موضوع: دعای مکارم الاخلاق – 24، توفیق الهی و تزکیه
تاریخ پخش: 79/05/05
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
مدتی است دعای مکارم الاخلاق امام سجاد(ع) را ترجمه و تفسیر میکنیم تا رسیدیم به اسن جمله که میفرماید: «وَوَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَى»(صحیفه سجادیه،ص98)خدایا به من توفیق بده برای پاک ترین کارها.
خداوند در قرآن میفرماید: من هر کاری کردهام نمرهاش بیست است میخواهم بندهام هم هر کاری میکند نمرهاش بیست باشد. مثال در خلقت، «أَحْسَنُ الْخالِقینَ» (مؤمنون/14) و «أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» (سجده/7) بنده هم «یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَن» (اسراء/53) خوب حرف بزن در حرفهای خوب هم خوبترین را انتخاب کن.
در ساختمان بدن انسان «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» (تین/4) بهترین ساختمان خلقت را به انسان دادیم، فکر کنیم اعضاءو جوارح و ساختمان خلقتی ما چگونه بود بهتر بود. بنده هم «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَن» (زمر/55) در انتخاب حرفها بهترین آنها را تبعیت کنی.
حدود بیست مورد آیه داریم که خداوند میفرماید: کارهای من درجه یک تو هم اینچنین باش.
معنای توفیق؟
چه کنیم موفق باشیم؟
عوامل باز دارنده از توفیق؟
1- معنای توفیق
توفیق چیست؟ یعنی: گره باز شود، خدا توفیق دهد یعنی گرههای زندگیات باز شود. قرآن میفرماید: «ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ» (عبس/20) من راه را باز و آسان میکنم. مثال گاهی با یک نگاه گم شده پیدا میشود و گاهی با دقت و زحمت زیاد هم پیدا نمیشود. قرآن میفرماید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى» (لیل/7) قرآن میفرماید: گاهی برای انسان جور میشود.
من یک شب از ایامی که امام خمینی(ره) دستور اعدام سلمان رشدی را داده بودند چون جسارت کرده بود به پیامبراسلام (ص) از صدا و سیما گفتند: شما هم بحثی در این باره داشته باشید فتوایی که امام ره داده من هم یک طلبه کم سوادنباشد من هم از نظر قرآن و حدیثی کارشناسی کنم در باره ریشه این فتوا بلد نبودم زنگ زدم به اسلام شناسها هر کدام مشکلی داشتند رفتم در کتابخانه گفتم: خدایا یک نامردی به پیامبر تو جسارت کرده و خود فرموده ای «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» (حج/38) خداوند از مؤمنین دفاع میکند. نامردی توهین کرده و مرد خدایی فتوا داده من هم نمیدانم کمک کن توسلی پیدا کرده دست به کتابها زدیم الکی مثل قرعه میآمد در باره کسانی که به پیامبر اهانت کنند چند کتاب را الکی مثل استخاره باز کردم بحث مربوط میآمد، گاهی این رقمی میشود که مهمان برای انسان میآید و غذا آماده نیست و بیرون هم دکانها بستهاند همسایه در میزند که مهمانهای ما نیامده و غذا آماده است میگوییم بیاورید دیگ غذا را.
آن شب در کتابخانه دست غیبی خدا را دیدم، خداوند همیشه کمک میکند ولی گاهی برای انسان پدیدارتر است. توفیق معنایش همین است که یک مرتبه گرهها باز میشود و یک مرتبه یادش میرود.
دوستی داریم که باید باورکنیدبرای شماهم پیش میآیدمی گفت تازه طلبه شده بودیم رفتیم روستا دیدیم قرائت قرآن است و ما وارد شدیم. استاد جلسه هم بود ما هم خواستیم ریشی جنبانده و اظهارنظر و عرض اندامی کنیم، گفتیم قرآن خواندن که مستحب است و نماز واجب به جای قرآن حمد و سوره را برای نماز تصحیح کنید. پیرمرد استاد گفت: آقا خوب شما بخوانید تادیگران همراه شما بخوانند، می گویدتا این را گفت و من فکر کردم بسم الله و حمد یادم رفت که بخوانم گفت: بگو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» دنبالهاش یادم نیامد و حالی خداوند در این جلسه از ما گرفت که میخواستیم خود نمایی کنیم.
یکی از رؤسای دانشگاهها اساتید دانشگاه به من اقتدا کردند در قنوت نماز مقداری ناخالص آمد که اساتید به من اقتداکردهاند ما هم دعاهایی بخوانیم. گفت رکعت دوم حمد و سوره یادم رفت. داریم که گاهی خداوند حالگیری میکند.
من گفتم که حضرت امام(خمینی ره)فرمود: یک مرتبه خداوند حافظه را از من گرفت و هر چه بودم فراموش کرده حتی اسم خودم را که روح الله است.
توفیق یعنی اسباب باز شود انسان در سفر حج میبیند به یکی میگویی از کجا مکه آمدی تعریف میکند خیلی عادی و راحت اسبابش فراهم شده، و همچنین برای خریدن منزل و گاهی خداوند با سختی چیزهایی را میدهد.
شخصی مارا در قم دید خیلی گرم گرفت و این که بر ما حق داری علت پرسیدم گفت روزی خواستم خانه بخرم با این که خانهام را بفروشم یک میلیون دارایی و 9 سر عائله شما نهی کردید و گفتید این احمقی است و من خیلی ناراحت شدم و از خانه فروختن منصرف شدم بعدهم یک خیابان متری از کنار منزل ما رد شده و قیمت آن چند برابر شد ومن میگویم اگر شما آن روز چنین نگفته بودی، گاهی این اتفاقات میافتد که مثنوی در این رابطه داستانی نقل میکندکه شخصی زیر درختی خوابیده بود مارمولکی رفت در حلق او دهانش باز بود شخصی این را دید و به زور واصرارمقداری زردآلوی ترشیده و فاسد به او داد و او را آنقدر دوانید که حالش به هم خورده و زردآلو را برگردانید ومارمولک هم همراه آن بیرون آمد، بعد به او گفت اگر من علت داستان کار خود را از اول میگفتم تو خود را میباختی. اینچنین کردم تا زهر برگردد.
گاهی سختیها برای توفیق الهی رمزش را نمیفهمیم.
2- عوامل فراهم شدن توفیق
الف: دعا، از خداوند بخواهیم که خدایا توفیق بده و هم برای دیگران «وَفَقَکُمُ الله»خداوند به شماتوفیق بدهد.
ب: تجربه و مشورت، اگر از تجربههای دیگران استفاده کند راه باز میشود و شاید هر چه فکر کند به جایی نرسد.
ج: تحصیل و کاردانی:
کارشناسها میگویند برنج شمال میلیون جمعیت را تامین میکند اگر بر اساس فنون علمی و جدید کار بشود. درژاپن در یک سطل آب بوته گوجه تربیت کرده با 50کیلو گوجه.
د: قلم و یادداشت:
آدمهایی جلد کتاب مطالعه میکنند ولی چون یادداشت و کدبندی دارد مطالعه آنها به اندازه یک نفر که هزار جلدکتاب مطالعه میکند اطلاعات دارد. چون تابستان است و عدهای طلبه و استاد و دانشجو و معلم گوش میدهند این مطلب را بگویم که در زمان طاغوت رفتیم دیدن یکی از علما در زندان پشت میلهها به ایشان گفتیم ما را نصیحت کنید، چیزی یادش نیامد، اصرار کردیم، گفت: همین که یادم نیامد و یادداشت از مطالعاتم ندارم برای شما درسی باشد، شما دفترهایی را تهیه با موضوعات جداگانه مثلا: توحید، حقوق زن، اقتصاد و. . .
ما هم چنین کردیم با دفترهای مختلف و هر مطالعه میکردیم در مورد موضوع مربوطه به دفتر آن واریز میکردیم مثلایک روز در روزنامه نوشته در اقیانوس اطلس ماهی کشف و پیدا شده و سه میلیون سال آن است مهم است میگذاشتم در دفتر امام زمان (ع) درباره عمر حضرت کدخدایی که به ماهی آنقدر عمر میدهد میتواند به انسان هم هزار سال عمر بدهد اگر اینچنین شد پیدا کردن مطلب راحت است.
مثال: وقتی چراغ خاموش شد خانم خانه میداند کبریت کجاست و یک آدم بیگانه با چراغ روشن هم نتواند آن را پیداکند. به خصوص حال که دنیای کامپیوتر است راحتتر میشود اطلاعات را گرفت.
3- دلسوزی توفیق میآورد
ه: دلسوزی:
دلسوزی توفیق میآورد، کاسبی که دلش برای مردم بسوزد جنس خوب تهیه میکند و معروف میشود و مشتریهای زیاد.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری قبل از درس در حوزه قدم میزد دید طلبهای حالش خوب نیست رفت منزل غذا وسوپ برای او آماده کرد و آورد.
و: مقاومت و تکرار:
همه چیز مثل چمن و سبزی نیست که زود رشد کرده و بارور شود مثل پسته سال هفتم بارورمی شود. میگویند نشد و خدا به ما توفیق نداده، تبر ممکن است دفعه اول چوب را نشکند بلکه دفعه ده و دوازدهم بشکند، در امر به معروف یک دفعه گفتم گوش نداد دفعه پنجم و دهم را هم بگو شاید اثر کند.
در زمان شاه فکر کردم که ما پزشک اطفال داریم چرا آخوند اطفال نداشته باشیم، خود تصمیم گرفتیم و کلاس داری قوی شد رفتم خدمت آیت الله قدوسی با شهید بهشتی یک مدرسه داشتند و طلبههای نخبه و گزینش شده و کار و کلاس خود را تعطیل کردم و کلاس داری جدید و تقاضای کلاس برای طلبه، ایشان هم نمیشناخت تحویل نگرفت ما رفتیم سال دیگر آمدم و دوباره تقاضا کردم برای کلاس داری دوباره تحویل نگرفت و اینجا برنامه دارد، رفتم سال بعدمراجعه کردم ایشان گفت: چه میگویی گفتم یک نمونه از کار و برنامه مرا ببینید ایشان بود با آیت الله سید حسن طاهری، برنامه ما را دید و پسندید گفتم سه سال است میآیم گفت: من شما را نمیشناختم.
جوانهای ما یک مرتبه که شکست میخورند رها میکنند یک مورد خواستگاری میرود نمیدهند میگوید من دیگرزن نمیگیرم برو طوری نیست.
زشت است من بگویم ولی طوری نیست من مورد خواستگاری رفتم زنم نشدند چون زمان شاه طلبهها خیلی فقیر بودند البته الان هم بیچارهها وضعی ندارند مگر یک وکیل و وزیر و قاضی شده باشد یک بخور و نمیری داشته باشد.
می گفتند چکاره است داماد، طلبه، آمد، قضا وقدر، با شکست عقب گرد نکنید، اگر در رشتهای شکست خوردیم رشته دیگری را انتخاب میکنیم. حدیث داریم کسبه و تجار اگر موفق نبودند نگویند بدبختی است شغل را عوض کنند. داروین در دو رشته شکست خورد هم پزشکی و هم آخوندی علوم مسیحیها، کشیش، بعد در علوم طبیعی صاحب نظریه شد، فوری عقب گرد نکنیم اگر در یک سخنرانی شکست خوردیم دوباره مقاومت کنیم.
ز: خوش خلقی:
خوش خلقی توفیق را زیاد میکند چون افراد دورش جمع شده و او را کمک میکنند. قرآن میفرماید: ای پیامبر«لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّو»(آل عمران/159) اگر تو اخلاق معاشرت نمیداشتی مردم پراکنده میشدند.
4- عبادت، عبادت میآورد
ج: عبادت:
همانطور که پول پول میآورد و گناه، گناه، سیگار به تریاک و تریاک به هروئین، عبادت هم عبادت میآورد، اگر بیکار نشسته صلواتی فرستادی پیامبر(ص) میشنود و چیزی میدهد.
چون قرآن میفرماید: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»(نساء/86) اگر کسی به شما هدیهای کرد بهترش را بدهید وقتی میگوییم «السلام علیک یا مهدی» به ماتوجه میکند و توجه او مشکل گشاست.
قرآن میفرماید: «سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ» (اسراء/1) چون پیامبر(ص) عبد و بنده بود توفیق پیداکرد به معراج برود و در تشهد میگوییم «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله» چون عبد و بنده بود رسول شد. اگر ما دانشجو ومحصل خوبی باشیم استاد درس خصوصی هم برای ما میگذارد.
در حوزه مراجع دو درس دارند، عمومی و خصوصی، طلبههایی که در درس عمومی خوب درس میخوانند استادبرای آنها یک درس خصوصی هم میگذارد، و آنها را در شورای علمی خود شرکت میدهد.
5- عوامل سلب توفیق
الف: عدهای را در قرآن میفرماید: «لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُم» (مائده/41) خداوند اراده نکرده پاکی قلبهای آنان را. علتش چیست؟ می فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْکُفْر» (مائده/41) در کفر ورزیدن سرعت گرفته و گرایش به مطالبی که توهین به مقدسات است. می فرماید: «آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ» (مائده/41)
منافق هستند با زبان چیزی میگویند که با قلب اعتقاد ندارند. می فرماید: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ» (مائده/41) قوانین الهی را عوض میکنند. خداوند نسبت به اینها اراده نکرده و توفیق را از آنها میگیرد.
ب: سنگدلی:
کسی که سنگدل و قساوت قلب دارد پندپذیر نیست.
عوامل قساوت قلب:
1- رفیق بد 2- غذای بد 3 – شنیدن حرفهای نامربوط
6- ظرفی که زیاد پر شد از حق خالی میگردد
خداوند رحمت کند شهید مطهری را که میفرماید: بادوستم به مجلسی رفتیم ودرآن جلسه حرفهای نامربوط مطرح شد زمانی که برمی گشتیم به من گفت: معلوم نیست امشب توفیق نماز شب را خداوند به ما بدهد به خاطر شرکت دراین جلسه و شنیدن حرفهای یاوه. ظرفی که از یاوه پر شد از حق خالی میشود.
حدیث داریم «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه» (بحارالأنوار،ج67،ص25) قلب که حرم خداست غیر خدا را در آن راه ندهید. میگویند نگذارید در مسجد گربه و سگ و دیوانه برود، قلب و مغز شما هم حرم خداست همه چیز نباید وارد شود، می گویند: فلان موسیقی حلال است؟ می گویم: فرض کنید حلال، همه حلالها را باید گوش بدهی؟ بالاخره یک نوارکاست با این که ارزان هم هست شما صدای گربه روی آن ضبط نمیکنی، نوار مغز ارزش دارد هر صدایی را نباید روی آن ضبط کرد.
معنای تقوا هم همین است که خود را در مقابل خلاف نگه دارد نه هر جایی و حرفی و کاری، و اگر نباشد سنگدلی میآورد و دیگر توفیق پیدا نمیکند.
دعایی است در سحرهای ماه رمضان خوانده میشود که امام سجاد ع میفرماید: خدایا چرا سر نماز بی حال هستم وتوفیق مناجات ندارم، بعد یازده بار میفرماید: «لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِین» (بحارالأنوار،ج95،ص87) شاید انس گرفتهام با مجلسهایی که حرف باطل میزنند.
حدیث داریم اگرعدهای قمار میکنند شما حق نداری به آن نگاه کنی و سر سفره مشروبات الکلی نباید بنشینی. حدیث داریم اگر کسی مظلوم است میزنند و میکشند اگر نمیتوانی دفاع کنی نگاه هم نکن، نگاه به گناه هم سنگدلی میآورد. بعد میفرماید: «لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی» شاید مرا از در خانهات طرد کردهای؟ با هر کس و ناکسی حرف میزند زمان رسیدن نماز کسالت نشان میدهد.
قرآن میفرماید:«إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»(بقره/45) نماز بر آنها سنگین است مگر اهل خشوع، سه ساعت نشسته که مکزیک به بلژیک گل میزند حال آماده شوید برای نماز، بی حالی به خرج میدهد، نمیخواهد با خداحرف بزند دلیل چیست به خدا که میرسد بی نشاطی هم میآید.
بعد میفرماید: «أَولَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی» خدایا شاید نمیخواهی حرفهای مرا بشنوی. بعد میفرماید: «أَولَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِین» شاید دروغهای من عامل کم توفیقی من شده اگر میگویم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» (فاتحه/5) من فقط و دربست بنده تو هستم و حال این که نیستم بلکه بنده پول و مقام هم هستم. اینها توفیق انسان را کم میکند. پس امام سجاد(ع) میفرماید: «وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَى» «ازکی» یعنی پاکتر،
7- اگر به نا محرم خیره شدید، در دل شما اثر میگذارد
خداونددر قرآن میفرماید: اگر زن و شوهری از هم جدا شده و به هر دلیلی طلاق گرفتند بعد دوباره خواستند طلاق را پس گرفته و با هم زندگی کنند شما پدر و مادر و خواهر و عمو و. . . نگویید نه اگر او اهل زندگی بود طلاق نمیگرفتید بلکه آنها را تشویق کنید که با هم باشند چون این کار بهتر است، به دلیل این که اینها مزه جدایی راچشیدهاند دیگر تکرار نخواهد شد و مسئله دیگر این که مدتی با هم زندگی کرده و اسرار همدیگر را میدانند اگر جداشوند اسرارشان را نزد دیگران کشف خواهند کرد. وسوم این که اگر بچه دار شده باشند بچهها به آغوش پدر و مادربرگشته و در اجتماع رها و بی سرپرست نخواهند بود، و چهارم این که زن و شوهر خاطرات شیرینی هم از همدیگردارند اگر به حلال به هم نرسند ممکن است از راه حرام به همدیگر برسند چون خاطرات در ذهنشان هست. همه اینها دلیل بر(ذلِکَ أَزْکى)است هست در اجتماع که جدایی اتفاق افتاده و بعد ز مدتی زن و شوهر پشیمان شده ولی فامیل مانع میشوند.
مورد دیگر قرآن میفرماید: «قُل لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى»(نور/30) بگو به مؤمنین که چشمها را از نامحرم فروکشند. این برای شما بهتر است.
اگر به نامحرم خیره شدید در دل شما اثر میگذارد و به خیر و صلاح شما نیست و اگر چنین شد ممکن است روحها به هم قلاب شده و به حرام مرتکب شوید. زن و مرد به هم خیره نگاه نکنند نگاه میکند و ادامه میدهد.
درباره طعام و غذا و تغذیه هم قرآن میفرماید: «أَزْکى» یعنی هر درآمدی ارزش ندارد. سورهای است در قرآن به نام کهف که چند جوانمرد خواستند از محیط فاسد دور شوند فیلم آن هم پخش ش د و فیلم خوبی هم بود. سیصد سال خوابشان برد درغار بعد که بیدار شدند نمیدانستند که چقدر خوابیدهاند، خواستند غذا تهیه کنند به همدیگر گفتند هرغذایی را نخوریم بلکه: «أَزْکى طَعاماً»(کهف/19) غذای بهتر و پاکیزهتر.
پس بحث امروز این بود که امام سجاد (ع) از خداوند میخواهد که: «وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَى» توفیق باز شدن گره کار، عوامل و موانع توفیق، عوامل توفیق از دعا و مشورت و علم و تجربه و. . . است و ضد آنها ازموانع توفیق است.
خدایا به راه رشد فردی و اجتماعی ما، توفیق مرحمت بفرما.
خدایا عقل کامل، ایمان کامل، بدن سالم، علم وافی، پند پذیری، صفا حسن خلق، وحدت کلمه، نورانیت، عبادت، تقوا، نصیب فرد فردما و جامعه ما بفرما.
خدایا رهبر و دولت و ملت و نسل و ناموس، مرز و آب و خاک و جوانان و عقائد و افکار ما را حفظ بفرما.
خدایا قلب آقا حضرت مهدی (ع) را از ما خشنود و ظهورش تعجیل بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»