رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه السلام(10)، حق نماز

موضوع: رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه السلام(10)، حق نماز
تاریخ پخش: 09/10/1400
عناوین:
1- جایگاه رفیع نماز در آیات و روایات
2- کعبه، اولین مکان عبادت در روی زمین
3- تعطیل کردن مراسم دینی برای مقابله با شاه
4- اذان با صدای بلند، برای رفع غفلت از مردم
5- کارها، با نیّت الهی عبادت می‌شود
6- توجه به نماز باران در شرایط خشکسالی
7- ولایت و برائت در نماز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی 

امام زین العابدین علیه السلام یک رساله دارد، چند صفحه‌ای است، ولی بالای پنجاه حق را مطرح کرده است. از حقّ خدا، حقّ جان، حقّ پدر و مادر، حقّ همسایه، حقّ فرزند، حقّ شریک، حقّ کارفرما، حقّ کارگر، حقّ نماز، حقّ روزه. ما هم تصمیم گرفتیم که این را توضیح بدهیم، شرح بدهیم.
امروز حقّ نماز را می‌خواهیم بگوییم.
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا امام سجّاد علیه السلام می‌فرماید: «فَأَمَّا حَقُّ الصَّلَاهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَهٌ إِلَى اللَّهِ» (تحف العقول، ص 258): حقّ نماز این است که بدانی مهمان خدا می‌شوی. حالا. ورود به درگاه خدا، مهمان‌سرای خدا. این را توضیح بدهیم.
1- جایگاه رفیع نماز در آیات و روایات
راجع به نماز پانزده درصد، این که می‌گویم به نقل از آیت الله استادی هست، پانزده درصد روایات مال نماز است، یعنی همه‌ی نماز، تقسیم که می‌کنند، چند هزار حدیث را، سهم نماز از همه بیش‌تر است، پانزده درصد، ممکن است روزه مثلاً دو درصد داشته باشد، ممکن است حج، هفت درصد داشته باشد. درصدهایش را که حساب کرده‌اند، سهم نماز از همه بیش‌تر است.
نماز مال اسلام هم نیست. پانصد سال قبل از مسلمان‌ها، قبل از پیغمبر اسلام، پانصد سال قبلش حضرت عیسی بوده، خدا به عیسی می‌گوید: «أَوْصانی‏ بِالصَّلاه» (مریم/ 31)، «أَوْصانی‏ بِالصَّلاه» آیه قرآن است، مال عیسی است، پانصد سال قبل از اسلام.
حالا چه‌قدر قبل از عیسی، موسی بوده؟ خدا به موسی می‌گوید: «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/ 14). «أَوْصانی‏ بِالصَّلاه» خطاب به عیسی است، «أَقِمِ الصَّلاهَ» خطاب به موسی است. قبل از موسی، پدر زن موسی، شعیب بوده، «یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ …» (هود/ 87)
قبل از شعیب، حضرت ابراهیم بوده که «رَبِّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاهِ» (ابراهیم/ 40)، یعنی تاریخ نماز مال اسلام نیست.
منتها فرق بین اسلام و غیر اسلام، دین و غیر دین، همین پرچمش نماز است و گرنه نفس کشیدن و خوابیدن و نمی‌دانم صورت شستن و ورزش و این کارها که. در جمهوری اسلامی شاخصش این است که مردم چه‌قدر خدایی هستند و گرنه مترو و فرودگاه و نمی‌دانم این کارهای همه هست. کار نوی جمهوری اسلامی چی هست؟ آموزش و پرورش هست، دیپلم که همه تربیت می‌کنند، همه‌ی کشورها دیپلم تربیت می‌کنند، لیسانس، فوق‌لیسانس، دکتر تربیت می‌کنند، منتها فرق بین اسکناس و کاغذ چی هست؟ تو اسکناس یک نخ است، آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد، وگرنه دیپلم تارک الصلوه، لیسانس کاهل الصلاه، این با کشورهای دیگر فرق نمی‌کند، یک کاری باید بکنیم نو باشد.
حالا «وِفَادَهٌ إِلَى اللَّهِ»
امام زین العابدین می‌فرماید که: وقتی نماز می‌خوانی باید با خضوع باشد: «تَقُومَ فِیهَا مَقَامَ الذَّلِیلِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ» (تحف العقول، ص 258)، این «راغب» و «راهب» هم آیه قرآن است که: «رَغَباً وَ رَهَباً» (انبیاء/ 90). نماز بخوان، با توجّه نماز بخوان، حالا من خودم هم از نمازهای خودم شرمنده هستم، دروغ هم نمی گویم. این نمازهای ما مثل این انگور پلاستیکی‌هایی هست که شوفرهای تاکسی پهلوی آینه آویزان می‌کنند، قیافه، قیافه‌ی انگور است، ولی آب ندارد. از نماز هم آن مقداریش قبول می‌شود که حواست جمع است. شما از میوه، آنجایی‌اش را می‌خوری که پوسیده نیست. اگر میوه بخشی‌اش پوسیده باشد، قسمت پوسیده را کنار می‌گذاری و لذا بعضی‌ها یک دهم نمازشان قبول شده.
حالا مسئله‌ی نماز را باید جدّی گرفت، هم اوّلین‌ها درباره‌ی نماز هست، هم آخرین‌ها، خودش یک بحث هست.
اوّلین‌هایی که توی نماز هست:
2- کعبه، اولین مکان عبادت در روی زمین
اوّل جایی که روی کره‌ی زمین خلق شد، نمازخانه بود: «أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاس‏» (آل عمران/ 96). عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، یعنی خداوند وقتی می‌خواست زمین را خلق کند، اوّلین جایی که خلق کرد، کعبه بود. اوّلین‌ها.
پیغمبر ما وقتی هجرت کرد، اوّلین کاری که مدینه کرد، کلنگِ مسجد بود. اوّلین‌ها.
نماز هم ابزارِ تشویق بود، هم ابزارِ تهدید. امیرالمؤمنین برادری داشت به نام جعفر طیّار، ایشان بنیان‌گذار اسلام در حبشه بود. مهاجرینی که رفتند حبشه، بنیان‌گذار اسلام در قارّه‌ی آفریقا. وقتی آمد، پیغمبر گفت: من می‌خواهم به تو هدیه بدهم. چی؟ نماز جعفر طیّار، گفت این نماز هدیه‌ی تو. یعنی ابزار تشویق، نماز بود.
ابزار تهدید هم نماز است. قرآن می‌گوید: منافقینی که جبهه شرکت نکردند، شما به جنازه‌شان هم نماز نخوانید: «لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً» (توبه/ 84). به جنازه‌اش نماز نخوان. ابزار تهدید است.
گاهی وقت‌ها انسان خوب است که خودش را به یک راه‌هایی بزند که. هارون‌الرّشید، بهلول را خواست. گفت: تو رئیس قوّه‌ی عدلیه باش، رئیس قوّه‌ی قضائیه باش. قاضی‌القضاه حکومت، منتها حکومت امام‌کُش، بنی‌عبّاس بیش از بنی‌امیّه امام‌ را کشتند، بنی‌امیّه یکی، دو امام را کشتند، بنی‌عبّاس هشت، نه تا را کشتند. بهلول بنا شد که، یعنی پیشنهاد شد که قوّه‌ی قضائیه باش، قاضی باش، قاضی‌القضاه. بهلول خودش را زد به دیوانگی، یک چوبی مثل فرض کنید دسته‌بیل، یک چوب پیدا کرد، گذاشت زیر پایش، این سرِ بیل را گرفت، باقی چوب‌ هم زیر عبا و قبایش بود، همین‌طور از عقب کشیده می‌شد، می‌گفت: بروید کنار، اسبم را نگه دارید، هوی، اسبم را نگه دارید. عین این‌هایی که سوار الاغ می‌شوند و سوار اسب، تو خیابان و کوچه و بازار گفتند: بهلول دیوانه شده، خودش را زد به دیوانگی.
3- تعطیل کردن مراسم دینی برای مقابله با شاه
در مدیریت امام خمینی از این چیزها زیاد دیدیم، شاه گفت من می‌آیم قم صحبت می‌کنم، یک سیلی هم به انقلابیون و امام خمینی می‌زنم. امام خمینی دستور داد، فتوا، هیچ کس از خانه‌اش بیرون نیاید. شاه آمد قم، دید هیچ کسی نیست. خیلی دیدند آبرو‌ریزی می‌شود، رفتند با مینی‌بوس و اتوبوس، از اطراف قم یک چند نفری را آوردند، ولی یک‌مرتبه همه فهمیدند، قم هیچ کس از خانه‌اش بیرون نیامد. عجب فتوایی! اصلاً مرجعیت را برای این جور جاها آدم می‌خواهد، وگرنه تیمّم و نماز که همه یک جور است. مرجعیت برای این است که یک وقت، یک همچین جایی گره را باز کند.
باز حالا این را می‌گویم برای جوان‌ها چون بزرگان که بودند و دیدند. یک‌مرتبه امام خمینی فرمود: نماز جماعت‌ها تعطیل بشود. نماز؟ بله. چرا؟ برای ضدّ شاه. می‌گوییم چون با شاه مخالفیم، و ایشان حکومتشان زور است، دست‌نشانده‌ی آمریکاست، به آمریکا باج می‌دهد، به دیگران زور می‌گوید، به خودی‌ها، به ایرانی‌ها زور می‌گوید، به آن‌ها باج می‌دهد، با تعطیلی نماز جماعت، حالی می‌گرفت، سیلی‌های محکمی خورد.
یک بار دیگر نیمه‌ی شعبان امام خمینی فرمود: امسال کسی برای امام زمان علیه السلام چراغانی نکند. خب نیمه‌ی شعبان مردم علاقه داشتند، چراغانی کنند، امام فرمود: چراغانی ممنوع!
گاهی وقت‌ها انسان باید به خودش سیلی بزند. امیرالمؤمنین به خودش سیلی می‌زد، «ضرب علی خدّه»: یعنی زد تو گوش خودش! گاهی باید آدم نعره بکشد، «أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ» (نهج البلاغه/ خطبه‌ی 182)، «أین» ناله می‌کرد که چه رفیق‌هایی داشتم، چه اصحابی داشتم، کجایند آن‌ها؟ دو تا، سه تایشان اگر بودند، من شکست نمی‌خوردم، اگر چند تای این‌ها بودند، من بیست و پنج سال تو خانه زمین‌گیر نمی‌شدم. ناله باید کرد، نعره باید کشید.
گاهی باید آدم دست از یک کار. در روایتی داریم که پیغمبر ما گاهی وقت‌ها یک خبری را که می‌خواست نقل بکند، با هیجان نقل می‌کرد. «الصَّلَاهَ جَامِعَه»: جمع شوید مسجد، جمع شوید مسجد. این آرمشان بود، نماز. بعد حضرت نماز را خواندند، بعد می‌گوید وقتی می‌رفت منبر، عبایش درست دوش نمی‌گرفت، یک جوری عبایش را تو پایین قبا این‌طوری بود، «یَجُرُّ عَلَى الأرض‏» عبایش کشیده می‌شد روی زمین. یا رسول الله قربانت بروم، خب عبایت را بینداز روی دوشت. نه، بناست یک جوری بگویم که.
اصلاً بعضی از حروف مقطّعه برای ایجاد هیجان است، «کاف، هاء، یاء، عین صاد»، (مریم/ 1)، «قاف» (ق/ 1)، «یاء، سین» (یس/ 1) چه می‌خواهد بگوید؟ بعضی آیه‌های قرآن قسم می‌خورد. مثلاً الآن کسی بیاید تو مجلس بگوید: به خدا قسم! به پیغمبر قسم! به امیرالمؤمنین قسم! به فاطمه‌ی زهرا قسم! هی قسم، بگو چی چیه؟! هی قسم می‌خورد، طرف را هیجانی کند. «وَ الشَّمْسِ» (شمس/ 1)، به خورشید قسم، «وَ ضُحاها» (شمس/ 1): به نورش قسم. «وَ الْقَمَر» (شمس/ 2). «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» (شمس/ 7): و چی و چی. یازده تا قسم می‌خورد، خب بگو بگو چی چیه؟! یازده تا قسم؟! می‌گوید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (شمس/ 9): رستگار کسی است که آدم حسابی باشد، با‌تقوا باشد، مفاسد اخلاقی نداشته باشد. خب صاف هم بدون قسم می‌توانستی، ولی این حروق مقطّعه تحریک کننده است، قسم.
گاهی وقت‌ها «اگر». کسی وارد سالن بشود بگوید: آقایان، اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر. خب می‌گوید: بگو!! می‌گوید: چنین خواهد شد. « إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ * وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ * وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/ 1-4)، هَـ بگو، اگر، اگر، اگر! می‌گوید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت‏» (تکویر/ 8 و 9) این دختری که زمان جاهلیت توی گور می‌کردید، چه گناهی کرده بود که دختر زنده را توی گور می‌کردید؟! ولی صاف نمی‌گوید دختر زنده. اگر، اگر، یک چند تا اگر می‌گوید، بعد می‌گوید. این‌ها از نظر فنّ تبلیغ، این‌ها مهم است.
4- اذان با صدای بلند، برای رفع غفلت از مردم
نماز هیاهو دارد. هیچ کدام از عبادت‌های ما هیاهو ندارد. می‌گوید نماز می‌خوانی برو پشت‌بام داد بزن، اذان بگو. گاهی وقت‌ها یک نماز در یک جا خواندن، حدیث داریم کسی که در جمع افرادی غافل‌اند، یک نفر بلند می‌شود نماز می‌خواند، مَثَل این شخصی که بین جمعیت نماز می‌خواند، مَثَل درخت سبزی است توی کویر. کویر همه جا خشک است ولی یک درخت سبز است. نگو: «آقا من تنها هستم.» خط‌شکنی معنایش این است.
نمونه‌هایی از خط‌شکنی را حالا امام سجّاد در رساله می‌گوید نماز را بدانید که دارید با خدا حرف می‌زنید. «تَعْلَمَ» (تحف العقول، ص 258). در حدیثی داریم که کسی که نماز را بداند که چه می‌گوید، نماز بخواند، «غَفَرَ اللَّهُ لَه‏»، خدا او را می‌بخشد.
سر نماز ذلیل‌گونه بایستیم، حواسمان به خودمان باشد. سر نماز راغب، یعنی اظهار رغبت(19:40)، یعنی هم راغب، هم راهب (19:47)، مثل بچّه. بچّه هم می‌دود تو دل مادرش، تو دل پدرش، هم از پدر و مادرش می‌ترسد، یعنی در نماز هم، باید هم این‌طور باشد، «إِذا رَأَیْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبِى فَزِعْتُ» (مفاتیح‌الجنان، دعای ابوحمزه‌ی ثمالی)، در مناجات داریم گناهانم را می‌بینم، جیغ می‌زنم، «وَ إِذا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ» (مفاتیح‌الجنان، دعای ابوحمزه‌ی ثمالی): کرم تو را می‌بینم، عاشق می‌شوم. یاد کرمت مرا عاشق می‌کند، یاد قهرت من را خائف می‌کند. «خائفاً» «راغباً»، «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» (انبیاء/ 90)
نماز چیست؟
نماز بهترین مصداق عبادت است. آخر عبادت را ممکن است هر کسی، یک جوری معنا کند. یکی بگوید: عبادت به جز خدمت خلق نیست»، خب این سفارش این آقای محترم بوده. عبادت، اوجش نماز است. هر کاری که برای خدا باشد، عبادت است. ممکن است کسی آشپز باشد، نجّار باشد، خلبان باشد، کاری که برای رضای خدا انجام می‌دهید، اگر هم مردم را راضی می‌کنید، بگو: «مردم را راضی می‌کنم، چون خدا دوست دارد که مردم راضی باشند.»
5- کارها، با نیّت الهی عبادت می‌شود
امام سجّاد در دعای مکارم الأخلاق می‌گوید: «وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ». «وَ انْتَهِ» یعنی انتها، یعنی لاأقل اگر مستقیم خدا نیست، آخرش به خدا برسد. مثل این‌که می‌گویند: «آقا چرا کار می‌کنی؟». «بابا زن و بچه دارم، زن و بچه‌ی من مسئولش من هستم، برای خرجی زن و بچه.» خب پس کار می‌کنم برای خرجی زن و بچّه، ولی همین آخرش به خدا است، چون زن و بچّه‌ی من گرسنه بماند، ظلم به آن‌ها شده، من به وظیفه‌ام عمل نکردم، پس من کار می‌کنم که نیازم به خلق نشود. یعنی آخرش خداست.
شخصی امام را دید در بیابان‌های مدینه، بیل دستش است، عرق می‌ریزد توی آن هوای داغ. رفت گفت بهش بگویم، نصیحتش کنم. گفت: آقا تو امام کاظم، پسر امام صادقی، جدّت پیغمبر است، این‌طور بیل دست گرفتی، حرص می‌زنی برای دنیا، الان اگر عزرائیل بیاید، چه می‌کنی؟! گفت: عزرائیل بیاید، کار خوبی می‌کنم. گفت: آخر برای دنیا کار می‌کنی؟! گفت: این دنیا نیست، آخرت است، من کار می‌کنم که زن و بچه‌ی من محتاج به دیگران نباشند و همین را خدا دوست دارد.
یعنی کارهای ما یا باید مستقیم خدا باشد، مثل ذکر خدا مثل نماز، یا اگر هم برای دنیاست، برای خرجی زن و بچه هست، آخرش هم و لذا امام سجّاد می‌گوید آخرش هم خدا برسد، کافی است، آخرش به خدا برسد، کافی است. مثل این‌که شما مهمانی می‌کنی، یک وقت مهمانی می‌کنی پُز بدهی، خب برای خدا نیست. یک وقت می‌گویی مهمانی کنم، یک غذایی بخورند، که بعد حرف‌هایم را بزنم، این مهمانی‌اش هم برای خداست.
گاهی انسان حالا.
نماز. داریم «الصلوه عهد الله»: نماز عهد خداست. پیمان خداست، «الصلوه عهد الله». بعد اگر این‌طور باشد، «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُم‏» (بقره/ 40)، شما نماز را درست کنید، من هم کارهای شما را درست می‌کنم.
6- توجه به نماز باران در شرایط خشکسالی
من اینجا لازم است از عالم بزرگواری که از خبرگان استان اصفهان‌اند و نماز باران خواندند، تشکّر کنم. سال‌ها بود ما به دوستانمان می‌گفتیم که نماز باران را راه بیندازید. بعضی‌ها می‌گفتند: «حالا اگر نماز خواندیم، باران نیامد چی؟!» می‌گوییم: یکی دیگر.
شما اگر رفتید دکتر، با این آمپول خوب نشدید چی؟ بچه تان را دورش می اندازید؟! دورش می‌اندازید؟! این‌قدر دکتر را عوض می کنید، دارو را عوض می‌کنید، تا بچّه خوب بشود. خب پس اگر فوتبالیست‌ها این حرف را بزنند، بگویند: «ما می‌ترسیم برویم گل بزنیم، گل بخوریم.» خب پس اگر می‌ترسی، خب فوتبال هم تعطیل می‌شود. تمام گروه‌های ورزشی ما تعطیل می‌کنند، می‌گویند: «می‌ترسیم برنده نشویم.» تو وظیفه‌ات این است که فوتبالیستی، بروی گل بزنی، حالا خوردی، خوردی، زدی، زدی.
کارمند بانک به این مأمورش می‌گوید: «امروز اینجا پول بده.» گریه نمی‌کند همه‌ی پول‌ها را بانک امروز دادیم، وظیفه‌ات است بده، بده. یک روز دیگر می‌گوید: «تو باجه‌ی دیگر بایست، پول‌ها را بگیر.» نه آن روز که می‌گیرد جفتک می‌زند، نه روز می‌دهد سکته می‌کند. وظیفه‌ات این است. گاهی وقت‌ها وظیفه این است که وسط جنگ، می‌گوید که جنگ را تعطیل کن. «کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ» (نساء/ 77)، ایست! شمشیرها غلاف! «أَقیمُوا الصَّلاه» (نساء/ 77): نماز. تو خود قرآن است که گاهی وقت‌ها می‌گوید نه، جنگ را تعطیل کنید، بروید نماز بخوانید.
امام حسین علیه السلام عصر تاسوعا که حمله شد به خیمه‌ها، به ابالفضل علیه السلام فرمود: «برو به این‌ها بگو که امشب را عقب بیندازید، من می‌خواهم امشب نماز بخوانم». بعداً هم نماز خواندن با نماز را دوست داشتن، نگفت: «إنّی أصلّی» گفت: «أحبّ الصلوه» (در سوگ امیر آزادی، ترجمه‌ی مثیر الأحزان، ص 190). آن که مهم است نماز، ما نماز خیلی‌ها می‌خوانند، آیا نماز را هم دوست دارند؟
گوشه‌ای از سیمای نماز
نماز را پیغمبر فرمود: «قُرَّهُ عَیْنِی‏» (الخصال، ج‏ 1، ص 165) کلمه‌ی «قرّه عَیْنِی‏»، یعنی نور چشم من است. یکی راجع به حضرت زهرا فرمود: نور چشم من است. یکی هم راجع به نماز فرمود: نور چشم من است. پیغمبر کلمه‌ی «قُرَّهُ عَیْنِی‏» را هم برای حضرت زهرا فرمود، هم برای نماز. جایگاه نماز است.
ماهیت نماز
فلسفه‌ی نماز در قرآن سه چیز است. چرا نماز بخوانیم؟ قرآن می‌گوید چرا نماز بخوانیم را سه تا جواب دارد:
1- یعنی یک جواب دارد، آن جوابش یک لایه دارد، لایه را پس می‌زنیم، یک لایه دیگر دارد. سه تا لایه مثل پیاز هست که طبقه طبقه هست، لایه لایه دارد، بلاتشبیه.
نماز لایه‌ی اوّلش یاد خداست. «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری‏» (طه/ 14)، قرآن می‌گوید: «نماز بخوان برای این‌که یاد خدا در تو زنده شود.
خب ذکر چه فایده دارد؟ آیه‌ای دیگر می‌گوید: «ألا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ» (رعد/ 28)
اطمینان چه فایده‌ای دارد؟ می‌گوید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ» (رعد/ 27 و 28)
«أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری‏»، «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ»، به اطمینان «ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ»، پرواز.
این فلسفه‌ی نماز این است، یکی‌اش این است.
یک آیه دیگر داریم: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/ 45): نماز جلوی فحشاء و منکر را می‌گیرد. یعنی من وقتی لباس سفید پوشیدم هان، خودم دیگر روی زمین ذغالی نمی‌نشینم، روی زمین سیاه، عمامه که سر گرفتم، خودم تو خیابان نمی دوم، هر چی هم کار عجله داشته باشم، می‌گویم زشت است. یکی کسی که سردار است، یا امیر لشکر است، یا سردار سپاه است، تو خیابان مثلاً زنجیر دست نمی‌گیرد، همچین کند، تمام که شد همچین کند. بابا تو سرهنگی، سرداری، سرلشکری! خود عنوان. شما بچّه مسجدی، بچّه مسجدی که دزد نمی‌شود که! این مسئله توجّه به این‌که تو چه کسی هستی؟ داری با خدا حرف می‌زنی، با خدا که رفیق شدی، با دشمن خدا هم رفیق می‌شوی؟! چه کسی قبول می‌کند؟ شما به دوستت بگو من تو را دوستت دارم، اما مخالف تو را هم دوست دارم. می‌گوید: پس دروغ می‌گویی.
یک شخصی به امام گفت: آقا فلانی شیعه هست، شما را دوست دارد، اما با طاغوتی‌ها و بنی‌امیه و بنی‌عباس و با آ‌ن‌ها هم یک رفت‌و‌آمدهایی دارند. این را هم زرنگی می‌داند، می‌گویند آدم باید هم این را داشته باشد، هم آن، گاهی هم می‌گویند خاکِ شیر مزاج است، گاهی هم می‌گویند مثل سیب‌زمینی است، تو همه‌ی دیگ‌ها هست. امام فرمود: «کسی که ما را دوست دارد، نباید با دشمن ما رفیق باشد.»
قرآن یک آیه مفصّل دارد، «لا تَجِدُ قَوْماً» (مجادله/ 22): پیدا نمی‌کنی یک کسی را، «یُؤْمِنُونَ» (مجادله/ 22): به ما ایمان داشته باشد، اما «یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ» (مجادله/ 22): مخالف ما را دوست داشته باشد. یک دل، دو تا دوستی برنمی‌دارد. اگر با حضرت هستی دیگر نباید با دشمنان او هم رفت و آمد کنی.
7- ولایت و برائت در نماز
نماز هم برائت داخلش هست، هم ولایت. با چه کسانی می‌خواهی باشی؟ «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم‏» (فاتحه/ 7)، خدایا من جزء گروهی باشم که مورد لطف تو هستند. از چه کسانی صفت جداست، می‌خواهی با آن‌ها نباشی؟ «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»، «مغضوب» یعنی غضب شده‌ها، من با غضب شده‌ها، با آن‌هایی که تو از آن‌ها راضی نیستی، نمی‌خواهم باشم، با آن‌هایی که به آن‌ها لطف کردی، می‌خواهم باشم. با این گروه می‌خواهم باشم، با این گروه می‌خواهم نباشم. باشم، یعنی ولایت، نباشم، یعنی برائت.
در مکّه می‌روی، دو رقم سنگ است، دو تا سنگ سیاه است، یک سنگ کعبه است، سنگ‌های کعبه سیاه است، آن را همه می‌بوسند، یک سنگ هم هست، کنار مکّه، در سرزمین مناء، که سنگش می‌زنند. آن سنگ ولایت است که می‌بوسند، آن سنگ برائت است که سنگ به آن پرتاب می‌کنند. دین ما همه‌اش همین‌طور است. «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم‏» ولایت، «مَغْضُوب و ضالّین» ‏برائت. در نماز هم برائت است، هم ولایت.
نماز یک عبادت است که با همه‌ی طبیعت گره خورده است.
گره نماز با خورشید، «أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» (إسراء/ 78). برای تشخیص ظهر، خورشید.
گره نماز با ماه، نماز اوّل ماه، وسط ماه، آخر ماه. ماه را دیدی، فردا عید است، می‌خواهی نماز عید را بخوان.
گره نماز با ستاره، برای تشخیص قبله.
تشخیص قبله از روی ستاره‌هاست.
گره نماز با آب، در وضو و غسل.
گره نماز با خاک، در سجده و تیمّم.
گره نماز با شهداء، مهر کربلا.
گره نماز با تغذیه، کسی لقمه‌ای که می‌خورد حرام باشد، نمازش قبول نیست. حدیث داریم این‌هایی که نماز می‌خوانند، لقمه‌شان هم حرام است، مثل این‌هایی هست که ساختمان می‌کنند روی شن، یعنی یک بار فرو می‌ریزد.
نماز با همه. گره خوردن نماز با همه چیز.
گره نماز با گرسنه‌ها. بیست و هفت تا آیه‌های قرآن نماز و زکات با هم چسبیده است. «أَقیمُوا … آتُوا» (نور/ 56)، «یُقیمُوا … یُؤْتُوا» (بیّنه/ 5) نماز گره خورده با فقراء. کسی نماز بخواند، به فقرا کمک نکند، نمازش قبول نیست. نماز یک عبادتی است که با همه چیز گره خورده.
با ازدواج، اگر جوانی اهل نماز نیست، به او دختر ندهید.
با همسرداری گره خورد، زن و شوهری که به هم نیش می‌زنند، نماز هیچ کدام قبول نیست.
گره نماز با همسایه، گره نماز با فرزند. «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ» (لقمان/ 27)، (32:32) «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاهِ» (مریم/ 55)
آیاتی داریم به نماز بچّه‌ات برس. نسبت به نماز بچه‌ات بی‌تفاوت نباش.
خدایا حرف زدیم، ولی عملش را تو می‌دانی. تو را به حقّ آبروی نماز و آن کسانی که نمازشان مورد قبول تو شده، در عبادت‌های ما تحوّلی به وجود بیاور، که از این به بعد نمازهایمان حال باشد، صد در صد خالص و مورد قبول باشد. اگر نماز درست بشود، خیلی چیزها درست می‌شود.

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- امام سجاد علیه‌السلام در رساله‌ی حقوق، نماز را چگونه معرفی می‌کند؟
1) مهمانی خدا
2) عبادت خدا
3) رحمت خدا
2- در آیه 14 سوره طه، کدام یک از پیامبران الهی مورد خطاب نماز قرار گرفته‌اند؟
1) حضرت موسی
2) حضرت عیسی
3) حضرت شعیب
3- آیه 84 سوره توبه، پیامبر اکرم را از انجام چه کاری نهی می‌کند؟
1) نماز جماعت در جبهه جنگ
2) نماز میت بر منافقان
3) نماز جماعت در هنگام سفر
4- آیه 28 سوره رعد، به کدام یک از آثار ذکر خدا و نماز اشاره دارد؟
1) دوری از گناه
2) آمرزش گناهان
3) آرامش و اطمینان
5- آیه 27 سوره لقمان به چه امری اشاره دارد؟
1) توجه به تحصیل فرزندان
2) توجه به نماز فرزندان
3) توجه به ازدواج فرزندان

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
امام سجادحق نمازدرسهایی از قرآنرساله حقوققرائتینماز
Comments (0)
Add Comment