دین، راههای دستیابی

موضوع: دین، راه‌های دستیابی
تاریخ پخش: 75/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

راههای دستیابی به دین که به قرآن و تفسیر می‌خورد، به حدیث شناسی می‌خورد، به فقه و مرجعیت می‌خورد و مسأله مهمی است که اگر منحرف شود یک وقتی می‌بینی انسان یک کسی می‌شود که کج می‌رود اول کم کج می‌رود بعد زیاد می‌شود مثل زاویه. یک کسی به کسی گفت قبله کدام طرف است گفت مثل خودتان کمی انحراف دارد.
1- قرآن تنها کتاب آسمانی تحریف نشده
اصل دین ما که راهش قرآن است در میان کتابهای آسمانی تنها کتابی است که یک نقطه وراء دارد و ذره‌ای تحریف نشده. در کتابهای دیگر تحریف شده تحریفش شعاری نیست واقعاً یک نفر تورات و انجیل را بخواندمی بیند که چه چیزهایی توش هست وقتی انسان می‌خواند حضرت عیسی(ع) با مادرش رفت عروسی شراب کم آمد طرف گفت چه کنم آبرویم می‌رود. حضرت عیسی گفت در ظرفها آب بریز من معجزه می‌کنم شراب بشود. آخر این می‌شود که اولین معجزه پیامبر شراب سازی باشد؟ از این دری وری‌ها در تورات و انجیل زیاد است، منتهی ما تورات و انجیل را کتاب مقدسی می‌دانیم کتابی که در آن تحریف شده، دلیل تحریف هم آن چیزی است که مثل فیلم امام علی(ع) دیدند که پیاز فروش پیازش باد کرده بود به آخوند درباری گفت حدیث بباف او هم بالای منبر رفت و گفت هر کس یک پیاز بخرد یک باغ در بهشت به او می‌دهند و هر کس دو پیاز بخرد دو باغ.
2- مثل دانشمند بی‌عمل
«لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً» (بقره/79) این آیه چندبار در قرآن آمده یعنی برای اینکه ثمن قلیلی را بخرند یعنی برای پول، پول بگیر تغییر بده و این شامل قاضی و دادگستری هم می‌شود که پول بگیرد و قانون را عوض کند. تمام رشوه‌ها مشمول این آیه می‌شود. پول بگیر این حاجی را بینداز سال دیگر، اسم من را بگذار امسال که زودتر به مکه بروم. اگر هر سازمانی، وزارتخانه‌ای، روحانی غیر روحانی، مسلمان غیر مسلمان، مسیحی، یهودی و هر کس انگیزه هایش پولی باشد و به خاطر پول جابجا کند مشمول این آیه می‌شود. قرآن می‌فرماید اینها «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» (بقره/79)
با دست خودشان می‌نوشتند و می‌گفتند اینها حکم خداست. قرآن می‌فرماید «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» وای به حالشان عالم و دانشمند اگر منحرف بشوند، خداوند زشت ترین حرفها را نثارشان کرده در قرآن اسم چند حیوان برده شده یکی الاغ و دیگری سگ هر دو هم مال دانشمند منحرف است. می گوید دانشمند اگر اهل عمل نباشد مانند الاغی است که کتاب بارش بکنند «کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً» (جمعه/5).
زشت ترین لقبها در عین حال تشبیه عمومی است، تشبیهات قرآن یک طوری است که تاریخ کهنه‌اش نمی‌کند. بعضی تشبیهات ممکن است علمی، فنی، منطقه‌ای و نژادی باشد. یعنی ضرب المثلی مال ایران بیرون از ایران کاربرد ندارد، اما ضرب المثل‌های قرآن طبیعی است یعنی می‌گوید نماز صبح طلوع هر کسی چشم دارد طلوع را می‌بیند، غروب نصف النهار چوب فرو کن توی زمین بین سایه کدام طرف اضافه شد. یک مثل دیگر می‌گوید «کَمَثَلِ الْکَلْبِ» (اعراف/176) اگر آدم سواد داشته باشد ولی کمال نداشته باشد با سواد بی کمال عالم بی عمل.
3- اولین راه دستیابی به دین، قرآن
اصل دستیابی به دین اولین راه قرآن است که تحریف نشده به ما گفتند که هر جا می‌خواهید از متن قرآن یاد بگیرید.
شخصی آمد نزد امام صادق(ع) و گفت وقتی وضو می‌گیریم چرا همه سر را نمی‌شوریم صورت را می‌شوریم یک خورده مسح می‌کشیم فرمود یک حرف(ب) در قرآن هست «لِمَکَانِ الْبَاءِ» (کافی/ج‌3/ص‌30) قرآن می‌گوید «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» (مائده/6) اگر می‌گفت «وَ امْسَحُوا رُؤُسِکُمْ» یعنی همین قسمت جلوی سر را مسح بکشید «بِرُؤُسِکُمْ» یعنی همین قسمت جلوی سر «ب» یعنی بعض. مثل جنگی که بین ابوذر و معاویه شد سر یک(واو) بود یک آیه در قرآن داریم آنهایی که گنج پنهان می‌کنند اگر واو باشد یک معنا دارد نباشد یک معنای دیگر. مثل آمپول که توی رگ بزنی خوب می‌شود، بغل رگ یک میلیمتر اینطرف‌تر می‌رود توی گوشت پدر طرف را در می‌آورد. یعنی فهم دین دقیق است قرآن فهمی کار آسانی نیست. اینطور نیست که خودمان به قرآن مراجعه کنیم. نیاز به دین شناس یا آیت‌ الله یا مرجع تقلید نداریم.
رفتم یک شهری دیدم عده‌ای دور هم جمع شده‌اند می‌گویند تفسیر گفتم یک آخوند هم… گفتند چه نیازی هست که شما گفتم بنده همین امروز دانشکده شما را که فیزیک است طی کردم گفتند ژئو فیزیک گفتم ژئواش را بلد نبودم شما یادم دادید. ممکن است یک نفر سطح معلوماتش خیلی بالا باشد اما بلد نباشد آبگوشت درست کند.
ما یک بار خانم‌مان نبود رفتیم پلو درست کنیم سه رقم پلو شد زیرش سوخت روی آن ناپخته بود بالایش هیچی. البته من گفتم هنر است که توی قابلمه سه رقم غذا بپزد، دلیل تخصص من است. ولی به هر حال کباب پزی تخصص می‌خواهد تا… حتی خط صافی که پلیس توی خیابان می‌کشد هر پلیسی نمی‌تواند بکشد. آقا ما قرآن می‌فهمیم دیدم این خیلی کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌دهد برای اینکه تنظیم بادش کنم یک کمی هم عربی بلغور می‌کرد کمی عربی بلد بود. گفتم آیه «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» (اسراء/33) یعنی چه؟ گفت یعنی در قتل اسراف نکن گفتم پس می‌شود یکی را ترور کرد نگفت نکش گفت اسراف نکن گفتم با این تتمه سوادی که تو داری معنایش همین می‌شود قرآن با اینکه تحریف نشده ولی باءش، واوش کم و زیاد شدنش معنا دارد. گاهی یک زیر و زبر شدنش. فارسی هم همینطور است لنگ با لنگ فرق می‌کند یک نقطه کم و زیاد شما تلفن 021 تا 031 از تهران به اصفهان می‌رود.
به هر حال منشاء اصلی ما قرآن است. مشخصات قرآن یکی اینکه تحریف نشده تمام حروفش سر جایش است، ولی بدون روایات و قرآن شناس نمی‌توانیم… من خودم قبل از تفسیر نمونه با رفقای قمی 13- 10 سال درس خواندیم بعد وارد تفسیر شدیم چند جزء نوشتیم 15 سال در تفسیر نمونه عضو بودم بعد 9 سال خودم با یکی دو تا از رفقا داریم یک تفسیر می‌نویسیم در عین حال پیش یک اسلام شناس می‌خوانیم، یعنی بعد از اینکه 20 سال در تفسیر هستم می‌ترسم قرآن تفسیر کنم مشکل است. قرآن مهم است، ولی فهم قرآن کار هر کسی نیست.
4- روایات دومین راه دستیابی به دین
2- راه دستیابی روایات: گاهی حدیث هم می‌گویند اول صدر اسلام خیلی ساده بود. چون پیغمبر(ص) در مکه فقط عقائد می‌گفت یک نماز خالی بود. عده مسلمانها بسیار کم بود احکامی هم نبود. در مدینه هم 3 اصل داریم 1- مسلمانها کم 2- احکام ساده 3- پیغمبر(ص) حاضر این هم گیری ندارد پیغمبر(ص) مواظب آمار مسلمانها بود یک وقت رئیس آمار به من گفت برای سرشماری حدیث داریم گفتم بله حضرت فرمود هر زنی زائید به من بگوئید. هر کس مرد به من بگوئید. من می‌خواهم هر روز اطلاع بر آخرین آمار داشته باشم. وقتی حضرت از دنیا رفت، ظلمی به دنیای علم شد که شیعه و سنی آنرا قبول دارند. عمر خلیفه دوم دستور داد احدی حدیث نقل نکند «کفانا کتاب‌ الله» یعنی قرآن بس است 100 سال اگر کسی را می‌دیدند حدیث نقل کرده با او برخورد انقلابی می‌کردند. دراین صد ساله خیلی چیزها از دست ما رفت بسیاری از چیزهایی که از پیغمبر(ص) شنیده بودند حدیث بود و جزو قرآن نبود نقل نمی‌کردند. در این صد ساله خیلی چیزها از دست ما رفت. بسیاری از چیزهایی که از پیغمبر(ص) شنیده بودند، حدیث بود و جزو قرآن نبود نقل نمی‌کردند فقط در این 100 ساله 20 جزوه نوشتند 5 جزوه را امیرالمومنین(ع) نوشت امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) هر کدام یک جزوه، سلمان 1 جزوه، ابی ذر یک جزوه، یک مصحف حضرت زهرا(علیها السلام) نوشت و تک و تایی هم از یاران فقط آنهایی که زیر بار حکومت نمی‌رفتند.
خلیفه دوم که حرام کرد خلیفه بعدی عمر بن عبد العزیز بعد از 100 سال گفت: آزاد است قلم‌ها و فضا باز شد زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) حوزه‌های علیمه و بحث و بالاخره در قرن دوم 400 جزوه و کتاب به دنیای علم تقدیم شد، که آن 400 جزوه تبدیل به این 4 کتابی شد که در دستمان است. کتاب کافی و من لا یحضر و تهذیب و استبصار مهمترین کتاب شیعه‌ها این چهار کتاب است که عصاره 400 جزوه می‌باشد. بعد هم که نوشتن باز شد حدیث بافی باز شد.
5- احادیث جعلی
معاویه پولی به ثمره داد که یک حدیث بباف که این آیه(هر کس برای خدا کار کند جایش چنین و چنان است) در‌شان ابن ملجم است. گفت بله این آیه در‌شان ابن ملجم است که امام علی(ع) را کشت. تبلیغات طوری بود که حدیث شناسی خیلی مشکل شده بود چند هزار حدیث دروغی نوشتند مردم به امام صادق(ع) نامه نوشتند و گفتند دستیابی به دین چطور است؟ ما حرفهای ضد و نقیض می‌شنویم فرمود به قرآن عرضه کنید. الان هم راه حدیث شناسی همین است و لذا بسیاری از حدیث‌ها که مردم را فراری می‌کند حدیث جعلی است. امام رضا(ع) فرمود و دین ناب اینکه امام(ره) اسلام ناب، اسلام ناب گرایش دارد. اگر بگویند این عالم خوبی است همه مردم او را قبول دارند اگر ناراحت می‌شوید یا از اخلاقش است یا از نظمش یا از برخوردش یا چیزی از او دیده‌ای. احدی نیست که بگوید ایشان چون دانشمند با تقوایی است من از او بدم می‌آید. باید دید از چه بدش می‌آید.
انسان تشنه می‌خواهد آب بخورد به دو دلیل نمی‌خورد 1- داخل آب مگس است 2- کسی که آب می‌دهد کثیف است می‌گوید برو برو نمی‌خواهم. اگر دیدید تشنه‌ای آب نمی‌خورد یا داخل آب مگس افتاده یا ظرف کثیف است. یعنی یا خرافات مثل مگس افتاده توی دین واسلام دیگر ناب نیست، یا اینکه آن آقایی که اسلام را معرفی می‌کند، اگر دین اینست که می‌گوید، اصلاً توحیدی که این می‌خواهد بگوید من می‌خواهم مشرک باشم چون این خودش جرثومه آلودگی است. وگرنه بعد از اینهمه تبلیغات علیه روحانیت یک مرتبه امام(ره) پیدا شد مردم دیدند امام(ره) هیچ مسأله‌ای ندارد خانه‌اش خشتی، هوس ندارد، ادعایی ندارد هر چه می‌گوید راست می‌گوید 10 هزار 10 هزار جوان به جبهه رفتند و خون دادند.
آمده بود حسینه جماران می‌گفت خوشحالم یک جوان داشتم دادم خانواده شهید شدم بعد به هوای خانواده شهید آمدم قیافه امام(ره) را دیدم. بلیط ملاقات امام(ره) 100 تومان و 1000 تومان نبود یک جوان بده خانواده شهید شو بیا امام(ره) را ببین باز هم می‌گفت الحمدلله که این کار را کردم این جاذبه‌های معنوی است. چطور مردم پول می‌دهند 12 سال صف می‌بندند تا به مکه بروند مگر مکه چه جاذبه‌ای دارد چند کوه داغ چند تا سنگ سایه چه جاذبه‌ای دارد؟ اینها یک چیز دیگر است.
راه دستیابی به دین، قرآن فهم قرآن برای همه آسان است باید تدبر بکنیم اما هر کسی نباید وارد تفسیر بشود حروف قرآن کم و زیاد بشود معنا فرق می‌کند. مثل آمپول و شماره تلفن یادمان نرود بعد از قرآن گفتیم در مکه احکام نبود جز مختصری در مدینه احکام کم بود مسلمانها هم کم بودند پیغمبر(ص) هم حاضر بود باز اسلام شناسی آسان بود.
هر چه گسترش پیدا می‌کند هی اسلام توسعه پیدا می‌کند مثلاً در دانشکده پزشکی روزی صدها مسئله که در هیچ کتابی نیست. قرآن می‌گوید چهار انگشت دست دزد را ببرید از اینجا هم ببرید نه از آنجا قرآن می‌فرماید «فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما» (مائده/38) می‌گفتند دست را از کجا ببریم. امام جواد(ع) فرمود از اینجا(اشاره) پرسیدند چرا؟ فرمود چون قرآن می‌گوید جای سجده مخصوص خداست کف دست باید بماند. البته دست دزد را با 26 شرط می‌برند اگر دست هر دزدی را ببرند خیلی از مردم بی دستند اینکه نمی‌شود. در دنیای امروز گفتند ما می‌توانیم دست را فوری ببریم اما با یک وسیله‌ای سریع پیوند بزنیم این نه در قرآن هست نه در حدیث. آنوقت مسأله‌ای پیدا شد به نام اجتهاد راه سوم دستیابی اجتهاد:
6- سومین راه دستیابی به دین اجتهاد است
جهد یعنی کوشش اجتهاد یعنی دقت کن آنوقت اصولی را می‌گویند که در قرآن و حدیث است و فروع را می‌گویند که تطبیق کن با اصول خط کش اصول است خطوط فروع.
حضرت به شخصی فرمود چرا وضو نگرفتی؟ گفت می‌ترسم سرما بخورم و قرآن فرموده «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ» (بقره/195) خودتان را به هلاکت نیندازید و بنده هم مریضم احتمال می‌دهم ضرر داشته باشد، حضرت خندید و فرمود درست است. مثلاً کلیاتی هست در قرآن «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ» (انفال/60) برای دشمن هر چه استطاعت دارید آماده باشید این اصل کلی است هر چه توان دارید. یک زمانی توان به اسب و شمشیر است یک زمانی هم با اف 16 و زیر دریائی. می‌گویند فلانی مجتهد است یعنی قدرت علمی دارد که فروع را با اصول تطبیق کند باز این کار هر کسی نیست خیلی باید درس بخواند شما خدا را شکر کنید که طلبه نیستید دانشجو بالاخره بعد از 4 سال می‌شود مهندس بعد از 6 سال دکتر و بعد از 12 سال استاد دانشگاه اما مرجع تقلید بعد از 70 سالگی تازه کارش شروع می‌شود یعنی وقتی شما بازنشسته می‌شوید ما حالا شروع کارمان است، کار خیلی دقیق است.
مثلاً یک حدیث داریم که محمدبن فلان یک حدیث نقل کرده خوب 84 محمد بن فلان داریم حالا بیاببین کدام است؟ بعد می‌بینی یک کسی است که یک زمانی خوب بوده و یک زمانی بد بوده باید ببینیم زمانی که آدم خوبی بوده این حدیث را نقل کرده یا زمانی که آدم بدی بوده. تاریخش فرق می‌کند آدم‌های خوبی بودند که بعد منحرف شدند.
امام(ره) یک شب در بحث تیمم بحثی داشت گفت دیشب 8 ساعت مطالعه کردم. رفتیم پیش آیت الله صافی گفت: یک حدیث می‌خواستم تمام این 16 جلد را گشتم کتابها طاقچه بود برداشتم دیدم هر جلدی حدود 600 صفحه است گفتم 600×16 تا راه مطالعه کردید؟ گفت بله. علامه امینی صاحب الغدیر برای پیدا کردن بعضی مطالب 10-13 کشور رفت بالاخره آنرا در کتابخانه هندوستان پیدا کرد فتوکپی از آن ممنوع بود خرید هم ممنوع چون رئیس کتابخانه به ایشان علاقمند شد اجازه پیدا کرد روزها ساعاتی که کتابخانه باز است بنویسد و برای او اضافه می‌ایستاد یعنی اضافه کاری روز 18 ساعت می‌نوشت بعد از 6 ماه که به ایران آمد پرسیدند: هوا چطور بود گرم بود یا سرد؟ گفت نفهمیدم اینها عشق است. فوتبالیستها استخوان پایشان می‌شکند چون عشق گل زدن دارند حالیشان نمی‌شود وقتی آدم عاشق شد سر از پا نمی‌شناسد.
ما زمان جنگ رفتیم دانشگاه سخنرانی کنیم برق رفت گفتند آقا تعطیل گفتم چرا؟ گفت چون خاموشیه. برق که رفت ما کلاس را تعطیل می‌کنیم. گفتم زنده باد شلغم فروشها چون وقتی میدان شوش برق رفت شلغم فروشها چراغ توری روشن می‌کنند شلغم می‌فروشند گفتم یعنی درس برای شما به اندازه شلغم نمی‌ارزد؟ آیت الله گلپایگانی خودش فرمود شبهای زمستان 14 ساعت مشغول مطالعه می‌شدم تا اذان صبح و متوجه نمی‌شدم چیز فهمیدن لذتی دارد. بعضی‌ها آقا حکومت آخوندی بله هر کس بیشتر درس خوانده حکومت برای اوست آقا انحصار بله اگر حق باید انحصار باشد چون اولین انحصار طلب خداست «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگذار یک بت هم بپرستیم «لا» اصلاً قبل از اینکه بگوید «إِلَّا اللَّهُ» می‌گوید «لا» اگر توحید حق است.
بعضی وقتها می‌گویند آقا تعصب نداشته باش او هم باشد نه خیر او هم نباشد اگر حق است باشد اما اگر باطل است سازش با باطل برای چه؟ حق و باطل نمی‌شود. باهم باشد پس چطور در مسائل بهداشتی اگر 10 نفر دستهایشان پاک است یک نفر دستش آلوده است حساسیت داری؟
آمدند پیش پیامبر(ص) و گفتند هر چه شما می‌گوئید ما قبول داریم همه بتها را بشکن فقط یک بت برای ما بگذار. فرمود نه با بت کنار نمی‌آیم آخر آدم عاقل مقابل سنگ گریه کند؟ سنگ که هیچ در مقابل خرما اینکه می‌گویند هم خدا را می‌خواهد هم خرما ریشه دارد.
هسته 60- 70 کیلو خرما را در آوردند و خشک کردند، با گوشت خرمای بی هسته یک آدمک(بت) ساختند سالها در مقابلش گریه می‌کردند بعد قحطی شد هر چه داشتند خوردند گفتند این را بشکنیم خرما خشک است آنرا را آب می‌زنیم و می‌خوریم تیشه را بلند می‌کردند می‌گفتند خداست گرسنه‌شان می‌شد می‌گفتند خرما است. اگر دو تا فکر حق است انحصار طلبی نباید باشد.
مثلاً یک لیوان آب و 8 نفر تشنه. آب حق است و تشنگی هم حق. اینجا انحصار طلبی غلط است همه را به یک نفر بدهیم پس 7 نفر دیگر چه؟ یکی یک قاشق مرباخوری تا به همه برسد.
بالاخره بودجه خرج مدرسه سازی یا درمانگاه یا راه سازی یا پل بشود؟ همه‌اش حق است خرج همه می‌شود کمیسیونی کارشناسی کند که اولویت با کدام است؟ یا تقسیم بودجه بشود.
به امام(ره) می‌گفتند برویم تفریح می‌گفت برای تفریح آماده هستم به 2 شرط:
1- در آن غیبت نباشد 2- اول وقت نمازم را بخوانم. اگر می‌خواهید می‌آیم نمی‌خواهید هم نمی‌آیم. سازش و مداهنه بد است. مدارا خوب است مدارا از موضع قدرت است. مثل پدری که دست بچه‌اش را گرفته و دارد قدم می‌زند. پدر مدارا می‌کند یواش راه می‌رود که با پای بچه راه بیاید. اینجا مداراست یعنی از موضع قدرت کوتاه می‌آیم و این ارزش است. اما مداهنه یعنی از موضع ضعف حالا که تو نمی‌توانی با آمریکا بسازی کوتاه بیا هر دو کوتاه آمدن است اما کدش با هم فرق می‌کند.
آن انسانی که می‌گوید ما دین‌مان را از عرفا می‌گیریم. جایگاه عرفا کجاست؟ از اشعار می‌گیریم جایگاه اشعار کجاست؟ شعر عصمت دارد یا شاعر معصوم است؟ عبادت به جز خدمت خلق نیست این حرف منطقیه؟ این درسته؟
7- معیار اصلی وحی است
یک کسی منحرف است موسی(ع) می‌خواهد هدایتش کند خدا بگوید نه، نه هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو. پس حضرت موسی(ع) این است که کسی که منحرفه جلویش را بگیرد. شما پیغمبر را آدم بی خاصیتی می‌کنید که بگوئید شاعر شعر گفته. نخیر فیلسوفمان انحراف دارد شاعرمان انحراف دارد. دانشمندمان انحراف دارد. خط کش اصلی ما وحی است هر چه وحی بود به روی چشم. اما اگر وحی می‌گوید پیغمبر مردم را هدایت کن شاعر می‌گوید هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو. شعر را کنار می‌گذاریم حدیث هم همینطوراست. ماه دو نیم شد این امکان دارد شکستن هر جمادی محال نیست رفت توی یقه پیامبر نصفش از این آستین بیرون آمد و نصفش از آستین دیگر. بزرگ توی کوچک نمی‌رود کره به این بزرگی برود توی یقیه پیامبر. اینجایش دیگر عقلی نیست بزن به دیوار هر حدیثی که ضد قرآن بود.
حدیث می‌گوید: حدیث را بزن به دیوار. نظریات علمی تا حدس است قبول. اما اگر خواست بگوید اینست و جز این نیست وحی بود به روی چشم ضد وحی بود صبر می‌کنیم. دنیای علم ممکن است بعد بفهمد. این نظریه‌ها چقدر تا بحال عوض شده؟
8- رهبریت با مرجعیت فرق می‌کند
هر مجتهدی نمی‌تواند مرجع تقلید باشد هر پزشکی نمی‌تواند وزیر بهداری باشد رهبری با مرجعیت فرق می‌کند ممکن است مرجع باشد ولی رهبر نباشد.
اصل در مرجعیت روایات داریم که وقتی گیج شدید که دینتان را از کی یاد بگیرید «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا» (کمال‌الدین/ج‌2/ص‌483) حوادث واقعه یعنی علماء برای تیمم و غسل نیستند. تیمم که حادثه نیست. 1400 سال است که مردم تیمم می‌کنند، وضو می‌گیرند، روزه می‌گیرند. حوادث واقعه یعنی مسائل روز را باید از مرجعیت پرسید آقا بالاخره ما نفت به فلان کشور بفروشیم یا نه؟ روابطمان با فلان کشور چه جور باشد؟ در چه حدی باشد کار دار یا سفارت یا قطع رابطه؟ پیشنهاد صلح را بپذیریم یا نپذیریم؟ در گزینش این گروه‌ها را راه بدهیم یا ندهیم؟ بازار را ببندیم یا نبندیم؟ اینها حادثه است و باید تقلید کرد. وگرنه آقا وضو بگیریم یا نگیریم این حادثه نیست. زمان ناصرالدین شاه هم وضو می‌گرفتند. آقایی بالای منبر گفت همت کنید صلوات ختم کنید یک کسی از پائین منبر گفت صلوات که همت نمی‌خواهد. مثل اینکه کار خیلی سنگین است.
یک سری افراد منحرفند. ولی انحرافشان فردی است این یک برخورد داریم اما این آقایی که توی روزنامه یا دانشگاه یا توی بازار می‌گوید شب رادیو بی بی سی همین را می‌گوید. در اخبار سری رادیو اسرائیل هم همین را می‌گوید. رادیو آمریکا هم همین حرف را می‌زند پیداست که اینها آگاهانه یا ناآگاهانه همه با هم یک جور حرف می‌زنند وقتی هم که اینها شبکه‌ای شد، برخورد باید انقلابی باشد. اینجا دیگر نباید بگوئیم آزادی علم این آزادی علم نیست.
به امیرالمومنین(ع) گفتند در جنگ جمل فرمودند به فراری‌ها کاری نداشته باشید اما در جنگ صفین هر کس هم فرار می‌کرد می‌فرمودید یک تیر به کمرش بزنید مگر هر دو فراری نبودند؟ فرمود فراری‌های صفین چون معاویه زنده بود فرار می‌کردند و می‌رفتند پیش معاویه مثل کپسول خالی‌هایی که می‌روند گاز پیدا می‌کنند و بر می‌گردند توی آشپزخانه می‌رفت پیش معاویه شارژ می‌شد و دوباره بر می‌گشت. اما فراری‌های جمل طلحه و زبیر کشته شدند منبعی که اینها را تغذیه کند نبود می‌رفت که می‌رفت. زمان شاه یک افسر زد توی گوش سربازی و گفت فاصله بگیر. کنار هم ایستاده بودند یکسری را گفت فاصله بگیر این هم از سرباز خانه فرار کرد رفت در یکی از کشورها و نامه‌ای به این افسر نوشت که تا اینجا فاصله گرفته‌ام، باز هم می‌خواهی فاصله بگیرم؟ درآمد سیگار و توتون مال خارجی‌ها بود میرزای شیرازی فتوا داد استعمال دخانیات حرام است. تازه امام(ره) به عراق آمده بودند خدمت ایشان نشسته بودم من طلبه نجف بودم امام(ره) رفته بود کربلا ما هم به دیدن ایشان رفته بودیم یک کسی آمد و گفت آقا رفته بودم مکه بقدری فشار دادند نزدیک بود کتفهایم بشکند. حالا واقعاً این دین است که شما آوردید اگر مردم همه دنیا خواستند مسلمان شوند و همه پولدارها به مکه بروند شما چکار می‌کنید؟ خدا رحم کرده که یک مشت مسلمانند و در مسلمانها هم یک مشت پولدارند و از پولدارها یک مشت به مکه می‌روند حالا اگر همه مسلمان شدند و همه خواستند به مکه بروند باید چکار کرد؟ امام (ره) فرمود در آن زمان ما طواف مستحبی را احرام می‌کنیم چون اینهایی که دور خانه خدا می‌گردند 7 بار واجب و بقیه مستحب است گفت شما می‌توانید مستحب خد ارا حرام کنید؟ فرمود: معنای ولایت فقیه همین است که اگر جایی مستحب به واجب ضرر می‌زند می‌گوئیم حرام است. آقا رفته غسل جمعه کند این آقا هم غسل واجب دارد می‌گوید آقا بیا بیرون آفتاب زد می‌گوید من می‌خواهم غسل جمعه کنم غلط کردی غسل جمعه کنی.
آخرهای زمان شاه بود امام(ره) دستور داد امسال نیمه شعبان کسی جشن نگیرد امام(ره) تشخیص داده بود وقتی مردم چراغانی می‌کنند یک خورده ارضاء می‌شوند این سوت و کور بودن دولت را در فشار می‌گذارد عقده‌ها را باز می‌کند.
زمان امیرالمومنین(ع) حضرت به اسبها مالیات بست اسب دارها راهپیمایی راه انداختند که زکات برای 9 چیز است اسب که زکات ندارد پیغمبر(ص) به اسب زکات نبست شما چرا می‌خواهید از ما اضافه بگیرید؟ حضرت فرمود زمان پیغمبر(ص) نیازمند کم بود امروز حکومت دست من است فقیر زیاد است. هر کس اسب دارباید سالی یک دو درهم بدهد. می‌بینیم امام علی(ع) مالیات را اضافه کرد. اگر ما با کسی برخورد کردیم حریفش هم نمی‌شویم خسته شدیم و نتوانستیم حقمان را بگیریم من بی عبا توی خیابان راه می‌روم. آقای قرائتی عبایت کجاست؟ من بعنوان اعتراض از فلانی عبا ندارم. ‌ای خدا لعنتش کند همینطور راه می‌روم آقای قرائتی عبایت کجاست؟ ولله فلان مردم همچین کردند، من بعنوان اعتراض عبا ندارم یعنی بنده اگر بتوانم با عبا برداشتن مردم را علیه یک ظالمی بشورانم… امام کاظم(ع) خمس را بخشید چرا؟ چون عده‌ای رفتند به امام کاظم(ع) خمس برسانند ساواکی‌های هارون الرشید اینها را گرفتند گفتند شما برای امام پول می‌برید؟ امام دید هر کس خمس می‌آورد گیر می‌کند اعلامیه‌ای در زندان داد که امسال هیچکس به من خمس ندهد. مردم گفتند قربان این آقاست برویم کاش یک آقایی بیاید نماز را هم ببخشد. بعد که امام کاظم(ع) شهید شد و امام رضا(ع) آمد روی کار مردم نامه‌ای نوشتند که آقا پدر بزرگوارتان خمس را بخشید شما هم خمس را ببخشید. فرمود پدرم بخشید بخاطر شرائط و زمان خاص بود، الان که من دستم باز است و فقرا هم زیادند باید خمس بدهید و خمس بخشیدنی نیست.
9- قرآن‌شناسی و روایات علوم مختلفی می‌خواهد
قرآن شناسی علوم مختلفی می‌خواهد گاهی وقتها بعضی آیات قرآن را اگر یک روایت نبینیم کج می‌فهمیم. لاستیک می‌رود بشرط اینکه جلویش را ببیند گاهی روایت باید کنار قرآن باشد روایاتی هست که سنی و شیعه نقل می‌کنند که فرمود قرآن و اهل بیت با هم هستند «لَنْ یَفْتَرِقَا» (کافی/ج‌2/ص‌414) هیچوقت خانم با یک گوشواره توی مجلسی نمی‌رود. شما با یک جوراب جایی نمی‌روید. قطار با یک ریل جایی نمی‌رود، باید دو ریل باشد. اگر اهل بیت را جدا کردیم قرآن خالی ممکن است هر کسی یک جوری معنا کند در آیه 100 سوره بقره علامه طباطبایی می‌فرماید این آیه دوازده هزار معنا دارد.
بعد از قرآن روایات چون روایت جعلی و ساختگی و بافتگی داریم برای روایات اسلام شناس می‌خواهد بعد اجتهاد و مجتهدی باشد که حتی المقدور اعلم باشد زهد داشته باشد دنیا گرا نباشد. حدیث داریم اگر دیدید مجتهدی به دنیا رو کرده از او فرار کنید البته دنیا گرایی داشتن نیست دل بستن است ممکن است کسی داشته باشد دل نبندد و ممکن است کسی نداشته باشد و دل ببندد.
10- معنای واقعی زهد
معنای زهد اینست که آدم واقعاً به دنیا علاقه نداشته باشد. گاهی وقتها آدم ترک دنیا می‌کند برای دنیا مثلاً می‌گویند آقا شیرینی می‌خوری نه برای اینکه جلوی اشتهایم را می‌گیرد نمی‌توانم یک پرس پلو بخورم این زهد نیست. بعضی چلوکبابی‌ها می‌گویند آقا میهمان من باش 500 تومانی یا هزار تومانی می‌دهی پس نمی‌دهد آدم رویش نمی‌شود که اینهمه تعارف کردی مابقی آنرا بده اینها قابل نیستنی است که معنایش اینست که قابل هست. افرادی هستند ممکن است روی حصیر زندگی کنند ولی تمام وجودشان دنیا باشد اصلاً می‌خواهد به مردم بگوید زندگی من اینست یعنی بیائید مرید من بشوید زهد یعنی از تو معتقد به دنیا نباشد، نه اینکه از بیرون ریاکار باشد. زهد 15 شرط دارد.
اول انقلاب رفتیم خانه آقایی جلوی دست ما سوپ گذاشتند من خیال کردم این سوپ قبل از غذا است سر کشیدم آمدند سینی را بردند. گفتیم غذا همین بود گفتند بله گفتیم کاش با نان خورده بودیم گفت انقلاب کردیم که زهد اسلامی را پیاده کنیم گفتم زهد 15 شرط دارد تو زهد را نفهیده‌ای. زهد یعنی نخور نه اینکه به میهمانت نده این بخل اسلامی بود. مثل افرادی که بلد نیستند دو شاخه برق را می‌زنند توی دو شاخه تلفن و دو شاخه تلفن را می‌زنند توی دو شاخه برق.
11- دین بدون مرجع و ولایت نمی‌شود
مگر می‌شود مرجع و ولایت نباشد، اصلاً شما زلفت را دست هر کسی می‌دهی ما مو را دست هر کسی نمی‌دهیم چطور دینمان را دست هر کسی می‌دهیم؟ ما دینمان را از خانقاه می‌گیریم خانقاه کدام دانشمند در آن هست کجا درس خوانده مدرک علمی رهبرشان چیست؟ سابقه خانقاه توی قرآن چیست؟ جایگاه علمی مرشد خانقاه چیه چقدر از اسلام می‌داند آخر خجالت هم خوب چیزیست. من 32 سال است که آخوندم رویم نمی‌شود یک آیه را ترجمه کنم این آقا مرید بازی در آورده… می‌گویند.
یک دیوانه روز اول دیوانگی‌اش شروع کرد به خواندن‌های های دارم می‌روم کربلا. یک دیوانه دیگر گفت کجا گفت کربلا گفت کی دیوانه شدی گفت امروز صبح گفت من 30 سال قبل دیوانه شدم هنوز امامزاده شهر نرفته‌ام تو روز اول دیوانگیت می‌خواهی بروی کربلا؟ مگر می‌شود هر کسی نهج البلاغه بگوید بنده ریشم سفید شده معنای خطبه اول نهج البلاغه را نفهمیدم. صدها رقم آیه در قرآن هست که به هر رقم فکر می‌کنم نمی‌فهمم. امام سجاد(ع) فرمود خداوند آیه‌هایی را در قرآن جاسازی کرده که آخر عمر بشر، بشر نفهمد باید یک چیزی باشد که همه دانشمندان نگویند همه قرآن «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (بقره/83) فهمیدم که دروغ نگو، احسان کن. اگر دین این باشد زمان ناصر الدین شاه عمه من هم بلد بود.
وقتی اسلام می‌گوید نشسته ادرار کن بعد حالا دستگاه فیلمبرداری از مجرای ادرار می‌گویند بله وقتی انسان می‌نشیند مجرا راحت باز می‌شود انسان ایستاده مجرایش درست باز نمی‌شود قبل از اختراع دستگاه فیلمبرداری اسلام اینرا گفته بود. آب میوه نخورید میوه را با هسته‌اش بخورید. میوه را بشورید ولی با پوست بخورید. آثاری که در پوست سیب است بیش از آثاری است که در خود سیب است. فضیلت نان جو بر نان گندم مثل فضیلت امام صادق(ع) است بر باقی مردم. اینقدر ارزش نان جو بیشتر از نام گندم است.
ما حدیث را دقت می‌کنیم 1- از حلقوم معصوم یا عادل بیرون آمده باشد 2- ضد قرآن نباشد 3- باید کارشناسی بشود که این حدیث را کی گفته و روی چه اساسی گفته اگر دقتهای علمی شد حدیث را می‌گیریم علم به آن رسید الحمدلله به آن نرسید می‌گوئیم در آینده به آن خواهد رسید. به همین خاطر ما به حوزه‌ها نیاز داریم. به مراجع احترام می‌گذاریم. اینکه در تشیع جنازه امام(ره) 40 نفر از دنیا می‌روند در شلوغی تشیع جنازه آیت الله اراکی 10 نفر از دنیا می‌روند این عشقها بی جهت نیست ریشه دارد ریشه‌اش اینست که این آقا 80-90 سال بدون هوی و هوس برای خدا دقت کرد تا اسلام ناب را به مردم برساند. خیلی از مردم ایران یک چای امام(ره) را نخورد ندیک لقمه نانش را هم نخوردند. اما در جبهه 10 هزار 10 هزار جان دادند عشق مردم به ولایت اینست. مردم دیدند امام(ره) 80 سال سوخت که مردم را از استعمار نجات بدهد. دین خدا را از روایت‌های جعلی نجات بدهد. این عشق‌ها ریشه دارد و با 4 سخنرانی پلاستیکی از بین نمی‌رود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment