موضوع: درآمدهای حرام در اسلام
تاریخ پخش: 22/02/99
1- حرمت شدید ربا در اسلام
2- تحریم تدریجی ربا در صدر اسلام
3- تحریم تدریجی شراب در صدر اسلام
4- پلیدی معنوی شراب، بدتر از ضررهای جسمانی
5- رها کردن کار به خاطر نماز، نه عکس آن
6- حرمت کمفروشی در قرآن
7- حرمت رشوه دادن و گرفتن در اسلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
چند جلسهای در مورد اخلاق اقتصاد، خرید و فروش، کارگری، تولید و مصرف، بازار، مطالبی را عرض کردیم. امروز میخواهیم در مورد درآمدهای حرام صحبت کنیم. اولین درآمد حرام که تندترین، تلخترین، بدترین، جملات برای آن آمده ربا خواری است. آیات زیادی درباره ربا در قرآن آمده است، این از آنهایی نیست که بگوییم: کجای قرآن نوشته است. این را هم بگویم، گاهی میپرسند: کجای قرآن نوشته؟ جوابش این است که لازم نیست همه چیز در قرآن باشد. در قرآن گفته: «اقیموا الصلاه» نماز بخوانید. اما دو رکعتش در قرآن نیست. نماز صبح دو رکعت است، مغرب سه رکعت است. نماز ظهر چهار رکعت است. قرآن میگوید: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» (حج/29) قاری: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» این آیه قرآن است، مکه میروید طواف کنید. اما هفت بار در قرآن نیست. «اقیموا الصلاه» در قرآن هست. دو رکعت و سه رکعت و چهار رکعت مهم نیست.
یک کدی به ما دادند گفتند: همه قفلها را با همین کلید باز کن. آن کلید این است، «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ» قاری: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/7) «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ» یعنی هرچه رسول آورد، «فَخُذُوهُ» بگویید و عمل کنید. پس لازم نیست در قرآن باشد، پیغمبر هم بگوید باید عمل کنیم. پیغمبر هم گفت، هرچه علی گفت عمل کنید. تا امام زمان، امام زمان هم گفته: زمانی که دستتان به من نمیرسد، هرچه مرجع تقلید کن عمل کن. لازم نیست همه چیز در قرآن باشد. ولی ربا از آنهاست که در قرآن هست و مکرر هم هست. تعبیرات مختلفی هست، یک آیه میفرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» قاری: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» (بقره/276) «یَمْحَقُ» محق، یعنی خداوند ربا را محو میکند. صدا خوب نیست؟
باز امشب صدا خوب نیست… الآن بهتر شد؟ پس… خیلی خوب الحمدلله.. یکبار دیگر «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» را بخوانید.
1- حرمت شدید ربا در اسلام
قاری: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» این قرآن بود، خداوند میفرماید: من ربا را نابود میکنم. حالا، هرکجا میخواهد باشد، شیوه نابودیاش هم مختلف است. بعضی وقتها در آب است، «اغرقناه و جنوده» قاری: «اغرقناه و جنوده»، «خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ» قاری: «خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ» (عنکبوت/40) گاهی آتش میگیرد مثل… خیلی جاها گاهی مثل آمریکا، پولش را میآورد افغانستان و عراق خرج میکند، هیچی گیرش نمیآید. میگوید: پولم رفت. از جزئی گرفته «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» در قرآن در مورد طاغوت آیه داریم. در مورد قتل آیه داریم، در مورد ظلم و شراب، در مورد قمار و زنا آیه داریم. ولی تلخی و تندی و تشری که خدا برای ربا زده حتی برای زنا و قتل نزده است. در مورد ربا میگوید: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ» قاری: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (بقره/279) ربا خوار با خدا و رسول میجنگد و اعلام جنگ میکند. این تعبیر برای زنا و قتل نیامده است.
امام باقر میفرماید: خبیثترین درآمدها ربا خواری است و حدیثش در کافی است. رباخواری باعث میشود پول در جریان صحیح قرار نگیرد. در کارهای تولیدی، میگوید: پولم را در بان میگذارم و سودش را میخورم. مگر مجبور هستم بروم کار کنم. خبیثترین درآمدها ربا است و اسلام میگوید: ربا بدهی حرام است، گنج هم کنی حرام است پس باید چه کرد؟ پس در مسیر تولید قرار بده. یک عده که سراغ تولید نمیروند بخاطر اینکه از ربا زندگی میکنند، میگویند: مجبور نیستیم کار کنیم. چقدر ورشکستگیها بخاطر این است که رباخوار ربا میگیرد و بعد هی تصاعدی دو برابر، چهار برابر، شش برابر، بالا میرود و چقدر افرادی ورشکست شدند بخاطر همین ربا، ربا جامعه را دو قطب میکند. مستکبر و مستضعف، امروز عصر به یک نکته برخورد کردم. یک روایت داریم «إِنِّی أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی» ( مستدرکالوسائل، ج 17، ص 358) پیغمبر فرمود: من نسبت به امتم میترسم که فلان کار و فلان کار و فلان کار را بکن. اما در مورد ربا نمیگوید: «اخافُ» میگوید: «أخوفُ ما» خیلی مهم است. «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هَذِهِ الْمَکَاسِبُ الْمُحَرَّمَهُ وَ الشَّهْوَهُ الْخَفِیَّهُ وَ الرِّبَا» (بحارالانوار، ج 70، ص 158) درآمدهای حرام از جمله رباست. أخاف با أخوف فرق میکند. یکوقت میگوییم: عالم است و یکوقت میگوییم: اعلم است. اعلم است یعنی سوادش خیلی بیشتر است. أخافُ یعنی نگران هستم و أخوف یعنی از همه نگرانی من بیشتر است، در مورد امتم بخاطر اینکه امت من رباخوار شوند.
حدیث داریم «إِنَ الْحَرَامَ لا یَنْمِی» پول حرام رشد نمیکند. «وَ إِنْ نَمَی لَمْ یُبَارَکْ لَهُ فِیهِ» رشد هم کند برکت ندارد. «وَ مَا أَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ» اگر انفاق هم بکند و به فقیر بده، پاداشی ندارد. «وَ مَا خَلَّفَهُ کَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ» (کافى، ج 5، ص 125) ارث هم برای وارث بگذارد، کیفش برای ورثههاست، آتش برای صاحبش است.
2- تحریم تدریجی ربا در صدر اسلام
ربا چون یک مسأله عمومی بود در قرآن یک ذره یک ذره حرام کرده و بعضی چیزها را گام به گام، تحریمش ابلاغ میشود. یکی شراب است. یکی رباست، اول قرآن به عنوان اخلاقی گفت: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا» قاری: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» (روم/39) میگوید: درآمدهای ربوی که شما فکر میکنید صد میلیونت دویست شد، دویست میلیونت چهارصد شد، اینها برای شماست، «فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» برای خدا اینها رشد نیست. گاهی وقتها ما یک کسی را میبینیم خیلی سالم است، فکر میکنیم چون چاق است سالم است، نه پهلوی دکتر برود ببینیم سالم است یا نه. گاهی یک چیزی خوشمزه است، میگوید: برای تو خوشمزه است، اما پیش یک غذاشناس میگوید: اینکه میخوری، سم است. «فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» تو فکر میکنی پولهایت زیاد شد، اما رشد ندارد. اول گفت رشد ندارد، اخلاقی، نگفت حرام است. بعد آیه بعد گفت: یهودیها آدمهای بدی هستند چون آنها ربا میخورند.
«وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» قاری: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (نساء/161) یهودیها بد هستند، نگفت شما بخورید یا نخورید، پس اول گفت: ربا رشد است، پیش چشم تو رشد دارد نزد خدا رشد ندارد. بعد فتیله را بالا کشید و فرمود: یهودیها بد هستند که ربا خوردند. بعد گفت: ربا میخورید، کم ربا بگیرید. «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَهً» قاری: «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَهً» (آلعمران/130) یعنی ربا میگیرید، کم ربا بگیرید. نگفت: اصلاً نگیرید، کم بگیرید، مرحله آخر فرمود: ربا حرام است، «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا» بعد فرمود: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ربا خور با خدا جنگ میکند. با پیغمبر دارد میجنگد. مرحله مرحله است، چرا؟ یک چیزی که مردم عادت کردند به آن یک مرتبه نمیشود از آن نهی کرد.
3- تحریم تدریجی شراب در صدر اسلام
شراب هم همینطور است. درباره شراب هم چهار مرحله خدا نقل کرد تا این شراب حرام شد. چون همه خانهها شراب بود، یک چیزی که مثل مربا و ترشی در همه خانهها هست، یک ساعته نمیشود گفت حرام است. اول فرمود: از انگور شراب میسازند، یک چیز خوبی هم میسازند، «وَ رِزْقاً حَسَنا… تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» قاری: «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» (نحل/67) از انگور، سَکَر یعنی وسیله مستی، شراب، از انگور شراب میسازند بعد میگوید: «وَ رِزْقاً حَسَناً» یک چیزی هم میسازند. شراب میسازند و چیز خوبی یعنی چه؟ یعنی شراب خوب نیست. مثل اینکه میگویم: من دو تا بچه دارم. این را دارم، یک اولاد خوب هم دارم. یک اولاد خوب یعنی چه؟ یعنی اینکه گفتم تعریفی ندارد. از انگور شراب میسازند و یک چیز خوبی، یعنی چه؟ یعنی آن شراب خوب نیست. گوشه زد که شراب تعریفی ندارد. بعد فرمود: سر نماز مست نباشید. «لا تَقْرَبُوا الصَّلاهَ وَ أَنْتُمْ سُکارى» قاری: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاهَ وَ أَنْتُمْ سُکارى» (نساء/43) نگفت: شراب نخورید، گفت: وقت نماز مست نباشید. این یک مرحله… تا بالاخره گفت: «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ» قاری: «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» (مائده/90) رجسٌ پلیدی است، از عمل شیطان است. امشب چه دارم میگویم؟ میگویم: چون ربا رسم بود، پیغمبر گام به گام ربا را تحریم کرد. اول فرمود: آن رشدش که پهلوی خدا رشد نیست، «فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» بعد گفت: ربا میگیرید، زیاد نگیرید. ببخشید… بعد گفت: یهودیها بد هستند که ربا میگیرند، بعد هم شما که ربا میگیرید، زیاد میگیرید. بعد گفت: اصلاً یک قران هم نگیرید. شراب هم همینطور است.
اول گوشه زد که از انگور شراب میسازند و یک چیز خوبی، یک چیز خوبی یعنی آن شراب که گفتم خیلی خوب نیست. بعد گفت: سر نماز مست نباشید تا تدریجاً فرمود: از…
4- پلیدی معنوی شراب، بدتر از ضررهای جسمانی
یک آیه هست میفرماید: قمار و شراب حرام است. برای اینکه «إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (مائده/91) قاری: «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» یک جای دیگر میگوید: شراب و قمار بد است برای اینکه شما را از نماز باز میدارد، «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاهِ» قاری: «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاه»
حالا یک چیزی میخواهم بگویم برق شما را نگیرد. یعنی ممکن است تحملش مشکل باشد. ولی خوب تأمل کنید.
شراب روی چشم اثر دارد. روی معده اثر دارد، شراب ضررهای زیادی دارد ولی قرآن وقتی میخواهد ضرر شراب را بگوید، میگوید: شراب شما را از نماز باز میدارد، در یک استانی بازار بستند، در بازار رفتیم سخنرانی کنیم، گفتیم: الله اکبر که میگویند مغازه را ببند و برو نماز بخوان. ممکن است بگویی: آقا این طلا فروشی، وسایل خانه فروشی، موبایل فروشی، نمیدانم شغل من هی میگویند: «قد قامت الصلاه» ولی شغل شما را نگه داشته. شغلی هم که شما را از نماز باز دارد مثل شراب میماند. ولو پارچه فروشی، نه اینکه حرام باشد، وقت نماز خرید و فروش حرام نیست، ولی «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصلاه» شما را از نماز باز میدارد. آیا خواهد شد زمانی که ما ببینیم صدای اذان بلند میشود، همه بازار را ببندند، همه جا تعطیل شود؟ یکبار دیگر تکرار کنم.
5- رها کردن کار به خاطر نماز، نه عکس آن
شراب ضررهای زیادی دارد ولی قرآن وقتی میخواهد ضرر شراب را بگوید، از نماز تو را باز میدارد. اگر شغلی ما را از نماز باز داشت ویتامین… بلندتر… ویتامین شراب دارد. آیه خیلی مهم است. دو آیه در قرآن داریم، یک آیه داریم نماز را رها کردند و سراغ پول رفتند. یک آیه داریم پول را رها کردند و سراغ نماز رفتند. آیه اول این است که نماز را رها کردند و سراغ پول رفتند. پیغمبر ما خطبههای نماز جمعه میخواند، یک مرتبه روز جمعه بود، چند تا طبل و دهل، جمعه بازار راه انداختند. همه اینهایی که پای خطبهها بودند، بلند شدند دنبال خرید رفتند. آیه میگوید: عجب آدمهای بی ادبی هستید. «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا» قاری: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً» (جمعه/11) تا صدای خرید و فروش آمد همه تو را تنها گذاشتند، رفتند سراغ خرید. انتقاد از اینها میکند. مهمتر اینکه نمیگوید: نماز را رها کردند، میگوید: «ترکوک» نمیگوید: ترکوها، باید بگوید: ترکوها، یعنی ترک الصلاه، ترک الخطبه، نمیگوید: خطبه را رها کردند و نماز جمعه را رها کردند، میگوید: رهبر را تنها گذاشتند. «ترکوک» پیغمبر تو را تنها گذاشتند. وگرنه باید بگویید: حقش این بود، صدای طبل شنیدید، پای خطبه بودید، رفتید سراغ خرید، وای به حال شما، ترکوها، نماز را رها کردند. خطبه را رها کردند، میگوید: نه، رهبر را تنها گذاشتند. این معنای همان است که امام فرمود: حفظ نظام از نماز هم واجبتر است. اینجا وقتی خدا میخواهد توبیخ کند نمیگوید: نماز و خطبه را رها کردند، میگوید: رهبر را تنها گذاشتند. خیلی آیه بار سیاسی دارد.
اما یک عده را هم تعریف میکند. میگوید: صدای اذان را که میشنوند، مغازه را میبندند. تجارت را تعطیل میکنند. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» قاری: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ» (نور/37) این همان است که شهید عزیز رجایی گفت. به نماز نگویید کار دارم. به کار بگویید: نماز دارم. این همان است. بعد هم خیر میبینید، خیرش هم خیر زیاد است.
6- حرمت کمفروشی در قرآن
یکی از درآمدهای حرام کم فروشی است. بلایی که به جان ما افتاده است. پنیر میخری سر خالی است. شیر میخری سر خالی است. هرچه میخری بسیاری سر خالی است. کم فروشی، قرآن در مورد کم فروشها میفرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» قاری: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین/1) وای به آنهایی که کم فروشی میکنند. کم فروش کیست؟ وقتی میگیرد، میگیرد. وقتی میدهد کم میدهد. «الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» قاری: «الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» (مطففین/2) وقتی از مردم میخواهد بگیرد، «یستوفون» یعنی کامل میگیرد، قاری: «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ» (مطففین/3) وقتی میخواهند بدهند، کم میدهند.
آیه دیگر میفرماید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» قاری: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» (شعرا/181) کم فروشی نکنید. آیه دیگر میفرماید: «وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ» (شعرا/182) آخر آیه میگوید: «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» قاری: «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» (شعرا/183) اول میگوید: کم فروشی نکن، ترازویت را درست کن، بعد میگوید: مفسد نباش. پیداست یعنی کم فروش از مصادیق مفسد فی الارض ممکن است باشد.
کم فروشها مختلف است، معلم کم فروش، دیر میآید و زود میرود و سر کلاس ور میرود، من طلبه کم فروش مینشینم با الفاظ روی منبر بازی میکنم، یک کلمه را هی تکرار میکنم. کم چیزی یاد مردم میدهم، مهندس، دکتر، تاجر، کارگر، همه اصناف امکان کم فروشی در کارشان هست. در بندگی کم فروشی میکنیم. حدیث داریم از نماز شما آنجایی قبول میشود که حواست جمع است، بنده وقتی نماز میخوانم همه نماز حواسم پرت است، یعنی هیچی. ما نماز هم میخوانیم تولید عبادت نیست، تولید هیچ است. چون نماز با حواس پرت است. کم فروشی همه جا هست. نویسنده، یک نهضتی باید در ایران باشد و باید حوزهها و دانشگاهها این کار را بکنند. نهضت تلخیص، فلان شخصیت سفرنامه نوشته است. خیلی خوب، ساعت سه بعداز ظهر وارد فرودگاه اتریش شدیم. به من چه؟ حالا یا سه یا چهار، یا اتریش یا فرانسه یا بلژیک، یک قهوه خوردیم، به من چه قهوه خوردی. حالا یا چای یا قهوه، در این سفر بارش چه بود؟ بسیاری از سفرنامهها که سیصد چهارصد صفحه است میتواند سه صفحه باشد. پدر شما چطور مرد؟ گفت: خلاصه بگویم؟ گفت: بله خلاصه بگو. گفت: تب کرد و لرز کرد و مرد! تمام شد. چقدر کتاب بی خود!چقدر کتاب بیخود! به خصوص الآن که مردم حوصله ندارند خیلی باید فشرده صحبت کرد.
یک زمانی کامپیوتر قد یک بشکه بود حالا اندازه یک آدامس شده است. حوصله ندارند. یک زمانی خانمها غذا میپختند، بی حوصله شدند. از رستوران بخریم. بعد دیدند رستوران هم حوصله میخواهد، گفتند: ساندویچ بخریم. اخیراً دیگر آب میوه میخورند و دیگر حوصله جویدن هم ندارند. چون ساندویچ را باید جوید. در یک زمانی که کامپیوتر ما اندازه یک آدامس شده و غذا خوردن ما شده آب میوه که سر بکشیم، نیاز به جویدن نداشته باشد، میتوانیم از وقتمان استفاده کنیم، بسیاری از زمانها را هدر میدهیم. یکی از …
تمام شد…؟ خیلی خوب… یکی از کم فروشیها مسألهی قرآن در سورهی «ویل للمطففین» میگوید: آدم گام به گام خراب میشود. اول کم فروشی میکند، «ویلٌ للمطففین» قاری: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» لقمه حرام که خورد دست به کارهای دیگر میزند. «کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ» قاری: «کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ» (مطففین/7) اول مطفف است و بعد از «ویلٌ للمطففین» میگوید: «کتاب الفجار» یعنی فاجر میشوی. فاجر که شدی کافر میشوی، «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» قاری: «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» (مطففین/10) یعنی لقمه حرام وادار میکند کارهای دیگر هم بکنیم. یکوقتی یک آقایی را خواستند، خلیفه به او گفت: سه کار بکن. 1- قاضی القضات من باش. رئیس قوه قضائیه، 2- معلم بچههای من باش. معلم خصوصی. 3- یک نهاری با ما بخور. آن آقا فکر کرد و گفت: قاضی طاغوت که حرام است. معلم بچههای طاغوت هم گرگ زاده عاقبت گرگ شود، یک نهار میخوریم. این آسانتر است. ناهار که خانه خلیفه خورد دید که خیلی خوشمزه است. گفت: آقا من هم قاضی القضات میشوم و هم معلم خصوصی بچههایت، یعنی این لقمه حرام را خورد، از باقی گناهها…
روز عاشورا امام حسین فرمود: هرچه من میگویم گوش نمیدهید شکمتان از حرام پر شده است. مسأله لقمه حرام، لقمه حرام به بچه بدهید اثر میکند. سیلیاش را میخوریم،
7- حرمت رشوه دادن و گرفتن در اسلام
یکی از گناهها رشوه است و آیه رشوه این است میفرماید: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ» قاری: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ» (بقره/188) تدلوا از دلو است، دلو همان است که سرازیر میکنند آب بیاید. دلو را در چاه میکنند. تدلوا، یعنی یک پول را نزد قاضی بفرست، شکم قاضی سیر شود و قاضی که از لقمه حرام شکمش سیر شد، هرچه بخواهی برایت امضاء میکند. رشوه، اسمش را هم عوض کنی باز هم رشوه است. بعضیها هدیه میگویند، عیدی، با این حرفها عوض نمیشود.
یک کسی سیخ آورد و در جگر فرو کرد و گذاشت در آتش و شروع کرد به باد زدن، همینطور که جگر سرخ میکرد، گربهها جمع شدند، سرش را پایین آورد و به گربهها گفت: بلاله، بلال! فکر کرد اگر به جگر بگوید: بلال، گربهها میروند. گربهها میایستند، حالا اسمش را بلال بگذار. رشوه است. سلام علیکها بعضی رشوه است. گفتم: دانشجو از بغل استاد رد شد سلامش نکرد، از او پرسیدند: چرا سلام نکردی؟ گفت: این ترم با او درس ندارم. یعنی اگر سلام میکنم چون سر کلاسش هستم. بدانم امسال سر کلاس این نیستم سلام نمیکنم.
یک شب ماه اردیبهشت خوابیده بودیم، نصف شب تلفن ما زنگ زد. کیه این وقت شب؟ بفرمایید. سلام علیکم… گفتم: بفرمایید. گفت: من فلانی هستم، این وقت شب، میخواستم تبریک بگویم. گفتم: تبریک چه؟ گفت: عید نوروز بود. گفتم: الآن اردیبهشت است. عید نوروز چهل روز پیش بود بعد فهمیدیم فردا پیش من آمد که یک کاری دارم. گفتم: تبریک دیشبش بخاطر کار امروزش است. ما گاو نیستیم.
یکبار یک کسی نزد من آمد، دویست هزار تومان به من داد و گفت: این را به فقرا بده. ما هم بین ده پانزده فقیر یکی یک مبلغی دادیم. قصه برای ده بیست سال پیش است. این آقا یک غلطی کرد در زندان انداختند. یک مرتبه دیدیم خانوادهاش و چند نفر دیگر آمدند که آقای قرائتی یک تلفن کن و او را نجات بده. گفتم: هرکس خربزه خورده پای لرزش بنشیند. خلاف کرده زندان برود. من! گفت: یادت رفت به شما پول دادیم؟ گفتم: چقدر دادی؟ گفت: دویست هزار تومان! گفتم: دویست هزار تومان آن زمان خیلی بود. گفتم: میشود دو میلیون؟ بعد گفتم: تو اشتباه کردی بین قرائتی و گاو، آن کسی که علفش میدهند و شیر میدوشند گاو است. تو مرا با گاو قاطی کردی. اگر من از تو پول بگیرم و امضاء کنم گاو هستم. رشوه گیر گاو است. چون پول میگیرد و مثل گاو علف میخورد و شیر میدهد، این هم رشوه میگیرد و امضای نا به حق میکند. رشوه حرام است، اسمش را عیدی و چشم روشنی میگذارند، گاهی هم به زن و بچه آدم میدهند و آن هم ممکن است رشوه باشند. بعضیها… رشوه برای این است که آدم پول بده و حق و ناحق کند. اگر پول دادی یک کار حلالی انجام شد این رشوه نیست.
یکوقتی یکی از آقایان میگفت: وقتی ما را برای شهرستان دعوت میکنند سخنرانی کنیم خانواده ما ناراحتی میکند که مرا در قم تنها میگذاری و شهرها میروی برای سخنرانی، ولی یک شهر هست که وقتی میروم برای سخنرانی میگوید: آنجا را برو. من تعجب کردم، هرجا میروم خانم ناراحت هست ولی این شهر را میگوید: برو. گفتم این یک رازی دارد. به آقایش گفتم: این چه حسابی است که این خانواده نسبت به شهر شما میگوید برای تبلیغ برو؟ فهمیدیم آن آقایی که مهمانی کرده و میزبان جلسه هست، قبل از اینکه از من دعوت کند، یک چادر برای خانم من فرستاده است. میگویند: کدخدا را ببین، ده را بچاپ. گاهی وقتها به بچه آدم، به زن آدم و به برادر خواهر آدم هدیه میدهند. منتهی عرض کردم آن رشوه حرام رشوهای است که آدم پول بگیرد و حق و ناحق کند. اما اگر کسی پول گرفت یک کار خیری انجام داد آن حرام نیست.
وقت تمام شد؟ خیلی خوب… خدایا تو خودت میدانی چقدر ما کج هستیم، لقمه ما کج، فکرمان کج و حرفمان کج، خدایا تو را به حق محمد و آل محمد در فکر و گفتن و عمل در تمام موضعگیریهای ما و در سیاست و اقتصاد ما، در برخوردهای ما با همسر، همسایه و با دوست و دشمن، دائماً همه ما را برای همیشه در راه مستقیم قرار بده. کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»