موضوع: روز مباهله، روز خانواده
تاریخ پخش: 14/05/1400
1- خانواده، زیرساخت جامعه
2- زن و مرد، دوشادوش یکدیگر در کسب کمالات
3- نیاز به همسر، تا پایان عمر
4- خدمت زن و شوهر به یکدیگر در خانه
5- زندگی بر اساس معروف و عُرف پسندیده
6- وظیفه جامعه در برابر ازدواج جوانان
7- توجه به سالمندان در ساخت مسکن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در آستانهی محرم هستیم. ماه ذی الحجهی 1400 هستیم. به این روزها روز خانواده میگویند به مناسبت آیهی مباهله. خدا توفیقی داد کتابی من نوشتم، خانواده در قرآن. چند صد تا آیه راجع به خانواده در قرآن هست. در این نیم ساعت یک سی تایش را بگویم، یعنی تقریباً هر یک دقیقه یک نکتهاش را بگویم، هم سر سفرهی قرآن هستیم، هم مسئولیت ما نسبت به خانواده معلوم شود.
1- خانواده، زیرساخت جامعه
زیرساخت جامعه خانواده است، زیرساختی که در اسلام میگویند: «بُنِیَ» بنا، «مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِیجِ.» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 383) یعنی آن نقطهی عطف، زیربنا، آن خشت اول، آن آجر اول جامعه، خانواده است. خانواده خوب بشود، جامعه هم خوب میشود. حالا قرآن چه میگوید؟
اول میگوید زن و مرد از یک گوهرند. گاهی میپرسند زنسالاری یا مردسالاری؟ جواب: هیچ سالاری، نه زن سالاری، نه مرد سالاری، نه زن باید بگوید هر چه من گفتم عمل بشود، نه مرد باید بگوید هر چه من گفتم عمل بشود، حق سالاری، هر کس حق میگوید. هر دو. قرآن میفرماید که:
[پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خانواده در قرآن
1- از یک گوهرند.
قرآن میگوید: «مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ» (نساء/ 1). این در مقابل تفکر غلطی است که مرد را از یک جنس بهتر بگوید، مثلاً بگوید مرد ابریشم است، آن را بگوید نخ است، نه، «مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ». چند بار هم در قرآن این کلمه آمده است. «نَفْسٍ واحِدَهٍ» جواب میدهد نه زنسالاری، نه مردسالاری.
2- در همهی کمالات دوش به دوش هم.
قرآن سورهای به نام احزاب دارد، میگوید زن و مرد در خیلی چیزها مثل هم هستند، آنجایی هم که تفاوت هست حکمتی هست که ممکن است خدمتتان عرض میکنم.
2- زن و مرد، دوشادوش یکدیگر در کسب کمالات
در سورهی احزاب، قرآن میفرماید زن و مرد در کمالات دوش به دوش هم هستند. آیهی «إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ» (احزاب/ 35): مرد مسلمان، زن مسلمان، مرد مؤمن، زن مؤمن، «وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ» (احزاب/ 35): مرد متواضع، زن متواضع، «وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ» (احزاب/ 35): مرد راستگو، زن راستگو، «وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ» (احزاب/ 35) دوازده تا کمال است میگوید زن و مرد مثل هم هستند.
– هر دو حق مالکیت دارند، اینهایی که میگویم در مقابل یک تفکرهای غلطی است که معتقدند زن ارث نمیبرد، حتی کشورهای پیشرفته اخیراً میگویند زن ارث میبرد، بعضیهایشان. هر دو مالک میتوانند بشوند، هر دو حق تحصیل دارند. قرآن به زنها گفته که جلوهگری نکنید، میگوید اصل زن این است که در خانه باشد، اما معنای در خانه باشد این نیست که بیکمال باشد، بیسواد باشد، بیتخصص باشد، چون وقتی میگوید: «قَرْنَ» (احزاب/ 33) یعنی قرار بگیرید در خانه، پشت سر آیهی قرن میگوید: «وَ اذْکُرْنَ» (احزاب/ 34) یعنی باید باسواد باشید، آن آیات حکیمانه را باید بلد باشید، یعنی هم در خانه باشید، هم حکیمه باشید. بعد هم میگوید میخواهید بروید بیرون، بروید، ولی «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ» (احزاب/ 33)، «تَبَرُّج» خودتان را مثل برج خودنمایی نکنید. پس بسم الله. قرآن راجع به خانواده چه میگوید؟
میگوید:
1- اصل این است که در خانه بماند؛ نیاز دارد از خانه برود بیرون، برود ولی در عین حال کمالاتش را از دست ندهد.
باید مثل مردها این کمالات را که قابل دسترسی است، دسترسی داشته باشد. این نظر اسلام است. نظر متن قرآن است، سورهی احزاب.
– پاداششان مشترک است. این طور نیست که جهنم زنها یا مردها داغتر باشد، یا بهشت زنها یا مردها بهتر باشد.
– هر دو حق انتخاب همسر دارند.
– هر دو حق مالکیت دارند.
– تهمت به هر دو حرام است.
هر کسی به زن مسلمان، یا مرد مسلمان تهمت بزند، هر دو هشتاد تا شلاق دارند، این نیست که حالا به مرد تهمت بزنند، هشتاد تا، به زن هفتاد تا، این طور نیست.
– هر دو حق امر به معروف و نهی از منکر دارند، قرآن صریحاً گفته زن مؤمن، مرد مؤمن هر دو حق دارند نسبت به خوبیها سفارش کنند، امر کنند، نسبت به بدیها نهی کنند.
– هر دو برای همدیگر لباس هستند: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/ 187)
مردها، خانم برای شما لباس است، مرد هم برای زن لباس است، زن هم برای مرد لباس است.
لباس را انسان همیشه میخواهد. اینطور نیست که بچگی لباس بخواهد، پیری نمیخواهد. انسان همسر میخواهد، چه جوان، چه پیر. پیرها هم همسر میخواهند.
3- نیاز به همسر، تا پایان عمر
چند سال پیش یکی از متخصصین بیماریهای روانی میگفت: در تهران، قصه شاید برای ده سال پیش است، میگفت: در تهران چهارده هزار زن و مرد داریم که چون همسر ندارند به بیماری افسردگی گرفتار شدند، افسرده هستند، چرا؟ کسی نیست با آنها حرف بزند. نیاز فقط نیاز جنسی و شهوتی نیست که برای عروس و داماد باشد. پیری هم مأنوس میخواهد، انسان میخواهد یا یک کسی درد و دل کند، حرفهایش را بزند، هر دو برای همدیگر لباساند.
یک شخصی خانمش از دنیا رفته بود. من او را دیدم، گفتم خدا رحمت کند خانمتان را، شما بعد از فوت ایشان مدتها گذشته، چند سال است گذشته، ازدواج نمیکنید؟ گفتم: آخر سنّم بالا است، گفتم: قرآن میگوید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ» لباس را چه سنّی میپوشند؟ از نوزاد لباس میخواهد تا مرده که کفنش میکنند. وقتی که میگویند زن و شوهر لباس هستند.
خدا رحمت کند حاج مهدی آقای طباطبایی را، یک مثلی میزد می گفت که یک کسی یک مادر پیری داشت، دیگر نمیتوانست راه برود، مثل در حال رکوع، خم شده راه میرفت، دیگر خیلی صورتش چین و چروک. این مادر را برداشت آورد مکه، نمیتوانست طواف کند، این مادر را دوش گرفت، دوش گرفت که طواف کند، پیغمبر را دید گفت: یا رسول الله این که روی دوش من است مادر من است، دیگر نمیتواند راه برود. آوردمش مکه، خودم هم کول کردم طوافش می کنم، حق فرزندی را ادا کردم؟ حضرت فرمود که: نه. گفت: اِه، مثلاً چه کار دیگری باید میکردم؟ فرمود: خب شوهرش بده. گفت: این نمیتواند راه برود، شوهر نمیخواهد! مادر که روی کول بود، حرفها را شنید، زد تو سر بچه، گفت: خفه شو، تو بهتر میدانی یا پیغمبر.
مسئلهی نیاز به همسر، لباس هستند. هم لباس ما را حفظ میکند، هم ما باید لباس را حفظ کنیم. هر دو همدیگر را حفظ میکنند، هر دو برای همدیگر زینت هستند، لباس باید به آدم بخورد، همسر هم باید به همسر بخورد، فرهنگشان، اخلاقشان، نه ماشین و مدل مدرکشان هان، حالا من لیسانس هستم همسرم هم باید لیسانس باشد، نه، اینطور نیست، اخلاق باید به هم بخورد، وصلهی روحی هستند.
– خدمت هر یک به یکدیگر عبادت است.
4- خدمت زن و شوهر به یکدیگر در خانه
دو تا جمله هست یکی نسبت به زن میگوید که: [پای تخته] «جِهَادُ الْمَرْأَهِ حُسْنُ التَّبَعُّل» (وسائل الشیعه، ج 20، ص 221) جهاد خانمها این است که خوب شوهرداری کنند.
یعنی چه؟ یعنی خانم خدمت کن به شوهرت. از آن طرف به شوهرها گفته: «الکاد لعیاله»: مردی که کمک خانمش کند، «الکاد لعیاله»: مردی که کمک همسرش کند، «کالمجاهد فی سبیل الله»: مثل کسی است که در راه خدا جهاد کرده است. (شرح أصول الکافی (صدرا)، ج 1، ص 433)
منتها یک لطیفه در این است اگر زن کمک کند جهاد است، اما اگر مرد کمک زنش کند میگوید: «کالمجاهد» مثل جهاد است، این خودش جهاد است، یعنی خدمت زن به مرد جهاد است ولی خدمت مرد به زن مثل جهاد است.
یک وقت میگویم این گلاب است، یک وقت میگویم نه، این آبِ مثل گلاب است، خود گلاب با مثل گلاب فرق دارد. خدمت زن جهاد است، خدمت زن به مرد، خدمت مرد به زن مثل جهاد است، «کالمجاهد» است. خدا رحمت کند دوستی داشتیم به نام آقای دهقان. این را من از ایشان یاد گرفتم.
– توجه به اصالت خانواده، خانوادهی شریف، بچهاش هم شریف میشود. حضرت مریم بدون شوهر بچهدار شد، حضرت عیسی متولد شد، بچهاش را بغل کرد، آمد در جامعه، گفتند: این بچه کجا بوده، تو که ازدواج نکرده، بچه از کجا پیدا شده؟ بعد گفتند تو خانوادهات خوب بوده: «ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ» (مریم/ 28) همین که مردم دیدند حضرت مریم یک بچه بغلش بوده گفتند که بچه کجا بوده، تو ازدواج نکردی بچه از کجا پیدا شده؟ بعد قرآن میگوید: «ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً» (مریم/ 28) تو بابایت آدم خوبی بود، مادرت هم آدم خوبی بود، کسی که پدر و مادرش شریف هستند، این بچه از کجا پیدا شده؟ ببینید اصالت خانواده در قرآن.
– به زیبایی فقط ننگرید. روایت داریم که دختر زیبا، همسر زیبایی که خانوادهاش آلودهاند (الکافی، چاپ الإسلامیه، ج 5، ص 332) خانواده فاسد است ولی دخترِ خوشگل هست، حضرت فرمود این مثل گل قشنگی است که ریشهاش در پِهِن است، گلِ قشنگ است اما ریشهاش در پهن است. فقط به زیبایی ننگرید.
مرد باید زندگی همسرش را تأمین کند، حتی اگر پیغمبر باشد. حضرت موسی با خانمش در مسیری گرفتار مشکل بیماری یا حاملگی و سرما و از این مشکلات برایشان پیش آمد. حضرت موسی علیه السلام که پیغمبر بود فرمود شما بمانید من بروم از دور یک نوری میبینم، آتشی میبینم بیاورم گرم بشوید: «لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ» (قصص/ 29) آیه قرآن است، یعنی پیغمبر مسئول است که خانمش را از سرما نجات بدهد، مشکل خانمش را حل بکند، مرد متکفل است و وظیفه دارد که زندگی خانمش را.
– به ما گفتند شما نسبت به بچههایتان مسئول هستید: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً» (تحریم/ 6) قرآن میفرماید بچههایتان را از آتش حفظ کنید. گفت: چه جوری حفظ کنیم؟ گفت به او بگویید این کارها واجب است خدا خواسته انجام بده، این کارها را خدا دوست ندارد انجام نده، امر به معروف و نهی از منکر کنید.
5- زندگی بر اساس معروف و عُرف پسندیده
در قرآن 38 بار کلمهی معروف آمده است، پانزده بارش برای خانواده است. کلمهی «معروف» یعنی عُرفی باشد، یعنی کار استثنایی نکنید. آخر بعضی افراد کار استثنایی میکنند، لباسشان، مراسم عروسیشان، تالاری که میگیرند، نمیدانم مهریهشان، اصلاً تمام کارهایشان استثنایی است. ببینید اسلام گفته لباس شهرت حرام است. لباس شهرت حرام است، یعنی چه؟ یعنی اگر من عمامهام را که اینجاست بردارم بگذارم روی پیشانیام، از تلویزیون بیرونم میکنند، دادگاه ویژهی روحانیت هم مرا میگیرد، میگوید این چه بساطی است که راه انداختی؟! حالا اگر یک کسی یک ریشی درست کند که یک زلفی درست کند، یک انگشترهایی دست کند خیلی کت و کلفت، عطسه کند یک جوری عطسه کند که همه بگویند فلانی عطسه کند، زنگ موبایلش را صدای گاو میگذارد، یعنی دست به یک کارهایی میزند نمونه.
امام کاظم فرمود: اینهایی که دست به این کارها میزنند، کمبود دارند. چون اینها کمبود دارند، میخواهند مردم نگاهشان کنند، کمالی ندارند که مردم به خاطر کمال نگاهشان کنند، این با زور عطسه و سرفه و مثلاً همه آمین میگویند این میگوید آمین، یک جوری آمین میگوید که مثلاً همه نگاهش بکنند. حتی تو نماز بعضیها. بنده خدایی داشت نماز میخواند، یک مرتبه نگاه کرد دید دوربین آمده جلویش، همینطور وسط نماز همچینی کرد.
لباس شهرت حرام است. خب ماشین شهرت چی؟ بنایی چی؟ اسلام میخواهد بگوید این پشم گناه است که حرام است؟ یعنی هر کاری که تو را متمایز بکند. حتی امام رضا علیه السلام یک نامهای نوشت به امام جواد که شنیدم شما را در منطقهای که هستی از یک در ویژهای، از در خصوصی میبرند در جلسه، نه، شما مثل همه هستید. مردم مکه میگفتند چون ما مردم مکه هستیم باید بعضی حرکات حجمان با باقیها فرق بکند، آیه نازل شد: «ثُمَّ أَفیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ» (بقره/ 199) شما هم مثل باقی ها باشید. احساس نکنید چون مردم مکه هستید باید یک منش خاصی، روش خاصی.
متأسفانه این اخلاقها امروز دارد هی روز به روز کم رنگ میشود. قرآن میگوید پیغمبر باید از مردم باشد، در مردم باشد، با مردم باشد. همهاش را هم آیه داریم. از مردم باشد میگوید: «رَسُولاً مِنْهُمْ» (جمعه/ 2)، «مِنْهُمْ» در قرآن هست، یعنی از مردم، پیغمبر از مردم هست. در مردم باشد، قرآن میگوید: «فیهِمْ رَسُولاً» (آل عمران/ 164) با مردم باشد، قرآن میگوید: «وَ الَّذینَ مَعَهُ» (فتح/ 29)، «مِنْهُمْ» (جمعه/ 2)، «فیهم» (بقره/ 129)، «مَعَهُ» (فتح/ 29) سه تا کلمه در قرآن آمده است. یعنی پیغمبر باید از مردم، در مردم، با مردم باشد.
کار استثنایی نکنید، کارهایتان طبیعی باشد. پیغمبر ما وقتی مینشست جوری مینشست گرد که یک غریبه که میآمد هی نگاه میکرد، آخرش میگفت: «أَیُّکُمْ رَسُولُ اللَّه؟» (بحار الأنوار، ج 73، ص 355) کدامهایتان پیغمبر هستید؟ یعنی اینقدر با مردم هماهنگ بود که هیچ مثلاً میگوید نه آنجا که سرش بزرگتر است، آنجا که تختش، میزش فلان است. متأسفانه حتی بعضی از افراد برای سخنرانی صندلی را هم با خودشان میبرند. گاهی امنیتی است، شخصیتی است که مثلاً میترسند در این صندلیها چیزی جاسازی بشود، یک وقت مسئله امنیتی است، شخصیت خیلی مهم است، آن حسابش جداست، اما نه، تزئیناتی اگر باشد، بیماری است، بیماری است، بیماری هم فقط بیماری جسمانی نیست که برویم دکتر، بعضی بیماریها روحی است، قرآن میفرماید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/ 10) این بیماری روحی دارد. بعضی ها هستند سرطان اخلاقی دارند، دیگر خوب نمیشوند: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» (بقره/ 18) یک جوری شده که دیگر عوض شو نیست. خانواده.
38 بار کلمهی معروف آمده، 15 بارش میگوید خانواده. مهریهتان معروف باشد. میآید ازدواج بکند، داماد چه کاره است؟ فعلاً کار ندارم. خیلی خوب، مهریه هزار سکه. حضرت عباسی تو دو تا سکهاش را میتوانی پیدا کنی؟! عُرفی نیست. بعضی عقدها مصنوعی است. عقد باید طبیعی باشد.
زندگی بعضیها خیلی ولخرجی میکنند، کارشان معروف نیست، بعضیها خیلی مشتشان هم است، کارشان معروف نیست. 38 بار کلمهی معروف یعنی کارتان عرفی باشد، عرفی باشد، یعنی مردم بپسندند.
6- وظیفه جامعه در برابر ازدواج جوانان
مسئلهی خانواده را میگوید همه مسئولید بسیج بشوید، جامعه را بسیج کنید برای اینکه برای دخترها داماد پیدا کنند، برای دامادها عروس پیدا کنند: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ» (نور/ 32) «وَ أَنْکِحُوا» به جامعه میگوید، ای امت، ای مسلمانها این کار وظیفهی شما است. یک آیه داریم که هر کس دلالی کند اجری میبرد، امام فرمود: بهترین دلالیها دلالی برای ازدواج است. نگوییم به ما ربطی ندارد، به شکرانهی اینکه شما دخترهایت را عروس کردی، پسرهایت را داماد کردی یک پسر و دختر را دلالی کن، منتها دلالی آگاهانه باشد هان، دلالی سطحی نباشد که حالا این قیافهاش به آن میخورد، مدرکش به آن میخورد، هیکلش به آن میخورد، کیلویی عروس و داماد تعیین نکنید، روح باید به هم بخورد: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ»
در خانواده باید مواظب حسادت باشیم. حضرت یوسف خواب دید به بابایش گفت، بابایش گفت به برادرهایت نگویی هان: «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً» (یوسف/ 5) چهقدر قرآن نکته دارد، الله اکبر!
ببینید این آیه را: [پای تخته]
«لا تَقْصُصْ»، پسرم، «لا تَقْصُصْ» از قصه میآید، «لا تَقْصُصْ» قصه نقل نکن، رؤیا یعنی خوابی که دیدی، «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ»، رؤیا، خوابی که دیدی، «عَلى إِخْوَتِکَ» خوابت را به برادرهایت نگو، چرا؟ «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً»: برادرها حسود هستند، «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً»، برادرها حسود هستند، نسبت به تو حسادت میکنند.
این در زمان ما چه هست؟ خیلی چیزها را نباید گفت. رازداری. هر کسی باید، هر مسلمانی باید رازدار باشد، نگو کجا نفت هست، کجا فلان معدن هست، کجا فلان. ارزشهایت را نگو، تحریک میکنی. «لا تَقْصُصْ» کتب خطی را میدزدند، ما رفته بودیم اتریش، به ما گفتند فلان موزهی سنگ را ببین، فلان موزه را ببین، ما رفتیم ببینیم دیدیم عجب! از تخت جمشید شیراز سنگهای بسیار بزرگ با چه جرثقیلی، در کشتی گذاشتند و اینها را منتقل به آنجا کردند، حتی آثار عتیقه گچبریهای بعضی از مسجد جامعهای کشور را که میدانم کجاست، یک محرابی داشت، گچبری خاصی داشت، این کل محراب را گچبری را کندهاند با چه وسیلهای منتقل کردهاند، یعنی یک خط گچی را نمیتوانند به ما ببینند. «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ» به برادرت نگو، به دشمنت که حتماً نگو، خوابت را نگو، بیداریات را که دیگر حتماً نگو، به برادرت نگو، به غریبهها هم نگو، خوابت را نگو، بیداریات را هم نگو. قرآن این طوری حرف میزند، میگوید هر کسی باید رازدار باشد.
«لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً»
خب. قرآن این نکات را دارد. رازداری.
– مثلاً دربارهی شهرسازی قرآن چه دارد؟
7- توجه به سالمندان در ساخت مسکن
– دربارهی مسکن قرآن چه دارد؟ مثلاً کسی آمده یعنی الآن چهل سال است انقلاب شده، لااقل ممکن است باشد من خبر نداشته باشم. مثلاً یک آیه دارد که خانوادهها در خانهی خودتان پیر بشوند، کلمهی کاف دارد، «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» (إسراء/ 23)، «عِنْدَکَ» یعنی نزد تو، «کِبَر»، یعنی کبیر، پیر شده، پدرت، مادرت باید در خانهی خودت پیر بشوند، یعنی اینها را سالمندان نفرست. حالا سؤال آخر این خانههای تنگ چهل متری، پنجاه متری کمتر، بیشتر، عروس جوان، بچهها، کوچولوها میخواهند بازی کنند، این پیرزن هم میخواهد بخوابد، نمیشود یک پیرزن و پیرمرد را آورد پهلوی یک بچهی کوچولو و یک عروس جوان، به هم نمیخورند، مثل پیوند اسفناج و گلابی است، به هم نمیخورند؟
خب حالا چه کنیم؟ قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید باید پهلوی خودت باشد، «عِنْدَکَ الْکِبَرَ». از این آیه چه میفهمیم؟ میفهمیم پس شهردار مقصر است، شهرداری وقتی میخواهد مجوز بدهد که اینجا را ده طبقه بسازد، می گوید هر چهار طبقهای باید یک واحد کوچک هم پایینش باشد، چهطور میگویند هر واحدی باید یک پارکینگ داشته باشد، هر واحدی باید یک انباری داشته باشد، بگویند هر ده تا خانهای باید دو تا سوئیت کوچک هم داشته باشد، برای اینکه این ده تا خانواده که زندگی میکند، ممکن است یکی پدر پیری، یک مادر پیری داشته باشد، این را سالمندان، همان یک واحد کوچک، یک تک اتاق، داخلش همه چیز باشد، امکانات اولیه، مادر و پدر پیر آنجا باشد، آن وقت برکاتی هم دارد هان، اول بچههایش را میبنید مرض افسردگی نمیگیرد، احساس حقارت نمیکند که یک عمری بچه بزرگ کردم، حالا مرا در سالمندان گذاشتند، احساس حقارت نمیکند، افسرده نمیشود.
عروس میخواهد برود بازار، میخواهد برود خرید کند، بچهاش را چه کار کند؟ به مادربزرگ میگوید: مادربزرگ پهلوی بچهها باش، من بروم بیرون و برگردم. یعنی او هم کمک این میکند. غذا تنهایی، به ما گفتهاند چند چیزی مورد لعنت است یکی تنهایی غذا خوردن است. مادر وقت غذا میآید پهلوی بچههایش، بچههایش را ببیند غذایش را بخورد میرود در اتاق خودش زندگی میکند. این از «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» از « عِنْدَکَ الْکِبَرَ» باید ما این را استفاده کنیم، استنباط کنیم که باید شهرداری و کسانی که انبوهسازی میکنند، آپارتمان میسازند، باید یک واحدهای تک نفری، دو نفری، نیم نفری داشته باشند برای اینکه به هر حال اینها پرت و پلا نشوند. فقط هم به همان واحد اجاره بدهند، یعنی تک اتاق باید برنامهی اقتصادی و کرایهاش و اینها به گونهای باشد که کس دیگری از بیرون نیاید اینجا، هر ده طبقهای باید دو تا سوئیت کوچک داشته باشد، مثل انباری. این را شهرداری ها باید بدهند. ما باید لای قرآن را باز کنیم برای زندگی مان. قرآن میگوید چه جوری بنایی کن. چه جوری شیرش بده: «حَوْلَیْنِ کامِلَیْن» (بقره/ 233) سعی کنید تقویم را نگاه میکردم همین روزها نوشته بود: «روز شیر مادر». مسئلهی شیر مادر خیلی مهم است. اینقدر روایت داریم که هیچ چیز شیر مادر نمیشود، هیچ زنی مادر نمیشود و هیچ غذایی شیر مادر نمیشود. تمام دکترهای تغذیه، همهی مواد غذایی را به هم ترکیب کنند، آخرش هم شیر مادر نمیشود، این هم شیر مادری که از سینه بمکد هان. شما اگر شیر مادر را در سر شیشهای کردید، دهان یک کسی گذاشتید، آن بچه به مادرش که محرم است، به آن زنی که شیرش میدهد، زنی که شیر میدهد به بچه محرم میشود به شرطی که شیر از سینه بمکد، شیر را بکنند در شیشه، سر شیشهای بمکد یعنی همین که یک لاستیک و پلاستیک اضافه شد، آن رابطهی عاطفی کمرنگ میشود. خیلی عجیب است!
قرآن میگوید اگر گوشت میخواهید بخورید باید رابطهتان با طبیعت باشد یا مستقیم از حیوانهایی استفاده کنید که علف میخورند، مثل: گوسفند و میش و از این حرفها، یا اگر نیست لا اقل از گوشت حیوانی بخورید که آن گوشت علف بخورد و لذا گوشت شغال حرام است چون شغال علفخوار نیست. یا باید مستقیماً خودتان سبزی بخورید، یا اگر گوشت میخورید گوشتی بخورید که آن حیوان سبزیخوار باشد، یعنی رابطهتان با طبیعت باید اینطور تنظیم بشود.
– به هر حال سفارش شده که گاهی زن و شوهر از همدیگر ناراحت هستند، زندگیتان را به هم نزنید، قرآن میفرماید: «فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً» (نساء/ 19) گاهی وقتها عروس از داماد، داماد از عروس، یک کدورتهایی دارند، ناراحتیهایی دارند، تصمیم به جدایی نگیرید، حدیث داریم بدترین حلالها طلاق است، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله، ص 688) طلاق حلال است، اما امام فرمود بدترین حلال است. زود تصمیم نگیرید.
روز مباهله، روزی است که پیغمبر بنا شد که با مسیحیها نفرین کنند، چون ما معجزه داریم، استدلال هم داریم، عقل و منطق، یکی از راهها هم این است که میگوید آقا، ما که خسته شدیم، نه معجزه را شما قبول کردید، نه استدلالمان را قبول کردید، بیایید نفرین کنیم. میگوییم خدایا اگر هر کسی باطل است نابود شود. شما به ما نفرین کنید، ما هم به شما نفرین میکنیم، هر نفرینی که گیرا نشد معلوم میشود که چه کسی حق است. پیغمبر پنج نفر را با خودش آورد، گفت: «أَبْناءَنا» (آل عمران/ 61): بچههایمان را میآوردیم، بعد دیدند بچههایش چه کسی را آورده است؟ امام حسن و امام حسین، اینها بچههای پیغمبرند، «نِساءَنا» (آل عمران/ 61): خانمهایمان را میآوریم. نساء چه کسی است؟ حضرت زهرا. گفت: جانمان را هم میآوریم: «وَ أَنْفُسَنا» (آل عمران/ 61)، جانش چه کسی است؟ امیرالمؤمنین. اینجا یک بار پیغمبر گفت: علی جانِ من است، «أَنْفُسَنا» (آل عمران/ 61)، یعنی آیه قرآن است، که پیغمبر فرمود جانمان را میآوریم، بعد گفتند علی را آورده، یک بار هم امیرالمؤمنین جای پیغمبر خوابید، گفت اگر بنا است بریزند در خانه تو را بکشند، من در رختخواب میخوابم، من را بکشند، جانِ من پیشمرگ تو بشود، یعنی هم علی به پیغمبر گفت: جانم فدای تو، در رختخوابت میخوابد به جای تو من را ترور کنند، هم پیغمبر به علی گفت: جانِ من، جان، جان. اینجا میگوید: «أَنْفُسَنا» (آل عمران/ 61)، علی جانِ من است، آنجا هم امیرالمؤمنین فرمود: آن جانِ من است. این رابطهی خانوادگی است.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بر اساس روایات محبوبترین امر در نزد خداوند کدام است؟
1) تشکیل خانواده
2) توسعه خانه
3) ازدیاد فرزندآوری
2- آیه 35 سوره احزاب به چه امری تأکید دارد؟
1) تساوی مرد و زن در همه امور
2) تساوی مرد و زن در کسب کمالات
3) عدم تساوری مرد و زن در امور خانوادگی
3- در فرهنگ اسلامی، خدمت زن در خانه، به منزله چه امری است؟
1) عبادت خداوند
2) جهاد در راه خدا
3) حج خانه خدا
4- آیه 6 سوره تحریم به چه امری تأکید دارد؟
1) وظیفه والدین در قبال فرزندان
2) وظیفه حاکمان در قبال جوانان
3) وظیفه فرزندان در برابر والدین
5- آیه 5 سوره یوسف، به کدام آسیب خانوادگی اشاره دارد؟
1) ناسازگاری میان همسران
2) دخالت نابجای دیگران
3) حسادت میان فرزندان