راه های دعوت به نماز(1)

1- وظیفه ما در ترویج فرهنگ دینی
2- وظیفه والدین در دعوت فرزندان به نماز
3- حضور بزرگان علمی در صفوف نماز جماعت
4- احترام به جوانان در مساجد
5- همکاری فرهنگیان و دانشگاهیان با مساجد
6- رسیدگی به نیازهای مالی محرومان در مساجد
7- توجه حوزه های علمیه به آموزش روحانیون مساجد

 

موضوع: راه های دعوت به نماز(1)
تاریخ پخش: 13/۰9/93

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

به دلیل تقاضاهای صدها نفر، اگر نگویم هزار نفر که چگونه بچه‌هایمان را، همسرمان را، پسرمان و دختر و بستگان و همسایه‌ها را به نماز دعوت کنیم، فکر کردم راه‌های دعوت به نماز را بگویم. کتابی در این زمینه به نام «دعوت به نماز» نوشتم. چکیده کتاب را برای مردم می‌گویم.
اول اینکه خود ما معتقد به نماز باشیم. به نظر من مشکل اصلی این است. من نمی‌خواهم به کسی نقد کنم. یکی از مقصرین باز خود من هستم. هرکسی حساب کند چقدر برای نماز مایه گذاشته است. دولت چقدر مایه گذاشته است. وزرا، معاونین و مدیر کل‌ها و استاندارها، خود دولت سهم خودش را فکر کند، یک جلسه در سال بنشینند و بگویند: آقا هر وزارتخانه‌ای برای نماز چه کرده است؟ حرکت‌هایی کردند که من تشکر می‌کنم ولی حق نماز را ادا کردیم یا نه.
1- وظیفه ما در ترویج فرهنگ دینی
یک نکته قرآنی بگویم. در قرآن می‌گوید: کاری که می‌کنید یا حقش را انجام دهید یا اگر حقش را نمی‌کنید، هرچه در توان دارید. موضوع بحث: راه‌های دعوت به نماز. چند حق در قرآن است. مثلاً می‌گوید: «حَقَّ تُقاتِه‏» (آل‌عمران/102) یعنی حق تقوا، «حَقَّ تِلاوَتِه‏» (بقره/121) حق تلاوت، «حَقَّ جِهادِه‏» (حج/78) حق جهاد، اینها آیه قرآن است. اگر کاری انجام می‌دهید، حقش را انجام دهید. ممکن است بگویید: ما که نمی‌توانیم حقش را به جا آوریم. پیغمبر گفت: «ما عرفناک‏ حق‏ معرفتک‏» (بحارالانوار/ج66/ص292) مثلاً حق شهدا بر گردن ما چقدر است؟ حق پدر و مادر، حق فرزند، حق همسر، حق همسایه، یا حقش را انجام دهید، یا اگر نمی‌توانید لا اقل تا توان دارید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُم‏» (انفال/60) یعنی اگر حقش را نمی‌دانی، هرچه استطاعت داری. هرچه توان داری. «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم‏» (تغابن/16) «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّر» (مزمل/20) هرچه می‌توانید. چه کسی است که دستش را بلند کند، بگوید: من حق نماز، حق همسایه، حق شهدا، حق انقلاب، حق استاد، حق مربی، حق مادر و پدر، هیچکس جرأت نمی‌کند بگوید: من حقش را انجام دادم. بازار آزاد است. برویم نرخ تعاونی. یعنی ما تا توان داریم برای نماز کار کردیم. اگر این است پس چرا در مسجد صبح‌ها بسته است؟ پیداست شب بیدار هستیم مسجد می‌رویم. صبح باید از خواب بلند شویم، حال نداریم. بیش از این توان نداریم.
بنابراین حرف اول ما در این جلسه این است. ما نه حق مطلب را انجام دادیم، یعنی یک دانشجو آن مقداری که درس می‌خواند، حق درس خواندن همین است. حوزه‌ی ما طلبه‌هایی که درس می‌خوانند، حق درس خواندن همین است؟ بهتر از این نمی‌توانند درس بخوانند؟ این همه تعطیلی می‌خواهیم چه کنیم؟
آیت الله العظمی مکارم چهل سال پیش چند طلبه بودیم دور ایشان جمع شدیم، گفت: می‌خواهیم از وقت‌های باطله تفسیر بنویسیم. گفتیم: یعنی چه؟ گفت: چهارشنبه‌ها حوزه تعطیل است. چرا؟ پنج‌شنبه‌ها چرا تعطیل است؟ جمعه‌ها چرا تعطیل است؟ تابستان چرا تعطیل است؟ هروقت تعطیل است دور هم جمع شویم و یک آیه یک آیه بنویسیم. تفسیر نمونه از آن درآمد. تفسیر نمونه یک آیه‌اش در ایام تعطیلی نوشته نشده است. دانشجوها از تابستان… الآن چند سالی است به اسم اردوی جهادی در روستاها می‌روند. البته ده، بیست روز است. ما خیلی بیش از این زور داریم. من بارها این مثل را زدم. اگر به من بگویند: چقدر می‌دوی؟ می‌گویم: هیچی! الآن نمی‌توانم. اما اگر یک گرگ دنبالم کند، سی کیلومتر می‌دوم. هرچه توان داریم.
تصمیم بگیریم برای نماز یک کاری کنیم. امام جمعه‌ها و روحانیون کشور جمع شوند، نماز صبح در مسجدها باز باشد. نمی‌آیند، نیایند. یک نفر بیاید. دو نفر بیاید. قرآن می‌گوید: یک نفر هم بود تو حرکت کن. «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى» (سبأ/46)‏ می‌گوید: دو نفری، دو نفری نشد، بک نفری. این یک مسأله.
2- وظیفه والدین در دعوت فرزندان به نماز
مسأله دیگر این است که در دعوت به نماز باید بدانیم، اگر کسی دخترش، پسرش، هرکسی را به نماز دعوت کرد، معلوم می‌شود این بهترین آدم است. از کجا می‌گویی؟ از قرآن، قرآن می‌گوید: «ِوَ مَنْ أَحْسَن‏» چه کسی از این بهتر است که «مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّه‏» (فصلت/33) اگر کسی، کسی را به کار خیر دعوت کند، «مَن احسن» از این بهتر نداریم. چطور در فوتبال و والیبال و کشتی و تیراندازی دوست داریم در دنیا اول باشیم. در مسائل معنوی هم بهتر باشیم. «مَن احسن» چه کسی از تو بهتر است؟ نمی‌گوید: اگر گوش دادند، لازم نیست گوش بدهد. تو دعوت کن، «دَعا إِلَى اللَّه‏» (فصلت/33) ولو طرف بشنود و گوش ندهد. شما حی علی الصلاه بگو، این حی علی الصلاه دعوت به خداست. کسی بیاید و نیاید، شما بهترین آدم هستی. آخر بعضی جاها لازم نیست در او اثر بگذارد. ما یک وزنه بلند می‌کنیم قهرمان می‌شویم. ولو این قهرمانی من در این وزنه اثری ندارد. این وزنه جماد است، آهن است و لازم نیست در او اثر کند. در من اثر می‌کند. من این وزنه را بلند کردم قهرمان شدم. ولو این وزنه اصلاً متوجه نیست، جماد است. نمی‌فهمد که چه کسی بلندش کرد و زمین گذاشت. «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّه‏» (فصلت/33)
مسأله‌ی نماز مسائلی که دارد این است که یکی از راه‌های دعوت این است که از عکس‌های معنادار استفاده کنیم. الآن در همه اداره‌ها عکس مقام معظم رهبری هست. آموزش و پرورش، راهنمایی و دبیرستان، دبستان، همه‌جا هست. ولی مقام معظم رهبری یک عکسی دارد برای بچه‌های ده، دوازده ساله پیشنماز شده است. یک عکس با پسرهای ده، دوازده ساله دارد. این عکسی که می‌خواهی بزنی، آن را بزن. که وقتی بچه نگاهش به آقا می‌خورد، ضمن اینکه آقا را می‌بیند، آقا را با بچه‌ها و نماز ببیند. آقا را با خدا و بچه‌ها را با خدا ببیند. دکتر حسابی یک دانشمند درجه یک ایران است. خوب عکس ایشان را در حال نماز داشته باشیم. عکس امام خمینی را در حال نماز داشته باشیم. دو تا سرم به دستش بود. بحول الله و سمع الله می‌گفت.
چند روز پیش در فرودگاه بودم، نشسته بودم که پرواز بپرد. دیدم یک خلبان پایین آمد و زیر هواپیما نماز خواند. گفتم: ای کاش دوربین داشتم. عکس پزشک در اتاق جراحی، یعنی ما بیاییم حالا که عکس‌ها چاپ می‌شود، عکس معناداری باشد. عکس‌های ما معنادار باشد. از این عکس‌ها می‌توانیم استفاده کنیم. ورزشکارها، در حال نماز هم هستند. خلاصه ما بستر این پوسترها و بنرها و از این چیزها…
3- حضور بزرگان علمی در صفوف نماز جماعت
مسأله‌ی دوم اظهار علاقه‌ی بزرگان است. اگر شما بدانی مهمانی که می‌آید فلان غذا را دوست دارد، حتماً سعی می‌کنی همان غذا را برایش درست کنی. بچه‌های ما بدانند که استاد داشگاه و معلم و دبیر شیمی و فیزیک همه به نماز علاقه دارند. این هم خودش را به آنها تطبیق می‌دهد. اظهار علاقه می‌کند.
در مسجد باید از شاگرد اول‌ها تجلیل شود. این دیگر اختیارش با روحانی منطقه و هیأت امنای مساجد و رئیس آموزش و پرورش است. به رئیس آموزش و پرورش بگویی: آقا، شما این دبیرستان یا دبستانی که کنار مسجد هست، اسامی شاگرد اول‌هایش را به ما بده. شاگرد اول‌ها را بگیرد، اینها را هم در مسجد دعوت کند احترام بگیرد. به مناسبت اینکه شاگرد اول شدند. یا اگر در منطقه اول شدند عکسشان را به پشت… اکثراً مکروه است. حتی عکس امام در مسجد مکروه است. عکس در مسجد نباید باشد. اما بیرون از مسجد و در خیابان، یک تابلویی باشد، بعضی عکس شهدا را می‌زنند، عکس شاگرد اول‌ها را بزنند. این شاگرد اول می‌بیند عجب مردم مسجد به درس خواندن ما عنایت کردند. این بچه مسجدی می‌شود. علاقه‌مند به مسجد شود.
یکی از کارهایی که به مسجد دعوت می‌کند این است که ما خیلی بچه خوش صدا داریم. حالا یک خط‌کشی گذاشتند و گفتند: اذان باید این باشد. من نمی‌دانم خط‌کش مبنای فقهی‌اش چیست. اتفاقاً مبنا داریم ضد این مبنا است. بلال نمی‌توانست «اشهد ان لا اله الا الله» بگوید. می‌گفت: «اسهد ان لا اله الا الله» گفتند: یا رسول الله بیان ایشان استاندارد نیست. فرمود: نباشد. اذانش را بگوید. ما اذان را در ده، بیست نفر منحصر کردیم. صدا و سیما می‌گوید: از کجا به ما گفتند: اینها باشد. چه کسی گفته است؟ «إنّی تارک‏ فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی‏» (کافی/ج1/ص294) نه در «کتاب الله» گفتند و نه در «عترتی». حتماً باید این ده نفر اذان بگویند. راه بسته شده است. حالا ما تهران را کار نداریم. حریف تهران نمی‌شویم. ولی در استان‌ها و شهرها و مسجدها می‌شود که تمام بچه‌های مسجد بیایند یکبار اذان بگویند. این حلقوم یک بچه سیزده ساله و بیست ساله با یک الله اکبر و فریاد باشد. اجازه بدهیم گردشی باشد. حتی حدیث داریم قرآن را گردشی بخوانید، در خانه‌ها قرائت کنید. قرآن را در مسجد نخوانید. انتقاد می‌کند، می‌گوید: شما مثل کلیمی‌ها نباشید، که هرچه تورات می‌خوانند در مسجد می‌خوانند. نمازتان را در مسجد می‌خوانید، ولی جلساتتان دوری باشد. این خودش تولید می‌کند.
من چند سالی را زمان شاه قبل از انقلاب برای جوان‌های کاشان کلاس داشتم. هر روزی خانه یک نفر بود. چون جلسه‌ها ریزش دارد. یک جوان ده جلسه می‌آید، جلسه یازدهم نمی‌آید. جلسه بیست و پنجم نمی‌آید. ما با زور که نمی‌توانیم بگوییم بیاید. اما وقتی جلسه گردشی شد، جلسه خانه هر جوانی می‌افتاد، خودش هم شاگردی‌هایش را دعوت می‌کرد و می‌گفت: امروز جلسه قرائتی منزل ما است، شما هم بیایید. دو تا پسرعمو و دو تا پسرخاله و پسر دایی می‌آورد و همیشه جلسات ما یک جمعیت خوبی داشت. ریزش داشت اما به مقدار ریزش، رویش هم داشت. تولید هم داشتیم. مشتری نو هم داشتیم. این جلسه‌ها اذان باید گردشی‌ باشد. یکی از مشکلات ما این است که بلندگو را یک نفر می‌گیرد انگار ارث پدرش است. حالا گاهی هم بد صدا هستند ولی به هیچکس نمی‌دهد. این ظلم است. این کار باید بشود.
4- احترام به جوانان در مساجد
مقالات خوش صدا اگر جوان‌ها بنویسند در مسجد بین دو نماز بخوانند، پای بچه‌ها به مسجد باز می‌شود. کلاس‌های جبرانی، اینها راه‌های دعوت است. بچه‌هایی هستند در منطقه در درس عقب می‌افتند و ضعیف هستند. دانشجوهای آن منطقه در کمسجد بیایند یک کلاس برای ریاضی و فیزیک و شیمی بگذارند. یعنی اینهایی که در درس ضعیف هستند، در مسجد ضمن اینکه نماز می‌خواند، یک ربع، نیم ساعت هم آن درس را نزد آن شخص بخواند. احساس کند مسجد برود هم نمازش را اول وقت می‌خواند، هم دیگر آخر سال نمره‌هایش ضعیف نیست. همدیگر را از نظر علمی کمک کنیم.
تشویقات و امکانات خودمان را برای نماز بگذاریم. یکوقت آیت الله حائری امام جمعه سابق شیراز، می‌گفت: ما بررسی کردیم در استهبانات شیراز بیشترین بچه مسجد می‌رود. وارسی کردند دیدند دلیلش این است که مقدار زیادی درخت بادام و توت وقف بچه‌های مسجد است. گونی‌های زیادی از مغز گردو و بادام می‌آورند، در مسجد می‌گذارند هر بچه‌ای که نماز می‌خواند، یک مقدار مغز بادام می‌خورد. موقوفات صرف این باشد.
پیرمردی خدمت امام رفت. گفت: من اموال زیادی دارم، پیر شدم. می‌خواهم این را خرج شاگرد اول‌ها بکنم. امام فرمود: به اوقاف بدهید. اوقاف سالی یک مرتبه جشن می‌گیرد، کسانی که در علم درخشیدند، از همان موقوفات یک هدیه به اینها می‌دهد. وقف بچه‌ها کنیم. وقف نماز بچه‌ها کنیم. اینها راه‌هایی است که هرکدام از این راه‌ها… شاگرد اول‌ها از دست امام جماعت، از دست هیأت امنا یک هدیه دریافت کنند.
خدا رحمت کند عالمی به نام آقای گوهری در قیطریه تهران بود. من زمان شاه مسجدهایی که منبر می‌رفتم، مسجد ایشان خیلی شلوغ می‌شد. پرسیدیم دلیل این شلوغی چیست؟ گفتند: ایشان سالی چند خودنویس می‌خرد و به آن مدرسه‌ای که نزدیک مسجد است می‌آید، به هر شاگرد اولی یک خودنویس می‌دهد. شاگرد اول ورزش یا فیزیک و شیمی، هرچه! شاگرد اول‌ها با این آقا رفیق هستند، مسجد می‌روند، شاگرد اول‌ها که رفتند، باقی بچه‌ها هم می‌روند. یعنی با ده خودنویس مسجد پر از بچه می‌شود. ما چه می‌کنیم؟ ما منار کاشی می‌کنیم. برای برف‌ها و باران‌ها. چون روی منار که بلال نیست. منار بی مؤذن! بلد نیستیم چه کنیم. پول داریم. دین هم داریم. یک خرده عقل ما مشکل دارد. یعنی تدبیر نداریم. اخیراً یک آیه در قرآن پیدا کردم، می‌گوید: اینها دین دارند، مشکل عقل دارند. آیه این است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» تو ایمان داری، باید این رقمی باشی، «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون‏» (آل‌عمران/118) این «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون‏» را به «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»‌ها می‌گوید. یعنی بعضی دین هم دارند، اما افطاری که می‌دهد به هم سن‌های خودش افطاری می‌دهد. در حالی که اگر این پول را به آقازاده بدهیم و بگوییم: امسال افطاری با تو. پولش با من، بچه مدرسه‌ای‌ها را یک شب افطاری دعوت کن. اگر بچه  مدرسه‌ای‌ها بخاطر افطاری بیایند، بعد کم کم اینها مذهبی می‌شوند. حدیث داریم می‌خواهی به فقیر پول بدهی، خودت نده. به بچه‌ات بده او به فقیر بدهد. یعنی چه؟ یعنی این انفاق به فقرا را به یک نسل دیگر هم منتقل کن. اینها دیگر تدبیر می&zwnj

Comments (0)
Add Comment