دشمن شناسی، دستاویزها، توطئه‌ها

موضوع: دشمن شناسی، دستاویزها، توطئه‌ها
تاریخ پخش:10/10/58

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته ولعنه الله علی اعدائهم

بحث ما درس‌هایی از قرآن بود. در هر نشستی چند آیه می‌نویسیم و ترجمه می‌کنیم و قدم، قدم با اسلام آشنا می‌شویم. چون ما که گفتیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بالاخره در جمهوری اسلامی حداقل باید یک مسلمان با برنامه‌های قرآن آشنا شود. اگر کسی بگوید: من مسلمان هستم. اما نه بتواند قرآن بخواند و نه بتواند عمل کند، فایده ندارد. این است که گفتیم: اولین قدم، یعنی ما الآن کلاس اول هستیم. در آشنایی با اخلاق اسلام، تفسیر اسلام، عقائد اسلام، یکی از درس‌های قرآن این است. مکرر گفتم که قرآن بیش از 200 قصه دارد. داستان‌های واقعیت‌دار، که از این داستان‌ها به ما درس می‌دهد. یکی از داستان‌ها، داستان نوح با پسرش است که قصه‌اش را می‌دانید. حالا نصفش را من می‌خوانم و نصفش را شما بخوانید.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد.
1- رابطه پدری و پسری نباید مانع مکتب شود
نوح پسری داشت، پسرش هم تبلیغ می‌کرد. نوح هم تبلیغ می‌کرد اما جز افراد کمی گوش ندادند. خلاصه به خدا گفت: خدایا! من مردم را دعوت کردم اما جز چند نفری کسی گوش نمی‌دهد. امر خدا آمد که تو یک کشتی بساز، مومنین سوار شوند. بعد هم آب از زمین جوشید و از آسمان فرو ریخت، زمین زیر سیل رفت، نوح به پسرش گفت: سوار شو. گفت: سوار نمی‌شوم. حالا اینجا یک تکه است که نوح گفت: خدایا پسر من را نجات بده. یک آیه نازل شد که آیه این جلسه‌ی ما این است که سوره‌ی هود است. آیه این است. «قال نوح» تیتر ما این است. نور چشمی ممنوع! حضرت نوح گفت: خدایا! پسرم را نجات بده. میل داشت پسرش نجات پیدا کند. فرمود: «إِنَّهُ» می توانید «إِنَّهُ» را معنا کنید؟ به درستی که او، «لَیْسَ» نیست «من» از «أَهْلِکَ» «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» نگو: پسرم! پسر تو نیست. پسر نوح وقتی مکتبش غیر پدرش شد، خطاب می‌رسد او از تو نیست.
این یک درسی به همه‌ی پدرها است که اگر پسری خلاف راه حق می رود و پدرش او را به حق دعوت می‌کند و پسر اعتنا نمی‌کند، البته نه یکبار و دوبار، نوح سال‌ها به پسرش گفت. اگر پدری مدت‌ها، مکرر، بارها به پسرش گفت، بیان کرد، حق را گفت و روشن کرد و او لجاجت کرد، اینجا دیگر باید روابط پدر و پسری هم، یعنی نباید عواطف باعث شود که انسان مکتبش را از بین ببرد. «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» (هود/46) چرا؟ «انه» به درستی که این آقازاده «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح‏» این عمل غیر صالح است. حالا این آیه‌ی قرآن، سوره‌ی هود آیه‌ی 45 بود.
2- مسلمانان مردود شده
چند حدیث هست که در تفسیر آمده است. بعد هم به مناسبت حدیث‌های دیگر یاد من آمد. من یادداشت کردم، حدیث‌ها را برایتان بخوانم. حدیث این است. مسلمانان مردود، چون این پسر مردود شد، بیایید ببینید ما چطور مسلمان‌هایی هستیم.مسلمانان مردود! یعنی اگر رسول‌الله (ص) وارد اجتماع ما شود و در نماز جمعه ما بیاید، دست چه کسانی را می‌گیرد و از جامعه طرد می‌کند؟ اگر رسول‌الله دست به تصفیه بزند، چه گروه‌هایی را و چه افرادی را بیرون می‌کند؟ بد نیست تصفیه رسول‌الله را ببینیم. چون پیغمبر هم گاهی تصفیه می‌کرد. یک روز پیغمبر در مسجد آمد و قبل از آنکه در صف برود و مشغول نماز شود، در صف‌های جماعت گشت و نه نفر را دید. در این جمعیت که نشسته بود، جمعیت هم زیاد بود، به نه نفر گفت: بلند شوید. اینها را از مسجد بیرون کرد. بعد سر نماز رفت. یا رسول الله چرا اینها را بیرون کردی؟ اینها نماز می‌خوانند اما حق طبقه‌ی محروم را نمی‌دهند. نماز می‌خوانند اما به محرومین کمک نمی‌کنند. یعنی زکات مال، مالیاتشان را نمی‌دهند. اگر پیغمبر وارد مسجد شود چه گروه‌هایی را بیرون می‌کند؟ من تحت عنوان مسلمانان مردود چند حدیث نوشته‌ام. با این حدیث‌ها آشنا شوید و ببینید واقعاً وضع ما در چه حال است؟ خودمان را بررسی کنیم. خودمان را با این حدیث‌ها بسنجیم. اینجا یاد یک موضوعی افتادم.
چند سال پیش شب نوزدهم ماه رمضان، یک شب ما در اصفهان در مسجد سید بودیم. چون جمعیت خیلی بود، دیدیم آنجا نمی‌شود تخته سیاه گذاشت. ما تحت عنوان مسلمانان مردود شروع کردیم و گفتم: رسول‌الله فرموده است که این دسته مسلمان نیست. فلان گروه مسلمان نیست. همینطور که در مسجد سید دسته، دسته حدیث‌ها را می‌خواندم و معنا می‌کردم، یکی از اصفهانی‌ها روز بعد گفت: دیشب، آقای فلانی، من را گفت. گفت: دیشب فلانی داشت سخنرانی می‌کرد. یکباره صدایش قطع شد. ما فکر کردیم برق مسجد قطع شده است و بلندگو صدا را به ما نمی‌رساند. بعد فهمیدیم رسول‌الله دست خود ایشان را هم گرفته و از مسجد بیرون کرده است. یعنی:
گر حکم شود که مست گیرند *** در شهر هرآنچه هست گیرند
بد نیست یک نگاهی به این حدیث‌ها بکنیم. پس خدا به نوح می‌گوید: پسر تو نیست. برای اینکه این، عمل غیر صالح انجام می‌دهد. حالا رسول‌الله و ائمه‌ی ما هم چند حدیث گفتند که اینها مسلمان نیستند. حالا وارد بازار شود یک عده را بیرون می‌کند. وارد شهر و روستا شود، وارد مدرسه و اداره شود، دسته‌ دسته اینها را تصفیه می‌کند. امت مسلمان زیاد هستند اما مسلمانی که از پل صراط عبور کند. از این امتحان‌ها عبور کند، اینها کم است. حدیث‌ها را بخوانم.
3- کسی که حیله و کلک بزند، مسلمان نیست
1- «مَنْ غَشَّ» اینها را بنویسید. اینها راه خودسازی است. «مَنْ غَشَّ النَّاسَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم‏» (وسائل الشیعه/ج16/ص337) کسی که حیله بزند، «من» یعنی کسی که، «غَشَّ» کسی که به یک مسلمان کلک بزند، مسلمان نیست. مرد به زنش کلک بزند. بگوید: مهریه تو را 100 هزار تومان می‌دهم و غرضش این باشد که ندهد، در روایات می‌خوانید، که حتی اگر مرد به زنش کلک بزند، غرضش این باشد که مهریه را ندهد، گویا با او زنا کرده است.کسی به بچه‌اش قول می ‌دهد. حدیث داریم که اگر به بچه‌ی کوچک گفتی: برایت می‌خرم، باید بخری. یا نگو برایت می‌خرم. یا اگر گفتی بخر. نفاق و کلک زدن درست نیست. امام کاظم(ع) در خانه رفت. امام رضا(ع) کوچک بود. با پدرش بود. امام رضا گفت: پدر، چرا به این آقایی که با ما راه می‌رفت، تعارف نکردی؟ امام کاظم(ع) فرمود: چون آمادگی پذیرایی نداشتم، کسی که قلباً آمادگی پذیرایی ندارد، نباید زبانش بگوید: بفرما داخل، خواهش می‌کنم. مشتاق دیدار. تو که آمادگی نداری، زبانت هم کلک نزند. کسی که به مسلمانی کلک بزند، این مسلمان نیست. ببینید چقدر به همدیگر کلک می‌زنیم؟ از شوفر می‌پرسی آقا من به فلان کوچه می‌خواهم بروم. می‌گوید: پیاده شو، همین پنج قدمی است. یک وقت می‌بینی سه کیلومتر می‌روی به کوچه نمی‌رسی. این جنس از این بهتر در بازار نیست. هرجا بگردی رنگ این پارچه ثابت است. خلاصه اینکه مسلمانان باید هیچ نوع کلکی نزنند. حیله را بچه‌ی کوچک هم می فهمد. کلک را بچه‌ی کوچه هم می فهمد. اصولاً بچه از بچگی خوب و بد را می‌فهمد. قرآن می‌گوید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) یک بچه‌ی کوچک، دو ساله یک سیب به شما بده و بگوید: این سیب را نگه‌دار من بروم دستشویی و برگردم. وقتی برگردد ببیند شما سیبش را می‌خورید، ناراحت می‌شود. غش و حیله را نمی‌تواند بگوید. اما با چشمانش که نگاه می‌کند، می‌گوید: من سیب را به تو امانت دادم، تو چرا به امانت من خیانت کردی؟
4- بی‌تفاوت مسلمان نیست
2- «مَن سَمِعَ رَجُلاً» (کافی/ج2/ص164) کسی که، «سَمِعَ» یعنی بشنود، «رَجُلاً» یعنی مرد، البته در این حدیث‌ها وقتی می‌گویند: مرد، غرض مرد و زن نیست. هم مرد است و هم زن. مثل رئیس شهربانی، رئیس شهربانی در کنار پلیس، در کنار خیابان، مثلاً می‌گوید: عابرین محترم از پیاده‌رو عبور کنید! زن‌ها نمی‌توانند در خیابان بدوند و بگویند: عابرین گفته، یعنی مردها! عابرات که نگفته است. اینجا که می‌گوید: عابرین، غرض مردهای عابر نیست. منظور هم عابرین است و هم عابرات. در بسیاری از حدیث‌ها که می‌گوید: اگر کسی صدای مرد را بشنود و به فریادش نرسد، نمی‌خواهد بگوید اگر صدای زنی را شنید، زن و مردی در چنین جاها نیست.
مثلاً در حدیث داریم اگر مردی بین رکعت 3و4 شک کرد، چه کند؟ حالا معنایش این نیست اگر زنی شک کرد حکمش فرق می کند. «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِین‏» (کافی/ج2/ص164) «یُنَادِی» یعنی فریاد می‌زند. «یا لَلمُسلِمین» یعنی آی مسلمان‌ها! به فریاد من برسید. زلزله آمده است. سیل آمده است. خطری پیش آمده است. مسلمانی ندا می‌کند، «یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْه‏» (کافی/ج2/ص164) اگرچه «فَلَمْ یُجِبْه‏» کسی جواب او را ندهد، ایشان هم «فلیس به مسلم» ایشان هم مسلمان نیست. همینطور که قرآن به نوح می‌گوید: نوح، پسر تو «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» پیامبر و ائمه هم به ما گفتند: مسلمان نیست. یعنی مسلمان با آجر و جماد و سیب‌زمینی، فرق می‌کند. سیب‌زمینی است که هرچه داد بزنی در او اثر نمی‌کند و بی‌رگ است. مسلمان نباید بی‌تفاوت باشد. کسی که بی‌تفاوت باشد، مسلمان نیست. مرده است.
ما دو رقم مرده داریم. این را به مناسبت ماه رمضان هم گفتم.یک مرده داریم عمودی است. یک مرده داریم افقی است. مرده‌های افقی همین مرده‌هایی هستند که در قبرستان هستند. مرده‌های عمودی آدم‌هایی که ایستادند باد هم در چشمشان می‌رود اما بی‌تفاوت هستند. زلزله می‌شود. سیل می‌شود. گروهی کار ندارند. مثلاً فرض کنید که ایران نفت دارد. پول نفت ایران برای همه‌ی مردم است. این آقا دارد ماهی هشت هزار تومان دارد، باز می‌گوید: ماهی 12 هزار تومان می‌خواهم. این می‌خواهد ماهی 4 هزار تومان اضافه بگیرد، با اینکه همین پول، پول نفت است و جوان‌های دیگر هم هستند. آنها هم درس خواندن و شغل و کار ندارندو معطل 100 تومان پول هستند. اگر قرار است پول تقسیم شود باید به آنها هم داده شود. این 7 هزار تومان دارد، می‌گوید: نه! من باید 12 هزار تومان داشته باشم. کسی که بی‌تفاوت است، فقط خودش را می‌بیند، این خود محوری مرده است.
اینکه می‌گویند: مرده‌ی عمودی در حدیث هم هست. امام می‌فرماید: اگر کسی فساد ببیند، باید با دستش، با زبانش، با قلبش، جلوی فساد را بگیرد. و اگر کسی فساد و جنایت و گناه و خلاف دید، نه قلباً ناراحت شد، نه زبانش چیزی گفت و نه دست و پایش جلوی فساد را گرفت، «فَهُوَ مَیِّتٌ» یعنی این مرد که فساد می‌بیند و بی‌تفاوت است، مرده است. منتها «فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاء» (وسائل الشیعه/ج16/ص133) مرده است و در بین زنده‌ها قدم می‌زند. یعنی مرده است، منتهی مرده‌ی عمودی است. «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» یکبار محکم بخوانید.
5- کسی که بیش از سه روز قهر کند، مسلمان نیست
3- دسته‌ی سومی که اگر پیغمبر وارد شود اینها را بیرون می‌ریزد، می‌فرماید: «من هاجر اخاک ثلاثه ایام» «من» کسی که «هاجر» یعنی دوری کند. هجرت کند. «من هاجر اخاک» کسی که از برادرش دوری کند، «ثلاثه ایام» کسی که با برادرش قهر کند. دو خواهر، دو فامیل، دو همسایه، دو کارمند و کارگر و کشاورز، اگر دو مسلمان با هم قهر کنند، بیش از سه روز طول بکشد، اینجا هم امام فرمود: «فلیس بمسلم» اینها هم آن مسلمان‌های نابی که ما می‌خواهیم، نیستند. آخر سر چه موضوعی قهر کردید؟ از این حدیث چه می‌فهمیم؟ از این حدیث می‌فهمیم که اسلام می‌خواهد مسلمان روح گشاده داشته باشد. سعه‌ی صدر داشته باشد. سینه‌ی باز داشته باشد. یعنی بتواند خلافی از برادرش دید، خلاف را تحمل کند. اسلام می‌خواهد مسلمان‌ها روحی داشته باشند و به قدری بالا رفته باشند که این مسائل جزئی آنها را تحت تاثیر قرار ندهد و اگر مسلمان به قدری ضیق است، مثل استکان که وقتی یک 5 زاری در آن می‌اندازی، آبش بیرون می‌ریزد، آب این استکان به درد نمی خورد. انسان باید مثل دریا باشد که کشتی هم اگر در آن حرکت کرد، بیش از موج به وجود نیاید.
از این حدیث می‌فهمیم مسلمان باید صداقت داشته باشد. از حدیث اول صداقت می‌فهمیم. مسلمانی که صداقت نداشت، کلک زد، مسلمان نیست. از این حدیث می‌فهمیم مسلمان باید غیرت داشته باشد، بی‌تفاوت نباشد. از این حدیث می‌فهمیم، مسلمان باید روح بزرگ داشته باشد. کسی که کلک می‌زند یا غیرت ندارد و بی‌تفاوت است، یا به قدری ضعیف است که سر یک مسئله‌ی جزئی مدت‌ها با برادرش قهر می‌کند، مسلمان خیلی ضعیفی است. البته اینکه می‌گویم: مسلمان نیست، معنایش این نیست که کافر است و بت‌پرست است. یعنی از آن مسلمان‌های خود ساخته‌ای است که اینها باید بروند و دوره ببینند.
6- کسی که از قانون غیر الهی پیروی کند مسلمان نیست
4- «کَذَبَ» یعنی چه؟ دروغ گفت. «کَذَبَ مَنْ» من یعنی چه؟ «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ» «زَعَمَ» یعنی خیال کند. «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا» (بحار الانوار/ج2/ص98) دروغ می‌گوید کسی که خیال می‌کند، از شیعه‌ی ما است. پیرو ما است. «هُوَ» در حالی که او «مُتَمَسِّکٌ» استمساک، چنگ می‌زند، «بِعُرْوَهِ غَیْرِنَا»(بحار الانوار/ج2/ص98) به ریسمان غیر ما، کسی که می‌گوید: من مسلمان هستم. قانونش هم باید قانون خدا باشد. «کَذَبَ» دروغ می‌گوید کسی که «زَعَمَ» خیال کرده او شیعه است، می‌گوید: من شیعه هستم ولی در قوانین غیر ما چنگ می‌زند. به ریسمان‌های دیگر چنگ می زند. کسی که می‌گوید: من مسلمان هستم، باید قانونش هم قانون خدا باشد. جامعه‌ی اسلامی و جمهوری اسلامی، روابط داخلی، سیاست خارجی، جنگ و صلحش، ازدواج و تجارتش، اخلاق و معاشرتش، همه باید اسلامی باشد. کسی که می گوید: من شیعه هستم و در مدش، در فرم و ژستی که می گیرد، لباس و مصرفش، تولیدش، در تمام برنامه‌هایش، برنامه‌های غیر اسلامی باید تجدید نظر کند.
7- کسی که مقدار کمی از زکات را منع کند، مسلمان نیست
5- «مَنْ مَنَعَ قِیرَاطاً مِنَ الزَّکَاهِ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِم‏» (کافی/ج3/ص503) این مومن نیست. مسلمان هم نیست. کسی که منع کند، مقدار کمی از زکات را مسلمان نیست. قیرات را در ذهنم بود و دیدم. ولی الان باز فراموش کردم. مقدار کم بگوییم درست است. الآن فراموش کردم. اشکالی دارد که فراموش کردم؟ مثل اینکه جلسه‌ی قبل گفتم که دادگاه خانوادگی اسلام 5 امتیاز دارد، 4 امتیاز را گفتم. «مَنْ مَنَعَ» کسی که مقدار کمی از زکات را منع کند، «فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِم‏» نه مومن است و نه مسلمان است. اینها مسلمانان مردود هستند.
8- کسی که سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد، مسلمان نیست
6- «فَمَا آمَنَ بِی‏» به خدا ایمان ندارد. چه کسی؟ «مَنْ بَاتَ شَبْعَانا» (بحار الانوار/ج71/ص94) کسی که «بَاتَ» بیتوته کند، یعنی شب را به روز درآورد. کسی که شب تا صبح سیر بخوابد، «شَبْعَانا» یعنی سیر، «فَمَا آمَنَ» به خدا ایمان ندارد. چه کسی به خدا ایمان ندارد؟ کسی که شب سیر می‌خوابد «وَ جَارُه‏» در حالی که «جارهُ» همسایه‌ی او «جائِعً» گرسنه است. جوع به معنی گرسنگی است. کسی که شب تا صبح «شَبْعَانا» بخوابد «وَ جَارُه‏ جائع» همسایه‌اش گرسنه باشد، ایمان به خدا ندارد. یک حدیث دیگر هم هست که این حدیث می‌گوید: مسلمان نباید امواج او را متزلزل کند. این حدیث چون بزرگ است، فقط می‌خوانم. اما باقر(ع) می‌فرماید: «یا جابر» یعنی ای جابر! «لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّا» (بحار الانوار/ج75/ص163) این حدیث خیلی مهم است. طبق این حدیث خیلی وضع خراب است. ولی می‌شود انسان تمرین کند. به خصوص الآن که زنده‌باد و مرده باد ارزان شده است. یک کسی دو کیلو ذغال می‌خرد و روی همه‌ی دیوارها می‌نویسد، زنده‌باد فلانی! یک کسی هم دو کیلو گچ می‌خرد و روی دیوارها می‌نویسد، مرده باد فلانی! زنده‌باد و مرده‌باد دو کیلو گچ و ذغال می‌خواهد. هرکس هرچه دارد در و دیوار را پر می‌کند. حالا یا حق است یا ناحق است. گاهی علیه کسی توطئه می‌کنند. همینطور که شخص را با گلوله ترور می‌کنند، گاهی هم با توهین و تهمت شخصیت یک نفر را از بین می‌برند. بدون سند آبروی یک کسی را می‌برند. مسلمان در این صورت چه کار باید بکند؟ یعنی اگر شما و من در یک شرایطی قرار گرفتیم که صبح از خواب بیدار شدیم و دیدیم روی تمام در و دیوار یا گفته‌اند: زنده‌باد فلانی، یا گفته‌اند: مرگ بر فلانی!
9- مسلمان خودساخته ازدید امام معصوم
امام می‌فرماید: مسلمان خود ساخته، کسی است که «لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِک‏» (بحار الانوار/ج75/ص163) اگر اهل شهر جمع شدند، «قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْء» اگر تمام شهر گفتند: تو مرد بدی هستی، «لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِک‏» (بحار الانوار/ج75/ص163) تو ناراحت نشوی. یعنی باید امواج توطئه‌ها تو را در خودش هضم نکند. تو باید توطئه‌شکن باشی. طوفان شکن باشی. نه اینکه پرکاهی در اختیار توطئه‌ها و طوفان‌ها، خودت باید با اراده باشی. چطور اگر تمام در و دیوار یخ ببندد، شما با پوشیدن یک لباس زمستانی با همه‌ی سردی‌ها مبارزه می‌کنی. چطور اگر تمام خیابان‌ها و لوله‌ها آب داشته باشد، شما شیر خانه را محکم می‌بندی که یک قطره هم نچکد. در مقابل همه‌ی منبع‌های آب شما شیر را محکم می‌بندی. در مقابل کپسول‌های گاز شما شیر را محکم می‌کنی. در مقابل همه‌ی خنکی‌‌ها شما لباس زمستانی می‌پوشی که با سرما مبارزه کنی. اگر تمام در و دیوار تو را فحش دادند و گفتند: مرد بدی هستی، نباید خودت را ببازی و برعکس، اگر تمام شهر عکس تو را زدند و گفتند: درود بر تو! آنجا هم نباید از کوره فرار کنی و خودت را ببازی. مسلمان واقعی این‌ها است. اگر کلک زن باشد. صداقت نداشته باشد. غیرت نداشته باشد. روحش کوچک باشد، اینها مسلمانان مردود هستند. به امید اینکه ما قدم به قدم خودمان را بااین حدیث‌ها اصلاح کنیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment