حیات طیب

برنامه سمت خدا 8 آبان 1400

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». در شان و مقام، به که دختر باشد معصومه شده است تا که خواهر باشد مانده است به مشهد برود یا شیرا قم ماند که بین دو برادر باشد مانند کبوتری که بالش خسته است بیمار شده است و از پریدن خسته است تا قم به هزار زحمت آمد از بس خواهر به برادران خود وابسته است یک روز عجیب محترم خواهم محبوب‌ترین خاک عجم خواهم شد معصومه به قم اگر نگاهم بکند

سلام  بر بانوی کرامت، سلام  بر کریمه اهل بیت، سلام بر اقیانوس سخاوت. سالروز ورود کریمه اهل بیت بر همه‌تان  مبارک و مهنا باشد ان‌شاءالله. ان‌شاءالله که بهترین‌ها برای تک تک ما به برکت حضرت معصومه سلام الله علیها رقم بخورد. سلام  می‌کنم خدمت دوستانم، خانم‌ها و آقایان  ان‌شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما  باشد. از تهران به شما سلام  می‌کنیم، این جا هم  سمت خدا است. با احترام و با افتخار خدمت حاج آقای قرائتی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. ایام مبارک باشد و خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شریعتی: الحمدلله . امروز سالروز ورود حضرت معصومه به شهر مقدس قم است، ورودی که سرشار از خیر و برکت است با تمام برکاتی که حضرت با خودشان به ایران آوردند. بر شما هم  مبارک باشد ان‌شاءالله. امروز چه برای ما به ارمغان آوردید.
حجت الاسلام قرائتی: بحث حیات طیبه  چون در قرآن است. حیات طیبه چیست؟ یعنی زندگی دلپسند.
شریعتی: بفرمایید. با دل و جان می‌شنویم.
حجت الاسلام قرائتی: اما حالا اسم حضرت معصومه را بردید من یک دقیقه راجع به حضرت معصومه یک جمله بگویم. قبلاً گفتم ولی باز هم بگویم. گاهی خدا به یک وجود برکت می‌دهد. روایت داریم  که در آخر الزمان  علم در قم متمرکز  می‌شود.  الان ما از حدود 100 کشور در  قم طلبه داریم، در جامعه المصطفی. و حدود 30 هزار طلبه خارجی از  100 کشور داریم. می‌آیند یک مطالبی یاد  می‌گیرند و پخش می‌شوند. یعنی این برکت یک هجرت حضرت معصومه بود. راجع به خود حضرت معصومه هم یک خاطره است که بگویم. جمعی از شیعیان  سوالات زیادی داشتند، خدمت امام کاظم در مدینه آوردند. دیدند امام کاظم در خانه نبود. حضرت معصومه از پشت در گفت من دخترش هستم. گفتند ما از راه دور آمده‌ایم، سوالات سنگین  و عمیقی داریم. چه کسی می‌خواهد جواب این‌ها را بدهد. گفت سوالاتتان را نوشتید  به من بدهید جواب می‌دهم. دختر در خانه که نمی‌تواند جواب سوالات علمی را بدهد. گفتند می‌دهیم. نامه‌ها را دادند  و ایشان هم خواند و یکی یکی جواب‌هایشان  را نوشت. ولی این‌ها به دلشان  نچسبید  که دختر بتواند جواب درست به این سوالات عمیق بدهد.
شریعتی: آمده بودند از امامشان بپرسند.
حجت الاسلام قرائتی: بالاخره همچین با دلگرمی نبود، دغدغه داشتند.
شریعتی: دل  چرکین بودند.
حجت الاسلام قرائتی: تو راه که می‌رفتند دیدند امام کاظم به خانه می‌رود. گفتند شما نبودید، سوال‌های مهم و عمیقی داشتیم، دخترت جواب داد ولی ما شک داریم. گفت بدهید ببینم. امام کاظم در کوچه نامه‌ها را گرفت و دید. یک جمله گفت که پیغمبر به زهرا گفته بود، امام کاظم هم به حضرت معصومه گفت. گفت: «فَداها اَبوها». سه مرتبه فرمود موسی بن جعفر به فدای معصومه. زیارت نامه امامزاده‌ها را خیلی‌هایش را بزرگان گفتند اما زیارت نامه‌ای  که چند معصوم گفتند این زیارت را بخوانید این  است.
شریعتی: زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها.
حجت الاسلام قرائتی: اگر دقت کنیم یک آدابی هم هست. مثلاً به  ما می‌گویند زیارت که می‌خواهی بخوانی اول انبیا یادت نرود، فلذا می‌گوییم: «السَّلام عَلی آدَم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی»، اول پنج پیغمبر اولوالعظم را می‌گوییم. بعد «السلَّامُ عَلَیکَ یا رَسولُ الله، امیرالمُومِنین، زَهرا (س)، امام حَسَن، امام حُسِین». پیغمبرهای اولوالعظم که تمام  شد، چهارده معصوم هم که تمام شد، حالا می‌گوییم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا بِنتَ مُوسی بنِ جَعفَر». این چیست؟ ما گاهی وقت‌ها یک چیزی را می‌خواهیم مهم بدانیم بندش می‌کنیم که این را بوعلی سینا گفته است، این  را مثلاً مقام معظم رهبری  گفته است. قبول است اما ادب اقتضا می‌کند که اول بگوییم خدا گفته است. اگر آیه داریم آیه را بگوییم. مثلاً من می‌خواهم راجع به تفسیر تبلیغ کنم. اول بگویم در قرآن چه گفته است، دوم پیغمبر گفته است که قرآن به سفارش و تدبیر سفارش کرده است، امیرالمومنین گفته است: «لایُدرَک  قَعره» عمق قرآن را کسی نمی‌تواند  بفهمد. یکی یکی بیاییم، بعد هم بگوییم آقای بروجردی چه گفته است.
شریعتی: این  سلسله مراتب رعایت بشود.
حجت الاسلام قرائتی: بعضی‌ها سلسله مراتب را رعایت نمی‌کنند.  امام رضا فرمود ما که حرف می‌زنیم صاف نگویید قبول است، بگویید ریشه قرآنی‌اش چیست که ما بگوییم حدیث ما ریشه‌اش از این آیه است. یعنی امام رضا می‌گوید برای این که حرف محکم بشود بندش کنید به قرآن. خودشان دستور دادند. دو امام دستور دادند که از ما چیزی می‌شنوید بگویید از کجای  قرآن این را درمی‌آوری تا من بگویم آن چه ما می‌گوییم ریشه قرآنی دارد. زیارت حضرت معصومه این را یاد می‌دهد. وقتی می‌خواهم یک چیزی را نقد کنم اول نگاه کنم اگر قرآنی در ذهنم بود اول از آیه قرآن می‌گویم، پیغمبر بگویم، بعد هم بگویم مراجع تقلید و بزرگان. این سلسله مراتب را داشته باشم.
شریعتی: خیلی خوب. هر چقدر از حضرت معصومه بگوییم کم گفتیم. حالا ان‌شاءالله در این هفته و در این ایام راجع به شخصیت نورانی ایشان هم صحبت می‌کنیم و حسن  مطلع برنامه امروز ما بود با بیان شیوای حاج آقای قرائتی عزیزمان. حیات طیبه در  قرآن کریم.
حجت الاسلام قرائتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ». دیشب در این  فکر بودم که چه بگویم یک مرتبه به ذهنم آمد که راجع به حیات طیبه صحبت کنم. چند رقم حیات در قرآن  است. یکی حیاتطبیعی، که «یُحیِی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» زمین و باران و بهار زنده می‌شود، زنده شدن زمین با گل و بلبل. این یک  حیات است. حیات معنوی که قرآن می‌گوید: «دَعاکُم  لِما یُحییکُم»  دعوت کردیم برای این که به شما حیات بدهیم، زنده کنیم. حیات برزخی که می‌گوید فکر  نکنید شهدا رفتند، «بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون». نه حیاتی که گفتند سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز، نامش را می‌برند. نامش که مهم نیست.
شریعتی: می‌گویند زنده یاد.
حجت الاسلام قرائتی: نه، حیات برزخی «یُرزَقون» چیزی می‌خورند، «یَستَبشِرُون» خبر خوش به هم  می‌دهند، «فَرِحین» شادند. یعنی حیات به معنای واقعی است. چون بعضی‌ها می‌گویند حیات برزخی یعنی شهدا نامشان به نیکی  گفته می‌شود. این  که یک شهردار ممکن است تابلو بزند یک شهردار هم  ممکن است تابلو را بردارد. این‌هایی که می‌گویم از قرآن است. «فَرِحین» فرح یعنی  شادی، «یَستَبشِرُون» به هم خبر خوش می‌دهند، «یُرزَقون». این  تعبیرها یعنی واقعاً حیات واقعی است. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنند نمادی است. حالا من یک شوخی  دارم بگویم، ولی ممکن است تلویزیون پخش کند. مستقیم پخش می‌شود؟
شریعتی بله.
حجت الاسلام قرائتی: پس نمی‌توانم. یک زمانی یکی از شبکه‌ها به ما گفت که شما یک برنامه‌ای دارید از اول طلبگی  تا الان زندگی‌ات را بگو. گفتم چه زمانی؟ گفتم من آدم معمولی هستم، آدم‌هایی هستند هزارها از من سوادش، تقوایش، انقلابی بودنش، از من  قوی‌تر است. گفتند نه، می‌خواهیم از تو باشد. گفتم چه زمانی است؟ گفتند مثلاً نیم ساعت به نماز مغرب. گفتم پس نماز مغرب چه می‌شود؟ گفت نماز را بعداً بخوانید. گفتم مردمی که پای تلویزیون نشستند می‌گویند این شیخ خودش  تبلیغ نماز اول وقت می‌کند ولی الان نشسته است مصاحبه می‌کند. این بد است. خیلی چانه که زدیم گفتم پس مغرب را بخوانیم، عشاء را بعد می‌خوانیم. یک سه دقیقه شما سرودی  شعری هر چه می‌خواهید بگذارید. چون طی کرده بودیم این‌ها هم قبول کردند و مغرب شد. گفتند آقا بفرمایید نماز. تا رفتم بگویم الله اکبر گفتم قبله از این سمت است؟ گفتند نه، قبله از آن سمت است. گفتم پس چرا این سمتی سجاده انداختید. گفتند مگر نماز نمادین  نمی‌خواهید بخوانید. گفتم من نماز واجب می‌خواهم بخوانم، نماز نمادین  چیست. حالا ما خیلی چیزهای حقیقی را نمادین نشان می‌دهیم. البته حالا آن‌ها خیلی‌هایشان جابجا شدند. روز اولی که ما تلویزیون آمدیم کسی نبود بگوید قبله کدام سمت است، از هر که می‌پرسیدیم قبله کدام سمت است می‌گفت نمی‌دانم چیست. من و قطب زاده یک روز با  هم  وارد شدیم.
شریعتی: جزء السابقون در صدا و سیما هستید.
حجت الاسلام قرائتی: خاطره هم دارم، حرف در حرف می‌آید. این را بگویم. قطب زاده گفت آمده‌ای این جا چه کنی؟ گفتم آقای مطهری من را فرستاده است. گفت بیخود. گفتم چرا؟ گفت تلویزیون جای هنر است، جای روضه و سخنرانی نیست.
شریعتی: چه هنری دارید.
حجت الاسلام قرائتی: چه هنری دارید. گفتم شما من را می‌شناسید؟ گفت نه. گفتم من هنرمندم. تمام درجه‌ یک‌های صدا سیما را دعوت کنید ساعت بگذارید، دو ساعت این‌ها را می‌خندانم نه با دلقک بازی، با صحبت‌های حکیمانه. یک خنده حلال حکیمانه، دو ساعت لبشان را نمی‌گذارم جمع کنند، یک کاری می‌کنم دو ساعت نتوانند  دهانشان را جمع کنند. گفت خیلی ادعا می‌کنی، باید روی این شیخ را کم  کرد. هنرمندان را دعوت کرد و آمدند. گفت بگو ببینیم  شیخ. من شروع کردم به صحبت کردن، این‌ها به هم  نگاه کردند گفتند این  می‌تواند بخنداند. ما روضه هم می‌خوانیم، افتخار هم می‌کنیم، ولی خنده هم داریم. ما گاز اشک آور نیستیم که فقط روضه بخوانیم. هم روضه بخوانیم. «إنَّهُ اضحَکَی وَ اَبکی» خدا هم می‌خنداند و هم می‌گریاند. منتها خنده حلال، گریه به جا. این‌ها به هم نگاه کردند و گفتند جای تو در تلویزیون  هست ولی عمامه‌ات را بردار. ما دو تا آخوند را بیشتر راه نمی‌دهیم، یکی امام، یکی هم  آیت الله طالقانی. آخوند سوم ممنوع است. گفتم شما تشخیص دادید که من می‌توانم اداره کنم؟ گفتند بله، تشخیص دادیم. گفتم پس معلوم می‌شود شما ضد آخوند هستید، چیکار به لباس من دارید. من  به شما می‌گویم عمامه بگذارد؟ شما هم حق ندارید بگویید. گفتم من هم  می‌روم بیرون می‌گویم. می‌گویم آن‌هایی که در تلویزیون  جمع شدند همه ضد آخوند هستند، شرط می‌کنند که از آخوندی بیرون برو تا ما به تو برنامه بدهیم. خلاصه این هم خاطره بود. همان روز که قطب زاده آمد و ما هم آمدیم از هر کسی می‌پرسیدی قبله کدام طرف است بلد نبود. حالا خیلی خوب شده است.
شریعتی: «بَل اَحیاهُم عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون».
حجت الاسلام قرائتی: این  حیات طیبه. حیات برزخی؛ یک حیات اخروی هم  داریم  که قرآن می‌گوید: «یَا لَیتَنی قَدَّمتُ لِحَیاه» یک سری روز قیامت می‌گویند کاش برای حیات هم چیزی می‌گذاشتم. منظور از حیات، حیات قیامت است. حیات قلبی داریم: «لِیُنظِرَ قَلبا» می‌گوید بر کسی اثر می‌کند که حی باشد، زنده باشد. ما می‌گوییم زنده دل، دل روشن. حیات ظاهری داریم و حیات معنوی. راجع به حیات هم قرآن می‌گوید ما هم حیات داریم، پرنده هم حیات دارد، انسان هم  حیات دارد، ولی حیات خدا حیات دیگر  است. در دعای جوشن کبیر می‌گوید: «یا حَیّاً قَبلَ کُلِّ حَیِّ» تو حیات داری ولی حیات تو از همه جلوتر است، «یا حَیّاً بَعدَ کُلِّ حَی، یا حَیّاً قَبلَ کُلّ حَیّ، یا حَیّاً الَّذی لَیثُ کَمِثلِه حَی» حیات داریم ولی حیات ما کجا و حیات شما کجا. «یا حَیّاً الَّذی لا یُشارِکُه حَی» تو حیات داری ولی کسی در حیات تو شریک نیست. «یا حَیّاً الَّذی لا یَحتاجُ إلی حَیّ» تو  حی هستی ولی احتیاج به حی دیگری نداری. ما حی هستیم ولی احتیاج داریم. «یا حَیّاً الَّذی یُمیتُ کُلُّ حَیّ» تو حی هستی جان  همه را هم می‌گیری، هم روح می‌دهی و هم روح می‌گیری. «یا حیّاً الَّذی یَرزُقُ کُلِّ حَی» حیات هستی ولی به باقی حیات‌ها هم رزق می‌دهی. «یا حَیّاً الَّذی لِم یَرِثِ حیاتِ مِن حَیّ» ما حیات داریم ولی حیات را از مادر گرفتیم، تو حی هستی  که حیات دادی. «لا حَیّاً الَّذی یُحیِی المَوتی» تو کسی هستی که مرده‌ها را هم  زنده می‌کنی. «یا حَیُّ یا قَیوُم لاتأخُذُ سِنَهٌ وَ لا نَوم» یعنی تو حیات داری ولی حیات خدا با حیات  ما ده تا فرق دارد.  حالا ما سراغ حیات طیبه می‌خواهیم برویم. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». حیات طیبه چیست. از دعاها یک چیزهایی راجع به حیات طیبه جمع کردم. اول از آیات قرآن بگوییم. «رِزقاً واسِعاً»  حیات طیبه این است که آدم  در  مضیقه نباشد، زندگی‌اش به راحتی بچرخد، گیر نکند، تاب برندارد.
شریعتی: همه چیز روی روال باشد.
حجت الاسلام قرائتی: گاهی وقت‌ها سر یک چیز جزئی حال آدم گرفته می‌شود. به خانه می‌آید خانم می‌گوید مدتی است نخود نداریم، چند وقت است گفته‌ام، برو نخود بگیر و بیاور. اول خانم ایراد می‌گیرد حال مرد گرفته می‌شود، بعد می‌رود نخود می‌گیرد لب در پایش می‌خورد، بعد می‌رود نخود را می‌گیرد پاکت نخود در خیابان سوراخ می‌شود و می‌ریزد، می‌نشیند جمع کند هر شوفر و تاکسی دو تا فحش حواله این می‌کنند، بعد هم می‌پزد می‌بیند شن لای این نخودها بود. یعنی گاهی وقت‌ها با نیم کیلو نخود خدا چنان حال می‌گیرد. با همین ویروس کرونا، ذره‌ای که با چشم هم دیده نمی‌شود رئیس جمهورها را زمین گیر کرده است، دولت‌ها، ملت‌ها، دکتر‌ها، همه را زمین گیر کرده است. حیات طیبه حیاتی است که تاب برندارد. رزق حلال باشد. گاهی رزق حرام است. رزقی باشد که مانع سایر رشدها نباشد. گاهی وقت‌ها رزق خوب است اما به چه قیمتی. مثلاً آدمی که پول گیرش می‌آید ولی می‌دانی چقدر کلاه گذاشتی، چقدر حق را ناحق کردی، چقدر دروغ گفتی و قسم دروغ خوردی. بله، درآمدت خوب است ولی به چه قیمتی. چه چیزی را از دست دادی که چه چیزی را گرفتی. این‌هایی که کلاهبرداری می‌کنند پولشان زیاد می‌شود ولی عاطفه کم می‌شود. کلاه سر چه کسی گذاشتی؟ این هم یک انسان است مثل تو، چرا کلاه سرش گذاشتی؟ چرا لذت بردی؟ امام سجاد حیات طیبه را می‌گوید خدایا «وَاکفِنی مَئونَهَ حِساب» تاب کار ما را باز کن، کارم تاب دارد. «وَارزُقنی مِن غَیرِ اِحتِساب» به من جیره بندی نده. «وَ لا اَشتَغِل عَن عِبادَکَ مِن تَرَب» رزق من را جوری قرار نده که من برای یک لقمه نان دست از نماز و مطالعه و خدمت به مردم، همه کمالات را کنار بگذارم برای یک لقمه نان. قناعت و راضی بودن، حیات طیبه. راضی است، هر چه هست می‌گوید خدا را شکر، نق نمی‌زند. در دسترس است. از نعمت‌های بهشتی یکی این است که در دسترس است. آیه‌اش از ذهنم پرید.
شریعتی: مضمون آن را بفرمایید.
حجت الاسلام قرائتی: شاخه جلو می‌آید. حالا الان این گردو که می‌خواهی باید بالا بروی. «إنَّ مِن سَعادهٍ».  حالا بعضی انسان مجبور است، در منطقه خودش کار نیست مجبور است به منطقه دیگر برود. اما در انتخاب شغل آن‌هایی که اراده دارید یا جایی کارتان نزدیک خانه‌تان باشد. برکاتی هم  دارد. اول این  که می‌تواند هر روز به خانه سر بزند، خانواده به مغازه بیاید و برگردد. دوم این که ترافیک نمی‌شود، چون نزدیک است پیاده می‌رود و پیاه می‌آید. هوای شهر و منطقه آلوده نمی‌شود.
شریعتی: خودش خسته نمی‌شود که بداخلاقی کند.
حجت الاسلام قرائتی: خسته شد می‌تواند به خانه بیاید نیم ساعت بخوابد دوباره برگردد. از بچه‌اش استفاده  کند، خانواده‌اش کمک کنند. یعنی این که آدم محل کارش در خانه باشد. «مِن سَعَادَهِ المَرءِ أن یَکُونَ مَتجَرُهُ فِی بِلادِهِ». به یک کسی می‌گوییم تو مثلاً خلبان هستی، برو فرودگاه ندارد، جمعیت ندارد. یک وقتی نیست. یک کسی در چاه افتاد گفت صبر کن بروم طناب بیاورم. گفت حالا مثلاً صبر نکنم چه کنم. گاهی وقت‌ها آدم مجبور است. اما اگر انتخاب هست یک جایی را بگیرید که محل درآمدتان با محل زندگی خانواده نزدیک باشد. دوستان خوبی داشته باشیم. دوستان خوبی داشته باشیم، «یَکُونَ خُلَطاؤهُ صالِحینَ»، آدم‌ها هم همکارهای اهلی داشته باشند، دلسوز، کاردان. فرزندانش یاری‌اش کنند، «وَ یَکُونَ لَهُ وَلدٌ یَستَعِینُ بِهِم». این‌ها رزق حیات طیبه است. یکی این که بچه آدم شکل خود آدم باشد، این نعمت است. حدیث  داریم. خود شما هم یک بار بچه‌ات را دیدم، دیدم خیلی شباهت دارد. حدیث  داریم از سعادت مرد این است که بچه‌اش شبیه خودش باشد. تا مردم دیدند بگویند خدا پدرش را بیامرزد، این شکل پدرش است. این شباهت به پدر مثل یک باقیات الصالحات می‌ماند. با یاری کردن ظلم و ظالم نباشد. بعضی‌ها نان می‌خورند ولی با قیمت تملق. حدیث داریم اگر نااهلی را ستایش کردی، این‌هایی که با لفظ خیلی چرب حرف می‌زنند ولی در دلشان عقیده به حرف ندارند تملق می‌گویند. حدیث  داریم که «إذا مُدِحَ الفاجِرُ إهتَزَ اَلعَرضُ وَ غَضِبَ اَلرِّبُّ» آدم فاجر که  ستایش  شد عرش خدا به لرزه درمی‌آید. یعنی بعضی‌ها نان می‌خورند به قیمت تملق. لنگ هستند. لنگ دور پای کسی است، عیب‌هایش را می‌پوشاند. امروز بله قربان می‌گوید، این از بله قربان نان می‌خورد. حیات طیبه این  است که انسان  برای یک لقمه نان تملق هر کسی را نکشد.
شریعتی: عزتمندی  در رفتار نیست.
حجت الاسلام قرائتی: ظالم کمک  به ظلم نکند. بعضی‌ها با حمایت ظالم نان می‌خورند.  اول انقلاب بعضی از این دانه درشت‌های ارتش شاه را گرفتند. به تلویزیون آوردند گفتند شما چرا حرف شاه را گوش دادید  که گفت تیراندازی کنید، گفت بکشید. گفت چون ما قسم خورده بودیم وفادار باشیم. ما روز اولی که به ما درجه دادند سوگند یاد کردیم که نسبت به شاه وفادار باشیم، خیانت نکنیم. گفتند  وفای به شاه به قیمت این که مردم را در خیابان بکشی، 17شهریور راه بیاندازید، 10 دی در مشهد راه بیاندازید. اصلاً مگر  هر کسی قول داد باید عمل کند؟! ما جایی که فتنه است نباید وارد شویم. من می‌میرم وصیت می‌کنم  که این پول را چه کنید، خانه را چه کنید، سرمایه را چه  کنید. ولی اگر خواستید به وصیت عمل کنید بین خواهر برادرها فتنه می‌شود. عمل نکنید. وصیت واجب است عمل کنیم اما اگر در عمل به وصیت فتنه دارد نباید  انجام دهیم. داماد  یکی از اصحاب پیغمبر با عروس دعوایشان شد. نزد پدر دختر  رفتند، گفتند بین دختر و داماد شما اختلاف است بیا وساطت کن. گفت من قول دادم  که در زندگی‌شان دخالت نکنم. قول تو باطل است. قرآن می‌گوید: «لاتَجعَلُ الله اَیمانُکُم» چون قسم خوردید دخالت نکنید. مثلاً من قسم خوردم با پا راه بروم حواسم نبود با کله راه بروم. قسم خوردم که  200 گردو را با کله بشکنم.
شریعتی: یعنی قسم‌هایمان باید مبنا داشته باشد، عهدهایمان باید ملاک داشته باشد.
حجت الاسلام قرائتی: کسی قسم بخورد مثلاً سینه خیز برود، مثل مار. باید بگوید چون قسم خوردم باید عمل  کنم؟! نذرها هم همین  طور است. ممکن است شما یک نذری بکنید ولی نذر شما غلط باشد. کار خوب را باید نذر کرد. نه قسم خوردم که باید به او بزنم باید بزنم. قسم تو لغو است. نه هز نذری قابل عمل است، نه هر قسمی قابل عمل است  و نه هر وصیتی قابل عمل است. مصلحت این است که این کار درست بوده یا نبوده است. حیات طیبه چیست؟ حیات طیبه این است که لقمه‌ای که می‌خوری حلال باشد، درآمد حلال، مصرف حلال، مقدار حلال، نوع غذا حلال. این‌ها همه حساب است. درباره شراب، پیغمبر به ده گروه لعنت کرد. یک نفر شراب می‌خورد ولی پیغمبر ده نفر را لعنت کرد. خدا لعنت کند کسی که انگور را در به قصد شراب بکارد، خدا لعنت کند کسی که انگور را آبیاری کند، حراست کند، خدا لعنت کند کسی که از انگور شراب بگیرد، خدا لعنت کند کسی که این را با کامیون این سمت و آن سمت می‌برد، خدا لعنت کند کسی که در لیوان می‌ریزد و دست آدم می‌دهد، خدا لعنت کند کسی که می‌خورد، خدا لعنت کند دلال را، خدا لعنت کند مالیات گیر دولت را که مالیات شراب می‌گیرد. گاهی وقت‌ها طرف یک جایی سهم دارد. ما در زیارت عاشورا می‌گوییم: «وَ بایِعَت وَ تابِعَت عَلی قَتلِه» حسین جان خدا لعنت کند کسی که تو را کشت، کسی که پیروی کرد، کسی که متابعت کرد، کسی بیعت کرد. حیات طیبه این است که از مبدا تا منتها دچار خلاف نشویم. نماز صحیح آن است که از اول تا آخرش درست باشد. مثلاً روزه می‌گیری، 5 دقیقه زودتر افطار کنی باطل است.  حیات طیبه چیست؟ «فَلَن اَکُونَ ظَهیراً لِلمُجرِمِینَ» قرآن می‌گوید کسانی که مورد لطف خدا هستند. «رَبِّ بِما اَنعَمتَ عَلَیَّ» خدایا حالا  که به ما لطف کردی، «فَلَن اَکُونَ ظَهیراً لِلمُجرِمِینَ» یار مجرمین می‌خواهم نباشم. حیات طیبه چیست؟ امیرالمومنین می‌فرماید حیات طیبه این است که انسان کارهایش با استدلال عمل بشود، یعنی کارهایش مبنا داشته باشد، بر اساس علم و برهان و دلیل کار کند نه این  که روی موج بیاید و روی موج برود. می‌گویند زنده باد این هم  می‌گوید زنده باد، می‌گویند مرده باد این هم  می‌گوید مرده باد. امیرالمومنین فرمود حیات طیبه که در قرآن می‌گوید کسانی که اهل ایمان  و عمل صالح باشند ما حیات طیبه می‌دهیم این یعنی استدلالی، برهان دارید، یقین دارد، در عملش و در این که برتری‌های معنوی داشته باشیم. حیات طیبه این است که: «وَ تَفتِنِّی  بِالنَّظَر» خدا به اندازه‌ای به آدم بدهد که چشم را خسته نکند، آه نکشد.
شریعتی: یعنی با حسرت نگاه نکند.
حجت الاسلام قرائتی: «وَ تَفتِنِّی  بِالنَّظَر». امام سجاد می‌گوید خدا یک رزقی به من بدهد که چشم حسرت نداشته باشم که مثلاً نمی‌شد ما هم یک ماشین داشته باشیم، نمی‌شد خانه ما یک مقدار بزرگ‌تر باشد. یک زندگی به من بده که نه زندگی اشرافی، ولی همواره به زندگی دیگران هم  غبطه نخورم. این حیات طیبه است. «فَاستَرزِق اَهلِ رِزقِک» نزد او دست دراز کنم، نزد او دست دراز کنم. اهل رزق، آن‌هایی که رزقشان را خود تو می‌دهی  من نزد آن‌ها دست دراز کنم. «وَاَستَعطی شِرار خَلقِک فَافتَتَن» دچار فتنه بشوم و تملق بگویم، «بَذمِ مِن مَنعنی» هر که هم نداشته باشد بدهم. زندگی من را جوری قرار نده که: 1) چشم حسرت داشته باشم 2) نزد هر کسی  دست دراز کنم 3) هر که به من داد دعایش کنم، هر که هم نداد فحشش بدهم. این‌ها دور شدن از حقیقت حیات طیبه است.
شریعتی: حیات طیبه را به تو می‌دهند یا  باید دنبالش بروی؟
حجت الاسلام قرائتی: می‌دهند. قرآن می‌گوید: «آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحات» اهل عمل صالح باشد. «مَن عَمِلَ صالِحاً» کسی که عمل صالح انجام دهد، «مَن ذَکَر أو اُنثی» زن و مرد هم ندارد، منتها «وَ هُوَ مُومِن» اگر عملی انجام می‌دهد ایمان هم داشته باشد. بعضی‌ها ممکن است عمل انجام دهد ولی ایمان نداشته باشد. مثلاً به کسی سلام  می‌کند ولی دوستش ندارد، الکی سلام می‌گوید. چند جای آیه قرآن «وَ هُوَ مُؤمِن» گفته است. مثل این که من می‌خواهم چایی بخورم چایی در فنجان باشد، چایی را در  آفتابه بکنید من نمی‌خورم. چند جای قرآن می‌گوید: «وَ هُوَ مُؤمِن». شرط قبولی این است که تو باور هم داشته باشی.
شریعتی: به تعبیر شما آن نخ اسکناس باید باشد.
حجت الاسلام قرائتی: بله. زن و مرد در  رسیدن  به حیات طیبه مساوی هستند، سن مهم نیست، جنس مهم نیست، نژاد مهم نیست.
شریعتی: ولی اهل ایمان باشد.
حجت الاسلام قرائتی: شرط قبولی عمل صالح ایمان است.
شریعتی: «فَلَنُحیینَّهُ حَیاهً طُیِبَهً».
حجت الاسلام قرائتی: قرآن می‌گوید کسی اگر  اهل ایمان و عمل  صالح باشد و ایمان داشته باشد ما به این حیات طیبه می‌دهیم. حیات طیبه یعنی  زندگی دلپذیر. زندگی  دلپذیر معنایش این نیست که قالی‌اش  گران  باشد، ممکن است روی موکت و نمد بنشیند  اما زندگیش  شیرین است.
شریعتی: از زندگی‌اش  راضی است.
حجت الاسلام قرائتی: افرادی  ممکن است از قالی‌های گران بنشینند ولی با هم دعوا می‌کنند. بهشت و جهنم باید در درون باشد تا به بهشت بیرونی برسیم. داریم که اگر کسی از زندگی‌اش راضی بود، حالا شد پلو می‌خورند نشد آبگوشت می‌خورند، ولی قانع است. ممکن است یک نفر غذایشان چرب‌تر از شما باشد ولی همراه با بی دندون، همراه با بعضی امراض قند و اوره و چربی. ممکن است غذای لذیذ بخورد اما وقتی آزمایشگاه می‌رود می‌بیند انواع مشکلات دارد. غذای شیرین می‌خورد، غذای خوب می‌خورد اما با مشکلات. یک قصه است من چند جا گفته‌ام، نمی‌دانم شاید هم  در تلویزیون گفتم. می‌گویند یک کسی با خدا تلگراف کرد، گفت خدایا یک کامیون  برای ما بفرست ما می‌خواهیم زندگی‌مان خوش باشد. جواب آمد که یک کامیون اسکناس به تو می‌دهم ولی با دو پسر هروئینی. یک مقدار فکر کرد گفت نه، یک گونی اسکناس بده ما خوش باشیم. جواب آمد یک گونی اسکناس به تو می‌دهم با یک دختر کچل. گفت نه، خدایا یک ساک دستی اسکناس به ما بده. گفت با تنگ سینه و سرفه. گفت اصلاً نخواستیم، همان  رزق خودمان را بده. جواب رسید تدریجاً می‌رسد.
شریعتی: کاری به این کارها نداشته باش.
حجت الاسلام قرائتی: آدم باید راضی باشد، نه که تنبل باشد. تلاش کرده ولی نشده است. صبح دکان  را باز کرده مشتری  نیامده است. یعنی گاهی وقت‌ها مقصریم، آن جا که مقصریم حسابش جدا است. کسی که دنبال تحصیل نرفته است، کسی که دنبال کار نرفته است. این‌ها تنبلی خودت است. ولی افرادی هستند که تنبل نبودند، انصافاً همه‌ی کارهای عقلی، علمی، تلاشی، فعالیت کردند اما نشده است. می‌گوید خدایا تو به همین راضی هستی. رزق آن است که از گلو پایین می‌رود نه آن که در دستت است. ممکن است مالک باشی، الان صد تا سند داری. الان رضاشاه و پسرش چند کاخ دارند ولی رزقشان که آن کاخ‌ها نیست، خودشان در گور هستند. رزق آن است که از گلو پایین می‌رود نه آن که در دستت است.
شریعتی: آن  که استفاده می‌کنی.
حجت الاسلام قرائتی: شخصی یک سیب برداشت گفت من با این سیب آبرو امام کاظم را می‌ریزم. گفتند چه می‌کنی؟ گفت بیایید ببینید. یک مشت آدم‌هایی هم که ریگی در کفششان است با خودش برداشت. به امام کاظم گفت این سیب رزق من هست یا نه. می‌خواست امام بگوید این رزقت است فوری لگد کند، بگوید دروغ می‌گویی. اگر گفت رزقت نیست فوری بخورد، بگوید دروغگو. گفت من با این سیب تکلیف را یک سره می‌کنم. به امام صادق گفت این سیب رزق من  است یا نه؟ امام صادق  به این سیب نگاه کرد و یک مقدار قیافه‌اش را نگاه کرد، سیب را دید و قیافه را دید، سیب را دید و قیافه را دید. فرمود اگر از گلویت پایین رفت معلوم می‌شود رزقت است. خیلی‌ها سرمایه دار هستند اما رزقشان  تنگ است. خیلی سرمایه دارند اما آن  که از گلویش پایین می‌رود. رزق را باید از خدا بخواهیم. شما فکر نکنید اگر تشک‌ات نرم بود، بالشت نرم  بود، اتاقت گرم بود، یا زمستان  اتاقت گرم بود، رزقتان خوب است. ممکن است در آن اتاق خوب خواب پریشان ببینی. رزقت نیست. ممکن است آدم تحصیلاتی هم داشته باشد ولی همواره فراموش کند. این همه زحمت کشیده است برای مدرکش پایان نامه نوشته است اما از ذهنش  می‌پرد، خیر نمی‌بیند. فلذا به ما گفتند فقط به طول عمر نگاه نکنید، عرض عمر مهم است. ما معمولاً می‌گوییم خدا طول عمرت دهد. خوب خدا عرض عمر هم  بدهد. چون  اگر طول داشته باشد  ولی عرض  نداشته باشد.
شریعتی: مثل  حضرت معصومه که در حیات اندکشان این همه برکت داشتند.
حجت الاسلام قرائتی: بله. حضرت معصومه چند روز قم بود؟
شریعتی: 16-17 روز.
حجت الاسلام قرائتی: چند روز قم بود ولی برکتش این است که همه مراجع افتخارشان این است که قبرشان کنار قبر حضرت معصومه باشد. حدیث از چند امام است. حتی یادم می‌آید رفتیم سامرا یا شاه عبدالعظیم، زیارت حضرت عبدالعظیم فتوکپی زیارت حضرت معصومه. رفتیم سامرا برای زیارت مادر امام زمان دیدیم زیارت مادر امام زمان فتوکپی زیارت حضرت معصومه است. یعنی نسخه اصلی برای حضرت معصومه است، آن‌ها فتوکپی دارند، مشابه دارند. تمام شد؟
شریعتی: نه، حالا نکته بعدی را بفرمایید و بعد به ساحت قرآن مشرف شویم.
حجت الاسلام قرائتی: حیات طیبه چیست؟ حیات طیبه این است که انسان  زندگی‌اش  آلوده به ظلم نباشد، آلوده به خیانت نباشد، آلوده به کینه و دشمنی نباشد، آلوده به اسارت نباشد، آلوده با ذلت نباشد. حیات طیبه این است که هم بخورد و هم به دیگران بدهد، به فقرا بدهد، به فامیل و بستگان بدهد. قرآن راجع به حیات طیبه می‌گوید: «بَلدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبُّ الغفور» منطقه حاصلخیز  است و خدا هم بخشنده است. این حیات طیبه  است. حیات طیبه این است که انسان لذت امروز تلخ نشود. «لاَ خَیرَ فِی لَذَّهِ لَا تَّبقَی» لذت‌هایی که بعدش آتش است نمی‌ارزد. گاهی انسان یک عملی را انجام می‌دهد در چند لحظه، اما یک عمری پشیمان است. حیات طیبه این است که لذتش ابدی باشد نه لحظه‌ای. این معنای حیات طیبه بود.
شریعتی:  خیلی از شما ممنون و متشکرم. خیلی نکته‌های خوبی را شنیدیم. ان‌شاءالله حیات ما هم  حیات طیبه باشد و حیات محمدی و مماتمان هم ان‌شاءالله محمدی باشد و لحظات زندگی‌مان منور به نور حضرات سلام الله علیهم باشد.
حجت الاسلام قرائتی: یک جمله دیگر هم بگویم. در قرآن حدود 200 مرتبه «یا ایُّهاَ الَّذینَ آمَنوا» داریم. یعنی ای مومنین، چنین کنید چنین نکنید. این حیات طیبه این است که این «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا»  را عمل کنیم.  فلذا حدیث داریم. امام صادق قرآن که می‌خواند هر جا که می‌رسید «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» داشت می‌فرمود: «لَبَیک» یعنی بفرمایید، چه  می‌گویید. قرآن می‌گوید: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» ای کسانی  که ایمان آوردند.
شریعتی: می‌گوید به گوشم.
حجت الاسلام قرائتی: امام صادق می‌گوید بله، به قول شما به گوشم. حیات طیبه این است که به این دستورات قرآن عمل کنیم.
شریعتی: ان‌شاءالله. باز هم تبریک می‌گویم سالروز ورود سرشار از خیر  و برکت حضرت کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) را به شهر مقدس قم که برکت این دیار و این مرز و بوم و سرزمین ما بودند و هستند و ان‌شاءالله خواهند بود. گفت:
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
تجلیات حضرت زهرا را می‌شود در  وجود حضرت معصومه و در آن صحن و سرا دید و نفس کشید. دوستانی که قم  مشرف هستند حتماً دعاگوی ما و دعاگوی همه‌ی مخاطبان عزیز و نازنین ما که التماس دعای ویژه دارند باشند. خیلی‌ها هم  التماس دعا گفتند مریض دارند، گرفتاری دارند، خیلی‌ها هم برای گرفتاری‌هایشان التماس دعا گفتند. ان‌شاءالله همه‌ی آن‌ها را دعا کنید. صفحه 339 قرآن کریم را امروز تلاوت می‌کنیم. آیات را به اتفاق  خواهیم شنید. بعد ان‌شاءالله برمی‌گردیم در بخش دوم گفتگویمان با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». از مهدی جان فروغی هم صمیمانه متشکریم به خاطر تلاوت‌های دل انگیزشان که حال و هوای برنامه ما را عوض می‌کنند. خداوند ان‌شاءالله خیرشان  دهد. ما امروز متوجه شدیم حاج آقای میرباقری عزیزمان اخوی بزرگ و گرانقدرشان  را از دست دادند. این ضایعه را خدمت ایشان و بیت مکرمشان تسلیت می‌گوییم از طرف خودمان، از طرف تمام اهالی سمت خدا، و ان‌شاءالله مهمان سفره پربرکت امیرالمومنین باشند. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای قرائتی بفرمایند و ان‌شاءالله حسن ختام فرمایشاتشان را بشنویم.
حجت الاسلام قرائتی: این صفحه‌ای که خوانده شد باز محورش «رِزقاً حَسَناً» است. می‌فرماید: «وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ» رزق حسن ادامه همین حیات طیبه‌ای است که در قرآن گفتیم. منتها برای حیات طیبه یکی باید تدبیر کرد، مدیریت کرد، باید برنامه داشته باشد. یکی از علمای درجه یک، از مراجع، گفت من اگر 200 سال دیگر هم زنده باشم برای 200 سال بعد هم برنامه دارم. این که حالا برویم ببینیم چه می‌شود، شد شد.
شریعتی: باری به هر جهت.
حجت الاسلام قرائتی: حیات طیبه باید دنبالش رفت. ابتغاء. قرآن می‌گویند وقتی نماز جمعه تمام شد «فَإذا قُضیتِ الصَّلَاهُ فَانتَشِروا فِی الارضِ وَ ابتَغُوا مِن فَضلِ الله».ابتغا یعنی دنبالش برو، در خانه بنشینی رزق نمی‌آید. حیات طیبه را باید سراغش رفت. از اول شغلی  که انتخاب می‌کنی، به خصوص برای نسل نو، آموزش و پرورش و دانشگاه در کنار مدرک و لیسانس و فوق لیسانس و دکتری و فوق دکتری یک مهارتی را یاد بگیرد که نسل آینده دستش به یک رزق حلال باشد. برنامه ریزی حیات طیبه را هم باید دولت بکند. این که یک سری مفروضات بخوانید و نمره بگیرد و لیسانس بگیرید این نیست. هیچ مهارتی ندارید. حیات طیبه را می‌گوید:  «ابتَغُوا مِن فَضلِ الله». کلمه ابتغا در قرآن زیاد آمده است، یعنی این چنین نیست. حتی حدیث داریم هر کسی در خانه بنشیند و دعا کند دعایش مستجاب نمی‌شود. ما باید یک کاری کنیم، کار حیات طیبه است. من  خانه‌ی یکی از علمایی که در خبرگان هستند رفتم. گفتند ایشان در باغچه است و دارد کشاورزی  می‌کند. رفتم دیدم در زانوهایش در گِل است. پیرمرد است، در آستانه 90 سالگی است. گفتم چه می‌کنی؟ گفت یک باغچه‌ای داریم انگور کاشتم، خودم می‌آیم آب می‌دهم. امام صادق بیل دستش بود و کار می‌کرد، گفتند آقا زشت است شما کار می‌کنید. گفت زشت است؟ امیرالمومنین از من بالاتر بود کار می‌کرد، پیغمبر از من بالاتر بود کار می‌کرد. این کار زشت است خیلی مهم است. حیات طیبه این است که از زیر کار درنرویم.
شریعتی: یعنی تلاش، حرکت.
حجت الاسلام قرائتی: کسی آمد خدمت امام گفت ما سفر حج بودیم یک همسفر داشتیم خیلی اهل عبادت بود. هر جا که می‌نشستیم استراحت کنیم این مشغول نماز می‌شد. امام فرمود کارهایش را چه کسی می‌کرد؟ گفت ما. فرمود کارهای شما ارزشش بیش از نماز او است. این  که آدم سر نماز برود ولی کارش را به دیگر بدهد که هنر نیست. سراغ کار بروید. یک بار بند کفش امام صادق پاره شد. پا به برهنه رفت. گفتند آقا شما کفش من را بگیر. فرمود بند کفش من پاره شده است جورش را شما بدهید. گفت چند متری مانده است، خودم می‌روم. حرفه، مهارت، کار، عیب نیست. بعضی‌ها می‌گویند ما اصلاً فوق لیسانس گرفتیم  که کار نکنیم، پشت میز بنشینیم.
شریعتی: حاج آقای قرائتی خیلی از شما ممنون و متشکرم. خیلی ممنون و سپاسگزارم از لطف و عنایت شما. فردا ان‌شاءالله با حضور آقای میرهاشم به شما سلام خواهیم کرد.
«السَّلامُ عَلَیکَ یارَسولَ الله».

Comments (0)
Add Comment