حقوق – 8، حق پیامبر (صلی الله علیه و آله)

موضوع: حقوق (8)، حق پیامبر(ص)
تاریخ پخش: 77/04/18
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»
1- حقوق
بینندگان عزیز! وقتی بحث را میبینید که در آستانه تولد پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) هستیم. بحثمان هم راجع به پیغمبر باید باشد به طور طبیعی در قرآن دهها آیه راجع به نبی اکرم(ص) داریم. چند سال پیش من چند هفته درباره سیمای پیغمبر(ص) در قرآن بحث کردم. حالا در این جلسه فشرده آن بحثها را مطرح میکنم. موضوع بحث: حقوق متقابلی است که خدا تعیین کرده بین ما و پیغمبر اسلام(ص): (وظایفی که پیغمبر نسبت به ما دارد و وظایفی که ما نسبت به آن حضرت داریم.) ما هم به گردن پیغمبر حق داریم. همچنانکه پدر و مادر بر گردن بچه حق دارند، بچه هم بر گردن پدر و مادر حق دارد.
2- حق پیامبر بر آدم‌ها
1- اولین حق ایمان است، ایمان به او. راجع به ایمان در قرآن تعابیر مختلفی داریم. یکجا داریم، «آمَنُوا بِهِ» (اعراف/157)، یکجا داریم «وَ الَّذینَ مَعَهُ» (فتح/29) سه تا تعبیر است. (ایمان به او، ایمان برای او بودن با او) گاهی وقتها یکی ایمان دارد ولی با پیامبرش نیست. ما ایمان داریم که کوه هیمالیا بزرگ است اما در خدمت کوه هیمالیا نیستیم. به یک چیزی ایمان داریم، اما خودمان را در اختیار او نگذاشتهایم. مخلصم و چاکرتم نمیگویم: من هم هستم «وَ الَّذینَ مَعَهُ» یعنی غیر از اینکه ایمان داریم، با پیغمبر(ص) هم باشیم. یک وقت انسان ولایت را فقط قبول دارد، یک وقت هم علاوه بر قبول داشتن حرفش را هم گوش میدهد، یعنی با او باشد، هر چه بگوید درست است و تسلیم او میشود. یک وقت هم نه، ایمان دارد ولی کار خودش را میکند. میگوید: شما باش، من هم کار خودم را بکنم. ایمان به پیغمبر(ص) یک مرحله است، با پیغمبر بودن یک مرحله بالاتر است، تسلیم او بودن هم یک مرحله از با او بودن است. انسان وقتی تسلیم شد. نباید نق بزند.
دو نفر کشاورز با هم دعوا کردند و آمدند نزد پیغمبر اسلام(ص) بین آنها داوری کند. حضرت وقتی داوری کرد یکی از آنها گفت: پارتی بازی شده است! چون این فامیل تو بود به نفع او رأی دادی! آیه نازل شد: «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ» به خدا دین کسانی که به پیغمبر میگویند: پارتی باز!! ایمانشان کافی نیست. باید با او باشیم. این هم کافی نیست بلکه باید تسلیم او باشیم. نباید اعتراض کنیم که چرا همچنین شد. «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‌ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً» (نساء/65) به خدا قسم ایمان ندارند، وقتی که تو را حکم قرار میدهند در مشاجرات (وقتی میگویند: پیغمبر! تو بین ما داوری کن.) وقتی تو قضاوت میکنی نباید نسبت به قضاوت تو نق بزنند و باید تسلیم تو باشند.
2- حق دوم ادب: یک سوره در قرآن است به نام سوره حجرات، حجرات جمع حجره به معنای اتاق است. میآمدند پشت اتاق پیغمبر و میگفتند: محمد! بیا بیرون، آیه نازل شد: شما خیلی بی ادب هستید! میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ» (حجرات/1) ای مؤمنین! از پیغمبر(ص) جلو نیفتید. چیزی که اوگفت بالاتر از او نگویید (کاسه داغتر ازاش نباشید) «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» (حجرات/2) بالای سر پیغمبر فریاد نکشید و همینطور که بین خودتان حرف میزنید با پیغمبر صحبت نکنید. گاهی بعضی از ما بی ادبی میکنیم!!! حسین(ع) گفت: از دهان من هم گاهی در آمده (معذرت میخواهم) حسین که پسر خاله تو نیست. امام حسین(ع) است. یک ادبی، یک حریمی قایل شویم. شما اینگونه نباشید که داد و هوار راه بیاندازید. (مگر پیغمبر پسر خاله شما است؟) آدم نمیتواند حتی بچهاش را هر طور بخواهد صدا بزند. حتی اگر زن هم باشد اینگونه نباید با او رفتار کرد. این بی‌ادبی در بین افراد تحصیل کرده هم هست. ادب مسئله مهمی است. هر که با سواد است باید با ادبتر باشد. شهید مطهری (ره) میرسید، میفرمود: روحی له الفداء (خدا جان مطهری را فدای امام کند) نسبت به استادش اینگونه بود. بنابراین باید بزرگان را با ادب صدا زد. بعد میفرماید: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» اگر با پیغمبر(ص) بد حرف بزنید کارهای ثوابتان از بین میرود، ادب نسبت به خدا، نسبت به پیغمبر و امام، نسبت به والدین و… با کمال تأسف برخی بر اینکه خلاصه کاری کنند، امام صادق(ع) را مینویسد: «دق»!! «ع» باید اینگونه نوشت: امام صادق(ع). حدیث داریم: اگر کسی اسم پیغمبر(ص) را برد و در برابرش نوشت «صلی الله علیه و آله و سلم» تا مادامی که این کلمه روی این صفحه هست، فرشتهها در حق او دعا میکنند. آن وقت یک اجرت ابدی را هی میآییم خلاصه میکنیم به(ص)(ع) مثل این است که تمام عمرمان بجا مصرف شده، به اینجا که میرسیم صرفه جویی میکنیم!!؟ مثل کسی که سه ساعت پای تلویزیون مینشیند ولی وقتی میخواهد نماز بخواند چنان نماز میخواند که حال آدم را به هم میزند! با هرکس و نا کسی حرف میزند اما وقتی به خدا میرسد خلاصه میکند! به یکی دو دقیقه! سوره حجرات آیات 1و2و3 میفرماید، اسم پیغمبر را مؤدب صدا کنید. اگر کاری داشتید بیرون بایستید تا آن حضرت بیرون بیاید. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (حجرات/5) ادب نشانه ایمان است. «إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‌ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ» (حجرات/3) اگر کسی نسبت به پیغمبر ادب داشت مؤمن است، نشانه ایمان است. خداوند او را میبخشد. اجر بزرگ به او میدهد.
2- وظیفه سوم اطاعت است. قرآن میفرماید: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر/7) گاهی وقتها میگویند این مطلب را کجای قرآن نوشته؟ اول به شما بگویم: همه چیز در قرآن نیامده. نماز در قرآن آمده «وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ» (بقره/43) اما اینکه نماز صبح دو رکعت است در قرآن نیامده. طواف در قرآن آمده: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/29) اما اینکه هفت بار طواف کنیم در قرآن نیامده، بسمه تعالی، در قرآن نیامده. اما مگر هر چه در قرآن نیامده باشد جزو دین نیست.؟! بعضی چیزها در قرآن آمده مثل: نماز، حجاب، و… اما مسایل ریزش در قرآن نیامده. اینکه چگونه نماز بخوانیم یا چگونه رکوع و سجود کنیم در قرآن نیامده. فقط فرموده: رکوع کنید، سجده کنید. اما چگونه؟! چند رکعت؟ چند دوره طواف دور کعبه؟ وقتی میگویند« فلان کار را انجام دهید. نگویید: کجای قرآن نوشته؟ در قرآن آمده: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» آنچه پیغمبر برای شما آورد آن را بگیرید. هر چه پیغمبر فرموده، انجام دهید. لازم نیست همه چیز در قرآن باشد. خدا در قرآن فرموده: هر چه پیغمبر فرمود گوش دهید. اگر پیغمبر فرمود: حلقه طلا بر مرد حرام است، حرام است، پیغمبر میفرماید: نماز صبح دو رکعت است، میگوییم: چشم. لازم نیست دو رکعت بودن نماز صبح در قرآن باشد. این جمله از حلقوم مبارک پیغمبر صادر شد و خدا هم فرموده: هر چه فرمود، عمل کنید. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌» (نجم/3) چون از روی هوی و هوس حرف نمیزند. «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/7) هرچه هم فرمود انجام ندهید، شما هم انجام ندهید. پیغمبر معصوم است. باید از او اطاعت شود. هم در دریافت وحی و هم در رسالت آن به مردم معصوم است، در حفظ وحی هم معصوم است. در دریافت معصوم است: «وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیمٍ» (نمل/6) تو قرآن را به طور کامل دریافت میکنی. آن را حفظ میکنی: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‌» (اعلى/6) ما قرآن را برای تو میخوانیم و تو فراموش نمیکنی. در بیان هم: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‌» (نجم/4-3) هر چه پیغمبر میفرماید از روی هوی و هوس نیست. پس هر چه در کلام پیغمبر باشد باید انجام دهیم.
3- اطاعت از خدا و پیامبر و جانشینان آنان
اگر پیغمبر در غدیر خم فرمود: علی بن ابیطالب(ع)، باید گوش کرد. کسی که به حرف پیغمبر گوش ندهد مثل این است که به حرف قرآن گوش نداده است. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/80) کسی که از رسول اطاعت میکند. خدا را اطاعت کرده، اطاعت اهل بیت رسول هم اطاعت رسول است. این حدیث را از رسول خدا(ص) همه بلد هستید: «حُسَیْنٌ مِنِّی» (إرشاد مفید/ج‌2/ص‌127). در جای دیگری از ایشان داریم: «عَلِیٌّ مِنِّی» (أمالی‌طوسی/ص‌50). در جای دیگر داریم: «فَاطِمَهُ مِنِّی» (وسائل‌الشیعه/ج‌20/ص‌232) یا «فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی» (المناقب، ج‌3، ص‌332). کامپیوتر کار ما را راحت میکند. یک کلمه منی را بزنید هر چه «مِنِّی» در احادیث است در صفحه کامپیوتر میآید. همانطور که فرمود: «فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی»، «مِنِّی» در احادیث داریم: «ألرّاد علیهم کالرّاد علینا» ولایت فقیه دو تا شرط دارد. مجتهد (فقیه) باشد، عادل باشد. فقیه یعنی چه؟ فقیه یعنی کسی که مسایل را به صورت عمیق میشناسد.
یک کسی ممکن است توضیح المسایل را بخواند و همه آن را حفظ کند، اما ریشه مسایل را نمیداند، چون دیدش سطحی است. بعضی از دیدن کوه فقط اندازه آن را میبینند، اما یک کس دیگر که کوه را میبیند به سنگهایش هم دقت میکند، عمق کوه را حدث بزند، نقشهاش را هم بداند، مقدار استحکام آن را هم بداند. همه این کوه را میبینند اما هر کسی یک شناختی از آن دارد. فقیه یعنی اسلام شناس عمیق. عادل هم کسی است که از او گناهی سراغ نداشته باشی. حرف مجتهد عادل را شما حق ندارید رد کنید. حدیث داریم: کسی که آنها را رد کند مثل این است که ما را رد کرده. قَالَ الصَّادِقُ (ع): «الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ» (کافی/ج‌1/ص‌67) کسی هم که ما را رد کرده خدا را رد کرده.
اگر مدیر کل به شما دستوری داد، گفتی: من به حرف شما گوش نمیدهم! یعنی چه؟ یعنی گوش به حرف وزیر نمی‌دهم. (چون مدیر کل را وزیر تعیین کرده) اینکه گوش به حرف وزیر نمیدهم یعنی گوش به حرف رییس جمهور نمی‌دهم، یعنی گوش به حرف ولی فقیه و مردم نمیدهم. چون مردم رییس جمهور را انتخاب میکنند و ولی فقیه حکم او را تنفیذ میکند. حرفش قانونی است. اگر قانون نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود. منتها خوشا به حال خودمان که قانونمان سر و ته دارد. میگوییم: قانون باید از طرف خدا باشد. ریشهاش بند به خدا و وحی و قرآن و اسلام باشد. کسانی که آن را تصویب میکنند دلسوز باشند، انقلابی باشند، مؤمن باشند. شورای نگهبان (مجتهد عادل) نظارت کند، رییس جمهور امضاء کند. ما چند تا فیلتر گذاشتهایم تا این قانون وضع میشود. این که: لواط هم جایز شد!! چون 4 نفر جنایتکار و هوس‌باز از این عمل خوششان آمده است.!! این را قانونی میکنند!
4- قانون و دین ملاک است
اگر از ایران بدشان بیاید مجلسشان تصویب میکند که علیه ایران بودجهای تصویب کنند. کاری ندارند. که حق است یا باطل. میگویند: اگر ما خوشمان آمد جایز است. گرنه حرام است!
رفته بودیم یک کشور خارجی، میگفتند: فیلمبرداری حرام! زن در قبر نشان دادن، حرام! ما هم میخواستیم از آن مراسم فیلمبرداری کنیم. او هم با یک کارت آمد. تا رفتیم وارد شویم یک نفر گفت: حرام! دو کارت را نشان داد و گفت: حلال! خانمها هم بودند البته خانم من نبود، برخی مسؤولین بودند.) او کارت را نشان داد و گفت: حلال! گفتیم عجب کارتی است. که حرام را حلال و حلال را حرام میکند در چند دقیقه! اینکه نشد دین.
زنده باد خودمان. یک چیزی که میخواهیم بگوییم حلال، می‌گوییم: آقا گفته. 1- حتما باید مجتهد باشد، 2- حتما باید عادل باشد 3- حتما باید از روی هوس نباشد. از چند فیلتر رد بشود تا بگوییم: حلال، اینکه راجع به قاچاقچی ها چه کنیم باید مقام معظم رهبری پایش در کار باشد و باید از شورای مصلحت نظام (6-7 مجتهد) حاضر باشند. از مجلس باید کارشناسانی باشد. از هیأت دولت باید رییس مربوط باشد. یعنی باید یک گروهی باشند تا بگویند این مسئله چگونه انجام شود.
خدا رحمت کند مرحوم شهید بهشتی را. شهید مظلوم بهشتی (ره) وقتی میخواست قانون اساسی را تصویب کند (ایشان به چند زبان وارد بود و قوانین سایر کشورها را مطالعه کرده بود) به دوستانشان گفته بودند: ما باید برای جمهوری اسلامی (که این قدر جوان برای آن شهید شده‌اند) یک قانونی بنویسیم که از همه قانونهای اساسی کشورهای دنیا مترقیتر و محکمتر باشد. مردم باید خبرگان را انتخاب کنند. خبرگان هم باید این شرایط را داشته باشند. خبرگان هم رهبر را انتخاب کنند و… سال دوم انقلاب بود چند نفر را گرفته بودند، عدهای میگفتند: آزاد باید گردد! عدهای میگفتند: اعدام باید گردد! گفتیم: اینکه نشد. چون او بدش میآید میگوید: اعدام باید گردد، آن دیگری هم از او خوشش میآید و میگوید: آزاد باید گردد. مگر به همین راحتی است. باید بررسی شود. مگر با خوش آمدن و بد آمدن است؟ هر کس عقل دارد، میآید و حرفش را میزند، ما هم حرف هر دو را گوش میدهیم و هر کدام بهتر بود را قبول می‌کنیم. قرآن میفرماید: بنده خوب من کسی است که: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18) حرف را با دقت گوش میدهند (شنیدن با استماع فرق میکند. نمیگوید: «یَسْمَعُونَ»، «یَسْمَعُونَ» یعنی شنیدم، یا با توجه یا بی توجه، «یَسْتَمِعُونَ» یعنی دل دادم.) همه حرفها را بشنود و بهترین آنها را قبول کند و از آن تبعیت کند. مردم هم الحمدالله رشد خوبی دارند. میتوانند تشخیص دهند. حدیث داریم: حضرت مهدی(ع) وقتی تشریف میآورند که زنهای در خانه به قدری فکرشان بالا رفته که وقتی دو تا حرف را شنید میفهمد حق با کیست. وقتی پای تلویزیون مینشیند میگوید: این کار درست نبود. این حرف با حرف اولی ضد هم بود. اینها با هم تناقض دارند. این دلیلش قویتر از او بود. یعنی زنان خانه دار به خوبی میتوانند داوری کنند، الآن بچههای ما هم خوب میفهمند. قدیم هر کس نمیفهمید. میگفتند مثل بچه است! الآن به هر کس خوب میفهمد میگویند مثل بچه است.
سه گروه را ما بی خود تحقیر کردهایم: دهاتیها، زنها و بچهها. اتفاقاً اسلام روی این سه گروه عنایت دارد. هم روی روستایی عنایت دارد، هم رو زن عنایت دارد و هم بچه. ما بی خود تحقیر کردهایم. در قرآن داریم: هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/80) برخی میگویند: من پیغمبر را قبول دارم ولی خمسش را نمیدهم!! مثل این است که آدم به بچهاش بگوید: بچه جان! دوستت دارم اما خرجی تو را نمیدهم! یعنی کشک! به خانمش بگوید: دوستت دارم ولی برایت لباس و… نمیخرم. خدایا! من تو را دوست دارم ولی حال ندارم با تو حرف بزنم! (نماز بخوانم) خدا هم میفرماید: تو هر کس را دوست داری میخواهی با او حرف بزنی چطور مرا دوست داری ولی حال نداری با من حرف بزنی!! کسی که نماز نمیخواند با چه رویی میگوید خدا را دوست دارد؟! مگر میشود؟! بنده تلفن کنم به شما: سلام آقای قرائتی من به شما ارادتمندم، اما گوشی را بگذار زمین، نمیخواهم با تو حرف بزنم.
5- رضایت پیامبر برای خدا مهم است
خدا در چند جای قرآن به پیامبر فرموده: میخواهم تو راضی باشی. هدف، رضای تو است. دو جا میفرماید: من میخواهم تو راضی باشی. یکجا میفرماید: «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» (بقره/144) قبله را عوض کردم تا تو راضی باشی. پیغمبر از قبله ناراحت بود. چون قبله مسلمین بیت المقدس بود، یهودیها هم گفتند: قبله ما هم بیت المقدس است، شما از ما تبعیت میکنید مسیحیها هم میگفتند. پیغمبر از این ناراحت بود. دوست داشت یک قبله مستقل داشته باشد. تا اینقدر به او نیش نزنند. در یک ماجرا قبله عوض شد. خدا فرمود: قبله را عوض میکنم تا تو راضی باشی. در آخرت هم میفرماید: پیغمبر! به تو میگویم شفاعت کن و میگویم آنقدر شفاعت کن تا راضی شوی. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌» (ضحى/5) این از حقوق پیغمبر بر ما، ما هم بر پیغمبر حقوقی داریم. خداوند در قرآن به پیغمبرش میفرماید:… بین ما و پیغمبر باید همچنین رابطهای باشد: صلوات ما بر او صلوات او بر ما. این سیستم حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی حکومت است. درود، درود. و اما درود ما بر پیغمبر «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56). خدا و فرشتگانش بر پیغمبر صلوات میفرستند ای کسانی که ایمان آوردهاید شما هم صلوات بفرستید. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» از این آیه برای مسؤولین مملکتی هم یک درسی در میآید: که هر کدام از مسؤولین خواست مردم کار بکنند باید اول خودشان کار بکنند. خدا وقتی میخواهد به مردم بگوید: صلوات بفرستید. اول خودش این کار را میکند. مسؤول بگوید: اول من صرفه جویی میکنم، بعد شما صرفه جویی کنید. البته خدا هم امسال ما را امتحان کرد. یک چیز را آورد پایین، یک چیز دیگر را بالا آورد. قیمت نفت آمد پایین، در عوض بارندگی رفت بالا. حالا باید مسؤولین کشاورزی ما تولید مواد کشاورزی را جایگزین نفت کنند. اگر ما از نظر سد و کشاورزی پیش رفته بودیم و همه اهل کار بودیم هیچ غصهای نداشتیم در برابر کمبود نفت یا کاهش قیمت نفت. بعضی کشورها اصلاً نفت ندارند. خیلی هم خوب کشورشان اداره میشود. اینکه تا نفت یک دلار نفت پایین بیاید رنگمان زرد شود. گیر در خودمان است. شاید هم این لطف خدا است که نرخ پایین بیاید و…
شنیدم ریاست محترم جمهوری فرموده که: حتی اگر قیمت نفت هم بالا برود ما هم با همین 12 دلار کشور را اداره می‌کنیم. با بقیه آن کارهای دیگری میکنیم. این عاقلانه نیست که عروس و داماد وام بگیرند برای تخت خواب. مگر بدون تخت خواب نمیشود زندگی کرد؟ شاید بدون یخچال نتوان زندگی کرد اما بدون کمد و سرویس کامل و تخت خواب میشود زندگی کرد. آب خنک خوردن حق است، آیا روی تخت خواب خوابیدن هم حق است؟! از 16 بانک وام میگیری برای کمد؟ این فقر نیست بلکه وهم است.
خدا رحمت کند آیه الله العظمی گلپایگانی را، رفتم نزد ایشان و گفتم: من میخواهم عمامه بگذارم. میشود شما از سهم امام بدهید تا ما جشن عمامه گذاری راه بیاندازیم؟! (طلبهها برای عمامه گذاری جشن میگیرند) ایشان فرمودند: من بدون جشن عمامه گذاشتهام ملّا نشدم؟ گیر در خودمان است. و گرنه میشود میهمانی ارزان، عروسی ارزان، جهیزیه ساده راه انداخت. میشود تحصیل را ارزان کرد. به این نحو که دانشجویان عزیز کتابهایشان را به هم بدهند. اگر بچههای ما کتابهایشان را تمیز نگه دارند، آموزش و پرورش مجبور نمیشود 160 میلیون جلد کتاب چاپ کند. میدانید با این کار چند تا شهرک میتوان برای معلمها ساخت؟ خدا به پیامبر میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (توبه/103) از مردم زکات را بگیر و به آنها درود فرست. پارسال در برخی استانها امام جمعهها یک کار شیرینی کردند با همکاری فرماندار و کمیته امداد و… ستاد زکاتی درست کردند و زکات را از کشاورزان جمع کردند. ای پیغمبر! بر آنها درود فرست. نگو من پیغمبرم. یک آیه داریم: «فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ». پیغمبر! بر مردم سلام کن. ما بر او صلوات میفرستیم، او هم بر ما صلوات میفرستد. ما بر او سلام میکنیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» او هم مأمور است بر ما سلام کند، «وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ» (انعام/54). یعنی رابطه سلام و صلوات است. اگر در یک خانه و اداره و مجلس شورای اسلامی و در هر نهاد و دانشگاهی، اگر دیدید به هم فحش میدهند، اینها جهنمی هستند. چون جهنمیها به هم میگویند: تو بودی، تو بودی: «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/38) هر گروهی به گروه دیگر فحش میدهد. اگر دیدی در جامعه و دانشگاه، دبیرستان، خیابان و… به هم فحش میدهند، جهنمی هستند. چون جهنمیها بر هم لعنت میکنند. اما اگر دیدی بر هم سلام میکنند. «إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً» (واقعه/26) بهشتیاند. مثل مراجع تقلید و ما الآن در قم چند تا مرجع داریم هر کدام هم فتواهایی دارند، پیش هم مینشینید و با هم دعوا نمیکنند. شما دیدید با چشم خودتان: آیت الله العظمی خوانساری، گلپایگانی، خویی، حکیم، امام (ره) با هم بودند الآن هم مراجع هستند. اختلاف نظر دارند اما دعوا ندارند. اگر دعوا شد. دعواها از روی هوس است. وگرنه هرکس حرفش را میزند و مردم هم آزادند قبول کنند یا نه. اگر شاخ به شاخ شدند دیگر خدا نیست بلکه هوی و هوس است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment