موضوع: خانواده، انتخاب همسر
تاریخ پخش: 72/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک دانشجویان عزیز از خواهران و برادران و یادگار شهدا هستیم. خانوادههای شهداء دانشگاه شاهد بحثی را که میخواهم بگویم بحث انتخاب همسر است.
درباره انتخاب همسر چند تا مسئله هست که باید مطرح بشود. یکی آثار و برکات ازدواج دوم: موانع ازدواج، سوم: همسر خوب کیست؟ چهارم: مجردها.
1- استقلال و آرامش از آثار ازدواج
در برکات و آثار و ازدواج یک برکت ازدواج مسئله عزیزه جنسی و شهوت است که آن دیگر گفتنی نیست. همه میدانند. اما برکات جنبی دارد یکی از برکاتش استقلال است. دختر و پسری تو خانواده به خانواده وابسته هستند اما وقتی ازدواج کردند مستقل میشوند. استقلال یک ارزش است هم برای فرد و هم برای خانه. گاهی فرزند کوچولو دو سه ساله است سر سفره نشسته است میگوید قاشق را بده خودم بخورم به او میگویی نمیتوانی میریزی گریه میکند قاشق را پرتاب میکند. هر چه میگویی نمیتوانی، میگوید خودم. میگوییم خوب بگیر قاشق را به او میدهیم، قاشق را میزند تو غذا میریزد روی سرش تمام لباسش آلوده میشود میگویم دیدی گفتم نمیتوانی میگویم قاشق را به من بده او دوباره گریه میکند. این بچه میگوید، خودم، سر خودم بریزم و لباس خودم را خراب کنم بهتر است از که به تو وابسته باشم.
این روحیه استقلال طلبی حتی در بچه هم هست میخواهد خودش باشد. با کمال تأسف بعضی از پدرها، مادرها میخواهند این بچه تا بزرگی مستقل نباشد. میگویند میخواهی اصلاح کنی برو این آرایشگاه برو این حمام، رنگ لباست این باشد یعنی اجازه عطسه و سرفه به بچه هایشان نمیدهند. این بچهها بچههای فلجی بار میآیند. باید استقلال باشد و لو خراب کند. خراب کند که مستقل بشود بهتر از این است که خراب نکند و وابسته باشد. چون آدمی که خراب میکند بعد از چند بار خراب کردن یاد میگیرد اما اگر وابسته باشد تا آخر عمرش وابسته است. استقلال در زندگی یک ارزش است که در اثر ازدواج بوجود میآید.
یکی از برکات ازدواج انس و آرامش است قرآن درباره ازدواج میگوید: ازدواج کنید «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (روم/21) تا سکینه و آرامش داشته باشید توسط همسر. انسان جوری آفریده شده است که از تنهایی از بی کسی ناراحت است. میخواهد با یک کسی مأنوس بشود منتهی انس با چه کسی؟ انس با کسی که غمخوار او باشد. انس با کسی که متناسب با او باشد. انس با کسی که او را درک کند. انس هم یک نیاز است.
بگذارید مثال بچه را بزنیم. بچه گریه میکند. عروس و داماد تازه بچه دار شدهاند نمیدانند بچه چه میخواهد میگوید شاید تشنهاش است آب میدهند نمیخورد میگویند شاید تو قنداقش تیغی، سیخی، میخی باشد. قنداقهاش را باز میکنند میبینند چیزی نیست. نمیفهمند بچه چه میخواهد تا بچه را بغل کردند آرام میشود این بچه میخواهد بگوید نه گرسنهام نه تشنه. انس، «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» و لذا گاهی وقتها اصلاً قصه شهوت هم مطرح نیست. هر دو پیر هستند اما از تنهایی ناراحتند. یکی از دلایلی که غربیها سگ دارند همین است من در اروپا به مترجم گفتم از این خانم بپرس چرا سگ داری؟ گفت بچهها من را رها میکنند و میروند اما این سگ تا آخر عمر با من هست. من مأنوسم. برای این خانم شهوت مطرح نبود. انس. و لذا بعضیها غیر از سگ، گربه بغل میکنند و گربه را میبوسند انس کاذب است.
این که میگویند عارف کیست؟ عارف کسی است که با خدا انس پیدا کند چون انس با خالق زیباییها که پیدا کرد از یک واقعیتی پر میشود که چیزهای دیگر خیلی پهلو او مهم نیست. عفت، یکی از برکات ازدواج حفظ عفت است. چه قدر خوب است شهرداری ما فرمانداری ما استان داریهای ما این تابلوها را تو خیابان بزنند ما چه قدر تابلوی جاروبرقی و پلوپز و زودپزو میز و مبل داریم. یک تابلو بزنند برای رضای خدا، برای ریا، برای خدا شعارش کنند، ازدواج را آسان کنید نصف گناهان کم میشود. از کجا میگویی؟ !
حدیث داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْبَاقِی»(أمالی طوسی/ ص581) یعنی هر کسی ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده است. البته معنی حدیث این نیست که دو تا زن بگیریم تا همه دین ما حفظ بشود بعضی جاها اگر دو تا زن بگیری کل دین از بین میرود. این هم برای این که زنها خوشحال بشوند. آقایانی که صیغه عقد را میخوانند تو صیغه عقد همه آخوندها تقریباً این حدیث را میخوانند. میگویند «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ» نصف دنیش را حفظ کرده است.
2- حفظ سلامتی از آثار ازدواج
سوم: سلامتی، حفظ سلامتی ازدواج اگر کسی نکند حالت عصبی و ضعف اعصاب، تشنج، زخم معده، این هیجانها و تحریکاتی که میشود و نمیتواند ارضاء کند. اینها بر روح او فشار میآورد و امراض گوناگونی دنبال دارد. خیلی از جوانها و دخترهایی که بداخلاق هستند به خاطر این است که ازدواج نکردهاند، تندخویی، تشنج، یأس، بعضی از افرادی که دست به خودکشی میزنند به خاطر ترک ازدواج است. البته کار حرامی است و قطعاً جزایش جهنم است. بدبینی، گوشه گیری.
به هر حال خطراتی که ازدواج نکردن دارد، ضعف اعصاب، افسردگی، یأس، تشنج، تندخویی، بدبینی، سوء هاضمه، سردرد شدید، البته سر درد انواع دارد حالا هر کس سرش درد گرفت نرود ازدواج کند. میگفت گوشم درد میکند گفت برو بکش گفت چرا؟ گفت دندانم درد میکرد کشیدم. خیلی خوب دندانت درد میکرد کشیدی ولی گوشت درد کرد بکشی خوب نمیشود. یک نوع سر درد است که دوایش ازدواج است.
3- هزار سلام ترکیب ازدواج و تقوی است و تولید نسل از آثار آن
پنجم تولید نسل، یک آیهای داریم تو قرآن، از هنرهای قرآن این است. از هنرهای اسلام این است که، شهوت و ازدواج و تقوی را به هم خیلی قشنگ مخلوط کرده است.
چیزهایی را بوجود میآورد مثلاً میفرماید که «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ» (بقره/223) این آیه ترجمهاش سکسی است تو تلویزیون نمیگویم، اما بعد میآید میگوید که «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» این خیلی مهم است. عروس و داماد آمیزش جنسی که میکنند باید مواظب باشند برای قیامتشان یک فکری بکنند. وقت هیجان شهوت میگوید فکر قیامت باش. مثل کسی شیرجه میرود میگوید غسل جمعه یادت نرود یعنی نمیگذارد این شیرجه حرام شود. یک کسی دارد آب به صورتش میزند، میگوید وضو یادت نرود. تو که آب میریزی این آب را به قصد وضو بریز. همیشه با وضو باش. خیلیها صورتشان را میشویند و همیشه بی وضو هستند. یعنی هنر قرآن این است که هیچ لذت مادی را نمیگذارد حرام بشود.
زنهایی که هنر دارند از پوست پرتقال مربا درست میکنند. بی هنرهای آنها هم برنج رشت را خراب میکنند. هنر اسلام این است که از هر مسئلهای یک خط معنوی میکشد. شما تو اداره پشت میزت نشستی از همین پشت میزت کانال بزن برای قیامت مراجع که میآید با اخلاق با او رفتار کن کارش را راه بیانداز. امام کاظم(ع) فرمود: اگر کسی مؤمنی را میتواند شاد کند. یعنی کارش را سریع و خوب انجام بده واقعاً اگر بگویند رسو ل الله پشت در است شما این طور او را تحقیر میکنی؟ ! و کارمندهای دولت ما چه قدر خسارت کردهاند آنهایی که میتوانستند دل مؤمنی را شاد کنند و کار مؤمنی را راه بیاندازند و نیانداختند.
یک پزشک میتواند به من نسخه بدهد برای دو سه تومان پول میتواند پول را بگیرد اما برای پول کار نکند. نسخه را بنویسد پول هم بگیرد اما هدفش این باشد که این شیخ مریض شده است من این شیخ را راه بیاندازم تا آخر عمر هر چه حدیث بخواند من در حدیث هایش شریک هستم میتواند با نسخهای که مینویسد در تمام قرآن و حدیثی که من میگویم شریک باشد. منتهی چه قدر خسارت است که پزشک برای پول درس بدهد من آخوند میتوانم از منبرم قصد هدایت داشته باشم که اگر کسی از حدیث من هدایت شد، چه قدر در کارهای خیرش میتوانم شریک باشم. اما حیف نیست هدفم پول باشد نمیگویم پول بگیرید، پول بگیرید، بشمارید اما برای پول کار نکنید.
ما که آمدیم این جا نشستهایم همه نیاز به اکسیژن داریم. اما هیچ کدام برای اکسیژن وارد مسجد نشدهایم انسان به پول نیاز دارد. بدون پول نمیشود زندگی کرد اما معنیاش این نیست که هدفمان پول باشد. بدون اکسیژن نمیشود زندگی کرد اما هدف اکسیژن نیست اگر گفتند رفتی پای درس قرائتی! میگوید والله رفتم برای اکسیژن نه بابا بی اکسیژن نمیشود اما برای اکسیژن حرکت نمیکنیم. ما بدون مادیات نمیشود. ابوالفضل العباس(ع) که برای خدا جنگ کرد در کربلا اسبش جو میخواهد یعنی بدون مادیات نمیشود اما ابوالفضل باید هدفش خدا باشد. مادیات…
در اوج شرایط شهوت میگوید از این شهوت هدفت ارضاء نباشد هدفت این نباشد که لذت زودگذری باشد «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» هنر قرآن این است که این آیه را چسبانده است به آیه آفرینش جنسی. تولید نسل منتهی ما حالا نمیگوییم دو تا سه تا، هر چه خدا قسمت کرد.
4- ازدواج مقدس است و از آثار آن توسعه عاطفه میباشد
ششم: پاداشهای الهی، اصلاً ازدواج ثواب دارد کسی اگر ازدواج کند یک رکعت نمازش ثواب هفتاد رکعت نماز را دارد. خود ازدواج مقدس است.
هفتم: توسعه عاطفه، آدمی که ازدواج میکند عاطفهاش وسیع میشود. آدمی که زن ندارد و شوهر ندارد آدم مجرد همهاش خودش را میبیند خودم، کتم، شلوارم، کیفم، کفشم، اما اگر ازدواج کرد میشود خودم و زنم، مادرزنم و بچهام و پدر زنم. یعنی یک خرده عاطفهاش از خودم میرود آن طرفتر این را میگوییم توسعه عاطفه، آدم مجرد خودبین است، آدم معمولی از خودبینی میآید بیرون. اینها که چیزی را وقف میکنند معنایش این است که اینها دیگر خودبین نیستند جامعه بین هستند. یعنی میگوید این باغ مال من باشد یا وقف باشد. میگوید این وقف باشد که کل مردم استفاده کنند. آن وقت چه برکاتی دارد این وقفها. شما به آثار وقف فکر کردهاید؟ انسان حدود هفتاد درصد از بدنش آب است و بنده که بچه کاشان هستم هفتاد درصد بدن من آب است و من آبِ, آب انبارهای کاشان را خوردم. آب انبارهای کاشان آبشان وقف است یعنی من هفتاد درصد از وجودم وقف است آن کسی که مدرسه آن امام آن مجتهد آن مرجع، آنهایی که یک خوابگاهی را وقف دانشگاه میکنند. میگوید من یک خوابگاه میسازم برای دانشجوهای بی مسکن بعد تمام دیپلمههایی که میآیند توش دکتر و مهندس میشوند و لیسانس و فوق لیسانس میگیرند. تمام خدمات ارزندهای که بعداً میدهند پاداشش را آن کسی میبرد که وقف کرده است و لذا چیزی را هم که وقف میکنید وقف خاص نکنید. بعضیها میگویند این وقف این مسجد است. بابا! بگو وقف مردم.
یک آیه داریم که حضرت ابراهیم(ع) رفت یک وقف تنگی بکند خدا فرمود نه نه! این طور قبول نیست. حضرت ابراهیم کعبه را ساخت و مکه را ساخت. گفت خدایا: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ» (بقره/126) یعنی خدایا اهل مکه را از ثمرات روزی کن «مَنْ آمَنَ» هر کسی دین دارد. خدایا هر کسی دین دارد چیز به او بده، خدا فرمود این رقمی نه معلوم میشود عاطفه تو توسعه زیاد پیدا نکرده است. بابا «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» آن هم که کافر باشد به او میدهم بخورد. یعنی این طور نباشد. دید شما وسیع باشد. بعضی از رؤسای هیئتها هستند میروی آبگوشت یا پلو بخوری میگوید آقا شما که تو هیئت ماسینه نزدی این طور نباشد که این دیگ مال آن کسی است که سینه زده است. یک مقداری بزرگتر، وسیعتر… بعضی قهوه خانههای تو راه است. اگر پیاده شدی چلوکباب خوردی، میپرسی قبله کجاست میگوید سلام علیکم قبله از این طرف است اما اگر گفتید من شام خوردم قبله کدام طرف است. اصلاً حاضر نیست بگوید قبله کدام طرف است چون چلوکباب نخوردی. چه قدر اینها تنگ نظر هستند. یکی از فوائد ازدواج توسعه عاطفه است.
حضرت ابراهیم(ع) گفت خدایا من مکه را ساختم به اهل مکه ثمرات بده از میوهها نصیب مردم بکن اما «مَنْ آمَنَ» هر کس دین دارد خدا پشت سرش فرمود این رقمی نه «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» آن هم که کافر باشد یک متاعی به او میدهم. در بیابان کسی اشاره میکرد امام صادق فرمود بروید ببینید چه میگوید اصحاب دویدند گفتند آقا تشنه است گفت خوب به او آب بدهید گفتند آقا یهودی است فرمود مگر من از دینش پرسیدم یهودی باشد به او بدهید بخورد. روح بزرگ!
5- سلامتی جامعه، عمران و آبادانی، تعلیم و تربیت و… از آثار ازدواج
هشتم: سلامتی جامعه اگر ازدواج زیاد بشود فساد در جامعه کم میشود ولگردهای آدمهای مجرد ولگرد هستند، بیشتر، بیشترین قتلها، بیشترین سرقتها و بیشترین تجاوز به عنف، بیشترین اعیتادها و خودکشیها، یعنی بخشی از اینها به خاطر مجردی و بی بندوباری است. یکی از فوائد ازدواج پر کردن ایام فراغت است.
من یک کلمه به شما بگویم من مسئول مملکتی نیستم اما این حرف را گوش بدهید. برای تهاجم فرهنگی بهترین راه ازدواج است. چون آدم وقتی فراغت دارد دنبال فیلم بد و رفیق بد و اعتیاد، آدمی که زن و بچه دارد میرود دنبال درآمد و یک لقمه نانی و لذا فرصت برای این که مورد تهاجم فرهنگی قرار بگیرد ندارد. قوی ترین و بهترین یا از بهترین راهها در برابر تهاجم فرهنگی ازدواج است. چه پول دارهایی میتوانند جوانهایی را داماد کنند چه افرادی میتوانند به چهار تا جوان وام بدهند ازدواج کنند. حکومت چه کارهایی برای ازدواج میتواندبکند خود ما چه کارهایی میتوانیم بکنیم. گیر هم تو خودمان است. حالا تو موانع خواهم گفت.
دهم: مسائل عمران و آبادانی، اصلاً مسئله شهرسازی و خانه سازی از برکات ازدواج است یکی از برکات ازدواج تعلیم و تربیت است. چون آدم وقتی بچه دارد کتابهایی را مطالعه میکند برای بچهاش قصه میگوید راه و شیوههای تعلیم بچه، آموزش بچه، تمرین حوصله ببینید شما وقتی میروید لباس بشویید درست است که هدف شما این است که لباس بشویید اما غذایت هضم میشود زور بازو هم هست. آن کسی که کار میکند هدفش کار است اما دنبال کار برای سلامتی او هم مفید است.
از برکات ازدواج آینده نگری است. خانمهایی که دختر دارند دخترشان که دو ساله شد فکر جمع کردن جهیزیه هستند آن کسی که دختر ندارد میگوید جهیزیه برای چه کسی؟ وقتی آدم ازدواج کرد آینده نگر میشود. برای پسرش برای دخترش.
یکی از برکات ازدواج تلاش و کار و ابتکار بیشتر است. چون آدمی که ازدواج نکرده است خرجش کم است. میگوید من همین که دارم بس است. اما وقتی یک مشت نان خور پیدا کرد، مجبور است به کمیت و کیفیت کارش توجه بکند و اضافه بکند اینها برکات ازدواج است.
البته هفت تا مال آقای ابراهیم امینی است که از علمای قم است. امروز من یادداشت کردم از کتاب ایشان انتخاب همسر شش تایش هم از خود من است که وقتی داشتم یادداشت میکردم دیدم چیزهای دیگر هم هست. حالا شما فکر کنید شاید چیزهای دیگر هم به ذهن شما بیاید. هیچ وقت علم محدود نیست گاهی وقتها شاگردی در حرفهای استادش فکر کند و مشابه حرفهای استاش را بزند و گاهی اوقات ممکن است شاگرد یک چیزهایی به ذهنش بیاید که به فکر استادش نیاد. این برکات ازدواج حالا برویم سراغ, موانع ازدواج:
6- تجملات یکی از موانع ازدواج
موانع ازدواج چیست؟ خودتان میدانید، تجملات یکی است من یک مثال بگویم، شما اگر گرسنهات باشد سفره پهن است نان هم هست بد نیست یک حدیث بخوانم، حدیث داریم سر سفره نان که آمد منتظر چیز دیگر نباشید. نگویید هنوز خورشت نیامده، پلو که نیامده است. حدیث داریم نان که آمد شروع کنید. آدم اگر گرسنهاش باشد نان که آمد شروع میکند. میگوید نه والله چون دسر نیامده من از نان خوردن معذورم این پیداست گرسنهات نیست. آدم اگر واقعاً خواسته باشد ازدواج کند منتظر این که والله حالا ایشان دیپلم نگرفته است نیست. حالا آدم قبل از دیپلم ازدواج قبل از این که لیسانس بگیرید ازدواج کند. بعد چه میشود، پدر دختر خرج دختر را بدهد. پدر پسر هم خرج پسر را بدهد ولی بچه، بالاخره پسر و دختر قبل از ازدواج کجا غذا میخورند همان کسی که غذایش را میدهد پدر است مادر است هر کسی است. آن کسی که به دختر قبل از ازدواج غذا میدهد بعد از ازدواج هم غذا او را بدهد. بعد هم اینها فقط سعی کنند بچه دار نشوند. درسشان را بخوانند بعد که تشکیل زندگی دادند بچه دار بشوند ولی بالاخره از هشتاد درصد از خطرها حفظ میشوند. برای سلامتی ایشان خیلی برکات دارد.
چه اشکالی دارد و این کار را خیلیها تجربه کردهاند بنده هم تجربه کردهام دو تا از دخترانم دبیرستان میرفتند هر دو را در دوره دبیرستان شوهر دادم. منتهی ازدواج کرده بودند درس هم میخواندند پسر خانه پدرش بود دختر هم خانهی ما بود بعد هم وقتی تحصیلاتشان تمام شد رفتند تشکیل زندگی دادند. چه اشکالی دارد. چه فکر غلطی است میگوید نه چون کانادا نیست و پپسی نیست بنده غذا نمیخورم نه، معلوم میشود دروغ میگویی آدم گرسنه تا نان دید میخورد منتظر تجملات, میگوید والله چون چنگال نیامده نشستهام، بابا معلوم میشود گرسنهات نیست!
یک قصه بگویم. قدیم بردهها را میبردند بازار میفروختند هر بردهای هنر داشت گرانتر بود. یک کسی رفت برده بخرد گفت این چند است مثلاً بردهای که، در آن زمان دو هزار تومان بودند گفتند ده هزار تومان گفت مگر چه هنری دارد. گفتند این تشنه شناس است. تخصصش تشنه شناسی است. نگاه به یک کسی میکند میگوید این تشنه است. گفتند خوب این علم جدیدی است. این حق فنی است پول دادند برده را خریدند به هوای این که پزی بدهد آوردش خانه و غذای چرب و شوری درست کرد مسئولین را هم دعوت کرد و آمدند سر سفره آب نگذاشت.
اینها غذای چرب و شور را خوردند و گفتند آب، این برده نگاه کرد گفت دروغ میگوید. از آن طرف سفره، آب، آب. همه گفتند آب. گفت همه دروغ میگویند اینها جوسازی است اینها میخواهند امتحان کنند. من تشنه شناس هستم. یکی از اینها گفت گور پدر هر چه تشنه شناس است خودم پا میشوم. پا شد لیوان را برداشت برد بیرون. برده گفتها! این تشنه است. آن که مینشیند میگوید آب پیداست تشنهاش نیست.
والله این هنوز کمدش جور نشده است. پیداست خیلی غصه دخترش را نمیخورد. پدری غصه دخترش را میخورد که منتظر کمد و ملحفه نباشد. خانوادهای غصه بچه هایشان را میخورند که اصل بر ازدواج باشد تجملات بود، بود، نبود، نبود. داشتم میرفتم پشت یک کامیون نوشته بود شد، شد، نشد، نشد. به قدری خندهام گرفت و به قدری این سخن راننده کامیون در من اثر تربیتی کرد. خیلی جاها رفتم غصه بخورم بعد یاد آن کامیون دار افتادم. این شوفرهای کامیون چه قدر میتوانند فکر خوب داشته باشند. بعضیها هم چرت و پرت پشت ماشین مینویسند. اگر هر شوفر کامیون پشت کامیونش یک حرف خوب بنویسد اصلاً همه ایران میشود مدرسه! نرفتیم تو فکر این که آدم حسابی بشوم بعضیها حسابی هستند بعضیها هم حسابی نیستند. بعضیها هم کم حسابی هستند. یکی هم نوشته بود:
من از عقرب نمیترسم ولی از سوسک میترسم
من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم
این چرت و پرت است. تو دوست بد گیرت آمد مردم که دوست هایشان بد نیستند. این که یک کسی از دوست کلاه سرش برود بردارد پشت ماشینش بنویسد که هر دوست دارد یعنی دوستش عقرب است. این درست نیست مثل این که آدم یکشنبه پول گم کند بگوید مرگ بر یکشنبهها، این درست نیست.
7- توقعات زیادی یکی از موانع ازدواج
تجملات یکی ازموانع است. توقعات یکی از موانع است. یک پدر زن خوب بگویم تو قرآن. جوانی میخواهد داماد شود اسم جوان حضرت موسی پدر خانمش یکی از انبیاء بنام حضرت شعیب حضرت شعیب میخواهد دخترش را بدهد به حضرت موسی. گفت خوب مهریه چه قدر گفت «وَ ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» (قصص/27) یعنی من پدر زن نمیخواهم، اراده ندارم که بر تو مشقت وارد کنم. تو را به مشقت نمیاندازم. چه قدر میتوانی بدهی؟ پدر زن، این آدم پدر زن است. اگر گفتند، سوال ایدئولوژیک، قرآن برای پدر زن آیه دارد بگو بله البته این را هم حفظ میکنید. توقعات را کم کنیم. مراسم عقد و عروسی. مراسم ساده باشد. به امید روزی که هنرمندان صدا و سیما فیلمهایی بسازند تحت عنوان ازدواج آسان و تو تلویزیون نشان بدهند که آسان میشود ازدواج کرد. ما ازدواج آسان هم داریم. ازدواج آسان غیر ازدواج ساده است.
ساده نباشد باید عمیقاً تحقیق کرد. آخر بعضیها میگویند ازدواج آسان. تو تلفن من دیدم دختر خوبی است گفتم بیا با هم ازدواج کنیم. این قدر هم خوب نیست. یا تو پارک دیدمش با هم بستنی خوردیم. این قدر آسانش هم خوب نیست. یعنی این قدر آسان نباشد که آدم دیگر هیچ تحقیقی نکند. عمیق صد در صد حتی آن عروس شیر کدام مادر را خورده است. شیر مادر اثر میکند. امیرالمومنین غیر از امام حسن و امام حسین یک پسر دیگر هم داشت آن پسر تو جنگ میترسید امیرالمومنین «أدرکک عرق من أمک»(شرحنهجالبلاغه ابنابىالحدید/ ج1/ ص243) یعنی یک رگ از مادرت در تو هست. یعنی تو ترست از من نیست ارث از مادرت بردهای! پیداست شیر مادر تأثیر دارد. و لذا گفتهاند اگر زن ترسو است با او ازدواج نکنید. بچه هایتان هم ترسو میشود. مراسم ساده.
توقع مسکن مستقل، خانه شخصی دارد. من یک حرفی دارم به پدرهای دخترها تو این تهران این شهرها اصلاً چه کسی؟ شاید پنج درصد. ده درصد جوانها وقت ازدواج خانه شخصی داشتند. نود درصد بعد از ازدواج خانه دار شدند. مشکلاتی هست، حالا… بعضیها واقعاً فقیرند. خوب این را قرآن میگوید «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (نور/33) آن کسی که واقعاً پول ندارد، باید صبر کند. البته صبر کند. البته صبر کند. معنایش این نیست که افراد پول دار یا حکومت یا دولت یا ملت… الآن ما صندوقهای ازدواج داریم. موسساتی برای کمک به دختر و پسرها داریم. در خیلی از شهرها بنیاد ازدواج هست. صندوق ازدواج هست. وام ازدواج هست. یک جنب و جوشی شده است این باید عمومی بشود. آن کسی که ندارد باید صبر کند اما آن کس که دارد. پدر و مادر یا خانوادهای اگر میتواند دختر و پسرش را زود عروسش کند داماد کند. نکند, پدر و مادر در گناه شریک است.
میشود به جای قالی روی موکت نشست. شما گناه نکن. اصلاً با خدا معامله کنید دخترها و پسرها با خدا معامله کنید بگویید خدایا داماد سراغم آمد قالی نداشت موکت داشت ولی برای این که داماد و خودم گناه نکنم برای تقوی روی موکت مینشینم آن وقت ببینید خدا چه راههایی را باز میکند. قرآن قول میدهد میگوید «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» (طلاق/3-2) کسی اگر هدفش تقوی باشد در خط تقوی گام برمی دارد و متقی بشود از راه بی گمان به او میدهیم. شما نگو، من بردم روی موکت زندگی کنم، ماه عسل روی گونی؟ شما ماه عسل روی گونی زندگی کن. گنان نکن خدا قول داده است این قرآن است. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» کسی که سعی کند گناه نکند و باتقوی باشد از راه بی گمان خدا به او روزی میدهد.
ما رمز این که گیر نفت و دلار و کامپیوتر و کارشناس و مدام روز به روز کارمان تاب میخورد هر چه هم مغزهای اقتصادی فکر میکنند بدتر میشود. چون خط ما گاهی تقوایش کم رنگ میشود. میگوییم نماز بخوانید میگوید والله آخر نماز، ده دقیقه از تولید کم میکند. بر پدر تولیدی که جلوی نماز را بگیرد لعنت. بابا ده دقیقه نماز بخوان خداوند گفته است «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) اگر رفتید تو خط ایمان و تقوی «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» خدا قول داده اگر شما اهل ایمان و تقوی بودید به تو برکت میدهد. شما ایمان و تقوی را کنار گذاشتید میپرسید اصل اصول الدین چند تاست تولید، تولید، تولید، تولید، تولید، آن وقت چهارده تا استان سیل میآید هر چه تولید کردی میبرد، یا سیل میآید یا زلزل میآید. گیر ما این است که سوراخ دعا را گم کردیم. قرآن میگوید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلى قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ» (هود/52) اگر توبه کنید و گناه نگنید و استغفار کنید. «یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلى قُوَّتِکُمْ» خدا زورتان را بیشتر میکند مگر این که بگوییم خدا دروغ میگوید. العیاذ بالله خدا وعده داده است اگر گناه نکنید زورتان بیشتر میشود. امام به رزمندهها فرمود: شما معنویتتان کم شده است صدام قوی شده است. آخرهای جنگ.
کشاورزان ما اگر زکات بدهند یک باران بموقع میآید جبران میکند همه زکاتی را که دادهاند. میگوید من زکات بدهم خوب کم میشود. ملخ میآید! فرق میکند تا باران، برکت بیاید یا ملخ بیاید یا آفت بیاید. یک مقداری به اینها توجه کنیم. متأسفانه بسیاری از ما در ردههای مختلف به این مسائل توجه نمیکنیم به راننده میگوییم نگهدار نماز. میگوید والله من الآن زودتر برسم به ترمینال یک شیفت دیگر. به خاطر این که یک شیفت مسافر کشی کند هر چه میگویند نماز راننده نگه نمیدارد. البته بعضی از ایشان بعد میبینند پنچر میشود حادثه پیش میآید دو ساعت میایستد. حالا ده دقیقه برای خدا نایستاد. دو ساعت مقابل یک سرگرد میایستد. آقای سرگرد غلط کردم معذرت میخواهم. جزای کسی که در برابر خدا تعظیم نکند این است که در مقابل سرگرد به التماس بیفتد. جزای کسی که زکات ندهد این است که سیل بیاید ببرد. جزای کسی که مدام میگوید تولید و ده دقیقه نماز را تعطیل نمیکند این است که یک مرتبه کارخانهاش ورشکست بشود.
8- ازدواج را باید ساده گرفت
ما دوست نداریم اما خدا قول داده است. قول داده است که اگر آمدید تو خط تقوی من کار تو را راه میاندازم. نیامدی شما خواهر و برادر که تو خانه هستی پدران و مادران خیلی فکر خانه مستقل قالی چنین، ماشین چنین، حقوق چنین نباشند زندگی و ازدواج را ساده بگیرید تا دختر و پسرتان سالم بشود. برای رضای خدا گناه دختر و پسر کم بشود. خدا قول داده وضعتان را خوب کند مگر این که شما در ایمانت به خدا شک داشته باشی. آخر بعضیها میگوید والله آخر ما ازدواج کنیم نان از کجا بیاوریم بخوریم. میدانی یعنی چه؟ معنایش این است که اگر یکی باشم خدا زور دارد دو تا که شدیم زور خدا کم میشود. اگر یکی باشیم خدا قادر رزق من را بدهد اما اگر دو تا شدیم دیگر قدرت خدا تمام میشود. آنهایی که از ترس خرجی ازدواج نمیکنند ته دلش این است یعنی من یکی بودم دو تا شدم قدرت خدا تمام میشود. عقیده خیلی خطرناک است. حدیث داریم: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَهَ الْعَیْلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ»(کافی/ج5/ ص330) کسی اگر ازدواج نکند از ترس خرجی «فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ» زندگی ساده. چه اشکال دارد.
اول دامادی خود بنده به بقال گفتم آقا ما آخر شب میآییم دانه انگور میخریم خواهش میکنیم به کسی کاری نداشته باش. چون با عروس نشستیم صحبت کردم گفتم ببین خوشه انگور کیلو پنج تومان است. دانهاش کیلو یک تومان. ما هم که خوشه را درسته نمیخوریم باید کیلو پنج تومان بدهیم بعد دانه دانه کنیم بخوریم حالا این بقال تو جعبهاش دانه دانه شده است. میرفتیم دانه انگور میخریدیم و با عروس میخوردیم و زندگی میکردیم. بابا طوری نیست تو را به حضرت عباس همه خوشهها برای خوردن باید دانه بشود.
یک پزهایی میدهیم. کمدش رنگ میزش نیست آخ چه خاکی بر سرمان کنیم. میگوییم چه شد؟ کمد رنگ میز نیست. حالا چه کنیم به داماد بگوییم دو هفته صبر کن. برای چه برای این که رنگ کمد، . . . میخواهد جهیزیه تهیه کند. میخواهد گل پشتی و بشقابها یکی باشد. و به خاطر این که این طور نیست چه بلایی سر خودش میآورد. حالا کسی که با بشقاب غذا میخورد نمیآید بگوید که این گل با آن گل با آن گل سه پر بود آن چهار پر است. بابا پلویش را میخورد و میرود. چرا ما اسیر گل اسیر دانه انگور اسیر موکت و قالی. جوانی ما میسوزد. سلامتی ما میسوزد دین ما میسوزد دنیای ما میسوزد، آخرتمان میسوزد معطل الکی، حیف که فیلم سازان ما برای ازدواج ساده فیلم خوبی کم ساختهاند حیف که ازدواجهای ساده را فیلم برداری نکردند. این قدر میشود راحت زندگی شیرین کرد. خدا میداند با حقوق کم زندگی شیرین میتوان کرد و خوشی هم تو پول نیست. این قدر با درآمدهای کم زندگی هایشان شیرین است و این قدر درآمدهای بالا زندگی هایشان پر از نکبت است. بگو خدایا من برای این که گناه نکنم وارد زندگی شدم تو کمک کن زندگی من شیرین بشود. از خدا شیرین بخواهید پول نخواهید و لذا حدیث هم داریم که دعا که میکنید بگویید خدایا خودش را میخواهم وسیلهاش را نمیخواهم مثلاً برای حج دعا میکنید بگویید «اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَام» خدای حج میخواهم بروم نگو «اللّهُمَّ ارْزُقْنِی اسکناس تا بروم مکه» یک وقت میبینی اسکناس هست اما مکه نیست. خیلیها طناب دارند آب ندارند. بگو خدایا آب میخواهم ما میگوییم خدایا طناب. اگر ما با این خانواده ازدواج کنیم این یک پدر زن… داشتیم.
به جوان گفتند چرا داماد نمیشوی رفیقش گفت این دنبال یک دختری میگردد که پدرزنش سه تا شرط داشته باشد گفتم سه تا شرط چیست؟ گفت 1- پول 2- میلیاردر 3- دو دفعه هم سکته ناقص کرده باشد. که تا این داماد این شد، سکته سوم و تکی کند به ارث پدر زن! کسی که خوشی را پدرزن پیر سکته کننده میخواهد این توکلش کم است. ما در ایمانمان میلنگیم. ایمان اگر قوی باشد همه مشکلات حل میشود.
خدایا توکل و ایمان ما را زیاد بفرما،
به کشاورزان ما توفیق پرداخت زکات. به بازاریهای ما توفیق پرداخت خمس ، به خانوادههای ما توفیق اقدام به ازدواج به عروس و دامادهایی که همسر دارند توفیق سلامتی و خوشی به مجردان ما همسر خوب به بی خانههای ما مسکن خوب به بی بچههای ما بچه خوب به بی سوادان ما سواد به بی دینان ما دین. به تفرقهها وحدت، به مریضها شفا باقی اسرا آزادبفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»