دید و بازدید

موضوع بحث: دید و بازدید
تاریخ: 29/12/64

بسم الله الرحمن الرحیم

شب عید نوروز، عیدی که از قرن‌ها قبل ایرانی‌ها به آن معتقد بودند و اسلام هم نظر منفی روی این عید ندارد، مصادف است با شب جمعه و مصادف با تولد امام جواد(ع) می‌باشد. در خدمت برادران شرکت واحد و برادران تاکسیرانی هستیم. چون ایام عید مسافرت هم زیاد می‌شود، چند تذکر درباره برادران و خواهران می‌خواهم بگویم. ولی مسئله‌ای که بیشتر می‌خواهم بر آن تأکید کنم، مسئله شادی، دید و بازدید و صله رحم است. بعد هم تذکراتم را خدمتتان ان‌شاءالله عرض می‌کنم.
ما در قرآن دو رقم شادی داریم. گاهی شادی بجا و گاهی نابجا است. چون ایام عید را خیلی‌ها به خاطر فرصت تفریح زمان شادی افراد است می‌خواهیم ببینیم که به چه چیزی باید شاد شویم و به چه چیزی نباید شاد باشیم.
1- شادی‌های دیروز و عید واقعی
– شادی‌های بجا:
قرآن می‌فرماید که: «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»(روم/4) روزی که حزب حق پیروز شود، روز فرح اهل ایمان است. در آیه اول سوره روم آمده که بین اهل کتاب و دشمنان جنگی شد که اهل کتاب شکست خوردند. قرآن پیشگویی کرد و فرمود: درست است که طرفداران خدا شکست خوردند، اما مدتی نمی‌گذرد که همین اهل کتاب شکست خورده، پیروز می‌شوند و آن وقت روزی که مؤمنون پیروز شدند روز شادی و «یوم الفرح» است. عید واقعی وقتی است که ما صدامی‌ها را بیرون کردیم. و عید واقعی در جبهه‌ها است. او خوشحال است چون عید‌های دیگران عید طبیعت است. درخت که شکوفا می‌شود، رزمنده احساس می‌کند که خودش شکوفا می‌شود. در زمان طاغوت عید که می‌شد، سال بر مردم می‌گذشت. ولی در جمهوری اسلامی جوان‌ها از سال‌ها می‌گذرند. همین شرکت واحد تهران صد تا صد تا رزمندگان را جبهه می‌فرستد. یک زمانی سال بر آدم می‌گذشت ولی در انقلاب انسان از سال می‌گذرد. یک زمانی سال تحویل می‌شد ولی حالا در انسان تحول پیدا می‌شود. ببینید فرق است بین تحویل روز و تحول بشر. در قدیم سال و روز تحویل می‌شد ولی در انقلاب بشر عوض شده است. آن وقت لباس نو می‌پوشیدند و عید زمانی بود که لباس نو بود. الان عید معیارش عوض شده است. سفره هفت سین می‌چیدیم؛ سیر، سماق، سرکه، سنجد، سبزی و. . . این‌ها همه سین بود و حالا سین سماق، سین سعادت شده است. سین‌ها عوض شده و مسلمانی که کنار سماق تربیت می‌شد، فکرش چیز دیگر بود، آرزویش چیز دیگر بود، تحولی نو پیدا کرده است.
شادی بجا، روزی است که حق پیروز شود و خدا انشاءالله رزمندگان ما را به پیروزی نهایی برساند. خواهران و برادرانی که شوهر و بچه‌هایشان در جبهه هستند خوشحال باشند. نگویند: «ای کاش پهلوی ما بود» مهم نیست که پهلوی ما باشند و یا نه! وقتی وظیفه شد، امام حسین(ع) هم از پهلوی کعبه ایام حج باید برود. امام حسین(ع) مکه بود، همه حاجی‌ها به مکه می‌آمدند. امام حسین(ع) فرمود: الان وظیفه من این نیست که در مکه بمانم. بسیاری از مسئولین ایام عیدشان را به جبهه می‌برند.
2- داریم که «یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ»(روم/5-4). آیه دیگری می‌فرماید: «یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» مؤمن شاد است اما «بِنَصْرِ اللَّهِ». یعنی به یاری خدا. انسان مؤمن همین که امداد‌های الهی و لطف خدا را می‌بیند، شاد می‌شود. مؤمن به آجیل و پسته شاد نیست. مومن به نصرالله شاد است. همین که می‌بیند خدا کمک کرد، ایران با 16 تانک حمله را شروع کرد، الان صد‌ها تانک غنائم دارد. درست است که امسال شاید یکی از جوان‌های ما کم شده باشد، بسیاری از خانواده‌های شهدا الان غصه می‌خورند که پارسال شب سال تحویل فلانی بود، امسال شوهرم نیست، پسرم نیست. اما از خانواده شهید یکی کم شد ولی به شرف، قدرت ایران، نماز جمعه اضافه شد. از خانه تو کم شد به جا هم اضافه شد. سر بیل نازک است، اما در عوض براق، سفید و تیز است.
«کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»(نهج‌‏البلاغه، حکمت 428) روز عید روزی است که انسان بتواند ظلم و گناهی نکند.
حدیث داریم: «فَلْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا نِلْتَ مِنْ آخِرَتِکَ»(نهج‌‏البلاغه، نامه 22) اگر از آخرت چیزی گیرتان آمد خوشحال و شاد باشید. دنیا ارزش ندارد. در این دنیا اگر پول نداشتی، خانه‌ات رنگ نکرده بود، لباس نو نپوشیدیم، هیچ کدام از اینها مهم نیست. سرور و شادی انسان باید در چیزی باشد که سعادت ابدی او در آن است.
قرآن می‌فرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»(یونس/58). اگر خدا به تو فضل و رحمت کرد، به فضل و رحمت خدا باید شاد باشید. شاد نباشید به اینکه فقط خانه و زندگیم نو شد. شاد باشید به اینکه فضل خدا شامل حال ما شد.
دختران ما عروسکی بودند، الان اسلحه به دوش هستند. پسران ما عیاش و ترسو بودند، الان حماسه آفرین و شجاع شده‌اند. بی‌سواد بودند، باسواد شدند. بی تقوی بودند، باتقوی شدند متفرق بودند، متحد شدند. بخیل بودند، ایثارگر شدند. پس باید باشیم که اینچنین فضل و رحمت خدا شامل حال ما شده است. این‌ها شادی‌های بجا است.
2- انواع شادی
مانند شادی، شیرینی هم دو رقم است: 1- شیرینی مادی 2- شیرینی معنوی
شیرینی مادی خوب است اما خوشا به حال کسانی که عید در کنار شیرینی مادیشان، شیرینی معنوی هم داشته باشد. خانه تکانی کردند، یک گناه تکانی بکنند. شب جمعه است و شب تولد امام جواد(ع) و شب سال تحویل است. یک کاغذ بردارید و روی آن بنویسید: «که سالی که گذشت چگونه بر شما گذشت؟ از پارسال تا حالا چقدر پیش رفت کردی؟ از پارسال تا حالا چقدر نماز با توجه خواندی؟ در سال گذشته چند روز جبهه رفتی؟ چقدر در پشت جبهه کمک کردی؟ چند دفعه نماز جمعه رفتی؟ چند خانه یتیم و شهید رفته‌ای؟ به عیادت چند بیمار رفته‌ای؟ چند کتاب مطالعه کرده‌ای؟ چند دفعه کوچه را جارو کرده‌ای؟ از پارسال تا حالا چند دفعه افرادی که نگرانند را با تلفنت شاد کردی؟ چند تا گره از کار مسلمان‌ها باز کردی؟ در مجموع از پارسال تا حالا چه کردی؟
3- خانه ‌تکانی و گناه تکانی
اداره‌ها و ارگان‌ها شب آخر سال که می‌شود، انبارگردانی می‌کنند. زن‌ها خانه تکانی می‌کنند، بد نیست که آدم یک ساعت بنشیند و خودش را حساب کند. یکسال که گذشت یکسال یعنی 365 روز از عمر شما کم شد. اگر ما خدای نکرده روزی 10 تا گناه کرده باشیم. 3650 گناه است. همین برادران شرکت واحد نگرانند از این کار‌هایی که شما می‌کنید. می‌گویند: سوار اتوبوس می‌شوند با تیغ روی صندلی خط می‌کشند. پوست تخمه می‌ریزند. اتوبوس می‌خواهد کنار بایستد، می‌آیند جلوی خیابان و اتوبوس عوض اینکه بیاید کنار می‌رود وسط خیابان می‌ایستد و ترافیک ایجاد می‌شود. دود سیگار شما شوفر راننده را اذیت می‌کند و دود سیگار راننده هم مسافر را اذیت می‌کند. این‌ها همه‌اش ظلم است.
یک ذره آشغال که کاسب در جوی می‌ریزد، آن وقت این جوی‌های شمال شهر وقتی آب‌هایش به جنوب شهر رسید، چه آبی می‌شود؟ مثل لجن می‌شود. این‌ها همه‌اش ظلم است. آن بقالی که آب پنیر را می‌ریزد پای درخت و درخت خشک می‌شود ظلم کرده است. آبگرمکن خانه را درست نمی‌کنیم و دودش خانه همسایه می‌رود، این هم ظلم است. دروغ گناه است، غیبت‌ها گناه است، متلک‌ها گناه است، افرادی را دلشان را رنجاندیم گناه است، بیایید بر سالی که گذشت چند دقیقه فکر کنیم. آن وقت اگر شما حساب کردید که از پارسال تا حالا دو تا جوان تجدید بودند، در درس کمکشان کردید، نمی‌توانستند قرآن بخوانند، به واسطه شما یاد گرفتند. دختری را جهازیه دادید، و لااقل ظلمی نکردم. . . . اجمالاً بد نیست که انسان شب سال تحویل یک دقتی هم در خودش بکند. امام کاظم فرمود: شب به شب خودتان را بررسی کنید.
حالا اگر گوش به حرف امام کاظم ندادیم که شب به شب خودمان را بررسی کنیم لااقل بد نیست که شب آخر سال که وارد سال نو می‌شویم یک تجدید نظر در خودمان کنیم. یک تغییری در خانه زندگیمان بدهیم. بیاییم تصمیم بگیریم از امشب که شب سال تحویل است، حداقل دیگر سیگار نکشیم. بگوییم شب سال تحویل من که هیچ قدمی نمی‌توانم بردارم. لااقل این سیگار را برای یکسال خاموش می‌کنم.
این یک میلیون و نیم ماشین و اگزوز در تهران بس است، یک نخ سیگار را هم شما کم کن. ولی ما اذیت می‌کنیم. پرنده‌ای هم که در آسمان می‌خواهد پرواز کند، می‌گذاریم در قفس تا خودمان کیف کنیم. عوض اینکه هوای سالم به ریه خودمان ببریم، دود سیگار به آن می‌دهیم و به دیگران هم ظلم می‌کنیم.
«أَذِقْنِی حَلَاوَه مُنَاجَاتِکَ»، «أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 16). امسال شب عید با شب جمعه هماهنگ است. «حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ» شیرینی بخشش خدا را بچشید و دعا کنید. «أَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ وَ حَلَاوَهَ رَحْمَتِک‏» (بحارالانوار،ج39، ص‏132). شیرینی‌هایی که در دعا هاست این است: «شیرینی بخشش خدا» «شیرینی امنیت» «شیرینی سلامتی» «شیرینی اینکه من گناهم امسال کمتر از پارسال بود» «شیرینی اینکه امسال سن ما اضافه شده بر علم ما هم و تجربه‌هایمان هم اضافه شده است» این‌ها همه شادی‌های بجا است.
4- دلبستگی‌های نادرست
عده‌ای خوشحال هستند که بچه‌شان جبهه نرفته است. می‌گوید ما سه تا بچه داریم هیچ کدام جبهه نرفته‌اند. همه بچه هایم شب عیدی پهلویمان هستند. یک آیه بخوانم برای کسانی که می‌گویند همه بچه‌هایم پیش ما هستند. قرآن می‌گوید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ»(توبه/81) این‌هایی که پیامبر فرمود جبهه بروید و نرفتند و تخلف کردند. «بِمَقْعَدِهِمْ» چون نشستند در خانه خلاف رسول الله عمل کردند. این شادی بی‌خودی است. تخلف کنندگان برای اینکه بر خلاف دستور خدا نشستند، شادند. خدا فرمود: بروید ولی این‌ها نشستند. خوشحال هستند به اینکه کمک نکردند و بخیل هستند. به چند کس نگاه کردن مکروه است. یکی کسی که کنث و خسیس است. خیلی شاد نباش که پول هایت را جمع کردی. خوشحال باش که داری، اما خوشحال نباش به اینکه ندادی. نگو 100 تومان پس انداز دارم، خوشحال باش که از این 100 تومان 20 تومان را خمس دادم. 5 هزار تومان هم بیش از خمس و علاوه بر خمس دادم. ما در همین تهران آدم داریم که می‌گفت: می‌گویند که یک پنجم از مالت را بده، من دو پنجم مالم را می‌دهم.
پس عده‌ای بیخودی شاد هستند که به جبهه نرفته‌اند. و عده‌ای هم به مالشان شادند.
قرآن می‌گوید: به قارون گفتیم: «لا تَفْرَحْ»(قصص/76)‌ای قارون تو خیلی پول داری یک خورده پول هایت را خرج کن. گفت: «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی»(قصص/78). من علم اقتصاد داشتم، کم خوردم و گرد خوابیدم. ذره ذره جمع کردم، حالا وضعم خوب شده است. من این‌ها را روی تدبیر جمع کرده‌ام و. . . آن وقت قرآن می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ»(قصص/76). خداوند این‌هایی را که دلشان به مال خوش است، دوست ندارد. خانه و ماشین و این‌ها را عوض کرده‌ام و. . . بگو که خودت چقدر بالا آمدی؟
آقا سال پیش خانه من خشت بود، آجر شد. دوچرخه بود، موتور شد. موتور بود، ماشین شد. پیکان بود، بنز شد. موکت بود، قالی شد. بگو که خودت چه بودی و چه شدی؟
یک کسی یک لنگ 700 تومان بست و به حمام رفت. یک مرد حکیمی در حمام بود. رفت و گفت: پیرمرد، من چقدر می‌ارزم! گفت: 700 تومان! گفت: 700 تومان پول لنگم است. گفت: لنگت ارزش دارد، اما خودت ارزش نداری. حالا ماشین و خانه عوض شد خودت چه تغییری کردی؟
بلقیس خانمی بود که شاه بود. حضرت سلیمان دعوتش کرد که بیا مسلمان شو. بلقیس گفت: لابد این زیر بنایش اقتصاد است. لابد چشمی به مال دارد. یک هدیه فرستاد به حضرت پیامبر سلیمان که دیگر دعوتش نکند. بعد حضرت سلیمان هدیه را پس فرستاد. فرمود: «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ»(نمل/36). شما هستید که به این کادو‌ها دلتان خوش است، شادی من چیز دیگری است.
قرآن می‌گوید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ»(غافر/75) بعضی وقت‌ها انسان با گناه الکی خوش است. اگر کسی به گناه خوشی کند، از خود گناه بدتر است. یک مثال بزنم: بنده غیبت کسی را می‌کنم. سر به سر کسی می‌گذارم. ایام عید است دور هم جمع می‌شویم و یک کسی را دست می‌اندازیم و سر به سرش می‌گذاریم. به زبان او حرف می‌زنیم، ادای او را در می‌آوریم، مسخره‌اش می‌کنیم، بعد هم خوشحال هستیم که این کار را کردیم.
امام فرمود: «إِیَّاکَ وَ الِابْتِهَاجَ بِالذَّنْبِ فَإِنَّ الِابْتِهَاجَ بِهِ أَعْظَمُ مِنْ رُکُوبِهِ» کسی که خوشحال به گناه است از خود گناه بدتر است. (کشف‌‏الغمه، ج‏2، ص‏108) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِکٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاکٍ» کسی که وقت گناه می‌خندد، در حالی وارد جهنم می‌شود که گریه می‌کند. (ثواب‌‏الأعمال، ص‏223)
قرآن می‌گوید: «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ» شما هستید که به هدیه شاد هستید. دو دفعه در قرآن می‌گوید: «کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»(مومنون/53). هردار و دسته‌ای با تیپ خودشان. . . . تریاکی‌ها دور هم جمع می‌شوند و می‌کشند، چشمشان باز می‌شود و جان می‌گیرند و شادند! حضرت عیسی هم که مرده را زنده می‌کرد، لابد به او تریاک می‌داد. تریاکی‌ها به منقل خوشند. هر گروهی با تیپ خودش گرم است. «کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ». دو مرتبه هم در سوره مومنون هم در سوره روم خداوند فرموده: هر گروهی با باند خود دل خوش است. دور هم جمع می‌شوند و علکی خوش هستند.
سعی کنیم شادیمان با دست انداختن مردم و با تحقیر مسلمان نباشد. قرآن می‌گوید: «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»(حجرات/11). مسخره نکنید، شاید آن کسی را که مسخره می‌کنید از شما بهتر باشد.
چه می‌دانی؟ روایت داریم مردان خدا را خود خدا پنهان کرده است. شاید آن کسی را که تو می‌گویی خوب نیست، خوب باشد. حدیث نقل شده که حضرت موسی به یک حیوان کوچکی رسید گفت: خدایا این حیوان‌ها را برای چه خلق کردی؟ خدا به او گفت: موسی تو دفعه اول است که می‌پرسی این حیوان را برای چه خلق کردی؟ این حیوان تا به حال 70 بار پرسیده که خدایا موسی را برای چه خلق کردی؟ کسی را دست نندازیم و تحقیر نکنیم. بخصوص شما برادرانی که راننده اتوبوس‌های شرکت واحد هستید، اگر یک مسافری آمد که سوپردولوکس است، یک مسافر یک لوکس است، یک مسافر عادی است، همه را به یک چشم نگاه کنید. حدیث داریم هیچ کار خیری را کم نشمارید که شاید همان مایه نجات باشد. حدیث داریم هیچ گناهی را کوچک نشمارید، شاید همان پاپیچت شد.
همین شوخی‌هاست که جدی می‌شود. یک وقتی جمع می‌شوند و یکی را دست می‌اندازند، بعد می‌گویند: «شوخی بود». خوب جدی یا شوخی که بود پدر طرف را در آوردید؟ این مثل این می‌ماند که آدم یک سیم آهنی بزند به چشم کسی و طرف را کور کند، بعد بگوید: «آقا ببخشید» معذرت می‌خواهم. یا یک سیخ طلایی را بزند به چشم کسی و او را کور کند و بعد بگوید: «این طلا بود »حالا بالاخره طلا بود یا آهن من کور شدم.
آبروی کسی را نریزید. نگویید: «شوخی کردم» حالا شوخی یا جدی آبروی او را ریختی.
کدامتان حاضرید من امسال شما را مکه ببرم؟ هر کسی حاضر است امسال با ما بیاید مکه دست بلند کند. من یک شرط می‌کنم با شما، حاضر هستید؟ شرط این است: که اگر به مکه رفتیم، یک مقدار لجن به خانه خدا بمالید. چه کسی حاضر است با این شرط بیاید؟ هیچ کس حاضر نیست. امام صادق فرمود: آبروی مومن از کعبه مهمتر است. تو که حاضر نیستی به کعبه لجن بمالی، لجن به آبروی مؤمن هم نمال.
ان‌شاالله خدا قسمتتان کند، که به زیارت خانه خدا مشرف شوید. منتها من مسئولیتی در حج ندارم. منظورم این است که همه شما عاشق کعبه هستید که بروید دورش طواف کنید. اما اگر بگویند لجن به کعبه بمال، می‌گویی: «نه! من این کار را نمی‌کنم. » چرا ما حاضر نیستیم که به کعبه لجن بمالیم، اما آبروی یک مسلمان را به راحتی می‌ریزیم؟ آبروی مسلمانی را نریزید. مسافر حقش است که پولش را زود آماده کند و بلیطش را زود در بیاورد، اما اگر طولش داد شما ناراحت نشوید. یعنی با این اوه اوه او را خوار می‌کنید. مسافر‌ها سریع پول و بلیطشان را آماده کنند. چون اگر شما واقعا می‌توانید با یک 10 ثانیه پول بدهید. یک دقیقه طول بدهید، 40 مسافر می‌شود 40 دقیقه معطلی و 40 دقیقه جوانی مردم را از بین برده‌ای و این حق الناس است.
پس در مجموع شادی‌های حق: پیروزی- عبادت- نجات- آزادی
یک زمانی عید بر ما گذشت ما آزاد نبودیم، یک زمانی عید بر ما گذشت ما حجاب نداشتیم، ما قدرت نداشتیم و خوار بودیم. الان هم عید بر ما گذشت و بالاخره سازمان بین الملل مجبور شد که رژیم عراق را محکوم کند. این قدرت ما است. اشعار ما، سرود ما یک زمانی جور دیگر بود. حالا جور دیگر شد. خدایا شکر و خدایا این نعمت هایت را بر ما تمام کن.
5- کارهایی که لازم است در عید انجام دهیم.
دو هفته قبل درباره عیادت در تلویزیون صحبت کردم. هفته گذشته هم درباره قرض الحسنه صحبت کردیم. این هفته هم درباره دید و بازدید. چون ایام عید خیلی مردم دید و بازدید می‌کنند.
چند تا حدیث درباره دید و بازدید برایتان بخوانم: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏»(بقره/83) قرآن می‌گوید: به پدر و مادرت و همچنین به بستگان احسان کن. و در جای دیگر قرآن می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى»(نحل/90) این «ذِی الْقُرْبى» یعنی «بستگان» البته مصداق مهمش بستگان پیامبر است.
چگونه و با چه کسی صله رحم کنیم؟ درباره چگونگی حدیث هایش را من دیشب از بحارالانوار و مرآت العقول دیدم. (مرآت العقول جلد 8 – اصول کافی جلد 2- بحارالانوار جلد 71) حدیث داریم که؛ برو خویش و قوم‌هایت را ببین، گرچه یک لیوان آب به او دادی و یک لیوان از او آب بگیری. یعنی نگو دست خالی نمی‌شود رفت. بعضی‌ها می‌گویند اگر خواسته باشیم دید و بازدید برویم باید در دستمان چیزی باشد. ما هم که ماهی 3 تومان و 5 تومان بیشتر نداریم، پس حالا که پول نداریم خرج کنیم، دید و بازدید‌ها را کم کنیم. اسلام می‌گوید: حتما دید و بازدید بروید، حالا می‌توانید دست خالی بروید دست خالی بیایید.
یک حدیث داریم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «صِلُوا أَرْحَامَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ لَوْ بِسَلَامٍ»(الدعوات راوندى، ص‏126). دید و بازدید کن ولو با سلام.
حدیث دیگر داریم که: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «أُوصِی الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِی وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ أَنْ یَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ کَانَتْ مِنْهُ عَلَى مَسِیرَهِ سَنَهٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنَ الدِّینِ»(کافى، ج‏2، ص‏151)
می فرماید: برو فامیل هایت را ببین گرچه یکسال در راه باشی. نگو حالا راهش دور بود نرفتم. حدیث دیگر می‌فرماید: «ولو برد الجواب» برو فامیل هایت را ببین گرچه یک جواب سلام گرم به او کنی.
علامه مجلسی می‌فرماید: دعا به آن‌ها کن. خود دعا کردن به فامیل، صله رحم است. تعریفشان را کن. اگر داری، هدیه برایشان ببر. خرجیشان را بده. یک خویش و قوم داری فقیر است برو ماهی 1000 تومان 500 تومان 200 تومان به او هدیه بده. این‌ها درجه دارد. یک کسی هیچی ندارد، دعا می‌کند. یکی وضع مالیش خوب است، خرجی ما هانه بدهد. هرجوری می‌توانید «بدفع الضرر عنها ثم بجلب النفع إلیها»(بحارالأنوار، ج‏71، ص‏109). ضرر را از او دفع کن. پسر عمویت است تجدید دارد، ایام عیدی برو بگو من می‌آیم کمکت درسیت می‌کنم. «ثم بجلب النفع إلیها». اگر یک چیزی خریدی که خوب است، تلفن کن و بگو: «آقا! من رفتم فلان جا سیب زمینی ارزان بود، تو هم برو بخر. » اگر خیری دیدی بگو به او و اگر شری دید زود به او بگو که دچارش نشود. هر چه دارید با هم بخورید. این‌ها نمونه صله رحم است. خلاصه صله رحم و دید و بازدید مربوط به این نیست که چقدر پول داری؟ با سلام و علیک و. . . . و در مجموع درجه بندی دارد.
اما صله رحم با کدام فامیل باید داشته باشیم؟ آیا هرکس مرا دوست دارد به دیدنش بروم؟ هرکس دوستت دارد و به دیدنش رفتی، کاری نکرده‌ای. مثل گوسفند‌های که قربانی می‌کشند. گاهی افراد گوسفندی را برای قربانی می‌کشند. می‌گوید: آقا آبگوشت کله‌اش را برای فردا صبح بگذار. جگرش را هم دم غروب به سیخ می‌کشیم. آن ران و راسته‌اش را هم برای کبابی بگذار. خوب پس این کجایش قربانی شد؟ کجای این قربه الی الله است. این که همه‌اش «قربه الی شکم» شد.
یا مثلا گوسفند می‌کشد، می‌گوید: «یک رانش را بده خانه پدر خانم، یکی را برای برادر خانم، یکی را برای دایی خانم، یکی برای عمو، برای خاله، عمه و. . . خوب اگر قرار است قربانی را به کسانی بدهی که دوستشان داری، یا کسانی که چون برایت آورده‌اند به آن‌ها پس بدهی، کجایش «قربه الی الله» شد. دیدن خویش و قوم معنایش این نیست که بگویی: «آقا! من پارسال رفتم خانه‌شان، ولی او امسال هنوز دیدن ما نیامده است. » اگر صد دفعه رفتی ولی یک دفعه هم بازدید نیامد، برای صد و یکمین بار برو.
یک حدیث داریم که خیلی حدیث شیرینی است. می‌فرماید: تو برو او را ببین گرچه او به تو پشت می‌کند. اگر او بی‌اعتنا است، تو به او اعتنا کن. حدیث دیگر داریم: اگر او با تو قطع رابطه کرده، تو برو و با او سلام علیک کن. «و ان کان اهله غیر اخیار»(بحارالأنوار، ج‏71، ص‏93). اگر آدم خوبی هم نیستید و آدم‌های معمولی هستند باز برو. اگر حزب اللهی نیستند، تو که حزب اللهی هستی.
6- حکایت
امام صادق در آستانه‌ای که داشتند از دنیا می‌رفتند از حال رفت. یک مدتی همه بالای سرشان بودند، دیدند امام از حال رفت و دو مرتبه به هوش آمد. چشم هایش را باز کرد فرمود: فلان مبلغ را بدهید به فلان خویش و قوم. فلان مبلغ را بدهید به فلان خویش و قوم. وصیت کرد به خویش و قوم هایش پول بدهند. یکی گفت: آقا فلان خویش و قومت دشمن توست. بدگوی تو است، بد تو را می‌گوید. فرمود: می‌دانم بد مرا می‌گوید، اما شما نمی‌خواهید من مصداق آن‌هایی باشم که قرآن می‌گوید: «وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»(رعد/21). خدا سفارش کرده فامیل را رعایت کنید. حالا این فامیل به ما بد می‌گوید، خوب بد بگوید. امام صادق لحظه از دنیا رفتن از حال رفت. و به حال آمد فرمود: «آن فامیلی هم که به من بد می‌گوید به او هم کمک کنید. »
یک شخصی آمد پهلوی پیامبر گفت: من یک فامیل‌هایی دارم، زمانی که به خانه‌شان می‌روم این‌ها اذیتم می‌کنند. اجازه می‌دهید که دیگر نروم. فرمود: نه با اینکه اذیتت می‌کنند باز هم برو.
یک قصه برایتان بگویم: یک روز امام صادق با یکی از بستگانش بلند بلند حرف می‌زد تا مرز داد و بیداد. مردم هم جمع شده بودند و تماشا می‌کردند و این‌ها هم با همین حالت داد و بیداد به خانه رفتند. صفوان می‌گفت: صبح در تاریکی امام صادق را دیدم که در خانه آن آقایی که دیروز داد و بیداد می‌کردند، رفته و در خانه‌شان را می‌زند. گفتم: آقا در این تاریکی آمده‌ای چه کنی؟ گفت: متوجه شدم که قرآن می‌فرماید: خویش و قوم هایتان را حفظ کنید. من دیروز با او در خیابان داد و بیداد کردم. امروز آمده‌ام در این صبح سحر حالشان را بپرسم. یک دختر بچه آمد در خانه گفت: بله! امام صادق گفت: به پدرت بگو بیاید. پدرش آمد و گفت: آقا آمده‌ای چه کنی؟ سحر است! گفت: چون دیروز بلند با شما حرف زدم خواستم این ناراحتی برطرف شود. امام صادق او را بغل گرفت و هر دو مدتی همدیگر را بغل کردند و گریه کردند. اگر شما شیعه امام صادق هستی این امام صادق شما است.
اینقدر کینه دل نباشید. شب سال تحویل است، جوان‌های ما از جانشان گذشتند شما از یک فحش نمی‌گذری. همین الان که حرف‌های مرا گوش می‌دهی، همین الان بگو خدایا! شب جمعه است، شب تولد امام جواد(ع) و شب سال تحویل است. همین الان هرکس غیبت مرا کرده او را می‌بخشم. هرکس فحشم داده او را بخشیدم. هرکس به من تهمت زده او را بخشیدم. همین جا تصمیم بگیرید و ببخشید. پیامبر فرمود: اگر دو مسلمان 2 روز بگذرد و این‌ها با هم کینه‌شان را برطرف نکنند، این‌ها مسلمان نیستند.
امام صادق با خویش و قومش بلند صحبت کرد، صبح زود رفت در خانه‌شان و عذر خواهی کرد. نگو: «من بروم پهلوی این؟ » من چه کسی هستم؟ او چه کسی هست؟ این چه کسی هست؟ «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»(حجرات/13)
شخصی وزیر بود، به مکه آمد، امام راهش نداد و در مکه و مدینه چند روز معطلش کرد و راهش نداد. گفت: آقا من وزیر شیعه از هواداران حزب اللهی شما هستم، چرا چند روز است به من راه نمی‌دهی؟ فرمود: فلان چوپان آمد چرا به او محل نگذاشتی؟ امسال من هم تو را راه نمی‌دهم، مکه هم نرو چون خدا راهت نمی‌دهد. تو به چوپان بی‌اعتنایی کردی؟ گفت: چه کنم آقا؟ گفت: برو چوپان را راضی کن. وزیر در زمان امام کاظم آمد در خانه چوپان را زد. صورتش را گذاشت روی خاک و به چوپان گفت پایت را بگذار روی صورت من تا تکبر من از بین برود. تکبر را بشکنید. ‌ای پدر! به بچه‌ات را صدا کن و بگو معذرت می‌خواهم. به خانم خود توهین کردید، بگویید: ببخشید. خدای ناکرده هر کسی از دستتش در می‌رود یکبار حرف زشتی می‌زند، بگو معذرت می‌خواهم. نگذارید جوان‌ها از جوانیشان بگذرند ولی شما از یک کلمه نگذرید. خیلی عقب می‌افتید.
شخصی نزد امام آمد و گفت: آقا من یک خویش و قوم دارم که حزب اللهی نیست، بروم خانه‌شان؟ اصلاً مسلمان نیست، چه کار کنم؟ فرمود که: اگر مسلمان بود که دو حق داشت: حق خویش و قومی و حق اسلام! حالا که مسلمان نیست یک حق دارد. و آن حق خویش و قومی است.
منتها عرض کردم باید یک جوری باشد که مسلمان اگر خانه خویش و قومی می‌رود که مسلمان نیست، باید مواظب باشد که این رفتنش فقط جنبه عاطفی داشته باشد و جنبه جذب داشته باشد و نه جنبه تملق! نه جنبه حقارت مسلمان! نه جنبه پیروزی باطل! چون آیه قرآن می‌فرماید: مومن به خدا نباید در دل عشق به ضد خدا داشته باشد.
خلاصه رفتن شما قلاب باشد که او را بالا بکشی نه اینکه خودت هم در حین صیدکردن او عرق شدی. در دیدو بازدید‌ها تکلف نکنید.
آیه آخر سوره(ص) پیامبر می‌فرماید: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ»(ص/86) من متکلف نیستم. به دردسر خودتان را نیندازید. خانه افراد ضعیف‌تر بروید. اگر سه تا برادر داری اول خانه برادر فقیرت برو. اول بزرگتر‌ها دیدن کوچکتر‌ها بروند. چه کسی گفته او باید بیاید دیدن تو؟ هر قدمی که برمی‌دارید برای دید و بازدید ثواب دارد. این قدم را تو بردار. آقا من ریشم سفید است. درست است که ریش سفیدی ارزش است، اما این تکبر ضد ارزش است. اگر بنا باشد آدم بگوید: «چون ریشم سفید است، او باید خانه ما بیاید. » ریش سفیدی ارزش است، اما تکبر ضد ارزش است. این ضد ارزش باعث می‌شود آن ارزش را از بین ببرد.
امام حسن و امام حسین بچه بودند که مریض شدند. پیامبر بزرگ با اصحاب به عیادت رفتند. مگر چه می‌شود. پیامبر ما سی سال از حضرت علی(ع) بزرگتر بود، عیادت حضرت علی(ع) رفتند. مگر بزرگ خانه کوچک برود چه می‌شود؟ این بت را بشکنید. هیچ طوری نمی‌شود. طاووس در چاه هم برود، طاووس است. گنجشک سر منار هم بنشیند گنجشک است.
این خیال باطل است که من دو دفعه رفتم ولی او نیامده است. من سه بازدید طلب دارم و او دو بازدید طلب دارد. بده و بستان نکنید. عاشقانه بروید. هم خانه فقرا بروید، هم خانه کوچولو‌ها و بروید به آن‌ها شخصیت بدهید.
7- آثار صله رحم
اگر کسی پول به کسی ببخشد. 10 ثواب دارد، اگر کسی قرض بدهد 18 ثواب دارد، اگر کسی هدیه کند 20 ثواب و اگر صله رحم کند 24 تا ثواب دارد.
صله رحم آثاری دارد: 1- عمر را زیاد می‌کند. «صِلَهُ الرَّحِمِ تَزِیدُ فِی الْعُمُرِ وَ تَنْفِی الْفَقْر»(بحار الانوار/ج71/ص88) حتی حدیث داریم گاهی کسانی بیشتر از سه سال عمر ندارند ولی به خاطر یک دید و بازدید بجا و خالص، خدا سه سال عمرش را سی سال را می‌کند. و افرادی هستند پهلوی خدا سی سال عمر دارند ولی چون با فامیلشان قطع رابطه می‌کنند، خدا سی سال عمرشان را سه سال می‌کند.
2- «وَ تَنْفِی الْفَقْر» دید و بازدید باعث می‌شود فقرتان برطرف شود. چون خداوند به شما نظر می‌کند، فقرتان برطرف می‌شود.
3- « تَقِی مِیتَهَ السَّوْء» (بحار الانوار/ج47/ص163) اگر دید و بازدید کنید بد نمی‌میرید. از بد مردن و بی‌آبرویی و به ذلت مردن جلوگیری می‌کند.
4- «یبسط له فی رزقه»(بحار الانوار/ج71/ص85) حدیث داریم که روزیتان زیاد می‌شود. حدیث دیگری داریم که در بهشت جایی است که جز کسانی که به فامیل رسیدگی می‌کنند، هیچ کس را آنجا راه نمی‌دهند. و اگر کسی قطع رحم کند «لعنهم الله» خدا او را لعنت می‌کند. منتها در این دید و بازدید باید جوان‌ها مواظب باشند، که به گناه کشیده نشوند. چون آدم گاهی می‌رود عمه را ببیند، یک خورده هم دختر عمه‌ها را چشم چرانی می‌کند. گاهی هم می‌رود دایی را ببیند یک خورده دختر دایی‌ها را چشم چرانی می‌کند. باید مواظب باشیم دید و بازدید‌ها پاک باشد. خانم‌ها باید بدانند که ایام عید حق ندارند، به این حساب که چون عید است، خودشان را برای غیر از شوهرشان آرایش کنند.
عید است! خوب درست است که عید است، اما آرایش فقط برای شوهر است. برای غیر شوهر آرایش نکنند. بعضی وقت‌ها می‌گویند آقا ما پسرعمو و پسرخاله هستیم. مگر پسرعمو و پسرخاله نامحرم نیستید؟
عید ما غیر از عید قدیم است. ما در زمانی در خانه‌ها عید می‌گیریم که صد‌ها هزار و ده‌ها هزار جوان‌های ما در جبهه‌ها هستند و از پدر و مادرشان جدا هستند و رفته‌اند که جان بدهند. نگذارید آن جوان‌ها در مرز در مقابل دشمن و در مقابل بمب شیمیایی جان بدهند، آن وقت شما چشم چرانی بکنید! ما باید دلمان با آن‌ها باشد. ما باید جهت فکرمان جبهه باشد. در هر نشستی برای رزمنده‌ها دعا کنیم. سر سفره‌ها در دید و بازدید‌ها خط اصلی یادمان نرود. و رزمندگان عزیزمان هم خوشحال باشند. این طرف چندان چیزی نیست. لباس نو است و تخمه کدویی است و یک ماهی را در شیشه کردن و. . . این‌ها چیزی نیست. آن طرف خیلی مهمتر است. در دید و بازدید‌ها باید مواظب مسافرت باشیم. سفرها را به عیاشی نگذرانیم. قرآن گله می‌کند از آن‌هایی که مسافرت می‌روند، گله می‌کند و می‌گوید: مسافرین غافل‌اند، این همه از کنار نهر‌ها و کوه‌ها می‌گذرند، اما یک لحظه در این طبیعت دقت نمی‌کنند. گله می‌کند از مسافرین غافل و گله‌اش این است: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»(یوسف/105) چوب نشانه‌ای از خدا در زمین و آسمان هست. «یَمُرُّونَ عَلَیْها». او از کنارش مرور می‌کند ولی «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ».
سفرتان غافلانه نباشد و مراعات رانندگی را بکنید. گاهی یک سنگ در جاده‌ها هست ماشین‌ها همه می‌آیند و رد می‌شوند، کسی هم آنرا برنمی دارد. سنگی را برداری ثواب صدقه را دارد.
از برادران پلیس و از برادران ژاندارمری که ایام عید را در جاده‌ها زحمت می‌کشند، تشکر دارم. در ایام عید که همه تعطیل هستند، شهربانی و ژاندارمری باید جاده‌ها را حفظ کنند. از این‌ها قدردانی کنید یک خسته نباشید به آن‌ها بگویید. تشکری از آن‌ها بکنید.
با سلام به پزشکانی که ایام عید تعطیلی را کنار می‌گذارند و برای مردم کار می‌کنند. با سلام به رانندگان و شهربانی و ژاندارمری که ایام عید خود را ر‌ها می‌کنند و برای مردم تلاش می‌کنند. با سلام به همه مسئولین که به جای تعطیلات عید، خدمت به مردم را ترجیح می‌دهند. و با سلام به رزمندگان عزیزی که هر چه داریم از این‌ها داریم.
خدایا! سال جدید را که عید ما مصادف شده با تولد حضرت جواد(ع) به آبروی امام جواد امسال را سال نور، رحمت، لطف، پیروزی، عزت و استقلال کامل ما قرار بده.
خدایا! این سال را سال سقوط ابرقدرت‌ها و ذلت صدامیان و آمریکا و شوروی و حامیانش قرار بده.
ایام عید بخصوص اول سال، نماز جمعه بروید. بگذارید روز عید شما با نماز جمعه شروع شود. حدیث داریم که روز عیدتان را با «الله اکبر» شروع کنید.
خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد به خانواده‌های عزیزی که پارسال جوانی داشتند و امسال ندارند، صبر کامل و اجر کامل مرحمت بفرما. مفقود الاثر‌ها را خبر خوشی نثار بستگان و اسرای عزیز ما را آزاد و به خانواده‌های آنان صبر و اجر مرحمت بفرما. رهبر عزیز انقلاب را به سلامت بدار.
نظافت را فراموش نکنید. شما راننده‌ها هم با مسافرین خوب رفتار کنید. مسافرین هم ان‌شاء الله مراعات خواهند کرد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment