حقوق – 25، حق مسجد

موضوع: حقوق، حق مسجد(25)
تاریخ پخش: 77/09/26
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»
سه شب به ماه رمضان مانده است و مردم به استقبال این ماه عزیز می‌روند. بعضی‌ها که سال قبل روزه هایشان را خورده بودند (یا مسافر بودند و یا مریض) تا ماه رمضان نشده باید روزه‌هایشان را بگیرند. کسی که روزه واجب به گردنش دارد روزه مستحبی نباید بگیرد. اگر کسی می‌خواهد به پیشواز ماه رمضان برود اگر روزه قضا دارد، روزه قضا بگیرد. ضمناً در آستانه روزی هستیم که یادگار شهید عزیز مفتح هست. هفته حوزه و دانشگاه هم در پیش است. من در خدمت هر دو گروه هستم من می‌خواهم درباره مسجد و منبر و تبلیغ و آداب و حقوق مسجد، وظیفه روحانی، وظیفه مردم صحبت کنم. بنابراین بحث ماه حق مسجد است. اگر دقت کنید لطیفه‌هایی را از قرآن خدمتتان عرض می‌کنم.
1- جایگاه مسجد و محل عبادت در قرآن
قرآن می‌فرماید: «یا بَنی‌ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف/31) ای مردم! وقتی می‌روید مسجد شیک باشید. با لباس خوب بروید، عطر بزنید، شانه بزنید و زیبا بروید مسجد. اولین نکته در بنی آدم است. چرا؟ چرا نگفته: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» شاید این را می‌خواهد بگوید: احترام محل عبادت فقط مال مسلمین نیست. هر که هر دینی دارد… مسیحی هم وقتی می‌خواهد برود کلیسا، یهودی هم وقتی می‌خواهد برود کنیسه، راهب هم وقتی می‌خواهد برود صومعه.
هر کس می‌خواهد با خدا حرف بزند، جایگاه عبادت باید جایگاه زیبایی باشد. به همین خاطر گفته: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، نگفته: «یا أَیُّهَا النَّاسُ». فرمود: یا بنی آدم! پس محل عبادت مخصوص مسلمانها نیست. نمونه‌ی این آیه یک نکته‌ی دیگری دارد.. می‌فرماید: خون بریزید، جنگ کنید، برای اینکه اگر جنگ نکنید محل عبادت مسیحی‌ها و یهودیها و مسلمانها خراب می‌شود. به مسلمانها می‌گوید: شما شهید شوید، دشمن را بکشید تا کلیسا خراب نشود. احترام محل عبادت لازم است. و لو مربوط به مسلمانها نباشد:
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً» (حج/40) اگر جهاد نکنید «هُدّمَتْ» صومعه‌ها خراب می‌شود اگر جنگ نکنید محل عبادت یهودیها و مسیحی‌ها هم خراب می‌شود، علاوه براینکه محل عبادت مسلمانها هم نباید فقط به مسجد دل بسوزانند. هر کجا هر دین آسمانی آنجا را محل عبادت قرار داده، آن مکان مکان مقدسی است. یعنی: کسی حق ندارد. به کلیسا اهانت کند. و لو مال مسیحی هاست، محل عبادت است و «یا بَنی‌ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» زینت خود را همراه خود به مسجد ببرید. نگفته: زینه، فرمود: «زینَتَکُمْ»، یعنی زینت هایتان. زینت آخوند این است که عمامه‌اش را خوب ببندد. زینت خانم این است که هر چه طلا دارد به خودش آویزان کند. زینت کت شلواری این است که لباس خوب بپوشد و به خود عطر بزند. زینت هر کسی مربوط به خودش است. نگفته: خذوا زینه، فرموده: «خُذُوا زینَتَکُمْ»، زینت شما چیست؟ هرکسی هر چه زینت دارد. بعد هم فرمود: «عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» بعضی‌ها مسجد محله را با زیر شلواری می‌روند! با زیر پیراهنی می‌برند! می‌گویند: نزدیک خانه‌مان است! با هر چه شد می‌روند! مثلاً مسجد محله که می‌روند قبا نمی‌پوشند و یک عبا روی دوشش می‌اندازد اما وقتی مسجد محله دیگری می‌رود خودش را تمیز می‌کند. «عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» یعنی مسجد محله را هم گهواره‌اش را با پا تکان ندهد. به همه احترام بگذار.
2- زیبایی ظاهری و باطنی در مسجد
پس سه نکته در این آیه بود. باز از این آیه معلوم می‌شود که اسلام هم به باطن توجه دارد و هم به ظاهر.
چون در قرآن راجع به باطن نماز فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/2-1) خشوع… یعنی هم در نماز باید خضوع داشته باشی و هم حضور قلب. شخصی با ریشهایش بازی می‌کرد امام فرمود: اگر این شخص حواسش جمع بود با ریش‌هایش بازی نمی‌کرد. یا اینکه به ساعتش نگاه کند، بدنش را بخاراند، دست در گوشش کند و… هم باید به باطن نماز توجه کرد (که همان خشوع است) و هم ظاهرش (زینت)، یعنی اسلام هم دین ظاهر است هم دین باطن. چرا می‌گوید: زینت ببرید؟ آدمی که با آرایش می‌رود مسجد هم احترام به عبادت است، هم احترام به مردم است، هم احترام به وقف و واقف است، هم دعوت عملی است. اگر همه مردم شیک بروند مسجد بچه‌ها می‌گویند: بابا برویم مسجد. اگر هیچ کدام از دخترها نمی‌گویند برویم مسجد، می‌گویند: برویم عروسی! چرا؟ چون در عروسی همه سوپر دولوکس هستند. و لذا دختر بچه‌ها می‌گویند: مامانی! برویم عروسی. نمی‌گویند: مامانی برویم مسجد! اسلام می‌گوید: جوری بروید مسجد که بچه‌ها بگویند: مامانی برویم مسجد. زینت بردن به مسجد یک تبلیغ عملی است که نسل نو را جذب می‌کند.
از این آیه معلوم می‌شود که: کسی که می‌رود مسجد باید بچه‌اش را هم با خودش ببرد. چون می‌فرماید: ‌ای بنی آدم، وقتی مسجد می‌روید زینتهایتان را با خود ببرید. در آیه دیگری می‌فرماید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/46) مال و فرزند زینت است.
پس اینکه می‌فرماید: وقت مسجد رفتن زینت هایتان را ببرید یعنی بچه هایتان را با خود ببرید. مسجد می‌روی یک پولی هم بگذار جیبت و در آنجا به فقراء کمک کنید یا پولی در صندوق مسجد بیندازید. مسجد که می‌روی دست بچه‌ات را هم بگیر. حدیثی داریم: پیشنماز خوب زینت مسجد است. مسجد اگر خرابه باشد. آقایش خوب باشد پر می‌شود.
دیشب رفتم یک مسجدی، بیش از صد جوان در آنجا بود، جوان و نوجوان. مسجدش هم یک محله‌ی کناری بود. یک وقت هم مسجد سوپر دولوکس، هر چه می‌گردی ده تا جوان در آن نیست! گفتم: چرا؟ گفتند: پیشنماز اینجا یک طلبه است، خیلی هم جوان است، حدود 30 سالش بود، بعد گفتند: مجتهد هم هست! ما الحمدلله مجتهد خیلی داریم. بزرگان ما باید بگویند چه کسی مجتهداست، منتظر نباشند انتخابات خبرگان پیش بیاید و از برخی امتحان اجتهاد بگیرند. ما در حوزه‌ی قم شاید حدود هزار تا مجتهد داشته باشیم. 50 تا 100 تایشان می‌توانند فتوا بدهند و توضیح المسائل هم بنویسند. اما طلبه‌ای که اجتهاد دارد بالای هزار تا است. یکجوری باشد که وقتی یکی چند سال درس خواند و چند سال هم خارج خواند فوری علمای طراز اول قم امتحانش کنند و بنویسند: بسمه تعالی، جنابعالی مجتهدید. حالا در خبرگان غیر از اجتهاد شرایط دیگری هم هست. ولی به هر حال این آقا مجتهد است. چون آقایان چهارسال می‌روند و مهندس می‌شوند الحمدلله، 8 سال می‌روند و الحمدلله دکتر می‌شوند. آنوقت این آقا 18 سال درس خوانده، به او مدرک نمی‌دهند! امتحان سخت و دقیق بگیرند و به کسانی که مجتهدند مدرک بدهند. و من افتخار کنم که مدرک حوزوی دارم. دیگر وقتی از من پرسیدند: چی می‌خوانی من نگویم: معادل لیسانس!! این بزرگترین توهین است. معادل یعنی چه؟ خودمان یک کسی هستیم. همانطور که آنها یک کسی هستند ما هم یک کسی هستیم. معادل کلمه‌ی توهین به حوزه است. هر علمی برای خودش ارزش دارد. فیزیک برای خودش ارزش دارد. شیمی و ادبیات برای خودشان ارزش دارند. نثر و شعر ارزش دارند، قلم و بیان ارزش دارند. همه ارزشها سرجای خودشان محفوظ باشند. یک مرتبه یک ارزش را بالا نبریم و یک ارزش را پایین نیاوریم.
3- ارزش خدمت به مسجد
مسجد به قدری ارزش دارد که پیغمبر خدا می‌شود خادم مسجد. «أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125)، «طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» (حج/26)، «طَهِّرْ» مال ابراهیم تنهاست. «طَهِّرا» مال ابراهیم و اسماعیل است. مقام مسجد: خانه که مال خدا شد خادمش هم باید باشد.
امام صادق(ع) فرمود: «اگر کسی نماز را سبک بشمارد از ما نیست»، یکی از نمونه‌های سبک شمردن نماز این است که خادم مسجد باید یک مشت آدم فقیر و پیر و کور و بیسواد باشد. نه آقا! ابراهیم خادم مسجد بود. اسماعیل خادم مسجد بود. پیغمبر (زکریا) خادم بود. اصلا نذر کنیم خادم باشیم.
 قرآن بخوانیم: مادر مریم(س) نذر کرد بچه‌اش خادم مسجد باشد. «إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی‌ بَطْنی‌ مُحَرَّراً» (آل‌عمران/35) خدا نذر کردم که بچه‌ای که دذر شکم است خادم مسجد شود، نذر کنیم که خدایا: اگر مشکل مرا حل کنی…. البته معنای خادم سرایدار بودن نیست. سرایدار اگر پیر هم باشد طوری نیست. اما خادم یک شخصیتی باشد. یکی از سرداران بزرگ سپاه در روز غبار روبی حرم امام رضا(ع) دیدم یکی از این پالتوهای سیاه پوشیده، رفتم گفتم: اینکه لباسهای خادم امام رضا(ع) را به عنوان خادم افتخاری پوشیدی کار مقدسی است، لباس هم لباس مقدسی است ولی با این لباسی که تو پوشیدی امام رضا(ع) هیچ پزی نمی‌دهد، مثل لوله کشی کنار اقیانوس است. اما اگر تو با لباس سپاه بگویی من خادم افتخاری امام رضا(ع) هستم و به تو بگویند: سردار…، تیمسار…، فلان دکتر، فلان آیت الله جارو برقی را توی ماشینش گذاشت و با فلان تیمسار آمدند و مسجد را غبار روبی کردند. شما اگر با این لباس بروی مسجد محله، صد نفر به مسجد محله اضافه می‌شوند. اما در حرم امام رضا(ع) حتی یک زائر هم نمی‌گوید: آمدم زیارت امام رضا به خاطر اینکه خادمش جنابعالی هستی. نگاه کنیم که کجا نقش داریم؟ هر کجا نقش داریم آنجا برویم. کاری به پز نداشته باشیم. ممکن است بنده قبل از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران صحبت کنم، خوب تهران است و مرکز، مرکز جمهوری اسلامی، ولی با خودم فکر می‌کنم که اگر قبل از خطبه‌های نماز جمعه تهران صحبت کنی کسی هم به خاطر تو اضافه می‌شود یا نه؟! می‌بینیم که نه، هر کسی می‌آید به خاطر نماز می‌آید و امام جمعه. اما اگر مثلا بردم شهر ری، ورامین، دماوند، اطراف تهران و… و با رفتن من 20 نفر به نماز جمعه اضافه می‌شوند. خوب من باید بروم ورامین چرا بیایم تهران؟ نگاه کنید در کجا مفیدید؟ نه اینکه کجا پز دارد!
4- آداب و حقوق مسجد
آداب مسجد: هنگاه ورود به مسجد کفشتان را بکنید. چرا؟ چون می‌فرماید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (طه/12)
موسی! کفشهایت را بکن! نه بخاطر اینکه اینجا کوه طور است بلکه می‌فرماید: «إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» تو در وادی مقدس هستی. پس هر جا مقدس بود باید کفش را در آنجا کند. می‌گویند: انار نخور برای اینکه ترش است پس باید هر چه که ترش است نخوریم، برای اینکه ملاکش ترشی است. به قول طلبه‌ها: منصوص العله است، علتش روشن است. یک وقت می‌گویند: انار نخور، خوب انار نمی‌خوریم، لیمو می‌خوریم، یکبار هم می‌گوید: انار نخور برای اینکه ترش است، حالا که ملاک ترشی است پس هیچ ترشی را نباید بخوریم. می‌فرماید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» نمی‌گوید: «إِنَّکَ بِالطُّور». پس پیداست در هر مکان مقدسی باید کفشها را کند، حتی در پادگان.
حدیث داریم یک روز حضرت رسید به محلی، کفش‌هایش را در آورد و زیر بغلش گذاشت. گفتند: یا رسول الله! چرا کفشت را کندی؟ فرمود: اینجا وادی مقدس است. گفتند: کجای اینجا مقدس است؟ فرمود: اینجا زمینی است که سربازها در آن تیر اندازی یاد می‌گیرند و زمینی که سربازها در آن تیر اندازی یاد بگیرند.(پادگان نظامی) مثل مسجد مقدس است. من به احترام این زمین کفشم را کندم.
حقوق مسجد: مسجد حقوقی دارد:
1- با پای راست وارد شویم.
2- مسجد را جوری بسازند که در آن پشت به قبله باشد که آنهایی که وارد مسجد می‌شوند رو به قبله باشند.
3- با وضو وارد شویم. چون ما میهمان خدا هستیم و مسجد هم میهمانسراست.
4- وارد مسجد که شدیم رو به قبله بنشینیم.
5- حرف دنیایی نزنیم.
6- فریاد نزنیم. چون مسجد به گردن ما حقوقی دارد.
روایت داریم: مسجدهای متروکه روز قیامت شکایت می‌کنند. یکی از روحانیون عزیز که در سمینار نماز جمعه به عنوان امام جمعه‌ی نمونه معرفی شد می‌گفت: رفتم به یکی از استانهای محروم و امام جمعه‌ی مسجد آن استان شدم. بعد دیدم بعضی از مساجد آنجا آباد است. به مردم گفتم: مردم! می‌خواهید تا وقتی که من امام جمعه هستم مساجد شما آباد شوند؟ گفتند: بله. گفتم: هر چند شبی بروم و در یکی از مساجد مخروبه اینجا نماز بخوانیم. جمعیت را برمی داشت و مردم را می‌برد به آن مسجد خرابه، یک گونی می‌انداختند و در آنجا نماز می‌خواندند.
3-2 شب دیگر گونی می‌شد موکت، سوراخهایش گرفته می‌شد و کاهگل می‌کردند و سفید می‌کردند، اسفالت می‌کردند و در پنجره هایش را تعمیر می‌کردند و روشنایی‌اش را درست می‌کردند. مسجد که راه می‌افتاد یک روحانی هم در آنجا نصب می‌کرد، مسجد آباد می‌شد و می‌رفت یک مسجد دیگر. اینکه انسان فقط زغال خودش را فوت کند و کار به زغال دیگران نداشته باشد، این درست نیست. ماشین خوب آن است که ماشین قراضه را هم بوکسل کردند، بیاییم مساجد متروکه و مخروبه را احیا کنیم چون حدیث داریم:
مساجد متروکه و مخروبه روز قیامت شکایت می‌کنند.
5- تاریخچه و سابقه مسجد و اهتمام به حضور در مسجد
سابقه‌ی مسجد: سابقه‌ی مسجد خیلی زیاد است.
 قرآن می‌فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ» (آل‌عمران/96) و مدیر کل‌های وزارت مسکن در جریان باشند، آقایانی که بحث مرا گوش می‌دهند و خانه‌شان در شهرک‌ها است جواب خدا را بدهند.
قرآن می‌فرماید: خداوند روی کره‌ی زمین اول از همه کعبه را ساخت. شما چند سال است که در شهرک زندگی می‌کنی، مسجد هم نداری! لااقل پاشید داد بزنید. طومار بنویسید، داد بزنید، هی می‌گویند: منتظر بودجه نباشید درست شود. زمان شاه بود. طلبه قم بودم. می‌خواستم برای بچه‌ها کلاس داشته باشم. یادم هست همین کنار مسجد امام(ره) آن طرف پل رفتم لب رودخانه نشستم رویم به رودخانه بود و پشت سرم دبیرستان صدوق(ره) نشستم تا دبیرستان تعطیل شود. همین که مدرسه تعطیل شد گفتم: بچه دبیرستانی‌ها! من یک طلبه‌ای هستم و در قم یک خانه‌ای دارم اگر بیایید خانه ما هم از شما پذیرایی می‌کنم با میوه و چای و شیرینی، هم برایتان قصه خوشمزه می‌گویم، دوست دارید بیایید منزل ما برایتان قصه بگویم؟ کسی هم مرا نمی‌شناخت. از بچه‌ها در خواست کردم و التماس کردم، یادم هست در یک روستایی سه تا بچه ده ساله دیدم. گفتم: بچه‌ها! می‌خواهید کنار کوچه یک قصه برایتان بگویم؟ گفتند: طوری نیست کنار کوچه روستا نشستم سه تا بچه آمدند و برایشان قصه گفتم. بعد گفتم: می‌خواهید فردا هم برایتان قصه بگویم؟ می‌گفتند: بله، می‌گفتم: فردا 3-2 تا بیشتر شوید. دوستانتان را هم با خود بیاورید. بیشتر شدند. رفتیم توی مسجد و مسجد پر شد. خیلی منتظر نباشید تا می‌گوییم: نماز می‌گویند: میزگرد، سیمان، نقشه‌ی مهندسی! بابا گونی بینداز بخوان، بعد بهتر می‌شود.
حضور در مساجد: به ما گفتنه‌اند: «عَلَیْکُمْ بِالصَّلَاهِ فِی الْمَسَاجِدِ» (کافی/ج‌2/ص‌635) نمازتان را در مسجد بخوانید. همسایه‌ی مسجد و اگر در خانه نماز بخواند نمازش ارزشی ندارد. «لَا صَلَاهَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی مَسْجِدِهِ» (تهذیب‌الأحکام/ج‌1/ص‌92).
6- توجه به اذان و دعوت به خدا
اذان: آیه‌ای در قرآن داریم که می‌فرماید: بهترین آدمهای کره‌ی زمین کسی است که دعوت به خدا کند مثل روحانیون، البته نمی‌خواهم بگویم همه آخوندها خوبند ولی در اصل خوب هستند. مثل امت ایران، ممکن است آدم فاسد هم در بینشان باشد. اصلا باید افتخار کنیم که آخوندیم.
 قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی‌ مِنَ الْمُسْلِمینَ» (فصلت/33) بهترین مردم کره زمین کسی است که مردم را به خدا دعوت کند. یکی از راههای دعوت به خدا این است که آدم اذان بگوید. کسی نگوید که آقای قرائتی! ما که آخوند نیستیم! آخوند نیستید اما بعد از سحری
(در ماه رمضان) بیا در ایوان خانه‌ات و اذان بگو: الله اکبر،… وقت اذان می‌گوید: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ»، یعنی بشتابید به سمت نماز، همین کار «دَعا إِلَى اللَّهِ» است، دعوت به خداست. خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را، در کنار مدرسه‌ی حجتیه چنان از آن می‌گفت که صدای اذان دکتر بهشتی به همه مدرسه می‌رسید. و خدا رحمت کند مطهری را که چه اذانی می‌گفت! و خدا رحمت کند آیت‌الله العظمی گلپایگانی را که الآن در مسجد ایشان هستیم. ایشان تا حلقومش رقم داشت اذان می‌گفت. مراجع ما اذان می‌گفتند. حضرت امیر(ع) اذان می‌گفت. در تاریخ نوشته‌اند: تمام مردم کوفه‌ی صدای اذان مولی علی (ع) را می‌شنیدند. الآن حجت الاسلام اذان نمی‌گوید! می‌گوید: زشت است! من باید آقا باشم! حدیث داریم: روز آخر الزمان آدمهای مشهور (تیمسار، سردار، دکتر، مهندس، آیت‌الله، پولدار، تاجر و… ) اینقدر پز دارند اصلا خجالت می‌کشند اذان بگویند!
حدیث داریم: خواهد آمد زمانی که آدمهایی که عنوان دارند خجالت می‌کشند اذان بگویند! می‌گویند: اذان در‌شان ما نیست. و لذا شما پیدا نمی‌کنید یک وزیر که اذان بگوید! وزیر اذان بگوید؟ توبه کن!
کسی که صدای اذان را بشنود و مغازه‌اش را تعطیل کند مصداق این آیه قرآن است: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ‌» (نور/37) مردان خدا کسانی هستند که تجارت داد و ستد آنها را از خدا باز نمی‌دارد. تا صدای اذان را شنیدید مغازه را تعطیل کنید. به قول شهید رجایی: چقدر باید خدا را امتحان کنیم؟ شما که این همه دکانت باز بود و هی می‌زنی تو سرت و می‌گویی: وضع اقتصاد بد است، کاسبی بد است و بازار نمی‌گردد، خوب حالا که نمی‌گردد ده دقیقه‌اش هم برای نماز نگردد. جالب این که می‌سوزد و می‌گوید: یک ماه است نمی‌گردد اما تا می‌گوییم: ده دقیقه ببند می‌گویی می‌شود! خانم یک بازاری به من میگفت: از دست شوهرم خسته شدم. گفتم: چرا؟ گفت: یکروز که بازار نمی‌رود می‌گوید: کلی از دستم رفت. هر وقت بازار می‌رود. شب برمی‌گردد می‌گوید: امروز هیچ کاسبی نکردم. آخر اگر هیچ کاسبی نکردی پس چرا وقتی یکروز بازار نمی‌روی می‌گویی: کلی از دستم رفت؟ یکی از اینها دروغ است. می‌گویند: بازار کساد است، راست می‌گویید یا دروغ؟ اگر راست می‌گویی پس ده دقیقه هم برای نماز کساد باشد چه اشکالی دارد، خدا جبران می‌کند. مزد پدر مرا خدا داد. پدرم در بازار کاشان چهل سال تجارت و مغازه داشت. چهل سال تا صدای اذان شنید مغازه را بست. مزدش هم این است که وقتی بنده حدیث می‌خوانم نمی‌گویند: خدا قرائتی را بیامرزد می‌گویند: خدا پدر قرائتی را بیامرزد من جون می‌کنم مردم دعا به پدرم می‌کنند! بالای صد تا مسجد در بیابانها ساخته شده (مسجد‌های لوکس) مسافرها نماز می‌خوانند و می‌گویند: خدا پدر قرائتی را بیامرزد. من حتی خبر هم ندارم چه کسی آنها را ساخته! این به خاطر این است که چهل سال با صدای اذان مغازه‌اش را بست. بابا خدا جبران می‌کند. ماه رمضان موقع اذان مغازه‌ها را تعطیل کنید. اگر آسمان لق شد چوب زیرش می‌گیریم تا نیفتد! نترسید طوری نمی‌شود.
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ‌».
7- برنامه و شرایط مسجد
برنامه‌ی مسجد: برنامه‌های مسجد باید زنده شود. مسجد باید جوری باشد که قرآن می‌گوید. دو رقم مسجد داریم. مسجد زنده و مسجد مرده. بعضی مسجدها مرده‌اند! آدمهای پولداری هم در آن هستند، اما مرده‌اند. بعضی مسجدها هم زنده‌اند. قرآن درباره‌ی مسجد زنده می‌گوید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‌ فی‌ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ» (بقره/114) مسجد زنده مسجدی است که کفار و منافقین نمی‌توانند وارد آن شوند مگر با ترس و لرز، یعنی اگر مسجد طوری بود که وقتی آدمهای نا اهل وارد آن می‌شوند وحشت می‌کنند (منافقین و کفار) معلوم می‌شود که این مسجد زنده است. مثل ستاد فرماندهی کل قوا، یک کسی که می‌خواهد آنجا برود برود می‌ترسد. اما اگر مسجدهای ما به خاطر کاشیکاری و میراث فرهنگی و آثار باستانی، تمام یهودیها و مسیحی‌ها و همه غریبه‌ها آمدند فیلمبرداری کردند از کاشیکاری‌هایش، بعد وقتی که کسی می‌خواهد در آن نماز بخواند به او می‌گویند: در اینجا نماز نخوان اینجا آثار باستانی است. یعنی جلو مسجد را برای مسلمانها می‌گیرند برای کفار باز می‌کنند. این مسجد مرده است. و لو کاشیکاریهایش عتیقه باشد.
علامت مسجد زنده این است. باید جوانهایش زیاد باشد. مسجد زنده آن است که افراد فاسد وقتی از کنار آن رد می‌شوند بگویند: اینجا مسجد است! هزار تا جوان انقلابی اینجاست! معلوم می‌شود این مسجد زنده است. اگر کار خلافی کردیم کله‌مان را می‌کنند. مگر می‌شود این جنس را در اینجا فروخت، اینجا بغل مسجد است باید مسجد جوری باشد که جلو هرزه گیها و فسادها گرفته شود. مسجد باید خواب را از چشم دشمن ببرد. بعضی می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ» ظالمترین آدمها کسی است که نمی‌گذارد یاد خدا در مسجد‌ها گفته شود «وَ سَعى‌ فی‌ خَرابِها» ظالم نگفته، فرموده: «أَظْلَمُ» یعنی ظالمترین. بدترین ظلم این است که کسی تلاش کند مسجد خراب شود. چگونه به اینکه نمازش را طول بدهد مشتری‌ها کم می‌شوند. برنامه‌هایی مسجد جوری باشد که به جوانها بها دهند، به نوجوانها بها ندهند. هر رقم برنامه ریزی در مسجد که مشتری حضور خانمها در مسجد: زنها بروند نماز جماعت؟ بله قرآن می‌فرماید: زنها بروند نماز جماعت. چون در قرآن دو تا آیه داریم: یکجا می‌فرماید: «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ» (بقره/43) یکجا می‌فرماید: «وَ ارْکَعی‌ مَعَ الرَّاکِعینَ» (آل‌عمران/43)، «وَ ارْکَعُوا» یعنی مردها جماعت، «وَ ارْکَعی» زنها بروند نماز جماعت. زن باید مسجد برود. اصلا در مدینه زنها می‌رفتند مسجد و در آنجا نماز جماعت می‌خواندند. و برای اینکه موقع خروج با مردها مخلوط نشوند از در دیگری خارج می‌شدند به نام: «باب النساء» الآن هم در مسجد النبی وجود دارد. بغل باب جبرئیل نوشته باب النساء از اینکه باب النساء بوده پیداست زنها هم مسجد می‌رفتند. در تاریخ یک چیزی هست که شما آن را نشنیده‌اید. آمدند گفتند: در مسجد می‌نشینند و حرفهای سیاسی می‌زنند! می‌گویند: چی شد در غدیر خم بعد از پیغمبر بنا بود علی باشد؟! چطور شد ما گول خوردیم؟! یعنی چه؟ ما رفتیم کربلا و امام حسین را کشتیم؟! چی شد؟! پس این آیه‌ی « اهل بیت» چی شد؟ آمدند به خلیفه گفتند: مردم بعد از نماز مغرب حرفهای سیاسی می‌زنند! گفت: در مسجد را ببندید. اینکه بعد از نماز عشاء در مساجد را می‌بندد ریشه تاریخیش این است که جلو حرف سیاسی گرفته شود. و الآن هم اگر در مسجد حرف سیاسی زده شود و درش را ببندند اینها در خط آنها هستند.
8- به کدام مسجد برویم؟
سابقه‌ی مسجد مهم است. قرآن درباره اینکه: در کدام مسجد نماز بخوانیم می‌فرماید: «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ» (توبه/108) برو در مسجدی که (مثل مسجد قبا) از روز اول بر اساس تقوا ساخته شده است. فخر رازی، یکی از مفسرین اهل سنت خیلی قشنگ این آیه را تفسیر می‌کند. می‌گوید: اگر یک آجر (اول یوم) برایش ارزش است آنوقت کسی که ایمانش از روز اول بوده… اول کسی که ایمان آورد علی بن ابیطالب(ع) بود. اگر اول یوم برای آجر ارزش است اول یوم برای ایمان هم ارزش است. مسجدی که پایگاه منافقین است. افراد منافق در آن هستند. می‌فرماید: «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً» در آن نماز نخوان. (مسجد ضرار). با نماز خودت باطل را تقویت نکن. گاهی وقتها کار حق است اما باطل تقویت می‌شود. به بلال گفتند: اذان بگو. گفت: من به شرطی اذان می‌گویم که: در محراب پیغمبر باشد. اگر پیشنماز پیغمبر نباشد من اذان نمی‌گویم. گفتند: تو چه کار داری، بگو: الله اکبر چه کسی تقویت می‌شود! شما گاهی وقتها می‌روی اخطاری، می‌گویی: یک مؤمن از ما افطاری کرد. آیا می‌دانی با این افطاری که خوردی چه برسد بر سر اسلام آمد؟ باید مواظب باشیم کجا می‌رویم؟ خانه‌ی کی می‌رویم؟ علامت شخص مسجدی: می‌فرماید: برو در مسجد اقلا نماز بخوان. چرا؟ برای اینکه: «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» در آن مسجد مردانی هستند که خوشحالند پاک باشد. یعنی باید مسجد جای تطهیر باشد. نه تطهیر جسمی با شیلنگ و آب و آفتاب، تطهیر روحی. یعنی: کسی که وارد مسجد می‌شود باید هدفش این باشد که: بروم خودم را بسازم. از این معلوم می‌شود که: همین که آدم دوست داشته باشد پاک شود همین ارزش است.
خدا رحمت کند آیت‌الله العظمی گلپایگانی را، یک کسی رفت نزد ایشان و گفت: می‌خواهم یک سؤالی بپرسم ولی خجالت می‌کشم. ایشان فرمود: بپرس. گفت: خیلی شرمنده‌ام، خیلی شرمنده‌ام، شما مرجعی، عزیزی، ببخشید شما خودتان هم خودتان را عادل می‌دانید؟! پیشنماز لازم نیست خودش را عادل بداند. همین که شما از من گناهی سراغ نداری می‌توانید به من اقتدا کنید. ایشان فرمود: من دوست دارم که عادل باشم. از اول نوجوانی دوست داشتم عادل باشم. «یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» همین که آدم دوست دارد خوب و با ارزش است.
حضور در مسجد اثر دارد. شما همین که حمام بروی (اگر چه زیر دوش نروی) بخار حمام شما را ترمی کند. بالاخره بچه مسجدی دزد نیست. جوانهای مسجد تریاکی نیستند. جوانهای مسجد دنبال فیلم سکس و ویدئو نمی‌گردند. ‌ای پدر و مادرها! اگر می‌خواهید فرزندتان معتاد نشود، آنها را ببرید در مسجد. به نفع خودتان است. هر چه مسجد شلوغ باشد زندانها خلوت‌تر است.
9- اهداف و فواید مسجد
کمک به فقراء:
امیرالمؤمنین(ع) در مسجد انگشترش را به فقیر داد. مسجد محل گفتگوی علمی است. «اجْلِسْ فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهِ وَ أَفْتِ النَّاسَ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ یُرَى فِی شِیعَتِی مِثْلُکَ» (الفهرست طوسی/ص‌17) امام باقر(ع) فرمود: در مسجد بنشین و فتوا بده (به یکی از یارانش فرمود).
اطلاع رسانی؛ حدیث داریم: امام جمعه وقتی در مسجد نماز جمعه می‌خواند «وَ یُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَیْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِی لَهُمْ فِیهَا الْمَضَرَّهُ وَ الْمَنْفَعَه» (وسائل‌الشیعه/ج‌7/ص‌344) تمام خبرهای آفاق را به مردم اطلاع دهد. مسجد حضور در صحنه است. پرسیدند چرا اسم امام زمان(ع) را که می‌برند مردم قیام می‌کنند (می ایستند)؟ گفتم: این خودش نوعی تمرین است باید قیام کنیم. قیام یعنی تمرین آماده باش. حدیث هم داریم (دو تا) اما خودش نوعی تمرین است. یعنی او که آمد باید بایستیم. «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» یعنی همه حاضرند. یعنی مسلمانها باید با یک «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» همگی در صحنه حاضر شوند حضور در صحنه یک تمرین است، در مسجد باید حرف تازه یاد بگیریم، برادران عزیز روحانی باید مطالعه کنیم. شما اگر پای تلویزیون بنشینی اگر حرف نو گیرت نیاید هفته دیگر خاموش می‌کنی. الآن کار مشکل شده، یک زمانی ما می‌خواستیم مردم را از قهوه خانه‌ی قنبر به مسجد بکشیم، خیلی زور نداشت.
همین که ما یک خرده از مرشد بهتر باشیم می‌آمدند سراغ ما. الآن مسأله مرشد و قهوه خانه قنبر نیست الآن تا کانال‌های متعدد تلویزیون در خانه است. دختر فکلی هم در خیابان است. فیلمهای سینمایی هم هست. پارکها هم هست. فرهنگسراها هم هست اینها حالا جلالهایش است (غیر از آن فکلی) یک سری حرامها هم هست برخی دیسکت‌های کامپیوتر، فیلمهای سکس است، ماهواره است. یعنی شما از لابلای دهها جلوه‌ی زیبا می‌خواهی جوان را جذب کنی. ببین چقدر باید مایه داشته باشی.
و لذا حدیث داریم: آخوند باید حرف نو بزند. حدیثش این است هر که برود مسجد 8 تا چیز نو گیرش می‌آید. «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیَهً مُحْکَمَهً أَوْ رَحْمَهً مُنْتَظَرَهً أَوْ کَلِمَهً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَهً أَوْ حَیَاءً» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌1/ص‌237)
یکی از آن: «أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً» یعنی: حرف نو از این می‌فهمیم که: آخوند باید مطالعات عالی داشته باشد. مسجد خوبی آن است که به تمام شاگرد اولهای شعاع مسجد تبریک بگوید. بگو: سلام علیکم، ما هیأت امنای مسجد هستیم می‌خواستیم از شما تشکر کنیم. هر که عروسی کرد به او کتاب آیین همسرداری هدیه کنیم. هر که بچه دار شد کتاب کودک هدیه کنیم. یک حدیثی پیدا کردم و به اداره‌ی آمار دادم. حدیث داریم: پیغمبر فرمود: هر کس زایید فوری به من اطلاع دهید. هر کس هم مرد به من اطلاع دهید. من باید هر روز آخرین آمار دستم باشد.
 از کسی خواستند برای «روحانی حج» امتحان کنند. به او گفتند. به او گفتند: بوسنی کجاست؟ گفت: نمی‌دانم! گفتند: برو، مرخصی آمده بود می‌گفت: مرا رد کردند با اینکه با سوادم. گفتم: چرا؟ گفت: از من فلان سؤال را کردند و من نتوانستم جواب دهم. گفتم: حق داشتند. پیداست چند سال است که این مسایل توجه داشت.
از هرکسی برای مسجد پول نگیریم. برخی افراد نا اهل هم برای مسجد پول می‌دهند! می‌گویند: چکار دارید به اهل یا نا اهل بودن! پولش را بگیر! می‌فرماید: «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدینَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» (توبه/17) مشرک حق ندارد به مسجد پول بدهد. «شاهِدینَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ» خودشان هم می‌دانند کافرند. یعنی نه هر در آمدی مشروع است و نه مشارکتی ارزشمند مشارکت مردمی ارزشمند است به شرطی که در خط ایران و انقلاب و… باشد. کسانی که تظاهر به بی دینی می‌کنند حق دخالت ندارند.
10- روش تبلیغ روحانیون مساجد
کتابی دارم به نام« قرآن و تبلیغ» شورای سیاستگذاری نماز جمعه آن را به صورت 4 صفحه در آورده است. و یکی از حرکتهایی که باید انجام شود همین حرکت است. ما باید کتابهای مطول را که برای محققین است تبدیل کنیم به جزوه‌هایی. الغدیر 11 جلد است. بشود 100 صفحه، که طلبه بی حوصله آن صد صفحه را بخواند. شخص امین و محقق و پرحوصله 11 جلد را بخواند. اگر 11 جلد باشد آن را کسی نمی‌خواند. ببیند 300 صفحه در 4 صفحه است. من چند تا از این 4 جلد را می‌خوانم. 1- اولین تبلیغ استمداد از خداست. آدم باید سعه‌ی صدر داشته باشد. خدا به موسی فرمود: تو شدی مربی، توشدی معلم و رهبر و پیغمبر، گفت: اگر من پیغمبر شدم پس بده بیاد. «رَبِّ اشْرَحْ لی‌ صَدْری» (طه/25) خدایا به من سعه صدر بده. خدا به پیغمبر اسلام می‌فرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (انشراح/1) منتها موسی از خدا سعه صدر را خواست، خدا قبل از خواستن پیغمبر ما، به او سعه صدر را داد.
یک روحانی باید روحش بزرگ باشد. زود با محله بالا و با محله پایین رفیق شود. با یکی دوست و با یکی قهر نباشد. با این باند و یا آن نشود. روحانی باید هواپیمایی باشد که از بالای ابرها حرکت می‌کند. خودتان را در دست اندازها نیندازید. برخی از روحانیون ما کانالیزه‌اند! یعنی چهار نفر دورشان را می‌گیرند و به او می‌گویند. اصلاً خبر ندارد در کجا چه می‌گذرد و فقط از آنها حرف می‌شنود!
ساده بگوییم قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» (قمر/17) «وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‌ یَفْقَهُوا قَوْلی‌» (طه/28-27) روان حرف بزنیم. منتها نه اینکه حرف الکی بزنیم. بیان روان باشد. اما حرف محکم باشد. قرآن می‌فرماید: «وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً» (نساء/9) یعنی حرف منطق باشد. یکجا می‌فرماید: «یَسِّرْ لی‌ قَولِی» قولم و حرفم نرم است ولی خوشمزه نیست مثل شلغم. اگر مردم حال ندارند حرف نزنیم. حساب نکن مردم افطار کرده‌اند. کارگر آمده پای منبرم.
یادم نمی‌رود اولای طلبگی‌ام بود یک آقای بالای منبر خیلی طول داده یکی از کارگرهایی که دستمال می‌بافت (شعربافی) گفت: آقا! شما صبح تا حالا استراحت کردید بعد از ظهر خوابیدی افطار هم خوب خوردی حالا هی می‌خوانی! ما صبح تا حالا کارگری کردیم افطار هم‌ آش ترش خوردیم! راست می‌گفت، خیلی خنده‌ام گرفت. بابا شما که از خدا بالاتر نیستید. خدا کوتاه می‌آید.
آیه داریم: «الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فیکُمْ ضَعْفاً» (انفال/66) خدا فهمید که شما حال ندارید «خَفَّفَ» کوتاه آمد. اگر طرف چرت می‌زند بیا پایین. کی گفته منبر یک ساعت باشد. باید مراعات اضعف مأمومین را بکنیم. منبر عمومی کوتاه باشد بعد از منبر هر کس سؤال و جواب دارد تا صبح به آنها جواب دهید به خاطر 4 تا عاشق امت را الّاف نکنیم.
در شب‌های شلوغ حتما یک شب از اسرار نماز بگوییم. شبهای قدر. یک عیب ما این است که شب‌های قدر شلوغ می‌شود می‌گویند: امشب مسجد شلوغ است بیایید پول جمع کنیم! تمام این زیلوها را قالی کنیم. گل عمر ماه رمضان است و گل ماه رمضان شب‌های قدر، گل شب قدر سحر است، آقایان حرکت می‌کنند از نخ زیلو به پشم قالی!! یا اینکه پول می‌گیرند پشت بام را قیر گونی کنند! حرکت از کاهگل روی آسفالت! این کفران نعمت است که آدم از سحر ماه رمضان اینگونه استفاده کند گل وقت را صرف گفتن اسرار نماز کنیم. مسأله زکات را بگوییم. مسأله عفت و تقوا را بگوییم.
کمک به محرومین را بگوییم. مسایل سیاسی و دفاع اط نظام را بگوییم. آقایون روحانی عزیز من پای شما را می‌بوسم خیلی از روستاها می‌روید در مدرسه روستا هم یک نماز برای بچه‌ها بخوانید. همین که شب برای نسل کهنه نماز می‌خوانید روز بروید برای نسل نو نماز بخوانید. منتظر دعوت هم نباشید. خودتان بروید. گاهی باید منتظر دعوت و آمدن دیگران شویم. ولی گاهی باید ما برویم و منتظر دعوت نباشیم. موقعیت‌ها فرق می‌کند. در روستاها که شما را نمی‌شناسند تا از شما دعوت کنند، شما برو. خودت برو. نوجوانهای مستعد را آماده کنید برای طلبه شدن ما طلبه کم داریم ولی دانشجو زیاد داریم. الآن یکی دو میلیون لیسانس بی کار داریم و در آینده ممکن است بیشتر شود. در یکی از روستاهای کاشان ما (در یک کوچه) 30 تا لیسانس بیکار است. دانشگاه ارزش دارد ولی الآن ما کمبود روحانی داریم. ما صد هزار تا طلبه فاضل می‌خواهیم ما از نظر تبلیغ در حد صفریم! کتاب مسیحی‌ها به دو هزار زبان دنیا ترجمه شده قرآن فقط به 40 زبان ترجمه شده! ما الآن در تلویزیونمان آخوند برای برنامه‌ی کودک نداریم برای کارتون آخوند نداریم! در هر واحدی از واحد اقتصاد، ورزش، فیلم، سریال باید صد تا مغز اسلامشناس باشد گاهی خیلی خوب شده تلویزیون خیلی عوض شده. خیلی خوب شده است. روز اول که ما رفتیم تلویزیون، از هر کس پرسیدیم قبله کدام طرف است کسی نمی‌دانست. یک انقلاب عظیمی در صدا و سیما شده است. الآن باید 500 اسلام‌شناس مثل بهشتی و مطهری در تلویزیون باشد. ندریم. در آموزش و پرورش نداریم در دانشگاه کم داریم. خیلی کم داریم. در قم نهاد رهبری نهادی باز کرده برای پاسخ به سؤالات دانشجویان. من رفتم دیدم 5000 سؤال آمده کی جواب بدهد! یک مقدار خودتان را با نسل نو آشتی دهید. مسایل شخصی را به مردم نکشانید. انتقادات را توجیه نکنید انتقادات حق را قبول کنید. اما خدمات جمهوری اسلامی را هم بگویید.
آمار شهدای طلبه را بگوییم که: اینطور نیست که ما مردم را به جبهه کشیدیم و… نسبت به جمعیت بیشترین شهید از طلبه است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment