موضوع: دعای مکارم الاخلاق (6)، توسل و پیوند به خدا و بریدن از مخلوق
تاریخ پخش: 78/12/12
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
«وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ. اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ، وَ أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَهِ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین» (صحیفهسجادیه/ص92)
بحث ما شرح دعای مکارم الاخلاق است که بسیار جالب و آموزنده است و سیمای یک انسان کامل و مناسب را ترسیم کرده و این که چگونه باید باشیم و امام سجاد(ع) چگونه از خداوند میخواهد.
ماه رمضان شروع کردیم تا بعد از ماه رمضان هم ادامه دادهایم باز در این جلسه: «وَ لَا مُفَارَقَهِ» ولا مفارقه وجمله قبل از آن که معنی کردیم، دوباره معنا کنیم
1- آئین دوستیابی
«وَ لَا مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ» یعنی با آنها که با تو (خدا) قهر هستند من رفیق نشوم یعنی رفیق بد نگیرم و این دنیای دوست یابی است که با چه کسی رفیق شده یا نشویم. قبلاً توضیح دادهام دیگرتوضیح نمیدهم, بحث امروز ما این است.
«وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ» یعنی از خوبها جدا نشده و به بدها وصل نشوم.
سؤال: خوبها کیانند؟ «مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ»؟
جواب: اول باید بشناسیم اولیاء خداچه کسانی هستند بعد از آنها جدا نشویم. ما اولیاءخدا را از «یحب » آنهایی را که خدا دوست دارد میتوانیم بشناسیم و ببینیم این کلمه که خدا آنها را دوست دارد درباره چه کسانی به کار رفته؟ در قرآن در باره گروه و افرادی هست.
مثلاً میفرماید: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» (مائده/119)خدا از آنها و آنها از خدا راضی و خشنود هستند. آنها که نامشان در گروه آمده به طور خلاصه میگوییم:
1- مؤمنین مخبتین صابرین شاکرین مجاهدین و السابقون (پیش کسوتها)
2- عابدین آمرین به معروف مقسطین (عدالت پیشه گان)
3- توابین مقیمین نماز
4- منفقین
حال از خدا میخواهیم که از اینها جدا نشویم، چون رفیق بر رفیق اثر میگذارد.
سورهای است در قرآن به نام «عبس » ماجرایی دارد که این گونه است: پیامبر اکرم(ص) در مجلسی نشسته بودند پیرمرد نابینایی عصازنان وارد شد و حضرت را صدا میزد، به صورت «یا محمد» یکی در جلسه «عبوس » کرده و حالت ترش رویی نشان داد نسبت به آمدن او آیه نازل شد که: چرا از این که یک نابینای فقیر آمد ترش رویی کرد.
بسیاری از بینیان هدایت نشده و نابیناها هدایت میشوند،
به سراغ سرمایه دارها رفته و متصدی کار آنها شدهای، و آن کس را که با زحمت خودش را رساند و فقیر است بی اعتنایی کردی.
در یک سوره آیه آدمی را که به یک فقیر نابینا ترشرویی کند به رگبار انتقاد میگیرد. و این در حالی است که برای نابینا چه بخندی یا اخم کنی متوجه نمیشود ولی لازم نیست او بفهمد اخلاق و این نوع برخورد گرچه برای نابیناپسندیده نیست. اینطور نیست که اگر فهمید بد است اخلاق و انضباط یک ارزش است. برای چراغ قرمز باید ایستاد چه پلیس باشد چه نباشد. این فقیر با خدا بود چرا برای او اخم کرد؟
سرمایه دارد به پیامبر(ص) گفتند تو فقرا را رها کردهای ما به تو میپیوندیم آیه آمد: «وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا» (هود/29) من هرگز مؤمنین را طرد نمیکنم.
2- ارزیابی و هدایت نفس خود
سؤال: چطور بفهمیم که خداوند ما را دوست دارد؟
جواب: حدیث: رجوع کن به خودت ببین.
«إِذَا رَأَیْتَ نَفْسَکَ تُحِبُّ الْمَسَاکِینَ وَ تُبْغِضُ الْجَبَّارِینَ فَذَلِکَ آیَهُ رِضَایَ» (مستدرکالوسائل/ج12/ص234)
اگر به وجدانت مراجعه کرده، دیدی فقرا را دوست داشته و ستمگران را دشمن میداری این علامت خشنودی من است یعنی خشنودی خداست. دو نفرشما را مهمان میکنند یکی فقیر و یکی هم رئیس کارخانه یا عید که نزدیک است خانه کدام فامیل میروی؟ فقیر یا سرمایه دار؟ و چه برخوردی با هر دو داری، و باچه کسی دوست داری عکس و فیلم برداری کنی؟ و اگر دو خواستگار میآید به سراغ دین و مکتب و قرآن یا خانه وسرمایه و تلفن میروی؟ جهت عقربک روحت به کدام طرف میرود؟ آیا میل به فقیر یا سرمایهدار دارد؟
سؤال: مساکین چه کسانی هستند؟
سؤال: و فرق مسکین با مسکن چیست؟
«مسکن » یعنی منزل و «مسکین » کسی است که از فقر داخل خانهاش مینشیند، فقیر خانه نشین میگوید: به مهمانی نمیروم چون باید پس بدهم و من نمیتوانم.
حدیث داریم: «وَ إِیَّاکُمْ وَ مُجَالَسَهَ الْمُلُوکِ وَ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَفِی ذَلِکَ ذَهَابُ دِینِکُمْ وَ یُعَقِّبُکُمْ نِفَاقاً وَ ذَلِکَ دَاءٌ دَوِیٌّ لَا شِفَاءَ لَهُ وَ یُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ یَسْلُبُکُمُ الْخُشُوعَ وَ عَلَیْکُمْ بِالْأَشْکَالِ مِنَ النَّاسِ وَ الْأَوْسَاطِ مِنَ النَّاس» (مستدرکالوسائل/ج12/ص310) بپرهیزید از همنشینی با پادشاهان و فرزندان دنیا و بر شما باد به همنشینی با متوسطین از مردم.
دعایی دارد امام سجاد(ع) به نام ابوحمزه ثمالی، در یک جمله از دعا دارد که چه چیزهایی باعث میشود در نماز دچارحواس پرتی بشویم.
چون بعضیها میپرسند: چرا نماز ما فیزیک دارد، نه شیمی؟ ظاهر دارد ولی روح ندارد مثل انگورهای پلاستیکی آب ندارد.
امام سجاد(ع) دلیل سستی در نماز را «أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً» (بحارالانوار/ج95/ص85) چنین میفرماید: حضرت دلیل میآورد یکی از آنها این است که: «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِین» (بحارالانوار/ج95/ص87) خدایا شاید دیدهای که من انس و الفت دارم به مجالسی که افراد در آن باطل گو و هرزه گو هستند.
این که ما مردم را بخندانیم و یا سیمای جمهوری اسلامی بخنداند حرفی نیست ولی نباید دلقک بشویم چون مؤمن عزیز است و حق ندارد خود را دلقک دیگران کند. تفریح هست دلقکی نیست، عزت هست سبکی نیست.
3- خنده و تفریح بدون گناه
تجربههای تلخ ما: چند طلبه نشسته بودیم گفتیم هر کس (در منبر و تبلیغ) خراب کرده بگوید: هم بخندیم و هم تجربه کسب کنیم یکی گفت من روی منبر به جای این که بگویم صلوات بلند گفتم «بسم الله» بلند ختم کنید. هر کس دسته گل به آب داده گفت و ما هم میخندیدیم شاید 30، 40 دقیقه خندیدیم یک گناه هم در آن نبود. ولی درجلسات حتماً باید یکی را دست بیندازند و مسخره کنند چرا همراه با اهانت به مؤمنین؟ ما بلد نیستیم بخندیم؟ (قبلاً میگفتیم نمیدانیم ماست خوردن را)
یکی از مسئولین با کمال تأسف گفته بود ما باید مردم را شاد نگه داریم مردم با موزیک خیلی خوشحال هستند. کسی که برای مدرسه و کیف و کفش فرزندش گرفتار است، آیا موزیک بزنی شاد میشود؟
اگر مسئول فرهنگی چنین بگوید انسان شک در خیلی چیزها میکند، آیا برنامه شاد معنایش موزیک نواختن ودلقک بازی است؟ آنقدرعلمای ماکتابهایی نوشتندکه من خودم انشاءالله یک نمونهاش را میخواهم تألیف کنم من دو هزارساعت در تلویزیون صحبت کردهام نوارها را گوش داده و طنزهایی را که در این سالها گفتهام جمع آوری کردهاند یک کتاب طنز برای همه، بیمارها،
مریضها، بازنشستهها و خستهها تا بخوانند و بخندند و آن هم طنزهایی که درآن درسها و آموزشها هم هست. میشود طنزو خنده و رشد با هم باشد.
حدیث: همنشینی با حکما باعث زنده شدن قلبها و شفای نفسها است.
حدیث: «جالس الفقراء تزدد شکرا» (غررالحکم/ص430) اگر با فقیر نشستی روحیه شکر گذاری پیدا میکنی و اگر با سرمایه دار همنشین شدی، آهی کشیده و میگویی این کجا و ما کجا؟ وقتی از خانه او بیرون میآیی با بغض به خدا میآیی و به عکس شکرگزاری و ناسپاسی در ما پیدا میشود.
4- تذکر نیاز همیشگی انسانها
دیوانهای بود کاشان چون دیوانههای کاشان هم عاقل هستند من چند چیز از دیوانهها یاد گرفتهام یکی اصل تربیتی.
دیوانهای در مسجدی که پر از جمعیت بود شروع کرد به فحش دادن و همه خندیدند بعد دید فایدهای ندارد از امام جماعت تا بقیه اشاره کرد و گفت با تو بودم، در این زمان او را گرفته و از مسجد بیرون کردند. یعنی گاهی باید تذکر عمومی و گاهی هم خصوصی باشد.
این کار دیوانه بود و من از او یاد گرفتم. اگر انسان آشپز باشد از پوست پرتقال هم مربا درست میکند اگر آشپز نباشدبرنج رشت را هم کوفته میکند. ارزش این است که از کمترین امکانات استفاده کنیم.
یک دیوانه بود کاشان میگفت هر کسی یک غصه دارد اگر همه را گرفته و جامعه بشود بی غصه بعد همه را یک جاجمع کرده و بگویید دنیا جای غصه است و اولیاء خدا هم مشمولاند و هر کدام سهم یک غصه دارید انتخاب کنید هر کسی خواهد گفت غصه خودم را بدهید. اگر به غصه دیگران نگاه کرد میبیند غصهی خودش برایش بهتر است چون عادت کرده.
آیت الله بهجت را در فرودگاه دیدم به خود از دل درد میپیچید احوال پرسی کردم گفت مداوا کردهام خوب نشدهام البته اگر دعا کنم میترسم که خدا این دل درد را بگیرد یک مرض بدتری نصیبم شود و من تازه به این مریضی عادت کردهام.
5- گزینش صحیح دوستان
اگر خواستی با چنین دانشمندی همنشینی کن، البته همه دانشمندان هم به درد رفاقت نمیخورند چون علمشان بالاست ولی خودشان نه. بعضی علمشان بیش از عقلشان و بعضی به عکس، و بعضی عاطفهشان بیش از عقلشان و بعضی برعکس هستند. توازن مهم است که خصوصیات فردی و اجتماعی، الهی و مردمی با هم باشد.
بچهای سالم است که تمام اعضاءاو با هم تناسب داشته باشد. اگر کله بزرگ و بدن کوچک یا به عکس باشدسالم نیست. فرموده با دانشمندی رفیق شوید که:
«یَدْعُوکُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمْسٍ» (مستدرکالوسائل/ج8/ص327)
از پنج راه به پنج راه دیگر ببرد:
1- «مِنَ الشَّکِّ إِلَى الْیَقِینِ» از شک شمارا به یقین برساند.
2- «مِنَ الرِّیَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ» از ریاکاری به اخلاص برساند.
3- «مِنَ الرَّغْبَهِ إِلَى الرَّهْبَهِ» از دنیا گراییبه حقیقت گرایی برساند.
4- «مِنَ الْکِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ» از خود بزرگ بینی به تواضع برساند.
5- «مِنَ الْغِشِّ إِلَى النَّصِیحَهِ» از فریب و نیرنگ به با صفاییبرساند.
نه با کسی که اگر گناه و خطا میکنیم با رفاقت با او به آنها اضافه شود. نسبت به دروغ و رشوه و ربا و دیگر تخلفات انسان را تحریک میکند.
6- خدا بهترین پناه سختیها
امام سجاد(ع): در یک فراز دیگر دعا میفرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ»
اصول: تهاجم به دشمن (گچ خوب نیست ممکن است یکی بگوید خود شما خوب نیست و خط شما، به یک نفرگفتم عمامهات بد است؟ گفت نه خواهش میکنم بدی از خود شماست.
چون میگویند خواهش میکنم خوبی از خودتان است بدی از خط است.
کلمات، کلماتی است که معمولاً معنای آن را همه میدانند مثل، ضرورت، حاجت، سؤال.
خدایا آنجا که ضرورت دارد، از تو کمک میخواهم و از تو سؤال میکنم و از مردم گدایی نمیکنم و به نزد دیگران اشک نمیریزم و به هنگام فقر به نزد تو گریه و زاری و ناله دارم و به نزد رئیس بانک گردن کج نکنم و همچنین تاجران رباخوار، پناه نیاورده متصل و محتاج به تو میباشم.
«وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ» طوری نشود که زمان ضرورت به سراغ غیر تو بروم، و زمان نداری از غیر تو سؤال نکنم و زمان ترس و احتیاج به تضرع و زاری به نزد غیر تو نروم.
بعد میفرماید: «فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ» پس اگر سراغ غیر تو بروم، مستحق خواری و منع و اعراض و روی گرداندن تو از خودم خواهم شد اینها در مقابل همدیگر است:
به جای «بک » بروم سراغ «غَیْرِکَ».
به جای «اسئلک » بروم سراغ «غَیْرِکَ».
به جای «تضرع الیک » بروم سراغ «إِلَى مَنْ دُونَکَ».
نتیجه سراغ «غیر» رفتنها میشود: «خِذْلَانَکَ» و «مَنْعَکَ» و «إِعْرَاضَکَ».
و اینها هم در سه بعد اثر منفی دارد «خوار» و «منع » و «روی گردان » خواهم شد
– روحی اقتصادی اجتماعی
می گویند سراغ فلانی نروید واوراهم دعوت نکنیدچون همیشه کاسه گداییاش دستش میباشد و«انا غریب »می گوید.
همسایه ما 8 سال به ما حمله کرده و از اروپا و آمریکا کمک گرفت، و الآن کاسه گدایی به دست با نخست وزیر اسراییل مخفیانه گفتگو میکند. و برای دارو و… و این نتیجه کار کسی است که به غیر خدا تکیه کند. از آنها که کربلا میروندسؤال کنید یک تومانی که میدهی چند نفر دنبال شما میدوند؟ و روزی چند مرتبه برق از پایتخت میرود؟ هتل چند ستاره او از مسافرخانههای سطح پایین ما بدتر است. رفت سراغ غیر خدا، شوروی و آمریکا و اروپا و کسی که بر شرق و غرب تکیه و توکل کرد، خواری و تحقیر و منع شده, کشتی را به گروگان گرفته و تعرض کرده و در هیچ کنگرهای او را دعوت نمیکنند.
قرآن میفرماید: قدرتهای غیر الهی مثل تار عنکبوت هستند.
یوسف(ع) لب چاه خندید برادرانش گفتند چرا میخندی؟ گفت من یک روزی نگاه کردم دیدم برادر بسیار قوی هیکلی وبا بودن شما هیچ کس نخواهد توانست به من بگوید بالای چشم تو ابروست، حال میبینم همان قدرتی که به او تکیه کردم میخواهد مرا در چاه بیندازد.
آیهای از قرآن: «فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّه» (ابراهیم/21)
مجرمینی که البته در دنیا هم ضعیف و هم گناه کار بودند و «جاوید شاه » گفتند و مسلمانها را برای وفاداری به شاه شکنجه کردند و به دست قهار خداوند گرفتارشدهاند. به شاه میگویند ما برای حفظ نظام شاهنشاهی چنین کردیم. حال میتوانید شما به فریاد ما رسیده و دردی امروز از ما درمان کنید؟ «فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّه» میگویند: ما هم داریم میسوزیم.
از این آیه فهمیده میشود:
الف: «إِنَّا» یعنی طرفداری از ناحق جدی بود.
ب: «کُنَّا» همواره طرفداری از ناحق بود نه یک دفعه آن هم به غفلت یا به زور.
ج: «لَکُمْ» فقط برای این افراد ظالم و ستمگر چنین بود.
د: «لَکُم تَبَعاً» و این خصوصیت و تبعیت به ناحق فقط برای این افراد بود
ه: «تَبَعاً» نمیگوید «تابع » یعنی تسلیم محض بودند در مقابل آنها و شش دانگ تبعیت میکردند.
مثل این که میگوییم فلان چیز شیرین است و یک بار میگوییم شکر است نه این که او را شیرین کردهاند و در حقیقت میگوید من فدایی و جان نثار بودم و بعد میگوید: «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّه» آیا (ما که جان نثار بودیم در دنیا)شما امروز میتوانید یک روز برای عذاب ما تخفیف بگیرید؟
و این نتیجه اطاعت از طاغوت است. باید اطاعت از زن، همسر، رئیس، امیر، و… در چهارچوب فرمانهای خداوند باشد. آیا من گناه کنم که فلانی برود مجلس ویا دین فروشی کنم تا او وکیل شود و رئیس شود؟
حدیث: بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیا و بدبختتر کسی که دینش را برای دنیای دیگران بدهد
و این خسارت است، باید مواظب باشیم دین فروشی نکنیم.
این سیمای دو جمله از دعا. چه امام خوبی داریم و چه مکتب غنی و عزت پروری.
«بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی» (بحارالانوار/ج91/ص96) خدایا همه چیز از نقص و زیاده من به دست توست نه غیر تو شاه همه چیز داشت جز خدا و امام خمینی(ره) هیچ نداشت جز خدا و بنی امیه همه چیز جز دین و امام حسین(ع) تنها دین داشت و چیز دیگری نداشت.
«والْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (اعراف/128) عاقبت از آن متقین است. هر چیز وصل به عزیز شود او هم عزیز خواهد شد و اتصال به اقیانوس، قطره را اقیانوس خواهد کرد و وصل به بی نهایت انسان را بی نهایت خواهد کرد.
خدایا به ما ایمانی بده که فقط از تو بخواهیم و در خانه تو بیاییم و تضرع ما به درگاه تو باشد.
خدایا ما را بله قربانگوی دیگران قرار نده، یکی از برکات نمازاین است که نمازگزار به خدا متوسل میشود. عشق و معرفت، عبادت را در ماو دوستان ما زیاد بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»