موضوع: خطرات ظلم به دیگران (2)
تاریخ پخش: 25/08/1402
عناوین:
1- خطر حق شمردن ظلم به دیگران
2- نقش برنامههای مسجد در خلوت شدن مسجد
3- کتمان حق، بزرگترین خطر فرهنگی
4- حرامخواری و ظلم اقتصادی به دیگران
5- خطر مشارکت در ظلم دیگران
6- تکرار لعن و نفرین به ظالم، در زیارت عاشورا
7- دوری از تکیه به ظالمان و کمک خواستن از آنها
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثمان در جلسهی قبل، بحث ظلم بود، در این جلسه هم نکات جدیدی را بگوییم.
1- بدترین ظلم، چه ظلمی است؟
سراغ بحث دوّم برویم، بدترین ظلم چیست؟ «ظُلْمُ الضَّعِیفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ» (غرر الحکم و درر الکلم، الفصل الثّامن و الأربعون، ح 18، ص 440)، آدم ظلمی که به افراد ضعیف میکند. رندهایی هستند میآیند از یک آدمهای ساده پول میگیرند، میگویند برایتان مسکن درست میکنیم، پول را میخورند، میروند. شرکت صوری درست میکنند و حال آنکه واقعاً شرکتی نیست. در دنیای خیال زد و بند میکنند با بعضی از کارمندهای دولت، با بعضی از بیرون دولت، دولتی، ملّی، هر کس، بعد میبینی که از یک مشت ضعیف به اسم خانه پول گرفتند، قورتش دادند، خوردند. «ظُلْمُ الضَّعِیفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ».
من اینجا یک حدیث یادم آمد بگویم، حدیث داریم: «إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمِی»، حدیث هست، یعنی مال حرام نمو ندارد، رشد ندارد، بعد امام میفرماید: «وَ إِنْ نَمَى لَمْ یُبَارَکْ»: اگر هم زیاد شود، صد میلیاردش شد دویست میلیارد، صد میلیونش شد دویست میلیون، اگر هم رشد کرد، «لَمْ یُبَارَکْ»: برکت ندارد. «ظُلْمُ الضَّعِیفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ».
«مِنْ أَفْحَشِ الظُّلْمِ ظُلْمُ الْکِرَام» (غرر الحکم و درر الکلم، الفصل الثّامن و السّبعون، ح 24، ص 672)، آدمهای محترم را آدم اذیتشان کند، چون آدمهایی که یک رگ لاتی دارند، خودشان از پس خودشان برمیآیند، زدی میزنم، بردی میبرم، ولی ظلم به آدم ضعیف، نمیتواند دفاع کند، آدمهایی که زور دارند، پول دارند، اسلحه دارند، قدرت دارند، ولی افرادی هستند هیچی ندارند، «ظُلْمُ الضَّعِیفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ». «مِنْ أَفْحَشِ الظُّلْمِ ظُلْمُ الْکِرَام»، «کِرام»، آدمهای کریم، آدمهای باشخصیت، آدمهای آبرودار.
1- خطر حق شمردن ظلم به دیگران
«أَجْوَرُ النَّاسِ مَنْ عَدَّ جَوْرَهُ عَدْلًا عَلَیْهِ» (عیون الحکم و المواعظ، لیثی، ح 2518، ص 114)، این هم خیلی مهم است. بدترین ظلمها این است که آدم ظلم کند بگوید این حقّمان است، این خیلی مهم است، «أَجْوَرُ النَّاسِ مَنْ عَدَّ جَوْرَهُ عَدْلًا عَلَیْهِ»؛ یعنی بالاترین درجهی ظلم این است که انسان بگوید کار من حق است. سرش را از ماشین بیرون میکند، حرف زشت میزند، به آن راننده فحش میدهد، میگوییم: «آقا جان چرا فحش دادی؟» میگوید: «حقّش است!»؛ یعنی اسم فحش را حق میگذارد، حقّش است. چرا به او زدی؟ حقّش است! هم میزند، هم میگوید کار من حق است، این خیلی بد است. یک وقت انسان یک کار بدی میکند، میگوید: «بد کردم، معذرت میخواهم»، این خوب است، عذرخواهی میکند، یا اگر عذرخواهی نکند، لااقل خودش معتقد است که کارش بد بود، امّا اینکه آدم کار غلط کند، بعد هم بگوید این کار غلط من حق بود، حقّش بود، «أَجْوَرُ النَّاسِ مَنْ عَدَّ جَوْرَهُ عَدْلًا عَلَیْهِ».
اقسام ظلم
* ظلم اعتقادی:
– بدعت میگذارد، میگوید یک چیزی که جرء دین نیست، میگوید دین این را گفته، چیزی را به دین نسبت میدهد و حال آنکه جزء دین نیست. بعضی آدمهای مقدّس هم این کار را میکنند، میگوید: «هر کس این دعا را هفت بار بخواند، چنین و چنان میشود.» چه کسی گفت هفت بار؟! از کجا میگویی هفت بار؟! تو کی هستی که میگویی هفت بار؟! یعنی چیزی که جزء دین نیست را قاطی دین میکند، مثل بازاریای که یک جنس بنجلی دارد، قاطی جنسهای خوب میکند، با هم میفروشد. ظلم اعتقادی، بدعت.
– تحریف: قانون خدا را عوض میکند.
– تشکیک: ایجاد شک میکند. با آنکه میگویند پیغمبر مرسلند، پیغمبر حضرت، «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ»، آیهاش از ذهنم پرید، یعنی واقعاً این پیغمبر هست؟! یعنی پیغمبر میآمد معجزه انجام میداد، مردم که میرفتند ایمان بیاورند، یک کسی میگفت: «از کجا میگویی؟! از کجا میگویی؟!» تشکیک.
تحریف، تشکیک، بدعت.
– شرک، ظلم عظیم است. «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» (لقمان/ 13).
2- نقش برنامههای مسجد در خلوت شدن مسجد
– برنامههایی که مسجد را خلوت کند، ظلم است، این هم ظلم اعتقادی است، «وَ مَنْ أَظْلَمُ»، چند تا «وَ مَنْ أَظْلَمُ» در قرآن داریم (بقره/ 114 و 140، انعام/ 21 و 93 و هود/ 18/ کهف/ 57، عنکبوت/ 68، سجده/ 22، صف/ 7)، چه کسی ظالمتر است از کسی که «افْتَرى عَلَى اللَّهِ»؟ (انعام/ 21)، به خدا افترا میبندد؛ چه کسی ظالمتر است از کسی که «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ»؟ (بقره/ 114). برنامههای مسجد را جوری تنظیم کرده که مسجد خلوت بشود؛ حالا برنامهاش طولانی است، یا مفید نیست، هر برنامهای در مسجد پیاده میشود که این مسجد خلوت بشود، «وَ مَنْ أَظْلَمُ» این ظلم فرهنگی است.
– ظلمهای استمرار خیلی بد است، میگوید: «کانُوا یَظْلِمُونَ» (اعراف/ 162 و 177)، کلمهی «کانُوا» در قرآن زیاد است. یک وقت آدم یک غلطی میکند، ظلمی انجام میدهد، از دستش میرود، جرقه هست، جریان نیست، یعنی برنامهریزی شده نیست، یک وقت یک کسی یک لقمهی حرامی میخورد ولی با برنامهریزی؛ یعنی برنامهریزی میکند، چک دروغ، امضای دروغ، قرارداد دروغ، همهاش صوری است، این با برنامه اگر حساب بشود، این «کانُوا یَعْمَلُونَ» (بقره/ 134 و 141، مائده/ 62، انعام/ 43 و 88 و 108 و 122 و 127، اعراف، 118 و 139 و 147 و 180، توبه/ 9 و 121، یونس/ 12، هود/ 16 و 78، یوسف/ 69، حجر/ 93، نحل/ 96 و 97، نور/ 24، شعراء/ 112، قصص/ 84، عنکبوت/ 7، سجده/ 17 و 19، سبأ/ 33، زمر/ 35، فصّلت/ 20 و 27، احقاف/ 14، واقعه/ 24، مجادله/ 15، منافقون/ 2) است، شغلش این است، امّا یک وقت نه، یک لقمهی حرامی خورد، ولی برنامهاش این نبود، از دستش در رفت، فرق میکند بین «یَظْلِمُونَ»ها (آل عمران/ 117، یونس/ 44، شوری/ 42) و آیاتی که میگوید: «کانُوا یَظْلِمُونَ»، کارشان این است، یعنی ظلم است.
* ظلم فرهنگی:
ظلم فرهنگی چیه؟ بچّه به مدرسه میرود، یک سرودی یادش میدهیم که مفید نیست، یک درسی یادش میدهیم که مورد نیاز نیست. روی منبر بنده یک چیزی نقل میکنم که مورد نیاز اینها نیست و لذا گفتند: «عِلْماً نَافِعاً» (الکافی، ج 4، کِتَابُ الْحَج، بَابُ حَجِّ النَّبِیِّ ص، ح 7، ص250)، یک چیزی برای مردم بگویید که مفید باشد. یک چیزی برای مردم باید بگوییم که اگر نگوییم، جایش خالی باشد. ظلم فرهنگی، «افْتَرى عَلَى اللَّهِ» (انعام/ 21)، «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ» (بقره/ 114).
3- کتمان حق، بزرگترین خطر فرهنگی
– کتمان حق، ظلم فرهنگی است. یک چیزی بلد است، نمیگوید. در قرآن یک آیه داریم، میگوید: «أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/ 159)، خدا به این لعنت میکند، «لاعِنُونَ» هر لعنتکنندهای به این لعنت میکنند. لعنتکنندهها انسانها هستند، جنّیها هستند، ملائکه هم هستند، غیر از خدا، جن و انس و مَلَک لعنت میکنند به کسی که حق را میتواند بگوید، نمیگوید، کتمان حق.
جنسی را میخواهد بفروشد، میداند این جنس خراب است، به مشتری نمیگوید این جنس خراب است. ساختمان میسازد، برج میسازد، کمکاریها، بدکاریها، کجکاریهایی انجام میدهد و اینها را کتمان میکند؛ چه در مسائل معرفتی، چه در مسائل اقتصادی؛ چه در مسائل سیاسی. یک مدیری را میخواهند یک جایی نصب کنند، این مدیر یک مسئلهای هم دارد، حاشیه دارد، ولی عیب این را به مسئولی که میخواهد او را منصوب کند، نمیگوید. ظلم فرهنگی، ظلم سیاسی، «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَهً» (بقره/ 140)، تو شاهد بودی، چرا کتمان کردی؟! خب باید بروی بگویی: «آقا، این مسئول اینطوری است، اینطوری است.» من نمیخواهم نانش را قطع کنم، خب نان این قطع بشود، بابا این راننده نیست، چرا گواهینامهی رانندگیاش میدهی؟ حالا بعداً انشاءالله تمرین میکند، خوب میشود! خب بعداً یک ماشینی را برمیدارد، داخل یک درّه میاندازد، یک عدّهای و خودش را میکشد، بعد حالا شما وجدانت بیدار میشود که عجب! ما با اینکه این راننده نبود، چرا گواهینامهاش دادیم؟!
* ظلم قضایی
سه تا آیه پشت سر هم هست، میگوید: کسی که به حکم خدا قضاوت نکند، «أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون» (مائده/ 45)، «أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُون» (مائده/ 44)، «هُمُ الظَّالِمُون» داریم، «هُمُ الْکافِرُون» هم داریم. عرض کنم به حضور شما که «کافِرُون» داریم و «ظالِمُون» داریم و «فاسِقُونَ» (مائده/ 47) هم داریم، سه تا آیه پشت ردّ هم در قرآن هست، کسی که به حق قضاوت نکند، یک آیه میگوید ظالم است، یک آیه میگوید فاسق است، یک آیه میگوید کافر است. رودربایستی نباید داشته باشیم، حق را بگوییم، ولو نان یک نفر هم قطع شد.
4- حرامخواری و ظلم اقتصادی به دیگران
* ظلم اقتصادی:
لقمهی حرام. در اسلام چهقدر مسائل اقتصادی آمده است، من تیترش را برای شما میخوانم، چون نه رمق دارم بایستم و نه شما حوصله دارید همه را مفصّل گوش بدهید و در یک دقیقه، چهل تایش را برایت میخوانم، در یک دقیقه، اسلام راجع به اقتصاد، یک، تیترهایی که راجع به اقتصاد است، مثل چی؟ مثل مسئلهی کار، مسئلهی مهارت، مسئلهی شرکت، مسئلهی تعاون، خرید، فروش، مصرف، بیتالمال، حقّ النّاس، خمس، زکات، اسراف، رزق حلال، قرضالحسنه، وقف، بازار، کمفروشی، احتکار، دامداری، کشاورزی، صرفهجویی، محکمکاری، محاسبه و بازنگری، مدیریت، خودباوری، خودباختگی، محیط زیست، امنیت اقتصادی. اینها همه مسائلی است که در آیات و روایات آمده، اینکه میگویند اسلام اقتصاد دارد، این است.
یک وقت بحث مهارت بود، من سراغ مهارت رفتم، چهقدر آیه برای مهارت داریم، یعنی کار به آدم ناشی نداریم، این اینکاره نیست، ممکن است آدم خوبی باشد، ولی اینکاره نیست، هر آدم خوبی به درد هر کاری که نمیخورد. حالا فرض کنید در دنیای خیال فکر بکنید قرائتی آدم خوبی هست، خلبان هم میتواند باشد؟ فرض کنید به خیال شما من آدم خوبی هستم، غذا هم میتوانم بپزم؟ خیاط هم هستم؟ جرّاح هم هستم؟ دکتر هم هستم؟ کار را به اهلش واگذار کنیم.
ما عارمان میشود، من بروم پهلوی این یاد بگیرم؟! ظلم میکنیم. بچّههای ما پاکاند، با یک اشعاری، با یک شعارهایی، با یک فیلمهایی، با یک عکسهایی مسیر زندگیشان را عوض میکنیم، ظلم به فکرشان کردیم، خیانت مغزشان کردیم، خیانت به عمرشان کردیم.
ظلم اقتصادی، هر یک از این عناوینی که خواندم، در فقه ما کتاب دارد، آیه دارد، حدیث دارد.
– برای جلوگیری از ظلم، از وجدان کمک بگیرید.
میگوید: چرا مال یتیم را خوردی؟، «وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ» (نساء/ 9): تو مال بچّه را خوردی، دوست داشتی خودت بمیری، بچّههایت یتیم بشوند، مردم مال تو را بخورند؟! شما که امروز مال یتیم را خوردی، فردا هم مال یتیمهای تو را خواهند خورد، «وَ لْیَخْشَ»، بترسید کسانی که بچّه دارید که مال یتیم میخورید، دیگران هم مال شما را خواهند خورد، بترسید از آن روز.
– «أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ» (یونس/ 13)، «أَهْلَکْنَا» یعنی هلاک کردیم، ما ظالمین را نابود کردیم. الآن بین ابراهیم و نمرود کدامها هستند، کدامها نیستند؟ بین موسی و فرعون کدامها هستند، کدامها نیستند؟ بین یزید و امام حسین کدامها هستند، کدامها نیستند؟ «أَهْلَکْنَا»، میزنند، میکوبند، خراب هم میکنند، ولی خدا قول داده ما اینها را «أَهْلَکْنَا»، هلاک میکنیم.
– کمک به ظلم هم همینطور است، کمک به ظلم مثل ظلم میماند.
5- خطر مشارکت در ظلم دیگران
یک شخصی آمد، گفت: «من شیعه هستم، مرید امام صادقام، ولی در دربار بنیامیه و بنیعبّاس کار میکنم.» امام فرمود: «اگر شما کمک آنها نمیکردید، آنها ما را خانهنشین نمیکردند. امثال شما دور بنیامیه و بنیعبّاس رفتید، آنها زور پیدا کردند، ما را خانهنشین کردند.»
گاهی وقتها یک سکوت، حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون به سینهی انسان میچکد. میگوییم: «خدایا یک قطره خون چیه؟!» میگوید: «یک نفر را به ناحق کشتند، تو هم در یک قطرهاش شریک هستی.»
دربارهی شراب حدیث داریم پیغمبر به ده نفر لعنت کرد، لعنت خدا بر کسی که درخت انگور و خرما و کشمش را تولید میکند برای شراب، نه که انگور میکارد هان، انگور کاشتی حلال است، اگر به قصد شراب انگور کاشتی، یعنی انگور میکاری که به شرابفروش، به کارخانهی شرابسازی بدهی، کسی که کشتش برای شراب باشد، خدا لعنتش کند؛ کسی که میخرد، خدا لعنتش کند؛ کسی که میفروشد، خدا لعنتش کند؛ کسی که دلّال است، خدا لعنتش کند؛ کسی که شیشههای شراب را حمل و نقل میکند، ظرفهای شراب را این طرف و آن طرف میبرد، خدا لعنتش کند؛ کسی که … به ده گروه لعنت میکند. (وسائل الشیعه، ج 25، ح 32163، ص 375) گاهی وقتها خود آدم ظالم نیست، ولی عصا را از من میگیرد، تو کلّهی او میزند، من میدانم این عصا را به این میدهم، به او میزند. کمک به ظلم.
حدیث داریم کسی که ظلم کند، الآن آمریکا در همهی جنایتهای اسرائیل شریک هست؛ چون هم راضی است، هم کمک میکند. روایت داریم: «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم» (نهج البلاغه، حکمت 154)، اگر کسی یک کاری میکند، یک کسی هم راضی است، شریک در ظلم است.
در زیارت [اربعین] امام حسین داریم خدا لعنت کند کسی را که: «سَمِعَتْ بِذَلِکَ»: شنید حسین علیه السلام را کشتند، امّا «فَرَضِیَتْ بِه»: راضی بود. شنید امیرالمؤمنین شهید شد، راضی بود، «سَمِعَتْ»: یعنی استماع کرد، شنید، با گوشش شنید، «فَرَضِیَتْ»: راضی شد. ما نباید راضی باشیم.
قصّهی جمّال را حتماً شنیدید. امام کاظم یک مریدی داشت، شترهای زیادی داشت، شترهایش را به هارون الرشید اجاره داده بود که به مکّه برود. امام کاظم فرمود: «تو شیعه هستی، مرید ما هم هستی، امّا کار غلط هم میکنی؟» گفت: «چیه؟! شیعهای که کار غلط میکند؟! چه کردم؟!» فرمود: «شترهایت را به هارون الرشید اجاره دادی.» گفت: «آقا برای مکّه!» فرمود: «برای مکّه باشد. دوست داری هارون الرشید زنده باشد، از مکّه برگردد، کرایهی شترهایت را بدهد؟» گفت: «آره» فرمود: «همین مقدار که راضی هستی هارون الرشید یک دقیقه زنده بماند، یک ساعت، یک روز، یک هفته زنده بماند که کرایهی تو را بدهد، بعد بمیرد، همین که راضی هستی او زنده بماند، تو در جرم هارون الرشید شریک هستی.» (ر. ک به: وسائل الشیعه، ج 16، ح 21508، ص 259)
قرآن صریحاً میگوید که اگر دیدید «آیاتِ اللَّهِ … یُسْتَهْزَأُ» (نساء/ 140)، اگر در یک جلسهای دیدید دارند یک مؤمنی را مسخره میکنند، حق نداری بنشینی، باید بلند شوی بروی، حق نداری ساکت باشی، بگویی آقا من نبودم.
خدا شهید زین الدین را رحمت کند. دو تا برادر بودند، یک برادر بزرگتر بود، یک برادر کوچکتر. برادر کوچک نقل شد از او که در خیابان دیدند که یک عروس میبرند، خب عروس را که خانهی بخت میبرند، آرایش میکنند، حجابش هم نازک است. میگفت: «من دیدم جوانهای در خیابان همه به این عروس دارند نگاه میکنند. من حالا این وسطه بگویم به عروس نگاه نکنید، گناه است، کسی گوش نمیدهد. میگفت رفتم آن طرف خیابان، شروع کردم به اذان گفتن، بیوقت اذان گفتم. «حَیّ عَلَی الصَّلاه»، بلند، مردم به من نگاه کردند که این چه وقت اذان است؟! ایشان اعتنا نکرد، شروع کرد به اذان گفتن.» بعد گفتند: «آقا شما چه مشکلی داشتی که اذان گفتی؟!» گفت: «من دیدم نگاه به عروس میکنند، گناه است، عروس را آرایش میکنند، نوش جان شوهرش، تو چه کارهای؟ چرا نگاه میکنی؟ نباید نگاه کنی. من دیدم نمیتوانم، گفتم اذان بگویم که اینها که نگاه به عروس میکنند، نگاه به من بکنند.» یعنی بنده خدا این مقدار به عقلش رسیده بود که برای نهی از منکر دست به یک کاری بزند.
شما اگر ده دقیقه گناه میشود، میتوانی ده دقیقه را نه دقیقهاش بکنی، باید نه دقیقهاش بکنی، نگویی حالا من هم نباشم، روبهروی من ممکن است گناه نکند، بعد که رفتم، باز گناه میکند، میتوانی چند دقیقه از ساعت گناه کم کنی، کم کن؛ گناه کبیره میکنند، شما میتوانی گناه کبیره را تبدیل به گناه صغیره کنی، یک کاری بکنی که اینها از گناه کبیره به گناه صغیره بیایند، باید بکنی؛ گناه جمعی میکنند، میتوانی گناه جمعی را کمش کنی، مثلاً هشت نفرند گناه میکنند، هشت نفر را بکنی هفت نفر، باید هفت نفر بکنی، نگویی حالا، حالا گیرم هم ما یک نفر را هدایت کردیم، یا تذکّر دادیم، با یک نفر که چیزی نمیشود، اینها جمعی هستند، دارند خلاف میکنند، جمعی هستند خلاف میکنند، یک نفر را میتوانی کم کنی؟ اگر یک نفر را میتوانی کم کنی، یک نفر را کم کن، یک ساعت میتوانی کم کنی، یک نفر را میتوانی کم کنی، کبیره را میتوانی صغیره کنی، بیتفاوت نمیشود بود.
مسئلهی شریک در ظلم، خیلی مهم است. امام به یکی از یاران خودش که در دستگاه بنیامیه یا بنیعبّاس بود، فرمود: «اگر مثل شما دور آنها را نمیگرفتید، آنها ما را خانهنشین نمیکردند.»
6- تکرار لعن و نفرین به ظالم، در زیارت عاشورا
– تکرار هم باید بکنی. زیارت عاشورا صد بار میگوید: «اللّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ»، ناسیونالیستی هم نباشد که بگوییم این عرب است، یا عجم است، «أَوَّلَ ظَالِمٍ … وَ آخِرَ تَابِعٍ»، اوّل ستمگر و آخر ستمگر؛ یعنی در برائت و در انتقام، منطقهای نباشد، این عراقی است، یمنی است، لبنانی است، ایرانی است، افغانی است، هر چه میخواهد باشد، «أَوَّلَ ظَالِمٍ … آخِرَ تَابِعٍ»، اینها در زیارت نامه هست. یک بار دو بار نه، صد بار. چرا صد بار؟ این باید به تو تلقین بشود، باید نسلت هم با این فرهنگ آشنا بشود. یک وقت یک چیزی میخواهی داغ بشود، تا روی چراغ بگذاری، داغ میشود، یک وقت میخواهی پخته بشود، اگر میخواهی پخته بشود، با یک بار روی چراغ داغ نمیشود، باید اینقدر بپزد که این نرم بشود. اسلام نمیخواهد ما داغ شویم، میخواهد پخته بشویم، فرق بین داغ و پخته را میدانید چیه؟ هر داغی سرد میشود، این قانون است، ولی هیچ پختهای خام نمیشود. هم تکرار باشد، هم تکرار باشد، هم ناسیونالیستی نباشد. کمک باید بکنیم. «لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمین» (ابراهیم/ 13)، « أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ» (یونس/ 13) اینها را خواندم.
آدم ظالم حق ندارد رهبر بشود. حضرت ابراهیم پُست گرفت، پستش را هم درجه درجه گرفت. یکی از کارهای خوبی که در دنیای قوای مسلّح هست این هست که اوّل درجه به درجه رشد میکنند، اوّل سروان میشوند، بعد سرگرد میشوند، بعد سرهنگ میشوند، همینطور درجه درجه، اینها در اسلام هم هست. حدیث داریم حضرت ابراهیم اوّل «عَبْد الله» شد، «عَبْد الله» یعنی بندهی خدا، بعد «نَبیّ الله» شد، بعد «رَسُول الله» شد، بعد «خَلیل الله» شد، بعد «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (ابراهیم/ 124) شد، درجات حضرت ابراهیم درجه درجه بود. امام که شد، گفت: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» (ابراهیم/ 124)، خدایا این مقام آخری که خیلی مهم است، به بچّههایم هم بده، بچّههایم هم امام باشند. فرمود: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین» (ابراهیم/ 124)، ما ظالم را رهبرش نمیکنیم. (الکافی، ج 1، کِتَابُ الْحُجَّه، بَابُ طَبَقَاتِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الْأَئِمَّهِ ع، ح 2، ص 175)
به همین کلمهی قرآن عمل باشد، تمام طاغوتهای دنیا باید سرنگون بشوند. از نظر عقیدهی اسلامی هیچ طاغوتی حقّ حکومت ندارد، چون قرآن میگوید: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین»، حکومت عهد الهی است، عهد الهی را به آدم ظالم نمیدهیم.
7- دوری از تکیه به ظالمان و کمک خواستن از آنها
کمک به ظلم
قرآن میفرماید: «لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/ 113)، نه خودت ظالم باش، نه به ظالم تکیه کن. آن کشور ضعیف ذلیل که میگوید من پرچم آمریکا را میزنم، از در دریا میروم، این به پرچم آمریکا تکیه کرده است. حضرت نوح، پیغمبر اولوا العزم قبل از موسی و عیسی و ابراهیم و اینها بود. یک پسر نااهلی داشت که در شعرهای ادبیات ایرانی هم آمده: «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوّتش گم شد»، پسر نوح نااهل بود. نهصد و پنجاه سال تبلیغ کرد، نهصد و پنجاه سال تبلیغ؟! حالا عمرش چهقدر بوده نمیدانم، ولی نهصد و پنجاه سال تبلیغ کرد، از جمله افرادی که سرسختی کرد و گوش نداد، پسرش بود. خداوند فرمود: راجع به پسرت دیگر با من «لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/ 37)، نسبت به پسرت با من حرف نزن، پسرت بخشیدنی نیست. آن وقت با ارادهی خدا از زمین و آسمان آب جوشید، زمین زیر آب رفت. نوح به پسرش گفت: «یا بُنَیَّ»، پسر جان؛ «ارْکَبْ مَعَنا» (هود/ 42): ایمان بیاور، سوار کشتی شو، کفّار غرق خواهند شد؛ گفت: من؟! «سَآوی إِلى جَبَلٍ» (هود/ 43)، اینهایی که میخوانم قرآن است، «سَآوی»، «آوی»، «مأوا»، من مأوا میگیرم، منزل میگیرم، « إِلى جَبَلٍ»: سر کوه میروم، من اگر ببینم زمین زیر آب رفت، روی قلّهی کوه میروم. فرمود: «اگر خداوند غضب کند، قلّهی کوه هم زیر آب میرود.» گفت: نه، کوه من را نجات میدهد، «یَعْصِمُنی» (هود/ 43): یعنی من میروم روی کوه، کوه من را حفظم میکند.
خب این پسر نوح فکرش چه هست؟ الآن ما جوانهایمان اینطور نیستند؟ میگوید: «اگر فوق لیسانس بگیرم، زود زنم میشوند، من درس بخوانم که زود ازدواج کنم.» به یک جوان ایستاده بود، گفتم: «چرا داماد نمیشوی؟» رفیقش گفت: «این دنبال یک دختر میگردد که سه تا شرط داشته باشد.» گفتم: «شرطش چیه؟» گفت: «یکی که پدرش میلیاردر باشد، دوّم پدر میلیاردر پیر باشد، سوّم دو دفعه هم سکته ناقص کرده باشد که وقتی دخترش را عقد کردم، سکتهی سوّم ما یک ارثی از پدرزن ببریم!» این فکر، فکر پسر نوح است. پسر نوح گفت: سر قلّهی کوه میروم، نجاتم میدهد، این میگوید: پناه به ارث پدرزنم میبرم، آن مرا آباد میکند، «وَ مَن یَتَوَکَّل علی ارث پدرزن»، قرآن میگوید: «به خدا توکّل کن»، میگوید: «نه، به ارث پدرزن». دختر او را بگیر، داماد آن فامیل بشو. خیلی وقتها در انتخاب همسر، نگاه به عنوان میکند، دختر کیه؟ پسر چه کیه؟ مدرکش چیه؟ سرمایهاش چیه؟
خدایا ما را نه جزء ظالمین قرار بده، نه جزء همکار ظالم، نه ظالم باشیم، نه همکار ظالم باشیم، نه شاد باشیم به ظلمها، نه راضی باشیم به ظلمها، نه عامل باشیم.
ما را از انواع ظلم؛ ظلمهای اعتقادی، ظلمهای اقتصادی، ظلمهایی که … در خانوادهها چهقدر ظلم میشود، به بچّهها چهقدر ظلم میشود، از انواع ظلمها همهی ما را حفظ کن.
«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بر اساس روایات، بدترین ظالمان چه کسانی هستند؟
1) کسانی که ظلم خود را حق و عدل بدانند
2) کسانی که به ضعیفان ظلم کنند
3) هر دو مورد
2- در قرآن کریم، چه کاری «ظلم عظیم» معرفی شده است؟
1) شرک به خدا
2) تشکیک و تردید در دین
3) ترک واجبات دین
3- آیه 114 سوره بقره، به کدام یک از ظلمهای فرهنگی اشاره دارد؟
1) مهجوریت قرآن
2) مهجوریت مساجد
3) مهجوریت حج و زیارت خانه خدا
4- در پایان زیارت عاشورا، چه امری صد بار تکرار میشود؟
1) درخواست عذاب قیامت برای ظالمان
2) درخواست هلاکت ظالمان در دنیا
3) لعن و نفرین بر ظالمان
5- آیه 113 سوره هود، از چه امری نهی میکند؟
1) ظلم کردن به ضعیفان
2) تکیه کردن بر ظالمان
3) همنشینی با ظالمان