خبرگان از نظر منابع اسلامی – 2

موضوع: خبرگان از نظر منابع اسلامی – 2
تاریخ پخش: 18/10/61

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

برای اینکه بحث امشب ما در مورد خبرگان می‌باشد آن سری از آیات و احادیث را که در مورد خبرگان می‌باشد بیان می‌کنیم. شعار آدم را داغ می‌کند و بحث‌های کلامی آدم را می‌پزد. این سری چیزهایی که می‌گوییم شعار نیست، درقرآن و احادیث می‌باشد. پس شما را می‌پزد. و خوش به حال کسی که هم داغ باشد، هم پخته. هر کدام بدون دیگری خوب نیست.
بحث‌هایی در مورد خبرگان است که آدم را داغ می‌کند و بحث‌هایی نیز هست که آدم را پخته می‌کند. بحث‌های ماشما را که پخته هستید، پخته‌تر می‌کند، چون می‌خواهیم از قرآن و احادیث برایتان تکه‌هایی را بگوییم، پس خوب باید گوش داد که شیرین و شنیدنی است.
1- تعیین خبرگان در بیان پیامبر اکرم (ص)
مطلب خبرگان: خبرگان برای بررسی مسئله‌ی رهبری است(تعیین خط رهبری) که تعیین و تداوم خط رهبری ریشه دارد یا نه؟ بله. چون خود پیامبر اولین کسی است که خبرگان تعیین کرد.
حال ممکن است بگویید خبرگان در جمهوری اسلامی چه ربطی دارد به پیامبر؟ این را از روی آیات و احادیث می‌توان فهمید.
موضوع بحث: تعیین خبرگان به بیان رسول الله(ص) برای تداوم خط رهبری.
برای این که پیامبر می‌دانست که بعد از او ممکن است مطلب رهبری در دست انداز بیفتد خبرگان را تعیین کرد تا اگرمشکلی در مورد رهبری بود به خبرگان مراجعه شود.
بیان رسول الله: چهار تا خبره تعیین کرد، هر کدام برای برهه‌ای از زمان، پیغمبر فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی»(أمالى صدوق، ص‏486) فاطمه جگرگوشه‌ی من است. رضای فاطمه، رضای خداست، غضب فاطمه، غضب من و غضب خداست. چهار خبره مثل چهار چراغ هستند که سر چهار راه گذاشته شوند. چراغ اول(خبره اول) فاطمه (س) است.
یعنی اگر پیامبر فوت کردند و شما در رهبری بین زنده‌ها و مرده‌ها درمانده شدید به فاطمه رجوع کنید، ببینید فاطمه(س) کدام خط را انتخاب می‌کند. هر چراغی که فاطمه آن جاست همان جا بایستید.
حدیث بالا را همه نقل کردند. شاید 20 نفر از علمای سنی در جلد دهم کتاب الغدیر و علمای شیعه نیز نقل کرده‌اند که همه آن حدیث را قبول دارند که رضایتش و غضب فاطمه ارزش دارد.
حالا ولی فاطمه(س) زیاد زنده نبود، بعد از او مردم سراغ چه کسی بروند؟
چراغ دوم ابی ذر می‌باشد.
قال رسول الله: «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَى ذِی لَهْجَهٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ»(معانی ‏الأخبار، ص‏178) آسمان بر کسی راست گوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است. (روی کره‌ی زمین راست گوتر از ابی ذر وجود ندارد)
و این جا پیامبر خبره تعیین می‌کنند که بعد از من و شهادت دخترم ابی ذر هر چه گفت و از هر که حمایت کرد او راست گوست و به حرفش گوش دهید.
پیامبر اینطوری پیش بینی بعد از خود را می‌کند و او رهبر است چون روزنه‌های خطر را بعد از خود می‌بندد. ابوذر نیز در تبعیدگاه از دنیا رفت. بعد از ابی ذر چه کسی خبره باشد که پیامبر تعیین کرد که آن موقع جنگ صفین پیش می‌آید. در جنگ صفین، یکی از اصحاب پیامبر شهید می‌شود به نام عمار.
پیامبر برای چهل سال بعدش(جنگ صفین چهل سال بعد از فوت پیامبر بود) نیز خبره تعیین کرده و گفته ببینید قاتل عمار چه کسی است. هر گروهی که عمار جزو آن نبود و آن‌ها عمار را کشتند گروه باطل است و هر گروهی که عمار جزءآن گروه بود حق است. آن موقع که پیامبر گفت، کسی نفهمید، چون فهمیدن حدیث بلوغ و آگاهی می‌خواهد. ولی چهل سال بعد که عمار در جنگ صفین شهید شد، مردم فهمیدند که پیامبر گفته هر که عمار را بکشد ظالم است وطرفداران علی و عمار حقند و آن طرفی‌ها باطلند. و در آن جا ارتش می‌ایستد و می‌گوید ما باطلیم و در آن جا بودکه حدیث تازه ضربه‌ی خودش را زد. در آن موقع عمار و معاویه گفتند چه کنیم ارتش در حال شکست خوردن است و حدیث چهل سال پیش حالا در حال نتیجه دادن است. برای همین گفتند می‌گوییم تقصیر علی(علیه السلام) است که عمار را به جبهه آورد. چون اگر نیامده بود که به دست ما شهید نمی‌شد و این آخرین طرح آن‌ها باشد.
قال رسول الله: «یَا عَمَّارُ تَقْتُلُکَ الْفِئَهُ الْبَاغِیَهُ»(الصراط‌المستقیم، ج‏3، ص‏175) یا عمار می‌کشد تو را گروه باطل.
و این جا پیامبر خبره تعیین می‌کند، اول فاطمه، بعد ابوذر و حال آن گروه که عمار را کشت باطل است و این اندیشه‌ای است برای تداوم رهبری.
حال که عمار در صفین شهید شد، ما باید بعد از عمار به چه کسی رجوع کنیم؟ و این جا پیامبر برای پنجاه سال بعد از خود خبره تعیین کرد. یعنی چراغی وصل کرد که لامپ آن امام حسین(ع) است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»(إرشاد مفید، ج‏2، ص‏127) حسین از من است و من نیز از حسین هستم.
پیامبر گفت پنجاه سال بعد از من یزید بر روی کار می‌آید و همین هم شد.
و در آن موقع اگر خط امام حسین و یزید برای مردم گم شد بدانید که خط امام حسین ادامه‌ی خط رهبری امت است وخط من است. حسین از من است، چون از نسل من است(پیامبر می‌گوید) و من از حسینم، چون شخصیت و مکتب من از حسین است.
خبرگان پس یعنی کسانی که تعیین می‌شوند و خط رهبری را از انحراف نجات می‌دهند. آیا این که کاندیداهای ملا و آخوند انتخاب کردند درست است؟ آیا درست است که آخوند خودش را در میان بیندازد؟ اصلاً در کجای دینا این طوری است که هر جا خبری بود آخوند آن جا حضور داشته باشد؟
2- کسی که حب ریاست دارد ملعون است
حب ریاست بد است و لذا ما حدیثی داریم «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ»(کافى، ج‏2، ص‏298) خدا لعنت کند کسی را که می‌خواهد رئیس شود «مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا» خدا لعنت کند کسی را که خواب ریاست در ذهن داشته باشد. و همان حدیثی که لعنت می‌کند می‌گوید: آن جا که احساس خطر کردید اشکالی ندارد، مثل این که شما می‌بینید راننده‌ای مست است، باید آن را از ماشین پیاده کرده و جایش نشست. و گاهی نیز هست که راننده مست نیست و عاقل است ولی ناشی است. و گاهی عاقل است وخبر نیز دارد ولی شما راهی را بلد هستید که او بلد نیست.
مثل این که حضرت علی می‌گویند که حکومت برای من بی ارزش‌تر از آب بینی بزغاله در حال عطسه کردن است ولی در نهج البلاغه می‌گوید و خودش را کاندیدا می‌کند، چون می‌دانست اگر رئیس شود خطر است، پس رئیس می‌شود.
دین ما چنین دینی است که می‌گوید: اگر دیگران هستند و رئیس شوی خدا لعنتت کند. واگر احساس خطر کنی باید رئیس شوی.
حدیث برای کاندید‌ها:
آیا کاندیدا شدن کمال است یا نقص؟ علی (ع) فرمود: کسی که پیشی بگیرد بر مردمی و در حالی که در میان مردم می‌بیند کسی را که از او برتر است، پس به خدا و رسول خدا و مؤمنین خیانت کرده است. ولی در موارد زیادی در نهج البلاغه حضرت علی از خودش تعریف کرده و گفته‌اند که من لیاقت دارم.
3- مواردی که امیرالمؤمنین خودش را معرفی می‌کند
ده مورد از مواردی که امیرالمومنین خودش را معرفی می‌کند: «إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً»(نهج ‏البلاغه، حکمت 147) به درستی که در این جا(سینه‌ی من) علم زیادی است. (حکمت) «إِنَّمَا مَثَلِی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی الظُّلْمَه»(نهج‏ البلاغه، خطبه 187) مثل من در بین شما مانند مثل چراغ است. (یعنی شما باید در اطراف چراغ باشید و از نورچراغ استفاده کنید) «أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی»(نهج‏ البلاغه، خطبه 182) آیا توقع دارید امامی غیر از من؟ (خطبه) «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»(نهج‏ البلاغه، خطبه 189) بپرسید از من قبل از این که مرا از دست بدهید. (کلام) و لذا بعضی اوقات می‌آمدند سراغ بعضی رهبران و می‌گفتند رها کنید مرا . «مَا شَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ»(نهج‏ البلاغه، حکمت 184) شک نکردم در حق از وقتی که حق را فهمیدم. حضرت علی می‌گوید: من اگر اسلام آوردم اگر ذره ذره هم شدم پایش هم می‌ایستم. و لذا ایشان در جنگ‌ها اقوامشان را می‌کشتند ولی از اسلامشان اندکی کاسته نمی‌شد. ولی کسانی که این طوری نیستندبه آن‌ها مسلمان واقعی نمی‌گویند. اسلامشان اسلام کاغذی و مقوایی است. «مَا یَزِیدُنَا ذَلِکَ إِلَّا إِیمَاناً»(نهج‏ البلاغه، خطبه 56) و «إِنِّی لَعَلَى یَقِینٍ مِنْ رَبِّی»(نهج‏ البلاغه، خطبه 22) و حضرت علی می‌گویند: و همانا من یقین دارم به پروردگارم. برای این که بعضی اوقات به حضرت علی می‌گفتند با ما مشورت کن، ایشان می‌گفتند من یقین دارم و مشورت در جایی است که انسان یقین نداشته باشد. «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَهُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ»(نهج ‏البلاغه، خطبه 200) والله که معاویه سیاست مدارتر از من نیست، ولیکن من دین جلویم را گرفته و گرنه که اینطورنیست.
موقعی که آقای قرائتی به تلویزیون آمدند، آقای قطب زاده مدیر بودند که گفتند تلویزیون آخوند بازی نیست و کارهنری است و آقای قرائتی را آقای مطهری فرستاده بودند که ایشان می‌گفتند احتمال نمی‌دهید که ما یک معلم هنرمندی باشیم، گفتند: گروه هنری باید تفکیک کند، گفت: گروه هنری شما چه کسی هستند؟ گفتند که من معلم هستم و می‌خواهم درس بدهم و هنرمند که لیسانس و دیپلم نمی‌خواهد و گفتند که من می‌توانم تا دو ساعت شما را با حرف حق بخندانم و همین کار را هم کردند و قبول کردند.
4- کاندیدا شدن روحانی لایق لازم است
سؤال این بود که اگر کاندیده‌ها که ملا هستند خودشان را معرفی کردند زشت نیست؟ می‌گوییم نه، چون حضرت علی که رئیس ملاها بود خودش را معرفی کرد و زشت هم نبود. خطبه و 182 کلام، خطبه، خطبه که امیرالمؤمنین خودشان را لایق دیدند و از خود تعریف کردند. حضرت یوسف وقتی دیدند وضع مملکت در خطراست خودشان را کاندیدا کردند. «اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف/55) من باید خزینه‌های زمین را داشته باشم(نظارت بر بودجه و خوراک مملکت) «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ« همانا من حفظ می‌کنم و عالم به آن هستم.
و ما هم ملای درجه‌ی یک داریم و هم درجه‌ی دو تا درجه‌ی یک هست به سراغ درجه‌ی دو نباید رفت. من تقدم علی قومٍ که اگر کسی دید که بر او مقدم‌تر و بهتر است و خودش را کاندیدا کرد، درست نیست و خیانت به خدا و رسول کرده.
اما از او بهتر فقط از نظر علم نیست، از نظر برد فکری هم هست، چون ما عالمی را می‌خواهیم که از او فقه بگیریم و به جایی امام بگوید که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، اما اگر عالمی از یک تلفن ترسید، نمی‌تواند رهبر شود که اگردنیا به او پشت کرد قهر نکند، عالمی که حب و بغض در او اثر نکند.
چرا این قدر به جلسه‌ی خبرگان اهمیت می‌دهند؟ به خاطر کاری که می‌خواهند بکنند.
5- کارهای مشابه دشمنان نسبت به پیامبر و جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی مثل زمان پیامبر است مثل آن پنج تا طرح دارد.
1 – فحش به پیغمبر: پیامبر شاعر، ساحر، کاهن، مجنون
جمهوری اسلامی: حکومت ملا، حکومت مرتجع، شیر و نفت در جیب آخوندها آست، انحصار طلب و به هیچ کدام اثر نکرد.
2 – قصد براندازی در حکومت پیغمبر، ریختند در خانه‌ی پیغمبر که آن حضرت را بکشند، آن شبی که حضرت علی جای پیغمبر خوابیدند و آن حضرت هجرت کردند.
مثل قطب زاده که قصد براندازی و بمباران جماران را داشت و هیچ کدام نشد.
3 – شکنجه‌ی یاران پیغمبر: بلال را شکنجه کردند، سمیه را شهید کردند، شوهرش را نیز شهید کردند، ابوذر را تبعیدکردند. در جمهوری اسلامی هم امام جمعه‌ها را شهید کشتند. مطهری‌ها و مفتح‌ها را شهید کردند و هیچ کدام نشد.
برادران پاسدار و کمیته را زنده زنده تکه تکه کردند که هیچ کدام از آن شکنجه‌ها حکومت‌ها را نشکست.
4 – جنگ مسلحانه با پیغمبر کردند و پیغمبر بارها در جنگ احد و بدر و حنین شرکت کردند. جنگ‌های رسمی که هیچ کدام نشد.
با ما هم جنگ کردستان، اعلام جنگ مسلحانه‌ی منافقین جنگ صدام و هیچ کدام کاری نکرد.
5 – پیغمبر را در محاصره‌ی اقتصادی گذاشتند. دختر ندهید و دختر نگیرید و خرید و فروش نکنید.
6- مجلس خبرگان مانند جلسه غدیر مأیوس کننده دشمنان
محاصره‌ی اقتصادی برای جمهوری اسلامی هم گذاشتند که هیچ کدام از محاصره‌ها کاری از پیش نبرد و حکومت هارا نشکست و ضد انقلاب‌ها و دشمنان پیغمبر به دنبال روزنه‌ای بودند و آن مرگ پیغمبر بود که در غدیر خم پیامبردست حضرت علی را بالا برد «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»(کافى، ج‏1، ص‏420) «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» (مائده/3) و آن‌ها مأیوس شدند. الآن هم ضدانقلاب انحصار طلب مرتجع، امل، نشد. محاصره و ترور نشد و حالا می‌گویند امام پیر شد و مامی گوییم اگر پیر شد که هنوز نشده، جلسه‌ی خبرگان غدیر خم است و ضد انقلاب را مأیوس می‌کند که اگر امام خدای نکرده نباشد امامتش هست.
ما مسلمان تنوری هستیم، نه مقوایی.
7- مسلمانان ایران انقلابی و نمونه هستند
یک نفر پیش پیامبر آمد و گفت: انقلاب کن پیامبر، صد هزار یار داری. پیامبر گفت: تو هم یکیش، برو کنار تنور و آن مردگفت: من که کاری نکرده‌ام و کس دیگری گفت: سلام علیکم و در جواب گفت علیکم السلام و رفت در تنور آتش که خدا آتش را بروی او سرد گردانید، خدایی که همه‌ی کارها به دست اوست.
مسلمانان ایران انقلابی‌ها تنوری هستند در سپاه پاسداران تکه تکه شدند و شهید شدند و برادر دیگری جای اونشست تا جایش خالی نماند به جای پسر، پدر می‌اید در یک خانواده اوایل یک بسیج بود و حالا سه چهار تا بسیج.
پیرمردی که سه شهید داده و خود به جبهه می‌رود این‌ها امت تنوری هستند.
انقلابیون لبنان و سوریه وقتی به بسیجیان نگاه می‌کنند، یاد خدا می‌افتند و این‌ها آیت و نشانه‌ی خدا شدند، چون به نماز جمعه می‌روند تقوی دارند.
امیدواریم که خدا امام را تا ظهور حضرت مهدی برای ما نگهدارد.
و این جاست که می‌گوییم مردم کوفه نیستیم که علی تنها بماند و آن‌هایی که شهید دادند و هستی خود را دادند و برای جوان و جبهه اشک ریختند از رأی دادن به خبرگان ابائی ندارند و وقتی امام گفته تکلیف است، یعنی واجب می‌باشد.
برکاته خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment