موضوع: حکومت اسلامی، وظایف متقابل مردم و حکومت
تاریخ پخش: 75/06/01
بسم الله الرحمن الرحیم
1- در جمهوری اسلامی محور همه کارها باید خدا باشد
محور بحث قرآن و حدیث است، چون که من معلم قرآن هستم اگر خدا قبول کند میخواهم معلم قرآن باشم. به شخصی گفتند میروی داخل محراب نماز میخوانی آیا خودت را عادل میدانی گفت دوست دارم که عادل باشم حالا من هم دوست دارم که معلم قرآن باشم. وظیفهی دولت محور بودن خداوند در دولت جمهوری اسلامی است چون که ما وقتی میگوییم جمهوری اسلامی محور همه چیز باید خدا باشد. شما نگاه کنید در قرآن هر چند سطر یک کلمه(الله) آمده است. یعنی یک چیزی که از یک کارخانه بیرون میآید همه باید آرم این کارخانه را داشته باشد. شما کارخانه سرویس ملامین را حساب کن چه دیس بزرگ آن و چه ترشی خوری کوچک آن، آرم آن را دارد و لذا گفتهاند در کارهای کوچک بگو بسم الله در جنگ هم بگو بسم الله یعنی چیزی که از یک کارخانه موحد ساخته میشود باید همهاش آرم بسم الله داشته باشد.
محور بودن رضای خدا ممکن است در جایی از آن دنیا خوشش نیاید. چهل و سه رادیو به امام(ره) دری وری میگفت اما دلی آرامتر از دل امام(ره) نبود. در جنگ هم مسأله این نیست که پیروز یا شکست بخوریم مسأله این است که به وظیفه عمل کرده باشیم. وقتی خدا محور شد آدم هم آرام میشود میگوییم ما برای خدا این کار را کردیم حالا خوب شد یا بد شد. اما اگر خداوند محور نباشد دائماً در اضطرابیم خوب شد، گرفت، نگرفت، پول دادند. و لذا امام حسین(ع) روی دوش پیغمبر میگوید: «رضا برضائک» زیر سم اسب هم همین را میفرماید.
2- حکومت امانت است
شخصی خودش را برای خدا کاندیدا کند رأی میآورد. الحمدلله رأی نیاورد الله اکبر اعصابش خورد بشود بگوید من دیگر زشت است در این شهر زندگی بکنم بعد وقتی رأی جمع کند بگویدای ملت قهرمان و وقتی رأی نیاورد بگویدای تودهی ناآگاه، با خودش و مردم بازی نمیکند. حکومت امانت است در نهج البلاغه میفرماید هر که به پستی رسید امانت است مثل کارمندهای بانک کارمند بانک وقتی پول میگیرد کیف نمیکند میگوید مال من که نیست «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ» (حدید/23).
3- مردم را باید دلگرم نگه داشت
کارها را بگویید کارهای شخصی را نباید گفت من دیشب نماز شب خواندم، من غسل جمعه کردم، در وقت نماز عطر میزنم.
شخصی به ما رسید و گفت آقای قرائتی میدانی که من سه هزار جلد کتاب مطالعه کردهام. کارهای اجتماعی را بگویید مثلاً میگویند دولت چه کار کرده؟ مردم چه کار کردهاند؟ زن و شوهر از همدیگر خیر میبینند اما یک مرتبه به خاطر یک حرف میگویند ما که از تو خیری ندیدیم!
مردم را باید دلگرم نگه داریم لذا حدیث داریم اگر حدی جاری شود(مثلاً دزدی چهار انگشتش را قطع کنند) در ملأ عام و وحشت ایجاد نکنند، از چهل روز باران مبارک و با برکت اثرش بیشتر است. خدا رحمت کند آیت الله گلپایگانی را پیغام داده بود به امام(ع) که اگر میخواهی جمهوری اسلامی جا بیفتد یکی دو تا از این دولت مردان(یک قاضی، دادستان، امام جمعه)
یک کسی از اینها که پست دارد سین جیم کنید میگویند مثل این که قضیه جدی است. اما اگر دیدند یک بقال گران بفروشد فوری او را میگیرند اما اگر فلانی هر کاری کرد او را هیچ کاری نمیکنند میگویند خیلی خوب پس…
4- کار برای خدا و خودباختگی در برابر هیچکس
امام علی(ع) میفرماید چند بار از پیغمبر(ص) شنیدم که امت مقدس امتی است که حق مظلوم را بگیرند و دغدغه و دلهره هم… ما یک کاری میکنیم بعد نگاه میکنیم بعدش چه میشود ببینیم رادیو بی بی سی چیزی نگفت.
قرآن یک آیه دارد که میفرماید «وَ لا یَخافُ عُقْباها» (شمس/15) یعنی خداوند یک کاری میکند کاری ندارد که بعدش چه میشود. به امام(ره) گفتند آقا این اعدام سلمان رشدی با قوانین بین الملل نمیخورد، فرمود به درک آبروی رسول الله رفت یعنی وقتی میگوید قانون خداست حالا بین الملل هر چه میخواهد بگوید، بگوید مگر ما چه خیری از بین الملل دیدهایم.
«قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91) بگو خدا باقی را بریز دور، شخص محترمی را از کرمان آوردند که ایشان با یک دوچرخه سواری پنجاه مدرسه ساخته بود و یک مدال لیاقت را از رئیس جمهور عزیز گرفت. وقتی میخواستند او را ببرند گفتند کت بپوش گفت چرا؟ من یک عمری است که با بلوزم، رئیس جمهوری هم از خودمان است. شما چرا خودتان را باختهاید.
خدا رحمت کند شهید رجایی را هر کاری کردند که از آن حالت معلمی تغییر بدهد گفت نه آقا من معلمم و ارزش من در خود من است. احترام میهمان سرجایش اما خودباختگی در مقابل هیچ کس نباید باشد این مرد کرمانی با فضیلت که دهها مدرسه ساخته و هنوز هم سوار دوچرخه میشود و خانهی هیچ کس هم غذا نمیخورد پول از مردم میگیرد مدرسه میسازد ولی بند به این و آن نمیشود ایشان مدال افتخار گرفت، اما شخصیت خودش را فراموش نکرد. با صلابت و محکم باشیم.
5- مسئول مملکتی باید فکر توده مردم و عادل و با صلابت باشد
امام علی(ع) میفرماید یکی از وظایف دولت این است که به محرومان برسد. در نهج البلاغه میفرماید ای استاندار اگر کار خاصی است عدهای ناراحتند ولی تودهی مردم راضیند ملاک شما باید تودهی مردم باشد بالاخره همهی مردم که راضی نمیشوند امیرالمومنین(ع) میفرماید خواص پرخورند و کم فایده آن که برای امام حسین(ع) اشک میدهد برای جبهه گوشواره میدهد و جوان میدهد. همانها توده هستند همانهایی که به استقبال مقام معظم رهبری میآیند.
کسی که نا اهل است زود او را بردارد. امیرالمومنین(ع) شخصی را به نام منذرابن جارود که مسئول مملکتی بود دسته گل به آب داد و نااهل درآمد فرمود «لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ فَلَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ یُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ یُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ یُشْرَکَ فِی أَمَانَهٍ أَوْ یُؤْمَنَ عَلَى جِبَایَهٍ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ حِینَ یَصِلُ إِلَیْکَ کِتَابِی هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ» (نهجالبلاغه/نامه 71) شترت از تو بهتر است بند کفشت از تو بهتر است.
اصلاً «وَ مَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ» کسی که صفت تو را داشته باشد «فَلَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ» کسی که مثل تو این قدر پست و فرومایه باشد لیاقت ندارد «یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ» نه به درد مرز میخورد «أَوْ یُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ» و نه به درد کار اجرایی میخورد.
صلابت یعنی محکم بودن قاطعیت یعنی رو در بایستی نداشتند در عزل نا اهلان سورهای نازل شد امیرالمومنین(ع) داد به یک افرادی بعد گفتند نه کس دیگری برود بخواند
پرهیز از وعدهای که امکان وفا ندارد امیرالمومنین(ع) میفرماید «أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ» (نهجالبلاغه/نامه53) مواظب باش «تعِدَهُمْ» وعده بدهی و بعد خلف وعده بکنی.
مسئول مملکت باید عادل باشد امیرالمومنین(ع) میفرماید تو که مسئول مملکتی هستی «وَ إِذَا قُمْتَ فِی صَلَاتِکَ لِلنَّاسِ فَلَا تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَیِّعاً»(نهجالبلاغه، نامه53) وقتی پیش نماز مردم میشوی. بله هر جا روحانی نیست خود رئیس اداره باید طوری باشد که بتواند پیش نماز شود. مالک اشتر نه آیت الله بود و نه حجه الاسلام. میگوید شخصی هستی سیاسی و مورد وثوق من. اما اگر میخواهی با مردم نماز بخوانی وضع پیش نمازیت باید این رقمی باشد «فَلَا تَکُونَنَّ مُنَفِّراً» این قدر نماز را طول ندهی که مردم دربروند «وَ لَا مُضَیِّعاً» نماز را هم این قدر سریع نخوانی که نماز را ضایع کنی.
6- مسئول مملکتی باید مقام را آزمایش بداند
مقام را آزمایش بداند در قرآن آیهای داریم که میفرماید «وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ» (انعام/165) بعضی مقامتان بر بعضی بالاست یعنی این پستها برای این است که شما آزمایش بشوید اصلاً فرق بین فکر الهی و فکر غیر الهی این است که دو تا آدم داریم زور دارند. یکی سلیمان است که زور دارد یکی قارون. قرآن میفرماید سلیمان میگفت «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی» (نمل/40) قارون میگوید «إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) زرنگ داشتم روی علمی که داشتم. اگر کسی که مقام دارد گفت(ربی) فکر، فکر سلیمانی است. اگر گفت «عِنْدی» فکر، فکر قارونی است.
نمازی هم که میخوانیم چیزی از خودمان نیست از خواب بیدار شدی خدا تو را بیدار کرده، وضو گرفتی آب از آن خداست، حمد و سوره خواندهای حافظهات از خداست، ما اصلاً چیزی از خودمان نداریم به خاطر کارهای بزرگ از کارهای کوچک غافل نشوید. مقام معظم رهبری گاهی بی خبر به خانهی شهدا سر میزند. گاهی یک کار کوچولو اثرش از کار بزرگ خیلی بیشتر است.
یک پاسداری ده سال پیش من بود وقتی میخواست برود گفتم اگر بدی از من دیدهای حلال کن. گفت ما که رفتیم ولی شما پدر ما را درآوردید گفتم چه کار کردم گفت در یکی از شهرستانها سخنرانی کردی توی ماشین نشستی من هم پشت فرمان بودم یک لیمو ترشی کسی تعارف کرد تو این را سوراخ کردی و مکیدی نه نصفش را به من دادی و نه دور انداختی. این آقا ده سال از من حدیث شنیده لیموترش همه را از بین برد.
یک پهلوان بزرگ تیغ برود داخل پایش نمیتواند راه برود. به چیزهای کوچک عنایت کنید تنههای بزرگ با این چوبهای کوچک روشن میشود.
اصلاً انقلاب ما از بچهها شروع شد بچهها گفتند مرگ بر شاه بعد پدرش گفت بیا تو گفت نه مرگ بر شاه بچهها معلمها را به خودشان کشیدند مدرسهها تعطیل شد. چون نسل نو وابستگی ندارد ما هستیم که فکر زن و بچه و قسط و مقام و غیره هستیم اما آنها که وابستگی ندارند زود خودشان را آزاد کردند.
7- مسئول مملکتی نگوید فقط باید کارهای رده بالا کنم
من رفتم خدمت یکی از علمای پیرمرد مشهد گفت امام(ره) خودش تلفن کرد و احوال من را پرسید این پیرمرد حدود نود سالش است همین که امام(ره) به او تلفن کرده بود و احوالش را پرسیده بود این دیگر کسالت پیریاش یادش رفته بود و شاد شده بود.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید نگو من مسئول مملکتیام باید همیشه کارهای رده بالا بکنم. پیغمبر(ص) فرمود این پیرزنی که مسجد را جارو میکرد نیست. گفتند آقا مرد. فرمود اه! ! چرا به من خبر ندادید گفتند آقا یک پیرزن مریض فوتش را به پیغمبر(ص) خبر بدهیم؟ فرمود بله خادم مسجد بود خادم مسجد مهم است. خادم مسجد شغل انبیاء و اولیاء است ابراهیم و اسماعیل خادم مسجد بودند. من باید بروم سر قبرش.
مردم هم با او رفتند سر قبر پیرزنی که تشییع جنازهی او نرفته بود. این کارهای ریز در ذهنها میماند.
«وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ» (نهجالبلاغه/نامه 53) آن کسانی که مردم میگویند ولش کن این ارزش ندارد همان که ارزش ندارد آن مهم است.
8- مسئول مملکتی باید تحمل انتقاد را داشته باشد
تحمل انتقاد «ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِیَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَ الْأَنَفَ» (نهجالبلاغه/نامه 53) امیرالمومنین(ع) میفرماید تو که مسئول مملکتی هستی باید تحمل داشته باشی یک کسی بیاید و بگوید من به کار تو اشکال دارم.
بچهای نامه مینویسد به امام(ره) بدهیم و ببینیم که امام چه برخوردی میکند. امام(ره) میگوید شاید من یک عیبی دارم که شما متوجه نباشید اما این بچه متوجه شود مینویسد فرزند عزیزم کاش موعظهای را که میخواستی بکنی میکردی. یک آیه داریم میفرماید: «وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ» (حج/36) یعنی گوشت قربانی را هم به فقیری بدهید که میگوید دست شما درد نکند و هم بدهید به فقیری که میگیرد و غر میزند. نگو آقا به این بده که دعایت کند به آن نده چون فحشت میدهد آیه داریم به فقرایی که فحشت میدهند باز هم بده «مُعْتَر» فقیری است که اعتراض میکند. تحمل درشتی آقا ایشان آمده داد زد. خوب داد زده که زده.
من یک بار رفتم خدمت امام(ره) گفتم من یک چیزی در ذهن دارم که اذیتم میکند از طرفی هم میترسم بگویم، بگویند مرگ بر ضد ولایت فقیه. شما دو اجازه به من بدهید یکی این که آن چه در ذهن دارم بگویم و یکی هم آن که یک دقیقه اجازهی غیبت به من بدهید من میخواهم از کسی یک چیزی بگویم که غیبت است به کس دیگری هم نمیگویم ولی شما چون که رهبر هستید باید بدانید امام(ره) فرمود چه میخواستی بگویی؟ من هم آن دو مطلب را گفتم آدم باید نترسد.
9- با مسئولین مملکتی رُک حرف بزنید
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید وقتی با مسئولین مملکتی حرف میزنید طوری حرف نزنید که انگار با شاه حرف میزنید خیلی راحت و خودمانی «فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَهُ» (نهجالبلاغه/خطبه 216) آقا ایشان در شأنش نیست که برود پیش رئیس بانک خوب مگر رئیس بانک چه کسی است؟ گاهی مردم خیال میکنند چون که جمهوری اسلامی است هیچ خلافی نباید باشد.
شخصی آمد پیش امام(ره) و گفت آقا مگر فلانی نمایندهی شما در حج نیست گفت بله گفت با این که نمایندهی شما بود در یکی از مساجد مکه یک همچین خلافی شد. امام(ره) نگاهی کرد و گفت مکه بزرگتر است یا حسینیه جماران؟ گفت مکه گفت زور ایشان بیشتر است یا زور ما بر حسب ظاهر گفت زور شما، شما امام هستید ایشان نمایندهی شماست. گفت بنده که امام هستم در حسینیه جماران دارم حرف میزنم یک کسی وسط حرف من میگوید تکبیر با این که حرف من هیچ نیازی به تکبیر نداشت و تکبیرش هم خیلی بی ربط بود اما حالا من با پا بزنم توی سرش؟ من که نمیتوانم همه را کنترل کنم. با مسئولین مملکتی توی لفافه حرف نزنید رک بگویید.
با آدمهای بخیل و ترسو مشورت نکنید. نامههایی که در آن اسرار است به هر کسی نشان ندهید. اینها همه توی نهج البلاغه است. وقتی قرار دهید که مردم با شما حرف بزنند به زندگی ارزاق اینها برسید.
10- سلسله مراتب یک اصل است
انضباط اداری و سلسله مراتب را حفظ کنید «وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَک» (نهجالبلاغه/نامه 5) تو زیر دستت فلانی هستی باید کارهایت را به فلانی بگویی یک آیه در قرآن داریم که من از آن استفادهی سلسه مراتب میکنم.
ابراهیم(ع) و اسماعیل با هم کعبه را ساختند اما خدا نمیگوید ابراهیم با اسماعیل کعبه را ساخت میگوید ابراهیم(ع) کعبه را ساخت بعد میگوید و اسماعیل «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» (بقره/127) بعد میگوید و اسماعیل. نمیگوید «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ وَ إِسْماعیلُ…» یعنی بالاخره یک بنا و عمله فرقشان است یک پدر و فرزندی حقشان است سلسه مراتب یک اصل است.
برای امیرالمومنین(ع) دو میهمان آمد پدر و پسر امیرالمومنین(ع) دست پدر را شست و بعد به امام حسن(ع) فرمود تو هم دست پسر را بشور یعنی اگر رئیس جمهور آمد رئیس جمهور برود استقبال و اگر معاون آمد معاونش برود به استقبال اینها در اسلام هست.
11- مردم باید نظام را دوست داشته باشند
(وظائف مردم)
1-خیرخواه یعنی دلش بسوزد و دوست داشته باشد. یعنی مردم هم باید نظام را دوست داشته باشند. چیزی که علیه نظام است این را توی بوق نکنند. «وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً» (نهجالبلاغه/نامه69) هرچه شنیدی نقل نکن یک بار شهید مظلوم بهشتی آمده بود کاشان ما خدمتش بودیم رفتیم نماز بخوانیم تا رفتیم نماز بخوانیم رویش را برگرداند و به پسرش گفت آن قصه را هم برای آقای قرائتی بگو الله اکبر رفت نماز. من حواسم پرت شد به پسرش گفتم بیا اول قصه را بگو بعد برویم سر نماز. بالاخره توی صف شرکت واحد مردم دارند میروند یکی میگوید خانه بهشتی هشت طبقه است یکی میگوید دوازده طبقه هر کسی یک چیزی میگوید. شخصی میگوید باباجان من خانهاش را میشناسم برویم طبقاتش را بشماریم فقط نامرد است هر که پیاده شود. مرحوم بهشتی میگفت یک مرتبه دیدیم یک ماشین بزرگ در خانهی ما ایستاد در زدند و جمعیت ریختند پایین گفتیم بفرمایید گفتند منزل شما این جاست؟ بله چند ساله در حالی که یک طبقه بیشتر نیست.
چند وقت پیش شخصی به من رسید و گفت آقای قرائتی آقازادهی شما توی دانشگاه همچین کرد، همچین کرد حکومت را شما آخوندها بردید و خوردید خیلی به من دری وری گفت حرف هایش را که زد گفتم که اصلاً من پسر ندارم بچه هایم همه دخترند. همین طور میگویند گاهی وقتها کاری میشود که اصلاً روح طرف خبر ندارد ولی ما تحلیلش میکنیم توی بولتنها میآوریم. شایعه راه نیاندازیم اصل برای ما اسلام باشد نه ملی گرایی.
در جنگ احد یک ایرانی بود که یکی از این کفار را زد تا شمشیر زد گفت بگیر از دست من ایرانی. پیغمبر(ص) فرمود این جا جنگ احد است ایرانی و عرب راه نیانداز.
12- حفظ وحدت وظیفه مردم است
2- حفظ وحدت گاهی انسان باید از خیلی چیزها بگذرد به خاطر حفظ وحدت نقل شده که وقتی سخنان امام(ره) را ریختند توی کامپیوتر بیشترین کلامی را که امام(ره) در فرمایشاتش بوده که مردم حفظ وحدت کنند البته معنای وحدت این نیست که شیعه سنی شود و سنی شیعه بشود وحدت ما مثل وحدت انگشت هاست. انگشتهای ما هر کدام نه شکلش را به دیگری میدهد و نه قدش را. هر انگشتی سر جای خودش است منتهی در مقابل دشمن مشترک اینها جمع میشوند که بخورند توی سینهاش. وحدت عقیده که نمیشود بالاخره هر کسی یک دینی دارد یک عقیدهای دارد، نمی شود که دست از عقیدهاش بردارد.
13- اطاعت از رهبری از وظایف مهم
3- اطاعت از رهبری و وفاداری به نظام آیهی آخر سورهی نور میفرماید مردمی که با پیغمبر(ص) هستند «وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» (نور/62) تکان میخواهند بخورند اجازه میگیرند. داشتند دور مدینه خندق میکندند بعضی کارگرها خسته شدند آمدند گفتند یا رسول الله امشب اجازه میدهید برویم مرخصی؟ قرآن این را نقل کرده «وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ» یعنی وقتی با پیغمبر(ص) در یک کار گروهی هستند «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» گاهی وقتها میگوییم ایشان حزب اللهی است انجام میدهد خوب باید اطاعت کرد اتفاقاً گاهی وقتها آدم نگاه میکند عدم اطاعت در بعضی از خودیها هست، اما توی بیگانهها نیست. علامت مومن این است که هر کاری میخواهد انجام دهد باید اجازه بگیرد.
در جبهه شخصی تیر خورد و افتاد همه نگاه کردند اه! ! افتاد فلانی به قول امروزیها همه گفتند برادر شهیدم شهادتت مبارک. پیغمبر(ص) فرمود ایشان شهید نیست. گفتند اه! ! از یاران شما از مؤمنین در جبهه کنار شما تیر خورد و شهید شد. فرمود لباسی که پوشیده بدون اجازه مافوقش پوشیده و چون از بیت المال استفادهی اقتصادی بدون اجازه کرده است شهید نیست.
سال اول یا دوم طلبگیام بود آمدم قم یک قبرستان مخروبهای بود مال چهل الی پنجاه سال پیش میخواستند این را حمام کنند بعضیها میگفتند این وقف است نمیشود آن را حمام کرد و غسل در آن هم باطل است و بعضی دیگر هم میگفتند چون که سی سال گذشته است جایز است، چیزی نوشتند به ما دادند گفتند برو از آقای بروجردی بپرس. ما رفتیم دیدیم آقای بروجردی یک مرجع بزرگوار ما هم یک بچه طلبه دیدم نمیشود رفت پیش آقای بروجردی، گفتیم این جا دیگر آقا چه کسی است؟ اسم بعضیها را بردند از جمله اسم امام(ره) آن زمان میگفتند حاج آقا روح الله بعنوان یک استاد درجه یک. من یادم هست که طلبه نوی بودم رفتم در خانه ایشان را زدم یک دختر بچه آمد و این را گرفت گفتم آقا این را جواب بدهد برد و گفت سوال از آقای بروجردی است من جواب نمیدهم این یک ادب است.
امیرالمومنین(ع) تا وقتی که پیغمبر(ص) زنده بود سخنرانی نکرد تمام سخنرانیها و خطبههای امام علی(ع) بعد از فوت پیغمبر(ص) بود یعنی یک حریمی قائل میشد. ما داشتیم افرادی را که میگفت تا استادم زنده است من چیزی چاپ نمیکنم. ما را یک شب بردند زورخانه دیدیم یک نفر را خیلی احترام میکنند گفتیم این کیه؟ گفتند این رئیس این هاست که میچرخد گفتم این که دیگر حال ندارد گفتند پیشکسوت است. گفتهاند در نماز جمعه خطیب که سخنرانی میکند شما گوش بدهید نماز جمعه دو رکعت است و خطبه هم دو رکعت محسوب میشود بجای نماز ظهر.
یکی از آداب زشتی که متأسفانه در بین ما هست این است که در جلسهی فاتحه قاری قرآن میخواند و همه با هم حرف میزنند «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» (اعراف/204) گرچه این آیه را گفتهاند مال سورهی حمد است و وقتی آقا دارد حمد میخواند تو ساکت باش حالا اگر موردش هم سورهی حمد باشد اشکال ندارد که کلی باشد.
14- وظیفه مردم این است که مالیات بدهند
4- از وظایف مردم مالیات دادن است مردم خیال میکنند هنوز هم زمان شاه است از مالیات جیم میشوند البته اینها را کسی به من نگفته که بگویم هر چند بعضی مسائل راتذکر میدهند ولی من خودم فکر میکنم. این طور نیستم مثل بعضی اردکهای سیمانی فواره آب میریزند توی شکمش از آن طرفش میریزد خودش هم حالیش نیست. من اردک سیمانی نیستم. وظیفهی مردم این است که مالیات بدهند. منتهی مالیاتیها هم گاهی وقتها کیلویی حساب میکنند میآید و میگوید به نظرم این باید این قدر بشود.
به شخصی گفتند بیمارستان نیروی دریایی کجاست؟ گفت به نظرم کنار دریاست.
15- احترام متقابل مسئولین و مردم
وظیفهی مردم «وَ الْإِجَابَهُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَهُ حِینَ آمُرُکُمْ» (نهجالبلاغه/خطبه 34) امیرالمومنین(ع) میفرماید مردم وظیفه شما این است وقتی که من دعوتت کردم لبیگ بگویی. یعنی خلاصه مردم باید بگویند بر دولت درود رئیس دولت هم باید بگوید به مردم درود.
پیغمبر(ص) میفرماید «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ» (توبه/103) تو رسول الله هستی و برای مردم درود بفرست به مردم هم میگوید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56) یعنی رابطه باید دوستی باشد و همان رابطه من و تویی نباشد. انتقاد به تضعیف نظام کشیده نشود گاهی آدم حرفی میزند حسن نیت هم دارد اما دیگران چه برداشتی میکنند.
پیغمبر(ص) سخنرانی میکرد یک نفر همین طوری گفت یا رسول الله «راعِنا» یعنی چرا همهی نگاه هارا به اینها میکنی گاهی هم همچین کن «راعِنا» یعنی مراعات ما را بکن «راعِنا» به زبان(عبری) معنای بدی دارد یعنی خرمان کن مسلمانها به حسن نیت میگفتند «راعِنا» ولی یهودیها میگفتند.
پیغمبر سخنرانی کرد یک نفر از پای منبرش گفت: «راعنا، راعنا، حمقنا، حمقنا» احمقمان کن. فوری این آیه نازل شد «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا» (بقره/104) ما داشتهایم امام جمعهای که مثلاً خواسته از دولت انتقاد کند این آقا میگوید، فوری رادیو بی بی سی عین آن صدا را میگذارد. از آزادی سوء استفاده نکنند خوب جمهوری اسلامی گفته استقلال آزادی حالا آزادی یعنی خانم هر جوری میخواهی فوکلت را درست کنی.
خانمها مردم یا خوبند یا بد اگر بد باشند وقتی ببینند تو با این قیافه آمدی ندارد از این بلوز و لباس برای خانمش بخرد فحشت میدهند و زمانی هم انتقام میگیرد اگر هم خوب باشد نفرینت میکند. مقایسه کنیم بین این رژیم و آن رژیم شما از هر چه میخواهی حساب کن چاپ کتاب، مدرسه، تعداد دانشجو، آمار طلبهها، آمار درمانگاهها، تلفن، آب، برق، مسائل فرهنگی، اصلاً وضع نماز ما پنجاه هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش داریم.
بندهی قرائتی زمان شاه رفتم داخل یک دبیرستان سخنرانی کنم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم همه هو کردند و نگذاشتند یک حدیث بخوانم ولی حالا حدود دو میلیون بچه مشغول حفظ قرآنند.
من یک آخوند رفیق داشتم که ضد انقلاب شده بود رفتم خانهاش گفتم ببین ما با تو رفیق بودیم چته؟ گفت آقا من به دولت اعتراض دارم گفتم بنویس و نوشت گفتم این چیزی نیست من پنجاه تای دیگر بلدم همه را نوشتم خوب ضد انقلابش کردم گفتم صفحه دیگر بیاور خدمات دولت را نوشتم. آدم با انصاف بدیها را شمردی خوبیها را هم بشمار بعد مقایسه کن.
امام کاظم(ع) فرمود هر کارمند دولتی که یکنفر به او مراجعه میکند آن کسی که مراجعه میکند اگر کارش را درست و با محبت راه بیاندازد انگار کار رسول الله را انداخته است. مراجعه کننده را تحقیر نکنید. یادتان نرود آن شخص آن شتربان را راه نداد، امام کاظم(ع) فرمود حجت باطل است برای این که یک فقیر آمد توی اداره به او راه ندادی. احترام کنید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»