زن در قرآن -2

موضوع بحث: زن در قرآن -2
تاریخ: 01/10/67

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا و زن و مقام زن می‌باشد. نامه‌ای بدست ما آمد از ارشاد که حدود هشتصد کتاب و مقاله درباره زن نوشته شده است، ولی هنوز جا دارد که غیر از این هشتصد کتاب و مقاله باز هم صحبت بشود، چون در قرآن خیلی صحبت شده، من شعار بحثم امروز یک حدیثی است از پیغمبر که می‌فرمایند: «گرامی نمی‌دارد زن‌ها را، مگر کسی که خودش هم بزرگ است» یعنی هرکس احترام زن را بگیرد کریم و بزرگ است و هر کس زن را پست بشمارد خودش پست است. بسیار حدیث خوبی است از رسول خدا.
1- حقوق زن در قرآن
زن‌ها در قرآن حقوق زیادی دارند. من الان مقداری از حقوق آنها را نقل می‌کنم. درباره حقوق مالی خواهرها بحث این است که می‌فرماید: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً»(نساء/4) «وَ آتُوا النِّساءَ» بپردازید به خانم‌ها، «صَدُقاتِهِنَّ»، صداق آنها را «نِحْلَهً» برای اینکه این هدیه است. اصولا مهریه، قیمت خانم‌ها نیست که بعضی خانم‌ها خیال می‌کنند اگر مهریه آنها کم بشود نرخشان کم است، مهریه قیمت نیست، شهید مطهری در بحث خود گفته است که به مهریه می‌گویند: «صداق»، چون صداق از صدق است و صدق یعنی راستی. صداق یعنی مردی که به زن می‌گوید من علاقمند هستم با تو زندگی کنم و نمی‌دانیم راست می‌گوید یا دروغ! یک هدیه‌ای بدهد که نشان دهنده این باشد که ایشان راست می‌گوید.
صداق نشانه صدق مرد است نه نشانه قیمت زن و بعد هم قرآن می‌گوید: «نحله»، نحله یعنی عطیه و هدیه. پس مهریه این طور نیست که انسان یک چیزی می‌خرد زن هم باید بخرد، این هدیه است نه نرخ، قرآن می‌فرماید مردها وقتی می‌خواهند پول خرج کنند «عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ»(بقره/236) یعنی هر کسی به مقدار وسعش، اگر دارید نسبت به خانمها پول خرج کنید، ندارید خرج نکنید. اگر دارید کمش نگذارید و اینها هیچ کدام نشانه شخصیت نیست، اگر عروسی فلان کارت را داشت، شخصیت دارد اگر کارت نبود، شخصیت هم نیست. قرآن می‌فرماید: «وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً»(بقره/229) حلال نیست چیزی را که به خانمها بخشیدید، پس بگیرید، «لا یَحِلُّ لَکُمْ» حلال نیست برای شما‌ ای آقایان، «أَنْ تَأْخُذُوا» اینکه بگیرید از خانم‌ها، «مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً»، اگر هر چه را به عنوان مهریه به او دادی.
بدون ریا مهریه‌ات را ببخش، نامردی است که ایشان به خانمش بگوید آن چه را که دادم پس بده، پس گرفتن چیزی که به خانم دادی حرام است، قرآن می‌فرماید: «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ»(بقره/233) لباس خانم‌ها و غذای خانم‌ها، مخارج عادی طبق شئون خانم‌ها به عهده مرد است، زن یک آرامش اقتصادی باید داشته باشد و قرآن می‌فرماید: «وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»(نساء/32) برای خانم‌ها بهره‌ای است از آنچه درآمد داشته باشند.
البته این از حقوق زن، اما خانم خوب خدیجه است، شبی که آمد خانه پیغمبر یک صندوق داشت پر از کلید، تمام کلیدهایش را داد به پیغمبر، گفت: این کلید کل سرمایه من و من هم کنیز تو هستم و شبی هم که می‌خواست از دنیا برود خدیجه کفن برای خودش نداشت، همه چیزی داشت وقتی آمد و کفن نداشت وقتی از دنیا می‌رفت، اگر گفتیم زنها درآمدی دارند «لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ»(بقره/233) «وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً»(بقره/229) «وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»(نساء/32) اگر گفتیم نصیبی دارند، پولی دارند، حقوقی دارند، یک وقت این بد آموزی نداشته باشد که خواهرهای کارمند پای تلویزیون بگویند به شوهرشان ندیدی قرائتی چی گفت؟ گفت دو هزار تومان برای خودم، قرائتی گفت دو هزار تومان برای خودت، ولی قرائتی هم گفت خدیجه هر چی داشت به شوهرش رسول خدا داد.
این یک شاخه از مقام زن و جایگاه زن بود. در مورد حقوق خانوادگی هم بگویم و بعد ببینیم زن چقدر استعداد و توان کار دارد. درباره حقوق خانوادگی قرآن مسائلی را دارد که می‌فرماید که انتخاب همسر با زن است، یک جمله در ازدواج را که مرد می‌گوید، یک جمله هم زن باید بگوید و اتفاقا صیغه را اول زن می‌خواند. یعنی زن باید بگوید من آماده هستم که با تو ازدواج بکنم و مرد بگوید: «قبلت»، یعنی انتخاب همسر و یک طرف صیغه و شروعش با زن است.
و اما درباره زن از نظر قرآن؛ البته بعضی زنهای ما متاسفانه بعد از هزار و چهار صد و چند صد سال که از اسلام می‌گذرد هنوز هم وقتی دختردار می‌شوند، یک حالت خاصی پیدا می‌کنند، بعضی از اقشار جامعه، پسردار که می‌شوند خیال می‌کنند که پسر بهتر است و حال اینکه قرآن می‌گوید: «یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ»(شورى/49) هبه می‌کند خدا برای کسی که می‌خواهد «إِناثاً»، اول خانمها را گفته، گفته خدا به هر کس که می‌خواهد، دخترمی‌دهد «وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ» بعد می‌گوید پسر.
2- معاشرت و خوشرفتاری حتی در حال قهر و طلاق
درباره معاشرت با همسر قرآن می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»(نساء/19) به مردها می‌گوید: معاشرت کنید با خانمها «بِالْمَعْرُوفِ» یعنی با زنها زندگیتان عادی و عرفی باشد و زندگیتان طبیعی و طبق فطرت و تمایلات طبیعی باشد. اگر زن از شوهرش ترسید، قانون باید پیشگیری کند. «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً»(نساء/128)، اگر زن از شوهرش ترسید «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خافَتْ» یعنی خوف دارد «مِنْ بَعْلِها» از شوهرش «نُشُوزاً»، اگر زن می‌ترسد شوهرش ناشز باشد و خرجی ندهد و به وظایفش عمل نکند، قرآن می‌فرماید که: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ»(بقره/229) حتی اگر زن و مرد خواستند از هم جدا شوند، این جدائی غیر از کینه است. «امساک» یعنی اگر خانم را در خانه نگه داشتی، باید خوب نگاهش داری و اگر هم می‌خواهی طلاقش بدهی، «أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ» یعنی اگر زن را آزادش می‌کنی و طلاقش را می‌دهی باید به احسان باشد. اگر نگهش می‌داری به معروف نگهش دار و اگر طلاقش را می‌دهی با احسان طلاقش را بده، یعنی کینه در هیچ حال جایز نمی‌باشد. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً»(بقره/231) یعنی زنها را نگه ندارید به هوای ضرر رسانی به آنها، «ایلاء» یک قانون فقهی است. در سوره بقره یک آیه داریم که «ایلاء» یک برنامه‌ای است که گاهی وقتها زن و شوهرها از هم جدا می‌شدند به خاطر اینکه مرد به زنش اذیت کند، زن و شوهر از هم جدا می‌شدند و گاهی قسم می‌خوردند که دیگر ما با هم نیستیم و نه طلاقش می‌داد و نه آزادش می‌کرد و نه زن داری می‌کرد. در این حال آیه نازل شد که حق ندارید ایلاء کنید و کسی که ایلاء کرده باید یک کفاره‌ای بپردازد و برود مشغول زندگی‌اش بشود.
به هر حال حتی برای عبادت خدا هم کسی حق ندارد زن را رها کند. در تاریخ داریم که فردی به هوای عبادت شب تا صبح عبادت می‌کرد، امام باقر(ع) متوجه شد او را خواست و به ایشان فرمود: چرا نمی‌روی زندگی کنی؟ گفت: مشغول عبادت هستم. امام فرمود: عبادت تو کار درستی نیست، حتی برای عبادت با خدا کسی نمی‌تواند زنش را رها کند.
حق انتخاب رای، حق بیعت، حق تحصیل، حق دفاع، حق شکایت، حق شهادت، حق نظارت، حق پناه دادن سیاسی و… تمامی این‌ها از حقوق زن می‌باشد.
«ام هانی» به یک مشرک پناه داد. گفت: تو بیا داخل مسلمانها من به تو پناه می‌دهم. امیرالمومنین فرمود: همه مسلمانها مواظب هستند به این امان نامه‌ای که این خانم داده احترام بگذارند، یعنی یک زن می‌تواند امان نامه بدهد، بیعت، رای و. . . به هر حال اینها حقوقی است که زن دارد.
3- زن در اسلام و مکاتب دیگر و جایگاه حضرت زهرا
بعد نیست یکی نگاهی هم به دنیا کنیم. دنیا نه تنها ارزش زن و بلکه ارزش مرد و زن را و اصولا دنیا ارزش انسانیت را خیلی پائین آورده است. «داروین» می‌گوید: او از نسل بوزینه است، «فرود» می‌گوید: او عصاره شهوت است، «مارکسیسم» می‌گوید: ابزار تولید است. تنها اسلام است که می‌گوید: فاطمه زهرا کوثر است و خیر کثیر است و حدیث داریم که رسول خدا وقتی فاطمه زهرا را می‌دید که می‌آید بلند می‌شد و دست فاطمه را می‌بوسید و فاطمه زهرا را جای خودش می‌نشاند.
سنی و شیعه می‌گوید یکی از کنیه‌های فاطمه زهرا «ام ابیها» یعنی مادر پدرش بود، دلیل اینکه می‌گویند کنیه‌اش‌ام ابیها است، چون پدرش پیغمبر اسلام در حوادث تلخ با مشرکین یا جنگها شکنجه و زخمی می‌شد، فاطمه زهرا می‌آمد و برای پیامبر مادری میکرد. در یک ماجرا که خون از بدن پیغمبر می‌آمد. با پرستاری جلوی آمدن خون را گرفت. خون را می‌شست. لباس و شمشیر خونی علی ابن ابیطالب را می‌شست و امیر المومنین را تشویق به جبهه می‌کرد. شبی که می‌خواست امام حسن متولد بشود، شوهرش در جنگ بود. پیغمبر اسلام حدود هفتاد جنگ داشت که حدود شصت جنگش را امیرالمومنین حضور داشته است. هشت سال شصت جنگ می‌شود سالی نه جنگ، در سالی حدود نه جنگ امیر المومنین شرکت داشت، چنین زنی بود فاطمه زهرا که شوهرش در هر سال در نه عملیات شرکت می‌کرد و با این حال تشویقش می‌کرد، بچه هایش که به دنیا می‌آمدند شوهرش در جبهه بود. در یک ماجرا در مکه که به پیامبر توهین کردند شکمبه شتر که پرتاب کردند، فاطمه زهرا آمد پدر را حمایت کرد و به همین خاطر می‌گویند مادر پدرش. و این را هم که می‌گویند فاطمه، فاطمه است را هم شیعه نقل کرده و هم سنی. فطمه یعنی جدا شد یعنی خودش و دوستانش جدا هستند. در قرآن زیاد خواندید که: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض»(جمعه/1) و امروز حدیث جدیدی یاد گرفتم. شنیده بودم که قرآن می‌گوید زمین و آسمان آنچه در زمین و آسمان هستند تسبیح می‌گویند، اما ثواب تسبیح کجا می‌رود؟ حدیث داریم که خداوند ثواب تسبیح زمین و آسمان را قرار داده برای کسانی که در خط فاطمه زهرا باشند.
اصولا خود زن موجودی است که سه شیفته کار می‌کند، بیست و چهار ساعته کار می‌کند، یعنی دوست دارد کار ‌کند، با محبت کار می‌کند و مفت کار می‌کند. مردها باید قدر خانمشان را بدانند. زمانی آدم توجه به نعمت‌ها دارد که نعمت‌ها را بگیرند، اگر آدم خواسته باشد دایه بگیرد می‌داند شیر دادن یعنی چه، مادری که هر لحظه بچه‌اش گریه می‌کند، فوری از جایش بر می‌خیزد و می‌گوید «جانم». صدای کم بچه مادر را بیدار می‌کند اما صدای بلندتر دیگران مادر را بیدار نمی‌کند. این رقم کار کردن سه شیفتی با محبت، مطابق با فطرت، با امانت، آن وقت در چه کاری بچه داری، پرستاری، خانه داری، مهمان داری، غیر از کارهای تخصصی، علمی، تعلیمی، تربیتی.
4- همگامی زنان با اولیای خدا
و از زنها چقدر با انبیاء همراه بودند، هاجر در کنار ابراهیم، بلقیس در کنار سلیمان، آسیه در کنار موسی، دختران شعیب در کنار شعیب، مریم کنار عیسی، همسر ایوب کنار ایوب پیغمبر، خدیجه کنار پیغمبر (ص)، فاطمه کنار امیر المومنین (ع)، زینب کنار امام حسین (ع)، و در کنار حرکت حضرت مهدی (عج) سیصد و سیزده نفر یار باوفا. از این سیصد و سیزده نفر یار که امام زمان دارد پنجاه نفر از آنها زن هستند و شاید آن زنها از بچه‌های ما باشد یا خود زنان ما باشند، من نمی‌دانم، مربوط به تقوا و لیاقت است.
زن می‌تواند چوپانی انجام بدهد. قرآن می‌گوید که دختران شعیب هر دوی آنها چوپان بودند، وقتی موسی داشت فرار می‌کرد از شر فرعون دید دو تا دختر چوپانی می‌کنند و و کنار چشمه ایستاده‌اند، حالا خود این آدم فراری است(موسی فراری بود) اما روح مظلوم یابی داشت رفت پهلوی این دو تا خانم «قالَ ما خَطْبُکُما»(قصص/23) گفت: دو تا دختر خانم چرا کنار ایستاده‌اید؟ گفتند: «وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ»(قصص/23) گفتند که ما یک پدر پیر داریم که نمی‌تواند چوپانی کند، بزغاله‌ها را ما آوردی. م یعنی دختران پیامبر چوپان بودند پس از چوپانی گرفته در قرآن مطرح شده تا ملکه سبا.
هدهد آمد. سلیمان گفت: کجا بودی؟ گفت: پرواز می‌کردم از منطقه‌ای، دیدم منطقه‌ای را که خانمش، ملکه آن زن بلقیس است و با یکی دو تا نامه رد و بدل شدن آن زن با همه اطرافیانش به حضرت سلیمان ایمان آورد. استعداد زن از چوپانی تا ملکه سبا.
5- تاکتیک مادر موسی و خواهرش در برابر فرعونیان
کارهای اطلاعاتی که یک زن می‌تواند بکند. ظریفترین کارهای اطلاعاتی را زنها می‌کنند، از قرآن می‌گویم؛ به فرعون اطلاع دادند امسال پسری متولد می‌شود که کاخ تو را زیر و رو می‌کند، دستور داد همه پسرها که امسال متولد می‌شوند را بکشند. مادر موسی، موسی را متولد کرد. موسی را در صندوق و روی آب گذاشت. صندوق را آب برد. قرآن می‌گوید برای کار اطلاعاتی مادر موسی به خواهرش گفت: «برو دنبال رودخانه». این خواهر کوچولو کار اطلاعاتی کرد. اگر می‌رفت و جیغ می‌زد و توی سرش می‌زد، فرعون می‌فهمید که این بچه، چه کسی است. چنان این دختر کوچولو تربیت شده بود که همینطور طبیعی جلو می‌رفت، وقتی فرعون جعبه را گرفت و بچه را در آورد، زن بود که موسی را نجات داد. فرعون می‌خواست موسی را بکشد ولی زن فرعون باعث نجات موسی شد. بعد وقتی دایه‌ها را آوردند پستان دایه‌ها را دهان نگرفت، دختر کوچولو جلو آمد و گفت: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‌‌ أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ»(قصص/12) می‌خواهید شما را راهنمایی کنم به خانمی که آن خانم تکفل کند؟ نگفت: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى أُمِّهِ» اگر می‌گفت «أُمِّهِ» می‌فهمیدند که مادر این بچه چه کسی است. نگفت: «بروم به مادرش بگویم بیاید»، گفت: «بروم به یک زنی بگویم بیائید که آن زن بچه را «یَکْفُلُونَهُ»، تکفل کند» این حرف اطلاعاتی است، خیلی ریزه کاری اطلاعاتی می‌خواهد که این دختر کوچولو بتواند با فرعون جوری حرف بزند که شناسائی نشود. وقتی گفتند: «برو بگو بیاید» اگر این دختر توی راه می‌دوید، شناسائی می‌شد. آهسته آمد که شناسائی نشود. مادر موسی وقتی که آمد اگر جیغ می‌زد طرح‌ها همه خراب می‌شد، جیغ نزد اینها همه کارهای اطلاعاتی است. چهار حرکت اطلاعاتی برای حفظ جان موسی «إِلى‌‌ وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»(قصص/11) این یک حرکت اطلاعاتی، آهسته راه رفتن یک حرکت اطلاعاتی، «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‌‌ مَنْ یَکْفُلُهُ»(طه/40) به جای «ام» یک بیان اطلاعاتی، برگشتن یک حرکت دیگر و جیغ نکشیدن مادر و. . .
این رشد زن را می‌خواهد بگوید و اگر ما یک دور قرآن را به قصد اطلاعات بخوانیم به نظرم سی چهل تا آیه اطلاعاتی داشته باشیم. به شما این‌ را بگویم که قرآن هنوز کشف نشده است، مَثَل ما نسبت به قرآن، مَثَل عوام است نسبت به نفت، به یک عوام وقتی می‌گویند نفت چیست؟ می‌گوید: «همان است که توی چراغ است» به ما هم اگر بگویند: قرآن چیست؟ می‌گوئیم: «همین، قرآن است». قرآن را به هر «الف و لامش» باید دقت کرد، آن جائی که می‌گوید: «وَ إِنَّ اللَّهَ» یک چیزی می‌خواهد بگوید. آنجایی که می‌گوید: «فَإِنَّ اللَّهَ» یک چیز دیگر می‌خواهد بگوید. در حرف حرف قرآن باید دقت کرد. کلماتی که قرآن بکار برده همه‌اش فرمول دارد، دوازده تا کلمه «عسر» است و سی وشش تا کلمه «یسر» یعنی «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»(انشراح/6)، «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً»(طلاق/7).
6- همگامی زن و مرد در کارها
و اما کار زن؛ زن چه کاری می‌تواند بکند؟ زن مشکلات طبیعی مخصوص خودش دارد، قرآن می‌فرماید: «وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى‌‌»(آل عمران/36) اصلا دو رقم آدم هستند که برای دو رقم کار ساخته شده‌اند. ببینید زن یک مشکلاتی دارد از قبیل: مسئله خانوادگی، شوهرداری، بچه داری، زایمان، مسائل قبل از زایمان و خستگی‌های بعد از زایمان و مسائلی که هر ماه زن دارد، این‌ها مشکلاتی است که پیش می‌آید. مساوی این است که زن گرفتار است. زن گرفتار است به دلیل اینکه مشکلاتی که زن دارد و مرد ندارد، آرایش برای زن اصل است، مدیریت داخلی برای زن اصل است و از این قبیل حرفها و. . . حالا که این مشکلات را دارد پس آیا توی خانه بنشیند؟
یک حدیث شیرین برایتان بخوانم. وقتی پیغمبر ساخت مسجد مدینه را در مدینه شروع کرد، زنها آمدند و گفتند: «یا رسول الله اولین پایگاهی که در مدینه می‌سازی مسجد است. چطور مردها می‌سازند و ما نمی‌سازیم؟ » فرمود: «پس یک وقت مردها بروند کنار و شما بیائید خشت بیاورید» که زنها هم در ساختن مسجد کمک کنند، یک روز یکی از زنها آمد و گفت: «یا رسول الله مردها هر وقت می‌خواهند می‌آیند خدمت شما چرا زنها نمی‌آیند؟ » فرمود: «هفته‌ای یک روز زنها بیایند و هر چه حرف دارند بزنند»
هیچ کاری نیست جز اینکه زن نقش دارد. در انقلاب ما زنها خیلی نقش داشتند دنیای غرب و شرق بیشترین ظلم را به نژاد زن کردند، زن را آوردند و موجودی دلقک، آرایشگر، ملعبه مردها، شغلهای دکری، شغلهای بی محتوا، تصنعی، خلاصه زن را وسیله هوس مرد قرار دادند، اما اسلام نظرش این نیست. اسلام نظرش این است که زن لایق، متکامل، خلیفه خدا نه از نسل بوزینه و نه ابزار تولید و نه عصاره تولید است. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً»(بقره/30)
7- ضرورت مدیریت و برنامه‌ریزی کارهای تخصصی زنان
اما درباره حضرت زهرا مقداری صحبت کنم، دانشگاه ما نیاز دارد به بحث‌های تخصصی، من که نه مسئولیتی دارم و نه چیزی بلد هستم، اما خیلی جامعه ما نیازش به زن متخصص زیاد است و آن هم تخصص‌های واقعی، بعضی کارها اگر هم زن نبود طوری نیست. من یک حدیث برای طلبه‌ها می‌خوانم که شما خواهرها هم ناراحت نشوید، می‌گویند: «آخوند خوب چه کسی است؟ طلبه خوب طلبه‌ای است که اگر از دنیا برود «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‌‌ءٌ»(کافى، ج‌‌1، ص‌‌38) روحانی خوب آن روحانی است که اگر از دنیا برود، شکافی توی جامعه پیدا شود که دیگر جایش پر نشود. » مطهری روحانی خوب بود، وقتی رفت دیگر جایش نیست، بهشتی، مفتح، هاشمی نژاد، شهید محراب‌ها، عده‌ای بودند رفتند و جایشان کس دیگری نیست. اما اگر بنده بروم هزارها قرائتی است. آنقدر طلبه از من سواد و تقوایش بیشتر است. بنابراین معلوم می‌شود که من الکی هستم چون مشابه دارم، بعضی شغل‌های زنها هم الکی است، «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‌‌ءٌ»، ‌ای کاش در مملکت ما برنامه ریزی‌ها روی نیازها باشد، بیش از این بنده حرف نمی‌زنم خودتان فهمیدید که چه می‌خواهم بگویم. گاهی وقتها زن در یک رشته‌ای تلاش می‌کند که اگر هم این رشته اصلا نباشد مملکت بهم نمی‌خورد. اما گاهی وقتها یک نیازهائی هم داریم که به خاطر نداشتنش همه رقم نیازهائی داریم. مانند شغل‌های کلیدی اساسی. به طلبه‌ها هم گفتند یک شغلی انجام بدهید که کلیدی و اساسی است، بنده اگر دیدم آقا می‌رود منبر برای بزرگسالان صحبت می‌کند من هم بروم منبر و بگویم بچه‌ها بیایید برایتان قصه بگویم. اگر دیدم آن آقا برای بچه‌ها قصه گفت، من برای خواهر‌ها مطلب می‌گویم و اگر دیدم یک کسی برای خواهرها مطلب گفت، من می‌روم توی سرود کار می‌کنم و اگر هم دیدم یک کسی سرود می‌سازد من می‌روم روی نماز کار می‌کنم و بالاخره پای سفره باید دید چه چیزی نیست و بلند شد و همان را آورد. اینطور نباشد که یک وقت چهل نفر همه، یک رقم غذا بیاورند.
می گویند یک عده‌ای می‌خواستند بروند تفریح در بیابان. گفتند: هرکسی یک چیزی بیاورد. صبح که می‌خواستند بیایند هر کسی به ذهنش آمد که فکر می‌کنم همه پیاز یادشان رفته باشد من پیاز می‌آورم و همه این فکر را کردند. سر ظهر که سفره را پهن کردند دیدند همه سفره پیاز است، نکند یک وقتی مملکت ما همه چشم را باز کنیم و ببینیم «الله اکبر» هفت هزار نفر اقتصاد دان داریم، ولی پزشک نداریم. مواظب باشیم توی برنامه ریزی‌ها حساب از دستمان نرود. نیازها را حساب کنیم نیازهای واقعی و هیچ مانعی هم ندارد که انسان اگر دو سه سالی هم درس خوانده رشته‌اش را عوض کند. چون اگر آدم وسط راه برنگردد، تا آخر خط تا آخر عمرش باید اسیر باشد.
می‌گویند یک آقائی رفت بالای منبر که سخنرانی کند، مطلب یادش رفت همانجا نشست. گفتند: آقا مطلب یادت رفته پله‌های منبر که یادت نرفته؟ خوب بیا پائین! اگر مطلب یادت رفت بیا پائین، گاهی آدم ممکن است یکی دو سالی هم یک شغلی داشته باشد، بعد بداند شغلش کلیدی نیست باید آنرا عوض کند. چه برادر و چه خواهر و چه مغازه دار و چه بازاری، ممکن است یک نفر مغازه دار است و سرمایه‌اش را در کاری مصرف کرده که هیچ دردی از مردم دوا نمی‌کند. کارهای کلیدی اگر هست به سراغ کارهای اساسی برویم. منتها این دل و جگر می‌خواهد. خدا رحمت کند آیت الله سعیدی شهید را، در حالی که روی منبر سخنرانی می‌کرد، یکی از علما وارد شد. تا این عالم وارد شد گفت: آقایان به جدم قسم سواد ایشان که وارد شد از من بیشتر است. فوری از منبر آمد پائین. این یک جگر و شهامت می‌خواهد که از منبر بیاید پائین و بگوید او از من سوادش بیشتر است. با شهامت باشید، بگوئید بنده می‌خواهم شغل عوض کنم. یک شهامتی می‌خواهد که اگر این شهامت‌ها نباشد آدم خودش و جامعه و عمر و جوانی‌اش را حرام می‌کند، «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»(تکویر/9-8) «مَوْؤُدَه» دختری است که زنده برود توی گور، خودمان را زنده توی گور نکنیم، زنده توی گور کردن فقط مال زمان جاهلیت نیست، الان هم یک کسی اگر راه کجی برود یا راه صافی که خیلی نیاز نیست برای خودش درست کند، «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ» این هم جوانی خودش را دفن کرد در زیر خاک خیال خودش.
8- گوشه‌ای از سیمای حضرت زهرا
چرا می‌گویند: «فاطمه»؟ چون گفتم فاطمه یعنی جدا. به فاطمه می‌گویند: «فاطمه» چون کمالاتش جدا است و خودش و شیعیانش و علاقمندانش از قهر و غضب جهنم جدا هستند، چرا می‌گویند: «زهرا»؟ چون وقتی سرنماز می‌ایستاد حدیث داریم نور صورت فاطمه زهرا برای اهل آسمان مثل نور ستاره برای اهل زمین بود، درخشندگی داشت.
چون شب شهادتش این بحث پخش می‌شود از فاطمه زهرا بگوییم، اجازه بدهید سیمای فاطمه زهرا را بگویم، قرآن میگوید که تمام هستی در کارند(ابر و باد و خورشید و فلک در کارند) برای بشر «خَلَقَ لَکُم»، «سَخَّرَ لَکُمْ»، «لَکُمْ» یعنی برای شما، خدا می‌گوید هستی برای تو، و تو برای عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات/56)، «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(ص/30) نعم العبد انبیاء هستند، بهترین انبیاء پیغمبر ما است و یگانه ذریه پیغمبر ما فاطمه زهرا است، فاطمه زهرا عصاره هستی است. زهرا یعنی عصاره هستی. چون هستی برای بشر است به دلیل «لَکُمْ»، «لَکُمْ»، «خَلَقَ لَکُم»، «سَخَّرَ لَکُمْ»، و بشر برای عبادت است «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»، بهترین عبادت، عبادت انبیاء «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(ص/30) و بهترین انبیاء پیغمبر ما و یگانه ذریه او فاطمه زهرا، و فاطمه زهرا عصاره هستی است.
فاطمه زهرا سه مدال دارد که احدی در عالم ندارد. 1- دختر نبوت. 2- همسر ولایت. 3- مادر امامت. عجب لقب‌هایی، احترامی که امام‌های ما به فاطمه زهرا داشتند خیلی زیاد است. خلیفه دوم عمر گفت احدی از زنان کره زمین نزد پیغمبر آبرویشان بیش از زهرا نبود و احدی از مردها احترامشان نزد پیغمبر بیش از امیر المومنین علی (ع) نبود و این را سنی و شیعه نقل کرده‌اند. فاطمه زهرا یک روز آمد خانه پدر و گفت خیلی خسته شدم. شما حساب کنید بچه‌های کوچولو امام حسن، امام حسین، زینب کبری، ‌ام کلثوم – بچه‌ها پشت سر هم، چهار تا بچه کوچولو و کارها همه دستی، این طور مثل الان نبود که سماور برقی، پلوپز برقی، لباسشوئی برقی باشد و در عین حال کمک به جبهه، عبادت‌های شب و روز و. . . تمام شب جمعه‌ها حضرت زهرا عبادت میکرد و احیاء می‌گرفت. هیچ شب جمعه‌ای تا صبح نمی‌خوابید و از سر شب تا صبح دعا به مردم می‌کرد تا یک روز که امام حسن گفت: «چرا دعا همه‌اش به مردم می‌کنی؟ » حضرت فرمود: «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ»(علل‌‌ الشرائع، ج‌‌1، ص‌‌182)، اول همسایه، سپس خانه.
عبادتش، درخشندگی‌اش، عزتش، یک کتابی است به نام مصحف، مصحف فاطمه کتابی بود مربوط به فاطمه زهرا که تمام حوادث غیب در این کتاب هست و این کتاب نزد تمام امام‌ها بوده و هر وقت امامها می‌خواستند از غیب و آینده خبر کنند کتاب مصحف را باز می‌کردند. خیلی امامان ما به فاطمه زهرا احترام می‌گذاشتند، لقب هائی دارد، کنیه‌هایی دارد، کتابهائی درباره‌اش نوشته شده، آمد گفت: پدر جان من خیلی خسته می‌شوم می‌شود یک زنی بیاید به خانه تا در لباس شوئی، بچه داری و. . . کمک ما کند؟ یک خادمی برای ما بگیرید، حضرت فرمود: یک چیزی می‌خواهم یادت بدهم به جای خادم. فرمود: بعد از نماز سی و چهار بار بگو الله اکبر، چقدر عجیب است قرآن می‌گوید: «فَاذْکُرُونی‌‌ أَذْکُرْکُم‌‌» (بقره/152) می‌خواهی خدا یادت باشد تو یاد خدا باش. در کوچه راه می‌روی، فکر میکنی، خوابیدی، نشسته‌ای، یک وقت هم خدا یاد تو باشد. بگو: «الله اکبر»، قرآن وعده داده گفته اگر تو یاد من باشی من هم یاد تو هستم «فَاذْکُرُونی‌‌ أَذْکُرْکُم‌‌» سی و چهار بار بگو «الله اکبر»، سی و سه بار بگو «الحمدلله»، و سی و سه بار بگو «سبحان الله»، امام صادق فرمود: این عبادت از هزار رکعت نماز اجرش بیشتر است. فاطمه زهرا آمد یک نخ پشمی داشت برداشت سی و چهار تا گره به آن زد به جای تسبیح، بعد حمزه سید الشهدا که شهید شد خاک قبر حمزه را برداشت تسبیح تربت درست کرد. منتها از تربت حمزه سید الشهدا از احد، بعد که امام حسین شهید شد فرمودند که تسبیح‌ها از تسبیح تربت باشد.
شفاعت فاطمه زهرا؛ امامان دیگر روز قیامت شفاعت می‌کنند، اما دیگر شفیع شده‌ها شفاعت نمی‌کنند. فرق حضرت فاطمه زهرا با همه امام‌ها این است که در حدیث داریم هر کسی را فاطمه زهرا شفاعت کند، شفاعت شده او هم باز شفاعت می‌کند. مادر مهدی، مادر امام صادق، آن وقت اینها به کجا کشیده می‌شود، چقدر ارزش دارد.
عروسی فاطمه زهرا بود، داماد امیرالمومنین، عروس فاطمه زهرا، غذای معمولی برای چند نفری پخته بودند. پیغمبر فرمود: سلمان، ابوذر بروید در مدینه به تمام مردم بگویید بیایند غذا بخورند. برای اینکه این غذا برکت دارد و دو نفر منافق در آن زمان در مدینه بود گفتند ما هم می‌رویم تا مسخره کنیم. چون می‌دانیم این غذا به درد همه مردم مدینه نمی‌خورد، برویم آنجا غذا کم بیاید و آبروی پیغمبر بریزد. ما دیگ را دیدیم و ظرف غذا را دیدیم می‌دانیم چقدر است و حالا پیغمبر با این غذا به سلمان و ابوذر می‌گوید بگوئید همه مردم بیایند. برویم تا غذا کم بیاید و آبروی رسول خدا و عروس و داماد شب اول زندگی برود. این دو تا منافق لای جمعیت آمدند. هر چه غذا خوردند، کم نشد. صد نفر از منافقین به برکت اطعام عروسی فاطمه زهرا وقتی وضع غذا را دیدند ایمان آوردند و دست از نفاق کشیدند.
ولی آدم غصه می‌خورد که این فاطمه زهرا نباید سیلی بخورد، نباید پهلویش بشکند، ما اگر پیغمبرمان چند تا دختر داشت، یکی از آنها را می‌کشتند دلمان نمی‌سوخت دلمان می‌سوزد که یک دختر داشت، اگر فاطمه زهرا را با شمشیر می‌کشتند، دلمان نمی‌سوخت، او با سیلی کشتند، با لگد کشتند، اگر زهرا حامله نبود و شهید می‌شد دلمان اینقدر نمی‌سوخت، یک زن حامله را که آدم نمی‌کشد. هم جوان بود هم با شکنجه کشته شد، هم تازه پدرش از دنیا رفته بود، دو ماه و نیم پیش بابایش از دنیا رفت، از آخر صفر تا سیزدهم ربیع دو ماه و خورده‌ای که بیشتر نیست، جوان بود، حامله بود.
9- مودت اهلبیت سفارش و مزد رسالت
پیغمبر سفارش کرد که‌ای مردم همه شما را من نجات دادم، مزد من این است که: «إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‌‌»(شورى/23) می‌خواهم شما نسبت به قربی و بستگان من مودت داشته باشید و «مودت فی القربی» مودت با محبت فرق می‌کند، محبت دوستی است ولی مودت آن دوستی است که دنبالش عمل هم باشد و بعد هم می‌گوید: «ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ»(سبأ/47) آن چیزی که از شما خواستم گفتم «ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ» اینکه از شما سوال کردم و گفتم از شما مزد نمی‌خواهم «فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ»(سبأ/47) مثل معلمی که می‌گوید: «بچه‌ها من پول نمی‌خواهم، مزد من این است که فردا یکی یک تکه چوب بیاورید داخل بخاری بگذارید. » اگر هوای کلاس گرم بشود به نفع خود بچه هم هست. درست است معلم گفت مزد معلمی چوب بچه است، اما این چوب بخاری به نفع خود بچه هم هست. یا مثل اینکه معلم می‌گوید: «من مزدی نمی‌خواهم، فقط درسی که دادم خوب بخوانید. » خوب درس خواندن «فَهُوَ لَکُمْ» و «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»(سبأ/47) عده‌ای از آیه‌ها می‌گوید «إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ» عده‌ای از انبیاء می‌گفتند: «هیچ مزدی نمی‌خواهیم» و عده‌ای از انبیاء می‌گفتند: «هیچ چیزی نمی‌خواهیم» ولی پیغمبر ما گفت: «مودت می‌خواهم» و یک آیه هم می‌گوید مودت هم برای خودتان است.
10- برتری اهلبیت و حضرت زهرا بر دیگران
چند وقت پیش رفته بودم به یکی از کشورها که هشتاد درصد آنها اهل سنت و بیست درصد شیعه هستند آنجا راجع به بحث شیعه و سنی آمدند با من مصاحبه کنند. گفتم آقا اصلا کلمه شیعه نگو، کلمه سنی هم نگو! گفتم به چهار دلیل ما دنبال فقه اهل بیت هستیم:
1- اهل بیت توی قرآن آمده‌اند و دیگران اسمشان در قرآن نیامده است.
2- اهل بیت «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33) اهل بیت را خدا گفته معصوم هستند و دیگران را خدا نگفته که معصوم هستند.
3- اهل بیت شهید شدند در حالی که دیگران کتک هم نخوردند.
4- اهل بیت صد سال سابقه‌شان از دیگران بیشتر است.
و فاطمه زهرا ‌ام‌ اهل بیت است، محور اهل بیت است، پیغمبر به فاطمه زهرا می‌گفت: «فِدَاهَا أَبُوهَا»(أمالى صدوق، ص‌‌234) فدای تو پدر تو، خیلی مهم است «فِدَاهَا أَبُوهَا»، وقتی می‌خواهد عروس را بدهد به داماد، پیغمبر عروس را می‌آورد و به امیر المومنین می‌گوید: «هَذِهِ وَدِیعَهُ اللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ»(الصراط‌المستقیم، ج‌‌2، ص‌‌92)، بفرما این عروس، این ودیعه خداست، «وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ»، عروس را دستش را میگذارد در دست امیر المومنین و می‌گوید این ودیعه خداست، این عروس را داد و وقتی میخواهد این عروس را بگیرد زمانی که فاطمه زهرا را امیر المومنین می‌خواهد دفن بکند در نهج البلاغه دارد که فاطمه زهرا را می‌آورد در قبرستان، وقتی می‌خواهد بگذارد درون قبر می‌گوید: «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 202) یا رسول الله یادت می‌آید که گفتی این ودیعه است، ودیعت را پس بگیر، در حدیث داریم که پیغمبر به فاطمه زهرا گفت: «فَأَنْتِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقِینَ بِی مَظْلُومَهً مَغْصُوبَهً»(کفایهالأثر، ص‌‌36) تو ناله می‌زنی، استغاثه می‌زنی، ولی کسی به حرف تو گوش نمی‌دهد.
خوب، علاقمندان به فاطمه زهرا! باید در خط فاطمه زهرا باشیم، به عبادت برسید، نماز با حال بخوانید، به دیگران دعا کنید، تحصیلات عالیه داشته باشید، مواظب حجاب باشید، و به خصوص شما که دانشگاه الزهرا هستید، شرافت و کرامت و این لقب‌ها باید بر باقی دانشگاه‌ها و بر باقی زن‌ها و بر باقی دخترها باشد. امتیاز کمالی، علمی، خصلتی داشته باشید. خدایا مملکت ما مملکت فرزند زهرا امام زمان علیه السلام است. از هر خطری حفظ بفرما، رهبر عزیز انقلاب که نسل فاطمه زهرا است، موید و منصور بدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment