روزه، فلسفه و فوائد

موضوع: روزه، فلسفه و فوائد
تاریخ پخش: 76/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بعضی‌ها می‌پرسند این دعایی که در ابتدای هر جلسه می‌خوانی چیست؟ این دعا در صحیفه‌ی سجادیه است. «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى» (صحیفه سجادیه/دعاى20) یعنی خدایا زبان من را به حرف حق بازکن و تقوی و پروا را به من الهام کن. این دعای امام سجاد(ع) است.
ما می‌خواستیم که بحث ما در یک جلسه تمام شود اما به سومین جلسه کشیده شد. چون در هر جلسه بحث ما شاخه پیدا کرد و ما مجبور شدیم که در کنار بحث رمضان، موارد دیگر را هم بگوییم.
1- اسرار و فلسفه روزه
من در این جلسه می‌خواهم اسرار و فلسفه‌ی روزه را بگویم.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) اصولاً تمام احکام الهی که اسلام به انجام آن دستور داده است، بی دلیل نیست. همه‌ی احکام دلیل دارد که دلیل آن در قرآن آمده است. بعضی‌ها هم در روایات است. اما بعضی هم دلیل نمی‌خواهد. چون بسیار روشن است. مثل اینکه بگویند: چشمت را روی هم نگذار و راه برو. بعضی‌ها را عقل می‌گوید. بعضی‌ها را روایت می‌گوید. بعضی‌ها را قرآن می‌گوید. بعضی‌ها هم امتحان است و دلیل دارد. اما خداوند مخصوصاً دلیلش را نمی‌گوید. فقط برای این که ما دوره ببینیم و تسلیم بشویم. خود تسلیم هم یک دلیل است. یعنی هرکس شیرجه می‌رود، حتماً برای این نیست که چیزی را که در استخر افتاده است دربیاورد. اصلاً خود شیرجه هم یک ارزش است. حتی اگر چیزی از داخل استخر بیرون نیاورد. اصلاً همین که من بنده‌ی خدا باشم، یک ارزش است که آدم بگوید: من بنده‌ی خدا هستم. اگر پزشک برای شخصیت والایی نسخه بنویسد، افتخار می‌کند. یک میوه فروش اگر خربزه‌اش را به یک شخصیت مهم بفروشد، افتخار می‌کند و می‌گوید: یک سری از میوه هایم را فلانی خرید. اگر شما نزد بوعلی سینا بنشینی، لذت می‌بری. من با خدا حرف می‌زنم تو با چه کسی حرف می‌زنی؟ من افتخار می‌کنم که با خدا حرف می‌زنم. تو یک فکری به حال خودت کن که از خدا جدا شدی و با دیگران حرف می‌زنی. اصلاً حرف زدن با خدا افتخار است. امام باقر(ع) فرمود: «إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً» (کنزالفوائد/ج‌1/ص‌386) من کیف می‌کنم. افتخار می‌کنم که دارم با خدا حرف می‌زنم. پس جایی هم که دلیل ندارد، خود بنده‌ی خدا بودن یک دلیل است. من بنده‌ی خدا هستم. حالا اینجا گفته «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» گفتیم: تقوا به معنای پروا است. اما چرا «لَعَلَّ» را گفته است؟ «لَعَلَّ» برای جایی است که آدم شک دارد. «لَعَلَّ» یعنی شاید خدا شک دارد. در قرآن خیلی «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» گفته شده است. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره/189) «لَعَلَّ» به معنی شاید است. چرا خداوندی که همه چیزی را می‌داند، می‌گوید: شاید! این به خاطر علم او نیست. به خاطر برخورد ما است. چون ممکن است روزه بگیریم و بعد هم یک کاری بکنیم که روزه را خراب کنیم.
مثل این که بگوییم: هرکس بهداشت را رعایت کند، شاید سالم باشد. برای این که ممکن است بهداشت را رعایت کند، ولی خوب که بهداشت را رعایت کرد یک قاشق سم بخورد. هرکس خوب درس بخواند، شاید موفق است. چون ممکن است خوب درس بخواند ولی وقت امتحان‌ها در امتحانات شرکت نکند. هرکس تعلیم رانندگی ببیند، شاید گواهی نامه بگیرد. برای این که ممکن است تعلیم ببیند، ولی لحظه‌ای که برای امتحان می‌نشیند، خوابش ببرد. به یکی از بزرگان که الآن زنده هستند، گفتند: می‌خواهیم برای تو کنگره بگیریم. گفت: تا من زنده هستم، برایم کنگره نگیرید. چون هم من زنده هستم. هم شیطان زنده است. بنابراین چون آدم نمی‌داند که عاقبتش چه می‌شود، باید به همه گفت.
2- آثار و فواید روزه
روایاتی داریم که پیامبر(ص) فرمودند. «لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ زَکَاهٌ وَ زَکَاهُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ» (کافی/ج‌4/ص‌62) هرچیزی زکات دارد. زکات بدن روزه است. روایت داریم اگر روزه بگیرید سالم می‌شوید. چون مقدار زیادی از مواد غذایی جذب بدن نمی‌شود. به عنوان چربی زیادی می‌ماند. گرسنگی باعث می‌شود که این چربی‌ها بسوزد و از راه تنفس دفع شود. و لذا آب دهانش غلیظ می‌شود. روزه مواد زائد را می‌سوزاند و از راه تنفس بیرون می‌دهد. روزه بگیرید. «صُومُوا تَصِحُّوا» (بحارالانوار/ج59/ص267) روزه اراده‌ی انسان را قوی می‌کند. خیلی از گناهانی که ما می‌کنیم به خاطر این است که طرف نمی‌تواند خودش را نگه دارد. اصل همت است و قد و قامت مهم نیست. جوان است که صدو بیست کیلو وزن دارد. اما به قدری سست و بی جان است که تحمل انجام هیچ کاری را ندارد. مثل درخت‌های چنار که چوبش جز به درد جعبه پرتغال نمی‌خورد. «وَ مَادُّ الْقَامَهِ قَصِیرُ الْهمه» (نهج‌البلاغه/خطبه234) امیرالمؤمنین می‌فرماید: قامتش بلند است. اما همتش کوتاه است. روزه به شما اراده می‌دهد. می‌گوید: ببین و نخور. فقط گرسنگی نیست. وگرنه می‌گفت: آقا اذان صبح تا اذان مغرب نخور. نمی‌گوید: از اذان صبح تا اذان مغرب نخور. چون بخشی از آن آدم خواب است. می‌گوید: در بیداری ببین و نخور. می‌گویم: آقا من شما را می‌خندانم. اما شما نخند. می‌خواهم اراده‌ی شما تقویت شود. روزه تقویت اراده است. ببین و نخور تا محکم شوی. اصل همت است و قامت مهم نیست. ارزش هرکس به مقدار همت او بستگی دارد. یکی همتش این است که فقط لیسانس بگیرد. یکی همتش این است که خانه‌اش را بسازد. یکی همتش این است که ماشین بخرد. ارزش هرکسی به مقدار همتش است. یکی از بستگان شهید مظلوم دکتر بهشتی می‌گفت: نوجوانی شانزده، هفده ساله بود که سحرها بلند می‌شد و دو رکعت نماز می‌خواند. بلند شدم ببینم که چه می‌گوید. پشت در اتاق رفتم و دیدم که می‌گوید: خدایا من جوان هستم. زحمت می‌کشم. تو به من کمک کن تا جهان اسلام از من استفاده کند. در دین اسلام قبول شوم.
3- فکر و درخواست همراه با بینش صحیح
هرکسی می‌خواهد ببینید که فکرش چیست، ببینید که همتش چیست. یک نفر لیتر، لیتر اشک می‌ریخت. یکی از اولیای خدا دید که این فرد خیلی گریه می‌کند. گفت: خدایا اگر این بنده‌ی من بود هرچه می‌خواست به او می‌دادم. خطاب شد برو به او بگو: آرزویت چیست؟ گفت: آرزویت چیست که اینطور گریه می‌کنی؟ گفت: دلم می‌خواست که خدا یک الاغ خلق کند که روی این مزرعه بچرد. گفت: می‌بینی این در فکر خر است. هرکسی یک آرزویی دارد. یکی آرزویش این است که بچه هایش مثل حضرت مهدی بشوند. یکی آرزویش این است که بچه‌اش پشت ماشین بنشیند. یکی آرزویش این است که طلایش بیشتر شود. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‌ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ وَ نَجِّنی‌ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‌ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» (تحریم/11) قرآن می‌گوید: از زن فرعون یاد بگیرید. در کاخ بود و طلاهای زیادی داشت. اما فکر کاخی نداشت. «ِ أَ لَیْسَ لی‌ مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی‌‌» (زخرف/51) فرعون گفت: ببین چه باغی دارم. نهرها از زیر پای من می‌گذرد. «وَ هذِهِ الْأَنْهارُ» زن فرعون گفت: «وَ نَجِّنی‌ مِنْ فِرْعَوْنَ» خدایا من را از شر فرعون نجات بده. «إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ» خدایا من بهشت می‌خواهم. دو نوع زن داریم. یک زن پول هایش را جمع می‌کند و طلا می‌خرد. تا روزی طلا‌ها را بفروشد و به مکه برود. یک زن هم طلا می‌خرد و به امید مکه طلا‌ها را در بانک می‌گذارد. اما به مکه نمی‌رود و با پولش قالیچه می‌خرد. یکی مکه را فدای طلا می‌کند. یکی هم طلا را فدای قالیچه می‌کند. مدینه را به پشم می‌فروشد. چه می‌شود کرد؟ این خانم گول خورد. اگر خواستید برای کسی ارزش قائل شوید به مدرکش کار نداشته باشید. لیسانس است یا فوق لیسانس است. آیت الله است یا طلبه است. یک وقت ممکن است که فکر یک آدم عادی از فکر یک آیت الله بهتر کار کند. یک نجار که پدر سه شهید بود در شمیران مغازه داشت. ساواکی‌های زمان شاه ایشان را گرفتنند و گفتند: حرف حسابت چیست؟ دنبال نجاریت برو. گفت: می‌خواهی چه کنی؟ گفت: می‌خواهم شاه از کشور بیرون برود و من هم به زیارت امام حسین بروم. بالاخره راهپیمایی شد. انقلاب شد. جوان‌های ما شهید شدند. شاه بیرون رفت و ما پیروز شدیم. ایشان به زیارت کربلا رفت. وزیر امورخارجه برای ملاقات با ایشان آمد. ایشان گفت: من در زمان شاه از رییس ساواک دو چیز را خواستم که به هر دو آن رسیدم. یکی بیرون رفتن شاه از مملکت را خواستم. یکی هم اینکه به زیارت امام حسین(ع) بروم. یک نفر این چنین آرزو می‌کند. یک نفر هم می‌خواهد که یک الاغ پیدا شود و در مزرعه علف بخورد.
من در ایامی که فوتبالیست‌های عزیز آمده بودند، اولین نفری بودم که به استقبال آنها رفتم. من اولین آخوندی هستم که برای استقبال رفتم. الآن وقتی می‌بینم که یک فوتبالیست وقتی گل می‌زند، پرچم جمهوری اسلامی را بالا می‌برد، دستش را می‌بوسم. احترام به ورزش خیلی مهم است. من خودم والیبال بازی می‌کنم. ما باید بچه‌های دانشمند تربیت کنیم. نباید یک فقیر در مملکت ما باشد. نباید یک خانه هم بی یخچال باشد. باید همه‌ی دختران ما جهیزیه داشته باشند. از همه بچه‌هایی که در همه مسابقات بر ایران عزت آفریدند، تجلیل کنید. هرکس اسلام و ایران را عزیز کرد دستش را می‌بوسیم. اما وقتی آدم هیجان زده می‌شود و جیغ می‌کشد. یعنی من پُرشدم. ما باید ظرفمان به قدری بزرگ باشد که زود پر نشویم. خدا به پیغمبر می‌گوید: یک وقت فکر نکنی که ظرفت پر شده است. «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‌ عِلْماً» (طه/114) وقتی یک بچه کارنامه می‌گیرد، خوشحال می‌شود. وقتی بزرگ‌تر می‌شود و دیپلم می‌گیرد، خیلی خوشحال می‌شود. اینها درست است ولی هنوز پُر نشدی. به پیغمبر می‌گوید: پُر نشدی. «زِدْنی‌ عِلْماً» هنوز خیلی مانده است که پر شوی. می‌آید یک خرده گریه می‌کند و فکر می‌کند که دیگر به آخرین درجه رسیده است و بعد از حضرت زهرا ایشان است. حالا دو قطره اشک ریختی. اما هنوز روحت پُر نشده است. «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» (بقره/31) انسان ظرفیت دارد که تمام علوم را یاد بگیرد. با خواندن دویست کتاب که پر نمی‌شوی. روزه به انسان اراده می‌دهد و او را محکم می‌کند.
روزه شهوت را تعدیل می‌کند. بخشی از گناهان به خاطر شهوت است. و لذا به آنهایی که نمی‌توانند ازدواج کنند سفارش می‌کند و می‌گوید: روزه بگیرید. گرسنگی و تشنگی شهوت را کنترل می‌کند. شهوت که پایین بیاید، آمار فساد کم می‌شود. غضب را کنترل می‌کند. غضب که پایین بیاید، آمار گناه کم می‌شود. وقتی آدم روزه می‌گیرد، مزه گرسنگی را می‌فهمد. می‌فهمد که گرسنه‌ها چه می‌کشند. این‌ها از برکات روزه است.
4- رمضان ماه دعا
«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/187) «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‌ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‌ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/186) این آیه هم برای دعا است که من می‌خواهم در شب‌های قدر بگویم. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» آمیزش جنسی در شب‌های ماه رمضان مانعی ندارد. دین ما دین بسیار خوبی است. یک بار می‌گوید: اشک بریز. یکبار هم می‌گوید: آمیزش جنسی در شب‌های ماه رمضان اشکالی ندارد. یعنی یک بار مسئله‌ی آمیزش جنسی را می‌گوید. یک بار هم مسئله‌ی عرفانی را می‌گوید. ببینید که دین ما چقدر جامع است. این دو آیه را در کنار هم بخوانید. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‌ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‌ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ». علامه طباطبایی می‌فرماید: این آیه لطیف ترین آیات قرآن است. خیلی لطیف است. چون هفت بار گفته است: خودم! ترجمه‌اش هم این است. وقتی بندگان من از من سؤال می‌کنند، به آنها بگو که من نزدیک هستم. آمدند، گفتند: وقتی ما دعا می‌کنیم، داد بزنیم یا آرام بگوییم. می‌گوید: نه! آرام بگو من نزدیک هستم. هرکس دعا کند مستجاب می‌کنم. نزد من بیایید. خودم جوابتان را می‌دهم. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی» یعنی بندگان خودم «عَنِّی» از خودم «فَإِنِّی قَریبٌ» من نزدیک شما هستم. «أُجیبُ» خودم اجابت می‌کنم. «إِذا دَعانِ» به شرطی که سراغ خودم بیاید. «فَلْیَسْتَجیبُوا لی‌» خودم اجابت می‌کنم. «وَ لْیُؤْمِنُوا بی» به من ایمان بیاور. هفت بار می‌گوید: خودم! نزد خودم بیا و جای دیگر نرو. خبری نیست. «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ» (صحیفه سجادیه/دعاى46) خدا شهید مطهری را رحمت کند. به من می‌گفت: قرائتی! این دعا را هرروز بخوان. می‌گفت: این دعا برای ماه رجب است. اما تو هرروز این دعا را بخوان. دعا این است «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ» آنهایی که سراغ غیرخدا رفتند، باختند. غیرخدا آدم را له می‌کند.
5- تقوا و خدامحوری در تمام کارها
به دنبال آیه‌ی رمضان بلافاصله آیه‌ی آمیزش جنسی را می‌گوید. یک چیزی برایتان بگویم. خیلی خوب گوش کنید. این آیه برای آمیزش جنسی است. می‌گوید: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ» (بقره/223) «نِساؤُکُمْ» همسرتان را آمیزش کنید. بعد می‌گوید: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» برای ذخیره‌ی قیامتت بفرست. یعنی تو مرغ و خروس نیستی که فقط برای شهوت از همسرت استفاده کنی. «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ» آمیزش بکنید. اما ذخیره‌ای برای قیامت باشد. یعنی شهوت هم باید جهت داشته باشد. یعنی گوساله‌ای هم که در آلمان ذبح می‌شود، باید قصاب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» بگوید. چرا؟ برای اینکه آن گوشت می‌خواهد به ایران بیاید و سلول بدن مسلمان شود. چیزی که می‌خواهد گوشت بدن مسلمان شود، باید با بسم الله ذبح شود. این دقت اسلام است. یعنی وقتی جمهوری اسلامی شد، هم روی کشتی‌اش پرچم است. هم روی میز مدیرکلش پرچم است. بزرگ و کوچک فرق نمی‌کند. وقتی جهت ایران است. باید پرچم ایران باشد. هر چیزی که تولید می‌شود، مهر کارخانه‌ی تولیدی بر روی آن می‌خورد. از ماشین گرفته تا استکان مهر دارد. بزرگی و کوچکی مهم نیست. همه باید علامت و آرم داسته باشند. همه چیز مؤمن باید مؤمن گونه باشد. چهره، ادب، همسرداری، تحصیل، بهداشت، همه چیز مومن باید رنگ الهی داشته باشد. سخت ترین جایی که انسان می‌تواند قصد قربت کند، وقت شهوت است. اما در عین حال می‌گوید: آمیزش جنسی بکنید. شما مرغ و خروس نیستید. «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» یعنی ذخیره قیامت تو است. یعنی در انتخاب همسر فکر شهوت نباش. فکر نسل باش.
6- زن و شوهر لباس یکدیگرند
این آیه را بخوانید. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» (بقره/187) می‌گوید: شب‌ها می‌توانید به سراغ همسر بروید. بعد می‌گوید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» خانم‌ها برای شما لباس هستند. شما هم برای خانم لباس هستید. زن و مرد همدیگر را بپوشانند. تشبیه از این زیباتر وجود دارد. زن و مرد لباس همدیگر هستند. یعنی چه؟ لباس وسیله‌ی زینت است. زن و مرد زینت همدیگر باشند. اگر زن عیب‌های شوهرش را به دیگران بگوید. مرد عیب‌های زن خود را به دیگران بگوید. اینها لباس همدیگر نیستند. لباس می‌پوشاند که عیب‌های همدیگر را بپوشانید. اگر شوهر پول ندارد، آبروی شوهرش را نریزد. اگر خانمش یک مشکلی دارد، این مشکل را به دیگران نگوید. لباس همدیگر باشیم. لباس با هوا هماهنگ است. اگر هوا گرم شود، لباس نازک می‌پوشیم. اگر هوا سرد شود، لباس ضخیم می‌پوشیم. معنایش این است که اگر زن عصبانی است، مرد به او کمک کند. اگر مرد عصبانی است، زن به او کمک کند. اگر خرجی مرد نمی‌رسد، خانم حقوقش را بدهد. اگر خانم در خانه مشکل دارد، مرد باید به او کمک کند. یعنی همینطور که شما لباست را با هوا تنظیم می‌کنی، خودتان را هم با همدیگر تنظیم کنید. لباس همدیگر باشید. عیب همدیگر را بپوشانید.
7- ضرورت مدارا و برنامه‌ریزی فرهنگی و ترویج ازدواج و نماز
اینجا یک نکته‌ی مهم داریم. در اول ماه رمضان قرار شد که زن و شوهر نه شب و نه روز نزد هم نروند. خداوند می‌گوید: «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ» خدا می‌داند که شما خراب می‌کنید؟ یعنی نمی‌توانید تحمل کنید و روزه‌ی خود را باطل می‌کنید. می‌گوید: حالا که نمی‌توانید تحمل کنید «فَتابَ عَلَیْکُمْ» از سر تقصیر شما گذشتم. «وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ» پس روزها دست درازی نکنید. شب اشکالی ندارد. خدا وقتی می‌بیند که طرف نمی‌تواند تحمل کند، کوتاه می‌آید. یعنی این که با خواسته‌های طبیعی باید یک مقدار با مدارا رفتارکرد. ما اگر ازدواج را آسان نکنیم با هیچ تفریح و امکاناتی نمی‌توانیم جلوی شهوت را بگیریم. از خودشان بپرسید. بگویید: آقا اگر شما در استخر بروی و شنا کنی، دیگر شهوت نداری؟ می‌گوید: نه! تازه روحیه می‌گیرم. می‌گوید: این حرف‌ها چیست؟ مگر استخر جلوی شهوت را می‌گیرد. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ» آیه وحی است. قرآن کتاب عزیزی است. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ» خدا می‌داند که شما دارید خیانت می‌کنید. خدا گفته است که بیست و چهارساعت دست درازی نکنید. وقتی نمی‌توانید شهوت طغیان و طوفان می‌کند. پس لااقل دوازده ساعت کوتاه بیایید. اگر می‌دانید که دختر و پسرتان در خطر هستند، ازدواج را آسان کنید. تهاجم فرهنگی چاره‌ای جز ازدواج ندارد. چند سال شوخی کردیم بس است. بیایید جدی فکر کنید. تمام پول تهاجم فرهنگی باید در دو راه خرج شود: یا برای نماز خرج شود. یا برای ازدواج خرج شود. پیغمبر فرمود: من چند چیز را دوست دارم. یکی زن را دوست دارم. یکی هم نماز را دوست دارم. یکی عرفانی است. یکی هم خانوادگی است. اخیراً به یک نکته رسیدم. فهمیدم که همسر انسان را از گناه باز می‌دارد. پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْبَاقِی» (أمالی طوسی/ص‌518) ازدواج کنید. پنجاه درصد از گناهانتان کم می‌شود. قرآن می‌گوید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45) اگر جوان ما دستش در دست خدا باشد و ازدواج هم بکند، دینش کامل است. اگر هم یک دسته گلی در جای دیگر آب داد، توبه می‌کند. اما دیگر تأمین است. مثل این که آدمی که یک تکه نان و یک لیوان آب دارد، از مرگ نجات پیدا می‌کند.
«عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ» در برنامه‌های مسئولین مملکتی مهم است. در برنامه ریزی‌های پدر و مادر مهم است. وقتی می‌دانید که طرف این است، کوتاه بیا و فشار نیاور. بگذارید بچه‌ها سر کلاس درس بخندند. اصلاً خود معلم باید مقداری سر کلاس طوری حرف بزند که بچه بخندد. پدرها توجه داشته باشید! اگر از خانه بیرون می‌روید، فرزندان خود را هم ببرید. بروید با هم بستنی بخورید. نگذارید که به خاطر تنهایی با دوستانش بیرون برود. با این کار فرزندت تأمین می‌شود. نیاز به بچه‌های هرزه از بین می‌رود. او را از حلال تأمین کن. یک فیلم خوب به او نشان بدهید. مسجدی‌ها جوان‌ها را تحویل بگیرید. تا جوان‌ها جای دیگر نروند. حضرت لوط در خانه نشسته بود. دو نفر مهمان زیبا هم داشت. این مهمان‌ها فرشته بودند که در قیافه‌ی انسان آمده بودند و مهمان پیغمبر شده بودند. زمان حضرت لوط گناه لواط زیاد بود. لات‌ها به در خانه‌ی حضرت آمدند. حضرت فرمود: بفرمایید. گفتند: دو مهمان زیبا داری. آنها را به ما تحویل بده. گفت: من دختر دارم. آنها را به عقد شما درمی آورم. ازدواج کنید و گناه نکنید. گفتند: ما ازدواج نمی‌کنیم. ما همین دو پسر را می‌خواهیم. پیغمبر خیلی گذشت داشت. حاضر شد که دختر خود را به لات‌ها بدهد تا آنها گناه نکنند. اما بعضی از مقدسین ما حاضر نیستند که یک افطاری به لات‌های محله بدهند. هرچه افطاری می‌دهد به حاجی‌ها و بازاری‌ها است. یک سفره هم برای این لات‌ها بیاندازید. بلکه اینها خوب شوند. البته الآن ما لات نداریم. زمان ناصرالدین شاه لات‌های زیادی بودند. اگر ما می‌گوییم که قرآن کتاب اخلاق است برای این است که پیغمبر عزیز برای اینکه جلوی گناه را بگیرد حاضر شد که دخترش را به ازدواج افراد هرزه دربیاورد. گفت: «قالَ یا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتی‌ هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فی‌ ضَیْفی‌» (هود/78) «هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ». دخترها پاک‌تر هستند. برای شما سالم‌تر هستند. «وَ لا تُخْزُونِ فی‌ ضَیْفی‌» من را پیش مهما ن هایم خجالت ندهید. این‌ها مهمان من هستند. به مهمان‌های من تجاوز نکنید. از این آیه باید یاد بگیریم که هرکجا خواستیم جلوی فساد را بگیریم، باید یک طرح اصلاحی بدهیم. بگوییم: از این راه برو. مثل وزارت راه که هر پلی را می‌خواهد درست کند، اول یک جاده می‌کشد و فلش می‌زند که راننده‌ها از آن طرف حرکت کنند. راه حق، ازدواج است. حتی آدم‌هایی که همسردارند سالی یک ماه را هم حاضر نشدند که خودشان را کنترل کنند. قرآن به کسانی که همسردارند، می‌گوید: شما نمی‌توانید خودتان را کنترل کنید. پس لااقل شب‌ها آمیزش کنید. آنوقت جوان چطور خودش را نگه دارد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment