موضوع: دعای مکارم الاخلاق – 28، حیات و زندگی واقعی
تاریخ پخش: 79/06/03
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
«وَاجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا. وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَى» (صحیفه سجادیه،ص98)
بحث ما در باره شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق بود که مثل سابق جملهای را توضیح خواهیم داد انشاءالله.
1- مهمتر از زندگی، شیوه و هدف آن است
امام سجاد(ع) میفرماید: «وَاجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا» «ملت » به معنای دین است، جوری مرا قرار بده که بر «ملت » توای خدا زنده باشم و بمیرم، در خط باشم و انحراف نداشته و روی مرز راه بروم.
فردی از دیگری پرسید قبله کدام است، درجواب گفت مستقیم است مثل خودتان ولی کمی انحراف دارد. مرگ و حیات مهم نیست، مهم آن است که در چه عقیده و راه و شیوهای باشد.
نکات مربوط به این جمله از دعا:
1 – مهمتر از زندگی هدف آن است.
2 – مهمتر از زندگی شیوه آن است.
3 – مهمتر از زندگی چه کاری با چه وسیله ای.
زندگی تنها را حیوانات هم دارند و آنها از ما جلوتر هستند از نظر مادی. حیوانات، دید و پرواز و خوراک و رفاه و شهوترانیشان بیشتر است. مرغ و خروس از همدیگر استفاده کرده و دفتر ازدواج و اطاق خالی هم نمیخواهند و الاغ و گاو بیشتر میخورند، ظرف شویی و سرخ کردن و پوست کندن هم نمیخواهد، در زندگی مادی انسان خیلی برجستگی ندارد.
قرآن درباره زندگی مادی میفرماید: «مَتاعاًلَکُم ْوَلِأَنْعامِکُم» (نازعات/33) دنیای مادی برای شما و چهارپایان شماست در زندگی مادی انسان را کنار چهارپایان گذاشته. در دنیای اف و 16 حرف از چهار پا معنا ندارد.
بله آنها را که نمیشود خورد، ولی چهارپایان را از گوشت و شیر و سواری و همه چیز آنها استفاده میکنیم. مرکبهای الهی مورد استفادههای فراوان است غیر از مرکبهای ما انسان هاست.
انسان از پوست و گوشت و شیر و سواری، شاخ و روده و پهن آن استفاده میکند. فرق و هنر انسان به این است که میتواند و زندگی و هدف آن را عوض کند ولی در دنیای حیوانات نحوه وروش زندگی همیشه یکسان است.
پس امام(ع) میفرماید: «عَلَى مِلَّتِکَ» بر دین تو، یعنی شرف انسان به دین و راه اوست والا حیوان هم حیات و مرگ دارد مثل انسان. امتیاز انسان به مکتب اوست در کنفرانس برلین خانمی گفت من لائیک هستم یعنی بدون مکتب، یعنی میخواهم هرهری بوده و هرچه دلم میخواهد عمل کنم، البته کشور ما بیمه است ولی ممکن است بعضی جوانان از دختر و پسر بگویند اگر ما «لائیک» باشیم چه میشود؟ رها کنیم هر چه دین و آخوند است، راحت باشیم.
بیانی دارم نمیدانم کجا گفتهام در تلویزیون یا جای دیگر از آقایانی که به تکرار میشنوند معذرت میخواهم چون گاهی لازم میشود مطالب را تکرار کنیم.
عدهای با چند ماشین مسافرتی میخواهند بروند بعضی با خود کمکهای اولیه مثل قرض و دوا و باندی و چراغ قوه وکلتی برای دزد و چماقی برای سگ و طنابی برای بکسل و مشمایی برای نماز خواندن و جک و زاپاسی برمی دارد. و بعضی دیگر میخندد و میگوید من لائیک هیچ وهیچ لوازم را حتی برای احتیاط هم برنمیدارد. با دین و قرآن و قال الصادق هم نمیگویم اینها را کنار میگذاریم نه به عنوان یک مؤمن بلکه به عنوان یک انسان. حال یا خطر و احتیاج درسفر هست یا نیست، اگر نبود آنها که لوازم را برداشتهاند چقدر ضرر کردهاند، هیچی، اما اگر خطر بود و احتیاج شد آن راننده لا ابالی چه خاکی به سر خود میکند.
2- در زندگی باید به خواستهی خدا عمل کرد
حال ما هم باید به گونهای عمل کنیم، به ناچار به یکی از سه رقم باید زندگی کرده و راه برویم.
الف: به خواسته دل عمل کنیم.
ب: به خواسته مردم عمل کنیم.
ج: به خواسته خدا عمل میکنیم.
لائیک معتقد به راه اول میشود، میگوئیم، خواهر و برادر تا حالا پشیمان شدهای یا نه، هیچ کس نیست که بگوید من در زندگی پشیمان نشده ام، ما میگوئیم همین پشیمانی دلیل بر آن است که نباید دنبال خواسته دل برود.
ما محدودیت داریم، علم نداریم نمیدانیم بعد چه میشود، و هوای نفس جامعه را به فساد میکشاند. و آنچه درجنگ بمب بر سر ما ریخت چون صدام دلش میخواست سردار قادسیه شود.
من از رئیس بنیاد شهید پرسیدم ظاهراً گفت: سیصد و بیست هزار شهید داریم، اینها قطعه قطعه شدند چون او دلش میخواست آن چنان شود. آنچه بر سر بشر میآید به خاطر خواستههای دل است. دل میخواهد آبروی مردم را ببرد، آنطور رانندگی کرده بعد در دره سقوط کند. چه خونریزیها و جنایتها که با خواسته دل انجام شده، حتی آدمهای خوب دلش میخواهد فلان غذا را، میخورد و مریض میشود و دل میخواهد سیگار بکشد تنگ سینه میگیرد، می خواهد عیاشی کند در تحصیل شکست میخورد. و فلان خانه را میخواهد گرفتار وام و بنایی و مشکلات میشود. و اگر یک هوس انسان را به فساد بکشاند هوسهای زیاد در اجتماع فسادش هم زیادتر خواهد بود. پس چون مردم هم هوس دارند، دنبال هوس و دل مردم هم نمیشود رفت پس دو مورد اول محکوم است.
در نتیجه معنای جمله امام(ع) میفرماید: «عَلَى مِلَّتِکَ» معلوم میشود که فقط میماند که ما بر دستور و احکام وخواسته خدا باشیم که هیچ کدام از ضعفها و فسادهای مذکور را نه تنها ندارد بلکه در جهت رشد و تعالی انسان است. خدا مارا ساخته و او میداند چه چیز برای ما مفید یا مضر است.
چرا گوش به فرمان خدا نباشیم، آیا شک داریم، خداوندی که از گودی کف پا غفلت نکرد برای این که وزن و سنگینی بدن ما راحت حمل شود. و از مژه چشم که جلو غبار را بگیرد و موی در بینی برای تصفیه هوا. و چین و چروک گوش برای تشخیص امواج و طرف صداها، و اگر نبود ممکن بود صدا را بشنویم ولی نفهمیم از کدام طرف است و مکیدن رابه هنگام تولد یاد داد نه فوت کردن را، آن زمان تولد نیاز به فوت کردن نیست ولی نیاز به مکیدن هست. و خدایی که روز اول دندان نداد تا پستان مادر را دندان بگیرد و خدایی که برای تولد شیر داد که همه ویتامینها در شیر تعبیه شده کجا خداوند از ما غافل بوده که ما گوش به حرف او ندهیم. مطلبی است خوب گوش بدهید. شهری است کنار اصفهان و اهواز به نام ذوب آهن با تمام افراد و تخصصها و امکانات وسیع این هنر را اجرا کرده که آهن را از خاک جدا میکنند, آهن خلق نمیکنند.
حال با یک هسته سیب، در دل خاک سیب بار میآید آگر ما بخواهیم فرمولهایی که برای به نتیجه رسیدن آن در هسته و خاک بکار رفته از هم جدا کنیم شهری میشود مثل نیویورک، که تبدیل شود به کارگاهی که هسته را به سیب تبدیل کند. ذوب آهن، خاک را از آهن جدا میکند ولی اگر بخواهیم از هسته سیب بسازیم به قول آن استاد دانشگاه چقدرامکانات و تخصص میخواهد. و ما از این نعمت استفاده و کفران میکنیم, خداوند به غیرتش بر میخورد که میفرماید: «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (آل عمران/77) و «وَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا» (قمر/2) برای آنان است عذابی دردناک «و اگر همه آیات و نشانههای(حق) را ببینند (با لجبازی و عناد) اعراض میکنند.
آنها که در خط نیستند در هوس هستند که خودم یا خدا، پس چون پشیمان میشوند نباید به هوس خود باشد و چون جامعه هم همین پشیمانیها را دارد در خط مردم و جامعه هم نمیشود بود.
یکی از کشورهای غربی که اسمش را نمیآوریم تا حالا 129 مرتبه قانون اساسیاش عوض شده، ما خود را در اختیار اینها بگذاریم، و آمریکا هم تا حالا 25 مرتبه قانونش عوض شده، قوانین بین الملل چکار کرده و چه میتوانند بکنند.
3- زندگی خوب مهم است و مهمتر از آن مردن خوب است
سؤال: حضرت(ع) چرا در این عبارت اول فرموده: «أَمُوتُ» و بعد «أَحْیَا»
جواب: بله قرآن ردیف کلماتش روی حساب است غیر از خرید کردن ماست که در راه هر چه دیدیم و نیاز داریم میخریم در دعاها هم همینطور است ردیف کلمات از روی هدف است.
مثلاً قرآن میفرماید: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَه» (بقره/158) نمیفرماید: «ان المروه والصفا» و لذا به دلیل این که «الصَّفا» اول آمده به ما دستور داده اند، «سعی »که یکی از اعمال حج است از «الصَّفا» شروع کنیم نه ازمروه.
در جای دیگر قرآن میفرماید: «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» (رعد/22) یعنی همه کارهای سری، و مخفی ثوابش از علنی بیشتر است.
پس در دعا اول «أَمُوتُ» میآید بعد «أَحْیَا» برای این که زندگی محدود به سال است ولی مرگ ابدی است، ودیگر این که زندگی خوب مهم است و مهمتر از آن مردن خوب است.
قرآن میفرماید «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آل عمران/102) نمیرید مگر این که مسلمان باشید. مسلمان مردن مهم است.
قرآن میفرماید: «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ» (آل عمران/193) مارا با خوبان بمیران. قرآن میفرماید: «تَوَفَّنی مُسْلِما» (یوسف/101) در حالی که مسلم هستم جانم را بگیر. حسن عاقبت مهم است.
مثال تنها هنر خلبان پرواز خوب نیست بلکه این است که خوب هواپیمارا به زمین بنشاند.
مثال تنها جراح خوب آن نیست که شکم را پاره کند، بلکه بعد از پاره کردن بتواند خوب جمع کند.
پس قرآن میفرماید: به جوری حرکت کنید که حسن عاقبت داشته باشید. در جمله بعد میفرماید: «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَى» (صحیفه سجادیه، ص98) مرا زندگی ده به آنچه تو راضیتر هستی.
مثال قبلی را بیشتر توضیح دهیم:
الف: خواست دل ب: خواست مردم ج: خواست خدا
خواست دل مشکلاتی دارد:
1 – محدود است:
دل یک خانه و باغ و تلفن و مزرعه و مدرک و… میخواهد که بالاخره محدود است.
2 – خیلی از خواستههای دل محدود است: گاهی چیزی میخواهد که وجود خارجی ندارد.
3 – خواست دل یک بعدی است.
گاهی خواسته دل یک خوبی داشته و از خوبیهای دیگر غافل میشود، اول میخواهد بعد که میگیرد به مشکل میرسد میگوید تا اینجا فکر نکرده بودم.
4 – و گاهی خواست دل باطل است.
بسیاری از افرادی که معتاد میشوند دلشان میخواهد تریاک و هروئین بکشند. و اول از رفیق خوشش میآید بعد گرفتار میشود.
5 – گاهی خواست دل دیررس است.
گاهی باید سالها زحمت بکشد تا به خواست دل برسد ولی رسیدن به رضایت خداوند آسان است. ما در هر لحظه میتوانیم خدا را از خود راضی کنیم ولی در هر لحظه نمیتوانیم به خواسته دل برسیم.
6 – خواست دل متعدد است.
7 – خواست دل پر هزینه است، ولی رضای خداوند خرج ندارد، فقیرترین انسانها میتواند خدا را از خود راضی کند.
8 – خواست دل زودگذر است.
حال معلوم میشود این زن احمقی که در کنفرانس برلین گفت من لائیک هستم چقدر بی خرد بود. لائیک یعنی من هرچه دوست دارم. یعنی خواستههای نفس، پس اصول دین چند تاست، سه تا، خوراک، پوشاک، مسکن.
4- بدست آوردن رضای خدا سریع، آسان و کم خرج است
سؤال: از من پرسیدند نمیشدخداوند در همین دنیا به خوبها و بدها جزا بدهد چرا وعده به نسیه و قیامت میدهد؟
جواب: دنیا محدود است. حال کسی که هروئین اختراع کرد او را چگونه مجازات کنیم آخر این که او را اعدام کنیم، این که یک نفر را نابود نکرده بلکه صدها جوان را و اعدام برای او کم است و یا به پیامبر ص میخواهیم در این دنیا چه پاداشی بدهیم صبحانه عسل و قالی ابریشم و… این که یک قمارباز هم ممکن است به آن برسد، پاداش دیگری نداریم، سرمایه دارها هم امکانات دنیایی را دارند.
او که میگوید: من لائیک، در دنیای موهومی است چون دنیا محدود و خواستهها خیالی بیش نیست، همه هم خیالی هستیم من طلبه هم یادم هست شبی که میخواستم فرداعمامه بگذارم در دنیای خیال که فردا چه میشود تا صبح دور حوض مدرسه فیضیه میچرخیدم و فکر میکردم.
عروس یا داماد میشود و دانشگاه و چه و چه همه خواب و خیال است، خواستهها هم یک بعدی امروز کیف میکند ولی فردا چه عوارض منفی برای آن است.
امیرالمؤمنین (ع)میفرماید: «کَمْ مِنْ أَکْلَهٍ مَنَعَتْ أَکَلَاتٍ» (مستدرکالوسائل، ج16،ص214) چه بسا یک لقمه انسان را از لقمههایی محروم میکند و چه بسا که انسان با زدن یک حرف که دلش میخواهد برای عمری آبرویش رفته میگوید عجب حرفی زدیم. انسانی که میگوید: من لائیک و میخواهم دنبال نفسم بروم، خواستههای نفس اینهاست.
اما رضای خداوند:
1- سریع است، در دعای کمیل میخوانیم: «یا سریع الرضا» (إقبالالأعمال، ص709) خدایا تو زود راضی میشوی.
انسان عمری خلاف کرده میگوید: خدایا ببخش، او را میبخشد.
2 – رحمت او آسان و نزدیک است: «رَحْمَهُ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» (کافی، ج2،ص458)
3 – ارزان، بی خرج یا کم خرج است:
حدیث داریم «نِیَّهُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِه» (کافی، ج2،ص84) نیت مؤمن از عملش بهتراست.
خیلی از کارها را مفت و مجانی میتواند انجام دهد، اگر شما زمانی که کلاس ما پخش میشود بگویی الحمدلله که انقلاب شد به جای رقاصهها این شیخ رفت به جای این که برقصد برای ما حدیث میخواند خدایا شکر همین که شمت راضی به این عمل شدید در ثواب حدیث شریک هستید، فلان منطقه لوله کشی شد، باران آمد، عروس شد، بچه دار شد الحمدلله، نسبت به هر خیری الحمدلله بگویی شما هم ثواب داری. پس انسان میتواند الکی در همه کارهای خیر شریک باشد، خیلی بی خرج است. بچههای لبنان اسرائیل را بیرون کردند سجده شکر کنیم، بعد از پنجاه سال معلوم شد نشستهای سیاسی نتیجه نداد و خطی را که امام خمینی (ره) ترسیم کرد به نتیجه رسید. معنای ولایت فقیه همین است.
در زمان شاه، طاغوت در مسیر راه یک روحانی با یک خانم بی حجاب همسفرشد، و این خانم شروع کرد به متلک گفتن به روحانی که اینها چکاره هستند در مملکت، روحانی هم از جواب دادن خودداری کرد که ما مقوا نیستیم با باران شل شویم به پیامبران هم بد میگفتهاند که ساحر و مجنونند، میگفتند دیوانه و این هنوز به ما نگفته دیوانه، گذشت تا این که این خانم با سبد پرتقال خواست از ماشین پیاده شود, پرتقال هایش به زمین ریخت بعضی مردم و بچه ریختند پرتقالها را برداشتند روحانی جلو آمد که مردم دست به مال مردم دراز نکنید حرام است، لقمه حرام نخورید شما، هستید، مردم همه پرتقالها را به سبد این خانم ریختند، روحانی آمد به این خانم گفت: این است خاصیت وجایگاه روحانی. حکم خدا را میگوید مردم هم مسلمان هستند گوش میدهند، ولایت فقیه چیست؟ نه روزنامه میخواهیم نه مجله، نه میز گرد، نه میز دراز، ولایت فقیه این است که امام(خمینی ره) آمد خطی را مشخص کرد وتمام آمدند میز گرد تشکیل داده جوجه کباب خورده آروغ زده و هیچ غلطی نکردند، فرزند امام ره کار را یکسره کردند این است ولایت فقیه، دلیل نمیخواهد، شما از ترس پشه به پشه بند میروی ولایت فقیه شاه را از مملکت بیرون کرد.
5- کارهای الهی حق است و جامع
4 – کارهای الهی حق است و جامع
آیا برنامههای دینی مثل حج را به دید مهندسی نگاه کردهاید که همه چیز در آن هست، هجرت، پول خرج کردن، رفاقت، ورزش و حرکت، اشک و نامه، کمک به فقرا، دنیا گردی…
ما زمانی که وزنه برداری میکنیم، فوتبالیست نیستیم و زمانی که گل میزنیم وزنه بردار نیستیم، ولی برنامههای اسلام اینطور نیست. شما وقتی نماز میخوانی همه کمالات در آن وجود دارد.
نظم در صفهای جماعت، ادب، تا امام جماعت صحبت میکند شما نکنید، انتخابات هست، هر آقایی را که قبول داری حضور در صحنه، با گفتن قد قامت الصلوه، کمک به فقرا، نماز و زکات با هم است در قرآن، ورزش، حرکات رکوع و سجود، یاد شهدا، با مهر کربلا، مسواک، ثواب یک رکعت با مسواک برابر است.
نشاط، وضوی با آب سردی که خشک نکند ثوابش برابر است. هر چه آب سرد روی پوست بدن باشد نشاطش زیادتر است، یاد خدا، همه نماز «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/14) یاد معاد، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) انتخاب خط، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) زنده باد بر «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (فاتحه/7) مرگ بر «مغضوبین» یاد رسول الله، السلام علیک ایهاالنبی، اهل بیت، اللهم صل علی محمد و آل محمد، با مردم، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، حقوق، دکمه و نخ لباس از مردم باشد نماز باطل است، سیاست، عمری نماز بخوانی رهبر آسمانی و ولایت امیر المؤمنین نباشد نماز باطل است، تغذیه، با مشروبات الکلی نماز قبول نیست. همسرداری زن و شوهری که به هم نیش بزنند نماز هیچ کدام قبول نیست.
این دلیل با جامعیت دین است، حج و روزه و جهاد هم همینطور است، در جهاد بالاترین عوامل انسان سازی هست.
حدیث داریم امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: در جبهه آب آشامیدنی را کثیف نکنید، حدیث داریم حضرت دید در آب آشامیدنی غسل میکند، انتقاد فرمود که: «لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُم» (کافی،ج3،ص65)
دیدم زنی سطل زباله را به نهری ریخت، گفتم چرا؟ گفت: در این سطل خورده نان است و احترام دارد عذر بدتر از گناه همین است، حتی دستمال اگر هست حق نداری در جوی آب آشامیدنی تمیز کنی الحمدلله الان آب لوله کشی است ولی کار حساب و کتاب دارد. خلاصه این که:
اگر به سلیقهای باشیم، ما که باید زلف خود را درست کنیم، و لباسی پوشیده، غذایی خورده و رفیقی داشته باشیم وازدواجی و وامی و شغلی، خواست خود، محدودیت دارد و موهوم و یک بعدی و باطل و دیررس و متعدد، و پرخرج و زودگذر است، این آفات دنبال نفس رفتن است حال دنبال خواست خدا رفتن ضد این هاست؟
نامحدود و بی نهایت: «إِلَیْهِ الْمَصیرُ» (مائده/18) «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (بقره/156) ما به سمت بی نهایت میرویم، حق است، موهوم نیست، قرآن قصه دارد قصهها و رمانهای دنیا خیالی و داستانهای قرآنی واقعی است.
خداوند رحمت کند شهید مطهری (ره) را که میفرمود: داستان راستان، وجود خارجی دارد و حقیقی است مستنداست، حج و نمازش جامع است. فرمود: «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَى» (صحیفه سجادیه،ص98) مرا به کاری که بهتر و راضیتر هستی بکارگیر.
6- نشانههای بهترین عمل
الف: دوام داشته باشد.
تحصیل نباید تمام شود و بگویید فارغ التحصیل، فقط زن حامله فارغ میشود، مگر با صد و 200 کتاب فارغ میشود؟ خداوند به پیامبرش میفرماید: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114)
امام صادق(ع) فرمود: اگر هر شب جمعه علم ما زیاد نشود «لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا» (بحارالأنوار،ج17،ص151) به روغن سوزی میافتیم. حدیث داریم پیامبر (ص) فرمود: اگر روزی بر من بگذرد و به علم من افزوده نشود آن روز برکت ندارد.
ب: مبارک باشد.
گاهی کارها برکت ندارد، با یک موکت گاهی افراد فقیر زیاد غذا خورده و استفاده میکنند، و با قالی سالی یک گرسنه روی آن سیر نمیشود. زمین و درخت و کاغذ و قلم و عمر و فکر با برکت. گاهی با فکر و یک طرح کشوری را نجات میدهد، گاهی جدول حل میکند، خیابان دو حرفی تهران، خیابان ری، چه مشکلی با این حل شد، سیب زمینی ارزان شد؟ و یا به علمت افزوده شد. نمیگوییم باطل است برای ایام فراغت، ولی اگر فکر کرده از جوانی چه استفادهای و برای مطالعه چه کتابی ویادداشت و چه شغلی.
گاهی غبطه میخورم به حاج شیخ عباس قمی ره یک کتاب نوشت به نام مفاتیح الجنان میلیونها کتاب نوشته شده را زد کنار رفت کنار قرآن، در هر خانه یک قرآن است کنارش یک «مفاتیح » هست با این همه کتاب علمی، خداوند به این کتاب برکت میدهد.
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم تشکیل حوزه میدهد همه دین از قم به دنیا منتشر میشود، برکت است گاهی بچه بابرکت است. یکی است ولی مایه دعا و خیر برای پدر و مادر و گاهی با چند بچه محروم میشود در دنیا و آخرت اینها بچه هستند شاید به احترام مرگ پدر و مادر یک دقیقه سکوت کنند.
و یک سری مبارک کردنها دست خود ماست. کتابی را خوانده نکته حساس دارد علامت بگذار دیگران را هم راهنمایی و تشویق کن. فتوکپی مدارک مورد استفاده را در اختیار دیگران قرار بدهید. نگذارید دفن شود تعجب میکنم از آنها که یادداشت به دیگران نمیدهند که من زحمت کشیده او استفاده کند.
می گوییم بیا پولی که خرج میکنی برای جایی باشد که هم عنوان حسینیه و مسجد و نمازخانه مدرسه باشد میگوید نه محله و روستای خودمان، ما آنقدر حسینیه داریم خرج شده ولی سالی ده روز از آن استفاده میشود و ساختمان و سالنهایی هم داریم که زیاد از آنها استفاده میشود.
خلاصه این که انسان باید خطر را قبول کند یا به میل خود یا مردم یا رضای خود، میل خود آفاتی دارد و همچنین میل مردم. پس رضای خدا، و لائیک بودن با خرد جور در نمیآید، احتیاط باید کرد و این اعمال به نام تقوا که انجام میشود اگر قیامتی هم نباشد ضرری نیست و اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست لاابالی چه خواهد کرد؟
مثل مسافرها که گفتیم. بنابراین لائیک بودن ضد خرد است یک جو عقل هم باشد باید تعهد داشته باشد.
خدایا بحق محمد و آل محمد هر چه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و عقل و اخلاص و عمل، عمق و برکت کار مابیفزا.
خدایا هرچه از امکانات عمر استفاده نکرده و تلف شده و اسراف، همه را ببخش و دقیقههای عمر ما را در رضای خود قرار بده.
خدایا قلب مطهر حضرت مهدی (ع)را از ما راضی بفرما.
خدایا دین و مملکت و رهبر و دولت و نسل و ناموس و عقائد و افکار ما حفظ بفرما.
خدایا آمریکا در ایران و اسرائیل در لبنان خار شد در دنیا خارتر و رسواتر بفرما.
خدایا هرکس به ضرر مسلمانها طرح و توطئهای دارد، اگر قابل هدایت، هدایت و اگر نیست نقشهاش نقش بر آب بفرما و نابود بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته»