دوستم را زدم پسر 13 ساله  آمد گفتم بابا هست آیت الله لواسانی از رفقای امام بود. گفتم: بابا هست؟ گفت نه. جنابعالی؟ تا گفت جنابعالی یادم رفت من چه کسی هستم. هر چی گفت گفتم من می آیم به ایشان می گویم من چه کسی هستم. گفتم خدایا انسان به چه چیزی بند است. اسم خودش را فراموش میکند. یکمرتبه ممکن است انسان هر چیزی بلد باشد، اما یادش برود. غارمین، ورشکسته، کامیون، هواپیما، کتابخانه، حافظه اینهایی که ورشکسته اند زکات بدهید اینها را بیاورید روی کار «وَ فی سَبیلِ اللَّهِ»، «فی سَبیلِ اللَّهِ» یعنی در راه خدا، کتابخانه، زایشگاه، درمانگاه، مدرسه. پل، آزمایشگاه، خوابگاه، آقا ما صد هزار طلبه می خواهیم. طلبه های خوب که به زبانهای دنیا بتوانند سخنرانی کنند. در روستا هم طلبه، بچه است دبیرستانی و راهنمایی داریم، نمره هایش همه بیست است منتها باباش پول ندارد تا بفرستدش طلبه بشود. آقا بفرستش طلبه بشود من ماهی مبلغی می دهم. این میتواند دکتر مهندس بشود ولی باباش فقیر است آقا جان بفرستش درس بخواند خرجیش با من. اینها کارهای خدایی است. «فی سَبیلِ اللَّهِ» در راه خدا دیگر کجا خرج بشود؟ «وَ ابْنِ السَّبیلِ»، «ابْنِ السَّبیلِ» یعنی کسی که در راه مانده، خیلی هم با شخصیت است اما در بیابان و در شهر پولش را زدند، جیبش را زدند فلج شده فعلاً.
تکرار می کنم آقایانی که دیر پیچ تلویزیون را باز کردند. بچه بودیم می گفتند صد تقسیم بر پنج مساوی است با بیست. اسم صد را می گذاشتند مقسوم، پنج را می گفتند مقسوم علیه، بیست را می گفتند خارج قسمت. مقسوم و مقسوم علیه را دبیر می گفت. خارج قسمت را باید بچه ها پیدا میکردند. حالا قرآن هم یک مقسوم و مقسوم علیه دارد. خارج قسمتش را پیدا کنید. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ»، مقسوم زکات را به هشت گروه، بدهید. 1-2-3-4-5-6-7-8 فارسیش کنم، فقرا، خانهنشینان، کارمندانی که عمرشان را صرف زکات میکنند، پول بدهیم برای جذب دلها، برده ها را آزاد کنیم، ورشکسته ها را راه بیندازیم، خدمات اجتماعی، وامانده های در سفرها. زکات را بگیرید تقسیم بر اینها کنید. حالا خارج قسمت، زیاد گوش بدهید. آقا چی چی مغزت است. خیلی از تو مغزدارتر هستند هشتشان گرو نه است و نهشان گرو هشتشان… یک بنده خدای دیگری هم بغل تو ایستاده آن هم تو را انداخته یک ماهی است این دیگر چه مغزی داری تو؟ تورت که با توراو که فرق نمی کند. دریایت که با دریای… حالا خدا خواسته به تو داده فردا ممکن است به او بدهد به تو ندهد خیلی بد مستی نباید کرد. اگر پول را گرفتیم دادیم به مساکین و فقرا چه می شود؟ تعادل می شود یعنی تعادل اجتماعی، یعنی مبارزه با فقر، عاملین، کارمندی که عمرش را گذاشته دنبال زکات مثل برادران کمیته امداد خودشان را وقف کردند برای اینکه فقرا را شناسایی کنند با یک وضع محترمانه ای دخترانشان را عروس کنند، پسرانشان را داماد کنند. دانشجویانشان را خوابگاه، خانه یا هرکس دیگر به هر حال کارمندها هم باید اینها تشویق بشوند تشویق کارمندها. «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» دل را جذب کنید نگذارید مردم جذب دیگران بشوند. «الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» جذاب یعنی دل دیگران را جذب کنیم. رقاب، برده ها را بخرید آزاد کنید. یک مدتی که در خانه شما بودند با فرهنگ اسلام آشنا شدند و مسلمان شدند کم کم اینها را آزاد کنید. آزاد، اینها خارج قسمت این تقسیم است. غارمین، ورشکسته مثل یک پیچ و مهره-ای است که خشک شده یک مقدار روغن رویش بریزی راه می افتد، خوب این هم مثل تو بود. بابا آن هم کامیونش افتاد در دره، کِشتیش غرق شده، مغازهاش سوخته، راهش بیندازید، از پول زکات مهره های از کار افتاده را حرکت بدهید. مهره ها را حرکت بدهید. «فی سَبیلِ اللَّهِ»، خدمات اجتماعی از قبیل خوابگاه، درمانگاه، از مدرسه تا میگوییم خدمات اجتماعی هر کاری که خدمات است. ابن سبیل آبرویش در خطر است. زود پولش بده آبرویش را حفظ کن، آبرومند. ببینید اگر پول دادیم به فقرا و مساکین مبارزه با فقر، فقر را ریشه کن می کنیم. کارمندهایی که عمرشان را میگذارند تشویق می کنیم. دلهای فراری را جذب می کنیم. برده های تربیت شده در خانه شما را آزاد می کنیم. ورشکستگان از کار افتاده را راه می اندازیم. خدمات اجتماعی شامل: کتابخانه و زایشگاه و درمانگاه و پل و خوابگاه میشود. افرادی که آبرویشان در معرض خطرات است را می خریم. حالا اگر گفتند آقا یک کشور اسلامی چه کشوری است؟ می گوییم اگر کشوری تعادل اجتماعی داشت، نیروهایش را تشویق کرد، دلها را جذب کرد، برده هایش را آزاد کرد، نیروهایش را به حرکت درآورد، خدمات اجتماعی ارائه داد، آبروی افراد را خرید این را می شود گفت: سیمای حکومت الهی و اسلامی، مقسوم «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» مقسوم علیه «لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ»، زکات تقسیم بر هشت گروه خارج  قسمت اینها و نتیجه خارج قسمت سیمای حکومت اسلامی. حالا این کار مستحب است؟ نخیر می فرماید که «فَریضَهً مِنَ اللَّهِ» این کار شوخی نیست فریضه است، فریضه یعنی واجب است، اگر کسی زکات ندهد نمازش قبول نیست. نه من می گویم، حدیث داریم. «فَریضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ». خدا هم حکیم است. حدیث داریم خدا می داند که فقرا با چقدر سیر می شوند، حدیث داریم اگر خدا می دانست این بیست کیلو، یک کیلو شکمها را سیر نمی کند می گفت بیست کیلو. دو کیلو. خدا می داند اگر مردم زکات بدهند روی کره زمین فقیری وجود نخواهد داشت. خدا حکیم است. روی حکمت دستور میدهد. علیم است، آگاه است. حالا: این نقش زکات. حالا اگر ندهیم چه می شود؟ من فقط یک قصه می گویم، خدا حافظ. اسمش را نمی برم ولی خودش را می گویم.
8- خاطره ای از یک آزمایش
یکی از وزرا می گفت جوانی که پایش را در جبهه داده بود. روی چرخ نشسته بود. من رفتم ببوسمش، لباس من بوی عطر میداد. این جانباز عزیز گفت جناب وزیر این شیشه  عطرت را به من بده. می گفت عطر را رفقا از خارج آورده بودند. دوستش داشتم. گفتم: من یک شیشه عطر برایت می خرم. گفت نه اگر میخواهی بدهی همین را بده. می گفت فکری ماندم بدهم یا ندهم. خلاصه این وزیر می گفت گول خوردم، ندادم. خداحافظی کردم و رفتم. مقداری که رفتم آقای وزیر ادرارش می گیرد. می رود دستشویی تا می رود بلند شود شیشه عطر می افتد در سوراخ مستراح. آقای وزیر می گفت در مستراح را بستم. به قدر یک ساعت اشک ریختم. چیزی که برای خدا ندهی جایش مستراح است.
اگر زکات ندهیم دختران ما در عیاش خانه ها، پسران ما فاسد. خرج چه می شود؟ یک چیزی می سازد بعد می گوید این را که نپسندیدم خراب کن از اول بساز. این را میخرد بعد می گوید از مد افتاد. مهریه خانم می دهد، به طلاق کشیده میشود، می سوزد. خدا قول داده ندهید می سوزانم. حالا چه چاه نفت کویت باشد چه سیل باشد. زکات ندهید می سوزد، اصلاً من گاهی وقتها آدمهایی که سیگار می کشند می گویم این یک گناهی کرده که خودش با دست خودش پولش را دارد آتش می زند. سیگاری ها هر چند دقیقه یک بیست تومانی می گذارند لب دهانشان یعنی اگر یک نمایش تلویزیونی بازی کند از سیگاری ها هر چند لحظه یکبار یک اسکناس صدی، پنجاه تومانی را کبریتش بزند. آقا نکن. نکن، پول است. خوب آقا این هم یک دقیقه پیش پول بود. منتها پول تبدیل به سیگار شد. سیگارکشیدن یعنی اسکناس آتش زدن. آنوقت اگر ما دو ماه پولشان را بریزند صندوق کمیته امداد ده. پانزده هزار دختر بی جهازیه، با جهازیه میشود. آخر دختر یخچال بهش بدهی، آب سرد از جگر یک دختر فقیر برود پایین بهتر از این است که پولت را در خیابان دود می کنی. من نمی دانم چه گناهی کردیم که ما با دست خودمان، سلیقه مان عوض می شود. از مد می افتد. دائماً در حال تغییرات است. بیاییم بنده ی خوب خدا بشویم، شما که همه زکات می دهید. عرض کردم شماها جمع شدید و دعوت شدید از طرف تعاونی روستا و جهاد سازندگی و برادران دیگر، حالا من اسم همه را می ترسم ببرم یا بعضی ها را جا بگذارم. به هر حال شما از طریق برادران دعوت شدید، کشاورزان حزب اللهی زکات بدهید. آخر گاهی وقتها مردم ایران خیال می کنند که زکات دیگر… من خودم هم یک همچین خیالی می کردم. راستش را بخواهی من فکر می کردم هیچکس دیگر زکات نمی دهد. ولی وقتی شما را دیدم عوض شدم. با دیدن شما گفتم که عجب دریک منطقه اینقدر کشاورز داریم که تولیدش بالاست و به دولت هم می فروشد زکاتش را هم می دهد. با خداست. حالا شما سیصد هزار تومان داری حالا پنج تومان کمتر داشته باش. چه می شود؟ عوضش خدا جبران می کند.
9- زکات را بدهید خدا جبران میکند
یکی از اسمهای خدا جبار است. می دانی جبار یعنی چه؟ یعنی جبران می کند یک آیه داریم در قرآن هر چه در راه خدا بدهید «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ» (سبأ/39)، «یُخْلِفُهُ» یعنی خلیفه جایش را پر می کند. خدا گفته جایش را پر می کنم یک، «یُخْلِفُهُ»، خدا گفته جبارم جبران می کنم. امام صادق همگفته ندهی آتش می گیرد. آن وزیر هم که نمونه  عینی اش دیدید چطور شد. ما میتوانیم و خیلی آسان است. حالا وظیفه حکومت چیست؟ وظیفه حکومت را هم از قرآن بگویم. این دیگر مال حکومت است. بسم الله الرحمن الرحیم. آخر خواهند گفت آقای قرائتی هر چی حرف می زنی به ما میگویی، اگر تو مردی یک چیزی به دولت هم بگو. بله من مردم حالا به دولت این را میگویم. بسم الله الرحمن الرحیم، قرآن می فرماید.
10- وظیفه دولت اسلامی چیست؟
«الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» (حج/41)، «مَکَّنَّاهُمْ» یعنی حکومت دستشان دادیم، مؤمنین کسانی هستند که وقتی حکومت به آنها دادیم، شانه ی تخم مرغ و کود شیمیایی و آهن و بن تقسیم می کنند؟ خوب این که در اتریش و سوئیس و کشورهای غرب هم هست. فواره و فلکه و آسایشگاه و خوابگاه و بیمارستان اینها هم در کشورهای شرقی، هم در کشورهای غربی. امتیاز ما چیست؟ اتوبان و بلوار و این چیزها که در همه کشوره هست. امتیاز ما این است وقتی قدرت پیدا کردیم یک، «أَقامُوا الصَّلاهَ». نماز بپا داریم، الحمدالله وضع نماز خیلی خوب شده البته هنوز خوب خوب نشده. نگاه به گذشته می کنیم خیلی خوب شده اما راههایی که باید برویم. عزیزان همیشه نگاه به عملکردها نکنید، نگاه به عمل… ببینید بنده اگر نگاه کنم بگویم اوه سه هزار جلد کتاب مطالعه کردم غرور می گیردم، خیال می کنم دانشمندم. ولی اگر نگاه کنم به کتابهایی که نخواندم چند تاست می بینم صدها میلیون کتاب نخواندم. نخوانده ها را ببین بفهمی که بی سوادی. خوانده ها را نگاه نکن که خیال کنی با سوادی. نگاه کنیم به راههایی که نرفتیم. نگاه به پشت سر کنی فکر می کنی خیلی راه رفتی. حکومت اسلامی وقتی تشکیل شد اولین کارش اقامه نماز است تأسیس نماز جمعه ها، شما هیچ می دانید سی هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش احیاء شده که دو. سه سال پیش این نماز جماعتها نبود. خوب این «أَقامُوا الصَّلاهَ»، بعدش «وَ آتَوُا الزَّکاهَ»، «آتَوُا الزَّکاهَ» یعنی باید از مردم زکات بگیرید. منتها خود روستائیها نماینده تعیین کنند و به نماینده شان بدهند. از طرف ولی امر مسلمین حکم داشته باشد. یعنی ولی امر مسلمین حکم بدهد به عنوان اینکه تو عاملی، آن هم همه کشاورزان بشناسندش که یک آدم سالم امینی است و پول هم در منطقه خرج بشود. «وَ آتَوُا الزَّکاهَ» بعد «وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ».
انشاء الله راه کربلا باز بشود، زیارت پیغمبر، زیارت امیر المؤمنین، زیارت امام حسن، امام حسین اینها که میگویم شوخی نمی کنم تک تک دیده ام زیارت امام سجاد، زیارت امام پنجم، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام عسگری، تمام این امامان ما در زیارتنامه هایشان این «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ»، حکومت اسلامی باید حمایت کند و حمایت هم می کند. منتها معنای حمایت هم این نیست که کار حالا دولتی باشد. نه مثل عزای امام حسین، عزای امام حسین خود مردم عزاداری میکنند، دولت هم حمایت می کند، یعنی فیلم عزاداران را نشان می دهد، وعاظ را نشان می دهد، تبلیغات می کند، برنامههای صدا و سیما عوض می شود. اداره ها تعطیل می کند. روز اربعین و شهادت امام رضا و عاشورا و یعنی کار به دوش امت است منتها دولت هم حمایت می کند. مثل جنگ، جنگ را مردم اداره کردند دولت هم حمایت کرد. دولت و مردم با هم می توانند احکام خدا را پیاده کنند. دولت بی مردم مثل سوزن بی نخ است. مردم بیقدرت نخ بی سوزن هستند. ما همه بودیم ولی چون شاه حمایت نمی کرد ذلیل بودیم. رهبر خوب باشد مردم نباشند مثل علی بن ابیطالب باید سر را بکند در چاه حرف بزند. حکومت و مردم باید مثل سوزن و نخ باید با هم باشند تا بتوانند بدوزند.
خدایا کشور ما را هر روز به اسلام نزدیکتر، به احکام اسلام عاقلتر بفرما.
به تمام کشاورزان ما که زکات می دهند برکت عنایت بفرما.
به کشاورزانی که زکات نمی دهند اما آدم خوبی هستند، کسی بهشان نگفته، مقصر من طلبه هستم. مقصر من بودم. که نرفتم بر ایشان بگویم این را وقتی روضه می خوانی گریه می کند، می گویی جبهه جوانش را می دهد، ما مقصر بودیم. به کشاورزان ما آگاهی بیشتر صعه صدر بیشتر، سخاوت بیشتر، خیر بیشتر، برکت بیشتر مرحمت بفرما.
ضمناً کلمه زکات در قرآن 32 بار است کلمه برکت هم 32 بار. پیداست زکات و برکت اینها کدش یکجور است. 32 تا کلمه برکت در قرآن است 32 تا کلمه زکات و این از معجزات قرآن است یعنی زکات مساوی است با برکت.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment