2- حیا و عفت، شرط رستگاری
3- دوری از اختلاط در محیط کار
4- آبروریزی، از گناهان بزرگ و کلیدی
5- غیبت و آبروریزی، عامل حبط عمل
6- دوری از جلوهگری و دلربایی
7- کنترل نفس، بستر بهرهمندی سالم
8- رعایت حیا در نحوهی سخن گفتن
موضوع: حیا، عامل جلوگیری از گناه
تاریخ پخش: 16/05/91
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان 91 را در استان مازندران بحثهای گناه شناسی را پی گرفتیم. یکی از عواملی که گناه را توسعه میدهد بیحیایی است. آنچه گناه را کنترل میکند، حیا است. در این جلسه میخواهم راجع به حیا صحبت کنم. حیا در چشم، حیا در زبان، حیا در عمل، حیا با دوست، حیا با دشمن.
در جنگ صفین بود ظاهراً، یک نفر از یاران امیرالمؤمنین یک حرف زشتی به لشگر معاویه زد. حضرت فرمود: ما جنگ میکنیم ولی حرف زشت نمیزنیم. «انی اکره…» ترجمهاش را میفهمید. «أَنِّی» من، «أَکْرَه» کراهت دارم، خوشم نمیآید. «لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِین» (بحارالانوار/ج32/ص561) خوشم نمیآید که لشگر علی بد دهان باشد. حرف زشت نزنید. منطق داریم، منطق است. یعنی حتی با دشمن. قرآن یک آیه داریم میگوید: به بتپرستها هم فحش ندهید. بگویید: کارتان غلط است. «لَا تَسُبُّوا» (انعام/108) سَب نکنید، «لَا تَسُبُّوا» فحش ندهید. بگویید: آقا راه شما غلط است به این دلیل. فحش ندهید.
1- فریاد مظلوم علیه ظالم
یکجا فقط گفتند: اگر کسی مظلوم بود آنجا فریاد بزن، لعنتش هم بکن. «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم» (نساء/148) که «إِلاَّ مَنْ ظُلِم» هم چند رقم معنا شده است. ترجمهی «لا یُحِبُّ» را ترجمهاش بلد هستید. «لا یُحِبُّ اللَّهُ» یعنی؟ دوست ندارد.«الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» یعنی بدی مردم را علنی بگویی. خدا دوست ندارد بدی مردم را داد بزنی. «إِلاَّ مَنْ ظُلِم» مگر اینکه مظلومی بگوید: آخ! این ظالم است. این ستمگر است، این چاقوکش است. این قاتل است. لعنت خدا بر او، مال مرا برد. لعنت خدا بر او، چه و چه…
اگر مظلوم است به نفع مظلوم چون دفاع از مظلوم مهمتر از حفظ و حریم حیاء است. اگر کسی مظلوم است برای دفاع از مظلوم شما نعره بکش، لعنتش هم بکن. اما غیر از این.. چون کسی نگوید: آقا پس چرا شما فحش دادید، در زیارت عاشورا میگوییم: «اللهم العن…»، «اللهم العن…» همه لعنت است. خوب این امام حسین را کشته. قرآن هم یک جاهایی داریم میگوید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّه» (بقره/159) خدا به اینها لعنت میکند. «وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/159) جن و انس و فرشته بر او لعنت میکنند. اگر مورد ظلم شد غیبت هم که میگویند: جایز است در مورد مظلوم غیبت جایز است. خوب بنده میخواهم در دادگاه بروم بگویم: فلانی چه کرده، چه کرده، چه کرده، شکایت دارم. وقتی میروم شکایت کنم غیبتش را میکنم. بنابراین غیبت در مواردی جایز است. یکی از موارد این است که انسان مظلوم که در دادگاه میرود در مقام شکایت است میتواند عیبهای طرف را بگوید. که فلانی یک چنین، البته عیبهایی که مربوط به خودش است. یعنی اگر به من چاقو کشیده میتوانم بگویم چاقو کش است. نمیتوانم بگویم شرابخور است. در آن حدی که به شما ظلم کرده غیبتش جایز است.
2- حیا و عفت، شرط رستگاری
قرآن میفرماید: علامت مؤمن حیا است. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) رستگار هستند کسانی که ایمان دارند. چه کسانی رستگار هستند؟ نمیگوید: «لَعَلَّکُم» در قرآن بسیاری از جاها میگوید: شاید رستگار شوید. سه مورد میگوید: شاید ندارد قطعاً رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» (اعلی/14)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (شمس/9)، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» اینجا دیگر «لَعَلَّکُم» نیست، شاید نیست، قطعاً! قطعاً مؤمنین رستگار هستند. آنوقت میگوید: مؤمنین افرادی هستند که حیا دارند. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (مؤمنون/5) حالا، بنابراین پسر و دختر، زن و مرد باید حریم نگه دارند.
در خانهای که خواهر بزرگ است، ولو خواهر شماست، خواهر و برادر به هم محرم هستند. اما درست نیست ما یک لباس را به قدری کوتاه کنیم که تا یک وجب بالای زانوی ما، لخت باشد. خوب خواهر میبیند. مهندسی نظام اسلامی باید طوری باشد که هیچ خانهای بر خانهی دیگر اشراف نداشته باشد. من در خانهام نشستم، تمام زندگی دیگران را میبینم. آنها هم تمام زندگی مرا میبینند. این ساختمانها هیچکدام شرعی نیست. جلوی اشراف باید گرفته شود.ساختمان سازی، ساختمانها آدم را بیحیا میکند.
3- دوری از اختلاط در محیط کار
داریم بچه همین که شش ساله شد، رختخوابهایشان را جدا کنید. دو تا بچهی شش ساله کنار هم نخوابند. کنار هم نخوابند. اگر زن میخواهد در محیطی کار کند، کار بکند، زن و مرد در کار کردن مثل هم هستند، منتهی یک شرایط را اسلام گذاشته که آن شرایط به نفع است. قاطی هم نشوند. قرآن میگوید: دختران شعیب کار میکردند. «وَجَدَ قوماً» دومرتبه میگوید: «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ» (قصص/23) «وَجَدَ… وَجَدَ»، «وَجَدَ» یافت. وجدان، یعنی از درون خودت مییابی.
چوپانها گوسفندهایشان را آب میدادند، دو تا دختر هم چوپان بودند، چون پدرشان پیر بود نمیتوانستند چوپانی کنند. دختران حضرت شعیب! موسی دید جمعی از مردها یک گوشه هستند، «وَجَدَ قوماً» یک قومی را دید دارند گوسفندهایشان را آب میدهند، «یَسْقُون» (قصص/23) سقایی میکنند، آب میدهند به گوسفند و میش و اینها. بعد میگوید: «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِم» اینجا «وَجَدَ» دوباره یک جای دیگر «وَجَدَ» اگر دختر و مرد کنار هم بودند، یک «وَجَدَ» بس بود. «وَجَدَ» یافت، دوباره میگوید: و یافت! پس پیداست که اینها دو جا بودند. «وَجَدَ… وَجَدَ» بعد دید دو تا دختر هم کنار هستند.
پیش دخترها رفت گفت: خانمها چرا شما کنار ایستادید؟ گفت: ما پدر پیری داریم نمیتواند چوپانی کند، ما دو تا دختر چوپانی میکنیم. الآن آمدیم حیوانهایمان را آب بدهیم. برویم سر چشمه تنهی ما به تن مردها میخورد. «لا نَسْقی» ما سقایی نمیکنیم. «حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاء» (قصص/23) عربیهایی که میخوانم قرآن است. مردها بروند بعد ما چوپانی کنیم. یعنی زن کار بکند، حتی کار سخت، حتی چوپانی، حتی در بیابان. بین مردها، منتهی تنها نباشد. دو تا زن باشند. زن تنها نباشد. بعد هم تنهشان به تن مردها نخورد. کار طوری نیست اما اختلاط را اسلام اجازه نمیدهد. علامت مؤمن این است که «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»
تمام گناهها اگر انجام دادی گناه است. اما راجع به آبروریزی و بیحیا کردن علاقه هم داشته باشی، علاقه هم گناه است. این خیلی مهم است. این آیه، آیهی عجیبی است.
4- آبروریزی، از گناهان بزرگ و کلیدی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، موضوع: حیاء. از موانع گناه! قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذین» کسانی که «یُحِبُّونَ» چه چیزی را دوست دارد؟ «أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ»، «تَشیعَ» یعنی شیوع پیدا کند. «الْفاحِشَهُ» یعنی گناه زشت. «فِی الَّذینَ آمَنُوا» کسانی که دوست دارند نسبت به مؤمنین عیبهایشان لو برود، «لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (نور/19) خیلی مهم است. «یُحِبُّونَ» تمام گناهها، اگر گناه کردیم، عذاب است ولی راجع به حیای مردم کسی حرفی بزند، اس ام اس رد کند، عکس منتقل کند، که میدانی فلانی در چه حالی است. بگذار من یک عکس او را برایت بولوتوث کنم. اگر کسی یک عیبی را از کسی سراغ دارد به دیگران بگوید، معلوم میشود دوست دارد، «یُحِبُّونَ» محبت دارد، که چه؟ شیوع پیدا کند. «تَشیعَ» شیوع پیدا کند. دوست دارد کار زشت شیوع پیدا کند. نسبت به مسلمانها.
کسی علاقه داشته باشد کار زشت مردم لو برود، علاقهاش هم عذاب دارد. نه انجامش عذاب دارد، علاقهاش عذاب دارد. من خوشم بیاید آبروی شما بریزد. علاقهاش هم عذاب دارد. تا آنجا که بنده با قرآن آشنا هستم، یادم نمیآید که هیچ گناهی علاقهاش گناه باشد. میگوید: اگر چاقو کشیدی، گناه است. اما من دوست دارم چاقو بکشم. دوست دارم دزدی کنم. دوستی گناه، گناه نیست. اما اگر کسی دوست داشته باشد آبروی مردم را بریزد، پرده دری کند، دوستیاش هم گناه است. قرآن میگوید: کسانی که به زنان پاکدامن تهمت میزنند، عذاب عظیم خواهند داشت.
اگر سه تا شاهد عادل شهادت بدهند، که فلانی زناکار است. هر سه شاهد عادل را باید خواباند، هشتاد ضربه شلاق زد. یا باید چهار تا شهادت بدهند. اگر چهار تا شاهد نیستند، در اسلام به سه تا شاهد عادل شلاق میزنند که چرا نسبت زنا دادی؟ آبرویش را حفظ نکردی؟ سه تا شاهد عادل شلاق میخورند برای یک آدم فاسق. اسلام در جاهای دیگر میگوید: دو تا شاهد عادل، راجع به زنا میگوید: چهار تا شاهد عادل. چون در زنا میخواهند دو نفر را شلاق بزنند. زنا دهنده و زنا کار. چهار تا شاهد، چهار تا شاهد هم نمیتواند بگوید: حدس میزنم. حتی اگر بگوید: آقا من ایشان را در یک خلوت دیدم. حتی اگر بگوید: اینها را زیر لحاف دیدم. حتی اگر بگوید: من اینها را برهنه زیر لحاف دیدم. نمیشود شلاق زد. باید ثابت شود. بله ممکن است در یک خانه باشند. در یک اتاق باشند. تعزیرات داریم، یک تنبیههای بدنی داریم که آدم دو تا سیلی بزند، دو تا… ولی آن حد شرعی برای جایی است که قطعی ثابت شود. اسلام راجع به آبرو خیلی حساسیت دارد.
5- غیبت و آبروریزی، عامل حبط عمل
گاهی میپرسند: آقا شما میگویید که اگر کسی غیبت کسی را کند، آبروی کسی را بریزد، همهی عبادتهایش از بین میرود راست میگویید؟ بله حدیث داریم. میگوید: آخر این درست است؟ خدا عادل است؟ من 50 سال جان کندم، عبادت کردم، کلی حج و عمره و مشهد و افطاری و روز عاشورا خرج دادم و چقدر نماز خواندم، قرآن خواندم، همهی اینها سر یک غیبت از بین میرود؟ مگر خدا عادل نیست، چرا به خاطر یک دقیقه غیبت هشتاد سال عمر مرا آتش میزند؟ جواب چیست؟
جواب آن است که او هم هشتاد سال آبرو درست کرده بود. تو با یک دقیقه آبروی هشتاد ساله را بردی! آبرو هم چیزی نیست، آبرو زود به دست نمیآید. قرآن میگوید: غیبت مثل گوشت مرده است. چرا گفته مثل گوشت مرده؟ چون گوشت زنده را بکنی، جایش پر میشود. گوشت مرده را اگر بکنی جایش پر نمیشود. پول رفت جایش میآید. ساختمان خراب شد جایش میسازی. اما آبرو که رفت،جایش پر نمیشود. علاوه بر آنکه میگوید مثل گوشت مرده میماند، مرده جان ندارد از خودش دفاع کند. آن کسی هم که غیبتش را میکنی، نیست که از خودش دفاع کند. نیست! اینکه قرآن میگوید: غیبت مثل گوشت مرده میماند، ما دو تا چیز بلد شدیم. ممکن است خیلی چیز باشد. بنده دو تا چیزش را یاد گرفتم. یکی اینکه مرده جان ندارد از خودش دفاع کند، آن کسی هم که غیبت میشود جان دارد، نیست که از خودش دفاع کند. پس هردو نمیتواند از خودش دفاع کند.
2- غیبت آبرو میریزد، آبرو که رفت جایش پر نمیشود. ساختمان جایش پر میشود، پول جایش پر میشود. بیحال شدی، یک غذای مقوی میخوری، جایش پر میشود. اما آبرو که رفت جایش پر نمیشود. چرا به خاطر یک غیبت هشتاد سال نابود میشود. به خاطر اینکه با همین یک دقیقه غیبت هشتاد سال آبروی او را، زحمت کشیده بود آبرو درست کرده بود. گاهی هم میگوید: بگذار نگویم، غیبتش میشود. همین هم غیبت است. قرائتی را میگویی؟ اوه… بگذار نگویم. خوب این فوت تو پدر من را درآورد. اگر میگفتی: قرائتی دزد است، معلوم بود قرائتی دزدی کرده. اما وقتی میگویی: قرائتی را میگویی؟ اوه… این فوت هزار تا فحش است! دزد است، سِز است. چه و چه…
گاهی وقتها خیلیها به خیال تقوا فوت میکنند، فوتشان هم گناه است. چون این فوت یعنی نمیدانی چه جنایتکاری است. گاهی وقتها میگوییم: بگذار دهانم روی هم باشد. یعنی خیلی فاسد است. خواهش میکنم دهانت روی هم نباشد. اگر دهانت روی هم نباشد یک عیب طرف را که دارد میگویی. وقتی میگویی: بگذار دهانم روی هم باشد، یکوقت میگوید: آقا رو فردا یک سیلیات میزنم. خوب طرف میفهمد. یا میگویند: برو، فردا به تو میگویم چه میشود! خوب این که میگویی: فردا به تو میگویم چه میشود، هزار تا فکر میکند. خیلی وقتها غیبت نکردن هم ویتامین غیبت دارد. من یکبار دیگر هم گفتم. گاهی وقتها «سُبْحَانَ اللَّه» ویتامین غیبت دارد. قرائتی را میگویی؟ «سُبْحَانَ اللَّه»! میگوید: یا ابالفضل، که بود؟ این چه چیزی است؟ یا یک کسی غیبت میکند، شما میگویی: عجب! «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»! یعنی باقیاش را بده بیاید. باز یک عیب دیگر میگوید، میگویی: عجب! «سُبْحَانَ اللَّه». هی با«سُبْحَانَ اللَّه» و «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» سیخ میزنی که من باقیاش را هم بگویم.
یکوقت کسی سر خودش کلاه نگذارد که من «سُبْحَانَ اللَّه» گفتم. دهانم روی هم باشد. اشاره هم که بکنی، اشاره، «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) همزه و لمزه یعنی اشاره کنی. چنین میکند… یعنی مخ ندارد. غیبت هم نکردی ولی چنین کردی. خیلی مشکل است، آبرو خیلی مهم است. «الزَّانی لا یَنْکِحُ»، «وَ الزَّانِیَهُ لا یَنْکِحُها» (نور/3) قرآن میگوید: زن و مرد فاسد، اگر کسی فاسد شد باید مواظب بود.
6- دوری از جلوهگری و دلربایی
زنها زیور خودشان را نشان ندهند. «لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31) زینت فقط برای شوهر هست. هرچه آرایش داری و هرچه زیبایی داری متمرکز کن در شوهرت. همانطور که میخواهی شوهرت در شما متمرکز شود.
خانمها یک سؤال وجدانی! دوست دارید شوهرتان کس دیگری هم دوست داشته باشد؟ نه!!! همینطور که دوست داری علاقهی شوهر فقط روی شما باشد، شوهر هم دوست دارد، زیبایی شما فقط برای او باشد. خودت را در خیابان حراج نکن هرکس میخواهد تو را ببیند. این بیحیاییهایی که بعضیها میکنند، نمیدانید چه ظلمی میکنند خودشان میدانند، نمیدانند… امیدوارم که خدا اینها را به هوش بیاورد.
نظام خانواده را این دختر با این آرایشاش متزلزل میکند. و این خانم با این آرایشاش. اگر خانم خودش را پوشاند مرد چیزی نمیبیند. هروقت هم خانه میآید فقط خانم خودش را قشنگ میبیند. قشنگیهای بیرون را نمیبیند. اما اگر هرکس قشنگ است، قشنگیاش را عرضه کرد، مرد بیرون میآید هی زنها را میبیند، خوب بالاخره نفس است دیگر. جز افراد خیلی خالص نفس ندارند. مردم عادی به طوری طبیعی نفس دارند. خوب این خانم خودش را مقایسه میکند و میگوید: اِ… ما که خانممان 16 است، این 17 است. اوه اوه اوه این بیست بیست! عجب کلاهی سر ما رفت. با کی ازدواج کردیم؟! مرد چشمچران زنها را با خانم خودش قیاس میکند و میآید در خانه بداخلاقی میکند. زن چشم چران مردها را مقایسه میکند و چشم چرانی میکند. این چه خوشگلی دارد. این چه خانهای دارد. او چیه، او چیه… میآید خانه و نسبت به شوهرش بد اخلاقی میکند. این چشم و هم چشمی نظام خانواده را متزلزل میکند.
در اتریش یک همه پرسی کردند که بیشترین مشکل شما چیست؟ نه فرودگاه میخواستند. نه انرژی هستهای میخواستند. نه پتروشیمی مشکل داشتند. گفتند: مشکل ما این است که نظام خانواده متزلزل شده است. زن که بیرون میرود شب که برمیگردد نمیدانم با چند تا مرد بستنی خورده. با چند تا مرد خوش و بش کرده. اصلاً خانه بیاید دیگر من را میخواهد یا نمیخواهد؟ اینهایی که نگاه نمیکنند از نظر شهوت هم جلوتر هستند. از نظر شهوت…
7- کنترل نفس، بستر بهرهمندی سالم
من یک سؤال میکنم شما جواب بدهید. افطاری خوشمزهتر است یا نهار؟ بگویید… همه با هم بگویید…. افطاری. همه میگویند: افطاری بهتر است. چرا؟ برای اینکه در افطاری آدم مدتی نخورده، آدمی که مدتی نخورد، غذا برایش خوشمزه است. اما نهار آن خوشمزگی را ندارد. چون قبل و بعدش هرچیزی گیرش آمده خورد. آدمی که به ناموس مردم نگاه نکند مثل آدمی است که خودش را نگه داشته است. آنوقت خانم خودش، شوهر خودش برایش بیست است. چون هیچی ندیده جز همسرش. این همسرش برای خوشمزه است. مثل افطاری، چیزی نخورده… ولی آدمی که هی راه میرود مغز بادام میخورد، تخمه میخورد، سیگار میکشد، چای میخورد، بیسکوییت میخورد، آدمی که هی با او دست میدهد، او را میبوسد. با او بستنی میخورد، با او سینما میرود، آدمی که هی راه میرود و یک چیزی میخورد، این دیگر وقتی همسر خودش را دید برایش آن مزهی افطاری را ندارد. غربیها سرشان کلاه رفت که ول شدند. بیحجابی و بد حجابی ما کلاه سر خانواده میگذاریم.
جملهی دیروز را تکرار کنم. در قرآن داریم… خواهش میکنم تلویزیون این را قیچی نکند. نگوید: دیروز هم گفتید. اجازه بدهید من یک چیزی را دو سه بار بگویم. چوب سفت را باید ده بار تبر زد تا بشکند. نباید بگویی: آقا من یکبار زدم ولش کن. این مسأله را باید تکرار کنم. 50 بار هم تکرار کنم طوری نیست. قرآن یک آیهای دارد میگوید: «ذُو انْتِقامٍ» (آلعمران/4) یعنی خدا انتقام میکشد. یعنی چه؟ یعنی اگر امروز دختری دل پسری را برد، زنی دل مردی را برد، خدا انتقام میکشد، چطور؟ فردا یک خانم میآید و دل شوهر شما را میبرد. تو امروز دلی را بردی، فردا دل شوهرت را سمت خودشان میبرند. «مَنْ غَشَّ غُشَّ» (کافی/ج5/ص160) حدیث داریم کسی که «غش» کند، کلک بزند، کلک زده. به ناموس مردم نگاه بد کنی، به ناموس ما نگاه بد میکنند. خدا انتقام میکشد.
از نظر عقلی اگر آدم خودش را نگه دارد جز برای همسر خودش، مثل اینکه آدم خودش را نگه میدارد جز برای افطار. لحظهی افطار، فقط لحظهی افطار، قبلش نمیخورم. هرچه هم باشد نمیخورم، فقط افطار. این افطار برایش خوشمزه است. اگر آدم ول خوری کرد، ول خوری مثل ول دیدن است. آرایشهای رها، چشمهای رها مثل آدمهایی که هر چیز میخورد، دیگر اشتها ندارد.
حیا در زبان، حیا در سخن، حیا در راه رفتن، حیا در مهمانی، حیا در نگاه، حیا در امور اقتصادی، حیا در درون خانه حتی حیا برای پیرزنها. حدیث داریم: «الحیاء یصد عن فعل القبیح» (غررالحکم/ص257) بحث ما گناه شناسی است در رمضان 91. حیا جلوی گناه را میگیرد. حجابها، حجابهای سنگینی باشد. تحریک کننده نباشد. «على قدر الحیاء تکون العفه» (غررالحکم/ص256) عفاف هرکسی به مقدار حیایش است. «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ» (کافی/ج2/ص106) کسی که حیا ندارد، دین ندارد. «ارجوا للمنافق مادامه استحیی» امام فرمود: حتی منافقین اگر با حیا باشند امید نجاتشان هست. خطر آنجاست که هم منافق باشد و هم حیا نداشته باشد. حتی اگر منافق حیا داشته باشد امام فرمود: من برایش راه برگشت سراغ دارم. «ارجوا» رجاء، امید دارم. «للمنافق مادامه استحیی»
حیا در زبان، حیا در زبان؛ میگوید: «لا تَسُبُّوا» (انعام/108) چه کسی؟ به بت پرستها فحش ندهید. چرا؟ آنها هم انتقام میکشند و به خدای شما فحش میدهند.
پدری به پسرش گفت: خاک بر سرت کند! پسر عمویت از تو بهتر است. پسر هم گفت: آقاجان، عمو هم از تو بهتر است! تکها پاتک دارد. به بت فحش میدهی او به خدای شما فحش میدهد.
8- رعایت حیا در نحوهی سخن گفتن
حیا در سخن گفتن؛ قرآن میگوید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» (احزاب/32) خضوع نکنید، «فَلا تَخْضَعْنَ» خضوع نکنید یعنی با کرشمه. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» حرف که میزنید با کرشمه حرف نزنید. «فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض» (احزاب/32)، «یَطْمَعَ»، یعنی طمع میکند. «فَیَطْمَعَ» طمع میکند. «الَّذی» کسی که «فی قَلْبِهِ مَرَض» در قلبش مرض است. یعنی آدمهایی که ریگی در کفششان است، وقتی دید با کرشمه حرف میزنی به سراغت میآید.
جالب این است که نمیگوید… یک خرده نکتهی طلبگی بگویم. ادبی است. نمیگوید: «فیطمعون» لازم نیست چند نفر باشند، یک نفر هم در جامعه طمع کند شما باید خودت را بپوشانی. حتی یک نفر! نمیگوید: «یطمع الذین»، الذین نمیخواهد، «الذی»! یعنی حتی یک چشم ناپاک باشد که اگر با کرشمه حرف بزنی او هوای شما را میکند، حتی اگر یک نفر هم هست به خاطر آن یک نفر باید، «لا تَخْضَعْنَ» را به چه کسی میگوید؟ به زن پیغمبر! یعنی مردم از زن پیغمبر هم دست برنمیدارند. نه من دخترم نماز شباش هم ترک نمیشود. خوب حالا نماز شبش ترک نمیشود آدم در یک لحظه گول میخورد. ما داشتیم پسرهای نماز شب خوان، دخترهای نماز شب خوان که در یک حادثه همه چیز هوا رفته است.
خیلی غصه میخورم برای کسانی که لیسانس برایشان مهمتر از ازدواج است. من نمیدانم این چه تفکری است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، فکر غلط است. دختر از دورهی راهنمایی، دبیرستان باید ازدواج کند. لیسانس گرفت، «الْحَمْدُ لِلَّه»! نگرفت، «اللَّهُ أَکْبَر»! اینقدر دخترها و پسرها را بایگانی نکنید برای گرفتن لیسانس. لیسانس خبری نیست! یک زمانی در ایران لیسانس مهم بود. الآن لیسانس، در روستاها پر از لیسانس است. ازدواج را به خاطر تحصیل عقب نیاندازیم.
یک غلط دیگر در ذهن جوانها است. میگویند: یک چند سالی بچهدار نشویم راحت باشیم. این فکر غلط است. زود بچهدار شویم. آمار هرچه بالاتر برود قشنگتر است. بهتر است. خیلی منزل ما آمدند دفتر نهضت سواد آموزی، اساتید دانشگاه، مسؤولین نظام که شما در تلویزیون بگو: اولاد کمتر زندگی بهتر! گفتم: یک آیه را حذف کنید من میگویم. این آیه را از قرآن حذف کنید من میگویم. قرآن میگوید: «إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً» (اعراف/86) یعنی شما کم بودید، قلیل بودید «فَکَثَّرَکُم». خدا منت میگذارد، آمار شما را بالا بردیم. یعنی هرچه آمارها بیشتر باشد این برای ما ارزش است. این آیه را چه میکنی؟ این دعا را از دعاها قیچی کنید. امام وقتی دعا میکند میگوید: «و قله عددنا» خدایا عدد ما کم است. یعنی عدد کم بد است، عدد زیاد نعمت است. حالا بچهدار نشدیم راحت باشیم. چه کسی گفته راحتی در بچه نداشتن است. اتفاقاً بچه شما را راه میاندازد. بسیاری از طلاقهایی که زیاد میشود چون اینها بچهدار نشدند از هم زود باز میشوند. اگر بچه بود مثل گچ دو تا آجر را به هم نگه میداشت. دو تا آجر که روی هم گذاشتی اگر گچ بود اینها محکم میشوند. خیلیها یک تلخیهایی هم در زندگیشان هست به خاطر بچه میسازند. میگویند: بچهدار نشویم راحت باشیم. هروقت خواستیم جدا شویم. لیسانس مهم نیست. علم ارزش دارد. ولی ارزش ازدواج بیش از ارزش تحصیل است.
حیا در راه رفتن، قرآن میگوید: «تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاءٍ» (قصص/25) دختر شعیب با حیا راه میرفت. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن» (نور/31) خانمها پایکوبی نکنند.
حیا در نگاه کردن، «یَغُضُّوا» (نور/30)، «یَغْضُضْن» (نور/31) مردها چشمشان را پیش کشند. خانمها چشمشان را پیش بکشند.
حیا در بچههای کوچولو، قرآن یک آیه دارد، میگوید: «وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ» (نور/58) بچههای هفت، هشت ساله هم در اتاق را باز نکنند و داخل بروند. بچهی کوچولو هم باید در خانه یاد بگیرد اگر در اتاق پدر و مادر بیاید، در بزند. متن قرآن است. تنها جایی که خدا به بچه کوچولوها دستور داده، گفته بچه کوچولوها میخواهید در اتاق پدر و مادر بروید، در بزنید. در بزنید، کیه؟ منم! اگر گفت: در را باز کن، در را باز کن. در تمام قرآن و روایات، امری که به بچهها شده این است.
حیا در سالمندان، البته قرآن راجع به پیرزنها یک تخفیفی داده که کسانی که «لا یَرْجُونَ نِکاحا» (نور/60) دیگر امیدی به ازدواج اینها نیست، اینها مشکلی ندارند حالا یک خرده حجابشان طور دیگر باشد. اما در عین حال میگوید: «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُن» آنها هم حجاب داشته باشند بهتر است.
اگر تهمتی را شنیدید برخورد کنید. قرآن یک آیه دارد میگوید: چرا وقتی تهمت شنیدید راجع به زن پیغمبر برخورد نکردید؟ راجع به هرکس، یک جایی میبینید یک کسی را آبرویش را میریزند، بگویید: آقا نگو. میخواهم بگویم. میخواهی بگویی، بگو. من رفتم!!! سفت بگو نه!
من یک بحثی امسال داشتم که اصلاً گفتن نه، یک مهارت میخواهد. بسیاری از ما بیمار هستیم، یعنی شهادت نه گفتن… آقا یا این حرف را نزن، میرفتند خدمت امام که امروز پنجشنبه برویم باغهای قم یک خرده تفریح کنیم. فرمود: به شرطی که 1- نمازمان را اول وقت بخوانیم. 2- هیچکس غیبت نکند. از اول شرط بگذارید آقا اردوی بیغیبت! تفریح بیغیبت، مگر لازم است تا دور هم نشستیم آبروی کسی را بریزیم؟ اگر تهمتی را شنیدید، برخورد کنید.
در خانه باز است شما حق ندارید نگاه کنید. شما در کوچه میروید در باز است. خوب حالا در باز بود، باید نگاه کنی؟ نگاه کردن به خانهی مردم حرام است. ولو در باز باشد شما حق نداری نگاه کنی. تجسس حرام است، بالاخره اگر من و شما از کار هم تجسس کنیم، به یک عیبی برخورد میکنیم. تجسس حرام است. غیبت حرام است. میگویند: وقت تمام شد.
رنگ لباس تحریک نکند. آرایش تحریک نکند. زندگی ما سالم باشد، هرچه میخواهید شهوت را تقویت کنید، ازدواج را سریع کنید. ما ازدواج را عقب میاندازیم و هی تحریک میکنیم. یعنی در دکان کبابی را میبندیم. هی از بیرون میایستیم، دودهای کباب را بو می کنیم. های های های… های های های… بابا عوض اینکه دود بو کنی در را باز کن، ازدواج را راه بیانداز. ازدواج را عقب میاندازیم، پسرم سربازی نرفته، دخترم جهازیهاش تکمیل نیست. لیسانس نگرفته، نمیدانم خانهی ما بناییاش تمام نشده، یک سری بهانه میآوریم. با صد بهانه ازدواج را عقب میاندازیم. بعد آنوقت هی با آرایش و ماتیک و زلف و اینها هی دود راه میاندازیم. دود راه میاندازیم ولی دکان هم بسته است. این را تحریک می کنیم و درها هم بسته است. باید ازدواج را آسان کرد.
خدایا حیای فکری، حیای کلامی، حیا در نگاه، حیا در خانه، حیا در کلمات، گفتار، رفتار، حیا را در جامعهی ما روز به روز بیشتر بفرما. یکی از عوامل گناه بیحیایی است، و یکی از ابزار موانع گناه داشتن حیا است.