2- آثار شوم بیبند و باری در جوامع غربی
3- حیا، ضامن حیات جامعه
4- ایمان و عمل، نه نسبتهای خانوادگی
5- حضور زنان در صحنههای سیاسی
6- خردمند بودن زن در قرآن
7- تفاوت زن و مرد در نظام خانواده
موضوع: روابط خانوادگی براساس دین
تاریخ پخش: 01/05/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در مسائل خانواده، بحثهایی را تکه تکه گفتیم. یکی از بحثهایی که در جلسهی قبل بود بحث حجاب بود و عفاف. دو سه دقیقه جملهای گفتیم، ولی چون مطرح شد چند جا که خیلی این دو، سه دقیقه مفید است، من این دو، سه دقیقه را تکرار میکنم. دین را هم گفتیم کنار بگذاریم. کاری به اسلام نداریم. به عنوان یک انسان حرف میزنیم. انسان، نه اسلام! هر خانمی دوست دارد شوهرش، علاقهاش مخصوص او باشد. به هر خانمی مسلمان یا غیر مسلمان، با حجاب یا بیحجاب، به هر خانمی بگویند: شوهر شما یک درصد چشم دارد به فلان خانم. به فلان دختر، ناراحت میشود. راضی نیست. میگوید: میخواهم شوهر من تمام هدف و عشقش من باشم. این خواستهی همهی دخترها و زنها است. میگوییم: خانم اگر اینطور است تو حق نداری بیحجاب و بد حجاب در خیابان بیایی، برای اینکه بیحجاب و بد حجاب بیایی دل مردها را به سمت خودت میکشانی. همینطور که نمیخواهی دل شوهر تو به سمت زن دیگر کشیده شود، تو هم حق نداری با این حجاب دل مردم را به سمت خودت بکشانی. چطور تو دوست داری شوهرت تمام همّ و عشقش تو باشی. وقتی بد حجاب بیرون میآیی، دلها را می بری، پس دل شوهرهای دیگران را میبری. چطور میخواهی دل شوهر تو نرود. تو با این قیافه دل شوهرهای دیگر را میبری. این حرف دیشب ما بود.
1- تحکیم نظام خانواده با رعایت عفاف و حجاب
امشب چه میخواهم بگویم؟ میخواهم فواید حجاب را بگویم. کاری به اسلام هم نداریم. میخواهم یک طوری حرف بزنم که اگر کسی مسلمان هم نباشد بگوید: این حرف درست است. یعنی دلیل عقلی، دلیل تجربی، 1- هرچه پوشش بیشتر باشد، نظام خانواده محکمتر است.
من اتریش بودم، یک همهپرسی کردند. 85 درصد مردم گفتند: هیچ مشکلی نداریم. فقط مشکل ما این است که نظام خانواده گسسته شده است. خانم میگفت: نمیدانم شوهرم که به خانه میآید از صبح تا به حال با چند زن گفتگو کرده است؟ چقدر من را دوست دارد؟ به مرد گفتند: مشکل تو چیه؟ گفت: والله خانم من بیرون رفت. نمیدانم برگردد با چه روحیهای برمیگردد. با چند مرد گفتگو کرده است. اروپا و آمریکا و غرب و نظامهای ول نظام خانوادهی گسسته شده است. حجاب آرامش و استحکام خانواده را دارد.
2- حفظ نسل، خانوادههای محجّب نسلشان معلوم است. هیچ رابطهی نامشروع ندارند. هرکسی میفهمد مادرش کیه، پدرش… حجاب راه سوء استفاده و تجاوز… نمیخواهم بگویم حالا ممکن است زیر چادر و زیر، با حجاب هم خلافکار باشد. اما بالاخره فرق میکند یک چراغی جلو باد باشد، خاموش شود. یا یک چراغی نفتش تمام شود. ما نباید چراغ را جلوی باد بگذاریم.
حالا باز نمیتوانم اسم ببرم. یک جایی بودم، زمان شاه. عبور میکردم، پانزده، شانزده تا پزشک را دیدم که روی تابلو نوشته: امراض مقاربتی! جا خوردم که این همه امراض مقاربتی! آن شب رفتم خانهی آیت الله، عرض کردم اسم ببرم معلوم میشود، کجاست معذورم. به آیت الله گفتم: مردم این شهر مشکلی دارند؟ گفت: نه! گفتم: فلان خیابان رد میشدم، ده، پانزده تا دکتر نوشتند: امراض مقاربتی! گفت: کدام خیابان! گفتم. خندید، گفت: آخر شما در این شهر غریب بودی. آن منطقه، منطقهای بوده که فاحشه خانه در آنجا بوده است. زمان شاه! بخشی از امراض مقاربتی، بخشی از طلاقها و خودکشیها…
2- آثار شوم بیبند و باری در جوامع غربی
دختر ول است، پسر عاشق او میشود، نمیتواند کام بگیرد. یا به دختر میپرد یا به خودش میپرد. نمیخواهم بگویم همه، چند درصد، بخشی از خودکشیها، بخشی از حمله و دیگر کشیها، بخشی از فرزندان نامشروع، بخشی از سقط جنینها، بخشی از رقابت در تجملات، وقتی هرکسی هرطور میخواهد در خیابان بیاید، این خیابان که سالن نمایش بولیزها، و پارچهها و پیراهنها و طلاها و سر و سینهها و بخشی از تجملات، بخشی از دلهرهها برای خانوادههای آبرودار، اینها مفاسدی است که در ولنگاری هست.
بخشی از فیلمها، بخشی از ماهوارهها، بخشی از سیدیها، الآن که میآیم از نزد یک عالمی میآیم. ده دقیقه پیش، بیست دقیقه پیش نزد او بودم. هم ملا است، هم 25 سال است مشاور خانواده است. خیلی چیزهای عجیب و غریب نقل میکرد. ماهوارهها که گسترش پیدا میکند، سیدیها، خیلی از این فیلمها نظام خانواده را از هم میپاشاند. اصلاً مرد وقتی دائم فیلم میبیند به خانمش نمیرسد.
میگفت: یک خانمی نزد من آمده و گفته: کاش من یکی از این حیوانهایی بودم که در آکواریوم است. برای اینکه وقتی شوهرم خانه میآید، اینقدر که به آن نگاه میکند، به من نگاه نمیکند.
خانم آمده میگوید: آقا شوهر من تا بخواهی دلار و سکه دارد. از نظر پولی، پولها را طاقچه میگذارد و میگوید: هرچه خواستی بردار. به او بگو: پولهایت برای خودت، چند دقیقه با من حرف بزن. سه تا بچهی بزرگ دارد. میگوید: من فقط طلاق میخواهم. میگوید: یک مرتبه شوهرم به من جان نگفته است. همهاش میگوید: اوهوی…! بگذار که حالا از غیر اسلام گفتم، دو تا حدیث بگویم.
اسلام میفرماید: حدیث داریم قول مرد به خانمش که من تو را دوست دارم، هیچوقت از دل خانم بیرون نمیرود. عربیاش را هم بخوانم. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ» (کافی/ج5/ص569) یعنی رَجُل، مرد، به خانمش میگوید: «إِنِّی أُحِبُّکِ» من تو را دوست دارم، «لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا» سه تا اولاد بزرگ دارد، میگوید: فقط طلاق، خانه و ماشین و تلفن، همه چی… این شوهر به من محبت نمیکند.
خیلی از فیلمها و اینها بعضی از فیلمها و بعضی از، دیگر حالا زبانم نمیگردد. اینجا خانهی امام رضا است، مردم ایران هم در تلویزیون بعداً اینها را گوش میدهند. اجمالاً بدانید غرب پوکید، پوسید، عاطفه مرد، بعضی از ما هم تقلید میکنیم، متأسفانه بعضی از دکترهای روانشناس ما هم قاطی کردند. نزد روانشناسی بروید که از خالق حرف بزند، نه از مخلوق! 25 بار تا حالا قانون اساسی آمریکا عوض شده است. اسم نبرم، یکی از کشورهای اروپایی 119 مرتبه تا به حال قانون اساسیاش عوض شده است. خودتان میبینید سازمان ملل نشستند این وضع مظلومیت لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان، ایران، اینها همه دکتر حقوق هستند در سازمان ملل نشستند. هیچ خاصیتی ندارند. به اندازهی یک بستنی، به اندازهی یک آلاسکا، هیچ خاصیتی ندارند.
خوب شد صدام اعدام شد. واقعاً پای تلویزیون حرص میخوردم. صدام را آوردند که آیا ایشان مجرم هست یا نیست؟ سی، چهل تا جلسه تشکیل دادند هنوز قاضی نرسیده بود به اینکه صدام بگویید… جنایتکار است. آخر این واقعاً انسان باید از غصه سکته کند. که این همه دانشکدهی حقوق و این همه روانشناس و جامعه شناس و حقوقدان و سازمان ملل در جرم صدام به نتیجه نرسیدند. بعد آنوقت دکترهای روانشناس ما از این کتابها میخواهند بگویند. آن روانشناسانی امروز روی چشم ما جا دارند، که حرفهایشان از خالق باشد نه از مخلوق. وگرنه اگر از مخلوق باشد به دخترها و پسرها میگوید: رابطه داشته باشید طوری نیست. دکتر روانشناس است میگوید: رابطه داشته باشید طوری نیست. طبق هوسش حرف میزند. بعد هم میگوید: از نظر تجربی ثابت شده است. تجربی ثابت شد که اروپا و آمریکا پوکید. آنجا اخلاق صفر است. بهداشتشان هم صفر است.
ما فقط مبنایمان قرآن و اهل بیت است، آن هم از طریق فهم فقیه. فهم فقیه نه فهم غیر فقیه! غیر فقیه باشد یک چیزهایی را… چند وقت پیش یک کسی آمده بود میگفت: به نظرات شهرداری در پارکها توجه فرمایید! گفتیم: خوب چشم! گفت: نه قرآن میگوید. گفتم: قرآن! کجای قرآن میگوید: به نظرات بگویید… شهرداری در پارکها توجه فرمایید. گفت: قرآن به حضرت آدم میگوید: «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه» (بقره/35) سراغ این گیاه نرو. با این برداشتش خندهام گرفت. فقیه نیست، میخواهد از قرآن استفاده کند.
یک کسی میگفت: میدانی چرا کاشان گرم است؟ گفتم: نه! کاشان شهر ما است. چرا گرم است؟ گفت: کاشان شین دارد. شمر هم شین دارد، شمر آن روزی که کربلا بود هوا گرم بود، پس کاشان هوا گرم است. واقعاً استفادههای مسخره، راه نجات ما قرآن، اهل بیت، از طریق فهم فقیه، ان هم فقیه عادل و بیهوس. خلاص!
3- حیا، ضامن حیات جامعه
دختر خانمها، قرآن از یک دختری تعریف کرده است که وقتی راه میرفت، با حیا راه میرفت. میگوید: «تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاءٍ» (قصص/25) میگوید: دختر «تَمْشی» یعنی راه میرفت، «عَلَى اسْتِحْیاءٍ» با حیاء راه میرفت.
اولین سیلی که خدا به بشر زد، سیلی برهنگی بود. به آدم و حوا گفت: از این گیاه نخورید، خوردند. تا خوردند قرآن میفرماید: «فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» (طه/121) یعنی گفتیم: نخور، خورد تا خورد همه لباسهایش ریخت. یعنی اولین سیلی که خدا به بشر زد، این بود که او را برهنه کرد. برهنگی کار شیطان است. قرآن میگوید: «یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما» (اعراف/27) «لِباسَهُما» لباس است. «یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما» شیطان وسوسه کرد آدم و حوا را گندم خورد، لباسهایشان را کند. یعنی کندن لباس کمال نیست. کار شیطانی است، سیلی الهی است. حتی در بهشت، دیگر بهشت جای لذت است. اما میگوید: معنای لذت لختی نیست. در قرآن راجع به بهشت میگوید: «وَ لِباسُهُمْ فیها حَریرٌ» (فاطر/33) لباس بهشتیها حریر است. یعنی لباس آنجا هم هست. حالا ابریشم است. یا قرآن میگوید: «یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلینَ» (دخان/53) لباس هست، منتهی جنس لباس «سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ» است.
4- ایمان و عمل، نه نسبتهای خانوادگی
یکی از مسائل مهم این است که بعضی از افراد دائماً هی میگویند: من شوهرم کیه، بابام کیه؟ پسرم به کجا رسیده است؟ نه شوهر ارزش است برای همسر، نگو من زن کی هستم. من دختر کی هستم. پسرم به کجا رسیده است. اصل شوهر نیست. «اللَّهُ أَکْبَر»! میگوید: شوهر از پیغمبر بهتر؟ خدا میگوید: زنان پیغمبر به شوهرتان ناز نکنید. اگر خوب هستید، بهشتی هستید، بد هستید جهنم میروید. «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظیماً» (احزاب/29) گرچه شما ایرانیها و فارس هستید، ولی قرآن را میفهمید. «لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ» محسن یعنی نیکوکار. «مِنکُنَّ» یعنی خوبانتان اجر عظیم دارید. یعنی یکوقت نگویید: من زن پیغمبر هستم، حتماً چنین و چنان. زن پیغمبر هم خلافکار باشد، جهنم است. خدا برای خوبهایتان اجر قرار داده است. یعنی بعضیهایتان هم خوب نیستید. اصل عمل است، حالا «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل» نگو من دختر چه کسیام، بابان کیه، بچهام…
قرآن یک آیه دارد میگوید: ببینید فقط بندگی خدا نجات میدهد. نه پدر، نه شوهر، نه فرزند، نه برادر، و نه و نه… «وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحا» (احزاب/31) من «یَقنُت» قنوت، تواضع، اگر برای خدا تواضع داشتید، برای رسول خدا تواضع داشتید، «وَ تَعْمَلْ صالِحا» عملتان صالح بود، این را چه کسی میگوید؟ به زنان پیغمبر میگوید. زن پیغمبر به شوهر و پسرتان ننازید. اگر «إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَات» (عصر/3) وگرنه «لَفِى خُسْرٍ» (عصر/2)
خوب حالا عصمت بهتر است یا زیبایی؟ یک دختری شکلش متوسط است ولی عفیف است. یک دختری خیلی خوشگل است، اما عفتش لطمه دارد. عفت کمال است، زیبایی هم کمال است، اما عفت کمالش بیشتر است. از کجا میگویی؟ قرآن بخوانیم. قرآن وقتی تعریف حورالعین را میکند، اول میگوید: حورالعین عفیف هستند. بعد میگوید: حورالعین خوشگل هستند. اول عفتش را میگوید، بعد خوشگلیاش را… «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» (الرحمن/56) انس یعنی انسان، جان هم یعنی جنی، انس و جنی به این خانمها دست درازی نکرده است. خانمهای بهشتی، یعنی عفیف هستند. بعد میفرماید: «کَأَنهَُّنَّ الْیَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ» (الرحمن/58) مثل یاقوت و مرجان هستند. اول از عفت میگوید. بعد…
در خوردنیها میگوید: بهشتیها اول میوه میخورند، بعد غذا. «وَ فاکِهَهٍ کَثیرَهٍ» (واقعه/32)، «وَ فاکِهَهٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ» (واقعه/20) اول میوه، بعد میگوید: «وَ لحَْمِ طَیرٍْ مِّمَّا یَشْتهَُونَ» (واقعه/21) اول میگوید: میوه، بعد میگوید: گوشت. حالا میگوید: میوه را هم اشتها نداشتی و خوردی طوری نیست. اما گوشت را اگر میخواهی بخوری باید اشتها داشته باشی. «فاکِهَهٍ» یعنی میوه، «مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ» میوه هرچه دوست داری. هرچه در بهشت انتخاب کنی. اما «وَ لحَْمِ طَیرٍْ» گوشت اگر هست، «مِّمَّا یَشْتهَُونَ» اگر اشتها داری. گوشت را اگر اشتها نداری، نخور. میوه را اشتها هم نداشتی، ضرر به تو نمیزند. گرفتید چه میگویم؟ این کلمات قرآن که کدام اول است و کدام آخر، راز دارد، نکته دارد. اول عفت، بعد زیبایی، در تغذیه، اول میوه، بعد گوشت.
5- حضور زنان در صحنههای سیاسی
زن و مرد در مسائل سیاسی دوش به دوش هم هستند. بیعت با رهبر، این یک مسألهی سیاسی است. هم داریم مردهایی که بیعت میکنند با آنها بیعت کن. هم میگوید: زنها که میآیند بیعت کنند با زنها هم بیعت کن. اما بیعت مردها، «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّه» (فتح/10) کسانی که با پیغمبر بیعت کنند، با خدا بیعت کردند. این برای مردها، اما زنها، «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّه شَیْئا وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ» (ممتحنه/12) «فَبایِعْهُنَّ» اگر زنها آمدند برای بیعت به شرطی که چنین نباشند، چنین نباشند، چنین، چنین، چنین، اگر شرطها را قبول کردند، «فَبایِعْهُنَّ» هم میگوید: مردها بیعت کنند، هم میگوید: زنها با پیغمبر بیعت کنند.
6- خردمند بودن زن در قرآن
حالا یک مسأله هست که آیا زن ناقصلالعقل است یا زن اولوالالباب است. اولوالالباب هم یعنی از عقلای درجه یک. ناقص که هیچی، عاقل درجه یک است. قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید: زن عاقل درجه یک است. اوه… آقای قرائتی ما دیگر امشب نمیتوانیم با خانم حرف بزنیم. میگوید: ندیدی قرائتی چه گفت؟ گفت: زن اولوالالباب است. والله من نمیگویم. قرآن میگوید: زن اولوالالباب است. کدام آیه؟ آخر سورهی عمران چند آیه است. که به عایشه گفتند: چند خاطرهی شیرین بگو از پیغمبر. گفت: خاطرهی شیرینم این است که پیغمبر سحرها بلند میشد و این آیات آخر سورهی آلعمران را میخواند. آیهاش این است. جمله جمله بخوان.
«إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (آلعمران/190) در آفرینش آسمانها و زمین، «وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» اختلاف شب و روز، آفرینش آسمان و زمین، اختلاف شب و روز، «لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْباب» برای اولوالالباب یعنی آنهایی که عقلشان خیلی بالاست، نشانههایی است. حالا اولوالالباب کیه؟ قرآن چهار، پنج مورد دیگر، میترسم طول بکشد. قرآن چهار، پنج جا دیگر میگوید: اولوالالباب آدمهایی هستند. که چنین هستند، اولوالالباب را تعریف میکند که چه کسی هستند. بعد آخرش میگوید: «فَاسْتَجاب» (آلعمران/195) ای اولوالالبابی که دعا کردی. خدا دعای شما صاحب امر را مستجاب میکند. و میگوید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» (آلعمران/195) یکبار دیگر بگویم. امتحان هوش! آخر سورهی آلعمران. چند آیه است میگوید: در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز، نشانههای قدرتنمایی خداست برای اولوالالباب، بعد میگوید: اولوالالباب کسانی هستند که چنین و چنان هستند. بعد میگوید: خداوند دعا این اولوالالباب را مستجاب میکند و میگوید: عمل شما را ضایع نمیکنم ای اولوالالباب، «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» چه مرد، چه زن! معلوم است که زن هم جزء اولوالالباب هست.
7- تفاوت زن و مرد در نظام خانواده
خوب آقای قرائتی این حرفهایی که امشب شما میزنی، پس چطور ما داریم در بعضی از متون که «هن نواقص العقول» زن ناقص العقل است. قرآن میگوید: زن کامل العقل است. حدیث میگوید: زن ناقص العقل است. خوب کامل است یا ناقص؟ وقتی دیدیم قرآن میگوید: کامل، حدیث را معنا میکنیم. میگوییم: ناقص نه یعنی کمبود، یعنی تفاوت. یعنی عقل زن و مرد خواستههایشان، تقاضاهایشان، آرزوهایشان، تفاوت دارد. مثل اینکه ماشین سواری با ماشین کامیون تفاوت دارد. بحث نیست که ماشین سواری بهتر است یا کامیون؟ هر ماشینی برای آن هدفی که خلق شده نمرهاش بیست است. ماشین سواری در هدفی که درست شده نمرهاش بیست است. کامیون هم برای هدفی که ساخته شده، نمرهاش بیست است. نواقص یعنی تفاوت، نه یعنی که یکی بالاست و یکی پایین.
مثل اینکه میگویم: انگشت شصت با آن چهار تا متفاوت است. خوب آن چهار تا بلند هستند، این قدش کوتاه است. اما نمیخواهم بگویم: چون قدش کوتاه است، معیوب است. همهی کارها به این کوتاه بند است. یکبار دیگر هم گفتم. شما این کوتاه را کنار بگذار. با این چهار تا انگشت نه میتوانی دکمهی یقهات را ببندی، نه میتوانی آمپول بزنی. نه میتوانی بیل دست بگیری. نه میتوانی پیچ گوشتی دست بگیری. نه میتوانی اره دست بگیری. نه میتوانی سوزن و نخ دست بگیری. نه میتوانی قلم دست بگیری. همه وزارتخانهها میخوابد. اگر زن نباشد، انسان فلج است. انگشت شصت کوتاه است، اما این کوتاهی عیبش نیست، کمالش است. اگر حدیثی داریم زن ناقص است، از آن طرف هم قرآن میگوید: زن کامل است باید کنار هم گذاشت. حالا دو آیهی دیگر هم کنار هم بگذارم.
یک آیه داریم جهنم تنگ است. «مَکاناً ضَیِّقا» (فرقان/13) ضیق، تنگ است. یک آیه داریم جهنم تنگ است. یک آیه داریم جهنم گشاد است. به جهنم میگوییم: پر شدی؟ میگوید: باز هم داری، بفرست. یعنی جا هست. «یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزیدٍ» (ق/30) بالاخره تنگ است یا گشاد؟ یک آیه داریم تنگ است، یک آیه داریم گشاد است. از امام سؤال میکنند که یک آیه داریم تنگ است، یک آیه داریم گشاد است. کدام یک درست است؟ امام میفرماید: هردو درست است. میگوید: چطوری؟ میگوید: میخ که در دیوار میکوبی، هر میخی جایش تنگ است. با چکش باید فرو کرد. جایش تنگ است. اما اگر از دیوار بپرسیم جای میخ داری؟ میگوید: باز هم داری بفرست بیاید. یعنی دیوار جای میخهای زیادی دارد، گرچه هر میخی به خودی خود جایش تنگ است. یعنی هم تنگ است و هم گشاد. مثل اینکه خدا هم ارحم الراحمین است و هم اشد المعاقبین است. دعای افتتاح است. شبهای ماه رمضان میگوید: خدایا آنجا که جایش است، ارحم الراحمین هستی. آنجا که جایش نیست، اشد المعاقبین هستی. رحم، خدا ارحمالراحمین است، بله. اما نصف را من میخوانم و نصف را شما بخوانید. از آن آیههایی است که خیلی ایرانیها حفظ هستند. «أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقا» (سجده/18) خدا ارحم الراحمین است، یعنی مؤمن و فاسق یکسان؟ اینطور که نمیشود. خدا رحم دارد، اما رحم خدا به محسنین نزدیک است. «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ» (اعراف/56) خدا خیلی رحم دارد، اما «قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ» تو اگر نیکوکار بودی، رحم خدا را دریافت میکنی. نمیشود یک جوان بگوید: حالا جوان هستیم. بگذار یک خرده خوش باشیم. خدا ارحم الراحمین است.
بفرمایید شما که دو سه شب است راجع به مقام زن صحبت میکنید. زن میتواند مخاطب خدا شود. زن میتواند انتخاب شده خدا باشد. زن میتواند… اینقدر که تعریف زن را در قرآن کردی، بحث ما خانواده در قرآن است. پس چرا در قرآن گفته: ارث زن نصف است؟ «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْن» (نساء/11) میگوید: سی تومان را، بیست تومان به پسرها بده، ده تومان به دخترها بده. این چرا؟ جوابش این است. خانم ده تا به شما میدهد، میگوید: هیچ خرجی روی دوشت نیست. برو پسانداز کن. بعد میگوید: بیا با این پسرها که بیست تومان دارند ازدواج کن. این بیست تومان پسرها که هست، ده تومان از این پسر هُش میکشم. چون پسر با این بیست تومان خانه، ماشین، تلفن، آب، برق، گاز، سفر، این بیست تومانی که پسر دارد خرج میکند، تو بیا سر سفرهی پسر از آن بیست تومان ده تومان را هُش کش. ده تومان هم یواشکی داری. گرفتید چه شد؟ نه، یکبار دیگر.
سی تومان داریم، ده تومان به دخترها میدهیم. بیست تومان به پسرها میدهیم. میگویند: چرا به ما نصف؟ میگویم: هیچی نگو. ده تومانت را پسانداز کن. میگوید: خرجیام. میگوییم: دخترها با پسرها ازدواج کنند، از آن بیست تومان پسرها ده تومان کامیابی دارند. ده تومان از بیست تومان هُش میکشند، ده تومان هم یواشکی پسانداز دارند. این به نفع است.
ما گاهی وقتها این تبعیضها را متوجه نمیشویم. یا میگویند: اگر زنی کسی زنی را بکشد، 50 تا شتر، مرد را بکشد صد تا شتر. نصفش را من میگویم، مردها چیزی نگویند، خانمها بگویند. مگر خون مردها از خون ما… بگویید… رنگینتر است. چرا کسی ما را بکشد 50 شتر جریمهاش است. شوهر را بکشد، صد تا. خانم به نفع تو است. اگر کسی شوهر تو را بکشد پول صد تا شتر، همه کیفهایت پر از پول میشود. (خنده حضار) اما اگر کسی زن مرا بکشد، یک کیسهام پر از پول میشود. به نفع تو است. اشکال نکنید. اگر کسی مرد را بکشد، پول صد تا شتر به خانمش میدهد. ولی کسی زن را بکشد، پول 50 شتر میدهد. مقام شماست! ارزش است، میخواهد کیسههایت پر از پول شود که حالا که مرد در اقتصاد قویتر از زن است. میخواهد بگوید: حالا چون مرد را کشته، ضربهی اقتصادی به تو زده است، پس باید همهی کیفهایت پر از پول باشد، با این پولها یک برنامهریزی اقتصادی برای خودت بکنی.
امام حسن مجتبی چند مرتبه اموالش را در راه خدا داد. کمک کردن به فقرا در همهی دین ما است. در نماز هست، قرآن 27 آیهی نماز میگوید: زکات هم بده. یعنی هرکس نماز میخواند باید زکات هم بدهد. این برای نماز، در روزه هم هست. چرا؟ میگوید: هرکس روزه خورد، شصت فقیر را سیر کند. کمک به فقرا در روزه هم هست. در حج هم هست، میگوید: حاجی روز عید قربان گوسفند که کشت، گوشتش را به فقرا بدهد. در جهاد هم هست. میگوید: اگر جهاد رفتی غنایم جنگی گرفتی برای فقرا است. خمس هم که برای فقرا است. خود زکات هم «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراء» (توبه/60) یعنی شکم فقرا را سیر کردن در نماز، در روزه، در حج، در جهاد، در خمس، در زکات، در همه جای دین امام حسن مجتبی بارها اموالش را به فقرا بخشید. خانوادهی کرم هستند. همهشان خانوادهی کرم هستند.
خدایا به آبروی امام حسن مجتبی، به آبروی امام رضا، به آبروی پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و همهی دوازده معصوم، ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، نسل پاک، عزت دنیا و آخرت، حسن عاقبت به همهی ما مرحمت بفرما. تمام دعاها را مستجاب بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»