موضوع: دعای مکارم الاخلاق – 14، ظلم – 1
تاریخ پخش: 79/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ» (صحیفه سجادیه،ص98)
چون ایام سوگواری است، با هم سلامی میدهیم به انسان زنده که سلام کنیم جواب میدهد و شهید زنده است و بهترجواب میدهد چون قرآن میفرماید: اگر کسی به شما سلام کرد جواب گرمتری به آن بدهید. و لذا او جواب بهتری میدهد و همین که امام حسین (ع) به ما توجهی فرماید توفیقی است.
«السلام علیک یا أبا عبد الله و على الأرواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام على الحسین و على علی بن الحسین و على أولاد الحسین و على أصحاب الحسین» (بلدالأمین، ص271)
بحث ما در تفسیر دعای مکارم الاخلاق بود تا بدانجا رسیدیم که امام سجاد (ع) میفرماید:
نه میخواهم به کسی ظلم کنم و نه کسی به من ظلم کند: «وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ»(صحیفه سجادیه،ص98)
گر چه سالهای گذشته درباره ظلم صحبت کردهام، لازم است باز هم صحبت کنیم چون، خیلی و همه جا مثل خیابان وبازار و اداره و مسجد و خانه، ظلم میشود.
خداوند عادل است و ظلم نمیکند.
1- معنای عدل الهی
عدل یکی از اصول عقاید ماست و عدل: یعنی خداوند از ظلم منزه است معنای: «سبحان الله» یعنی اگر جایی ظلم دیدی و سیلی خوردی مقصر خود هستی. تنگه سینه دارم «سبحان الله»نباید سیگار بکشی، رفوزه شدم: «سبحان الله» باید درس بخوانی، تصادف شد، نباید خواب آلود پشت فرمان بنشینی، مریض شدم، باید مراعات بهداشت را میکردی.
قرآن میفرماید: مصیبتهایی که به تو میرسد مقصر خودت هستی. اکثراً همینطور است، ولی اگر همه دقتها را کرد و مصیبت آمد امتحان است.
سؤال: چرا خداوند ظلم نمیکند؟ جواب: الف: کمبود ندارد.
معمولاً انسانهایی که کمبود دارند ظلم میکنند، مثل بی پولی، عقدهای بودن، می خواهد کمبود را جبران کند.
ب: ما از خداوند طلب نداریم: اگر خداوند به ابو علی سینا هوش بیشتری داده مگر ما طلب داریم که چرا به ما نداده.
مثل کسی که وارد این مسجد میشود به یکی یک گل و به دیگری دو گل میدهد، در گرفتن گل ماطلبی نداریم که چرایکی یا دو تا، با اینکه ممکن است آنکه دو گل دارد مسؤولیت بیشتری هم داشته باشد که اگر کسی وارد مسجد شود که گل نداشته باشد باید یکی را به او بدهد.
هر گرسنهای که میخوابد گناهش به گردن کسی است که مال زیادتری دارد.
ج: خداوند ما را به عدل سفارش کرده که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان» (نحل/90)
آیا میشود خداوندی که ما را به عدل سفارش کرده خود عادل نباشد.
د: تلخیها مربوط به خود انسان است.
می فرماید: «أَخَذْنا بِذَنْبِه» (عنکبوت/40)
«وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (یس/54)
اعلام فرموده که: «وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً» (نساء/49) به اندازه پرده نازک خرما هم ظلم نمیشوید. «فَتیلاً» پرده نازک خرما وقتی آن را باز میکنیم دیده میشود. در جای دیگر «وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً» (نساء/124) به اندازه منقار یک پرنده هم ظلم نمیشوید. منقار: نوک پرنده در جای دیگر میفرماید: «وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً» (مریم/60) «فَلا یَخافُ ظُلْماً» (طه/112)
واگر هم حساب میکنیم چیزی نداریم در عوض خداوند چیزدیگری به جای آن به ما داده.
رفتیم دبیرستان دخترانه سخنرانی کنیم دختری گفت اگر خداوند عادل است چرا بعضی دخترها زشت بوده وخواستگار ندارند؟
گفتم: ممکن است نمره شکل یکی پایین باشد ولی خداوند چیزهای دیگری داده که چند نمره بالاتر است. علی (ع) میفرماید: اگر کسی قدش بلند است همتش کوتاه، و اگر بیانش نرم، دلش سنگ است. بله اگر گل هم بوی خوش دارد کنار او تیغ است. و داروینی که نظریه علمی میدهد، در دو دانشکده رفوزه شد. بنده قرائتی که چندسال است در تلویزیون سخنرانی میکنم در یک ده رفتم بیرونم کردند، چون بلد نبودم روضه بخوانم. یعنی هر چه روضه خواندم مردم عوض اینکه گریه کنند خندیدند. گاهی انسان در یک رشته شکست خورده و در رشته دیگری موفق میشود. باید اینچنین حساب کرد.
2- روایات مربوط به ظلم
«الظلم ألأم الرذائل» (غررالحکم، ص455) مادر همه بدیها ظلم است. «الظلم یزل القدم» (غررالحکم،ص456) سر پل صراط پای انسان بواسطه ظلمی که کرده میلغزد.
«وَ یَسْلُبُ النِّعَم» (غررالحکم، ص456) (با ظلم)خداوند نعمتها را میگیرد.
«و یهلک الأمم» (غررالحکم، ص456) امتها را به نابودی میکشاند.
علی (ع) میفرماید: حاضرم مرا با زنجیر بسته و روی خار بکشانند ولی به احدی ظلم نکنم.
ایام محرم است، امام سجاد (ع) میفرماید:
روز عاشورا امام حسین (ع) آمد به خیمه، در حالی که بدنش زخمی بود، مرا به خود چسبانید و فرمود: «قَالَ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (کافی، ج2،ص331)
فرزندم بپرهیز ازظلم به کسی که یاوری برای او جز خداوند نیست و هیچ امامی در حال زخمی بودن نصیحت نکرده جز علی (ع) و امام حسین (ع).
چقدر ظلم میشود به زنها و مردها و بچهها و و مغزها و افکار ظلم میشود. و گاهی ظلم میشود و طرف توجه هم ندارد.
شخصی به من رسیدگفت چند سال است ازشماعصبانی هستم، چون آمدی یک جایی برای ضبط تلویزیون وسخنرانی. به من گفتی از اینجا بلند شو فلانجا بنشین، من ناراحت شدم، و چند شب گذشته من خوابی دیده و با شماخوب شده و الان دیگر عصبانی نیستم. البته من هم نمیدانم به چه دلیل این کار را کردهام برای قد بلند یا رنگ لباس مناسب نبوده، البته من هم غرضی نداشتهام گاهی ممکن است ظلم بشود با اینکه طرف توجهی هم نداشته باشد. یکی حمام میرود و دوده حمامش همسایه رااذیت کرده و او توجه ندارد. بدی ظلم آن است که انسان بداند که ظلم است و انجام بدهد.
3- استعمار کشورها توسط قدرتها برای حرص است
انگیزهها و زمینههای ظلم:
الف: حرص
در معامله گرانفروشی میکند با اینکه وضع مالی او هم خوب است ولی باز حرص میزند، استعمار خیلی از کشورها توسط کشورهای دیگر، برای حرص است.
علی (ع) میفرماید: اگر حکومت کره زمین را به من بدهند که پوست جوی از دهن مورچه به ظلم بگیرم این کار را نمیکنم (یعنی حرص ندارم). بعد میفرماید: «إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرَادَه» (بحارالأنوار،ج41،ص162) به درستیکه حکومت و مال دنیا به نزد من از برگی که به دهان ملخی است کمتر ارزش دارد
اگر مشهور جهان شدی تازه میشوی کوه هیمالیا، مشهور است و هیچ خاصیتی هم ندارد. اگر همه به تو نگاه کنند میشوی فیل. و اگر میخواهی در جامعه بالاروی میشوی مثل دودکه بالامی رودولی روسیاه است.
مواظب باشیم برای خدادرس خوانده و عزاداری کنیم. اگر به تعداد عزادار توجه کردیم حضرت امام حسین (ع) که مترنمی کند دسته جات عزادار را میگوید علامات ما 32 پره داشت مگر اجر ما بر این اساس است؟
4- طغیان انسان هنگام بینیازی
ب: خود کامگی
من گاهی روی الفاظ ساده برای نوشتن گیر میکنم، یک وقت میخواستم بنویسم باطوم، نوشتم با باطو. . . شک کردم که آخرش با نون است یا میم (باطون یا باطوم).
داستان از 30 سال قبل است زمان طاغوت از حضار پرسیدم که چیست؟ یکی گفت آقا باید چند تا از آن را بخوری تا بفهمی. گفتیم: باشد. در خود کامگی هم مانده بودم. می فرماید: «وَ مَنْ نَالَ اسْتَطَال» (کافی، ج8، ص22) اگر انسان به جایی رسید گردن کلفتی میکند. قرآن میفرماید: «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (تغابن/7) «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى» (علق/6) انسان وقتی خود را بی نیاز میبیند طغیان میکند. خود را نباید مستغنی بدانیم، اگر داریم با یک تب خواهیم افتاد، اگر قوی است با سر خوردن یک پوست خیار قطع نخاعی میشویم. فاصله یک قوی با ضعیف یک پوست خیار است
یک بار دیگر هم گفتم بنده در تلویزیون بند به یک مگس هستم که بینی مرا بگزد خودم با بینی کلفت پشت دوربین نمیآیم، یعنی سرنوشت درسهایی از قرآن بند به یک مگس است. اگر خداوند حافظه را از انسان بگیرد انسان اسم خود را هم فراموش خواهد کرد.
ج: جاه طلبی وحفظ سلطنت
به امیر المؤمنین (ع) گفتند: کمی کوتاه بیایید و اگر طلحه و زبیر و معاویه درخواستی دارند اجابت کنید خیلی سختگیری نکنید و اگر میخواهی حکومت کنی باید سبیلها را چرب نگه داری. باج بدهی تا ساکت شده و شماحکومت کنی. حضرت (ع) در جواب فرمود:
5- پاسخ امیرالمؤمنین به باج خواهی حکومت
«أَ تَأْمُرُونِّی وَیْحَکُمْ أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالظُّلْمِ وَ الْجَوْر» (کافی، ج4،ص31) آیا مرا دستور میدهید یاری و پیروزی را باظلم به دست آورم.
یعنی با الاغ دزدی به مکه بروم و با ظلم حکومت را تثبیت، و به قیمت غیر قانونی و شرعی با رأی مردم به مجلس برویم، و اگر هم خلاف قانون رفت، وکیل ضد قانون و شرع است مصوبات او هم درست نیست. حجه الاسلام است به او میگویند آیت الله، شما که میدانید نهی کنید که من نیستم. نه اینکه بگوید مردم اگر بگویند در عوض خوب هم گوش به حرف میدهند مردم خوب گوش بدهند به دروغ و به دروغ عزیز شویم به چه دلیل؟
پارچه را فلان خریدهام برای اینکه بگویند فاستونی خارجی، دروغ گفته که با پشم عزیز شوی.
د: کینه
قرآن میفرماید: مسلمانها شما نگویید (بعد از پیروزی بر کفار مکه) که یک زمانی اینها مانع از ورود ما به مکه شدند الان هم ما نمیگذاریم. خیر انتقام نکشید.
در جنگ صفین رودخانهای بود که گاهی به دست لشگر امیر المؤمنین و گاهی هم به دست لشگر معاویه میافتاد اگرآب به دست مسلمانها و لشگر علی(ع) بود به آنها آب میدادند ولی به عکس آنها آب نمیدادند.
نباید کینه باشد حال که مرا دعوت نکرد فلان جلسه من هم، او کادو نیاورد من هم، ما مسلمان هستیم. حضرت میفرماید: «مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْر» (صحیفه سجادیه،ص92) کسی که مرا غیبت میکند من اورا به نیکنی یاد میکنم. به ما فرمودهاند:
«صِلْ مَنْ قَطَعَکَ» (منلایحضرهالفقیه، ج4،ص177) وصلت کن با کسی که قطع رابطه با شما کرده است.
ه: جهل
و: رفاه
قرآن میفرماید: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ» (انعام/44)
تذکر میدهیم آنها فراموش میکنند پس ما هم تمام راهها را بر روی او بازمی کنیم. مثل بابا که بچه را نهی میکند او هم گوش نمیدهد، بابا میگوید هر کاری دلت میخواهد انجام بده.
بعد میفرماید: «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (انعام/45) ما او را آزاد گذاشته تا ظرفیتش پر شود پس یک مرتبه از او میگیریم چون آنها ستمگر و از راه رفاه به اینجا رسیدند.
6- امر به معروف و نهی از منکر مانع ظهور ظلم
ز: ترک و فراموشی امر به معروف و نهی از منکر
شما امر به معروف و نهی از منکر کنید گر چه او گوش نمیدهد، نگویید چه فایدهای دارد, چرا؟
اول اینکه: حال او گرفته میشود، و این هم کاری است، البته با زبان خوش، این کار خداپسند نیست انجام نده، گوش نمیدهد دیگری و دیگران هم بگویند.(و آنقدر بگویند که اگر کیف هم میکند کوفتش شود)اگر گوش نمیدهد حالش گرفته شود.
اگر شما پای منبر چنین کنید (حرکات مسخره آمیز)، حال من گرفته میشود، گناهکار را یا بازبدارید یا آنقدر بگویید تا حالش گرفته شود. و این خوب است، و این برای آدمهای لجباز است.
مثال: آدمهای سالم مثل چوب خشک و سالم با یک تبر میشکند ولی چوبهایی که سفت و گره دار است نمیشکند و ولی تبر شکن هم آنقدر میزند تا. . . .
مثل: خانمها وقتی قند میشکنند میزنند تا. . . .
مثل: بچه مریض آنقدر این دکتر و آن دکترمی رود تا خوب شود،(نمی گوید بگذار کنار اتاق بمیرد این طورنیست)، بلکه دکتر و نسخه را عوض میکنیم.
فلانی که در محل بد است، اول با فرستادن کتاب، بعد اگر دبیرستانی و دانشگاهی و یا کارگر به مسئولش بگوییم و یا به رفیق او، تنها و دسته جمعی تذکر میدهیم، آنقدر بگوییم تا قند سفت بشکند و بیمار خوب شود.
البته کارشناسی میخواهد که امر به معروف و نهی از منکر کار تخصصی است.
مثال: دوده و گچ روی لباس هر دو منکر هستند یکی را با ضربتی و با حرکات دست و یکی را با فوت(دهان)آنرا ردمی کنیم اگر دوده را دست بزنیم نه تنها نمیرود بلکه هم لباس را کثیف میکند و هم دست را.
منکری را انقلابی و منکری را نرم، و آن هم چه کسی پیرمرد و ریش سفید است و یا جوان. باید با حساب باشد که چه کسی و در چه زمان و مکانی است و به چه چیز علاقه دارد. حضرت یوسف (ع) را به زندان بردند هم ردیف کفار قرار گرفت. برخوردی نداشت با آنها، خوابی دیدند آمدند به نزد او و گفتند: «إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ» (یوسف/36) تو نوجوان آراسته و نیکوکاری وقتی یوسف (ع) دید محبوبیت پیدا کرده تصمیم به نهی از منکر گرفت و فرمود:
این بتها چیست که شما آنها را میپرستید. ساعت اول چون محبوبیت نداشت نهی از منکر نکرد، باید حساب کرد همه جوانب و مراحل کار را.
خدایا: به حق محمد و آل محمد به ما فهم صحیح دینی و عمل خالص به همه احکام و توفیق رساندن اسلام ناب به دلهای آماده کره زمین به ما و امت ما مرحمت فرما.
خدایا: هر چه ظلم کرده و غافل بوده بخشوده، و به هر کس ظلم کردهایم به قلب او…
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»